نویسنده: محمد کاظم بدرالدین



 
کتاب، مقبول ترین و نزدیک ترین چیز به طبع آدمیان است که نه فراموش می شود و نه تغییر می یابد. نگاه به کتاب، لذت تو را فزونی می دهد و میل تو را در فراگیری دانش، شدیدتر می سازد. زبان تورا گویاتر، سخنان و بیان تو را فصیح تر، جان تو را مسرورتر و سینه تو را فراخ تر می کند و برای تو در دیدگاه عامه مردم، مقام و بزرگی و نزد بزرگان و مسئولان، دوستی و احترام به ارمغان می آورد. از مطالعه کتابی در مدتی کوتاه و در عرض یک ماه، مطالبی می توان آموخت که در طول یک عمر، از زبان و دهان مردم نمی توان شنید.
کتاب، هم نشینی است که تو را خسته و ملول نمی سازد، دوستی است که تو را فریب نمی دهد، رفیقی است که به تو آزار نمی رساند، بلند نظر و جوانمردی است که تو را گرفتار یکنواختی و روزمرگی نمی سازد و همسایه ای است که در کار تو تأخیر روا نمی دارد.
کجاست مونسی مانند کتاب که نخوابد، مگر به همراه تو و سخن نگوید، مگر هنگامی که تو خواسته باشی؟ در کجای جهان امین تر از کتاب و راز دارتر از آن می یابی که رازهای تو را نگاه دارد و نگهبان منافع تو باشد؟ کجاست اندرزدهنده ای که تو را به نشاط آورد و باز دارنده ای که تو را شیفته خود سازد؟ گویا(1) همیشه و همه جا رسم بر این بوده که هر کس کتابی امانت گرفت، پس ندهد یا بال و پر شکسته به آشیان بازش آرد. حال صاحبان کتاب که محبوب خود را با این سر و وضع باز می یابند، نگفته پیداست.
از این رو مرحوم ادیب الممالک چنین سروده است:
بود کتاب، عروسی پسر به جمله علم/ کسی به عاریه هرگز نداده است عروس. دیسرائیلی، نویسنده معروف انگلیسی نیز می نویسد:« گذشته از رطوبت و بید و موش، کتابخانه، آفت بزرگ تری دارد و آن امانت گرفتن کتاب است، البته از دزد کتاب سخنی به میان نیامد!» ظریف دیگری نیز گفته است:« بزرگ ترین دشمن کتاب، دوست کتاب است که آن را امانت گرفته و پس نمی دهد.»
کتاب، میراثی است که از نیاکان به ما رسیده است. بی شک دیگران خون دل ها خورده اند تا ما به این گنج پربها دسترسی پیدا کنیم. امید است مراجعان به کتابخانه ها پس از مطالعه کتب با رعایت کامل امانت، و در وقت مقرر اقدام به بازگرداندن این میراث عظیم کنند. (2)

پی‌نوشت‌ها:

1.ترجمه پاره هایی از گفتار جاحظ، به نقل از: هادی ربانی، سیمای کتاب، ص 56
2.برگرفته از: مقاله «خموش و یک جهان سخن»، نوشته: دکتر مهدی روشن ضمیر، «جنگ کتاب»، سید فرید قاسمی.

منبع:ماهنامه اشارات شماره 126