تجلی چهارده معصوم (ع)در نماز
تجلی چهارده معصوم (ع)در نماز
همه مسلمانان در اولین و مهم ترین امر واجب یعنی نماز، که مکلف به آن شده اند، مأمور به خواندن سوره حمد می باشند.به استناد ادله فراوان عقلی ونقلی می توان اثبات کرد .
که منظور از صراط المستقیم ذکر شده در سوره حمد که همه مسلمانان و درمعنای گسترده ترش همه مردم جهان درخواست هدایت به آن را دارند.
راه پیامبر(ص)، حضرت علی (ع)، حضرت فاطمه (س)و فرزندان معصوم آن ها می باشد.همین ائمه معصوم (ع)هستند که نعمت داده شده اند و از مغضوبیت و ضال بودن به دورند.
در این مقاله (تجلی چهارده معصوم (ع)) در نماز به تشریح موضوعاتی :منظور از صراط المستقیم، مهم ترین دلایل خاتمیت پیامبراسلام (ص)، جهانی بودن اسلام، جاودانگی اسلام، ماهیت و زیربنای اسلام، صراط مستقیم و نکات پیرامونی آن و سوال بنیادین پرداخته می شود.
تجلی چهارده معصوم (ع)در نماز
نماز جلوه یاد خدا و بهترین حالت تقرب بندگان به معبود است، میعادگاه حضور در پیشگاه بهترین محبوب و سخن گفتن با اقرب القریب و پروازروح درملکوت و بارگاه غیاث المستغیثین می باشد.نماز است که دراسلام تأکید خاصی برآن شده است.از سوی دیگر اسلام برچهاررکن اساسی؛ توحید، معاد، نبوت و امامت مبتنی است.سوره حمد که بنابر روایات معصومین جامع همه آیات قرآن است، این مبانی چهارگانه را به نحوی بسیار زیبا ترسیم کرده است.
اسلام تسلیم شدن دربرابرحق درمرتبه نظر وعمل است.دین دارای حقیقت واحدی است که جامع ترین معرف آن واژه اسلام است.دین اسلام دارای مهرخاتمیت و جاودانگی است.
در همه زمان ها پاسخ گوی نیازهای بشریت است.ازجمله اصول مبنایی آن بعد از اصل اساسی توحید، نبوت و امامت است.این دو اصل مسلم اعتقادی، شکل دهنده مبانی و فرعیات شریعت اسلام می باشند و در مذهب شیعه اثنی عشری نمود چشم گیری دارند.
خداوند متعال و اولیاء الاهی تأکید فراوانی بر این فرضیه الهی داشته اند.بیشتر از هر امر واجب دیگری، خداوند متعال در قرآن کریم بر این فرضیه واجب تاکید نموده است.دراهمیت نماز همین بس که پروردگار می فرمایند، درغمها و گرفتاریها از نماز و صبر کمک بگیرید.
حضرت علی(ع)درجنگ صفین و امام حسین (ع)درظهرعاشورا دست از جنگ کشیدند و نماز را اقامه کردند.حضرت عیسی (ع)درگهواره فرمود:خدایم مرا به نماز و زکات سفارش کرده است.
حضرت ابراهیم (ع)، همسر و فرزندش را در بیابان های سوزان و بی آب مکه برای به پا داشتن نماز اسکان داد.پیامبر اکرم (ص)نماز را به منزله پرچم و نشانه مکتب اسلام می داند.پیشوایان معصوم (ع)به هنگام نماز رنگ چهره اشان تغییر می کرد.
و هزاران نکته ظریف ذکر آن ها مجال دیگری می طلبد.یکی ازمهم ترین بخش های نماز قرائت سوره مبارکه حمد می باشد.دراین سوره مبارکه می خوانیم "اهدنا الصراط المستقیم، صراط الذین انعمت علیهم..."
منظور از صراط المستقیم
صراط المستقیم همان راه معصومین است.اگر به این صراط الهی که مصداقش بنابر دلایل عقلی و نقلی پیامبر اسلام، حضرت علی (ع)،حضرت زهرا(س)، و یازده فرزند بزرگوارشان می باشد، چنگ زده شود اتحاد غیر قابل وصفی بر دنیا حاکم می گردد.
صراطی که هیچ لغزش و انحرافی در آن نیست و انتهایش سعادت و سربلندی تمام کسانی است که در این راه قرار گرفته اند و این مسیر را پیموده و یا در حال پیمودن آن می باشند.ازآنجا که ذات اقدس الهی منزه از هر عیب و نقصی است؛ راهش هم از هر عیب و خطایی منزه می باشد.
کسانی در این راه و پوینده آن هستند که هیچ گاه گناه و عیبی از آنان سر نزده باشد.زیرا فرد گناه کار مادامی که در حال گناه است در صراط الهی نیست و چون اراده الهی بر این تعلق گرفته که هیچ گاه زمین از وجود معصوم و یا به عبارتی واسطه فیض خالی نباشد.
در هر زمان مصداق صراط الهی، موجود بوده و صراط مستقیم فقط راه آن ها است که باید موجب اتحاد و انسجام باشد.
خاتمیت دین اسلام
درگستره تاریخ وازابتدایی که اولین بشر خلق شد، دین هم با او موجود بوده است و همواره در طی این دوران، انبیاء الهی به تبلیغ دین الهی و هدایت انسان ها پرداخته اند.هیچ گاه از انجام وظیفه شانه خالی نکرده و همواره بنا به شهادت قرآن کریم، افرادی صالح، صدیق، صبور، مخلص و دارای علم لدنی بوده اند.این پیامبران هیچ گاه یکدیگر را نقص و تکذیب نکرده بلکه همواره مؤید یکدیگر بوده اند به طوری که پیامبران قبلی، آمدن پیامبران بعدی را بشارت می دادند
.از میان این فرستادگان، برخی دارای کتاب و شریعت خاصی بودند و شریعت و رسالت آنها منوط به زمان خاصی بود.از میان این پیامبران، فقط رسالت حضرت محمد (ص)جهان شمول است و همه مردم مخاطب این پیام الهی می باشند.
برشریعت وی، مهرخاتمیت خورده است.به این دلیل که دین وی آخرین دین است و بعد از او فرستاده دیگری مبعوث نمی گردد.این آیین به گونه ای طراحی شده است که برای تمام زمان ها، نسل های آینده، همه نژادها و اقوام جواب گو می باشد.
