جان اشتین بک، نویسنده مشهور، پیش از نویسندگی، خبرنگار روزنامه بود. وی در گزارش هایی که برای روزنامه می فرستاد، بسیار قلم فرسایی می کرد. سردبیر روزنامه برای او نوشت:«آقا! شما گزارش ها را موجز و مختصر بنویسید.» مدتی بعد که سیل، مسیر راه آهن را خراب کرد، اشتین بک، این گونه گزارش را برای روزنامه کرد: «سردبیر محترم! آنجا که راه آهن بود، اکنون رودخانه است.»(1)
آندره ژید و پل والری، از برجستگان فکر و ادب و شعر فرانسه در نیمه اول قرن بیستم، گاه با هم شوخی ادبی می کردند.روزی از آندره ژید پرسیدند: اگر شما را از نوشتن باز می داشتند، چه می کردید؟ ژید بی درنگ گفت:« اگر مرا از نوشتن باز می داشتند، خودکشی می کردم».
وقتی این خبر به گوش والری رسید، برای اینکه بر خلاف ژید سخن گفته باشد و در عین حال، حقیقتی را که به آن ایمان داشت، بگوید، گفت:« من خودم را می کشتم، اگر به نوشتن مجبورم می کردند.»(2)
از بابا شمل پرسیدند: دوستدار کتاب کیست؟
با صداقت و صراحت گفت:« موریانه.»(3)

پی‌نوشت‌ها:

1.سید فرید قاسمی، جنگ کتاب، ص 809
2.همان، ص 808
3.همان، ص 809

منبع: ماهنامه اشارات شماره 126