علایم ایمان، گناه نکردن، از خدا ترسیدن، با بندگان خدا خوب بودن، با دشمنان خدا خصم و سرسخت بودن، از اختلافهای کوچک برادران راحت صرف نظر کردن، و با دشمنان ذره ذره را به حساب آوردن است.
در مقابل مؤمنین، فروتن باشید و خودتان را ذلیل بگیرید؛«اذله علی المؤمنین»(1). این، با شاخ و شانه کشیدن با همدیگر، نمی سازد. این، با محبت و گذشت و مدارا ایجاد می شود.(2)

ایمان باید با محبت همراه باشد

اساساً مادامی که ایمان، با محبت و عشق عمیق و رنگ و بوی پیوند عاطفی همراه نباشد، کارایی لازم را ندارد. محبت است که در مقام عمل و تحرک- آن هم در حد بالا- به ایمان کارایی می بخشد. بدون محبت نمی شد ما نهضت را به پیش ببریم. بالاترین عنوان محبت-یعنی محبت به اهل بیت -در تفکر اسلامی، در اختیار ماست.اوج این محبت، در مسأله ی کربلا و عاشورا و حفظ یادگارهای گرانبهای فداکاری مردان خدا در آن روز است که برای تاریخ و فرهنگ تشیع، به یادگار گذاشته شده است.(3)

شما به برکت ایمان به خدا، قدرت و صلابت پیدا کردید

شما ملت بزرگ و شجاع و مبارز- که بحمدالله ابرقدرتها و دشمنانتان، از شما می ترسند و هنوز هم می ترسند و باید هم بترسند- به برکت ایمان به خدا، چنین قدرتی و صلابتی پیدا کرده اید. این ایمان را تقویت کنید، اتحادتان را تقویت نمایید و به هیچ قیمتی زیر بار دشمن خدا نروید.
اسلام، عزیز و عزتبخش است.آن کسی که با اسلام آشنا شد، عزت متعلق به اوست. آن کسانی هم که ذلیل شدند، به خاطر این بود که از اسلام گسستند. خودتان اسلام را حفظ کنید، ایمانتان را تقویت نمایید، پاس ارزشهای اسلامی را بدارید و ملتهای دیگر را هم وادار کنید که با اسلام آشتی کنند و به سمت اسلام برگردند. دراین صورت، دست همه ی قدرتهای شیطان صفت، از سر آنها کوتاه خواهد شد.(4)

ایمان بود که ملت ما را در جنگ به پیروزیهای درخشان رساند

بعضیها دو فرزند، بعضیها سه فرزند، بعضیها چهار فرزندشان به شهادت رسیدند. مادرانی را که عزیزانشان به شهادت رسیده بودند، ما دیدیم آن چنان از خودشان استقامت نشان می دادند که انسان را به حیرت فرو می برد. من با خانواده های مکرم شهدا، بحمدالله دید وبازدید و نشستهای متعددی را همیشه داشته ام ودارم. به نظرم رسیده است که مادران شهدا، از لحاظ قوت و قدرت، حقیقتاً بی نظیرند. این، چه نیرویی است که به زنی که عاطفه و احساسات در او قوی است و فرزند خودش را عاشقانه دوست می دارد، آن چنان قوتی می بخشد که در مقابل شهادت یک فرزند یا دو فرزند یا بیشتر، چنین قدرت و قوتی را از خود نشان می دهد؟ این، از ایمان است. ایمان بود که مردم ما را در انقلاب پیروز کرد. ایمان بود که ملت ما را در جنگ، به پیروزیهای درخشان رساند. ایمان مردم بود که اسلام و قرآن را در دنیا سربلند کرد و جمهوری اسلامی را به این عزت و عظمت رسانید. این ایمان است که به خانواده های شهدا، صبر و قوت و استقامت می دهد. این ایمان را قدر بدانید و حفظ کنید. این،آن چیزی است که هیچ سلاحی در مقابل آن،کارگر نیست.(5)

