ظهور عدالت جهانی
مقدمه
آرمانی که در طول تاریخ، گمشده اصلی انسان بوده و تاکنون به پیدایی نیامده است، "منجی راستین" و تحقق بخش چنین آرمانهای بزرگ و انسانی است. این منجی بزرگ و الهی، چون همه پیامبران به بازشناسی و بازیابی کرامت انسانی دست مییابد، و همه زمینههای این آرمان بزرگ را هموار میکند و همه موانع آن را از سر راه انسانها برمیدارد و آن را در متن زندگی و عینیت حیات علمی ملموس میسازد، که بدون استثنا و تبعیض در سراسر زندگی آشکارا دیده میشود.در دوران فرخنده ظهور، دامنه علوم چنان گسترش می یابد که انسانها توان مییابند نیروهای بالقوه و کرامت انسانی خویش را بشناسند، و استعداد خویش را هرز نسازند و سر به هر آستانی نسایند، و رب و ارباب ها و مدیریت های دروغین جوامع را کنار زنند و جاهلان مدعی معرفت و کاردانی را به زیر افکنند، و راه اصلی و به دور از خطای انسانی را بیابند.
قرآن و مهدویت
امام صادق (ع) میفرماید: "انکار کنندی آخرین ما، مانند انکار کنندی اولین ماست".(1)با توجه به فرمایش امام صادق (ع) تکلیف شیعیان در مورد پذیرش این امر، به درستی مشخص و روشن می شود. همان طور که آیت الله صافی گلپایگانی نیز می فرماید:
"به حدی اخبار و بشارات راجع به ظهور حضرت مهدی و علایم و خصوصیات و جزئیات آن در کتب بزرگان مشایخ و محدثین شیعه و سنی متواتر، قطعی و مشهور است که در امور اعتقادی دیگر ـ جز چند مورد ـ کثرت اخبار و روایات به این مقدار نیست".(2 )
ولیکن از آنجا که معاندان و سودجویان همیشه به دنبال بهانه جویی و عذر تراشی هستند، متوسل به "کتاب الهی" میشویم و این مسئله مهم و حیاتی را برای آنها با ادله قاطع و شواهدی محکم تبیین مینماییم. با دقت و توجه به بطن آیات، میتوانیم بیش از 120 آیه بیابیم که پیرامون وجود، حیات و علایم ظهور امام زمان (عج) نازل شدهاند که به طور اختصار به بعضی از آنها میپردازیم.
بررسی آیات ظهور
امام باقر (ع) در تفسیر این آیه میفرماید: "منظور از "بندگان شایسته"، اصحاب امام مهدی در آخر الزمان هستند".
همچنین پیامبر گرامی اسلام(ص) میفرماید: "اگر یک روز از دنیا باقی مانده باشد، خداوند آن روز را آنقدر طولانی می کند تا مبعوث شود مردی صالح از اهل بیتم، که پر می کند زمین را از قسط و عدل، همان طور که پر شده بود از ظلم و جور".
2.(وَعَدَ الله الّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیسْتَخْلِفَنّهُمْ فِی اْلأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ)؛(4) "خداوند به کسانی که ایمان آوردهاند و اعمال صالح انجام دادهاند وعده میدهد که آنها قطعاً خلیفه روی زمین خواهند شد، همان طور که پیشینیان را خلافت بخشید".
در ابتدای امر، این سؤال به ذهن انسان می رسد که: این وعده از آنِ کیست؟
عدهای میگویند: مضمون آیه اشاره دارد به پیامبر(ص) و صحابه ایشان که در صدر اسلام زندگی میکردند و به نظر بعضی دیگر، این آیه عموم مسلمانان و صالحان در تمامی زمانها را شامل میشود. و گروهی آن را اشاره به حکومت حضرت مهدی (عج) میدانند که شرق و غرب جهان زیر لوای حکومتش قرار میگیرد و آیین حق در همه جا نفوذ میکند و ناامنی، ستم و ترس جنگ از صفحه زمین برچیده میشود و عبادت خالی از شرک، برای جهانیان تحقق مییابد.
