معمای ناپدید شدن امام موسی صدر
حدود دو دهه تلاش مداوم و اعجاب انگیز امام موسی صدر در لبنان، تحول شگفت انگیزی در منطقه خاورمیانه پدید آورد. به علاوه، مسافرت های بسیار وی به کشورهای
هراس بیگانگان
حدود دو دهه تلاش مداوم و اعجاب انگیز امام موسی صدر در لبنان، تحول شگفت انگیزی در منطقه خاورمیانه پدید آورد. به علاوه، مسافرت های بسیار وی به کشورهای آفریقایی و عربی و اروپایی و شرکت در کنگره های علمی و فرهنگی و اسلامی، از او یک شخصیت پر نفوذ جهانی ساخت. او با طرح اندیشه های کارآمد و پویا در قلب میلیونها انسان در کشورهای اسلامی و عربی، در تلاش بود تا شالوده یک امت اسلامی واحد را در سرتاسر جهان پایه گذاری کند و مسلمانان را از چنگ جهانخواران غرب و شرق رهایی بخشد.و این درست در حالی بود که ندای آسمانی ورهایی بخش حضرت امام خمینی از شهر نجف به گوش مسلمانان می رسید. امام موسی صدر وقتی این صدای آشنا را شنید، طی مقاله ای در اوایل شهریور 1357، (یک هفته قبل از ناپدید شدن) در روزنامه «لوموند» به طور رسمی از انقلاب اسلامی به عنوان ادامه حرکت انیبا نام برد و امام خمینی را به عنوان رهبر بزرگ این نهضت به دنیا معرفی کرد به همین سبب، سردمداران غرب و شرق احساس خطر کردند. آنان می دانستند اگر بازوان قدرتمند امام موسی صدر با مشت های آهنین امام خمینی همراه شود، دیگر فرصتی برای ادامه چپاولگیری های آنان در منطقه نخواهد بود. آنان چندین بار پیش از این، اقدام به ترور امام موسی صدر کرده بودند ولی در هر بار رسوا گشته و تیرشان به سنگ خورده بود. این بار ناگزیر نقشه دیگری کشیدند و تصمیم گرفتند با دست یکی از ایادی نقابدارشان در منطقه، این مرد بزرگ تاریخ را از امت اسلامی بگیرند و از صحنه سیاسی خارج نمایند.
آدم ربایی آشکار
از نخستین روزهای اقامت امام موسی صدر در لبنان، دولت و رهبر لیبی یکی از سرسخت ترین دشمنان امام موسی صدر به شمار می رفت. روزنامه ها و سازمان های وابسته به این کشور در لبنان بسیار قوی بودند و همواره ناجوانمردانه ترین حملات و اتهامات را در حق وی جاری می ساختند. روابط دولت لیبی با امام موسی صدر به قدری سرد و خصمانه بود که وقتی آقای عبدالسلام جلود در سال 1976 به مدت 45 روز در کشور لبنان اقامت گزید و دیدارهای گوناگونی با رهبران و رؤسای احزاب و تشکلهای مختلف در این کشور انجام داد، حاضر نشد با امام موسی صدر روبه رو شود. و هنگامی که به طور اتفاقی در تاریخ 12/ 7/ 1975 با ایشان در جلسه ای برخورد کرد، قول داد که در آینده نزدیک به بیروت بازگردد و با وی دیدار کند؛ اما علی رغم اینکه به بیروت بازگشت و دو هفته در آنجا اقامت داشت، به وعده خود عمل نکرد.