سرالهی عبارت از ایمان است

نظام ما نظامی است متکی به ایمانها و عواطف و علایق مردم. اساساً سر شکست ناپذیری این نظام این است که به مردم متکی است؛ این چیز مهمی است. اتکای به مردم هم آسان به دست نمی آید و همه جا حاصل نمی شود. اگر یک سر الهی در میان نباشد، توجه نفوس و دلهای مردم هم ممکن نیست. شما ملاحظه بفرمایید، خدای متعال به پیغمبر با آن عظمت می فرماید: «هوالذی ایدک بنصره و بالمؤمنین»، یعنی مؤمنین را در کنار نصرت الهی می آورد. هیچ و بعدی هم ندارد که آدم بگوید که این «بالمؤمنین، تفسیر جزیی از مفهوم «بنصره» هم هست که اصلاً نصر الهی به وسیله ی مؤمنین تحقق می پذیرد و البته در مواردی هم نصرتهای خارج از مقولات عادی در زمان آن بزرگوار بوده است-مثل ملائکه ی مسومین و غیرذلک- لیکن عمده اش مؤمنین اند. بعد هم می فرماید:«لو انفقت ما فی الارض جمیعاً ما الفت بین قلوبهم و لکن الله الف بینهم».
یعنی ای نبی گرامی ما! این «بالمؤمنین»ی هم که ما می گوییم، ای نبی گرامی ما!خیال نکن که خودت توانستی آنها را جذب کنی؛ نه - این کار من و ما و کار عوامل مادی و بشری نیست-این سر الهی و سر معنوی است.
حالا آن نکته ی باریکتر ز مو اینجاست که همین سر الهی و معنوی هم قابل تعریف است؛ چیزی نیست که بگوییم عقل شما مردم نمی رسد؛یک چهار نفری هستند که این چیزها را می فهمند؛ نخیر، این چیز واضحی است. این سر الهی عبارت است از ایمان. وقتی ایمانها در دلهای مردم می جوشد و به مرحله ی عمل سرازیر می شود، نتیجه این است که هر پدیده یی که متکی به ایمان الهی است، تقویت پیدا می کند. این جا چون نظام، نظام الهی و نظام قرآنی است و مردم هم معتقد و متکی به دین و به هرآنچه که مربوط به دین است، هستند، قهری است که چنین نظامی را براحتی می شود با این مردم ادامه داد و این مردم بدون این که از کسی طلبکاری کنند، بدون این که منتی بر سر کسی بگذارند، بدون این که برای این همه اخلاص خود از کسی جز خدا بهایی بطلبند، وارد میدان می شوند. نتیجه این است که بزرگترین طراحان سیاسی و قویترین شبکه های جاسوسی دنیا بنا می کنند. علیه این کشور و این نظام کارکردن، اما کارشان بعد از هفده سال به نتیجه نمی رسد و ان شاءالله دهها هفده سال هم خواهد گذشت، ولی باز به نتیجه نخواهد رسید. پس ببینید نقش حضور مردم چه قدر زیاد است. مجلس مظهر آراء مردم در اداره ی این نظام است.(6)

ملت ما با ایمان و فداکاری خود، در انقلاب و جنگ پیروز شد

در ماجرای نوزدهم دیماه و حوادثی که به مناسبت برگزاری چهلمها به صورت افزاینده و پی درپی به وجودآمد، نکته ی اساسی این است که مردم متدین و آماده ی فداکاری، بر دستگاهی که از لحاظ قدرت مادی، هیچ کم و کسر نداشت، طوری پیروز شدند که هم آن دستگاه گیج ماند، هم همه ی محاسبه گران سیاسی و طراحان سیاستهای عالم، گیج و مبهوت ماندند؛ یعنی مثل توفانی، نظامی را که مردم متدین و فداکار با آن مقابل شدند، در نوردید. اگر کسی می خواهد اسمش را معجزه بگذارد، بگذارد؛ اما این از آن معجزه هایی نیست که قابل تکرار نباشد؛ معجزه یی است با تحلیل روشن و قابل تکرار در همه جای عالم و در همیشه ی زمان.
اگر یک مجموعه ی عظیم مردمی، به خدا ایمان داشت و دل او با نور ایمان روشن و آماده ی فداکاری بود، می تواند بر هر قدرتی که بزرگتر از آن نباشد، پیروز شود. این، یک اصل است. ملت ایران، این اصل را تجربه کرده است.در دوران انقلاب، این را تجربه کردید و دیدید که ملت ایران با نهضتی که از قم شروع شد، در سایه ی ایمان وآمادگیش برای فداکاری، چه طور توانست نظام و رژیمی را که قدرتمندان درجه ی یک عالم پشت سر آن ایستاده بودند، از بین ببرد و نظامی اسلامی که باز همه ی قدرتمندان عالم با آن مخالف بودند، سرکار بیاورد. این، یک تجربه است.
تجربه ی دیگر در جنگ بود. دیدید و دنیا هم مشاهده کرد که ملت ایران توانست در سایه ی همان ایمان و آمادگی برای فداکاری، جنگی را که شرق و غرب علیه او سرمایه گذاری کرده بودند، به سود خود به پایان برساند وتمام هدف های دشمن را خنثی کند و به هدف های خود برسد. این،
تجربه ی کمی نیست.(7)