البته در هرعصر و زمان که پایههای ایمان و عمل صالح در میان مسلمانان مستحکم شود، آنها صاحب حکومتی ریشه دار و با نفوذ خواهند شد؛ اما مصداق کامل تحقق این وعده الهی، دوری حکومت مهدوی است.
بعضی میگویند کلمه "ارض" مطلق است و تمام روی زمین را شامل می شود و این منحصراً مربوط به حکومت امام عصر (عج) است؛ با جمله "کما استخلف ...." سازگار نیست؛ زیرا خلافت و حکومت پیشینیان مسلماً در تمام پهنه زمین نبود. به علاوه شأن نزول آیه نشان میدهد که حداقل نمونه ای از این حکومت در زمان پیامبر(ص) برای مسلمانان (هر چند در اواخر عمر مبارک آن حضرت حاصل شده بود.
به عبارت دیگر: محصول تمام زحمات پیامبران و تبلیغات مستمر و پی گیر آنها و نمونه اتمّ حاکمیت و امنیت کامل و عبادت خالی از شرک، در زمانی تحقق می یابد که حکومت جهانی و عدالت گستر مهدی (عج) ظاهر شود.
منظور از حکومت صالحان و تمکین آیین حق و عبادت خالی از شرک، این نیست که در چنان جامعه ای هیچ گنهکار و منحرفی وجود نخواهد داشت، بلکه مفهومش این است که نظام در دست مؤمنان صالح است و چهره عمومی جامعه، خالی از شرک است و گر نه مادام که انسان دارای "آزادی اراده" است، ممکن است در بهترین جوامع الهی نیز احیاناً افراد منحرفی وجود داشته باشد.
3. (و نُریدُ أَنْ نَمُنّ عَلَى الّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی اْلأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمّه یً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ)؛(5) "و اراده ما بر این قرار گرفته است که به مستضعفان زمین نعمت بخشیم و آنها را پیشوایان روی زمین قرار دهیم".
این آیه درباره بنی اسرائیل و در قصه حضرت موسی (ع) و فرعون است. پس از نظر تنزیل، به داستان بنی اسرائیل در زمان حضرت موسی (ع) مربوط است.
در این آیه یک اصل مطرح شده و آن، اراده ازلی الهی بر نابودی مستکبران و به حاکمیت رساندن مستضعفان و صالحان در زمین میباشد. پس محتوا و مفهوم آیه، تنها به زمان حضرت موسی (ع) مربوط نیست؛ و قطعاً تحقق کامل این اراده جز با ظهور حضرت حجت (عج)امکان پذیر نیست.
امام علی (ع) میفرماید:
"لتعطفنَّ الدنیا علینا بعد شِماسِها عطف الضروس علی ولدها...؛ این دنیا که امروز از ما روگردان است، روزی به ما رو خواهد آورد همانند شتری که به فرزندش از روی علاقه روی می آورد...".
سپس آن حضرت، آیههای 5 و 6 سوره قصص را تلاوت فرمود.
ابن ابی الحدید در شرح این کلام (حکمت 209) میگوید: "ما هم قبول داریم، شیعه هم قبول دارد، با این تفاوت که اهل سنت می گوید ضرورت ندارد که امام فعلاً حیات داشته باشد، بله به وقت خودش متولد خواهد شد و این کار را انجام خواهد داد".
4. (وَ إِنّهُ لَعِلْمٌ لِلسّاعَه یِ فَلا تَمْتَرُنّ بِها وَ اتّبِعُونِ هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ)؛(6) "و او (مسیح) سبب آگاهی بر روز قیامت است (زیرا نزول عیسی، گواه نزدیکی رستاخیز است). و هرگز در آن تردید نکنید و از من پیروی کنید که این راه مستقیم است".
نزول حضرت عیسی (ع) که در آخر الزمان صورت میگیرد، دلیل بر نزدیک شدن قیامت است؛ لذا پیامبر(ص) میفرماید:
"چگونه خواهید بود هنگامی که فرزند مریم در میان شما نازل شود در حالی که امام شما از خود شماست؟".
