سوپر کپکام پارتی!!!
وقتی از اشخاصی که اهل بازی های رایانه ای نیستند، می پرسند یک بازیباز یا «گیمر» چگونه انسانی است، معمولاً می گویند بازیبازها افرادی تنها و منزوی هستند که
نویسنده: بهزاد میرمظفری
Marvel vs capcom3: Fate of Two worlds
وقتی از اشخاصی که اهل بازی های رایانه ای نیستند، می پرسند یک بازیباز یا «گیمر» چگونه انسانی است، معمولاً می گویند بازیبازها افرادی تنها و منزوی هستند که در اتاق های تاریک شان ساعت های طولانی را جلوی صفحه ی تلویزیون با مانیتور می نشینند و در سکوت بازی می کنند و بازی می کنند و باز هم بازی می کنند!
اما من و شما خواننده ی عزیز بهتر می دانیم که این گونه نیست. خوب می دانیم که در هیچ بازی رایانه ای، هوش مصنوعی نمی تواند جای حریف و هم بازی انسانی را بگیرد و برای همین است که دست به دامن بازی های آنلاین می شویم. می دانیم که از بازی تحت شبکه بهتر، زمانی است که دوستانی در کنارمان داریم و بازیها را با آن ها تجربه می کنیم. چه چیزی از یک تورنمنت دوستانه ی فوتبال در جمع دوستان بهتر است؟ یا یک نبرد هیجان انگیز باران در صحنه ی جنگ استراتژی های هم زمان؟ البته حتماً موافق هستید که کل سرسبد چنین گردهمایی های دوستانه، دست و پنجه نرم کردن آن ها در یک بازی مبارزه ای است!
بازی Marvel vs capcom3 دقیقاً با چنین ذهنیتی ساخته شده است.
اگرچه این ویژگی همه بازی های سبک مبارزه ای است که در حالت چند نفره جذاب تر می شوند. ولی در این بازی این فلسفه به درجه ای جدید رسیده است. کپکام در ساخت این بازی تنها به یک چیز می اندیشیده است. هیجان! شاید به همین دلیل است که در بازی ایرادها و کمبودهای قابل ملاحظه ای هم دیده می شود و به نظر می رسد کپکام برای رسیدن به هدف خود، برخی عناصر بازی را قربانی کرده است، اما آیا این راه و روش نتیجه هم داده است؟ چند نفر از دوستان را به خانه تان دعوت کنید و دیسک را در دستگاه بگذارید. خواهید دید که نتیجه داده، آن هم چه نتیجه ای!!!
همان طور که از نام بازی پیداست، باز هم شاهد برخورد قهرمانان دنیای کامیک های «مارول» و شخصیت های بازی های «کپکام» هستیم. در نگاه اول شاید گیم پلی بازی و حرکات بسیاری از شخصیت ها با بازی های قبلی شباهت هایی داشته باشد؛ اما به محض این که اولین مبارزه را شروع کردید متوجه می شوید با اثری کاملاً تحول یافته و نو روبرو هستید.
کپکام حتی در ساده کردن بازی پا را فراتر گذاشته و کنترل ساده (simple) را قابل استفاده و طراحی کرده است. در این حالت ضربه های ویژه، چند ضرب ها و تکنیک های تلفیقی به صورت خودکار و تنها بازدن یک کلید قابل استفاده هستند. اگرچه آزادی عمل محدودی دارند. تا این جا به نظر می سد که با یک Buttun Mashing کامل روبرو هستیم و عمق گیم پلی حتی به پای سری بازی های super smash bros هم نمی رسد! این برداشت نخستین البته تا حدی درست است. اما زیر این ظاهر فریبنده، مکانیسم های پیچیده تری نیز وجود دارند که باید آن ها را کشف کرد.
