نویسنده:احمدمیرزا کوچک خوش نویس (1)



 
محیط آموزشى هنر، از سه زاویه قابل بررسى است؛ محیط کالبدى، محیط اجتماعى و محیط روان شناختى. هنرجویان، با تصرف در محیط آموزشى خود، فضاى آن را مطلوب تر مى کنند. سبک معمارى آموزشکده هاى هنر، در روان و دیدگاه هنرجویان تأثیر دارد. مدارس هنرى غرب، کلیات زیبایى شناسى یونانى را سرمشق خود کرده اند. توجه جنبش هنرى مدرن به آینده، ارتباط با گذشته را تحت الشعاع قرار داده است. در شرق، هنر از قداستى برخوردار است که انسان را به سوى رستگارى هدایت مى کند. در هنر اسلامى، قداست و معنویت قوت بیشترى دارد. تحقیق درباره ى تأثیر معمارى بر محیط آموزش ضرورت دارد. در یک نظرسنجى، دانشجویان فضاهاى مذهبى و کلاسیک را داراى معنویت بیشترى دانستند.
محیط آموزش هنر، از چند جنبه قابل بررسى است. محیط کالبدى، مانند معمارى فضاى آموزشى که ترکیبى از شکل، نور، رنگ، مصالح و مسائل اقلیمى و آب و هوایى است. محیط اجتماعى، مانند نهادهاى مربیان و اعضاى هیأت علمى آموزشى و هنرجویان، محیط روانشناختى، که از تصاویر ذهنى و الگوهاى رفتارى مخاطبین در فضاى آموزشى ناشى مى شود. (2)
محیط اطراف از هر نوع که باشد، داراى قابلیت هایى براى فعالیت هاى خاص انسانى، تجارب زیبایى شناسى و ویژگى انطباق پذیرى انسان با آن است. شرایط کالبدى، معمارى فضاى آموزشى، به دلیل این انطباق پذیرى و براى تأمین فعالیت ها و تجربه هاى جدید زیبایى شناسى، همواره تغییر مى کند.
هنرجویان با کمک هم محیط آموزشى و حتى خوابگاهى خود را رنگ مى کنند و بر در و دیوار آن تابلوهایى از هنرمندان در مکاتب و سبک هاى انتخابى خود مى آویزند، درست به همان ترتیب که براى خودشان داراى معانى خاص زیبایى شناسى است. این نوع تغییرات که آگاهانه برنامه ریزى، تصمیم گیرى و اجرا مى شود، براى رسیدن به فضایى مطلوب است که زندگى در آن براى مخاطبین ایده آل به نظر برسد. این امر نشان مى دهد که هنرجویان بر تأثیرات عناصر کالبدى بر سرنوشت دیدگاههاى هنرى خویش واقفند.
اراده و اختیار انسانى، این آزادى را به هنرمندان داده است که خود را در معرض تأثیرات نامطلوب قرار ندهند. نظریه پردازان علوم رفتارى در مورد تأثیرات متقابل انسان و محیط بر یکدیگر اختلاف نظر دارند. گروهى بر آنند که محیط هیچ تأثیرى بر رفتارهاى انسانى ندارند (نظریه ى اختیار). گروهى به نقش اصلى و تعیین کننده ى محیط بر رفتارهاى انسانى اعتقاد دارند (نظریه ى جبر).
نظریه پردازانى هم هستند که نه بر اختیار گرایى صرف اصرار دارند، نه بر جبرگرایى صرف و امکان تأثیر و تأثر متقابل رفتارهاى زیبایى شناسانه ى انسان و عناصر محیطى را بر یکدیگر توأم مطالعه مى کنند (نظریه ى امکان). (3)
نظریه ى اختیار به دلیل بى توجهى به واقعیت هاى موجود در اطراف انسان، قابل دفاع نیست، اما طرفداران دو نظریه ى جبر و امکان، یا جست و جوى رابطه ى علت و معلولى، قابلیت هاى عناصر محیطى را بر رفتار زیبایى شناسانه ى انسانى
و ادراک و استفاده ى انسان ها را از این عناصر محیطى و شدت وابستگى هاى این ادراک را به نیازها و شایستگى هاى فردى مطالعه مى کنند. از این رو بیشتر قابل تأمل و پذیرش است.
اغلب هنرمندان، طراحان محیط و حتى اصلاح گران اجتماعى، به نقش اساسى عناصر گوناگون محیط در تعیین الگوها و ارزش هاى رفتارى و تغییر عناصر همان محیط به لحاظ نگرش خاص زیبایى شناسانه در فرآیند طراحى، اعتقاد دارند.