چگونگی قیام حضرت مهدی (عج)
ابوبصیر و محمد بن مسلم گویند: از امام صادق (ع) شنیدیم که میفرمود:این امر (ظهور) واقع نشود تا آنکه دو سوم مردم از بین بروند، سؤال شد: چون دو ثلثِ مردم از بین بروند پس چه کسی باقی می ماند؟ فرمود: آیا دوست نمیدارید که شما از آن ثلث باقی باشید؟(7 )
حضرت مهدی (عج) با کفار و مشرکین و کسانی که توبه نکرده و به اسلام نگرویدند، به مبارزه میپردازد و زمین را از وجود آنها پاک میگرداند اما این سؤال پیش میآید که چگونه حضرت میتواند جهان را با وسعت و پهناوریاش فتح نماید؟ و آیا برقراری حکومت جهانی به وسیله اسباب و علل عادی صورت میگیرد یا اینکه ایشان از طریق معجزه بر همه دشمنان پیروز میشود؟
امام محمد باقر (ع) چنین پاسخ میدهد:
"اگر قرار بود به وسیله معجزه، اوضاع برای او (امام زمان (عج)) درست شود، برای پیغمبر(ص) میشد و در زمان ایشان انجام میگرفت؛ در حالی که پیغمبر(ص) خودش در جنگ دندانش شکست، پیشانیاش خون آلود شد، در جنگهای مختلف شرکت کرد و خودش وارد میدان میشد، پس معلوم است پیروزی باید به وسیله جنگ باشد. این طور نیست که بگوییم برای پیغمبر(ص) امکان داشت به وسیله معجزه این کار محقق شود اما تحقق پیدا نکرد و آن را گذاشتند برای حضرت مهدی (عج).
و بعد فرمود: "... حتی نمسح نحن و انتم العرق و العلق؛ ظهور آن حضرت آن چنان با رنج و تعب همراه خواهد بود که ما و شما، عرق را همراه لخته های خون از پیشانی خود پاک می کنیم".(8)
یکی از اموری که در احادیث از آن خبر داده شده و اوضاع کنونی نیز آن را ممکن الوقوع نشان میدهد، "جنگهای جهانی" است که در اثر آن، بیشتر نقاط زمین از سکنه خالی میگردد و شهرها ویران میشود و صدها میلیون بشر را رهسپار دیار عدم میسازد.
سرنوشت کفار در حکومت مهدی (عج)
در عصر حضرت مهدی (عج) حکومت و قدرت زمین از کفار غیر کتابی و مادیین گرفته میشود و در دست مسلمین و رجال شایسته جهان واقع می شود.در روایات بسیاری نیز به مبارزه حضرت مهدی (عج) با کفار و مشرکان و ظالمان اشاره شده که به یک نمونه، اشاره میکنیم. امام باقر (ع) میفرماید:
"حضرت قائم (عج) و اصحابش آن قدر جنگ می کنند تا دیگر مشرکی باقی نماند".(9)
پس در دولت حضرت مهدی (عج) هیچ مشرک و کافری وجود ندارد مگر آنکه کشته شده و یا توبه کرده و مسلمان شود.
سرنوشت اهل کتاب
(وَ مِنَ الّذینَ قالُوا إِنّا نَصارى أَخَذْنا میثاقَهُمْ فَنَسُوا حَظّا مِمّا ذُکِّرُوا بِهِ فَأَغْرَینا بَینَهُمُ الْعَداوَه یَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى یوْمِ الْقِیامَه یِ وَ سَوْفَ ینَبِّئُهُمُ الله بِما کانُوا یصْنَعُونَ)؛(10) "و از کسانی که ادعای نصرانیت (یاری مسیح) داشتند (نیز) پیمان گرفتیم، ولی آنها قسمت قابل ملاحظه ای از آنچه را به آنان تذکر داده شده بود، به دست فراموشی سپردهاند؛ لذا در میان آنها تا دامنه قیامت، عداوت و دشمنی افکندیم...".(إِذْ قالَ الله یا عیسى إِنّی مُتَوَفِّیکَ وَ رافِعُکَ إِلَی وَ مُطَهِّرُکَ مِنَ الّذینَ کَفَرُوا وَ جاعِلُ الّذینَ اتّبَعُوکَ فَوْقَ الّذینَ کَفَرُوا إِلى یوْمِ الْقِیامَه یِ...)؛(11) "به یاد آور هنگامی که خدا به عیسی فرمود: من تو را برمی گیرم و به سوی خود می برم و از کسانی که کافر شدند، پاک می سازم و کسانی را که از تو پیروی کردند تا روز رستاخیز برتر از کسانی که کافر شدند، قرار می دهم...".
