اسرار تولد حضرت فاطمه زهرا(س)
در این نوشتار سعی شده به اسرار و رازهای تولد بانوی دو عالم، حضرت فاطمه زهرا(ع)، از دریچه روایات معصومان (ع) نگاه شود. این مقاله مشتمل بر دو بخش می باشد.
چکیده:
در این نوشتار سعی شده به اسرار و رازهای تولد بانوی دو عالم، حضرت فاطمه زهرا(ع)، از دریچه روایات معصومان (ع) نگاه شود. این مقاله مشتمل بر دو بخش می باشد.
بخش اول: اسرار قبل از تولد تا زمان تولد (شامل 7 نکته) و بخش دوم: اسرار، کیفیت و نکات مربوط به حین تولد (شامل 9 نکته).
بنابر اهمیت و نقش «درخت طوبی» در زمان تولد و ازدواج حضرت فاطمه (ع) توضیح مختصری در مورد این درخت و ارتباط آن با صدیقه طاهره در پایان بخش اول آورده شده است.
کلید واژه ها:عصاره، حضرت زهرا، بهشت، درخت طوبی.
او اگرچه به مثابه «قدر»، قدرش ناشناخته مانده است و باید تأویل حقیقت و کنه وجودش را در قیامت مشاهده کرد، اما به مقدار ممکن و میسور، باید به سراغ این انسان کامل، مکمل و هادی و اسوه ابدی رفت و به او قرب وجودی یافت.
فاطمه (ع) خود قرآن مجسم و وحی معین و از مفسران و تأویل شناسان و راسخان در علم است که مصداق «اولواالعلم»، «اولواالالباب»، «اوتواالعلم»، «اولواالایدی و الابصار»، «اهل تفکر و تذکر»، برهان و عرفان یا عقل و عشق است.
اشرف انبیا، پیامبر خاتم(ص)، در هنگام وداعش با سرای خاکی و فانی، نسخه ای جاودانه، یعنی قرآن و اهل بیت خویش را، برای تمام دردهای انسانیت، به جای نهاد و با تمام وجود فرمود:
«انی تارک فیکم الثقلین» تا هر گونه شک و تردید را از اذهان بشریت پاک کند و به ما بگوید که هر هر نوع تمسکی به غیر این دو مصداق، پناه بردن به «اوهن البیوت» (عنکبوت:41) است و نتیجه ای جز سقوط در «جرف هار» (پرتگاهی سست و نرم)(توبه:109)در پی نخواهد داشت.
و ره بردن به راز لیلة قدر و سر مستودع، تقوای بیرونی می طلبد و امداد الهی و برای پای چوبین تقوای ما، کاری است بس سخت و طاقت فرسا.قلم زدن در مورد «اَمة الله» (کنیز خداوند/بنده ویژه) (ابن شاذان قمی، 1407ق، ص87)،
اذن الهی می طلبد و جرئتی اسداللهی، و خلق را یارای ادراک مقام علمی و عملی فاطمه زهرا(ع) نیست و معرفت و به کنه شخصیت فاطمه (ع) میسور احدی نیست؛ که آن انسان کامل را باید انسان کامل بشناسد و بشناساند.
از این رو، برای پی بردن به اسرار عصاره هستی، از کلام رسول الله (ص) و اهل بیت آن حضرت کمک می گیریم.
در بررسی ابعاد شخصیت «حضرت فاطمه، ولیدة الاسلام»(مجلسی، 1404ق، ج43، ص107)، موضوع تولد ایشان یکی از جنبه های رازگونه و پیچیده ای است که دارای برنامه ریزی طولانی بوده است.
همان گونه که زندگی کوتاه دنیوی آن بانو هنوز سرشار از ناگفته های زیاد است و نامعلوم بودن مدفن شریف او سال هاست دل عاشقان را داغدار ساخته، و قدرش همچون قبرش ناشناخته مانده، تولد او نیز سر غامض و سر به مهری است که فقط نکاتی از آن طریق سخنان فرزندان بزرگوارش به ما رسیده و برای شنیدن همین نکات هم، ظرف ذهن ما، بسی کوچک و کم حجم است.
در این مقاله بر آنیم که اندکی به فضای پر از عطر یاس تولد شفیعه روز جزا، انسیه حوراء، قدمی بگذاریم، به آنها نگاهی بیندازیم، چشم هایمان را بر هم نهیم و بار دیگر از اعماق وجود فریاد بزنیم: اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها.
در مسیر رشد انسان، عوامل مهمی اثر گذارند. مجموع این عوامل باعث می شوند فردی در مسیر تکامل قرار گیرد. هر چه این عوامل، از مایه های قوی تری برخوردار باشند، فرد در ابعاد مادی و معنوی تکامل بیشتری می یابد. عوامل وراثتی پدر و مادر، شرایط انعقاد نطفه و تولد، خانواده و تربیت فرد و سرانجام ازدواج، از مهم ترین اینهاست.
در بررسی شخصیت افراد برتر، تحلیل عوامل مزبور موجب می گردد به جوانب درونی آنها راهی پیدا کنیم. با در نظر گرفتن این نکته، هر چه این افراد در سطح بالاتری قرار گرفته باشند، این عوامل با اهمیت تر و پیچیده تر می گردد و وقتی مسئله مربوط به «دعائم الدین»(شیخ صدوق، 1413ق، ج2، ص591)،
بزرگان دین و پایه ها و ستون های اصلی اسلام می رسد-که مبحث عصمت برای آنها طرح می شود- موضوع حساسیت فوق العاده تری می یابد و نیاز به سندهای محکمی دارد.
در مسیر برنامه ریزی شده الهی برای تولد حضرت فاطمه (ع)، دو بخش قابل بررسی است:
براساس حکمت الهی، تولد دختری که تکمیل کننده موضوع نبوت و پایه گذار مسئله امامت است و القاب «ام ابیها» و «امومة الائمه» (همان) مزین شده، نیازمند مقدماتی است که در صورت فراهم نشدن مقدمات، کار به سرانجام نمی رسد و به هدف نایل نمی شود.
درباره اینکه خلقت نوری پنج تن آل عبا قبل از آفرینش حضرت آدم (ع) صورت گرفته، احادیث فراوانی آمده است (شیخ صدوق، 1378ق، ج1، ص306/جزایری، 1404ق، ص39).
و همچنین در موضوع خطاب خداوند به پیامبر (ص) و علی (ع) با عبارت «لولا فاطمه لما خلقتکما»(شریف کاشانی،1383،ص123/نمازی،1419ق،ج8،ص 243) نیز مسئله جزئی تر می شود.
در زیارتی، که به نوعی شرح «شجرة النبوة» است این گونه آمده: «فهم شجرة، أصلها النبی، فرعها الوصی و لقاحها النور الفاطمی» (عاملی کفعمی، 1405ق، ص737)؛ آنها (خاندان پیامبر) درختی هستند که پیامبر (ص) تنه آن و حضرت علی (ع) شاخه آن و نور وجود حضرت فاطمه، باور کننده درخت نبوت است.
اما در زمینه مقدمات تولد فاطمه (ع) در زمان حیات پیامبر اکرم (ص) اختصاصاً مواردی وجود دارد که بسیار قابل تأمل است.
حضرت فاطمه از نسل فردی است که خداوند درباره او فرموده است: «خلقت الاشیاء لاجلک و خلقتک لاجلی»(موسوی سبزواری، 1409ق، ج8، ص100/آملی،1422 ق، ج1، ص548)؛
همه چیزها را برای تو، و تو را برای خودم آفریدم. در این بیان نورانی عظمت وجودی پیامبر (ص) به تصویر کشیده شده است، هر چند عقول ما از درک کنه آن ناتوان و عاجز است.
پیامبری که از حیث جسمی و نژادی نیز، به برترین قبیله و تیره اعراب منتسب است و به «نبی قریشی»(بحرامی،1416ق، ج3، ص385) معروف است،
وجود نازنین فاطمه (ع) را «بضعة»(پاره گوشت)خود می داند. (شیخ صدوق، 1404 ق، ج3،ص102/شیخ طوسی،1414 ق، ص24/طبری، 1383ق، ص70/مجلسی، 1404 ق، ج43، ص23، ح17)
غالب این موارد که در احادیثی با مضامین مشترک بیان شده، مورد اعتماد و وثوق علمای شیعه قرار گرفته است. محور کار، حدیثی است که علامه مجلسی آن را با سند مفصل بن عمر جعفی از قول امام صادق (ع) بیان کرده است.
که می بایست از طرف خداوند در آن موقعیت به پیامبر (ص) نوید داده شود. نکته دیگر در این حدیث این است که خداوند نام مبارک «فاطمه» را نیز پیش از ولادت برای او تعیین کرده است.
در مورد نام «فاطمه» وجه تسمیه های مختلفی بیان شده؛ از جمله رسول خدا (ص) فرمود: «لانها فطمت هی و شیعتها و ذریتها من النار»(طبری،1383 ق، ص149 و ص60/ اربلی،1381 ق، ج1، ص464)؛ زیرا او، شیعیان و ذریه اش را از آتش باز داشته و بر کنار شده اند.
در بخشی از حدیث آمده است: «النبی(ص) جالس بالابطح و معه عمار بن یاسر و المنذر بن الضحضاح و ابوبکر و عمر و علی بن ابیطالب و العباس بن عبد المطلب و حمزة بن عبد المطلب إذ هبط علیه جبرئیل فی صورته العظمی قد نشرا جنحته حتی أخذت من المشرقإلی المغرب فناداه یا محمد العلی الاعلی یقرا علیک السلام و هو یامرک أن تعتزل عن خدیجة اربعین صباحا»(مجلسی، 1404ق، ج16، ص78)
ترجمه: پیامبر(ص) در ریگزار ابطح با عمار یاسر، منذر بن ضحضاح، ابوبکر، عمر، علی بن ابی طالب(ع)، عباس بن عبدالمطلب و حمزة بن عبدالمطلب نشسته بودند. ناگهان جبرئیل در صورت عظمیش بر او فرود آمد؛ بال هایش را از مشرق تا مغرب گسترانیده بود. پس ندا داد: ای پیامبر بزرگوار! خداوند بر تو سلام می فرستد و به تو دستور می دهد که چهل روز از حضرت خدیجه فاطمه بگیری.