همه چیز در گرو ارتباط با خدا

در دنیا، انقلابها، حکومتها، اداره ها و ریاست ها از آن جا عیب پیدا می کند و منحرف می شود که از این جنبه-یعنی جنبه ی معنویت، جنبه ی رابطه ی با خدا، جنبه ی ارتباط و اتصال قلب به خدا- غافل ماندند و غافل می مانند. ما هم اگر دقت کنیم، آن جایی که پیش رفتیم، موفق شدیم، خوب عمل کردیم و راضی هستیم، آن جایی است که این جنبه را تأمین کردیم. هرجا هم صربه خوردیم، به خاطر ضعف در این جنبه ی کار است.
ارتباط با خدا را نباید دست کم گرفت. همه چیز ما، در گروی این رابطه است. این رابطه است که دل ما را قرص می کند، تا از دشمنیها هراس نکنیم. این رابطه ی با خداست که دلهای ما را از محبت به مؤمنین و پویندگان راه خدا پرمی کند، تا اختلاف نظرها و اختلاف سلیقه ها را نبینیم. این رابطه ی با خدا و اتصال به خداست که موجب می شود، ما برای اهوای خودمان، حقیقت را زیرپا نگذاریم و مصلحت را فدای غرض شخصی نکنیم. این رابطه ی با خداست که موجب می شود، ما از راه خدا منحرف نشویم و از پیمودن این راه، پشیمان و خسته و ملول نگردیم. این رابطه ی با خدا، همیشه ممکن است و هیچ وقت دیر و محال نیست.(8)
هرچه نهضت و ملت ما دارند، از توجه و توکل به خداست آنچه امروز برای ما مهم است و مربوط به آینده است-که گذشته هم باید همیشه در خدمت آینده باشد -چند نکته است:
یک نکته این است که هرچه این نهضت و این ملت، و بر اثر برکات این ملت، ملتهای دیگر اسلامی دارند، از توجه به خدا و توکل به خدا و زنده کردن یاد خدا در دلهاست؛ از این نباید لحظه یی غفلت کرد. اگر توجه به خدا و استمداد از منبع لایزال قدرت الهی نمی بود، مشکل می توان تصور کرد که این انقلاب و این ملت و این حرکت می توانست به این موفقیتها نایل شود، درآینده هم همین طور خواهد بود.
اساس انقلاب اسلامی هم بر انسان سازی است؛ وانسان سازی در مرتبه ی اول تعمیر دل و آباد کردن جان است. دنیایی که در آن زر و زیور و نعمت باشد، اما انسان از انسانیت و اخلاق و دینداری بهره یی نبرده باشد،این دنیا به اهل دنیا هم لذتی نخواهد داد؛ آسایشی به بشر نخواهد بخشید. آسایش انسان، ناشی از آن روحیه و اخلاقی است که باید از دین استمداد بشود و سرچشمه بگیرد. دنیایی که در آن، اخلاق و معنویت و دین نباشد، همین می شود که امروز شما می بینید که در سایه ی ننگین و سنگین قدرت ابرقدرتها و تجاوزگران عالم، چه بر سر ملتها آوردند و دارند می آورند.(9)

ستون این خیمه عظیم، ایمان است

این کار را انقلاب کرد؛ این کار به رهبری امام و به همت این مردمی شد که ایمان داشتند. ستون این خیمه ی عظیم، ایمان است؛ ایمان به آن حقیقت درخشنده یی که چنین معجزه یی را می کند-ایمان به اسلام انقلابی و اسلام ناب محمدی-دشمن هم این را فهمید؛ از روز اول، دشمن این را فهمید و تلاش کرد، بلکه بتواند این ایمان را متزلزل کند. بیست سال است که دشمن از راههای مختلف، دایم برای ضعیف کردن ایمان مردم وارد می شود، به وسیله ی انقلاب، تو دهانی می خورد، ولی باز از راه دیگر می آید!
عزیزان من، درست به این نکته توجه کنید: هر دستگاهی، هر مجموعه یی که بتواند در درون خودش، این ایمان شاداب و پرنشاط و فعال و پربرکت را بیشتر حفظ کند، بیشتر به درد این ملت، به درد این مملکت و این نظام و به درد این تاریخ می خورد؛ و شما جهادگران، از آن قبیل هستید. شما توانستید این ایمان را در درون خودتان حفظ کنید.ارزش اصلی جهاد به این است.(10)