خداوند متعال در آیه اول میفرماید: "دشمنی و کینه توزی را تا قیامت در بین نصارا خواهم انداخت". و در آیه دوم وعده داده است که: "نصارا تا قیامت برتر از کفار باشند".
مقتضای ظاهر دو آیه، این است که کیش مسیحیت تا قیامت و در عصر دولت حضرت مهدی (عج) نیز باقی میماند؛ چنان که از بعضی احادیث نیز همین برداشت میشود.
ابوبصیر میگوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: صاحب الامر با اهل ذمه (یهود و نصارا) چه می کنند؟ فرمود:
"مانند پیغمبر اسلام(ص) با آنان مصالحه میکند، آنها هم با کمال ذلت جزیه میدهند".
امام باقر (ع) فرمود:
"حضرت صاحب الامر(عج) مهدی نامیده شده برای اینکه تورات و سایر کتابهای آسمانی را از غاری که در انطاکیه واقع شده، استخراج مینماید و بین اهل تورات، با تورات و بین اهل انجیل، با انجیل و بین اهل زبور، با زبور و بین اهل قرآن، با قرآن قضاوت میکند".
در مقابل، آیات و روایاتی وجود دارد که میفرماید: در عصر ظهور امام مهدی (عج) دینی به جز اسلام نمیماند و آن حضرت دین اسلام را بر یهود و نصارا عرضه میدارد؛ هر کس پذیرفت، از کشته شدن نجات می یابد و هر کس امتناع ورزید، کشته میشود.
حضرت ابوجعفر (ع) میفرماید:
"خداوند متعال شرق و غرب جهان را برای صاحب الامر[ مفتوح میکند، آن قدر میجنگد تا اینکه جز دین محمد(ص) دینی باقی نماند".
در روایتی دیگر میفرماید: "وقتی قائم قیام کرد، دولت باطل برای همیشه سقوط میکند".
چنانچه ملاحظه میکنید، احادیث دو دستهاند. بر دانشمندان پوشیده نیست که احادیث موافق قرآن، بر احادیث مخالف مقدماند و آنها را از اعتبار ساقط می سازند.
بنابراین یهود و نصارا در دولت امام زمان (عج) باقی میمانند، ولی از عقیده "تثلیث" و "شرک" دست بر میدارند و خداپرست میشوند و تحت الحمایه حکومت اسلامی، به زندگی خود ادامه میدهند.
در عین حال دولتهای باطل، سقوط میکنند و قدرت در دست مسلمانان صلاحیتدار واقع می شود و دین اسلام بر همه ادیان غالب میشود و بانگ توحید از همه جا برمیخیزد.(12)
امام صادق (ع) فرمود:
خدا را بندگان مؤمنی هست که در صلب های اقوامی کافر و منافق ودیعه نهاده است و هرگز قائم ما ظهور نخواهد کرد تا "ودایع خدا" بیرون آیند. پس هنگامی که بیرون شدند، آشکار شود و کفار و منافقین را بکشد".(13)
آیا کسی پیش بینی می کرد که از صلب حجاج خونخوار و ستمکار ـ که در بین دشمنان، نظیر او کم یافت شده ـ مردی چون حسین بن احمد بن حجاج، معروف به ابن حجاج شاعر و سخنور، شیعه و دوستدار خاندان رسالت پیدا شود که قصاید شیوایی را در مدح و مناقب اهل بیت و در نکوهش دشمنان آنها بگوید و مذهب شیعه را رواج دهد؟!