قرآن کریم با صراحت بر موضوع خاتمیت دین اسلام تأکید می کند و پیامبر بزرگ اسلام (ص)درمناسبت های مختلف این موضوع را یادآوری می کردند.برای اثبات اعتقاد به خاتمیت دین اسلام دلایل متعددی وجود دارد.ا
مهم ترین دلایل خاتمیت پیامبراسلام (ص)
ازمهم ترین دلایل خاتمیت پیامبراسلام(ص)می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
الف)آیات قرآن کریم
از محکم ترین ادله نقلی که به وضوح بر خاتمیت پیامبر اسلام (ص)تأکید دارد، آیه "خاتم النبیین"است که می فرماید:"ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین و کان الله بکل شیء علیما"(احزاب،33)همچنین آیات دیگری از قرآن مجید از جمله (فصلت،41)، (انعام،19)،(نساء،28)، (حجر،9)و...این مطلب را اثبات می کند.
ب)روایات و احادیث
2-امام محمد باقر(ع)ازپیامبراسلام(ص)نقل می کند که حضرت فرمود:ای مردم بدانید که پس از من هرگز پیامبری نخواهد آمد.(مجلسی، 1403 ق 289)
3-زمانی که پیامبر اسلام (ص)با جمعی از صحابه به قصد تبوک مدینه را ترک می کردند، حضرت علی (ع)غمگین شدند.پیامبر (ص)خطاب به ای شان فرمودند:آیا نمی خواهی جانشین من باشی، همان گونه که هارون نسبت به موسی (ع)چنین نقشی داشت؟
البته با این تفاوت که پس از من هرگز پیامبری نخواهد آمد."(عاملی، بی تا:210) یکی ازمبانی ضروری خاتمیت دین اسلام، جهانی و جاودانه بودن اسلام است.
جهانی بودن اسلام
لازمه ضروری خاتم بودن دین اسلام، جهانی بودن آن است.در مورد سایر انبیاء، دلیل قطعی بر عمومیت و جهانی بودن رسالت آنها موجود نیست اما درمورد پیامبراسلام (ص)قضیه کاملاً برعکس است.صرفاً رسالت حضرت محمد (ص)برای همه جهانیان و همه نسل ها برگزیده شده است.آن بزرگواربرای هدایت و راهنمایی عموم جهانیان مبعوث شده بود، برخلاف رسالت سایرانبیاء که هر یک برای امت خاص یا نسل ویژه ای مبعوث می شدند.
کتاب های آن ها برای ملت مشخص و یا یک دوره زمانی خاص بود.محدود مکانی تبلیغ آن ها معین بود و جهانی نبود.(عبدالحلیم محمود، بی تا:95)
بنابراین با ادله نقلی و شواهد تاریخی، عمومیت دین اسلام و جاودانگی آن را می توان اثبات کرد، که به برخی از آنها اشاره می شود.
الف)آیات قرآن
آیات متعددی از قرآن کریم با صراحت تمام بر عمومیت دین اسلام وعدم اختصاص آن به زمان و مکان و قوم خاصی، تأکید می کنند، از جمله این آیات عبارتند از:1)قل یا ایها الناس انی رسول الله الیکم جمیعاً:بگو ای مردم من فرستاده خدا به سوی همه شما هستم (اعراف، 158)
2)و ما ارسلناک الا کافه للناس بشیرا و نذیراً:ما تو را برای همه مردم نفرستادیم، مگر آن که بشارت دهنده و انذارگر باشی)سبأ، 28)
3)و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین:ای پیامبر تو را نفرستادیم، مگرآن که برای جهانیان مایه رحمت باشی)انبیاء، 107)و دیگر آیات قرآن که به روشنی دال بر این موضوع است.
ب)شواهد تاریخی
علاوه برآیات مذکور، می توان از شواهد تاریخی نام برد.از جمله این شواهد می توان به موارد ذیل اشاره کرد.1)نامه هایی که پیامبراسلام (ص)به سران کشورها، مانند پادشاهان ایران، روم، یمن، حبشه، و حتی برای روسای قبایلی که به طور مستقل زندگی می کردند، نوشتند.
2)برای هرکدام ازکشورها و قبایل مختلف پیک مخصوصی می فرستادند تا آنان را به پذیرش اسلام فرا خوانند و این مطلب دال بر عمومیت و جهانی بودن دین اسلام است.
ج)جامعیت دین اسلام
شاید بتوان گفت که یکی دیگر از دلایل جهانی بودن دین اسلام و حتی درمعنای وسیع تر خاتمیت پیامبر اسلام (ص)، جامعیت دین اسلام است.اسلام یک مکتب واقع گرا و همه جانبه است و همه جوانب زندگی انسان و نیازهای وی را در بردارد.برای هر جنبه از زندگی انسان برنامه و دستورخاص دارد.امام محمد باقر(ع)فرموده اند:
"خداوند متعال چیزی از نیازمندی های امت را فرو نگذاشت، مگر این که آن را در کتابش فرو فرستاد و برای رسولش بیان کرد."( کلینی،1388، ج 1:77)
همه مفسران قرآن کریم اتفاق نظر دارند که این کتاب ارزشمند و جاودانه، همه مسائل مربوط به هدایت انسان را دربردارد.مولف تفسیر معتقد است که جامعیت قرآن درزمینه مسائل مربوط به تربیت و انسان سازی است که سبب تکامل فرد و جامعه است.
و اگر در برخی آیات از علوم مختلف سخن به میان آمده است، به دلیل طرح مسائل توحیدی و تربیتی است.(مکارم شیرازی، 361؛ 1364)
صاحب تفسیرالمیزان در تفسیرآیه(89)سوره نحل می گوید:"یک ویژگی عمومی قرآن آن است که تبیان هر چیزی است.یعنی همه آن چیزهایی که برگشتش به هدایت است،
(ازمعارف مربوط به مبداء، معاد، اخلاق، شرایع الهیه، قصص، مواعظ و...)قرآن تبییان همه این ها است."(طباطبایی، 1363، ج 12:468)
از آن جا که قرآن معجزه پیامبراسلام (ص)و دربردارنده تمام اصول و مبانی دین اسلام است و هیچ گاه تحریف نشده و منسوخ نمی شود،
پس دین اسلام، رسالتی است که در همه زمان ها جواب گوی نیازهای همه بشر است و رسالتی جهانی، عالم ونهایی می باشد.با توجه به این مطالب می توان نتیجه گرفت که دین اسلام، تنها دین و شریعت جاودانه است.