باید اعتراف کنیم که بازی در زمینه ی آموزش مکانیسم هایش، فوق العاده ضعیف عمل کرده است. به طور مثال علاوه بر دفاع ساده، دو نوع دفاع مخصوص (ضد حمله توسط یار کمکی و دفاع پس زننده)، تکنیکی برای بیرون کردن حریف از مبارزه (و در نتیجه تعویض اجباری او با یک نیروی کمکی) و سیستم قدرتی نهایی (X-Factor) وجود دارد که بازی هیچ گونه توضیحی درباره ی آن ها ارایه نمی دهد و در نتیجه یا باید آن ها را به طور تصادفی کشف کرد یا سری به اینترنت زد! حتی سیستم حمله و دفاع در چند ضرب های هوایی در بازی توضیح داده نمی شود و شخصاً آن را به طور تصادفی کشف کردم.
خوشبختانه در کنار بخش آموزشی رقت بار (!)، یک بخش چالش های جدید وجود دارد که به طور دست و پا شکسته برخی از چند ضرب های مشکل بازی را آموزش می دهد، اگرچه اجرای برخی از آن ها کاملاً دیوانه کننده است!
بنابراین روشن است که در زیر ظاهر ساده، بازی به فکر حرفه ای ترها هم بوده تا بتوانند توانایی های شان را به رخ بکشند. اگرچه کاملاً محتمل است که یک بازیباز خردسال و استفاده کننده از کنترل ساده، به راحتی حرفه ای های با تجربه را به خاک و خون بکشد! MVC3 این چنین اثری است، سرعت و هیجان تنها راه پیروزی است.
به نظر می رسد کپکام در عرضه ی بازی کمی عجله کرده و این مساله بارها در طول بازی حس می شود. یک دلیل آن کمبود بخش های قابل بازی است. در حالت تک نفره علاوه بر تمرین و چالش ها، بازی در واقع تنها یک بخش دارد؛ آرکید! 6 مبارزه ی پیاپی بدون هیچ پیش زمینه ی داستانی و در نهایت مبارزه با یک Galactus غول آسا که مبارزه ای بسیار عجیب است.
بازی فاقد هر گونه بخش داستانی است و پایان هر شخصیت فوق العاده ناچیز است. از دموهای آغازین بسیار (و البته زیبا) و برخی از پایان ها می توان حدس زد داستان، در کمال شگفتنی، حول محور شخصیت های Resident Evil می چرخد؛ اگرچه این تنها برداشت شخصی نویسنده است و همان طور که گفتیم بازی را باید فاقد داستان دانست. البته بازی های مبارزه ای معمولاً داستان های پیچیده ندارند؛ ولی در مورد MVC3، کم کاری کپکام حتی در مقابل آثاری مثل Universe Mortal kombat vs.Dc یا Dessida به روشنی دیده می شود.
کمبود دیگر بازی در تعداد مراحل و شخصیت ها است. برای چنین اثری تنها 10 مرحله واقعاً کم است. اگرچه در این مراحل کاملاً سه بعدی، زنده و تپنده هستند؛ اما به غیر از تعداد انگشت شماری مرحله جالب توجه، بقیه تنها مجموعه ای از اجزای متحرک هستند که جذابیت چندانی ندارند و حتی شلوغی برخی از آن ها موجب اشتباه و حواس پرتی بازیباز می شود.
تعداد شخصیت ها قابل قبول تر است. اگرچه نبود برخی از کاراکترهای بسیار محبوب و قدیمی پرسش انگیز است. مثلاً در اثری که باس پایانی آن «کالاکتوس» است و «دکتر دوم» هم فعالانه به خرابکاری هایش ادامه می دهد. Fantastic Four کجا هستند؟ یا مثلاً یکی از نمادهای X-Men یعنی «سایلکلاپس» کجاست؟ یا چرا vergil و طرفداران پرشمارش باید در کنار «دانته»، «تریش» را تحمل کنند؟ البته این بحث تا حد زیادی سلیقه ای است؛ اما در مورد MVc3 به نظر می رسد کپکام بیش از این که بدسلیقگی کرده باشد، کم کاری کرده است!