پس این موضوع (خروج نطفههای مؤمنان از اصلاب کفار)، موضوع مهمی است که ظهور نباید مانع آن شود و ظهور باید زمانی واقع شود که در اصلاب کفار، ودیعه ای باقی نمانده باشد؛ چنانچه قرآن مجید در سرگذشت حضرت نوح (ع) از سخن او در مقام دعا خبر داده است:
(ولا یلِدُوا إِلاّ فاجِرًا کَفّارًا)(14)؛ "و فرزندی هم جز بدکار و کافر از آنان به ظهور نمیرسد".
...قائم (عج) هرگز ظاهر نمیشود تا ودایع خداوند خارج شوند. پس وقتی خارج شدند، دشمنان خدا بر همه کس آشکار و ظاهر میشود و حضرت آنها را به قتل میرساند.(15)
قیام حضرت مهدی (عج) با نهایت عدالت و انصاف، همراه است و کشته شدن و ریختن خون به وسیله ایشان در عصر ظهور، تنها در مورد ظالمان و کفار است. خداوند قیام را آن قدر به تأخیر میاندازد که حتی آن ودایعی که در صلب کفار هستند، به دنیا آیند و سپس اراده خداوند عادل در آخر الزمان بر این امر محقق میشود که زمین از وجود ظالمان به وسیله حضرت مهدی (عج) پاکسازی شود.
زمینههای حکومت جهانی
1. آمادگی جهانیان
آمادگی جهانیان برای پذیرش چنین حکومت واحدی، نخستین شرط ظهور امام و پی ریزی چنین حکومتی است.گذشت زمان و به بن بست رسیدن بشر در بسیاری از مشکلات و ناامیدی از سازمانها و تشکیلات مادی، جامعه انسانی را به پذیرش آن، آماده می سازد.
یکی از نشانه های یأس و ناامیدی انسانها از چارهجویی سازمانهای مادی، همان است که در روایات اسلامی به طور متواتر وارد شده که پیش از ظهور امام، روی زمین را ستم فرامیگیرد و فشار ظلم و تعدی آن چنان بر دوش بشر سنگینی میکند که انسان را برای پذیرش انقلابی عمیق و بنیادی، آماده میسازد و عملاً فهمیده میشود که دوران "چارهسازی برنامههای مادی" به پایان رسیده و این "بنبست اجتماعی" [و همه جانبه] جز به یک "نیروی غیبی" شکسته نخواهد شد.(16)
2. تکامل خرد و اندیشه انسانی
پیریزی یک حکومت واحد جهانی و برقراری حکومت عدل و داد در کلیه شؤون، به زور سر نیزه و آتش و توپ و تانک امکان پذیر نیست. هر چند هر نوع حکومتی بی نیاز از قوه و قدرت نمی باشد، اما در عین حال تنها "قدرت و قوه اجرایی نیرومند"، قادر بر قلع فساد و گسترش عدل و داد نیست، بلکه باید جامعه انسانی از نظر "بینش و دانش" به پایهای برسد که طبعاً خواهان برقراری حکومت حق و قانون، و طرد و نابودی ظلم و طغیان گردد و یک چنین حالتی جز در پرتو تکامل فرهنگ انسانی امکان پذیر نمیباشد و بسیاری از مشکلات در عصر ظهور امام از این طریق حل خواهد شد. و ما نمونه این نوع فرهنگ و تعقل را به گونهای پیش از انقلاب اسلامی ایران و پس از آن، مشاهده کردیم و دیدیم که چگونه تمام طبقات برای برچیده شدن "نظام ستمشاهی"، همکاری و همیاری عجیبی از خود، نشان دادند و خود حافظ نظم و برقرار کننده حکومت حق و حقیقت بودند.(17)امروزه با "بیداری امت اسلامی" شاهد اصلاح و تکامل بینش و دانش در میان مسلمانان و ستمدیدگان جهان هستیم.
در روایات آمده است: آنگاه که قائم ما قیام کرد، خداوند دست رحمت و قدرت خود را برسر بندگان میگذارد؛ به وسیله او، اندیشههای انسانی به تکامل میرسد.(18)
آری ستم و تعدی به حقوق الهی و مردمی، زاییده جهل و نادانی و دور افتادگی انسان از فرهنگ اصیل انسانی است و جهل و نادانی، ریشه بسیاری از مشکلات و ناهنجاریهاست.