جاودانگی اسلام
اثبات شد که دین اسلام، عمومیت مکانی دارد و مختص همه افراد جهان است و با تمایلات و خواسته های آنها در تناقض نیست.عمومیت زمانی هم دارد یعنی خاص همه زمان ها است.ازابتدای رسالت تا روز محشر که پرونده این دنیا بسته می شود
.بنابراین کسی نمی تواند ادعا کند که با پیشرفت تکنولوژی و مدرنیته شدن زندگی دیگر دین اسلام پاسخگوی نیازهای انسان نیست و باید احکام و قوانین اسلام را کنار گذاشت.
زیرا اسلام مختص و مربوط به هزار و چهارصد سال پیش است، اینگونه تفکرات ناشی از کج فهمی و عدم درک عمق دین اسلام است.غیر ممکن است که انسانی، عمق وحی را که با فطرت و دل انسان ارتباط مستقیمی دارد، درک کند اما جملاتی بر زبان بیاورد که خلاف آن را می گوید.
آیات و روایات فراوانی دال بر فرازمانی بودن اسلام است که برخی از آن ها عبارتند از:
1)"و اوحی الی هذا القرآن لا نذرکم به ومن بلغ"
به من این قرآن وحی شده است که شما و هر کس را که (این پیام)به او برسد بدان هشدار دهم.(انعام،19)
2)"ان هو الا ذکر و قرآن مبین لینذر من کان و یحق القول علی الکافرین"
این(سخن)جزیادآوری و قرآنی روشن نیست تا آن را که (دلش)زنده است بیم دهد و سخن (عذاب)برکافران تحقق یابد.(یس،69-70)
3)از جمله احادیثی که بیان گر جاودانگی اسلام است، "حلال محمد حلال الی یوم القیامه و حرام محمد حرام الی یوم القیامه"(کلینی، بی تا:82)
ماهیت و زیربنای اسلام
درواقع اساس دین اسلام و اصول اعتقادی ای که زیربنای معارف اسلام را تشکیل می دهند و همه مسلمانان اجماع نظر عمومی در این زمینه دارند عبارتند از:
1-توحید، 2-معاد، 3-نبوت.تمام فرقه ها و گرایش های متعدد و متنوع اسلامی بر این اصل متفق اند و هیچ اختلافی ندارند.
اما ازمیان این فرقه ها تنها شیعه اثنی عشری است که بر این باوراست، اسلام مبتنی بر پنج رکن و اصل اساسی است و آن اصول عبارت است از:
1-توحید 2-معاد 3-نبوت 4-امامت 5-عدل می باشند.
ازنقطه نظر شیعه، نبی و امام در تمام اصول و مبانی لازم و ضروری برای تبلیغ و تبیین دین خدا مشترکند.تنها تفاوت آنها در نزول وحی و دریافت پیام های الهی از فرشته وحی است.
بنابراین با توجه به این مباحث، تمایز چندانی میان این دو نیست زیرا مهم ترین شرط و اصلی ترین پارامتر لازم برای اجرای احکام الهی که همان عصمت نبی یا امام است در هر دو مشترک و موجود است.و هردو(نبی و امام )باید معصوم باشند.زیرا در تفکر ناب اسلامی، عصمت ویژگی ضروری و جدایی ناپذیر حاکم الهی است.
ازسوی دیگر مهم ترین رکن اسلام و اولین تکلیف الهی ای که همه انسان ها از طریق دین اسلام مأمور به انجام آن شده اند "نماز" است.نمازبهترین تجلی یادخدا، نشانگر اوج بندگی انسان در مقابل معبود و غایت آفرینش انسان است.
نماز، عبادتی است جامع که می تواند تمام وجود انسان را اعم ازجنبه جسمی، قلبی و باطنی در خدمت خالق یکتا قرار دهد.(جعفر سبحانی، 74:1386)شاید به خاطر همین اهمیت و تأثیر عمیق نمازاست که قرآن کریم و روایات پیامبراسلام (ص)بیشترین تأکید را بر این فرضیه الهی دارند.
خواندن نمازدراوقات معین و تأکید فراوان بر اقامه آن دراول وقت و همچنین اهمیت و ارزش والای برگزاری نماز به صورت جماعت و همگانی، دال بر این معناست که نمازنموداری از وحدت و یکپارچگی انسان ها است.
دراین وحدت و انسجام، فواصل، شکاف های طبقانی و تبعیض های نژادی کنارمی رود و همه انسان ها به یک میزن و با یک فرم خاص دعوت و مأمور به این امر مهم شده اند.
اگر به نماز با دید عمیق بنگریم، متوجه خواهیم شد که همه مسلمانان در دو رکعت اول هر نماز(چون حداقل، نماز، دو رکعت است و به ندرت یک رکعتی ذکرشده است.)مکلف به خواندن سوره حمد شده اند و همه مسلمانان در این امر اتفاق نظر دارند و سوره حمد را می خوانند.
اگربه مفاهیم و مضامین عالی، ظاهری و باطنی سوره حمد نگاه کنیم، خواهیم دید که سوره حمد ام الکتاب نامیده شده است، این نام گذاری بدان دلیل است که در سوره حمد، خداوند متعال اصول و ارکان اساسی اسلام را که همان توحید، نبوت و امامت است در قالبی بسیار زیبا ترسیم کرده است.
توحید درآیات
الف)بسم الله الرحمن الرحیم
ب)الحمدالله رب العالمین
ج)الرحمن الرحیم تجلی پیدا کرده است.
معاد درآیات
الف)مالک یوم الدین
ب)ایاک نعبد و ایاک نستعین ظهور یافته است.(شایسته نژاد، 1385:83)
نبوت و امامت در آیات
الف)اهدنا الصراط المستقیم
ب)صراط الذین انعمت علیهم غیرالمغضوب علیهم و الضالین نمود یافته است.
باید گفت مراد خداوند متعال ازصراط مستقیم درآیه "اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم"(که با استناد به مطالب قبل، همه انسان ها و جهانیان مکلف به درخواست هدایت به سوی آن شده اند).
همان راه پیامبر(ص)و خاندان و اهل بیت معصوم ایشان، یعنی راه پیامبراسلام (ص)، حضرت علی (ع)، حضرت فاطمه(س)، و فرزندان معصوم آن دو بزرگوار می باشد.
این ادعا(صراط مستقیم، راه چهارده معصوم (ع)می باشد.)را در دو مرحله می توان به اثبات رساند.