نکته دوم، واژه «یأمرک»(خداوند به تو دستور می دهد) است. این نکته، متضمن این معناست که دستور لازم الاجرا و دارای وجوب فوری است؛ .
چرا که خداوند از عشق فراوان پیامبر (ص) و خدیجه به یکدیگر آگاه بود و می دانست چنین دستوری بر آن دو حضرت سنگین و مشقت بار است. از این رو، در ادامه حدیث آمده است:
«فسق ذلک علی النبی (ص) و کان لها محبا و بها وامقا» (همان)؛ پس، آن بر پیامبر (ص) سنگین و سخت آمد؛ چرا که او عاشق و دلباخته همسر دلباخته همسر وفادار خویش بود. ولی چون دستور، دستور الهی و لازم الاجرا بود، پیامبر (ص) بر انجام آن لحظه ای درنگ نکرد.
و از همان لحظه امر الهی را شروع نمود، بدون اینکه واقعیت امر را به حضرت خدیجه اطلاع دهد. از این رو، آن حضرت در روزهای آخر دوره، عمار یاسر را به خدمت خدیجه (ع) فرستاد و به او فرمود به خدیجه بگو:
«یا خدیجة لا تظنی أن انقطاعی عنک [هجرة]و لا قلی و لکن ربی عز و جل امرنی بذلک لتنفذ [لیتفذ] امره فلا تظنی یا خدیجة إلا خیراً فإن الله عز و جل لیباهی بک کرام ملائکته کل یوم مرارا»(همان): گمان نکن که من از تو بریده و تو را رها کرده ام، بلکه پروردگارم برای اجرای آن به من دستور فرموده است. در آن خیر بیندیش؛ خداوند هر روز به وجود تو به بزرگان فرشته ها افتخار می کند.
لازم به ذکر است که حضرت خدیجه نیز در همین ایام به دستور پیامبر (ص) در منزل مانده بود و نمونه بارز آیه«و قرن فی بیوتکن»(احزاب:33) در این ایام و در تمام عمر بود، و برای دوری پیامبر (ص) در حزن و نگرانی بود.
3- 1. روزه گرفتن و قیام و عبادت شبانه در طول مدت چهل شبانه روز
در بخشی از حدیث آمده است: «فاقام النبی (ص) اربعین یوما یصوم النهار و یقوم اللیل»(همان)؛ پیامبر در این چهل روز، روزه دار بود و در شب به عبادت می پرداخت. او باید چهل شبانه روز، یادآور اربعین میقات حضرت موسی (ع) (بقره:51)
با تمام مشکلات آن زمان و مسائل روزمره نوپای اسلام، در عبادت و بندگی سپری نماید. مگر چه موضوع مهمی قرار است صورت گیرد؟
نکته مهم و قابل تأمل دیگر اینکه این ایام را پیامبر (ص ) در چه مکانی سپری کرد؟
در حدیث، بیان شده که پیامبر در پیغام خود به حضرت خدیجه (ع) می فرماید: «فإنی فی منزل فاطمه بنت اسد.»(همان)؛ یعنی در منزل فاطمه بنت اسد، مادر اسدالله الغالب، امیرالمؤمنین، علی (ع)، همسر آینده بنت محمد رسول الله (ص) (در خانه اگر کس است، یک نکته بس است!)
ای پیامبر بزرگوار! خداوند به تو درود می فرستد و به تو دستوری می دهد که برای هدیه و تحفه او آماده شوی. پیامبر به او گفت: تحفه پرودگار چیست؟ جبرئیل گفت: من به آن آگاهی ندارم، در آن وقت، میکائیل فرود آمد و با او ظرفی بود که با پارچه ای از سندس [یا استبرق] پوشیده شده بود، آن را جلوی پیامبر گذارد.
در قسمتی از حدیث آمده که جبرئیل در جواب سؤال پیامبر (ص) در مورد تحفه الهی، این جمله را بیان کرد: «لا علم لی.» این چه تحفه ای بود که جبرئیل، مأمور خبرهای غیبی خداوند، نسبت به ماهیت آن اظهار بی اطلاعی می کند؟
همان گونه که در زیارتش به آن اشاره شده است: «فاطمه بنت رسول الله و بضعة لحمه و صمیم قلبه و فلذة کبده و التحیة منک له و التحفة» (مجلسی،1404ق،ج100،ص200،سطر15)؛ فاطمه دختر رسول خدا، پاره تن او و قوام قلب، پاره جگرش و آنکه هدیه و تحفه پروردگار برای پیامبر بود.
«ولها لیس نواله الا نوال الله عم نواله»؛ برای آن حضرت (زهرا(ع)) عطا و بخششی است که بالاتر از آن نیست، مگر عطا و بخشش خداوندی که بخشش او همگانی است.(مستنبط،1387ق،ج1،ص427)
نزول میکائیل، فرشته رزق و روزی، از نکات قابل تأمل در این موضوع است. فرود دو فرشته برای انجام یک امر الهی، یکی حامل پیام و یکی حامل هدیه الهی، همه عظمت یک موضوع را می رساند. قرار است چه اتفاقی بیفتد؟
ظرف را آشکار ساخت. در آن، خوشه ای خرمای تازه و خوشه ای انگور بود. رسول خدا (ص) از آنها میل فرمودند.
بعد از آن، آب نوشید تا سیراب شد. پس اراده فرمود دست های خود را بشوید؛ جبرئیل بر دست هایش آب ریخت، میکائیل آن را شست و شو داد و اسرافیل با دستمالی خشک کرد. آنگاه اضافه غذا را با ظرف آن به طرف آسمان بردند.
نکته اول: یکی دیگر از فرشتگان الهی، یعنی اسرافیل، به عنوان یک خدمتکار در این زمان و برای این موضوع حضور یافته است.
نکته دوم: در بخشی از حدیث آمده که حضرت علی (ع) می فرمایند: روش پیامبر (ص) ابن بود که هنگام افطار به من دستور می داد در را باز کنم تا اگر کسی می خواست غذا بخورد، وارد شود؛ ولی در آن شب به من فرمودند:
کنار در بنشین و کسی را راه نده؛ زیرا خوردن این طعام بر غیر من حرام است.(همان) پس می توان گفت: این غذا نه تنها با غذاهای دنیایی بسیار فرق داشت، بلکه در میان مائده های الهی نیز غذای مخصوص دربار الهی بود.
نکته سوم: در مورد نوع غذایی که باعث انعقاد نطفه وجود حضرت زهرا(ع) در جسم پیامبر (ص) گردید، چون نظر بیان شده است:
1.خرما و انگور (همان)؛
2.سیب بهشتی از درخت طوبی (مجلسی،1404ق،ج43،ص5،حدیث 4 و 5)؛
3.آمیخته شدن عرق جبرئیل (فرات کوفی،1410ق،ص321)؛
4.خرما به تنهایی(شیخ صدوق،1404،ص460/طبرسی،1372ش،ص408)؛
از میان موارد فوق، سیب بهشتی از بقیه اهمیت و شهرت بیشتری دارد. از همین روست که در زیارت نامه آن حضرت، ایشان را «تفاحة الفردوس و الخلد» (مجلسی،1404ق، ج97، ص199، باب زیارت فاطمه (ع)) خطاب قرار می دهیم؛ یعنی سیب بهشت فردوس و خلد.
اما می توان این نکته را نیز عنوان نمود که هر سه مورد سیب انگور و خرما از بهشت برای پیامبر (ص) آمده بود و با توجه به دو نکته، می توان بین هر سه میوه جمع نمود:
الف.از مهم ترین درختان بهشتی، درخت «طوبی» است. فرمایش امام رضا (ع) خطاب به اباصلت آمده است:«إن شجرة الجنة تحمل انواعا... و لیست کشجرة الدنیا»(شیخ صدوق،1378ق،ج1،ص306/جزایری،1404ق،ص39)؛
همانا درخت بهشتی انواع میوه ها را دارد و مانند درخت دنیایی نیست. بنابراین، درخت طوبی می تواند هر نوع میوه ای را در برداشته باشد.
ضمن اینکه در برخی از روایات، نام اختصاصی از میوه برده نشده و فقط اشاره شده که جبریل از میوه های طوبی به پیامبر (ص) دادند؛ مانند این حدیث: هنگامی که عایشه به بوسیدن مکرر فاطمه (ع) توسط پیامبر اعتراض کرد،
رسول خدا به او فرمودند: «یا عائشة! إنی لما اسری بی إلی السماء دخلت الجنة فادنانی جبرئیل من شجرة طوبی و ناولنی من ثمارها فاکلته فحول الله ذلک ماء فی ظهری فلما هبطت إلی الارض واقعت خدیجه فحملت بفاطمة»(قمی،1367 ش، ج1، ص21و365/مجلسی،1404 ق، ج18، ص364، باب إثبات المعراج)؛
ای عایشه! هنگامی که به معراج رفتم، به بهشت وارد شدم. جبرئیل مرا به نزدیک درخت طوبی برد و از میوه های آن به من داد. پس آن را خوردم. خداوند آن را به آبی در پشت من تبدیل کرد و هنگامی که به زمین فرود آمدم در اثر مواقعه با خدیجه، به فاطمه باردار گشت.
ب.خوردن این میوه ها در مراحل مختلف صورت گرفته است. در معراج، بحث میوه سیب و درخت طوبی برای پیامبر (ص) مطرح شده و بعد از آن، در زمین رطب و انگور، و در جمع باعث ایجاد نطفه آن بانوی اسلام گردیده است و به نظر می آید آمیختگی عرق جبرئیل در موقع حمل آن غذا صورت گرفته باشد نه به عنوان یکی از اجزای اصلی.