عوامل حدوث انقلاب، توجه به خدا، انجام تکلیف الهی و قیام لله است

عوامل حدوث انقلاب، چه چیزهایی بودند؟ عوامل متعدد و فراوانی داشتند. حدوث انقلاب که یک عامل نداشت. این، یک نگاه علمی و جامعه شناسی و تاریخی و دقیق لازم دارد که انسان نگاه کند و ببیند. البته نگاه هم کردند؛ این مسایل هم مکرراً بحث شده است.
انقلاب، عوامل گوناگونی داشته است که شناخت آن عوامل، خود یک بحث طولانی و علمی و مفصلی است؛ اما آن چیزی را که انسان می تواند به عنوان روح و رقیقه ی موجود در همه ی این عوامل معرفی و به آن اشاره کند، توجه به خدا، انجام تکلیف الهی و قیام لله-برای خدا قیام کردن- است. درست است که ممکن بود انگیزه های گوناگونی در ذهن بعضی از افراد باشد-فرض بفرمایید مبارزه ی با دیکتاتوری رژیم طاغوت و مبارزه ی با فساد-همه ی اینها درست است.
این انگیزه ها در ذهن همه بود و جزو مؤثرات این انقلاب هم بود؛ لیکن علت کارایی همین عوامل و مؤثرها هم این بود که با روح دینی و با احساس تکلیف همراه بود. چون مبارزه ی با استبداد، با فساد، با وابستگی، با عقب افتادگی و فقر و تلاش برای بهسازی زندگی انسان ها و رفع فقر از زندگی فقر او مستضعفان، چیزهایی است که مورد رضای الهی است. خدای متعال انسان ها را به این چیزها امر کرده است.
اگر روح دینی باشد، این عوامل به صورت فراگیر در میان همه ی اقشار مردم، آن هم به صورت عمیق، به وجود می آید، لذا این انقلاب که تمام شدنی نبود و نیست.اگر عامل دینی نباشد، چند صباحی حرکتی می شود، عده یی معین و قشر مشخصی، کاری می کنند؛ بعد هم خسته می شوند. عده یی به دنیای خود می رسند؛ عده یی هم به حکومت و مقام می رسند؛ عده یی با قدرتمندها سازش می کنند؛ عده یی می ترسند؛ عده یی به زندگی راحت خو می گیرند و عده یی مأیوس می شوند و قضیه تمام می شود و از بین می رود!
کما این که در بسیاری از نهضفتهای دنیا، چون اسم خدا، یاد خدا و روح تعبد و اخلاص نبود، چون یک رهبر الهی و معنوی مثل آن بزرگوار، آن انسان بزرگ، امام راحل عظیم الشأن، در میان آنها نبود، حتی استعدادهای معمولی هم برای حرکت در مبارزه ی با فساد و استبداد و بدبختیهای دیگر یک ملت شکوفا نشد!
اما دراین جا همه ی آحاد مردم، مردها، زنها، پیرمردها، افرادی که در مدت عمرشان در مسایل اجتماعی دخالت نداشتند، کسانی که در هیچ کار مضر و خطردار برای زندگی مادی خود قدمی نگذاشته بودند، بپاخاستند و بی محابا به خیابان ها آمدند،یک غوغای همگانی به وجود آمد؛ شد نهضت و انقلاب،آن هم انقلابی که به دنبال خود کاری کرد که در طول تاریخ اسلام -بعد از حکومت صدر اول تا زمان ما-این کار انجام نشده بود-نه در این جا و نه در هیچ جای دیگر -آن چه بود؟
آن، حاکمیت قرآن، حاکمیت فقه اسلامی و احکام دینی بود.این که قوانین و اداره ی امور کشور، بر اساس اسلام بشود. این، سابقه نداشت؛ هیچ جا سابقه ندارد.امروز عده یی حقیقتاً ناشکری می کنند. بعضیها نعمت خدا را حقیر می شمرند. یک چیز و یک نابسامانی، فرض بفرمایید یک دادگاه در یک جا حکمی کرده است، یا یک بخشدار، یا فرماندار در یک گوشه ی کشور حرفی زده است، یا یک مأمور دولت برخوردی کرده است که به نظر اینها ناشایسته است، می بینید که ناگهان همه چیز را زیر سؤال می برند! انقلاب و حکومت و جمهوری اسلامی و ولایت واین حرکت عظیم، بکلی فراموششان می شود! نمی فهمند چه اتفاقی افتاده است!
عزیزان من، مسلمانهای هوشمند و انسانهای برجسته از اکناف عالم، حالا که قریب هجده سال از پیروزی انقلاب می گذرد، گاهی می آیند و با ما ملاقات می کنند؛ به ما می گویند شما خودتان که در انقلابید، درست نمی دانید که چه اتفاقی در ایران افتاده است؛ این حادثه، یک حادثه ی غیرقابل توصیف است!
در کشوری که مأمن استکبار و پایگاه آمریکا بود، سرانش نوکران حلقه به گوش قدرتهای جهانی بودند، ثروتش در بین خانواده های حاکم تقسیم می شد، از دین روز به روز کاسته می شد، مردم روز به روز و به زور، به بداخلاقی و فساد اخلاقی و فساد جنسی سوق داده می شدند، انسان بیاید و حکومتی مستقل، آزاد، شجاع و مردمی درست کند! رؤسا و مسؤولین کشور، رؤسای قوا، انسانهای مؤمن و علمای بالله! کارکنان، نظامیان، ارتش، سپاه و نمایندگان مجلسش، همه مردمان مؤمن، متعبد، متدین و بعضی نافله خوان و نماز شب خوان هستند! این کشور در مقابل قدرتی مثل قدرت آمریکا می ایستد؛ نمی ترسد و واهمه نمی کند؛ منافع کشور را به بیگانگان نمی دهد.
اینها چیزهای بزرگ و عظیمی است.حالا یک گوشه هم به فرض، یک اشکال یا یک نابسامانی وجود دارد- یکی، دوتا، صدتا- مگر در زمان حکومت امیرالمؤمین (علیه السلام)، نابسامانی، خلاف و بداخلاقی نبود؟ مگر حد شرعی نبود؟ مگر دزدی نبود؟ البته با دزد برخورد می کنند. آن جایی که بد است که با درد و با فاسد و مفسد برخورد نشود و کارهای بد و بی دینی تشویق بشود!
تربیت یک جامعه و یک ملت بزرگ، در طول چند سال کوتاه که عملی نیست! این حادثه ی عظیمی که اتفاق افتاده است، دیگران هم شهادت می دهند، خود ما هم هر وقت فکر و دقت کنیم، خواهیم دید حرکت خلیل عظیمی شده است. علت این هم که می بینید امریکا، صهیونیست، کمپانیهای جهانی، غارتگران بین المللی، قلدرهای معروف دنیا و دزدها سرگردنه ی عالم، به هیچ قیمتی حاضر نیستند با این نظام آشتی کنند، همین است که کار، کار عظیمی است؛ حرکت، حرکت عظیمی است!
ملتی، انقلابی با آن عظمت به وجود بیاورد که این قیام مردم، یک چنین دستاورد عظیمی هم به دنبال خود داشته باشد و برکت و اثر آن باشد. بعد هم به این اکتفا نکنید؛ کار به این هم منتهی نمی شود.
این نظام در طول سالهای اول ولادت خود، دست اندر کار مبارزه با یک توطئه ی حساب شده ی همه جانبه یی از سوی قدرتمندان درجه ی یک عالم- شوروی آن روز و امریکا-شد؛ بحمدالله شوروی متلاشی شد و از بین رفت و این یکی با هزار مشکل و دردسر برای خودش مانده است و دیگر قدرتهایی که در دنیا بودند و مجموعه های نظامی و غیره که به صورت جنگ تحمیلی جلوه کرد. این ملت و این انقلاب توانست در مقابل همه ی اینها بایستد و آنها را ناکام کند.
مگر شوخی است؟! هریکی از اینهایی که گفتم، می تواند یک نظام و یک رژیم حکومتی را خرد و خمیر کند؛ از بین ببرد و یک ملت را به زانو دربیاورد! آن محاصره ی اقتصادی، آن مقابله های نظامی، آن جنگ طولانی و آن جنگ تبلیغات عظیم! باز هم نتوانستند! جنگ را هشت سال هم کش دادند، اما نتوانستند یک وجب از خاک این کشور را تصرف کنند و نگهدارند! هرچه را گرفته بودند، این ملت از چنگشان بیرون کشید.
این، هنر این انقلاب و نظام بود؛ هنر این حکومت بود.بعد هم شروع به سازندگی کرد. گفت حالا جنگ تمام شد، شروع به ساختن کشور می کنیم. این هم سازندگی، شما امروز هر جای کشور که می روید؛ بحمدالله کار و تلاش و سازندگی است. ملت، دولت، مسؤولین بالا و پایین، همه و همه در تلاشند. این، اثر و هنر انقلاب است و ادامه پیدا خواهد کرد. این سازندگی، در آینده هم ادامه پیدا خواهد کرد. این حرکت به سوی رفاه و کمال دنیایی و آخرتی و مادی و معنوی، در آینده هم ادامه پیدا خواهد کرد. این ملت از میدان خارج نخواهد شد.
اینها به برکت دین است. این کار، یک انقلاب جدای از دین نیست، کار احزاب و ایدئولوژیها و شخصیت ها نیست؛ کار ایمان دینی این مردم است. پس این، عامل اصلی است. شما باید این عامل اصلی را حفظ کنید.این ملت باید حفظ کند.(11)