3. تکامل صنایع
حکومت واحد جهانی بدون تکامل صنعت، بالاخص وسیله ارتباط جمعی، امکان پذیر نیست؛ زیرا حکومتی که میخواهد "ندای الهی" را به دورترین نقاط جهان برساند و همه مردم جهان را از پیام خود آگاه سازد، نمیتواند از تکامل صنایع و وسائل ارتباط جمعی فاصله بگیرد. امام صادق (ع) به این نوع تکامل تصریح کرده و میفرماید:"آنگاه که قائم ما قیام کند، خداوند بر قدرت شنوایی و بینایی شیعیان گسترش میبخشد. فاصله میان آنها و قائم را از میان بر می دارد. امام با آنان سخن می گوید و آنان سخن امام را می شنوند و او را در جایگاه خود می بینند".(19)
و در حدیثی دیگر فرمود:
"مؤمن در زمان قائم که در مشرق زندگی میکند، برادر خود را که در مغرب است، میبیند و همچنین کسی که در مغرب زندگی میکند، برادر خود را که در شرق است، مشاهده میکند.(20)
امروزه پیشرفتهایی چون اینترنت، این چشمانداز عصر ظهور را تأیید و تسریع میکند.
4. ارتش انقلابی جهانی
هیچ حکومتی هر چه الهی و آسمانی باشد، بی نیاز از یک "قدرت اجرایی" نمی باشد. در حکومت مهدوی که به صورت واحد جهانی برقرار میگردد، به نیروهای فعال و سازنده و ارتش انقلابی جهانی، نیاز مبرمی است که در راه هدف، از همه چیز بگذرند و در نتیجه، شجاعتر از شیر و برنده تر از شمشیر باشند.ویژگیهای حکومت مهدوی
از مهمترین ویژگیهای حضرت مهدی (عج) هدایت جامعه در سایه وحی است. گر چه نظریات و آرای مردم در نظر آن امام همام مورد اعتنا است، اما آنچه برای آن حضرت محور امور قرار میگیرد، قرآن است. امام علی (ع) در تبیین حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) میفرماید:"یعطِفُ الهوی علی الهدی اذا عطفوا الهدی علی الهوی؛ خواستهها را تابع هدایت وحی میکند، هنگامی که مردم هدایت را تابع هوسهای خویش قرار میدهند".(21)
2. بالا بردن سطح دانش.
3. بالا رفتن معرفت و شعور افراد.
4. آموزش روش عادلانه حکومت به مردم.
با توجه به این که در آینده نگریهای معصومین(ع) چنین مضامینی بشارت داده شده، دورنمای زندگی در پایان تاریخ به سهولت قابل ترسیم است. مضامینی چون:
"اذا قامَ قائِمُنا وَضَع اللهُ یده علی رئوس العباد فجمع بها عقولهم و کملت به احلامهم؛(22) هر گاه قائم ما قیام کند، خداوند دستش را بر سر بندگان قرار دهد پس عقلهایشان جمع و حلم و بردباریشان کامل گردد".
"در دوران او، شما از حکمت برخوردار می شوید تا آنجا که یک زن در خانه خود در برابر کتاب خدای متعالی و روش پیامبر خدا(ص) همچون مجتهد ، با استنباط شخصی به انجام تکالیف شرعی خود می پردازد".(23)
از مضامین این روایات به دست میآید که کسب دانش، مربوط به طبقه و تبار خاصی نیست و عدالت "جامعه مهدوی" حکم میکند همه از این مزایا برخوردار شوند. خصوصاً تاکید روایات بر آزادی زنان در تحصیل علم، یکی از مظاهر عدالت و برابری را بیش از پیش روشن میکند که در "جامعه مهدوی" شکوفا میشود؛ در حالی که آمار و اسناد، بیانگر آن است که در بهشت نئولیبرال (آمریکا و اروپا) نه تنها امکان فراگیری دانش برای 130 میلیون کودک به هیچ عنوان فراهم نیست، بلکه بیشترین رقم این کودکان را جمعیت دختران تشکیل میدهند. بررسی این آمار تکان دهنده و مقایسه آن با شعار اصلی لیبرالیسم ـ که برابری و برادری است و مدافع تفکرات فمینیسم و اومانیسم ـ پوچی و توخالی بودن این شعارها را روشن تر می نماید.