اکنون وقت نماز نیست، بلکه باید به خانه خدیجه روی و با وی همبستر گردی. خداوند اراده فرمود که امشب از صلب شما فرزندی پاک بیافریند. رسول خدا (ص) به دنبال این فرمان، فوری به طرف به طرف خانه خدیجه روان گردید.
از عبارت «وثب الی» (پرید، برجست)(خلیل جر، 1376،ج2،ص2160)می توان فهمید که امر الهی وجوب فوری داشته است و ثانیا پیامبر (ص) به خاطر علاقه وافری که به همسر خویش داشت، به محض رخصت الهی برای دیدار حضرت خدیجه (ع) به منزل ایشان رفت.
و این عشق دو طرفه بود؛ زیرا در حدیث آمده که حضرت خدیجه هنگامی که صدای پیامبر (ص) را شنید، با شادمانی و خوشحالی فراوانی در را باز کرد. «قالت خدیجة فقمت فرحة مستبشرة بالنبی (ص) و فتحت الباب»(همان)
پیامبر (ص) هر شب طبق عادت، در بدو ورود به خانه، وضو می ساخت و دو رکعت نماز مختصر می خواند، سپس در بستر قرار می گرفت؛ ولی در آن شب ظرف آبی طلب نکرد و برای نماز خواندن آماده نشد و این همان مطلب قبلی، یعنی سرعت و تعجیل در تنفیذ امر الهی را اثبات می کند. آری، امر الهی.
سوگند به آنکه آسمان را بر افراشت و آب را از چشمه ها جاری ساخت، رسول خدا (ص) در آن شب از من دور نگردید، مگر اینکه سنگینی حمل فاطمه (ع) را در وجود خود احساس کردم.
یکی از بیشترین بحث هایی که در مورد حضرت فاطمه مطرح شده است، تناسب ایشان با درخت طوبی است که به جرئت می توان گفت: میوه های درخت طوبی، اصل و اساس وجود مقدس حضرت فاطمه (ع) را تشکیل داده اند؛ یعنی عصاره ای از بهشت.
در زبان هندی و حبشی، طوبی یکی از نام های بهشت است.(مصطفوی،1360ش،ج7،ص152) و اصل ماده آن به معنای «دوری از آلودگی ظاهری و باطنی» است و متضاد آن «خبث» می باشد.
(همان) مرحوم طبرسی در تفسیر خود، ده مورد معنی را در ذیل آن می آورد.(طبرسی،1372ش،ج6،ص447) در مجموع می توان گفت: هر کدام از آن موارد به جنبه ای از آن اشاره دارد.
واژه «طوبی» به همراه مشتقاتش پنجاه بار در قرآن به کار رفته است. خود این واژه اختصاصاً در آیه 29 رعد آمده است:«طوبی لهم و حسن ماب».
2.آفریده شدن آن مستقیما توسط خداوند: «یا محمد: اخبرنی عن اربعة اشیاء خلقهن بیده و کتب التورات بیده. قال: صدقت»(شیخ مفید،1413ق،ص44)
نیز حدیث: «...انها شجرة غرسها الله بیده»(محدث نوری، 1408،ج7،ص422)؛آن درختی است که خداوند آن را با دست خود نشانده است.
3.دمیده شدن روح خداوند در آن: در روایتی آمده است: «نفخ فیها من روحه» (مجلسی، 1404ق، ج2،ص317)، در آن، روح خودش را دمید.
در قرآن، آیه «نفخت فیه من روحی» (حجر:29)اختصاص به آفرینش انسان دارد که در این حدیث جای بسیار تأمل دارد.
4.در برگیرنده تمام نعمت های بهشتی: از عبدالله بن مسعود از قول پیامبر (ص) روایت شده است: «تحمل کل نعیم خلق الله عزو جل لاهل الجنة و ان علیها ثمارا بعدد النجوم...»(محدث نوری،1408ق ، ج7، ص422)، [آن درخت] هر نعمتی را که خداوند- عزوجل- آن را برای اهل بهشت آفریده در بر دارد و بر آن میوه هایی است به تعداد ستارگان.
5.جاری شدن چهار نهر از زیر آن: «...منها اربعة انهار ماء و خمر و عسل و لبن» (همان)؛ از آن درخت چهار نهر از آب و شراب و عسل و شیر سرچشمه می گیرد.
این خصوصیت در آیه 15 سوره محمد (ص) در توصیف بهشت پرهیزگاران آمده است.
6. دیده شدن شاخه های آن از سر دیوارهای بهشت: «و ان اغصانها لتری من وراء سور الجنة تنبت بالحلی...» (مجلسی،1404ق، ج2، ص317)؛ شاخه های آن را دیوارهای بهشت دیده می شود که با زیور آلات رشد کرده است.
7. پوشش اهل بهشت از شکوفه های آن: ابن مسلم از رسول الله (ص) نقل می کند که فرمود: «شجرة فی الجنه مسیره مئة سنة و ثیاب اهل الجنه من اکمامها...»(محمد بن حبان ابئ حاتم،1414ق،ج16، ص426)؛ درختی است در بهشت که مسیری صد ساله دارد و لباس اهل بهشت از شکوفه های آن است.
8.از بزرگ ترین درختان بهشت و جایگاه اختصاصی پیامبر (ص ): پیامبر اکرم (ص )فرمود: «ان اکبر اشجارها، شجرة طوبی و خیمتی تحتها» (حقی بروسوی، ج4،ص375)؛ بزرگ ترین درخت بهشت درخت طوبی است و خیمه من زیر آن است.
9.عظمت و بزرگی آن: «...طوبی فانها شجرة فی الجنة...و لو ان طائرا طار من ساقها لم یبلغ فرعها حتی یقتله الهرم، علی کل ورقة منها ملک یذکر الله و لیس فی الجنة دار، و فیها غصن من اغصانها...» (شیخ مفید، 1413ق،ص358)؛
طوبی درختی در بهشتی است که اگر پرنده ای از تنه آن پرواز کند به شاخه های آن نمی رسد، مگر اینکه پیری او را می میراند. بر هر برگی فرشته ای است که خداوند را ذکر می کند و شاخه های آن در تمام خانه های بهشتی وجود دارد.
همین مضمون از امام صادق (ع) نیز نقل شده، و نیز فرمود: اگر سواری تیزتک، صد سال در سایه آن رهنوردی کند، از سایه آن خارج نمی شود و اگر کلاغی برای رسیدن به اوج آن به پرواز در آید، به انتهای آن نمی رسد تا پیر گردد.(طبرسی، 1372ش، ج6، ص447)
توصیفات دیگری از آن درخت، از جمله جنس شاخه ها، تنه و تعداد شاخه ها، در احادیث آمده است.(شاذان بن جبرئیل، 1363، ص35)
طوبی در مقابل کارها و اعمال ذیل به انسان مؤمن داده می شود:
1.اطعام سه نفر از مسلمانان:(کلینی،1365،ج2،ص200)؛
2.راست گویی، امانت داری، وفای به عهد، صله ارحام، ترحم به ضعیفان، خوش اخلاقی و پیروی از علم(همان، ج2، ص239، باب المؤمن)؛
3.درک فضیلت ماه رمضان و شعبان (محدث نوری، 1408ق، ج7، ص542)؛
4.اختصاص به امت پیامبر خاتم (ص ):(طبرسی، [بی تا]، ص12، باب دوم)؛
5.حب علی بن ابی طالب (ع) (طبری، 1383، ص36)؛
6.تمسک به امر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در زمان غیبت.
مظفر بن جعفر العلوی از امام صادق(ع) نقل می کند: «طوبی لمن تمسک بامرنا فی غیبة قائمنا فلم یزع قلبه بعد هدایته»(شیخ صدوق، 1365، ج2، ص358)؛ درخت طوبی از آن کسی است که در زمان غیبت امام قائم ما به امر او توسل و تمسک جوید. پس قلب او بعد از هدایت، منحرف نشود.
سپس امام صادق(ع )طوبی را درختی در بهشت معرفی می کند که اصل آن در خانه علی بن ابی طالب (ع)است.
پیش تر بیان گردید که پیامبر ماجرای ورود به بهشت و خوردن میوه درخت طوبی و تبدیل آن به نطفه صدیقه کبری را برای عایشه و (زنان دیگر خویش) بیان کرد.
در آخر حدیث آمده: «فکلما اشتقت الی الجنة قبلتها و ما قبلتها الا وجدت رائحة شجرة طوبی منها، هی حوراء انسیة)(استرآبادی، 1409ق، ص240/مجلسی، 1404ق،ج43،ص5،حدیث 4 و 5)؛
پس هر گاه که مشتاق بهشت می شوم او را می بوسم و بوی درخت طوبی را استشمام می کنم. او [حضرت فاطمه (ع)] فرشته ای با ظاهر انسانی است.
این حدیث بسیار مشهور و معروف است که بیان می کند حضرت فاطمه (ع) چه تناسبی با درخت طوبی دارد. فاطمه زهرا (ع) در حدیثی این گونه معرفی شده است:
«الصدیقة الکبری، راحة روح المصطفی، حاملة البلوی من غیر فزع و لا شکوی و صاحبة شجرة طوبی» (ابن شهر آشوب،1379ق،ج3،ص356)؛
صدیقه کبری، آرامش روح پیامبر (ص) و حمل کننده بلا ها و بدون گله و شکایتی و جزع و فزع، و صاحب درخت طوبی است.
