رحلت و تدفین آیت الله بروجردی
فقیه بزرگ عصر پس از هفتاد سال تلاش علمی و فعالیت های اجتماعی و سیاسی در صبح روز پنج شنبه 12/شوال/1380 برابر 1340/1/10 در حالی که
نویسنده: عبدالرحیم اباذری
فقیه بزرگ عصر پس از هفتاد سال تلاش علمی و فعالیت های اجتماعی و سیاسی در صبح روز پنج شنبه 12/شوال/1380 برابر 1340/1/10 در حالی که 88 بهار از زندگی را پشت سر گذاشته بود، چشم از جهان فروبست. پیکر فقیه سترگ در میان اندوه هزاران نفر و با تشییع و تجلیلی که تا آن روز کمتر سابقه داشت، در بالاسر حرم حضرت معصومه علیه السلام جنب درب ورودی مسجد اعظم به خاک سپرده شد. به همین مناسبت، تمام شهرهای ایران به صورت عزا و تعطیل درآمد. پرچم های سیاه بر بالای کوچه، خیابان و بازار نصب شد مجالس ترحیم و مراسم عزاداری با شکوهی در اغلب کشورهای اسلامی به ویژه در کربلا و نجف برگزار گردید و این مراسم در ایران تا چهلم ادامه یافت. سفرا و نمایندگان کشورهای اسلامی در این مصیبت ابراز همدردی کردند؛ حتی کشورهای شوروی، آمریکا و انگلیس مجبور شدند پرچم های سفارتخانه ها و کنسول گری های خود را به عنوان عزا نیمه افراشته نگه دارند.(1)
زمزمه ی تلقین
مرحوم آیت الله حاج شیخ مجتبی عراقی که از شخصیت های علمی حوزه و از نزدیکان و ملازمان آیت الله بروجردی بود، از مراسم تشییع و تدفین پیکر آن فقید فقیه چنین نقل می کند:
...وقتی که باشکوه تمام جنازه را تشییع کردند و به مسجد اعظم برای دفن آوردند، خداوند مرا مفتخر به عنایتی کرد و آن در لحد نهادن آن بزرگوار بود. عده معدودی اطراف جنازه بودیم. حاج احمد نزد من آمد و گفت« آقا فرمودند آقا مجتبی مرا در قبر بگذارد». از این مطلب حالت عجیبی به من دست داد.
وقتی وارد قبر شدم، تمام مستحبات دفن که سابقه ذهنی نسبت به آن نداشتم به یادم آمد. آداب را به جا آوردم. آن بزرگوار را در لحد نهادم. صورتشان را باز کردم و روی خشت گذاشتم و شروع به تلقین کردم. وقتی شانه هایشان را گرفتم و گفتم « افهم و اسمع» ناگهان همهمه ی آن بزگوار بلند شد. من با همهمه ی ایشان بسیار آشنا بودم. وقتی برای شرکت در مجلس استفتاء می رفتم در ایوان منزل، همهمه ی ایشان را از بین همه ی صداها می فهمیدم. با خود گفتم « شاید خیال به من دست داده است». سرم را بلند کردم، دیدم در بیرون همهمه نیست. دوباره سرم را به قبر بردم و دقت کردم، همان همهمه را شنیدم. این از مقام بلند آن جناب حکایت می کند(2)پی نوشت ها :
1.مفاخر اسلام، علی دوانی، ج12، ص268.
2.چشم و چراغ مرجعیت، ص 179.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}