در مورد تعادل شخصیت ها وضعیت بهتر است و نسبت به بازی های گذشته قدرت شخصیت ها هماهنگ تر شده است. البته استثناهای قدیمی مثل storm و Hulk وجود دارند که هنوز هم فوق العاده قدرتمند هستند. تنوع شخصیت ها، با وجود کنترل ساده ی بازی مناسب است و به ویژه برخی شخصیت ها مثل «دانته»، «آکامی» و «دورمامو» کاملاً منحصر به فرد هستند و تجربه ی بازی با آن ها بسیار جذاب است.
ظاهر شخصیت ها نیز قابل ستایش است. اگرچه کپکام رکوردهای بهترین گرافیک ها را نشکسته، اما MVC3 بازی زیبایی است. شخصیت ها جزییات زیادی ندارند اما خوش رنگ و دیدنی هستند و حرکات بسیار نرم و زیبایی دارند. افکت های ضربات ویژه و مخصوص دیدنی است و در کل در بازی رنگ و شادابی از در و دیوار می چکد.
این بازی نشان می دهد کپکام استاد به تصویر کشیدن تلفیق دنیاهای زیبای کامیک استریپ ها و بازی های رایانه ای است. البته همان طور که اشاره شد در مورد تعداد، تنوع و خلاقیت مراحل کم کاری شده؛ ولی در کل MVC3 گرافیکی دوست داشتنی دارد.
این گرافیک رنگارنگ و دیدنی به همراه هیجان فوق العاده ی بازی اثری آنی بر هر بیننده ای می گذارد و ناخود آگاه او را میخکوب بازی می کند. این هیجان همان طور که گفتیم در بازی چند نفره به اوج می رسد و به شما قول می دهم MVC3 در هر میهمانی و هر گردهمایی دوستان به راحتی جای همه ی بازی ها ، social, Family party و .. را اشغال کند!
در این بازی بخش آنلاین نیز وجود دارد.
مبارزه های بسیار سریع و چند ضرب های میلی ثانیه ای احتیاج به یک ارتباط بسیار سریع با ping بسیار پایین دارد و حتی در این صورت نیز بهتر است به بازیبازهای محلی فکر کنیم زیرا در فاصله های زیاد، Host همواره حرف اول را می زند.
بدبختانه کپکام در بخش آنلاین نیز کم کاری کرده و امکاناتی که در دیگر آثار دیده می شود (مثل قابلیت مشاهده ی مبارزه های دیگران و spectator Mode)، در این بازی وجود ندارد. در ضمن برخی از شخصیت ها و چند ضرب های نامتعادل در بازی وجود دارند که برخی بازیبازها، بی شرمانه (!) تا حد مرگ از آن ها سو استفاده می کنند. سیستم کارت شناسایی و به خصوص رنگ آن که نشان دهنده ی سبک مبارزه ی بازیباز است کمی در جبران این تقلب ها موثر است.
اما در کل بخش آنلاین بازی ناشیانه و حتی ناقص به نظر می رسد. با این حال باید اعتراف کنیم دل کندن از بازی چند نفره (چه آنلاین و چه آفلاین) دشوار است، به خصوص که می شود تیم های رویارویی با برخوردهای کلاسیک خلق کرد.
صدا در روح بخشیدن به این گونه مبارزه ها نقش اساسی دارد. دوبله در بازی دو زبانه است و می توان صدای همه ی شخصیت ها را به انگلیسی یا ژاپنی (حتی صورت تک به تک) انتخاب کرد که بسیار جالب توجه است. در هر دو حالت نیز صداگذاری شخصیت ها واقعاً بی نقص می باشد و به ویژه متلک ها و نغز خوانی شخصیت ها برای یکدیگر بسیار شنیدنی است.
مثلاً وقتی تیم اونجرها وارد می شود و «کاپیتان آمریکا» ورودشان را اعلام می کند. «هالک» و «ولورین» می خواهند حساب های قدیمی را تسویه کنند یا «دانته» و «جو» بر سر این که کدام یک خوش تیپ تر است بحث می کنند و ... . چنین لحظات مفرحی در بازی بسیار دیده می شود.