صدیقه طاهره، حضرت فاطمه (ع) در خطبه مفاخره خود با همسرش امیرالمؤمنین علی (ع) در عباراتی خود را این گونه معرفی می کند:
«انا ثمرة فؤاده [فواد النبی(ص ) و عضو من اعضائه و غصن من اغصانه...انا ابنة سدرة المنتهی...انا الشجرة التی تخرج آکلها، اعنی الحسن(ع) و الحسین(ع)».(شاذان بن جبرئیل،1363،ص80)؛
من میوه قلب پیامبر (ص) و عضوی از اعضای او و شاخه ای از شاخه های آن هستم. من دختر سدرة المنتهی هستم. من درختی هستم که میوه هایش خارج می گردد؛ منظورم امام حسن (ع) و امام حسین (ع) است.
در مورد ازدواج حضرت امیر المؤمنین علی (ع) و حضرت فاطمه (ع) «مرج البحرین یلتقیان»(رحمن:19)باید گفت که چون فاطمه زهرا (ع )صاحب عصمت بود. کفو او نیز باید صاحب عصمت باشد؛ و مرد غیر معصوم را بر زن صاحب عصمت راهی نیست.
در ازدواج آنها همانند ازدواج پیامبر (ص) و حضرت خدیجه (ع) آمده که درخت طوبی از جانب خداوند دستور یافته که درهای خود را نثار بهشتیان کند. در اینجا بود که پیک مخصوص، پیدایش حسن (ع) و حسین(ع) را در اثر این ازدواج به پیامبر گرامی (ص )نوید می دهد:
«سیولد منها ولدان سیدا شباب اهل الجنة و بهما تزین اهل الجنه»(بحرانی،1416ق،ج2،ص294 و 295)؛ از آن ازدواج، سرور جوانان اهل بهشت متولد خواهند شد که به وسیله آن دو مولود، اهل بهشت تزئین می شوند.
صاحب المناقب در مورد درخت طوبی و ازدواج حضرت فاطمه می آورد: «نصب الجلیل لجبرئیل منبرا فی ظل طوبی من متون زبرجد/شهد الملائکة الکرام و ربهم و کفی بهم و بربهم من شهد/ و تناثرت طوبی علیهم لؤلؤا و زمردا متتابعا لم یعقد/ و ملاک فاطمه الذی ما مثله فی متهم شرف و لا فی منجد.»(1) (حمیری،1420ق،ص88)
در بحث ازدواج حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) و حضرت فاطمه (ع) علاوه بر درخت طوبی، درخت سدر نیز مأمور نثار کردن درها و یاقوت های خود به میمنت این ازدواج شد. «عن جابر بن عبد الله، قال لما زوج رسول الله(ص )، فاطمه (ع)، من علی (ع) اتاه ناس من قریش فقالوا إنک زوجت علیا بمهر خسیس فقال ما أنا زوجت علیا، و لکن الله- عز و جل- زوجة...،
اوحی الله إلی السدرة أن انثری ما علیک، و نثرت الدر و الجواهر و المرجان...»(طوسی، 1414ق، ص257، مجلس 10)؛ از جابر بن عبدالله انصاری روایت شده است: هنگامی که پیامبر حضرت فاطمه را به ازدواج امیرالمؤمنین (ع) در آورد، گروهی از قریش به نزد وی آمدند و گفتند: شما او را با مهر ناچیزی به ازدواج علی (ع) در آوردید. پیامبر فرمودند:
من او را به ازدواج علی (ع) در نیاورم، بلکه خداوند آن ازدواج را منعقد کرد و...خداوند به سدرة المنتهی دستور داد آنچه که دارد بر فاطمه (ع )نثار کند، پس آن در و جواهر و مرجان خود را نثار نمود.
در تفسیر عیاشی، حدیثی است که مقام زهرای اطهر (ع )را این گونه بیان می کند: «لقد نحل الله طوبی فی مهر فاطمه (ع) و جعلها فی دار علی بن ابی طالب (ع) (عیاشی،1380ق،ج2،ص212)؛ خداوند درخت طوبی را در مهر حضرت فاطمه (ع) به او بخشید و آن را در خانه علی قرار داد.
عبدالوهاب شعرانی در کتاب الیواقیت و الجواهر آورده است: «اگر تو بگویی اصل شجره طوبی در کدام منزل از بهشت است، جواب این است که محیی الدین در فتوحات و شیخ ابن ابی طالب است، به سبب اینکه شجره طوبی حجاب مظهر نور فاطمه زهرا (ع) است
.پس هیچ یک از هشت در بهشت، و نه خانه ای و نه مکانی به آن درجه نیست، مگر اینکه در آن شاخه ای از شجره طوبی است که غالب مردم نمی دانند اصل آن در کجاست ...و تمامیت این نعمت نیست، مگر به جهت اینکه سر هر نعمتی که در بهشت است و هر نصیبی که در آن به اولیا می رسد متفرع از نور فاطمه (ع) است. (شعرانی، 1305ق، ج2، ص218)
بنابراین، مرتب او را می بوسد و می گفت: «فکلما اشتقت الی الجنة قبلتها و ما قبلتها الا وجدت رائحة شجرة طوبی منها»(استر آبادی،1409ق،ص240)؛ هر گاه که مشتاق بهشت می شوم او را می بوسم و بوی درخت طوبی را استشمام می کنم.
نیز جمله «فانا اذا إشتقت الی الجنة ادنیتها (فاطمه) فشممت ریح الجنة» (مجلسی،1404ق، ج8، ص151)؛ پس من هنگامی که مشتاق بهشت می شوم به او نزدیک می شوم و بوی بهشت را استشمام می نمایم.
حال به وجود حرف «ط» در این واژه ها نگاهی بیندازیم: مصطفی، فاطمه، علی بن ابیطالب. ضمن اینکه در نام دیگر ائمه حرف «ط» دیده نمی شود. از موسی بن جعفر (ع)نقل شده که وی به نقل از پدرانش فرمود:
از پیامبر درباره «طوبی» سؤال شد، فرمود: درختی است که اصل آن در خانه من و شاخه های آن در خانه های اهل بهشت است.
سپس بار دیگر از حضرتش سؤال کردند،فرمود: اصل آن در خانه علی است. علت را سؤال کردند.فرمود:خانه من و علی در بهشت، در یک مکان است. (طبرسی، [بی تا]، ص12، باب دوم) طوبی به وجود هر سه گره خورده است.
بار دیگر به حرف «ط» در این آیه دقت کنیم. «إنا أعطیناک الکوثر» (کوثر:1). فاطمه کوثر است و نور خدا «یریدون لیطفئوا نور الله بافواههم...»(صف:8) راز فاطمه (و السر المستودع فیها)، (مجلسی، 1404ق،ج99،ص116،باب زیارة المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف)، تا ظهور ناظر طوبی، یعنی حضرت ولی عصر (اروحنا له الفداء)پا بر جاست.
پینوشتها:
1-ترجمه: خداوند جلیل در سایه طوبی برای جبرئیل منبری از زبرجد قرار داد. فرشتگان و پروردگار شاهد آن بودند و پروردگار و فرشتگان به عنوان شاهدان برای آن ازدواج کافی هستند.
رخت طوبی مرواریدها و زمردهای پراکنده خود را پی در پی نثار آنها کرد. و ازدواج فاطمه (ع )در بلندای شرافت و در نجد (سرزمین عربستان) مانندی ندارد.
فصلنامه علمی- ترویجی مباحث بانوان شیعه شماره-24
این مقاله در تاریخ 1402/9/20 بروز رسانی شده است.
بخش اول: اسرار قبل از تولد تا زمان تولد (شامل 7 نکته) و بخش دوم: اسرار، کیفیت و نکات مربوط به حین تولد (شامل 9 نکته).
بنابر اهمیت و نقش «درخت طوبی» در زمان تولد و ازدواج حضرت فاطمه (ع) توضیح مختصری در مورد این درخت و ارتباط آن با صدیقه طاهره در پایان بخش اول آورده شده است.
کلید واژه ها:عصاره، حضرت زهرا، بهشت، درخت طوبی.
مقدمه
فاطمه زهرا (ع) همچون لیلة القدر، حضوری مستمر، کارآمد و تأثیر گذار در همه عرصه های هستی دارد و ظرف وجودش ظرف تحقق اراده و مشیت الهی و افاضه فیض ربوبی است.او اگرچه به مثابه «قدر»، قدرش ناشناخته مانده است و باید تأویل حقیقت و کنه وجودش را در قیامت مشاهده کرد، اما به مقدار ممکن و میسور، باید به سراغ این انسان کامل، مکمل و هادی و اسوه ابدی رفت و به او قرب وجودی یافت.
فاطمه (ع) خود قرآن مجسم و وحی معین و از مفسران و تأویل شناسان و راسخان در علم است که مصداق «اولواالعلم»، «اولواالالباب»، «اوتواالعلم»، «اولواالایدی و الابصار»، «اهل تفکر و تذکر»، برهان و عرفان یا عقل و عشق است.
اشرف انبیا، پیامبر خاتم(ص)، در هنگام وداعش با سرای خاکی و فانی، نسخه ای جاودانه، یعنی قرآن و اهل بیت خویش را، برای تمام دردهای انسانیت، به جای نهاد و با تمام وجود فرمود:
«انی تارک فیکم الثقلین» تا هر گونه شک و تردید را از اذهان بشریت پاک کند و به ما بگوید که هر هر نوع تمسکی به غیر این دو مصداق، پناه بردن به «اوهن البیوت» (عنکبوت:41) است و نتیجه ای جز سقوط در «جرف هار» (پرتگاهی سست و نرم)(توبه:109)در پی نخواهد داشت.
عصاره بهشت
با توجه به اصطلاح معروف «اهل البیت ادری بما فی البیت»، برای پی بردن به راز و رمزهای این خاندان، راهی جز پناه بردن به کلام خود ایشان نیست و بقیه سخنان و جملات، یار شدن با ظن خویش است،و ره بردن به راز لیلة قدر و سر مستودع، تقوای بیرونی می طلبد و امداد الهی و برای پای چوبین تقوای ما، کاری است بس سخت و طاقت فرسا.قلم زدن در مورد «اَمة الله» (کنیز خداوند/بنده ویژه) (ابن شاذان قمی، 1407ق، ص87)،
اذن الهی می طلبد و جرئتی اسداللهی، و خلق را یارای ادراک مقام علمی و عملی فاطمه زهرا(ع) نیست و معرفت و به کنه شخصیت فاطمه (ع) میسور احدی نیست؛ که آن انسان کامل را باید انسان کامل بشناسد و بشناساند.