راز سعادت جامعه، گردآمدن بر محور ایمان به خداست

ملت ایران، امروز به نام اسلام، کار وتلاش می کند و برای اسلام، جهاد و مجاهدت می نماید. و این همان معجزه یی است که در دوران ما اتفاق افتاد که یک نظام اجتماعی براساس دین خدا و مفاهیم و ارزشهای الهی شکل بگیرد. با محاسبات مادی، چنین چیزی اصلاً تصور نمی شد. ملتهای مسلمان،حقیقتاً مجذوب این حرکت هستند.این مبالغه نیست؛ واقعیتی است که وجود دارد. علی رغم این همه تبلیغاتی که علیه جمهوری اسلامی شده، ما می بینیم که باز ملتهای اسلامی، نسبت به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی خوشبینند و در جهت همین روند، حرکت می کنند. امروز در دنیا، کمتر ملت اسلامی یی است که تحت تأثیر این حرکت قرار نگرفته باشد.
در صورتی این شوق و این امید در ملتها باقی می ماند که ما از ایمان بی قید و شرط و پایبندی کامل به دین خدا، یک سرسوزن تنزل و تنازلنکنیم. در معامله ی با قدرتهای جهانی، همین طور است. در برخورد با مسایل جهانی، همین طور است. در تنظیم سیاست خارجی، همین طور است. در اداره ی داخلی کشور، همین طور است.
باید آن راز سعادت جامعه را -که گردآمدن بر محور ایمان به خداست -در زندگی و نظام اجتماعی خودمان، هر لحظه قویتر و برجسته تر کنیم؛ ملت را به سمت تربیت اسلامی بیشتر و عمیقتر سوق بدهیم؛ عناصر جوان جامعه را به تربیت اسلامی تربیت بکنیم؛ دانشگاه های ما، وظیفه ی تربیت جوان مسلمان و متخصص وعالم مسلمان-نه صرفاً عالم -را بر دوش خودشان احساس کنند؛ مدارس ابتدایی هم همین طور. کاری کنیم که در جامعه، ارزشهای اسلامی، ارزشهای مطلق به حساب بیاید و همه ی ارزشهای دیگر، در مقابل آنها کم رنگ باشد. صدا وسیما در این جهت، حرکت وتلاش و برنامه ریزی بکند.(12)

