اخلاص در آینیه ی سخنان مقام معظم رهبری
اخلاص
معنای اخلاص
اخلاص یعنی این که انسان، کار را برای خدا و به عشق انجام وظیفه، انجام دهد. انسان برای هوای نفس، برای رسیدن به مال، به ثروت، به مقام، نام نیک، قضاوت تاریخ، برای انگیزه های نفسانی، برای اشباع صفت پلیدحسد، طمع، حرص، زیاده طلبی و افزون طلبی، کار نکند! کار را برای خدا و محض انجام وظیفه بکند. این، معنای اخلاص است، این چنین کاری پیش می رود. این گونه کاری مثل شمشیر برنده، هر مانعی را از سر راه برمی دارد. امام با این سلاح، مجهز بود. بارها گفت من نسبت به نزدیکترین نزدیکان خود هم، اگر قدمی برخلاف حق بردارند، اغماض نمی کنم؛ همین طور هم بود. در مواقع حساس نشان داد که آنچه برای او مطرح است، انجام وظیفه است! در آشکار، در خلوت، در کارهای بزرگ و کارهای کوچک، این را نشان داد. این درسی شد برای مریدان، فرزندان و شاگردان امام، که با همین سلاح در جبهه های جنگ، آن روز آن معجزه ها را آفریدند! بعضی از شماها در آن میدانها بودید، خودتان از نزدیک آنها را دیدید، بعضی هم شنیدید. امروز هم به همان احتیاجاست(1).
برجستگی وجود اباعبدالله (علیه السلام) ابعادی دارد، که هرکدام از این ابعاد هم، بحث و توضیح و تبیین فراوانی به دنبال دارد؛ ولی اگر دو، سه صفت برجسته را در میان همه ی این برجستگیها اسم بیاوریم، یکی از آنها «اخلاص» است؛ یعنی رعایت کردن وظیفه ی خدایی، ودخالت ندادن منافع شخصی و گروهی و انگیزه های مادی در کار،صفت برجسته ی دیگر، «اعتماد به خدا» است. ظواهر حکم می کرد که این شعله در صحرای کربلا خاموش خواهد شد.چه طور این را «فرزدق» شاعر می دید، اما امام حسین نمی دید؟ نصیحت کنندگانی که از کوفه می آمدند، می دیدند؛ اما حسین بن علی که عین الله بود، نمی دید و نمی فهمید؟! ظواهر همین بود، ولی اعتماد به خدا حکم می کند که علی رغم این ظواهر، یقین کند که حرف و حق او و سخن درست او غالب خواهد شد. اصل قضیه هم این است که نیت و هدف انسان تحقق پیدا کند.اگر هدف تحقق پیدا کرد، برای انسان با اخلاص، شخص خود او که مهم نیست.
یکی از بزرگان اهل سلوک و معرفت را دیدم در نامه یی نوشته است که اگر فرض کنیم-به فرض محال-همه ی کارها یی که نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و اله وسلم) انجام داد و هدف او بود که آنها را انجام بدهد، انجام می گرفت. منتها به نام یک کس دیگر، آیا درآن صورت پیامبر اسلام ناراضی بود؟ آیا می گفت که چون به نام دیگری است، نخواهم کرد؟ آیا این طوری بود؟ یا نه، هدف این است که آن کارها انجام بگیرد؛
به نام چه کسی انجام بگیرد، مهم نیست. پس، هدف مهم است.«شخص» و «من»و «خود»، برای انسان با اخلاص اهمیتی ندارد.اخلاص را دارد، اعتماد به خدا را هم دارد.می داند که خدای متعال حتماً این هدف را غالب خواهد کرد، چون فرموده است: «وان جندنا لهم الغالبون» خیلی از این جنودی که غالبند، در میدان جهاد به خاک شهادت می افتند و از بین می روند؛ لیکن فرموده است: «ان جندنا لهم الغالبون»؛ در عین حال غلبه با آنهاست.(2)