از این رو، برای پی بردن به اسرار عصاره هستی، از کلام رسول الله (ص) و اهل بیت آن حضرت کمک می گیریم.
در بررسی ابعاد شخصیت «حضرت فاطمه، ولیدة الاسلام»(مجلسی، 1404ق، ج43، ص107)، موضوع تولد ایشان یکی از جنبه های رازگونه و پیچیده ای است که دارای برنامه ریزی طولانی بوده است.
همان گونه که زندگی کوتاه دنیوی آن بانو هنوز سرشار از ناگفته های زیاد است و نامعلوم بودن مدفن شریف او سال هاست دل عاشقان را داغدار ساخته، و قدرش همچون قبرش ناشناخته مانده، تولد او نیز سر غامض و سر به مهری است که فقط نکاتی از آن طریق سخنان فرزندان بزرگوارش به ما رسیده و برای شنیدن همین نکات هم، ظرف ذهن ما، بسی کوچک و کم حجم است.
در این مقاله بر آنیم که اندکی به فضای پر از عطر یاس تولد شفیعه روز جزا، انسیه حوراء، قدمی بگذاریم، به آنها نگاهی بیندازیم، چشم هایمان را بر هم نهیم و بار دیگر از اعماق وجود فریاد بزنیم: اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها.
در مسیر رشد انسان، عوامل مهمی اثر گذارند. مجموع این عوامل باعث می شوند فردی در مسیر تکامل قرار گیرد. هر چه این عوامل، از مایه های قوی تری برخوردار باشند، فرد در ابعاد مادی و معنوی تکامل بیشتری می یابد. عوامل وراثتی پدر و مادر، شرایط انعقاد نطفه و تولد، خانواده و تربیت فرد و سرانجام ازدواج، از مهم ترین اینهاست.
در بررسی شخصیت افراد برتر، تحلیل عوامل مزبور موجب می گردد به جوانب درونی آنها راهی پیدا کنیم. با در نظر گرفتن این نکته، هر چه این افراد در سطح بالاتری قرار گرفته باشند، این عوامل با اهمیت تر و پیچیده تر می گردد و وقتی مسئله مربوط به «دعائم الدین»(شیخ صدوق، 1413ق، ج2، ص591)،
بزرگان دین و پایه ها و ستون های اصلی اسلام می رسد-که مبحث عصمت برای آنها طرح می شود- موضوع حساسیت فوق العاده تری می یابد و نیاز به سندهای محکمی دارد.
در مسیر برنامه ریزی شده الهی برای تولد حضرت فاطمه (ع)، دو بخش قابل بررسی است:
بخش اول: اسرار پیش از تولد تا زمان تولد؛
بخش دوم: اسرار، کیفیت و نکات مربوط به هنگام تولد.براساس حکمت الهی، تولد دختری که تکمیل کننده موضوع نبوت و پایه گذار مسئله امامت است و القاب «ام ابیها» و «امومة الائمه» (همان) مزین شده، نیازمند مقدماتی است که در صورت فراهم نشدن مقدمات، کار به سرانجام نمی رسد و به هدف نایل نمی شود.
درباره اینکه خلقت نوری پنج تن آل عبا قبل از آفرینش حضرت آدم (ع) صورت گرفته، احادیث فراوانی آمده است (شیخ صدوق، 1378ق، ج1، ص306/جزایری، 1404ق، ص39).
و همچنین در موضوع خطاب خداوند به پیامبر (ص) و علی (ع) با عبارت «لولا فاطمه لما خلقتکما»(شریف کاشانی،1383،ص123/نمازی،1419ق،ج8،ص 243) نیز مسئله جزئی تر می شود.
در زیارتی، که به نوعی شرح «شجرة النبوة» است این گونه آمده: «فهم شجرة، أصلها النبی، فرعها الوصی و لقاحها النور الفاطمی» (عاملی کفعمی، 1405ق، ص737)؛ آنها (خاندان پیامبر) درختی هستند که پیامبر (ص) تنه آن و حضرت علی (ع) شاخه آن و نور وجود حضرت فاطمه، باور کننده درخت نبوت است.
اما در زمینه مقدمات تولد فاطمه (ع) در زمان حیات پیامبر اکرم (ص) اختصاصاً مواردی وجود دارد که بسیار قابل تأمل است.
حضرت فاطمه از نسل فردی است که خداوند درباره او فرموده است: «خلقت الاشیاء لاجلک و خلقتک لاجلی»(موسوی سبزواری، 1409ق، ج8، ص100/آملی،1422 ق، ج1، ص548)؛
همه چیزها را برای تو، و تو را برای خودم آفریدم. در این بیان نورانی عظمت وجودی پیامبر (ص) به تصویر کشیده شده است، هر چند عقول ما از درک کنه آن ناتوان و عاجز است.
پیامبری که از حیث جسمی و نژادی نیز، به برترین قبیله و تیره اعراب منتسب است و به «نبی قریشی»(بحرامی،1416ق، ج3، ص385) معروف است،
وجود نازنین فاطمه (ع) را «بضعة»(پاره گوشت)خود می داند. (شیخ صدوق، 1404 ق، ج3،ص102/شیخ طوسی،1414 ق، ص24/طبری، 1383ق، ص70/مجلسی، 1404 ق، ج43، ص23، ح17)
1. اسرار قبل از تولد تا زمان تولد
این موضوعات و نکات، مواردی است که در احادیث بیان شده است و هدف ما در این گفتار، بحث سندی احادیث نیست؛ چرا که پرداختن به آن مجالی گسترده تر و فرصت دیگری می طلبد.غالب این موارد که در احادیثی با مضامین مشترک بیان شده، مورد اعتماد و وثوق علمای شیعه قرار گرفته است. محور کار، حدیثی است که علامه مجلسی آن را با سند مفصل بن عمر جعفی از قول امام صادق (ع) بیان کرده است.
1-1. بشارت خداوند به وجود حضرت فاطمه (ع) در معراج پیش از تولد حضرت فاطمه (ع)، خداوند در معراج بشارت تولد ایشان را به نبی خاتم داده و فرموده بود: «یا محمد! إن الله تعالی یبشرک بفاطمه من خدیجه بنت خویلد...»!
ای پیامبر! خداوند [ولادت] فاطمه را از خدیجه دختر خویلد به تو بشارت می دهد. (فرات کوفی،1410ق،ص211/مجلسی،1404ق،ج8،ص151)
بشارت پیامبر (ص) به وجود مقدس حضرت فاطمه (ص)، آن هم در معراج، خود به تنهایی گویای اهمیت موضوع تولد ایشان است و می توان به جرئت گفت: این مسئله، یکی از مسائل حیاتی دنیای اسلام و مسلمانان می باشد.
که می بایست از طرف خداوند در آن موقعیت به پیامبر (ص) نوید داده شود. نکته دیگر در این حدیث این است که خداوند نام مبارک «فاطمه» را نیز پیش از ولادت برای او تعیین کرده است.
در مورد نام «فاطمه» وجه تسمیه های مختلفی بیان شده؛ از جمله رسول خدا (ص) فرمود: «لانها فطمت هی و شیعتها و ذریتها من النار»(طبری،1383 ق، ص149 و ص60/ اربلی،1381 ق، ج1، ص464)؛ زیرا او، شیعیان و ذریه اش را از آتش باز داشته و بر کنار شده اند.
2- 1. دوری گزیدن پیامبر(ص) از خدیجه(ع)
خداوند به پیامبر دستور می دهد که باید چهل شبانه روز از خدیجه (ع) دوری گزیند.در بخشی از حدیث آمده است: «النبی(ص) جالس بالابطح و معه عمار بن یاسر و المنذر بن الضحضاح و ابوبکر و عمر و علی بن ابیطالب و العباس بن عبد المطلب و حمزة بن عبد المطلب إذ هبط علیه جبرئیل فی صورته العظمی قد نشرا جنحته حتی أخذت من المشرقإلی المغرب فناداه یا محمد العلی الاعلی یقرا علیک السلام و هو یامرک أن تعتزل عن خدیجة اربعین صباحا»(مجلسی، 1404ق، ج16، ص78)
ترجمه: پیامبر(ص) در ریگزار ابطح با عمار یاسر، منذر بن ضحضاح، ابوبکر، عمر، علی بن ابی طالب(ع)، عباس بن عبدالمطلب و حمزة بن عبدالمطلب نشسته بودند. ناگهان جبرئیل در صورت عظمیش بر او فرود آمد؛ بال هایش را از مشرق تا مغرب گسترانیده بود. پس ندا داد: ای پیامبر بزرگوار! خداوند بر تو سلام می فرستد و به تو دستور می دهد که چهل روز از حضرت خدیجه فاطمه بگیری.
در این قسمت از حدیث دو نکته قابل تأمل است.
اول اینکه جبرئیل با هیبت اصلی خود (با بال های گسترده) بر پیامبر (ص) فرود آمد. این مسئله نشان می دهد که حامی پیامی بسیار مهم برای پیامبر (ص) بوده است؛ همچنان که برای اعلام امر رسالت هم با هیبت کامل بر رسول الله (ص) ظاهر شد.(ر. ک: تفاسیر، ذیل سوره علق)نکته دوم، واژه «یأمرک»(خداوند به تو دستور می دهد) است. این نکته، متضمن این معناست که دستور لازم الاجرا و دارای وجوب فوری است؛ .