ایمان به خدا، وجه تمایز ارتش اسلامی

نیروهای مسلح، اگرچه برای استحکام خود، به اسلحه و تجهیزات و آموزش و نیروی انسانی و امثال اینها احتیاج دارند، اما آن چیزی که ارتش اسلامی را از همه ی ارتشهای دیگر متمایز می کند، عبارت است از ایمان به خدا و تعبد در مقابل فرمان الهی و احساس این که جنگشان جهاد فی سیبل الله است. این، آن عامل اصلی است که اگر آن را جدا کنیم، لشکر
اسلامی هم مثل بقیه ی ملتها و لشکرهای کشورهای دیگر، چیزی در عداد آنها خواهد شد.یعنی اگر اسلحه و تجهیزات و نفرات و نیرو و استعداد بالا داشت، ممکن است بتواند مقاومت کند؛ و الا اگر تعداد طرف مقابل، یک خرده بیشتر و یا تجهیزاتشان پیشرفته تر بود، مجالی برای تحرک اینها نخواهد داد.
شما می دانید که امروز دشمنان اسلام از لحاظ عِده و عُده و امور مادی، از کسانی که در خدمت اسلام و پشتیبان اسلامند، قویترند. این در صورتی است که ما آن ایمان را حذف کنیم؛ اما اگر عامل ایمان مورد ملاحظه قرار بگیرد و ارتش ونیروی مسلح اسلامی-اعم از ارتش و سپاه- به ایمان مجهز بشود و با اتکای به خدا و برای جهاد فی سبیل الله و انجام تکلیف عمل بکند، هیچ قدرتی در دنیا، با هر تجهیزاتی که داشته باشد، نخواهد توانست در مقابل او مقاومت کند. این باور را باید در میان نیروهای مسلح به وجود آورد؛ والا تجهیزات چیزی نیست که در میدان آن بتوانیم با قدرتهای بزرگ جهان رقابت کنیم، زیرا آنها از لحاظ تجهیزات و نیروی انسانی، سالها از ما جلوترند.
عامل ایمان در اختیار ماست؛ باید آن را به نیروی رزمنده تزریق کرد. هرجا که ما پیش رفتیم، با این نیرو پیش رفتیم و هرجا که شکست خوردیم، این نیرو در ما ضعیف شده بود.اگر بروید عملیات را تحلیل کنید؛ به همین نقطه خواهید رسید. آن جایی که دلها به شعله ی ایمان مشتعل بوده است، ما از همه ی سدها و مانعها گذشتیم وجلو رفتیم و آن جایی که گرایش به مادیات و ظواهر و بی رغبتی به صواب الهی و
بی توجهی به تکلیف شرعی، نیتها ی ما را مختصری مشوب و مخدوش کرده است، همان جا ضربه خوردیم و شکست را پذیرفتیم.(13)

تکلیف همه ما، حفظ ارتباط و پیوند با خداست

از شعار و حماسه و خشنودی از آنچه که گذشت، یک لحظه خارج بشویم، ببینیم تکلیف ما چیست. تکلیف یک یک ما این است که این ارتباط و پیوند با خدا را حفظ کنیم و هرگز آن را قطع نکنیم. ارتباط یک یک ما به خدا به این است که عمل و قلب و اخلاق و رفتار خود را طبق پسند و رضای الهی قرار بدهیم، از خودخواهی و دروغ و تهمت و فریب و حاکم کردن نفس و خواهشهای نفسانی بر زندگی خود پرهیز کنیم، یاد و ذکر خدا و توجه و اتصال حقیقی به او و مبارزه ی با نفس و عبادت واقعی را روز به روز در عمل شخصی و فردی خودمان تقویت کنیم. این، وظیفه ی یکایک ماست.(14)
آنچه از حماسه و شجاعت و قدرت و صلابت و فتح رزمندگان اسلام در این مدت گذشت و آنچه از ایثار و قدرت روحی و توکل به خدا و اعتماد به نفس که ملت بزرگ ما از خود نشان دادند، با هیچ بیان قابل توصیف نیست.آری، صحیفه ی دل و لوح ذهن پرخاطره ی آزاد مردان و شیرزنان و غیور رزمندگان و دلیر بسیجیان ملت ما را که مدرنترین سلاحهای ابرقدرتها در برابر اراده ی پولادین آنان خنثی گردیده است، به آسانی نمی توان در هیچ گزارشی ترسیم کرد؛ مگر آن که همه ی کسانی که توانایی نگارش و سرایش، ترسیم و تجسم دارند، دیده ها و یافته های خود و دیگران را هنرمندانه به نظم و نثر و تصویر درآورند.
دراین جا، از همه ی نگارندگان حوادث جنگ و همه ی کسانی که توان انجام وظیفه در این مهم را دارند، درخواست می کنم از ثبت وضبط جزییات این دوران غفلت نکنند واین گنجینه ی تمام نشدنی را برای آیندگان به ودیعه بگذارند. این دوره، دوره ی ذخیره ی نیروی محرکه ی تاریخ و الهام بخش امم است.
وعده ی ظهور قومی را که «اذله علی المؤمنین اعزه علی الکافرین یجاهدون فی سبیل الله و لایخافون لومه لائم»(15) باشند، در سیمای پارسیان شب و شیران روز می توان مشاهده کرد که دراین دوران، معرکه ی جنگی نابرابر را میداندار بودند و قدرت الهی را در فتوحات فجر و ظفر و کربلا و خبیر نمودند و ثبات قدمشان، آیات فتح را تفسیری روشن بود و همت بلند و عزم راسخشان، اراده ی الهی را مظهری آشکار.(16)