تا وقتی اخلاص هست، برکات الهی همراه ماست
آن وقتی که ما طلبه ها این طور کار می کنیم، برکات الهی با ماست. آن وقتی که به آن بدنه ی شفاف اخلاص ما، اندک خدشه یی وارد می آید، کارها طور دیگری می شود؛ یعنی فوراً می بینیم که یک گوشه ی کار عیب پیدا می کند. تا وقتی که اخلاص هست، تا وقتی که «خود» نیست، تا وقتی که با کمترین برداشت، بیشترین کار را می خواهیم انجام بدهیم و واقعاً به انگیزه و به سائقه ی همان هدایت الهی کار می کنیم، برکات الهی همراه ماست.من یک وقت این را به زنبور عسل تشبیه کردم؛«و اوحی ربک الی النحل ان اتخذی من الجبال بیوتا و من الشجر و مما یعرشون»(3). زنبور عسل در بین گلها می گردد و عسل شیرین را که «فیه شفاء للناس»(4) است، برای انسانها فراهم می کند. البته نیش هم دارد و در جای خودش از آن هم استفاده می کند.به شرطی که آن نیش زدن بجا باشد، عیبی هم ندارد. بدون نیش هم مثل این که خیلی مفید نیست؛ در جاهایی هم باید از آن نیش استفاده بشود؛ اما کار اصیلش آن نیست؛ کار اصلیش این است که عسل را فراهم کند. تا وقتی که این طور است؛ برکات الهی همراه است.(5)
اخلاص شرط قبولی اعمال
من دراین جمع پرشور و صمیمی و مؤمن، مطلبی را عرض می کنم که از امهات مسایل فکری ماست. در اسلام، نقطه ی اصلی و محوری برای اصلاح عالم، اصلاح نفس انسانی است. همه چیز از این جا شروع می شود. قرآن به آن نسلی که می خواست با دست قدرتمند خود، تاریخ را ورق بزند، فرمود: «قواانفسکم»(6)،«علیکم انفسکم»(7).خودتان را مراقبت کنید، به خودتان بپردازید و نفس خودتان را اصلاح و تزکیه کنید؛«قد افلح من زکیها».(8) اگر جامعه ی اسلامی صدر اول اسلام، از تزکیه ی انسانها شروع نشده بود و درآن به اندازه ی لازم، آدمهای مصفا و خالص و بی غش وجود نداشتند، اسلام پا نمی گرفت، گسترش پیدا نمی کرد، بر مذاهب مشرکانه ی عالم پیروز نمی شد و تاریخ در خط اسلام به حرکت نمی افتاد. اگر انسانهای مزکا و مصفا نباشند، جهاد نیست.انقلاب ما که پیروز شد؛ به برکت صفا و خلوص و اخلاص و کار برای خداو بلند شدن از سر منافع مادی و شخصی بود. مقاومت در جنگ تحمیلی هم همین طور بود. این شهدای عزیز ما، یا این جانبازان، در اوج صفا و اخلاص، به استقبال شهادت رفتند و شهید شدند و همین شهادتها و مقاومتها و به استقبال خطر رفتنها بود که انقلاب را حفظ کرد، اسلام را عزیز کرد، مسلمین را قوی کرد و دشمنان اسلام و امریکا را خوار نمود.
راز بقاء انقلاب، اخلاص افراد است
در درون وجود ما، بزرگترین دشمن ما کمین گرفته و آن، نفس اماره و شهوات و خودخواهی و خودپرستیهای ماست. هرلحظه یی که بتوانیم، این مار گزنده و این دشمن کشنده را سرجای خود بنشانیم -ولو به طور موقت-درآن لحظه، ما موفق و سعادتمند و قادر بر عمل و مقاومت و ایستادگی وجهاد فی سبیل الله هستیم. هر وقتی که این دشمن، سربلند کند و عقل و نیروی معنوی و نفس رحمانی در وجود ما را سرکوب کند و تحت تأثیر خود قرار بدهد، در آن لحظه، ما در حال سکون و رکود و یا عقبگردیم ،سکون، یعنی عقبگرد. این دو، یکی است.