بازی در درجه ی سختی «نرمال» برای بیشتر بازیبازها قابل دسترس است و پس از مدتی احتمالاً درجات سختی بالاتر را انتخاب خواهید کرد. اما یک ایراد نیز در بازی وجود دارد. گاهی هوش مصنوعی ناگهان روی یک حرکت به شکلی جنون آمیز اصرار می کند که بیشتر یک باک به نظر می رسد تا یک استراتژی منطقی، درجه سختی نیز گاهی دچار شوک می شود و ممکن است در یک مبارزه ناگهان چندین برابر سخت تر شود و در مبارزه ی بعدی به حالت عادی باز می گردد.
این اتفاق گاهی حتی در درجه ی سختی «بسیار سخت» نیز رخ می دهد و در این حالت گذر از آن تقریباً ناممکن می شود!
در نهایت Marvel Vs Capcom3 با وجود این که یکی از هیجان انگیزترین و جذاب ترین آثار مبارزه ای سال های اخیر است و به خصوص مانند جواهری در جمع دوستان و بازی چند نفره می درخشد، اما آن چیزی نیست که پس از این همه سال انتظارش را داشتیم. کپکام به روشنی در عرضه ی بازی عجله و در ساخت آن کم کاری کرده که به سختی می توان از آن چشم پوشی کرد!
منبع: نشریه بازی رایانه، شماره 42.
وقتی از اشخاصی که اهل بازی های رایانه ای نیستند، می پرسند یک بازیباز یا «گیمر» چگونه انسانی است، معمولاً می گویند بازیبازها افرادی تنها و منزوی هستند که در اتاق های تاریک شان ساعت های طولانی را جلوی صفحه ی تلویزیون با مانیتور می نشینند و در سکوت بازی می کنند و بازی می کنند و باز هم بازی می کنند!
اما من و شما خواننده ی عزیز بهتر می دانیم که این گونه نیست. خوب می دانیم که در هیچ بازی رایانه ای، هوش مصنوعی نمی تواند جای حریف و هم بازی انسانی را بگیرد و برای همین است که دست به دامن بازی های آنلاین می شویم. می دانیم که از بازی تحت شبکه بهتر، زمانی است که دوستانی در کنارمان داریم و بازیها را با آن ها تجربه می کنیم. چه چیزی از یک تورنمنت دوستانه ی فوتبال در جمع دوستان بهتر است؟ یا یک نبرد هیجان انگیز باران در صحنه ی جنگ استراتژی های هم زمان؟ البته حتماً موافق هستید که کل سرسبد چنین گردهمایی های دوستانه، دست و پنجه نرم کردن آن ها در یک بازی مبارزه ای است!
اگرچه این ویژگی همه بازی های سبک مبارزه ای است که در حالت چند نفره جذاب تر می شوند. ولی در این بازی این فلسفه به درجه ای جدید رسیده است. کپکام در ساخت این بازی تنها به یک چیز می اندیشیده است. هیجان! شاید به همین دلیل است که در بازی ایرادها و کمبودهای قابل ملاحظه ای هم دیده می شود و به نظر می رسد کپکام برای رسیدن به هدف خود، برخی عناصر بازی را قربانی کرده است، اما آیا این راه و روش نتیجه هم داده است؟ چند نفر از دوستان را به خانه تان دعوت کنید و دیسک را در دستگاه بگذارید. خواهید دید که نتیجه داده، آن هم چه نتیجه ای!!!
همان طور که از نام بازی پیداست، باز هم شاهد برخورد قهرمانان دنیای کامیک های «مارول» و شخصیت های بازی های «کپکام» هستیم. در نگاه اول شاید گیم پلی بازی و حرکات بسیاری از شخصیت ها با بازی های قبلی شباهت هایی داشته باشد؛ اما به محض این که اولین مبارزه را شروع کردید متوجه می شوید با اثری کاملاً تحول یافته و نو روبرو هستید.