در مقابل ایمان، تجهیزات استکبار کارایی ندارد

استکبار جهانی، چه دارد؟ امریکا، چه دارد که بر کشورها و دولتهای مختلف عالم، فخر و برتری می فروشد؟ سلاح مادی،تجهیزات، پول، بمب، هواپیما و ناوگان مجهز دارد.البته اینها در مقابل تجهیزات مادی از جنس خود آن تجهیزات، قوی و کارآمد است؛ اما در مقابل ایمان چه؟ در مقابل ایمان، تجهیزات استکبار و امریکا، هیچ کارایی ندارد. مردم ما، با سلاح ایمان مسلحند. لذاست که استکبار نمی تواند انقلاب شکوهمند و با عظمت ملت ایران را شکست بدهد. ملت ایران، به خاطر ایمان عمیق به اسلام، یک ملت شکست ناپذیر است. هیچ قدرتی نمی تواند این ملت را شکست بدهد؛ نه دشمنان خارجی، نه دشمنان داخلی، نه گروهکها، نه خرابکاری ها ونه هیچکس دیگر.
من به شما خانواده های عزیز شهدا عرض می کنم، خدا را شکر که خون شهدای شما هدر نرفت. خدا را شکر که اگر شهدای عزیز شما جسمشان به خاک و خون غلتید، اما روحشان شاد است. آنها برای این جنگیدند وکشته شدند که اسلام عزیز بشود و اسلام عزیز شد؛ همچنانکه خون حسین بن علی (ع) به هدر نرفت. آن بزرگوار را با آن وضع فجیع به شهادت رساندند و علی الظاهر دشمن توانست آن عزیزان را به شهادت برساند- ظاهر مطلب این بود که یزید پیروز شد-اما در باطن، حسین بن علی (ع) پیروز شد. حسین بن علی (ع) برای باقی ماندن اسلام، خون خود را نثار کرد و در این راه توفیق پیدا نمود و توانست اسلام را بیمه کند. عزیزان شما هم، اسلام و جمهوری اسلامی را بیمه کردند.(17)

در مواجهه با این ملت مؤمن، همه محکوم به شکست هستند

هیچ قدرتی مادی یی در دنیا وجود ندارد که بتواند با ملت ایران، با این ملت یکپارچه و مستحکم و مؤمن، و با این احساسات صمیمانه ی بین مسؤولان و ملت مبارزه کند و بر آن فایق بیاید. هرکس با چنین ملتی مبارزه کند، محکوم به شکست است. هرکس با چنین کشور و ملت و حکومتی دربیفتد، محکوم به هزیمت است. با مردمی که خدا را یاری می کنند؛ اسلام را یاری می کنند، به قرآن عمل می کنند، در سرنوشت خود حاکمند، قدر آزادی و استقلال را می دانند، در صحنه حضور دارند، مسایل را تحلیل می کنند؛ هرکس با چنین ملتی مواجه بشود و مقابله بکند، خودش شکست خواهد خورد و این ملت پیروز خواهد شد...
البته دستگاه های کشور مراقبند و دقت می کنند؛ اما بهترین مراقب،خود شما مردم، خود پدران و مادران، خود جوانان در محیط کار، در محیط درس، در محیط گردش و ورزش و تفریح هستید. با این مراقبتها، با این توجه، با این اتکال به خدا، با این تمسک به قرآن، با این اعتصام بحبل الله جمیعاً به فضل پروردگار این ملت خواهد توانست کشور ایران عزیز را به کشور نمونه ی اسلامی، و این جامعه را به جامعه ی آباد، آزاد، پراستعداد، پرتلاش، پرعمل و ثروتمند اسلامی تبدیل کند.(18)

برای انجام کارهای بزرگ باید به نصرت الهی و کمک مؤمنین تکیه کرد

برای انجام کارهای عظیم، فقط باید به کمک و نصرت الهی و ایمان عامه ی مردم تکیه کرد. پول و سلاح مدرن و قدرت مادی و سیاستبازی و سیاسیکاری، تکیه گاه مطمئنی برای انجام کارها نیستند. البته آن دو عامل، در عرض یکدیگر نیستد؛ بلکه در طول هم هستند؛ یعنی اگر تکیه گاه ما خداو کمک الهی بود، دلهای مردم هم متوجه پروردگار خواهد شد.
خدای متعال به رسول گرامی خود- که بزرگترین تکلیفها را متناسب با شخصیت او بر دوشش گذاشته بود و در طول تاریخ بشر، هیچ تکلیفی بدان پایه نمی رسید- فرمود:«هوالذی ایدک بنصره و بالمؤمنین»(19)؛ یعنی همین دو تکیه گاه -نصرت الهی و کمک مؤمنین -تو را پیش برد. برای همین است که ما اعتقاد داریم وقتی قدرتهای مادی با حق سینه به سینه شوند، پوشالی و توخالی هستند، و وقتی به قدرتهای باطل اعتنایی نشود و انسانها با اراده ی خود با آنها درنیفتند، هیچ عکس العملی نخواهند داشت، و هرگاه نیروی پرتوان مردم با قدرتهای باطل درگیر شود؛ خود به خود آن قدرتها را به عقب نشینی وادار خواهد کرد...
... باید نیروی ملت منسجم شود و با ایمان حرکت کند و به خدا تکیه دهد و از سختیها نترسد و پا عقب نکشد، تا هیچگاه دشمن به خود اجازه ی نفوذ ندهد. درگذشته افرادی بودند که سطحی فکر می کردند و ظاهربین بودند. هرچند نمی شود به آنها اتهام غرض ورزی زد، ولی نمی توانستند باور کنند که توان مقابله با دشمن در ملت وجود دارد. اما آن کسی که راز حرکت تاریخ و سنتهای الهی را می دانست، ایستادگی می کرد و انسجام می بخشید و اراده را تقویت می کرد.(20)