ما به عنوان کسانی که بار سنگین هدایت بشر و نجات انسان را بردوش گرفته ایم، باید به خودمان بپردازیم، باید نفسهای خودمان را اصلاح کنیم، باید قدرت معنوی انسانی را - که خدا در ما به حد اعلی به ودیعه گذاشته است- ازگل ولای شهوات و اهوا و هوسها و خودخواهیها و خودپرستیها نجات بدهیم و آن را قوی کنیم. شما جوانان، شما خانواده های شهدا، شما جانبازان، شما مبلغان دلسوز و علاقه مند در سپاه پاسداران یا در هر نقطه ی دیگر، به این مبارزه ی درونی اولی هستید.(9)
ما انگیزه یی چون رضای خدا و پیاده کردن احکام الهی داریم
ما احساس می کنیم بحمدالله از درون قوی هستیم، قوت ما، نه به خاطر تکیه به کسی یا به سیاستی یا به روشی از سیاستها و روشهای معمول دنیاست؛ بلکه به خاطر این است که با خدا رابطه داریم و می دانیم برای او کار می کنیم و کمک او شامل حال ماست.ما انگیزه یی جز رضای خدا و پیاده کردن احکام الهی نداریم. این، هدف ما و تمام زندگی ماست. عمرمان را دراین راه گذرانده ایم و همه ی ملت ایران نیز همین احساس را دارند. بنابراین هم به کمک الهی اعتماد و اطمینان داریم؛ و هم به آگاهی و ایمان و انگیزه ی قوی مردم متکی هستیم. باید این دو نیروی قوی را حفظ کنید.(10)
اگر آن اخلاص نمی بود، این وضعیت در عالم پیش نمی آمد
آنچه که ما باید به آن توجه کنیم، این است که:
ادامه حرکت اسلامی، به حفظ معنویت اسلام بستگی دارد
ثانیاً- و این نکته مهم است و حرف اصلی من می باشد- ادامه ی این حرکت اسلامی و توفیق اسلام در مقابله ی با کفر و استکبار جهانی، به میزان زیادی -عرض نمی کنم صددرصد، لیکن نزدیک به صددرصد-به کیفیت حرکت ما در آینده منوط و مربوط است. ایران اسلامی باید در خط اسلام پافشاری کند و بااستقامت باقی بماند و پرچمدار معنویت اسلام باشد؛ نه فقط این که ما انقلابی کردیم، نظامی براساس یک مکتب تشکیل دادیم؛ دولتی مثل دولتهای دیگر عالم شدیم و دل خوش کنیم که تفکرات مختلف و نظامهای گوناگونی بر دنیا حاکمند، یک مملکت پنجاه میلیونی هم در اختیار ما اسلامیان است. این، خیلی کم و کوچک است.باید معنویت اسلام- که بیشترین جاذبه ی اسلام، مربوط به همین معنویت است-حفظ شود. باید در این دنیای تاریک مادی، قداست اسلام، با همان درخشندگی که از اول انقلاب تا حالا در عمل ملت و رهبر عظیم الشأن فقید (رضوان الله تعالی علیه) نشان داده شده، باز هم نشان داده بشود. باید همان احساس و ابراز اقتداری که ناشی از اتکال به خداست و به ملتها امید داد و آنها را از حالت انفعال خارج کرد، باز هم از ایران اسلامی مشاهده بشود.
علاج همه دردهای ما، اخلاص است
بحمدالله در تاریخ ایران، هیچ روزی مثل این دوران و این عهد نبوده است که اسلام در حاکمیت باشد؛ پرچم قرآن برافراشته باشد؛ عمل به اسلام، ارزش به حساب بیاید و قوانین، متخذ از اسلام و قرآن باشد. ما چه می خواهیم؟ ما بیش از این و بزرگتر از این نعمت، از خدا چه می خواهیم؟ تمام تلاشمان را بایستی مبذول کنیم که این نعمت ارزشمند و بی نظیر و بی سابقه را برای این ملت حفظ کنیم. این، با تلاش مخلصانه ممکن است.باید انگیزه ی حرکت ما- در هر سطحی که هستیم- انگیزه ی الهی باشد. علاج همه ی دردهای ما، اخلاص است. اگر اخلاص باشد، همه ی چیزهایی که فعلاً نظام وجامعه ی ما از آنها متأذی است، برطرف خواهد شد.اخلاص در عمل، موجب خواهد شد یکپارچگیها تحکیم بشود.(11)
تا وقتی این ملت، با همین ایمان و با همین اخلاص و با همین صفا پیش می رود و حرکت و مبارزه می کند، هرکسی در این دنیا و در این نظام باشد یا نباشد، لطف خدای متعال، شامل این نظام است و این نظام، همان قدرت و نشاط و حضور و توانایی فوق العاده را دارد و خواهد داشت...