گیم پلی MVC3 فوق العاده ساده و نسبت به آثار مبارزه ای مدرن حتی کمی بچه گانه است! بیشتر شخصیت های رنگارنگ و متنوع بازی را می توان با کمترین تجربه و تمرین به راحتی کنترل کرد. هر کاراکتر تعداد محدودی ضربه های ساده ی ایستاده، نشسته و پرشی دارد. هم چنین هر کدام 3 تا 4 ضربه ی ویژه دارند و 2 تا 3 تکنیک مخصوص و قدرتمند که در مورد بیشتر شخصیت ها به سادگی قابل اجرا هستند.
مبارزه ها به صورت 3 در برابر 3 انجام می شوند و درجه ی انرژی که برای فعال کردن تکنیک های قدرتمند مخصوص خرج می شود. با سرعتی باور نکردنی پر می گردد و همین طور ثانیه به ثانیه ضربات مخصوصی است که چپ و راست شلیک می شوند! چند ضرب های ساده به راحتی قابل اجرا هستند و شگفت آورتر تکنیک های چند نفره و تلفیقی هوایی هستند که بی نهایت ساده اجرا می شوند و بازی برای آن ها حتی کلیدی مجزا (S) دارد!کپکام حتی در ساده کردن بازی پا را فراتر گذاشته و کنترل ساده (simple) را قابل استفاده و طراحی کرده است. در این حالت ضربه های ویژه، چند ضرب ها و تکنیک های تلفیقی به صورت خودکار و تنها بازدن یک کلید قابل استفاده هستند. اگرچه آزادی عمل محدودی دارند. تا این جا به نظر می سد که با یک Buttun Mashing کامل روبرو هستیم و عمق گیم پلی حتی به پای سری بازی های super smash bros هم نمی رسد! این برداشت نخستین البته تا حدی درست است. اما زیر این ظاهر فریبنده، مکانیسم های پیچیده تری نیز وجود دارند که باید آن ها را کشف کرد.
باید اعتراف کنیم که بازی در زمینه ی آموزش مکانیسم هایش، فوق العاده ضعیف عمل کرده است. به طور مثال علاوه بر دفاع ساده، دو نوع دفاع مخصوص (ضد حمله توسط یار کمکی و دفاع پس زننده)، تکنیکی برای بیرون کردن حریف از مبارزه (و در نتیجه تعویض اجباری او با یک نیروی کمکی) و سیستم قدرتی نهایی (X-Factor) وجود دارد که بازی هیچ گونه توضیحی درباره ی آن ها ارایه نمی دهد و در نتیجه یا باید آن ها را به طور تصادفی کشف کرد یا سری به اینترنت زد! حتی سیستم حمله و دفاع در چند ضرب های هوایی در بازی توضیح داده نمی شود و شخصاً آن را به طور تصادفی کشف کردم.
خوشبختانه در کنار بخش آموزشی رقت بار (!)، یک بخش چالش های جدید وجود دارد که به طور دست و پا شکسته برخی از چند ضرب های مشکل بازی را آموزش می دهد، اگرچه اجرای برخی از آن ها کاملاً دیوانه کننده است!
بنابراین روشن است که در زیر ظاهر ساده، بازی به فکر حرفه ای ترها هم بوده تا بتوانند توانایی های شان را به رخ بکشند. اگرچه کاملاً محتمل است که یک بازیباز خردسال و استفاده کننده از کنترل ساده، به راحتی حرفه ای های با تجربه را به خاک و خون بکشد! MVC3 این چنین اثری است، سرعت و هیجان تنها راه پیروزی است.
به نظر می رسد کپکام در عرضه ی بازی کمی عجله کرده و این مساله بارها در طول بازی حس می شود. یک دلیل آن کمبود بخش های قابل بازی است. در حالت تک نفره علاوه بر تمرین و چالش ها، بازی در واقع تنها یک بخش دارد؛ آرکید! 6 مبارزه ی پیاپی بدون هیچ پیش زمینه ی داستانی و در نهایت مبارزه با یک Galactus غول آسا که مبارزه ای بسیار عجیب است.