1)دعا می کنیم که خداوند ما را به راه معصومین هدایت نماید.
2)هرچند قبل از پیامبر اسلام (ص)، پیامبرانی مانند ابراهیم (ع)، موسی (ع)و عیسی (ع)معصوم بوده اند و در زمان خویش صراط مستقیم بوده اند، اما بعد از بعثت پیامبر اسلام (ص)، صراط مستقیم فقط راه چهارده معصوم (ع)است.
و این گفته که خدایا ما را به راه نعمت داده شده ها، هدایت فرما و از راه مغضوبین و ضالین دور نما، یک اشتباه عمومی است.زیرا سه راه و سه گروه نداریم. صرفاً یک راه و یک گروه موجود است که آن گروه سه ویژگی منحصر به فرد دارند، یعنی:
1-نعمت داده شده اند (2 و 3)از هرگونه مغضوبیت و گمراهی به دور بوده و هستند یعنی درهمه حال معصوم بوده و هستند (یزدی، 1381:8)
صراط مستقیم و نکات پیرامونی آن
1)با تفکرو تأمل در آیات شریفه:"فمن یردالله ان یهدیه یشرح صدره للاسلام و... و هذا صراط ربک مستقیما..."(انعام، 126-125)
کسی را که خداوند بخواهد هدایت کند، دلش را به پذیرش اسلام می گشاید...و راه راست پروردگارت این است"و انک لتدعوهم الی صراط مستقیم")مومنون،76)درحقیقت ای محمد (ص)این تویی که جداً آنها را به راه راست می خوانی.
"انک علی صراط مستقیم"(زخرف، 43)همانا تو ای محمد (ص9)به راه راست قرار داری، این نکته مهم استنباط می شود که قرآن کریم ما را آگاه می کند، صراط مستقیم دراین زمان، صرفاً دین مبین اسلام است.
هرچند سایر ادیان در زمان خودشان صراط مستقیم بوده اند، اما با بعثت پیامبراتمام حجت شده است.
زیرا کامل ترین و جامع ترین شریعت و قانون دراختیار بشریت قرار گرفت.بنابراین سایر ادیان اگربخواهند دیندار باشند و هدایت شده تلقی شوند باید پیرو دین پیامبرخاتم (ص)باشند.
2)آیه شریفه "اهدنا الصراط المستقیم"اطلاق دارد و عاری از هر قید و شرطی است.دراین آیه از خداوند متعال می خواهیم که ما را به راه معصوم هدایت کند.
زیرا معصوم کسی است که در همه حال عاری از گناه و خطا باشد.راه مستقیم، راه کسی است که هیچ نوع خطا و گناهی از وی سر نزده و نمی زند.
به بیان دیگر، طلب اهتدا به صورت مطلق جایز نیست، مگرآن که مهتدی-منعم علیه که خدا براو انعام کرده است، هیچ خطا و گناهی نداشته باشد.(یزدی، همان:12)
3)درآیه "غیرالمغضوب علیهم و لاالضالین"غیرمجرور است پس یا بدل از ضمیر موجود در علیهم و یا صفت الذین است.(صافی، بی تا:1:12)
اگرغیر، بدل باشد، معنای آیه شریفه چنین است:آنهایی که نعمت داده شده اند، کسانی اند که از غضب خدا و گمراهی محفوظ مانده اند.(طبرسی، بی تا:60)
اگرغیر، صفت باشد، معنای آیه این گونه است:کسانی که به آنها نعمت داده شده چنین صفتی دارند که از خشم خداوند و از گمراهی ایمن بوده و می باشند.(خزعلی، بی تا:34)
با این توضیح، نه(غیرالمغضوب علیهم)و نه (و الضالین)هیچ کدام قیدی ندارند.یعنی اینها کسانی اند که در هیچ آن و لحظه ای مغضوب و گمراه نبوده اند و این مطلب دال بر معصوم بودن آنها از هر خطا و پلیدی است.
4)تمام افرادی که در یک آن و لحظه از عمرشان در گناه و خطا بوده اند به واسطه همان یک لحظه خطا و گناه، دست کم در همان لحظه مورد غضب خداوند و یا گمراه بوده اند.
زیرا خداوند متعال درآیات متعددی از قرآن، این مطلب را متذکرمی شود و می فرماید:"و من یعص الله و رسوله فقد ظل ضلالا مبینا"و کسی که خداوند و رسولش را نافرمانی کند (گناه کند)پس قطعاً دچار گمراهی آشکاری گردیده است.(احزاب،36)
فخر رازی می گوید:مستقیم راهی است که درآن خطا و غلطی نباشد.و ما هدایت کسانی را از خداوند طلب می کنیم که هرگز ظالم نبوده اند و الا اقتدا به آنان جایز نیست.(فخر رازی، بی تا:ج1:260)
بنابراین"غیرالمغضوب علیهم و الضالین"براین مطلب دلالت می کند که اگر از یکی از آنان چیزی خلاف حق صادر گشته باشد، گمراه شده و اقتدا به او جایز نیست،
زیرا خداوند متعال می فرماید:"فماذا بعد الحق الا الضلال."(یونس، 32)و اگر گمراه بودند هرگزاقتدا به آنان و راه آنها جایز نبود و هر آن از قول "انعمت علیهم، و صراط المستقیم"بیرون بودند.(فخر رازی، همان:262)
سوال بنیادین
اساسی ترین پرسشی که در اینجا مطرح است، این است که هر انسان نمازگزار، روزانه حداقل با ده مرتبه تکرار این آیه شریفه، از خدای متعال درخواست هدایت به راه چه کسانی را دارد؟
احتمالات متعدد و پاسخ نهایی این پرسش عبارتند از:
1)شاید این گونه به ذهن بیاید که منظور، هدایت به اجماع مسلمین یعنی اتفاق آرای مسلمانان یا اتفاق آرای علمای مسلمین است.(یزدی، همان:16)
اما بطلان این احتمال واضح است زیرا:
اولاً)با توجه به توضیحات گذشته بیان شد که اسلام دین جهانی است و در اینجا صرفاً مسلمانان دعوت به این مهم نشده اند و این دعا خاص آنها نیست.بلکه تمام انسان ها مأمور به این امرند و از خداوند متعال این درخواست را دارند.