آن ملتی که اهل کار و فعالیت است و از تلاش خسته نمی شود، جوانش تحصیل علم می کند، دانشگاهش به درس و بحث و تحقیق و بقیه ی کارهایی که جوانان، در عرصه ی فعالیتهای علمی و اجتماعی باید انجام بدهند، می پردازد؛ دولتش، به نیازهای مردم می رسد و سوز و درد آنها را دارد و برای مردم کار می کند؛ روحانیتش، با کمال اخلاص و صفا، در راه خدا تبلیغ می کند،حرف می زند و تلاش می کند؛ آحاد مردمش، به سمت معرفت صحیح حرکت می کنند و در راه خدا می ایستند و حضور انقلابی خودشان را حفظ می کنند.
بحمدالله این معیارها، تا حدود بسیار زیادی در کشور ما موجود است. البته بهتر از این هم می تواند بشود و باید بشود. کشوری که این خصوصیات را دارد، با آن دانشجو، با آن کاسبکار، با آن روشنفکر، با آن دانش آموز، با آن روحانی، با آن دولت، با چنین ایمانی، با چنین انگیزه و صمیمیتی، نه فقط امریکا، که اگر ده قدرت هم مثل امریکا، در صحنه ی سیاست جهانی باشند، در مقام معارضه و مبارزه با چنین ملتی، نمی توانند یک مو از سر این ملت کم کنند.(12)
اخلاص و فداکاری پیروزی را به وجود می آورد
با لطف الهی و بر اثر مجاهدتها و ایمان و اخلاص مردم، تمام محاسبات جهانی به هم خورد. کار خدا این است.این را چه کسی کرد؟ شما کردید؟آیا کسی می تواند بگوید این کار را من کردم؟ اصلاً امکان ندارد. این را حرکت مخلصانه و مجاهدانه ی عموم کرد. کما این که پیروزی انقلاب اسلامی را هیچ کس به خودش نسبت نمی دهد. امام با آن عظمت؛ که شخصیت و رهبریش، قابل قیاس با هیچ یک از رهبریهای امروز و دیروز دنیا نبود و واقعاً حق حیات بر ما داشت، هیچوقت پیروزی را به خودش نسبت نمی داد.اگر تحلیل کنیم، حق هم همین بود. در حقیقت، ایشان برای مردم یک وسیله ی الهی بود. آن حرکت عظیم مردم و این اخلاص و فداکاری، پیروزی را دراین جا هم بوجود آورد. خود ایشان، در افغانستان هم راهها را باز کرده است؛ منتها شما هنوز یک قدم به آخر راهید؛ این یک قدم هم باید همانطور برداشته بشود. اگر در این یک قدم، سیاسیکاری و دخالتهای گوناگون آمد، همین یک قدم برداشت نمی شود. خدایی که صدها قدم دشوار را توانست با طرفه العینی طی کند؛ همین یک قدم را می تواند ده سال نگهدارد. قدرت الهی است دیگر. این هم، راهش اخلاص است. این یک قدم را هم باید با اخلاص و گذشت و وحدت و برادری طی کنید.هیچ کس به قصد قدرت حرکت نکند.همه برای خدا حرکت کنند. هرکاری می خواهند بکنند، نیت الهی بکنند.اگر چنین شود،خدای متعال همین یک قدم را با بهترین وجهی طی خواهد کرد.(13)اراده و ایمان انسان به هرگونه سلاحی تفوق دارد
یک جمله هم به مناسبت حضور جوانان عزیز لبنانی دراین مجلس بگویم.مسلمانان لبنان و نیروهای مؤمن درآن کشور، ثابت کردند که اراده ی انسان و ایمان مؤمن، بر هر گونه سلاح و تجهیزاتی تفوق دارد. همین جوانان و مؤمنین بودند که توانستند تجاوز چند سال قبل اسرائیل را که تا نزدیک بیروت پیش آمده بود، متوقف کنند و دشمن را به عقب نشینی مجبور نمایند. همان جوانان مؤمن در لبنان بودند که امریکاییها و فرانسویها را که نیروی نظامی وارد لبنان کرده بودند؛ با حال خفت و خواری، وادار به عقب نشینی از لبنان کردند. این کار، نه به خاطر آن که اینها تجهیزات زیادی داشتند-این جوانان دستشان از مادیات خالی است و تهی دستند-بلکه به خاطر ایمان آنهاست. این ایمان، آن چنان قوت و قدرتی به انسان می بخشد که یک جمع مستضعف مظلوم محدود که از همه طرف -یعنی از جانب صهیونیستها و مارونیهای وابسته و دیگران- در زیر فشار دشمنان قرار گرفتند، توانستند امریکا و فرانسه و صهیونیستها را به عقب نشینی وادار کنند.