چرا که خداوند از عشق فراوان پیامبر (ص) و خدیجه به یکدیگر آگاه بود و می دانست چنین دستوری بر آن دو حضرت سنگین و مشقت بار است. از این رو، در ادامه حدیث آمده است:
«فسق ذلک علی النبی (ص) و کان لها محبا و بها وامقا» (همان)؛ پس، آن بر پیامبر (ص) سنگین و سخت آمد؛ چرا که او عاشق و دلباخته همسر دلباخته همسر وفادار خویش بود. ولی چون دستور، دستور الهی و لازم الاجرا بود، پیامبر (ص) بر انجام آن لحظه ای درنگ نکرد.
و از همان لحظه امر الهی را شروع نمود، بدون اینکه واقعیت امر را به حضرت خدیجه اطلاع دهد. از این رو، آن حضرت در روزهای آخر دوره، عمار یاسر را به خدمت خدیجه (ع) فرستاد و به او فرمود به خدیجه بگو:
«یا خدیجة لا تظنی أن انقطاعی عنک [هجرة]و لا قلی و لکن ربی عز و جل امرنی بذلک لتنفذ [لیتفذ] امره فلا تظنی یا خدیجة إلا خیراً فإن الله عز و جل لیباهی بک کرام ملائکته کل یوم مرارا»(همان): گمان نکن که من از تو بریده و تو را رها کرده ام، بلکه پروردگارم برای اجرای آن به من دستور فرموده است. در آن خیر بیندیش؛ خداوند هر روز به وجود تو به بزرگان فرشته ها افتخار می کند.
لازم به ذکر است که حضرت خدیجه نیز در همین ایام به دستور پیامبر (ص) در منزل مانده بود و نمونه بارز آیه«و قرن فی بیوتکن»(احزاب:33) در این ایام و در تمام عمر بود، و برای دوری پیامبر (ص) در حزن و نگرانی بود.
3- 1. روزه گرفتن و قیام و عبادت شبانه در طول مدت چهل شبانه روز
در بخشی از حدیث آمده است: «فاقام النبی (ص) اربعین یوما یصوم النهار و یقوم اللیل»(همان)؛ پیامبر در این چهل روز، روزه دار بود و در شب به عبادت می پرداخت. او باید چهل شبانه روز، یادآور اربعین میقات حضرت موسی (ع) (بقره:51)
با تمام مشکلات آن زمان و مسائل روزمره نوپای اسلام، در عبادت و بندگی سپری نماید. مگر چه موضوع مهمی قرار است صورت گیرد؟
نکته مهم و قابل تأمل دیگر اینکه این ایام را پیامبر (ص ) در چه مکانی سپری کرد؟
در حدیث، بیان شده که پیامبر در پیغام خود به حضرت خدیجه (ع) می فرماید: «فإنی فی منزل فاطمه بنت اسد.»(همان)؛ یعنی در منزل فاطمه بنت اسد، مادر اسدالله الغالب، امیرالمؤمنین، علی (ع)، همسر آینده بنت محمد رسول الله (ص) (در خانه اگر کس است، یک نکته بس است!)
4 -1. پایان چهل روز، نزول جبرئیل و میکائیل برای تحفه الهی
پس از سپری شدن «فتم میقات ربه»، جبرئیل، فرود آمد و گفت: «یا محمد العلی الاعلی! یقرئک السلام و هو یامرک ان تتاهب لتحیته و تحفته. قال النبی (ص) یا جبرئیل و ما تحفة رب العامین و ما تحیته قال لا علم لی...»(همان)؛ای پیامبر بزرگوار! خداوند به تو درود می فرستد و به تو دستوری می دهد که برای هدیه و تحفه او آماده شوی. پیامبر به او گفت: تحفه پرودگار چیست؟ جبرئیل گفت: من به آن آگاهی ندارم، در آن وقت، میکائیل فرود آمد و با او ظرفی بود که با پارچه ای از سندس [یا استبرق] پوشیده شده بود، آن را جلوی پیامبر گذارد.
در قسمتی از حدیث آمده که جبرئیل در جواب سؤال پیامبر (ص) در مورد تحفه الهی، این جمله را بیان کرد: «لا علم لی.» این چه تحفه ای بود که جبرئیل، مأمور خبرهای غیبی خداوند، نسبت به ماهیت آن اظهار بی اطلاعی می کند؟
همان گونه که در زیارتش به آن اشاره شده است: «فاطمه بنت رسول الله و بضعة لحمه و صمیم قلبه و فلذة کبده و التحیة منک له و التحفة» (مجلسی،1404ق،ج100،ص200،سطر15)؛ فاطمه دختر رسول خدا، پاره تن او و قوام قلب، پاره جگرش و آنکه هدیه و تحفه پروردگار برای پیامبر بود.
«ولها لیس نواله الا نوال الله عم نواله»؛ برای آن حضرت (زهرا(ع)) عطا و بخششی است که بالاتر از آن نیست، مگر عطا و بخشش خداوندی که بخشش او همگانی است.(مستنبط،1387ق،ج1،ص427)
نزول میکائیل، فرشته رزق و روزی، از نکات قابل تأمل در این موضوع است. فرود دو فرشته برای انجام یک امر الهی، یکی حامل پیام و یکی حامل هدیه الهی، همه عظمت یک موضوع را می رساند. قرار است چه اتفاقی بیفتد؟
5 -1. افطار با غذای مخصوص دربار الهی، معجونی از بهشت
جبرئیل به پیامبر گفت: پرودگار به تو دستور می دهد که از این غذا افطار کنی. «کشف الطبق فإذا عذق من رطب و عنقود من عنب فاکل النبی(ص) منه شبعا و شرب من الماء ریا و مد یده للغسل فافاض الماء علیه جبرئیل و غسل یده میکائیل و تمندله إسرافیل ارتفع فاضل الطعام مع الإناء إلی السماء»(مجلسی،1404ق،ج16،ص79)؛ظرف را آشکار ساخت. در آن، خوشه ای خرمای تازه و خوشه ای انگور بود. رسول خدا (ص) از آنها میل فرمودند.
بعد از آن، آب نوشید تا سیراب شد. پس اراده فرمود دست های خود را بشوید؛ جبرئیل بر دست هایش آب ریخت، میکائیل آن را شست و شو داد و اسرافیل با دستمالی خشک کرد. آنگاه اضافه غذا را با ظرف آن به طرف آسمان بردند.
نکته اول: یکی دیگر از فرشتگان الهی، یعنی اسرافیل، به عنوان یک خدمتکار در این زمان و برای این موضوع حضور یافته است.
نکته دوم: در بخشی از حدیث آمده که حضرت علی (ع) می فرمایند: روش پیامبر (ص) ابن بود که هنگام افطار به من دستور می داد در را باز کنم تا اگر کسی می خواست غذا بخورد، وارد شود؛ ولی در آن شب به من فرمودند:
کنار در بنشین و کسی را راه نده؛ زیرا خوردن این طعام بر غیر من حرام است.(همان) پس می توان گفت: این غذا نه تنها با غذاهای دنیایی بسیار فرق داشت، بلکه در میان مائده های الهی نیز غذای مخصوص دربار الهی بود.
نکته سوم: در مورد نوع غذایی که باعث انعقاد نطفه وجود حضرت زهرا(ع) در جسم پیامبر (ص) گردید، چون نظر بیان شده است:
1.خرما و انگور (همان)؛
2.سیب بهشتی از درخت طوبی (مجلسی،1404ق،ج43،ص5،حدیث 4 و 5)؛
3.آمیخته شدن عرق جبرئیل (فرات کوفی،1410ق،ص321)؛
4.خرما به تنهایی(شیخ صدوق،1404،ص460/طبرسی،1372ش،ص408)؛
از میان موارد فوق، سیب بهشتی از بقیه اهمیت و شهرت بیشتری دارد. از همین روست که در زیارت نامه آن حضرت، ایشان را «تفاحة الفردوس و الخلد» (مجلسی،1404ق، ج97، ص199، باب زیارت فاطمه (ع)) خطاب قرار می دهیم؛ یعنی سیب بهشت فردوس و خلد.
اما می توان این نکته را نیز عنوان نمود که هر سه مورد سیب انگور و خرما از بهشت برای پیامبر (ص) آمده بود و با توجه به دو نکته، می توان بین هر سه میوه جمع نمود:
الف.از مهم ترین درختان بهشتی، درخت «طوبی» است. فرمایش امام رضا (ع) خطاب به اباصلت آمده است:«إن شجرة الجنة تحمل انواعا... و لیست کشجرة الدنیا»(شیخ صدوق،1378ق،ج1،ص306/جزایری،1404ق،ص39)؛
همانا درخت بهشتی انواع میوه ها را دارد و مانند درخت دنیایی نیست. بنابراین، درخت طوبی می تواند هر نوع میوه ای را در برداشته باشد.
ضمن اینکه در برخی از روایات، نام اختصاصی از میوه برده نشده و فقط اشاره شده که جبریل از میوه های طوبی به پیامبر (ص) دادند؛ مانند این حدیث: هنگامی که عایشه به بوسیدن مکرر فاطمه (ع) توسط پیامبر اعتراض کرد،
رسول خدا به او فرمودند: «یا عائشة! إنی لما اسری بی إلی السماء دخلت الجنة فادنانی جبرئیل من شجرة طوبی و ناولنی من ثمارها فاکلته فحول الله ذلک ماء فی ظهری فلما هبطت إلی الارض واقعت خدیجه فحملت بفاطمة»(قمی،1367 ش، ج1، ص21و365/مجلسی،1404 ق، ج18، ص364، باب إثبات المعراج)؛
ای عایشه! هنگامی که به معراج رفتم، به بهشت وارد شدم. جبرئیل مرا به نزدیک درخت طوبی برد و از میوه های آن به من داد. پس آن را خوردم. خداوند آن را به آبی در پشت من تبدیل کرد و هنگامی که به زمین فرود آمدم در اثر مواقعه با خدیجه، به فاطمه باردار گشت.