ثانیاً)اجماع مسلمین، بسیار بسیار اندک واقع می شود.درحالی که در این آیه از خداوند متعال می خواهیم که ما را در همه مسائل اعم از کلی، جزئی، فرعی، اصلی و...به آن راه هدایت نماید.(پیشین:16)
ثالثاً)اهل حل وعقد، علمای یک فرقه اند نه علمای تمام امت اسلامی و اگر واقعاً مراد آیه اجماع بود، می فرمود:"اهدنا صراط الاجماع یا الصراط الاجماعی")پیشین:17)
2)برخی بر این باورند که منظور از صراط در این آیه، راه پیامبران، صدیقین، شهداء و صالحین است.این گروه به این آیه اشاره کرده اند:
"و من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقاً.
هر کس خدا و رسول را اطاعت کند پس آنها کسانی اند که خدا به آنها نعمت داده از پیامبران، صدیقین، شهداء و صالحین)و دوستان خوبی اند. (نساء،69)
درپاسخ باید متذکر شد که این آیه صرفاً می فرماید، افرادی که خداوند سبحان مورد نعمت خویش قرار داده، پیامبران، رهبران صادق، شهداء و افراد صالح می باشند.
اما درآیه شریفه "اهدنا الصراط المستقیم"از پروردگار متعال می خواهیم که ما را به راه کسانی که نعمتشان دادی و معصوم هم می باشند، هدایت فرما.صرف نظر از این، صالحین واقعی فقط معصومیان اند زیرا صلاح، نقیض فساد و سیئه است.(یزدی، همان:20)
و از آن جا که اجتماع دو امر متناقض محال است، امکان ندارد که از فرد صالح به معنای واقعی، فساد و سیئه سر بزند.
بنابراین صالح واقعی صرفاً معصوم است.کسی که درهمه حال ها، مبراء از گناه و خطاست.همچنین "شهید واقعی در فرهنگ قرآن فقط معصوم است."(پیشین:21)
زیرا شهید یعنی گواه ومنظور، شهدای میدان جنگ نیست.قرآن کریم می فرماید:"لیکون الرسول شهیداً علیکم"(حج،78)
پس گواهان واقعی هم صرفاً معصومین اند و غیر آنها تا حدودی دارای این ویژگی اند.یعنی میزان برخورداری آنها ازشهادت و حضور متفاوت است.
درحالی که فرد معصوم درهمه زمان ها حاضر وگواه است.صدیق واقعی هم قطعاً معصوم می باشد.زیرا صدیق کسی است که درست کار و درست گفتار باشد.گناه کار در گناهش بر صدق و درستی نمی باشد.
مفسرین در تفسیر آیه "کونوا مع الصادقین"( توبه، 119).همیشه با صادقین باشید، گفته اند:اطلاق این آیه شریفه، که هیچ قید و شرطی برای بودن با صادقین ذکر نمی کند، قرینه ای بر معصوم بودن صادقین است.
لذا نفرموده:"کونوا مع الصادقین"از صادقین باشید.بنابراین صادقین از هر لحاظ در سطحی قرار دارند که مردم به آن نمی رسند و مصداق آن معصومین اند.(یزدی، همان:21)
درکتب متعدد روایی، احادیث زیادی موجود است که دلالت می کند بر این که صادقین، حضرت محمد (ص)و اهل بیت معصوم ایشانند.(پیشین:21)درواقع درسوره حمد از خداوند متعال می خواهیم که ما را به راه صدیقین، شهدا،و صالحینی که معصومند هدایت نماید.
3)با توجه به توضیحات گذشته و این که سایرانبیاء در زمان خودشان صراط مستقیم بوده اند و با آورده شدن دین جامع و جهانی (اسلام)، این احتمال که مراد خداوند از صراط مستقیم، راه پیامبرانی از قبیل ابراهیم(ع)، موسی(ع)، عیسی(ع)و...باشد، منتفی می گردد.
4)شاید گفته شود که صرفاً پیامبر(ص)معصوم بوده اند، در پاسخ می گوئیم، قرآن کریم نفرموده:ما را به راه کسی هدایت کن که مغضوب و گمراه نیست بلکه فرموده است .
صراط الذین انعمت علیهم.و دراین جا اسم موصول (الذین)و ضمیر(هم)درعلیهم به صورت جمع آورده شده است و جمع عربی شامل حداقل سه نفر و بیشتراز آن می شود.پس صرفاً هدایت به راه نبوت، مد نظر نیست.بلکه ائمه اطهار(ع)را هم شامل می شود.
5)برخی ممکن است بگویند که این آیه شریفه دارای مصداق خارجی نیست و هیچ انسان معصومی وجود ندارد.(پیشین:24)
اما بطلان این قول بسیار واضح تراست.زیرا در آن صورت معنای آیه این گونه می شود که:
خدایا ما را به راه کسانی هدایت نما که وجود خارجی ندارند و نیستند.با استناد به مباحث فلسفی که عدم و نیستی، وجود خارجی ندارد،پوچ، باطل و نبود محض است، بیهوده است که دعا کنیم خداوندا ما را به پوچ و هیچ هدایت نما.و این یک جمله بی معنا است که بطلان آن واضح می باشد.
6)بنابراین هیچ راهی نمی ماند جز پذیرش عقیده شیعه اثنی عشری، و آن این است که مقصود خداوند متعال از صراط در آیه "اهدنا الصراط المستقیم"راه پیامبر(ص)، علی(ع)، فاطمه (س)و فرزندان معصوم آن دو بزرگوار می باشد.
بحث روایی صراط المستقیم.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- وَ إِذَا قَالَ: اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ إِلَی آخِرِهَا قَالَ اللَّهُ: هَذَا لِعَبْدِی وَ لِعَبْدِی مَا سَأَلَ قَدِ اسْتَجَبْتُ لِعَبْدِی وَ أَعْطَیْتُهُ مَا أَمَّلَ وَ آمَنْتُهُ مِمَّا مِنْهُ وَجِلَ.