ارزش هاى زیبایى شناسى و کالبد محیط ساخته شده

درک کامل مفاهیم زیبایى شناسى مشکل است، ولى فهم اولیه ى عوامل مؤثر در ادراک خوشایند بودن محیط امکان پذیر است. سبک هاى مختلف معمارى به عنوان متغیر محیطى، در ادراک متفاوت انسان نقش اساسى و در خوشایند بودن محیط براى انسان مراتب گوناگون دارد. سبک هاى مختلف معمارى، در مفاهیم زیبایى شناسى، آموزش هنر و قدسى بودن آن تأثیر دارد و هر هنرجو بر اساس تفاوت هاى فردى از سبک معمارى آموزشکده اى که در آن آموزش مى بیند، تأثیر مى پذیرد و به همان نسبت از سلوک معنوى هنر و قدسى بودن آن بهره مى برد. نحوه ى ارتباط فضاى بیرون و درون، نسبت مقیاس هاى انسانى با ابعاد فضا، نحوه ى نورگیرى در روشنایى داخلى، ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم با طبیعت پیرامون، شنیدن اصوات دلنواز یا ناخوشایند و آنچه یادآور ذکر و یاد خدا باشد، عناصرى از محیط کالبدى است که به شیوه هاى گوناگون در سبک هاى متفاوت معمارى آموزشکده هاى هنر مطرح مى باشد. بنابراین باید جست و جو کرد که کدام سبک و شیوه ى معمارى مناسب فضاى آموزش قدسى هنر است.

سبک یونانى زیبایى شناسى و آموزش هنر

هنر کلاسیک در غرب با تأکید بر هارمونى و مفهوم زیبایى در تناسبات اندامى پدیده ها، راهى جز جست و جو در نمایش و ارائه ى این هندسه ى زیبایى آفرین در شعر، موسیقى، تئاتر و معمارى نداشته است. مدارس هنرهاى زیبا در غرب با دید جزمى نگرى در کلیات زیبایى شناسى یونانى، نه فقط برنامه هاى آموزشى خاص خود را براى فراگیرى این مفروضات صرف کرده اند، بلکه در ساختار فضاى مدارس هنرى خود نیز سعى در حفظ این سرمشق زیبایى شناسى داشته اند. (4)

جنبش هنرى مدرن

جنبش هنرى مدرن، همواره بر قطع ارتباط هنرجو و تاریخ گذشته تأکید کرده است. به اقتضاى این جنبش، هر فضاى آموزشى سعى در بین المللى کردن و انتزاعى کردن مفهوم هنر دارد و طبق عقیده ى والتر گروپیوس (بنیان گذار این جنبش)، با خلق بینش “جهانى نو” یا “نو کردن جهان”، ایمان راسخ به آینده و قبول این که بشریت در حال پیشرفت مى باشد، باید ساختار تفکر هنرى هنرجویان را از گذشته برید و هیچ گونه پیش قضاوت یا پیش ذهنى نسبت به مردم یا شکل ظاهرى پدیده ها پذیرفتنى نیست. (5) لکوربوزیه زیباشناسى را مبتنى بر اصالت تکنیک و دیگر علوم مهندسى تعریف مى کرد. او خانه را ماشینى براى سکونت مى دانست و معتقد بود معمارى باید مانند شاسى اتومبیل ها مطالعه گردد، تا فرم هایى شگفتى آفرین و قابل قبول به وجود آید. اگر آثار هنرى مدرن مدرسه ى هنر باهاوس را با معمارى آن مقایسه کنیم، به خوبى تندیسى از آن انگیزه و رویکرد نوگرایانه را در هر دو بازمى یابیم. (6)