ب.خوردن این میوه ها در مراحل مختلف صورت گرفته است. در معراج، بحث میوه سیب و درخت طوبی برای پیامبر (ص) مطرح شده و بعد از آن، در زمین رطب و انگور، و در جمع باعث ایجاد نطفه آن بانوی اسلام گردیده است و به نظر می آید آمیختگی عرق جبرئیل در موقع حمل آن غذا صورت گرفته باشد نه به عنوان یکی از اجزای اصلی.
6 -1. تعجیل پیامبر (ص) در مواقعه با حضرت خدیجه(ع) به امرالهی
پس از آنکه پیامبر از آن غذای بهشتی و الهی خورد، بر خاست تا برای نماز آماده شود. جبرئیل او را از نماز خواندن منع نمود و به او فرمود: «الصلاة محرمة علیک فی وقتک حتی تاتی إلی منزل خدیجة فتواقعها فإن الله عز و جل الی علی نفسه ان یخلق من صلبک فی هذه اللیلة ذریة طیبه فوثب رسول الله (ص) إلی منزل خدیجه»(مجلسی،1404ق،ج16،ص79)؛اکنون وقت نماز نیست، بلکه باید به خانه خدیجه روی و با وی همبستر گردی. خداوند اراده فرمود که امشب از صلب شما فرزندی پاک بیافریند. رسول خدا (ص) به دنبال این فرمان، فوری به طرف به طرف خانه خدیجه روان گردید.
از عبارت «وثب الی» (پرید، برجست)(خلیل جر، 1376،ج2،ص2160)می توان فهمید که امر الهی وجوب فوری داشته است و ثانیا پیامبر (ص) به خاطر علاقه وافری که به همسر خویش داشت، به محض رخصت الهی برای دیدار حضرت خدیجه (ع) به منزل ایشان رفت.
و این عشق دو طرفه بود؛ زیرا در حدیث آمده که حضرت خدیجه هنگامی که صدای پیامبر (ص) را شنید، با شادمانی و خوشحالی فراوانی در را باز کرد. «قالت خدیجة فقمت فرحة مستبشرة بالنبی (ص) و فتحت الباب»(همان)
پیامبر (ص) هر شب طبق عادت، در بدو ورود به خانه، وضو می ساخت و دو رکعت نماز مختصر می خواند، سپس در بستر قرار می گرفت؛ ولی در آن شب ظرف آبی طلب نکرد و برای نماز خواندن آماده نشد و این همان مطلب قبلی، یعنی سرعت و تعجیل در تنفیذ امر الهی را اثبات می کند. آری، امر الهی.
7 -1. احساس بارداری در همان لحظات اول برای حضرت خدیجه (ع)
در آن شب نورانی، نطفه حضرت فاطمه (ص) به امر الهی از صلب نبوت به رحم مطهر منتقل شد و این نکته مهمی بود که در جمله حضرت خدیجه، هویداست؛ اینکه برخلاف تمام نطفه ها، حضرت خدیجه از همان لحظه متوجه باردار شدن خود گردید.«فلا و الذی سمک السماء و أنبع الماء ما تباعد غنی النبی (ص) حتی حسست بثقل فاطمه فی بطنی»(همان، ج16، ص80)؛سوگند به آنکه آسمان را بر افراشت و آب را از چشمه ها جاری ساخت، رسول خدا (ص) در آن شب از من دور نگردید، مگر اینکه سنگینی حمل فاطمه (ع) را در وجود خود احساس کردم.
یکی از بیشترین بحث هایی که در مورد حضرت فاطمه مطرح شده است، تناسب ایشان با درخت طوبی است که به جرئت می توان گفت: میوه های درخت طوبی، اصل و اساس وجود مقدس حضرت فاطمه (ع) را تشکیل داده اند؛ یعنی عصاره ای از بهشت.
نقش درخت طوبی در تولد حضرت زهرا(ع)
به دلیل اهمیت موضوع و نقش طوبی در تولد و ازدواج آن حضرت، به توضیح مختصری در مورد طوبی و چند نمونه احادیث آن اشاره می گردد.در زبان هندی و حبشی، طوبی یکی از نام های بهشت است.(مصطفوی،1360ش،ج7،ص152) و اصل ماده آن به معنای «دوری از آلودگی ظاهری و باطنی» است و متضاد آن «خبث» می باشد.
(همان) مرحوم طبرسی در تفسیر خود، ده مورد معنی را در ذیل آن می آورد.(طبرسی،1372ش،ج6،ص447) در مجموع می توان گفت: هر کدام از آن موارد به جنبه ای از آن اشاره دارد.
واژه «طوبی» به همراه مشتقاتش پنجاه بار در قرآن به کار رفته است. خود این واژه اختصاصاً در آیه 29 رعد آمده است:«طوبی لهم و حسن ماب».
توضیحات ظاهری «طوبی»
1.در تفسیر حرف «ط»: «...و اما الطاء فطوبی لهم و حسن ماب»(کلینی،1365،ج2،ص239،باب المؤمن/حر عاملی،1409ق،ج17،ص329)2.آفریده شدن آن مستقیما توسط خداوند: «یا محمد: اخبرنی عن اربعة اشیاء خلقهن بیده و کتب التورات بیده. قال: صدقت»(شیخ مفید،1413ق،ص44)
نیز حدیث: «...انها شجرة غرسها الله بیده»(محدث نوری، 1408،ج7،ص422)؛آن درختی است که خداوند آن را با دست خود نشانده است.
3.دمیده شدن روح خداوند در آن: در روایتی آمده است: «نفخ فیها من روحه» (مجلسی، 1404ق، ج2،ص317)، در آن، روح خودش را دمید.
در قرآن، آیه «نفخت فیه من روحی» (حجر:29)اختصاص به آفرینش انسان دارد که در این حدیث جای بسیار تأمل دارد.
4.در برگیرنده تمام نعمت های بهشتی: از عبدالله بن مسعود از قول پیامبر (ص) روایت شده است: «تحمل کل نعیم خلق الله عزو جل لاهل الجنة و ان علیها ثمارا بعدد النجوم...»(محدث نوری،1408ق ، ج7، ص422)، [آن درخت] هر نعمتی را که خداوند- عزوجل- آن را برای اهل بهشت آفریده در بر دارد و بر آن میوه هایی است به تعداد ستارگان.
5.جاری شدن چهار نهر از زیر آن: «...منها اربعة انهار ماء و خمر و عسل و لبن» (همان)؛ از آن درخت چهار نهر از آب و شراب و عسل و شیر سرچشمه می گیرد.
این خصوصیت در آیه 15 سوره محمد (ص) در توصیف بهشت پرهیزگاران آمده است.
6. دیده شدن شاخه های آن از سر دیوارهای بهشت: «و ان اغصانها لتری من وراء سور الجنة تنبت بالحلی...» (مجلسی،1404ق، ج2، ص317)؛ شاخه های آن را دیوارهای بهشت دیده می شود که با زیور آلات رشد کرده است.
7. پوشش اهل بهشت از شکوفه های آن: ابن مسلم از رسول الله (ص) نقل می کند که فرمود: «شجرة فی الجنه مسیره مئة سنة و ثیاب اهل الجنه من اکمامها...»(محمد بن حبان ابئ حاتم،1414ق،ج16، ص426)؛ درختی است در بهشت که مسیری صد ساله دارد و لباس اهل بهشت از شکوفه های آن است.
8.از بزرگ ترین درختان بهشت و جایگاه اختصاصی پیامبر (ص ): پیامبر اکرم (ص )فرمود: «ان اکبر اشجارها، شجرة طوبی و خیمتی تحتها» (حقی بروسوی، ج4،ص375)؛ بزرگ ترین درخت بهشت درخت طوبی است و خیمه من زیر آن است.
9.عظمت و بزرگی آن: «...طوبی فانها شجرة فی الجنة...و لو ان طائرا طار من ساقها لم یبلغ فرعها حتی یقتله الهرم، علی کل ورقة منها ملک یذکر الله و لیس فی الجنة دار، و فیها غصن من اغصانها...» (شیخ مفید، 1413ق،ص358)؛
طوبی درختی در بهشتی است که اگر پرنده ای از تنه آن پرواز کند به شاخه های آن نمی رسد، مگر اینکه پیری او را می میراند. بر هر برگی فرشته ای است که خداوند را ذکر می کند و شاخه های آن در تمام خانه های بهشتی وجود دارد.
همین مضمون از امام صادق (ع) نیز نقل شده، و نیز فرمود: اگر سواری تیزتک، صد سال در سایه آن رهنوردی کند، از سایه آن خارج نمی شود و اگر کلاغی برای رسیدن به اوج آن به پرواز در آید، به انتهای آن نمی رسد تا پیر گردد.(طبرسی، 1372ش، ج6، ص447)
توصیفات دیگری از آن درخت، از جمله جنس شاخه ها، تنه و تعداد شاخه ها، در احادیث آمده است.(شاذان بن جبرئیل، 1363، ص35)
طوبی در مقابل کارها و اعمال ذیل به انسان مؤمن داده می شود:
1.اطعام سه نفر از مسلمانان:(کلینی،1365،ج2،ص200)؛
2.راست گویی، امانت داری، وفای به عهد، صله ارحام، ترحم به ضعیفان، خوش اخلاقی و پیروی از علم(همان، ج2، ص239، باب المؤمن)؛
3.درک فضیلت ماه رمضان و شعبان (محدث نوری، 1408ق، ج7، ص542)؛
4.اختصاص به امت پیامبر خاتم (ص ):(طبرسی، [بی تا]، ص12، باب دوم)؛
5.حب علی بن ابی طالب (ع) (طبری، 1383، ص36)؛
6.تمسک به امر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در زمان غیبت.