امام علی (علیه السلام) چون گوید: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ ...» خداوند میفرماید: «این از بندهی من است و بندهی من هرچه خواهد از آن اوست و برای بندهام اجابت کردم و آنچه آرزو داشت به او دادم و از آنچه ترسید او را آسوده ساختم».تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۹۲
العسکری (علیه السلام)- أَبِی مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیِّ (علیه السلام) فِی قَوْلِهِ: اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ قَالَ یَقُولُ: أَدِمْ لَنَا تَوْفِیقَکَ الَّذِی بِهِ أَطَعْنَاکَ فِی مَاضِی أَیَّامِنَا حَتَّی نُطِیعَکَ کَذَلِکَ فِی مُسْتَقْبَلِ أَعْمَارِنَا وَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیمُ هُوَ صِرَاطَانِ صِرَاطٌ فِی الدُّنْیَا وَ صِرَاطٌ فِی الْآخِرَهًِْ فَأَمَّا الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیمُ فِی الدُّنْیَا فَهُوَ مَا قَصُرَ عَنِ الْغُلُوِّ وَ ارْتَفَعَ عَنِ التَّقْصِیرِ وَ اسْتَقَامَ فَلَمْ یَعْدِلْ إِلَی شَیْءٍ مِنَ الْبَاطِلِ وَ أَمَّا الطَّرِیقُ الْآخَرُ فَهُوَ طَرِیقُ الْمُؤْمِنِینَ إِلَی الْجَنَّهًِْ الَّذِی هُوَ مُسْتَقِیمٌ لَا یَعْدِلُونَ عَنِ الْجَنَّهًِْ إِلَی النَّارِ وَ لَا إِلَی غَیْرِ النَّارِ سِوَی الْجَنَّهًِْ.
امام عسگری (علیه السلام) اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ؛ یعنی توفیق خود را رهنمای ما گردان تا همانگونه که در گذشته به آن تو را فرمان بردیم، در آیندهی عمر خود نیز به آن تو را فرمان بریم. و صراط مستقیم دو صراط است:
صراطی در دنیا و صراطی در آخرت، و امّا صراط مستقیم در دنیا، آن است که از زیادهروی فروتر و از کوتاهیکردن فراتر است و استوار و درست باشد و به هیچ باطلی نگراید.
و امّا صراط مستقیم در آخرت، راه مؤمنان بهسوی بهشت است که راهی راست باشد و ایشان در آن نه بهسوی آتش دوزخ و نه بهسوی چیز دیگری میگرایند و فقط بهسوی بهشت پیش میروند».تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۹۲/
الصّادق (علیه السلام)- عن مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیِّ (علیه السلام) قَالَ جَعْفَرُبْنُمُحَمَّدٍ الصَّادِقُ (علیه السلام) فِی قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ: اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ. قَالَ: یَقُولُ أَرْشِدْنَا إِلَی الصِّرَاطِ الْمُسْتَقِیمِ أَرْشِدْنَا لِلُزُومِ الطَّرِیقِ الْمُؤَدِّی إِلَی مَحَبَّتِکَ وَ الْمُبَلِّغِ إِلَی دِینِکَ وَ الْمَانِعِ مِنْ أَنْ نَتَّبِعَ أَهْوَاءَنَا فَنَعْطَبَ أَوْ نَأْخُذَ بِآرَائِنَا فَنَهْلِکَ.
امام صادق (علیه السلام) امام صادق (علیه السلام) دربارهی آیهی اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ فرمود: ما را به راه راست رهنمون باش و ما را به پیمودن راهی هدایت فرما که به محبّت تو میانجامد و به دین تو میرساند و مانع از آن میشود که با پیروی از هواهای نفسانی و آراء شخصی خود به هلاکت در افتیم.تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۹۲/
الصّادق (علیه السلام)- قَالَ مُحَمَّدُبْنُعَلِیٍّ الْحَلَبِیُّ سَمِعْتُهُ مَا لَا أُحْصِی وَ أَنَا أُصَلِّی خَلْفَهُ یَقْرَأُ: اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ.
امام صادق (علیه السلام) محمّدبنعلی حلبی میگوید: درحالیکه پشت حضرت امام صادق (علیه السلام) نماز میگزاردم میشنیدم که ایشان بیشمار قرائت میفرمود: اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۹۴/ البرهان/
الرّضا (علیه السلام)- اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ اسْتِرْشَادٌ بِهِ وَ اعْتِصَامٌ بِحَبْلِهِ وَ اسْتِزَادَهًٌْ فِی الْمَعْرِفَهًِْ بِرَبِّهِ وَ بِعَظَمَتِهِ وَ بِکِبْرِیَائِه.
امام رضا (علیه السلام) اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ؛ طلب هدایتشدن بهسوی دین خدا و چنگزدن به ریسمان اوست و طلب افزونی شناخت پروردگار عزّوجلّ و شناخت بزرگی و بزرگواری اوست.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۹۴/ بحارالأنوار، ج۸۲، ص۵۴/
الصّادقین (علیها السلام)- الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ دِیْنَ اللَّهِ الَّذِی نَزَّلَ جَبْرَئِیلُ عَلَی مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله).امام باقر و صادق (علیها السلام) الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ همان دین خداست که جبرئیل بر محمّد (نازل نمود.تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۹۴/
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- فَکَتَبَ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) إِلَی قَیْصَر ... وَ أَمَّا قَوْلُهُ: اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ فَذَلِکَ الطَّرِیقُ الْوَاضِحُ مَنْ عَمِلَ فِی الدُّنْیَا عَمَلًا صَالِحاً فَإِنَّهُ یَسْلُکُ عَلَی الصِّرَاطِ إِلَی الْجَنَّهًِْ.
امام علی (علیه السلام) امام علی (علیه السلام) به قیصر نوشت: ... و امّا قول خداوند متعال: اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ، عبارت است از راه روشن؛ هرکس در دنیا عمل صالح انجام دهد در قیامت از آن راه به بهشت رهسپار میگردد.تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۹۴/
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ صِرَاطَ الْأَنْبِیَاءِ (علیهم السلام) وَ هُمُ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِم.
امام صادق (علیه السلام) اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ، راه پیامبران (علیهم السلام) و آنان که خداوند ایشان را نعمت داد.تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۹۴/
الرّضا (علیه السلام)- وَ رُوِیَ عَن ألرّضا (علیه السلام) َأنَّهُ سُئِلَ أَیْنَ ذُکِرَ عَلِیٌّ (علیه السلام) فِی أُمِّ الْکِتَابِ فَقَالَ فِی قَوْلِهِ سُبْحَانَهُ: اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ هُوَ عَلِیٌّ (علیه السلام).