امروز هم، همین ایمان در لبنان و درمیان جوانان آن کشور وجود دارد و خوب است که قدرتهای اروپایی و امریکایی که نسبت به لبنان خط و نشان می کشند، وجود قدرت جوانان مؤمن در لبنان را فراموش نکنند. ما مطمئنیم که با این روح ایمان و اخلاص، دنیای اسلام خواهد توانست بار دیگر عزت از دست رفته ی خود را به دست آورد.(14)
نوشته های همراه با اخلاص شما، انسان را تکان می دهد
آن جایی که نوشته های شما حاکی از اخلاص است، آن نقطه انسان را تکان می دهد. هرچیزی شما ارایه کنید که نشانگر اخلاص باشد، خیلی اهمیت دارد؛ و الا همه فداکاری می کنند؛ برای تعصب و خودنمایی هم فداکاری می کنند؛ خطر مرگ هم دارد. مثلاً خلبانی در یک مانور، جلوی چشم مردم چند معلق می زند وصدی پنجاه هم ممکن است سقوط کند؛ اما او این را برای خودنمایی قبول می کند. به خاطر خودنمایی، بیش از این را هم می کنند؛ مثلاًبعضی خودشان را آتش می زنند! اینها ارزشی ندارد. آن جایی که کار با اخلاص همراه است، یعنی انسان فقط برای خاطر خدا و برای انجام وظیفه الهی کاری را انجام می دهد، آن صفا و درخشندگی این را دارد. در نشان دادن این نقطه ها و جاری کردن این روحیه در طول و امتداد تاریخ ما، باید خیلی تلاش کرد؛ از آن هشت سال جنگ باید استفاده کرد.(15)ما بدون اخلاص و اعتقاد و تعبد، هیچ چیز دراین جنگ نمی داشتیم
این قضیه واقعیت دارد که ما بدون اخلاص و اعتقاد وتعبد، هیچ چیز دراین جنگ نمی داشتیم. یعنی اگر واقعاً ما می خواستیم ایمان و اخلاص را از آن تعداد جوانانی که فعالیت می کردند، بگیریم، اسمها و تیترها و درجه ها و امثال اینها هیچ کاری نمی کرد. یک تعداد جوانان سپاهی و بسیجی و بعضی از ارتشیها بودند که اینها واقعاً با اخلاص می جنگیندند؛ یعنی واقعاً دلشان می خواست، احساس وظیفه می کردند و می جنگیدند.اگر ما این احساس وظیفه و همان عنصر ایمان را از مجموعه ی عدد عظیم نیروهای مسلحمان- که مثلاًگاهی یک میلیون و چند صدهزار نفر نیروی مسلح در صحنه ی جنگ یا پشت جبهه داشتیم-بگیریم؛ هیچ چیز باقی نمی ماند، و هیچکار نمی توانستند بکنند؛ این را باید نگه داریم.