مظفر بن جعفر العلوی از امام صادق(ع) نقل می کند: «طوبی لمن تمسک بامرنا فی غیبة قائمنا فلم یزع قلبه بعد هدایته»(شیخ صدوق، 1365، ج2، ص358)؛ درخت طوبی از آن کسی است که در زمان غیبت امام قائم ما به امر او توسل و تمسک جوید. پس قلب او بعد از هدایت، منحرف نشود.
سپس امام صادق(ع )طوبی را درختی در بهشت معرفی می کند که اصل آن در خانه علی بن ابی طالب (ع)است.
طوبی و حضرت فاطمه (ع)
در مورد تولد حضرت فاطمه (ع) و کیفیت پیش از آن و همچنین زندگی و ازدواج آن حضرت در ارتباط با «شجره طوبی» احادیثی آمده که به طور گزینشی به چند مورد از آنها اشاره می کنیم تا پرده ای دیگر از حقیقت طوبی و نقش طوبی در تولد آن بانو، برای ما برداشته شود.پیش تر بیان گردید که پیامبر ماجرای ورود به بهشت و خوردن میوه درخت طوبی و تبدیل آن به نطفه صدیقه کبری را برای عایشه و (زنان دیگر خویش) بیان کرد.
در آخر حدیث آمده: «فکلما اشتقت الی الجنة قبلتها و ما قبلتها الا وجدت رائحة شجرة طوبی منها، هی حوراء انسیة)(استرآبادی، 1409ق، ص240/مجلسی، 1404ق،ج43،ص5،حدیث 4 و 5)؛
پس هر گاه که مشتاق بهشت می شوم او را می بوسم و بوی درخت طوبی را استشمام می کنم. او [حضرت فاطمه (ع)] فرشته ای با ظاهر انسانی است.
این حدیث بسیار مشهور و معروف است که بیان می کند حضرت فاطمه (ع) چه تناسبی با درخت طوبی دارد. فاطمه زهرا (ع) در حدیثی این گونه معرفی شده است:
«الصدیقة الکبری، راحة روح المصطفی، حاملة البلوی من غیر فزع و لا شکوی و صاحبة شجرة طوبی» (ابن شهر آشوب،1379ق،ج3،ص356)؛
صدیقه کبری، آرامش روح پیامبر (ص) و حمل کننده بلا ها و بدون گله و شکایتی و جزع و فزع، و صاحب درخت طوبی است.
صدیقه طاهره، حضرت فاطمه (ع) در خطبه مفاخره خود با همسرش امیرالمؤمنین علی (ع) در عباراتی خود را این گونه معرفی می کند:
«انا ثمرة فؤاده [فواد النبی(ص ) و عضو من اعضائه و غصن من اغصانه...انا ابنة سدرة المنتهی...انا الشجرة التی تخرج آکلها، اعنی الحسن(ع) و الحسین(ع)».(شاذان بن جبرئیل،1363،ص80)؛
من میوه قلب پیامبر (ص) و عضوی از اعضای او و شاخه ای از شاخه های آن هستم. من دختر سدرة المنتهی هستم. من درختی هستم که میوه هایش خارج می گردد؛ منظورم امام حسن (ع) و امام حسین (ع) است.
در مورد ازدواج حضرت امیر المؤمنین علی (ع) و حضرت فاطمه (ع) «مرج البحرین یلتقیان»(رحمن:19)باید گفت که چون فاطمه زهرا (ع )صاحب عصمت بود. کفو او نیز باید صاحب عصمت باشد؛ و مرد غیر معصوم را بر زن صاحب عصمت راهی نیست.
در ازدواج آنها همانند ازدواج پیامبر (ص) و حضرت خدیجه (ع) آمده که درخت طوبی از جانب خداوند دستور یافته که درهای خود را نثار بهشتیان کند. در اینجا بود که پیک مخصوص، پیدایش حسن (ع) و حسین(ع) را در اثر این ازدواج به پیامبر گرامی (ص )نوید می دهد:
«سیولد منها ولدان سیدا شباب اهل الجنة و بهما تزین اهل الجنه»(بحرانی،1416ق،ج2،ص294 و 295)؛ از آن ازدواج، سرور جوانان اهل بهشت متولد خواهند شد که به وسیله آن دو مولود، اهل بهشت تزئین می شوند.
صاحب المناقب در مورد درخت طوبی و ازدواج حضرت فاطمه می آورد: «نصب الجلیل لجبرئیل منبرا فی ظل طوبی من متون زبرجد/شهد الملائکة الکرام و ربهم و کفی بهم و بربهم من شهد/ و تناثرت طوبی علیهم لؤلؤا و زمردا متتابعا لم یعقد/ و ملاک فاطمه الذی ما مثله فی متهم شرف و لا فی منجد.»(1) (حمیری،1420ق،ص88)
در بحث ازدواج حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) و حضرت فاطمه (ع) علاوه بر درخت طوبی، درخت سدر نیز مأمور نثار کردن درها و یاقوت های خود به میمنت این ازدواج شد. «عن جابر بن عبد الله، قال لما زوج رسول الله(ص )، فاطمه (ع)، من علی (ع) اتاه ناس من قریش فقالوا إنک زوجت علیا بمهر خسیس فقال ما أنا زوجت علیا، و لکن الله- عز و جل- زوجة...،
اوحی الله إلی السدرة أن انثری ما علیک، و نثرت الدر و الجواهر و المرجان...»(طوسی، 1414ق، ص257، مجلس 10)؛ از جابر بن عبدالله انصاری روایت شده است: هنگامی که پیامبر حضرت فاطمه را به ازدواج امیرالمؤمنین (ع) در آورد، گروهی از قریش به نزد وی آمدند و گفتند: شما او را با مهر ناچیزی به ازدواج علی (ع) در آوردید. پیامبر فرمودند:
من او را به ازدواج علی (ع) در نیاورم، بلکه خداوند آن ازدواج را منعقد کرد و...خداوند به سدرة المنتهی دستور داد آنچه که دارد بر فاطمه (ع )نثار کند، پس آن در و جواهر و مرجان خود را نثار نمود.
در تفسیر عیاشی، حدیثی است که مقام زهرای اطهر (ع )را این گونه بیان می کند: «لقد نحل الله طوبی فی مهر فاطمه (ع) و جعلها فی دار علی بن ابی طالب (ع) (عیاشی،1380ق،ج2،ص212)؛ خداوند درخت طوبی را در مهر حضرت فاطمه (ع) به او بخشید و آن را در خانه علی قرار داد.
عبدالوهاب شعرانی در کتاب الیواقیت و الجواهر آورده است: «اگر تو بگویی اصل شجره طوبی در کدام منزل از بهشت است، جواب این است که محیی الدین در فتوحات و شیخ ابن ابی طالب است، به سبب اینکه شجره طوبی حجاب مظهر نور فاطمه زهرا (ع) است
.پس هیچ یک از هشت در بهشت، و نه خانه ای و نه مکانی به آن درجه نیست، مگر اینکه در آن شاخه ای از شجره طوبی است که غالب مردم نمی دانند اصل آن در کجاست ...و تمامیت این نعمت نیست، مگر به جهت اینکه سر هر نعمتی که در بهشت است و هر نصیبی که در آن به اولیا می رسد متفرع از نور فاطمه (ع) است. (شعرانی، 1305ق، ج2، ص218)
بنابراین، مرتب او را می بوسد و می گفت: «فکلما اشتقت الی الجنة قبلتها و ما قبلتها الا وجدت رائحة شجرة طوبی منها»(استر آبادی،1409ق،ص240)؛ هر گاه که مشتاق بهشت می شوم او را می بوسم و بوی درخت طوبی را استشمام می کنم.
نیز جمله «فانا اذا إشتقت الی الجنة ادنیتها (فاطمه) فشممت ریح الجنة» (مجلسی،1404ق، ج8، ص151)؛ پس من هنگامی که مشتاق بهشت می شوم به او نزدیک می شوم و بوی بهشت را استشمام می نمایم.
حال به وجود حرف «ط» در این واژه ها نگاهی بیندازیم: مصطفی، فاطمه، علی بن ابیطالب. ضمن اینکه در نام دیگر ائمه حرف «ط» دیده نمی شود. از موسی بن جعفر (ع)نقل شده که وی به نقل از پدرانش فرمود:
از پیامبر درباره «طوبی» سؤال شد، فرمود: درختی است که اصل آن در خانه من و شاخه های آن در خانه های اهل بهشت است.
سپس بار دیگر از حضرتش سؤال کردند،فرمود: اصل آن در خانه علی است. علت را سؤال کردند.فرمود:خانه من و علی در بهشت، در یک مکان است. (طبرسی، [بی تا]، ص12، باب دوم) طوبی به وجود هر سه گره خورده است.
بار دیگر به حرف «ط» در این آیه دقت کنیم. «إنا أعطیناک الکوثر» (کوثر:1). فاطمه کوثر است و نور خدا «یریدون لیطفئوا نور الله بافواههم...»(صف:8) راز فاطمه (و السر المستودع فیها)، (مجلسی، 1404ق،ج99،ص116،باب زیارة المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف)، تا ظهور ناظر طوبی، یعنی حضرت ولی عصر (اروحنا له الفداء)پا بر جاست.
پینوشتها:
1-ترجمه: خداوند جلیل در سایه طوبی برای جبرئیل منبری از زبرجد قرار داد. فرشتگان و پروردگار شاهد آن بودند و پروردگار و فرشتگان به عنوان شاهدان برای آن ازدواج کافی هستند.
رخت طوبی مرواریدها و زمردهای پراکنده خود را پی در پی نثار آنها کرد. و ازدواج فاطمه (ع )در بلندای شرافت و در نجد (سرزمین عربستان) مانندی ندارد.
* دانشیار دانشگاه تربیت مدرس
** کارشناس ارشد دانشگاه تربیت مدرس
فصلنامه علمی- ترویجی مباحث بانوان شیعه شماره-24
این مقاله در تاریخ 1402/9/20 بروز رسانی شده است.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}