امام رضا (علیه السلام) از امام رضا (علیه السلام) سؤال شد: «در کجای امّ الکتاب علی (علیه السلام) ذکر شده است»؟ فرمود: «در این آیه: اهْدِنَا الصِّراطَ الْمسْتَقِیمَ، که منظور علی (علیه السلام) است».تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۹۴/
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ حَمَّادٍ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِهِ الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ؛ قَالَ: هُوَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ مَعْرِفَتُهُ وَ الدَّلِیلُ عَلَی أَنَّهُ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ قَوْلُهُ: وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ وَ هُوَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فِی أُمِّ الْکِتَابِ فِی قَوْلِهِ: الصِّراطَ الْمُسْتَقِیم.
امام صادق (علیه السلام) حمّاد از امام صادق (علیه السلام) نقل میکند: امام (علیه السلام) در مورد قول خدای عزّوجلّ: الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ، فرمود: «آن امیرمؤمنان علی (علیه السلام) و شناخت اوست و دلیل اینکه آن امیرمؤمنان (علیه السلام) است.
کلام خداوند متعال میباشد: و آن در «أمّ الکتاب» [لوح محفوظ] نزد ما بلندپایه و استوار است! (زخرف/۴) و آن در امّ الکتاب و در کلام خداوند متعال صراط مستقیم، امیرمؤمنان علی (علیه السلام) است.تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۹۴
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- أَنَا صِرَاطُ اللَّهِ الْمُسْتَقِیم.امام علی (علیه السلام) همانا من راه و صراط مستقیم خدا هستم./تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۹۴
بحارالأنوار، ج۸، ص۷۰
السّجّاد (علیه السلام)- نَحْنُ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیم.امام سجّاد (علیه السلام) ما صراط مستقیم هستیم./تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۹۴
الصّادق (علیه السلام)- عَنِ ابْنِرِئَابٍ قَالَ: قَال لی أبوعَبدِاللّه (علیه السلام): نَحْنُ وَ اللَّهِ السَّبِیلُ الَّذِی أَمَرَکُمُ اللَّهُ بِاتِّبَاعِهِ وَ نَحْنُ وَ اللَّهِ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیم.امام صادق (علیه السلام) به خدا قسم! ما همان راهی هستیم که باید از آن پیروی کنید، سوگند به خدا! ما صراط مستقیم هستیم./تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۹۴
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ أَبِیبَصِیرٍ عن أبیعبدالله (علیه السلام) فی قوله ... اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ قَالَ: الطَّرِیقَ وَ مَعْرِفَهًَْ الْإِمَام.امام صادق (علیه السلام) اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ؛ راه، همان امیرمؤمنان علی (علیه السلام) و شناخت امام است./تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۹۶
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهًِْ وَ نُصِبَ الصِّرَاطُ عَلَی جَهَنَّمَ لَمْ یَجُزْ عَلَیْهِ إِلَّا مَنْ مَعَهُ جَوَازٌ فِیهِ وَلَایَهًُْ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ (تَعَالَی): وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ یَعْنِی عَنْ وَلَایَهًِْ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام).
پیامبر ( چون روز قیامت فرا رسد و صراط بر روی دوزخ قرار گیرد، تنها کسانی از آن میگذرند که جوازی دربردارندهی ولایت علیّبنابیطالب (علیه السلام) به همراه داشته باشند و این همان کلام خداوند متعال است که فرمود: آنها را نگه دارید که باید بازپرسی شوند!. (صافات/۲۴) یعنی دربارهی ولایت علیّبنابیطالب (علیه السلام) است.تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۹۶
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَن أبیجَعفر (علیه السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله): یَا عَلِیُّ (علیه السلام)! إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهًِْ أَقْعُدُ أَنَا وَ أَنْتَ وَ جَبْرَئِیلُ عَلَی الصِّرَاطِ فَلَمْ یَجُزْ أَحَدٌ إِلَّا مَنْ کَانَ مَعَهُ کِتَابٌ فِیهِ بَرَاءَهًٌْ بِوَلَایَتِک.
پیامبر ( امام باقر (علیه السلام) میفرماید: رسول اکرم (به علیّ (علیه السلام) فرمود:
«ای علی (علیه السلام)! هرگاه روز قیامت بپا گردد من و تو و جبرئیل بر صراط مینشینیم و حقّ عبور از آنجا به هیچکس داده نمیشود، مگر اینکه برگهی عبوری داشته باشد که تبرئه و رهایی او به سبب ولایت تو در آن ثبت گردیده باشد».تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۹۶
الکاظم (علیه السلام)- عَنْ مُحَمَّدِبْنِالْفُضَیْل عَن اَبِیالحَسَنِ المَاضِی (علیه السلام) قَالَ: قُلتُ: أَ فَمَنْ یَمْشِی مُکِبًّا عَلی وَجْهِهِ أَهْدی أَمَّنْ یَمْشِی سَوِیًّا عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ؟ قَالَ: إِنَ اللَّهَ ضَرَبَ مَثَلَ مَنْ حَادَ عَنْ وَلَایَهًِْ عَلِیٍ (علیه السلام) کَمَنْ یَمْشِی عَلَی وَجْهِهِ لَا یَهْتَدِی لِأَمْرِهِ وَ جَعَلَ مَنْ تَبِعَهُ سَوِیّاً عَلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ وَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیمُ؛ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِین (علیه السلام).
امام کاظم (علیه السلام) محمّدبنفضیل از امام موسیبنجعفر (علیه السلام) نقل میکند: عرض کردم: «منظور از آیه: آیا کسی که به رو افتاده حرکت میکند به هدایت نزدیکتر است یا کسی که راستقامت در صراط مستقیم گام برمیدارد؟! (ملک/۲۴) چیست»؟
فرمود: «خداوند مثالی آورده است و هرکس را که از ولایت علی (علیه السلام) روی گرداند به کسی که به روی در افتاده و نگونسار میرود و به جایی نمیرسد، تشبیه کرده است و کسی که از او پیروی کند به کسی تشبیه شده که استوار بر راه راست ره میسپارد، و راه راست، امیرمؤمنان (علیه السلام) است».تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۹۶
الباقر (علیه السلام)- عَنِ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: أَوْحَی اللَّهُ إِلَی نَبِیِّهِ (صلی الله علیه و آله) فَاسْتَمْسِکْ بِالَّذِی أُوحِیَ إِلَیْکَ إِنَّکَ عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ. قَالَ: إِنَّکَ عَلَی وَلَایَهًِْ عَلِیٍ (علیه السلام) وَ عَلِیٌّ (علیه السلام) هُوَ الصِّرَاطُ المُستَقِیم.