(1)در مرداد ماه 1357، امام موسی صدر در سفر دوره ای خود به کشورهای عربی - اسلامی جهت جلوگیری از تجاوزات اسرائیل به جنوب لبنان در کشور الجزایر به سر می برد. وی در آنجا با رئیس جمهور، و هواری بومدین، و محمد صلاح یحیاوی از رهبران جبهه ی آزادیبخش ملی دیدار و گفتگو کرد. در این دیدارها به وی پیشنهاد شد از کشور لیبی هم دیدار کند و سفر دوره ای خود را تکمیل نماید. امام موسی صدر چون در پی وحدت و هماهنگی میان کشورها و ملت های مسلمان بود، دلیلی بر ادامه این خصومت نیافت و از این پیشنهاد استقبال کرد. وی روز جمعه سوم شهریور 1357، 22 رمضان 1398 برابر 25 آگوست 1978، از الجزایر وارد لیبی شد. رسانه های خبری لیبی هیچ اشاره ای به حضور میهمان رسمی خود نکردند و از برنامه های او در این سفر هیچ خبری منتشر نساختند. حتی خود امام موسی صدر روزهای اقامت در لیبی با هیچ کس اعم از اعضای خانواده، مجلس اعلی و وزارت امور خارجه لبنان تماس نگرفت؛ و این برخلاف روال همیشگی ایشان بود. به دنبال آن، مجلس اعلای شیعیان لبنان از کاردار لیبی در لبنان خواستار اطلاعات در این مورد شد ولی او از جواب سرباز زد. بعد موضوع با نخست وزیر وقت لبنان، آقای سلیم الحُصّ، در میان گذاشته شد. او بیدرنگ کاردار لیبی را به حضور فرا خواند و خواستار جواب رسمی و فوری شد. یک روز بعد، از طرف کاردار لیبی جواب داده شد که امام موسی صدر و همراهانش (شیخ محمد یعقوب و عباس بدرالدین) عصر روز 28 رمضان 1398 با هواپیمای خطوط هوایی ایتالیا به شماره 881، لیبی را به مقصد رم ترک کرده اند. سپس رئیس جمهور وقت لبنان، آقای الیاس سرکیس، تلاش کرد تا با خود معمر قذاقی موضوع را در میان گذارد ولی موفق نشد؛ زیرا در پشت خط، پاسخگوی تلفن تکرار می کرد که قذافی با این شماره قابل دسترسی نیست و با شماره دیگر تماس بگیرید؛ و تماس با شماره جدید نیز امکان پذیر نبود.
وقتی این حادثه مشکوک اتفاق افتاد در مرحله اول، مقامات دولت لیبی در مقابل سؤالات، سکوت اختیار می کردند. بعد هم که مجبور به پاسخگویی شدند، در اظهارات آنان، حتی در جوابها و عکس العمل های سرهنگ قذافی و بیانیه رسمی دولت لیبی که در تاریخ 18 سپتامبر 1378 صادر گردید، موارد ضد و نقیضی به چشم می خورد که در این مقال فرصت توضیح همه ی آن نیست.(2) از سوی دیگر، دادستانی کل ایتالیا برای روشن شدن قضیه، در تاریخ 3/ 9/ 1978 دستگاههای بازرسی و امنیتی خود را در سطح وسیعی به کار گرفت و پس از دو هفته به این نتیجه رسید که امام موسی صدر و همراهانش با پرواز ایتالیا، لیبی را ترک نکرده و با هیچ وسیله نقلیه ای به این کشور نیامده اند و دولت آن کشور به طور رسمی این موضوع را به دولت لبنان و مجلس اعلای شیعیان ابلاغ کرد؛ چنانکه نتیجه تحقیقات مقامات امنیتی لبنان نیز بر همین موضوع تأکید داشت. در تاریخ 15/ 2/ 1980 مقامات لیبی با استناد به تحقیقات ساختگی نیروی امنیتی خود، از مقامات ایتالیا خواستند در این باره تحقیقات قضایی به عمل آورند. دستگاه قضایی ایتالیا دوباره تحقیقات گسترده ای را انجام داد و در نهایت به نتیجه قبلی تأکید کرد و تحقیقات دستگاه امنیتی لیبی را غیر واقع و دروغ اعلام نمود.
مجلس اعلای شیعیان لبنان در بیانیه های متعدد و طی دو کنفرانس مطبوعاتی نائب رئیس مجلس، مرحوم شیخ محمد مهدی شمس الدین، شخص قذافی را در این آدم ربائی مسؤول دانست؛ همان طور که سلاطین و رؤسای جمهوری برخی از کشورهای عربی اعلام کردند مسؤولیت اصلی در این رخداد با شخص قذافی است.