از طرف دیگر امام علی (ع) در وصف یاران حضرت مهدی (عج) میفرماید:
"یغبَقون کأسَ الحکمه یِ بعدَ الصَّبُوحِ؛ در صبحگاهان و شامگاهان، جامهای حکمت سر میکشند".(24 )
در این صورت، دیگر از جهل و نابخردی اثری نمیماند، تمدن شکوفا میشود و مشکلات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ـ که همه معلول نادانی و خودمحوری است ـ از جامعه رخت برمی بندد و هیچ علمی نیست مگر آن که پرده از راز آن برداشته میشود؛ چنانکه امام علی (ع) می فرماید:
"ما من علمٍ الاّ وانا افتحه و ما من شیءٍ الاّ والقائمُ یختمُهُ؛ هیچ علمی نیست مگر اینکه من، افتتاح کنندی آن هستم و هیچ چیزی نیست مگر اینکه قائم، آن را به پایان می رساند".(25)
زندگی حاکم و زمامدار جامعه اسلامی، به سادهترین شیوه است. در روایات آمده: لباس مهدی (عج) زبر و غذایش جو سبوسدار است.(26) همواره در حال تلاش است.(27) جدای از مردم نیست، در کنار آنان است. با آنان به حج میرود.(28) اموال را به طور مساوی تقسیم میکند.(29) بر اساس کتاب خدا قضاوت میکند نه بر اساس مصالح فردی و خواست و خواهشهای نفس. بر طبق سنت رسول خدا(ص) عمل میکند.(30) در آن دوران، طومار گردنکشان درهم پیچیده میشود و ستمگران به خاک ذلت خواهند نشست. امام علی (ع) می فرماید:"ألا و فی غَدٍ یأخذ الوالی من غیرها عمّالها علی مساوی اعمالها؛ در آینده، زمامداری حکومت خواهد کرد که کارگزاران حکومتها را بر اعمال بدشان کیفر خواهد داد".(31)
بشارت به عدالت، در متون مختلف تکرارشده به طوری که "عدالت مهدوی" همه ابعاد وجود آدمی را هدف قرار داده و زندگی مادی و معنوی انسانها را به اعتدال میکشاند و مردم که سرخورده از نظامهای بشری و حیران و سرگرداناند، با اشتیاق فراوان به آن حضرت میپیوندند:
"تاوی الیه امته کما تاوی النحله ی الی یعسوبها ...؛ امت مهدی به سوی او پناه میبرند چنانکه زنبوران عسل به ملکه خود پناه میبرند...".(32)
در آن حکومت، خبر از پیروی هوا و هوس نیست و خواست انسان، بر خواست خدا رجحان ندارد . سرمایه و ثروت در دست عده ای خاص باقی نمی ماند و منافع فردی، منافع جامعه را تحت الشعاع قرار نمیدهد و عدالت اقتصادی حکمفرماست؛ چنانکه امام باقر (ع) میفرماید:
"چون قائم ما قیام کرد، به طور مساوی تقسیم می کند و با رعیت به دادگری رفتار میکند. پس هر که او را اطاعت کند، فرمان خدا را برده. اموال از داخل و خارج زمین نزد او گرد آمده و انباشته میشود، سپس به مردم میگوید: بیایید بگیرید، این چیزی است که به خاطر آن، خویشاوندی را بریدید و به خاطر آن خونهای ناحق ریختید و برایش آنچه را که خداوند تحریم فرموده، مرتکب شدید. پس به آنان ثروتی میبخشد که هیچ کس بیش از آن مقدار نبخشیده است".(33)
مردم در آسایش و نعمت و فراوانی به سر میبرند؛ چنانکه پیامبر(ص) میفرماید:
"تنعم فیه امتی نعمه یً لم ینعوا مثلها...".(34)
بر طبق تعالیم آن حضرت، مردم از خوردن مال حرام امتناع میکنند و از روی میل و رغبت، خمس و زکات خود را میپردازند و حدود شرعی را در به دست آوردن مال، رعایت میکنند. در این صورت، اموال در دست شرکتها و کارتلها نمیماند؛ نتیجه این امر، ثروتمند شدن جامعه اسلامی و رفاه و آسایش همه جانبه است. و چون کسی احساس نیاز کند، سرمایه به راحتی در دسترس او قرار میگیرد؛ چنانکه پیامبر(ص) میفرماید:
"والمالُ یومئذٍ کدوّس یقوم الرَجلُ فَیقول یا مهدی اِعطنی فَیقول خُذ".(35)
از دیگر ویژگیهای حکومت مهدی (عج)، آموزش روش عادلانه حکومت در زندگی است؛ در این زمینه امام علی (ع) میفرماید:
"فَیُریکُم کیفَ عَدلُ السیره ی".