مفهوم قدسى هنر شرقى

در شرق، مفهوم هنر وضعیت متفاوتى دارد. مفهوم هنر شرقى، همواره پر رمز و راز بوده و در خدمت باورها و محورهاى جهان شناختى، به صورت تأویلى شکل گرفته است. هنرى که سلوک روح بشرى را در اتصال به ماوراء و مقصد متعالى مى داند و راهى مقدس براى رستگارى انسان نشان داده و همواره با استفاده از نماد و تمثیل، تصویرگر حدیث رستگارى انسان بوده است. (7) این هنر که هدف محتوایى داشته، مانند هنر غرب به دنبال فرموله کردن شکلى پدیده ها و تناسبات طلایى زیبایى آفرینى نبوده است. در آموزش هنر قدسى در شرق، سبک معمارى در خدمت به این مفهوم بوده است. در هنر چین، هماهنگى انسان، زمین و آسمان با راهى که تائو نشان مى دهد و در آن قانون و مناسبت هاى اجتماعى نفى مى شود و طبیعت به عنوان یک قلمرو آرمانى برگزیده مى شود، براى رستگارى انسان است. (8) در هنر هند نیز مضامین تصویرى در حیطه ى کائنات و جهان روح به دنبال رستگارى آدمى است. انسانى که با نماد ماندالایى از کائنات بر نیلوفرى نشسته و به جان و جهان (یا نیروانا)
پیوسته است. (9)

هنر قدسى اسلامى

هنر اسلامى رستگارى انسان را معنى و محتواى هنر مى داند و منزلگاهى که هنرمند مسلمان با عبور از واقعیات بدان دست مى یابد و آن را به مخاطبین خود نیز تذکر مى دهد، همان بارگاه الهى است. (10) در هنر اسلامى، بر عبرت گیرى از عاقبت خود و بد گذشتگان، شناخت نظام مند طبیعت و هدف دار بودن آن، تأثیرات پاکى روح و برگفته هاى شهودى به عنوان قلمرو تأکید مى شود و شیوه هاى گوناگون معمارى اسلامى نیز همین مفاهیم را متجسم مى کند.
قرینه سازى در باغ سازى به سبک اسلامى به لحاظ انگاره هایى است که از باغ بهشت و هندسه ى متقارن و منظم درختان بهشتى و جریان آب از میان آنها، در ذهنیت طراحان وجود داشته است. همچنین است ایجاد فضاهایى براى نظر کردن به خورشید، ماه، ستارگان و دیگر مظاهر و جلوه هاى الهى در محیط. هنرمند اسلامى، در عین حضور خردمندانه در عرصه هاى اجتماعى به منظور شناخت عوامل ارتباطى زبان و فرهنگ، از فضایى که آکنده از تذکر و یاد و خاطره ى الهى است، بهره مى جوید. در این فضاسازى، عواملى چون تزیینات، نور، رنگ، کتیبه هاى خوشنویسى شده آیات قرآنى، ترنم نواى آب، وزش باد، غزل خوانى پرندگان و استشمام رایحه ى گل ها، او را وادار مى کنند تا از ناهنجارى هایى که حضور قلب او را مخدوش مى سازد، کناره گیرى کند. این عوامل غفلت آور ممکن است فیگوراتیو باشد و با ترکیبى از عناصر بصرى باعث ناخوشایندى شود و ممکن است صداى ناهنجار غرش هاى زندگى صنعتى و آلاینده هاى همراه آن باشد. بدین ترتیب اهمیت خلق فضایى مناسب براى آموزش هنر قدسى، مشخص مى گردد.