عکس العمل ها
هنگامی که خبر ربوده شدن امام موسی صدر در دنیا انتشار یافت، اضطراب و نگرانی جهان اسلام را فرا گرفت. حتی ملت هایی که شناخت کمی از وی داشتند، در غم و اندوه فرو رفتند. مردم لبنان اعم از مسیحی و مسلمان به شدت متأثر شدند و تظاهرات و راهپیمایی های مردمی و خود جوش در نقاط مختلف لبنان از جمله بعلبک، صور، صیدا، بیروت، و طرابلس به راه افتاد که در آن کشور کم سابقه بود؛ چنانکه تنها در شهر صور بیش از صد هزار نفر در آن شرکت داشتند. زن و مرد، پیر و جوان با چشمان اشک آلود و با سیمای برافروخته و محزون در فراق رهبر و امام خود به طور غیر عادی بی قراری می کردند.حضرت امام خمنیی در آن وقت در شهر نجف اشرف به سر می بردند. ایشان پس از اطلاع از این خبر ناگوار بیدرنگ تلگرافی به یاسر عرفات مخابره کردند که متن آن به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم.
جناب آقای یاسر عرفات رئیس کمیته اجرائی سازمان آزادی بخش فلسطین.
از سلامت جناب حجت الاسلام آقای سید موسی صدر رئیس مجلس شیعیان لبنان هیچ گونه اطلاعی ندارم و موجب نگرانی اینجانب است. از جنابعالی تقاضا دارم هر چه زودتر از مکان ایشان اطلاع حاصل کنید. توفیق شما را در اهداف اسلامی خواستارم.
روح الله الموسوی الخمینی.(3)
در این ایام چون کنگره ی صمود به ریاست حافظ اسد پیرامون مسأله فلسطین در سوریه برگزار بود، حضرت امام خمینی تلگرامی هم به آقای حافظ اسد رئیس این کنگره ارسال داشتند. متن تلگرام چنین بود:
بسم الله الرحمن الرحیم
پس از اهداء سلام،
این جانب از غیبت جناب حجت الاسلام آقای موسی صدر نگران و متأثرم. از جنابعالی تقاض دارم این موضوع را با سران کشورهایی که در قضیه فلسطین اجتماع کرده اند در میان گذارید واهتمام آنان را جلب نمایید. ما ملت ایران در این عصر گرفتار رژیمی هستیم که با پشتیبانی آمریکا، ملت را در آتش دیکتاتوری و کشتارهای دسته جمعی و سلب همه آزادیها می سوزاند. ما از شما سران دولت های اسلامی برای رهایی ملت بی گناه ایران کمک می خواهیم. برادران مسلمان شما در زیر چکمه دژخیمان شاه خرد شده اند و حکومت نظامی که در اکثر شهرستانهای مهم ایران بر پاست، ملت را به جان آورده است.
از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است که «کلکم راع و کلکم مسؤول عن رعیته» همه ی افراد و از جمله شما سران دولت های اسلام که قدرت دفاع از ملت مظلوم ما را دارید، مسؤول هستید.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته روح الله الموسوی الخمینی (4)
همچنین سیل تلگرافها از سوی مراجع معظم تقلید در قم، نجف و مشهد و از طرف انجمن های اسلامی دانشجویان خارج از کشور و شخصیت های سیاسی، فرهنگی و مذهبی سرتاسر دنیا به سوی کشورهای لیبی، الجزایر و سوریه سرازیر شد. حضرت امام خمینی در هر فرصتی این موضوع را دنبال می کردند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، وقتی دولت لیبی از معظم له برای سفر به آن کشور دعوت کرد، ایشان این دعوت را نپذیرفتند و همه چیز را وابسته به بازگشت امام موسی صدر کردند.(5) همین طور وقتی قذافی خواسته بود به ایران بیاید و برخی در تلاش بودند تا زمینه دیدار وی با حضرت امام خمینی را فراهم آورند، معظم له نپذیرفتند و فرمودند هنوز مسأله ی آقا موسی روشن نشده است. من چطور او را بپذیرم؟ از این رو، قذافی نتوانست پا به ایران بگذارد.(6)
هنگام عزیمت حجت الاسلام سید کاظم خوانساری به عنوان اولین سفیر جمهوری اسلامی ایران به کشور لیبی نیز حضرت امام خمینی او را فرا خواندند و به وی تأکید فرمودند «هر وقت در مورد آقا موسی خبری به دست آوردی، مرا بلافاصله و بدون واسطه در جریان قرار ده. در این مورد با هیچ کس حتی با احمد هم صحبت نکن.» (7) و یا در جریان تصرف لانه جاسوسی آمریکا، حضرت امام خمینی پیشنهاد غسان توئینی، شخصیت برجسته مسیحی لبنان، مبنی بر معاوضه گروگانها با امام موسی صدر را می پذیرد (8) اما...