کمبود دیگر بازی در تعداد مراحل و شخصیت ها است. برای چنین اثری تنها 10 مرحله واقعاً کم است. اگرچه در این مراحل کاملاً سه بعدی، زنده و تپنده هستند؛ اما به غیر از تعداد انگشت شماری مرحله جالب توجه، بقیه تنها مجموعه ای از اجزای متحرک هستند که جذابیت چندانی ندارند و حتی شلوغی برخی از آن ها موجب اشتباه و حواس پرتی بازیباز می شود.
تعداد شخصیت ها قابل قبول تر است. اگرچه نبود برخی از کاراکترهای بسیار محبوب و قدیمی پرسش انگیز است. مثلاً در اثری که باس پایانی آن «کالاکتوس» است و «دکتر دوم» هم فعالانه به خرابکاری هایش ادامه می دهد. Fantastic Four کجا هستند؟ یا مثلاً یکی از نمادهای X-Men یعنی «سایلکلاپس» کجاست؟ یا چرا vergil و طرفداران پرشمارش باید در کنار «دانته»، «تریش» را تحمل کنند؟ البته این بحث تا حد زیادی سلیقه ای است؛ اما در مورد MVc3 به نظر می رسد کپکام بیش از این که بدسلیقگی کرده باشد، کم کاری کرده است!
در مورد تعادل شخصیت ها وضعیت بهتر است و نسبت به بازی های گذشته قدرت شخصیت ها هماهنگ تر شده است. البته استثناهای قدیمی مثل storm و Hulk وجود دارند که هنوز هم فوق العاده قدرتمند هستند. تنوع شخصیت ها، با وجود کنترل ساده ی بازی مناسب است و به ویژه برخی شخصیت ها مثل «دانته»، «آکامی» و «دورمامو» کاملاً منحصر به فرد هستند و تجربه ی بازی با آن ها بسیار جذاب است.
ظاهر شخصیت ها نیز قابل ستایش است. اگرچه کپکام رکوردهای بهترین گرافیک ها را نشکسته، اما MVC3 بازی زیبایی است. شخصیت ها جزییات زیادی ندارند اما خوش رنگ و دیدنی هستند و حرکات بسیار نرم و زیبایی دارند. افکت های ضربات ویژه و مخصوص دیدنی است و در کل در بازی رنگ و شادابی از در و دیوار می چکد.
این بازی نشان می دهد کپکام استاد به تصویر کشیدن تلفیق دنیاهای زیبای کامیک استریپ ها و بازی های رایانه ای است. البته همان طور که اشاره شد در مورد تعداد، تنوع و خلاقیت مراحل کم کاری شده؛ ولی در کل MVC3 گرافیکی دوست داشتنی دارد.
این گرافیک رنگارنگ و دیدنی به همراه هیجان فوق العاده ی بازی اثری آنی بر هر بیننده ای می گذارد و ناخود آگاه او را میخکوب بازی می کند. این هیجان همان طور که گفتیم در بازی چند نفره به اوج می رسد و به شما قول می دهم MVC3 در هر میهمانی و هر گردهمایی دوستان به راحتی جای همه ی بازی ها ، social, Family party و .. را اشغال کند!
در این بازی بخش آنلاین نیز وجود دارد.
بدبختانه کپکام در بخش آنلاین نیز کم کاری کرده و امکاناتی که در دیگر آثار دیده می شود (مثل قابلیت مشاهده ی مبارزه های دیگران و spectator Mode)، در این بازی وجود ندارد. در ضمن برخی از شخصیت ها و چند ضرب های نامتعادل در بازی وجود دارند که برخی بازیبازها، بی شرمانه (!) تا حد مرگ از آن ها سو استفاده می کنند. سیستم کارت شناسایی و به خصوص رنگ آن که نشان دهنده ی سبک مبارزه ی بازیباز است کمی در جبران این تقلب ها موثر است.