روش تحقیق و کلیات نتایج

اثبات این فرضیه که سبک معمارى مدارس هنر، جلوه هاى گوناگونى را از مرحله ى آفرینش هنر و پرداخت هاى ذهنى تا رسیدن به مصادیق زیبایى آفرینى القاء مى کند، نیازمند پژوهشى علمى است. بررسى و مقایسه آراء و عقاید زیبایى شناسان شرق و غرب از قدیم تا دوران معاصر، نشان مى دهد که هر اندیشه هنرى با فضاهاى آموزشى ویژه آن مجاور است. با شناخت میزان تأثیرگذارى سبک معمارى چند مدرسه ى هنرى بر روند آموزش هنر، مى توان محدودیت ها و امکانات سبک هاى گوناگون فضاهاى آموزشى را بر روند آموزش بررسى کرد. مشاهدات کلى در رابطه با این مقوله در ارتباط با چندین مؤسسه ى هنرى و دانشکده هاى هنر به راحتى امکان پذیر خواهد بود. تأکید گروه هنر ستاد انقلاب فرهنگى، در دهه ى 60 بر ایجاد مدارس هنرى در بافت هاى تاریخى شهرى، شاید به همین منظور بود و تأسیس دانشکده هاى هنر و معمارى سهند (تبریز)، یزد، صبا (کرمان) و پردیس (اصفهان) از نتایج آن است.
دانشجویان این مراکز، به ظاهر از فرم هاى نو استفاده مى کنند، ولى تأثیرات کالبد تاریخى بر آثار هنرى ایشان غیر قابل انکار است. مقایسه ى دانشکده هنرهاى زیباى تهران، دانشکده ى هنر کرج و دانشکده ى هنر دانشگاه آزاد اسلامى تهران از تفاوتى آشکار حکایت دارد و چون برنامه ى آموزشى واحدى بر این مراکز حکم فرماست، تا حد زیادى نتیجه ى علمى و دور از تعصبات شخصى خواهد داشت.
دیگر مقوله ى قابل پژوهش، عناصر محیطى و فرم هاى معینى است که براى مخاطبان فضاى مقدس ایجاد مى کند. در یک نظر سنجى، 40 نفر از دانشجویان هنر و غیر هنر، تصاویر فضاهاى مذهبى و کلاسیک را به عنوان فضاهاى داراى روحیه ى قدسى انتخاب کردند. واکنش آنها درباره قدسى بودن فضاى تصاویر زیر چنین بود:
تصویر 1: نمایشگاه ماشین ژاپن، اثر هانیکو هایاکاوا (آکیتا ژاپن). اکثریت 86 درصد به دلیل فرم آن نپذیرفتند.
تصویر 2: مرکز آموزش کامپیوتر، اثر کامیر (آلمان). اکثریت 80 درصد، به سبب فرم و مصالح نپذیرفتند.
تصویر 3: خانه ى مک میلیام، اثر لینزى کلر. اکثریت 78 درصد، به خاطر فرم، رنگ و محوطه سازى نپذیرفتند.
تصویر 4: سالن کنسرت، اثر توسکوئتس و دیاز (بارسلونا). اکثریت 75 درصد، به علت فرم و مصالح پذیرفتند.
تصویر 5: هتل کایرین پلاز، اثر شین کاماتسو (اوزاکا، ژاپن). اکثریت 80 درصد، به خاطر فرم، رنگ و مصالح پذیرفتند.
تصویر 6: سینتکس، اثر شین کاماتسو (کیوتو، ژاپن). اکثریت 75 درصد، به دلیل فرم و شکل پذیرفتند.
تصویر 7: موزه ى هنر، اثر آراتا ایسوزاکى (هیوگو، ژاپن). اکثریت 70 درصد، به سبب فرم، رنگ و مصالح پذیرفتند.
تصویر 8: موزه ى هنر، اثر شزو اوچى (توکیو، ژاپن). اکثریت 87 درصد، به خاطر فرم، رنگ و عملکرد داخلى پذیرفتند.
در تصویرهاى منتخب، بیشتر به فرم هاى عروج یابنده ى همراه با تابش ستون هاى نور در زمینه هاى تاریک، به رنگ هاى سبز، آبى و سفید و به درختان، گل ها، گیاهان و دیگر مظاهر طبیعت توجه شده بود. (11)
نتایج این پژوهش در جداول زیر آمده است:
جدول پاسخ مثبت به قدسى بودن فضاهاى معمارى با سبک و عملکردهاى متفاوت:
کلاسیک: مذهبى: 87 درصد فرم، عملکرد، مصالح
کلاسیک: اجتماعى: 23 درصد فرم
کلاسیک: شخصى: 69 درصد فرم، رنگ و نور
کلاسیک: فنى: -
مدرن: مذهبى: 55 درصد همه ى موارد
مدرن: اجتماعى: 43 درصد فرم، رنگ و مصالح
مدرن: شخصى: 58 درصد فرم و رنگ
مدرن: فنى: 24 درصد فرم
پست مدرن: مذهبى: 66 درصد فرم و رنگ
پست مدرن: اجتماعى: 43 درصد فرم
پست مدرن: شخصى: 62 درصد رنگ، طراحى و منظر
پست مدرن: فنى: 20 درصد فرم
ساختار شکن: مذهبى: -
ساختار شکن: اجتماعى: 30 درصد فرم و رنگ
ساختار شکن: شخصى: 19 درصد رنگ و نور
ساختار شکن: فنى: 20 درصد
جدول پاسخ منفى به قدسى بودن فضاهاى معمارى
با سبک و عملکردهاى متفاوت
کلاسیک: مذهبى: 10 درصد
کلاسیک: اجتماعى: 69 درصد فرم و مصالح
کلاسیک: شخصى: 16 درصد مصالح
کلاسیک: فنى -
مدرن: مذهبى: 37 درصد فرم
مدرن: اجتماعى: 48 درصد فرم و مصالح
مدرن: شخصى: 13 درصد فرم و رنگ
مدرن: فنى: 67 درصد فرم و عملکرد
پست مدرن: مذهبى: 8 درصد فرم
پست مدرن: اجتماعى: 50 درصد فرم
پست مدرن: شخصى: 37 درصد فرم
پست مدرن: فنى: 68 درصد فرم
ساختار شکن: مذهبى: -
ساختار شکن: اجتماعى: 64 درصد فرم، رنگ و مصالح
ساختار شکن: شخصى: 56 درصد فرم
ساختار شکن: فنى: 67 درصد فرم