بشارت زندگی
امام موسی صدر و دو تن از همراهانش در بعد از ظهر روز 9/ 6/ 1357 برابر 25 رمضان 1398 و 31 اوت 1978، در حالی که از هتل الشاطی بیرون می آمدند تا در ماشین های تشریفات دولت لیبی سوار شوند و به دیدار قذافی بروند، چند لحظه ای در مقابل هتل مشاهده شدند و از این لحظه ربوده گردیدند. از این تاریخ حدود بیست و پنج سال می گذرد. در این مدت هیچ مدرک و قرینه ای دال بر شهادت و یا رحلت وی به دست نیامده است؛ بلکه برعکس، تمام شواهد و قرائن دلالت بر زنده بودن این فقیه مجاهد دارد که به همراه تعداد دیگری از علما و مبارزان اسلامی جهان عرب، در زندانهای لیبی، دوران اسارت خود را سپری می کنند. در اینجا چند مورد از این شواعد و قرائن را می آوریم:1. در بهمن 1357، رادیو مونت کارلو به نقل از مقامات وزارت امور خارجه ی آمریکا اعلان کرد که امام موسی صدر زنده و در لیبی زندانی است.
2- در تیر 1358، روزنامه کویتی «القبس» اعلام داشت که امام موسی صدر زنده و در پادگان «بوهادی» واقع در دویست کیلومتری جنوب شرقی شهر کویری «سرت» زندانی است.
3- در همین ماه، روزنامه ی کویتی «السیاسه» خبر داد که امام موسی صدر در پادگانی واقع در مجاورت مرز لیبی و چاد نگهداری می شود.
4- باز در همین ایام، مجله «الوطن العربی» با استناد به اظهارات برخی دیپلماتهای عرب، ضمن تأیید خبر زنده بودن، امام موسی صدر، اعلام داشت که وی در پادگانی در جنوب غربی «سبها» نزدیک مرز چاد زندانی است.
5- در آذر 1358، روزنامه فلسطینی «الثوره» به نقل از یاسر عرفات و بر مبنای چهارده دلیل، قذافی را متهم نمود که امام صدر را در لیبی نگه داشته است.
6- در شهریور 1359، روزنامه اسپانیایی «ال پائیز» با استناد به برخی مقامات سوری و الجزایری نوشت امام موسی صدر در فروردین امسال در پادگانی نزدیک مرز الجزایر نگهداری می شد. این روزنامه همزمان با آن در گزارش دیگری خبر داد که «غسان توئینی» رئیس روزنامه ی «النهار» لبنان و نماینده ی دائم آن کشور در سازمان ملل، پیشنهاد آمریکاییها مبنی بر معاوضه امام موسی صدر با گروگانهای آمریکایی در تهران را به اطلاع مقامات جمهوری اسلامی رسانده است.
7- در همین ماه رادیو لوکزامبورگ فرانسه از اسارت امام موسی صدر در پادگانی واقع در نزدیکی مرز الجزایر خبر داد.
8- در آذر 1359، روزنامه ی کویتی «الانباء» خبر داد که امام موسی صدر زنده و در لیبی زندانی است.