نقش درجه یک ایمان به اسلام

در تحول عظیمی که در دنیا اتفاق افتاده؛ نقش ایمان به اسلام، نقش درجه ی یک است. چون ما برای اسلام کار می کنیم، خدای متعال هم نصرتش را بر ما نازل می کند. چون ملت ایران به خدا و اسلام و قرآن مؤمنند، ملتهای دیگر عالم نسبت به مردم ما احساس احترام می کنند. چون قلب آن رهبر عزیز، منور به نور ایمان صادقانه و مخلصانه و روشن بینانه بود، این گونه در میان مردم جا باز کرد و بر ذهن و روح آنها تأثیر عمیق گذاشت و خدا به او قدرت و قوتی بخشید، تا بتواند بزرگترین کارهای این روزگار را انجام دهد.

رازی را که ما کشف کرده ایم و آن را عامل اصلی پیروزی انقلاب

می دانیم، مجموعه ی دشمنان ما، یعنی استکبار و قلدرهای دنیا و صاحبان زور و زر و مرتجعان وابسته و مزدور نیز آن را کشف کرده اند و به علت اصلی عظمت ملت ایران و پیروزی او پی برده اند و درست مثل صدر اسلام و دوران پیامبر اکرم(ص)، باتمام قوت و قدرت برای کوبیدن ایمان مردم بسیج شده اند. بنابراین، عامل عمده ی دشمنیها ایمان است، و استکبار فهمیده است که این ملت به برکت ایمان متحد شد و رهبر خود را انتخاب کرد و از قدرتهای بزرگ دنیا نترسید. آنها متوجه شدند که همه ی موفقیتها و پیشرفتهای ما به برکت ایمان به دست آمده است؛ لذا با ایمان و اسلام ما دشمن شدند و با روشهای تبلیغاتی و سیاسی خود سعی کردند چهره ی واقعی اسلام و انقلاب را مخدوش کنند.آنها به خیال خود به ما دشنام می دهند و ما را بنیادگرا می خوانند! در حالی که این کار، تعریف از ماست.
ما افتخار می کنیم که به اصول و بنیانهای اسلامی برگشته ایم؛ این راز قوت و قدرت ماست. دراین چند سال، تمام تبلیغات استکبار جهانی بر روی اهانت به ایمان اسلامی مردم ما متمرکز بوده است. مردم ما از کسانی که نسبت به اسلام و ایمان اسلامی آنها به هر شکلی اهانت کنند، نخواهند گذشت. اسلام و ایمان اسلامی، مایه ی عزت و نصرت ماست و دنیا و آخرت ما را اصلاح خواهد کرد.(21)

پی نوشت ها :

1-مائده :54
2-حدیث ولایت (4)ص 208 ،خرداد 1369
3-حدیث ولایت(2)،ص 7، 11مرداد 1368
4-حدیث ولایت (6)ص 279، 11 اسفند 1369
5-حدیث ولایت (6)،ص 129، 13 دی 1369
6-دیدار با اعضای هیأت مرکزی و هیأتهای نظارت شورای نگهبان ،74/11/14
7-حدیث ولایت (6)ص 153، 19 دی 1369
8-حدیث ولایت (4)،ص 7، 1 فروردین 1369
9-حدیث ولایت(9)،ص159
10-دیدار با جهادگران جهادسازندگی ،5 مهر 1377
11-دیدار با علما وطلاب و اقشار مختلف مردم قم، 19 دی 1375.
12-حدیث ولایت (5)صص 106و 107 ،1 شهریور 1369
13-حدیث ولایت(2)،صص 214 و 215 ،19 مهر 1368
14-حدیث ولایت (5)،ص 125، 7 شهریور 1369
15-مائده،54
16-حدیث ولایت (2)،ص 150، 30 شهریور 1368
17-حدیث ولایت (6)،ص 130، 13دی 1369
18-دیدار با مردم بندرعباس ،28بهمن 1376
19-انفال:62
20-حدیث ولایت (1)،ص 165، 26 خرداد 1370.
21-حدیث ولایت (1)،ص 233ریال14 تیر 1368

منبع: موسسسه قدر ولایت / اخلاق ایمان اسلام معنویت در آینیه ی مقام معظم رهبری ناشر قدرولایت /چاپ سوم 1390