طلبه هایی که با شما مربوطند، باید علاوه بر درس نظامی، واقعاً ازشما درس تعبد، ذکر، یاد، خشوع، تقوا و ورع از محارم را بگیرند؛ و این نمی شود، مگر آن که خود شماها که در رأس کارها هستید، تا حدودی- نمی توانم بگویم به طور کامل؛چون از من این حرف ساخته نیست و خود بنده ناقص هستم- این جهات را رعایت کنید، تا خدای متعال کمکتان بکند. این تیپ شما و عناصر ستادی وصفیش، باید این طور شناخته شوند که اهل نافله، اهل توجه، اهل ذکر، اهل عبادت و تقوا و تدین هستند.(16)
اخلاص و اتصال به خدا، مهمترین راز موفقیت امام
به اعتقاد من، مهمترین و تعیین کننده ترین راز موفقیت او، همان اخلاص و توجه و اتصال به خدا بود. ایشان توانست معنای «ایاک نستعین» را در عمل خود مجسم کند و به منبع لایزال قدرت الهی متصل شود. وقتی یک انسان کوچک و ضعیف و ظرف محدودی، خودش را به اقیانوس بی پایانی وصل می کند؛ دیگر هیچ عاملی وجود ندارد که بتواند بر او فایق آید. اگر هر انسانی همین کار را بکند، همان گونه خواهد شد.البته انسانها به آسانی نمی توانند این کار را بکنند؛ ولی ایشان توانست و کرد. ما باید به قدر وسع خودمان تلاش کنیم. بزرگان در قله ها ایستادند، ما نیز از دامنه ها حرکت کنیم و به آن سمت پیش برویم، هرچند به آن قله ها هم دست پیدا نکنیم؛ ولی به هرحال حرکت و رفتن، فریضه و وظیفه ی همه ی ماست.(17)
ما باید از اخلاص امیرالمؤمنین درس بگیریم
ما در دوران انقلاب بزرگ اسلامی، آن اخلاص را بالمعاینه در زندگی مردممان مشاهده کردیم، و شد آنچه شد. امام بزرگوار ما مظهر این اخلاص بود، و کرد آنچه کرد. او دنیا را در مقابل اسلام خاضع و خاشع کرد و دشمنان اسلام را به عقب نشینی وادار نمود. امروز هم آحاد ملت ایران، زن و مرد ملت، اقشار مختلف، مخصوصاً مسؤولان -خصوصاً هرچه مسؤولیتها بالاتر برود- محتاج همین اخلاص هستیم، تا این بار را به سرمنزل برسانیم.طبق نقل در نهج البلاغه، امیرالمؤمنین فرمود:«و لقد کنا مع رسول الله (صلی الله علیه واله) نقتل ابائنا و ابنائنا و اخواننا واعمامنا لایزیدنا ذلک الا ایمانا و تسلیما و مضیا علی اللقم و صبرا علی مضض الالم»(18)؛ خالصانه و مخلصانه با کسان و نزدیکان خود می ایستادیم و برای خدا مبارزه می کردیم. «فلما رأی الله صدقنا انزل بعدونا الکبت و انزل علینا النصر»(19)، وقتی در راه خدا با اخلاص و صادقانه عمل کردیم و خدای متعال این را از ما دید، دشمن ما را سرکوب کرد و ما را پیروز نمود.بعد می فرماید:اگر این طور نبود، این کارها انجام نمی شد:«ما قام للدین عمود ولا اخضر للایمان عود»(20)؛یک شاخه ی ایمان سبز نمی شد و یک پایه ی دین بر سر پا نمی ماند. به برکت اخلاص و صدق آن مسلمین، این پیشرفتها انجام شد و جامعه ی اسلامی پدید آمد. تمدن اسلامی و این حرکت عظیم تاریخی امروز هم همان است؛ و ملت ما و مسلمانان در همه ی عالم و امروز ملت عراق و پیشروان آن ملت و نیز دیگر مردمی که در هر گوشه ی دنیا به نام اسلام سخن می گویند، باید این درس را از علی بن ابی طالب (علیه السلام) فرا بگیرند.(21)
پی نوشت ها :
1. -اجتماع بزرگ نیروهای مقاومت بسیج مردمی، 5 آذر 1375،سالروز صدور فرمان تشکیل ارتش 20میلیونی.
2. -دیدار با برادران و خواهران پاسدار و بسیجی، 2 آذر 1377
3. -نحل:68
4. -نحل:69
5. -حدیث ولایت(8)،ص 203
6. -تحریم :6
7. -مائده:105
8. -شمس :9
9. -حدیث ولایت(5)،ص 85
10. -حدیث ولایت(1)،ص 169،8 تیر 1368.
11. -حدیث ولایت(5)،ص 41 و 42 ،25 تیر 1369.
12. -بیانات بمناسبت روز مبارزه با استکبار جهانی ، 9 آبان 1375.
13. -حدیث ولایت(6)،ص 5 ،29 آبان 1369.
14. -حدیث ولایت (2)،ص 85، 1 شهریور 1368.
15. -حدیث ولایت (7)،ص 236، 25 تیر 1370.
16. -حدیث ولایت (8)،ص 247، 11 آذر 1370.
17. -حدیث ولایت (1)، ص 57، 21 خرداد 1368.
18. -نهج البلاغه، خطبه ی 56
19. -نهج البلاغه، خطبه ی 56
20. نهج البلاغه، خطبه ی 56
21. -حدیث ولایت (7)،ص 14 ،16 فروردین 1370.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}