9- در اسفند 1361، مجله ی «الدستور» به نقل از کاردار وقت ایران در لیبی اعلام کرد که برخی اتباع کشور آفریقایی گینه، در اسفند 1359 امام موسی صدر را در پادگانی واقع در منطقه «سبها» در نزدیکی مرز چاد مشاهده کرده اند.
10- در فرودین 1361، روزنامه هی عکاظ و المدینه در عربستان سعودی نوشتند که امام موسی صدر لااقل تا اواسط سال 1360 در لیبی زندانی و زنده بوده است.
11- در فروردین 1364، مجله الوطن العربی در گزارشی به قلم سردبیر خود نوشت که بر اساس اظهارات دیپلماتهای عالی رتبه عرب و برخی شخصیت های معارض لیبیایی، امام موسی صدر در اواسط سال 1359 از صحرای «فزان» در مرکز لیبی به پادگان «باب العزیزیه» در شهر طرابلس انتقال یافت.
12- در تیرماه 1365، روزنامه «الشرق الاوسط» به نقل از سفیر لبنان در کشور آفریقایی سنگال نوشت که به گفته رهبران آن کشور، امام موسی صدر زنده و در لیبی زندانی است.
13- در سال 1366، یک خبرنگار آمریکایی «پیتر سروا» در کتاب خود تحت عنوان «ناپدید شدن اسرارآمیز امام موسی» از اطلاعات یک خبرنگار انگلیسی به نام «میشل کارین» پرده برداشت که بر اساس آن، امام صدر در اواخر سال 1360 در محلی واقع در شهر «کفرا» در جنوب شرقی لیبی نگهداری می شده است. وی با استناد به اظهارات برخی از مقامات دولت لیبی نوشت که به دلایل امنیتی، محل نگهداری او مرتبا در حال تغییر است.
14- در زمستان 1367، مطبوعات اروپا و لبنان از قول یک ایرانی ضد انقلاب مقیم فرانسه به نام مهدی روحانی نوشتند که وی از برخی سازمانهای اطلاعاتی اروپا، اخباری دریافت کرده که بر اساس آن امام موسی صدر زنده است و در آینده نزدیک آزاد خواهد شد. وی قطعه فیلم کوتاهی برای مرحوم آیت الله سید رضا صدر، برادر امام موسی صدر ارسال نمود که او را محاسن سپید و در لباس روحانی در حال گذر از میان نگهبانان زندان نشان می داد.
15- در شهریور 1371، روزنامه «الحیات» به نقل از منابع لیبیایی نوشت که امام صدر زنده و در پایگاه نظامی کفرا زندانی است.
16- سازمان لیبیایی مدافعین حقوق بشر، طی گزارش سالیانه سال 1379 از سازمان های بین المللی دولت های عربی، افریقایی و اروپایی دعوت کرد تا قضیه ی ربوده شدن امام موسی صدر را پیگیری و برای تعیین سرنوشت وی اقدام کنند.
17- در 13 اردیبهشت 1380، پایگاه «جبهه ی نجات ملی لیبی» بر روی شبکه ی جهانی اینترنت اعلام نمود که امام موسی صدر در اواخر سال 1376 توسط برخی زندانیان زندان «ابوسلیم » شهر طرابلس مشاهده شده؛ اندکی پیش از ماه رمضان گذشته، به مکان دیگری انتقال یافته است.
همان طور که در مقالات پیشین آمد، وجود قدرتمند امام موسی صدر در عرصه سیاسی - اجتماعی لبنان و جهان اسلام، مایه وحدت بین مذاهب اسلامی و بلکه میان اسلام و مسیحیت بود. بنابراین آنهایی که وجودشان همواره منشأ جدایی و نفاق بوده است، او را از امت اسلامی گرفتند؛ زیرا یکی از اهدف مهمشان همین بود که دوباره اختلاف و چند دستگی را نخست در لبنان و بعد در جهان اسلام حاکم سازند.