اما در کل بخش آنلاین بازی ناشیانه و حتی ناقص به نظر می رسد. با این حال باید اعتراف کنیم دل کندن از بازی چند نفره (چه آنلاین و چه آفلاین) دشوار است، به خصوص که می شود تیم های رویارویی با برخوردهای کلاسیک خلق کرد.
صدا در روح بخشیدن به این گونه مبارزه ها نقش اساسی دارد. دوبله در بازی دو زبانه است و می توان صدای همه ی شخصیت ها را به انگلیسی یا ژاپنی (حتی صورت تک به تک) انتخاب کرد که بسیار جالب توجه است. در هر دو حالت نیز صداگذاری شخصیت ها واقعاً بی نقص می باشد و به ویژه متلک ها و نغز خوانی شخصیت ها برای یکدیگر بسیار شنیدنی است.
مثلاً وقتی تیم اونجرها وارد می شود و «کاپیتان آمریکا» ورودشان را اعلام می کند. «هالک» و «ولورین» می خواهند حساب های قدیمی را تسویه کنند یا «دانته» و «جو» بر سر این که کدام یک خوش تیپ تر است بحث می کنند و ... . چنین لحظات مفرحی در بازی بسیار دیده می شود.
موسیقی در بازی کمی ساده تر است. آهنگ های مبارزه ها معمولاً مرحله محور، سریع و هیجان انگیز هستند و تنوع خوبی نیز دارند. جالب این که در بخش گالری، هنگام مشاهده ی پروفایل ها یا مدل سه بعدی هر شخصیت، موسیقی منحصر به همان فرد نواخته می شود که بسیار جالب توجه و گاه خاطره انگیز است.
در آخر باید در مورد هوش مصنوعی و درجه ی سختی بازی نیز توضیحاتی داد.بازی در درجه ی سختی «نرمال» برای بیشتر بازیبازها قابل دسترس است و پس از مدتی احتمالاً درجات سختی بالاتر را انتخاب خواهید کرد. اما یک ایراد نیز در بازی وجود دارد. گاهی هوش مصنوعی ناگهان روی یک حرکت به شکلی جنون آمیز اصرار می کند که بیشتر یک باک به نظر می رسد تا یک استراتژی منطقی، درجه سختی نیز گاهی دچار شوک می شود و ممکن است در یک مبارزه ناگهان چندین برابر سخت تر شود و در مبارزه ی بعدی به حالت عادی باز می گردد.
این اتفاق گاهی حتی در درجه ی سختی «بسیار سخت» نیز رخ می دهد و در این حالت گذر از آن تقریباً ناممکن می شود!
در نهایت Marvel Vs Capcom3 با وجود این که یکی از هیجان انگیزترین و جذاب ترین آثار مبارزه ای سال های اخیر است و به خصوص مانند جواهری در جمع دوستان و بازی چند نفره می درخشد، اما آن چیزی نیست که پس از این همه سال انتظارش را داشتیم. کپکام به روشنی در عرضه ی بازی عجله و در ساخت آن کم کاری کرده که به سختی می توان از آن چشم پوشی کرد!
مزایا
هیجان انگیز و بسیار جذاب به ویژه در حالت 2 نفره، ستاره ی هر میهمانی بازیبازها، قابل دسترس برای گستره ی وسیعی از بازیبازها، دیدنی و خاطره انگیز برای علاقمندان و شخصیت های «مارول» و «کپکام»معایب
ناقص، نبود برخی شخصیت های محبوب و حضور پرسش برانگیز برخی کاراکترها، بدون هرگونه داستان، بخش آموزشی بی نهایت کارآمد، مراحل و بخش های قابل بازی کم تعداد، اجرای ناشیانه و آماتوری بخش آنلاینمنبع: نشریه بازی رایانه، شماره 42.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}