امام باقر (علیه السلام) خدا به پیغمبرش (وحی کرد: آنچه را بر تو وحیشده محکم بگیر که تو بر صراط مستقیمی. (زخرف/۴۳) یعنی تو به ولایت علی (علیه السلام) هستی و علی (علیه السلام) همان راه راست است».تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۹۶
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- عَبْدِاللَّهِبْنِعَبَّاسٍ فِی قَوْلِهِ: اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ قَالَ: قُولُوا مَعَاشِرَ الْعِبَادِ أَرْشِدْنَا إِلَی حُبِّ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) وَ أَهْلِ بَیْتِهِ.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه) عبداللهبنعبّاس دربارهی کلام خداوند متعال: اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ گفت: ای جماعت بندگان خدا! بگویید: ما را بهسوی محبّت محمّد (و اهل بیت او (علیهم السلام) هدایت فرما/تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۹۶
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- عَنِ ابْنِعَبَّاسٍ (رحمة الله علیه) قَالَ: قَوْلُهُ تَعَالَی: اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ أَیْ قُولُوا مَعَاشِرَ النَّاسِ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ أَیْ إِلَی وَلَایَهًِْ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ أَهْلِ بَیْتِه (علیهم السلام).
ابنعبّاس (رحمة الله علیه) اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ یعنی ای مردمان! بگویید: اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ یعنی پروردگارا! ما را به ولایت محمّد (و اهل بیتش (علیهم السلام) هدایت فرما»!
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۹۶
نتیجه گیری:
ما دائماً از خداوند متعال می خواهیم که ما را به راه پیامبر(ص)و جانشینان بر حقش که همگی معصومند و به آنها نعمت داده است و هیچ گاه مورد غضب او واقع نشده و گمراه نشده اند، هدایت نماید.
در واقع شبانه روز همه انسان ها مأمور به درخواست هدایت به راه نبوت و امامت شده اند، و راهی که مستقیم است و از هر گناه و انحرافی به دور می باشد.صراط مستقیم، راه چهارده نور الهی است که واسطه خیر و آفرینش می باشند.
همان طورکه خداوند متعال عاری از خطا و عیب و نقص است، راه وی و هدایتش هم از هر عیب و نقصی مبراست و بنابراین پیامبر و جانشینان پیامبرش هم از هر عیب و خطایی به دورند و راه و هدایت پیامبر و جانشینان پیامبر(که ائمه معصومین (ع )اند)نیز از هر خطا و اشتباهی مبراست.
روایت زیادی درکتب تفسیری روایی، ذیل آیه شریفه "اهدنا الصراط المستقیم"موجود است که دال بر این معناست که صراط مستقیم الهی همان معصوم اند:
1)عن الصادق(ع)قال:والله نحن الصراط المستقیم"امام جعفر صادق(ع)فرموده اند به خدا سوگند صراط مستقیم ما هستیم.( الجویزی، بی تا، ج 1:10)
2)عن جعفر بن محمد قال:صراط الذین انعمت علیهم یعنی محمدا و ذریته صلوات الله علیهم امام صادق فرمودند:راه کسانی که نعمت شان دادی یعنی راه محمد و فرزندان معصومش.(پیشین:10)
3)عن ابی جعفر، نحن الطریق الواضح و الصراط المستقیم الی الله عزوجل امام باقر(ع)فرمود:ما راه روشن و صراط مستقیم به سوی خداوند عزوجل هستیم.(حسینی بحرانی، بی تا، ج1:12)
بنابراین ائمه اطهار(ع)نعمت داده شدگان الهی اند که در همه حالات و زمان ها از مغضوبیت و ضال بودن درامان بوده و راه شان صراط مستقیم الهی است.یگانه راهی که از کژی و اغراض به دور است.
تمسک جستن به آن ها و قدم گذاشتن در مسیر و صراط آن ها رهنمون کننده به سوی خیرات است.تنها راهی است که اگر همه انسان ها در آن قدم نهند، سرآغاز دمیدن آخرین نور ولایت و امامت (حضرت مهدی"عج")و زمینه ساز شکل گیری حکومت عدل جهانی است.
بنابراین نماز جلوه گاه و تجلی دعا و تضرع برای هدایت یافتن به صراط مستقیم نعمت داده شدگانی است که همان پیامبر اکرم (ص)و فرزندان معصومشان اند و راه آن ها صراط الله می باشد.
و صل الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین
پی نوشت:
1-قرآن کریم
2-نهج البلاغه
3-حسینی بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، بی جا، بی تا.
4-خزعلی، ابوالقاسم، تفسیر سوره فاتحه، بی جا، بی تا
5-سبحانی، جعفر، و دیگران، اندیشه اسلامی (1)، تهران، نشر دانشگاه پیام نور، چاپ هشتم، 1386
6-شایسته نژاد، علی اکبر، تفسیر موضوعی قرآن، نشر دانشگاه پیام نور، چاپ سوم، تهران، 1385
7-صافی، محمود، الحلول فی اعراب القرآن، دمشق، بیروت، دارالرشیدف بی تا
8-طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات جامعه مدرسین، حوزه علمیه قم، 1363
9-عاملی، شرف الدین، المراجعاتف بی جا، بی تا
10-عبدالحلیم محمود، علی، الدعوه الاسلامیه دعو؟ عالمیه، بیروت، دارالکتب العربی، بی تا
11-العروسی الحویزی، عبدعلی بن الجمعه، تفسیر نورالثقلین، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، قم، موسسه اسماعیلیان، بی تا
12-فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر(،بیروت، داراحیاء التراث الغربی، بی تا
13-کلینی، محمد بن یعقوب، ترجمه و شرح اصول کافی، سید جواد مصطفوی، تهران، انتشارات علمیمه اسلامیه
14-مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، تحقیق سید ابراهیم میانجی و...موسسه الوفاء، چاپ دوم، بیروت، 1403 ه ق
15-مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1364
16-یزدی، محمد جواد، دریافتی نو از سوره مبارکه حمد، مشهد، انتشارات رستگار، چاپ اول، 1381
نشریه فکر و نظر شماره 6 و 7
نویسنده: معصومه سالاری راد (عضو هیئت علمی گروه معارف دانشگاه پیام نور مرکز بافت و دانش آموخته کارشناسی ارشد فلسفه و کلام اسالمی دانشگاه تربیت معلم تهران.) بحث روایی صراط مستقیم ار این نویسنده نمی باشد.
*این مقاله در تاریخ1401/8/18 بروز رسانی شده است.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}