پی نوشت ها :

(1) عضو هیأت علمى دانشگاه بین المللى امام خمینى..
(2) جان لنگ، آفرینش نظریه ى معمارى، نقش علوم رفتارى در طراحى محیط، ترجمه ى علیرضا عینى فر (تهران: دانشگاه تهران، 1381 ش)، ص 87..
(3) همان، ص 114..
(4) جان هاسپرز و راجر اسکراتن، فلسفه ى هنر و زیبایى شناسى، ترجمه ى یعقوب آژند (تهران: دانشگاه تهران، 1379 ش)، ص 115..
(5) ماک هارشفلد و باهاوس ال (انتشارات لانگمن، 1963 م)، ص 2..
(6) یورگ گروتر، زیباشناختى در معمارى، ترجمه ى جهان شاد پاکزاد و عبدالرضا همایون (تهران: دانشگاه شهید بهشتى 1375 ش)، ص 104..
(7) زهرا رهنورد، حکمت هنر اسلامى (تهران: سمت، 1378 ش)، ص 43.
(8) همان، ص 40.
(9) همان، ص 41..
(10) همان، ص 47.
(11) الهه خدادادى، فضاى قدسى هنر (پایان نامه ى دوره ى کارشناسى ارشد معمارى)، دانشگاه آزاد اسلامى همدان، 1382 ش..

منبع: مقالات اولین هم اندیشی معنویت و اموزش هنر /فرهنگستان هنر با همکاری پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی /ویراستار : فرهاد طاهری /تهران فرهنگستان هنر 1384