این عدالت، تمام نمودهای زندگی بشر را تحت تاثیر خود قرار میدهد و به کنه آن نفوذ میکند.(36)
امام صادق (ع) میفرماید:
"اما والله لیدخلن علیهم عدله جوف بیوتهم کما یدخل الحرّ و الفر؛ به خدا سوگند! او عدالتش را تا آخرین زوایای خانههای مردم وارد میکند، همان گونه که گرما و سرما وارد خانهها میشود".(37)
در سایه این تعالیم، افراد جامعه به حکومت به عنوان نماینده مردم نمینگرند، بلکه حاکم در نظر آنان "خلیفه خدا" بر روی زمین است که دین خدا را بیان و اجرا میکند و قسط و عدل را بر پا مینماید، مردم را به حق هدایت میکند و در این راه قیام مینماید.(38 )
و در یک کلام: در حکومت جهانی مهدوی، از هوا و هوس و خود محوری و جنسگرایی، خبری باقی نمیماند. تمام روابط بر اساس "عدالت" سامان مییابد و خانههای ظلم ویران میگردد و بشریت در این مدینه فاضله، فارغ از تمام دغدغهها به مطلوب خود رسیده و آرامش مییابد.
...همچنان منتظران چشم به راه عدالتاند، باشد که سنگی در راه نباشیم و در این راه، "منجی بشریت" را یاری رسانیم. ان شاء الله.
پی نوشت ها :
1 . بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ، ص61.
2 . منتخب الاثر، آیت الله صافی گلپایگانی، ص321.
3 . انبیاء/105.
4 . نور/55.
5 . قصص/5.
6 . زخرف/61.
7 . کمال الدین، شیخ صدوق، ج2، ص564.
8 . غیبت نعمانی،ترجمه: جواد غفاری، باب13، ص333.
9 . دادگستر جهان، ابراهیم امینی، ص301.
10 . مائده/ 14.
11 . آل عمران/ 55.
12 . موعود قرآن، سید صادق حسینی شیرازی، ص104.
13 . همان.
14 . نوح/27.
15 . منتخب الأثر، ص356.
16 . مجموعه مقالات و گفتارهای پیرامون حضرت مهدی (عج)، ص85، مسجد آیت الله انگجی، تبریز، 1371ش.
17 . همان.
18 . اصول کافی، کلینی، ترجمه: سید جواد مصطفوی، ص86.
19 . منتخب الاثر، ص483.
20 . همان.
21 . نهج البلاغه، خ138.
22 . کمال الدین، ج2، ص392.
23 . غیبت نعمانی، باب 13، 345.
24 . نهج البلاغه، خ150.
25 . مکیال المکارم، محمد تقی موسوی اصفهانی، ترجمه: مهدی حائری قزوینی، ج1، ص117.
26 . همان، ص130.
27 . همان.
28 . همان، ص108.
29 . الزام الناصب، ص254.
30 . همان.
31 . نهج البلاغه، خ 138.
32 . معجم احادیث الامام المهدی، ج1، ص320.
33 . غیبت نعمانی، باب13، ص343.
34 . الزام الناصب، ص254.
35 . همان.
36 . نهج البلاغه، خ138.
37 . بحارالانوار، ج52، ص363.
38 . همان، ج51، ص30.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}