نویسنده: موریس واعیس
ترجمه: سید حامد رضیئی


 
پس از پایان جنگ جهانی دوم، اعتماد اندکی که قبل از دادگاه نورنبرگ بین کشورهای متفق وجود داشت به تدریج از بین رفته و جای خود را به بدگمانی داد. استالین در حال ایجاد منطقه حائل تحت حمایت خود در غرب و جنوب غربی اتحاد جماهیر شوروی بود. تأثیر شوراها و مکتب مارکسیست در لهستان جای خود را به غربگرایی داد و باعث برخوردهای جدی بین مسکو، لندن و واشنگتن گردید. چرچیل که دوران نخست وزیری وی به پایان رسیده بود، در پنجم مارس 1946 در فولتون در ایالت میسوری طی بیانیه ای اظهار داشت: «پرده آهنین شوروی در شرق قاره کهن اروپا، از شچتسین (1) در دریای بالتیک تا تریسته در دریای آدریاتیک را در برگرفته است؛ وی به «خطر» استبداد شوروی و تهدیدی برای جهان آزاد اشاره و اضافه نمود که فکر نمی کند شوروی خواهان جنگ دیگری باشد ولی ثمره جنگ جهانی به نفوذ و گسترش کمونیسم منتهی می شود». چرچیل ملت های اروپای غربی را به هوشیاری و وحدت فراخواند. جورج کنان سفیر آمریکا در مسکو در طی گزارشی به واشنگتن خاطرنشان کرد که «دیپلماسی آمرانه آمریکا باید با صبر و حوصله، هوشیاری و قاطعیت کامل جلوی توسعه طلبی اتحاد جماهیر شوروی را بگیرد».
آیا لازم است امتیازاتی به کمونیست های اتحاد جماهیر شوروی داده شود؟ آیا باید جلوی توسعه طلبی آن ها را گرفت؟ کشورهای غربی، شق دوم را دنبال کردند. تفکراتی که در ریگا پایتخت لتونی حاکم بود جای تفکرات یالتا را که به آشتی ختم می شد، گرفته بود. بعضی از سیاستمداران آمریکایی همچون چارلز بولین و جورج کنان که زبان روسی را در کشورهای حوزه بالتیک فراگرفته بود طرفدار قاطعیت دول غربی در مقابل شوروی بودند.
جیمز برنس (2) وزیر مشاور که خواهان مذاکره با اتحاد جماهیر شوروی بود، از سمت خود کناره گیری کرد و ژنرال مارشال، فرمانده گروه های آمریکای در چین در نهم ژانویه 1947 به سمت وزیر مشاور منصوب شد. چند ماهی از پایان جنگ نگذشته بود که بین کشورهای متفق جدایی و نفاق پدیدار و دیگر نتوانستند جهان جدید آرمانی را به وجود آورند و من بعد اروپا تنها سرزمین مناقشه بین آن ها نبود.

پی نوشت ها :

1. szczenin (en allemande stettin) شچتسین شهری در لهستان در مصب رودخانه اودرا در دریای بالتیک.
2. charles Bolhen,Geroge kennan,james Byrens

منبع: واعیس، موریس؛ تاریخ روابط بین الملل از 1945 تا 2008، تهران: امیر کبیر، 1390.