حسن ختام
بیش از سی سال است که وجود پرثمر و کارآمد امام موسی صدر از امت اسلامی گرفته شده است و هنوز مسلمانان و حتی برخی مسیحیان و یهودیان پاک فطرت در فراق جانسوز آن روحانی مبارز شیعی به سر می برند. آنها در آرزوی تماشای قامت استوار وی و شنیدن صدای وحدت آفرین و حکمت آمیزش هستند. ولی آن چیزی که تحمل سنگینی این مصیبت بزرگ را برای مسلمانان آسان می کند، زنده شدن آرمانها و اندیشه های ناب این بزرگ مرد تاریخ است که امروز در جوامع مختلف اسلامی شاهد عینیت یافتن آن هستیم. به ویژه، فرزندان مکتبی او در لبنان امروز به بلوغ فکری رسیده اند و در گروههای مقدسی همچون «حزب الله» می جوشند و می خروشند و این همان چیزی است که امام موسی صدر می خواست.به علاوه، آنچه که آرامش قلب بیشتری به امت اسلامی و فرزندان مکتبی او می تواند بدهد، کلام گهربار بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) است که در جمع خانواده ی محترم امام موسی صدر فرمودند:
آن چیزی که همه ی مطالب را آسان می کند این است که ما و ملت ما و آقای صدر (سلمه الله تعالی) به دنبال مکتب، یک گرفتاری پیدا کرده ایم... وقتی که مسأله، مسأله وظیفه است، وظیفه ی ما این است که برای اسلام خدمت بکنیم و در این منطقه اگر هر مقداری که موفق به اجرای آن اموری که در نظر داریم، بشویم، این یک خیری است فوق اصل خیر. و اگر موفق نشویم، اصل خیرش که عبارت از این است که ما را در راه خدمت به اسلام و مکتب هستیم. آن جایی نمی رود... همین حالا هم که ایشان می گویند شواهد داریم که در لیبی هستند، همین امر، در راه خدمت به مکتب و خدمت به اسلام است. این هم برای ایشان عبادت نوشته می شود و برای ماها هم این اموری که واقع می شود باید سهل باشد؛ از باب این که در راه اسلام است و ما مطلعیم که اولیاء اسلام که در رأس آنها رسول خداست آن قدر زحمت کشیدند. تمام مدت عمرش را پیغمبر در زحمت و تعب بوده است و بعد از او هم ائمه ما همین طور بوده اند. به اصطلاح، یک روز خوش هم نداشتند؛ اگر چه به اصطلاح عرفا و اسلام شناسها، همه خوش بودند.
در هر صورت، این شیوه ای بوده است که از اول، اولیاء اسلام داشتند و در راه هدفشان حبس رفتند و کشته شدند و زجر کشیدند و آقای صدر حالا دو سال است که در حبس هستند لکن می گویند جدشان هفت سال که مسلم بوده، احتمال چهارده سال هم هست. این راهی بوده است که همه ی اولیاء خدا، نه فقط آنهایی که در زمان اسلام بودند، قبل از اسلام هم انبیاء و اولیایی بودند که راهشان همین بود. این طور نبوده است که آنها در رفاه مادی باشند. وقتی که تاریخ انبیا مجاهده و زحمت و تعب بوده است؛ لکن آنها خوش بودند به این که در خدمت آن هدفی که دارند، بودند...(9)
پی نوشت ها :
1- اسرار ربوده شدن امام موسی صدر، مرکز مطالعات و تحقیقات امام موسی صدر، تهران 1380، ص 15.
2- برای آگاهی بیشتر. ر. ک: منبع پیشین.
3- صحیفه امام، ج 3، ص 458.
4- همان، ج 2، ص 479.
5- ر. ک: مسی به رنگ شفق، سرگذشت و خاطرات آیت الله سید کاظم موسوی بجنوردی، به اهتمام علی اکبر رنجبر کرمانی، تهران، نشر نی، 1381، ص 234.
6- نامه مفید، ش 16، ص26. به نقل از آیت الله موسوی اردبیلی.
7- عزت شیعه، ص 15.
8- همان.
9- صحیفه نور، ج 13، ص 49.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}