تنبیه و اثرات آن از دیدگاه اسلام و روانشناسی
منبع:راسخون
چکیده:
یکی از رفتارهایی که والدین در مقابل، رفتارهای نامناسب کودک انجام میدهد، تنبیه بدنی کودک است.تنبیه، به تنبیه بدنی، اختصاص ندارد، گاهی اوقات تنبیه شامل (اهانت و سرزنش و مقایسه کودک با دیگران و ...است) که آن هم همچون تنبیه بدنی کودک از نباید های تنبیه به حساب میآید، لکن بعضی از فرمولهای تنبیهی در علم، مورد تایید قرار میگیرد، به عنوان مثال قهر کردن یک تنبیه روحی است که میتواند، بعضی از اوقات معجزهی تربیتی باشد، چنانچه روایتی از امام موسی کاظم (ع)، آن را تایید میکند.
تنبیه باعث تخریب کودک میگردد، و مشکلات جبران ناپذیری را به دنبال دارد، که ما حدوداً به 30 مورد از آن در مقاله اشاره نمودهایم، به عنوان مثال، تنبیه باعث، گوشه گیری، لجبازی، دروغ گویی، احساس حقارت و ...، در کودک میگردد.
در اکثر اوقات، والدین به این دلیل از تنبیه استفاده میکنند که آن سریع عمل میکند، لکن آنان توجه ندارند که سرعت آن در کوتاه مدت و بلند مدت، کودک را نابود میکند، لذاچه خوب است با ریشه یابی در رفتارهای اشتباه کودک، با تکنیکهای مادرانه، (که در متن اشاره شد)، کودکی مطابق با میلمان داشته باشیم.
کلید واژه: تنبیه، تربیت، والدین، پدر، مادر، دروغ
مقدمه:
در جامعهی کهن، وقتی بچه ای کار اشتباهی را انجام میداد، اغلب والدین تنها راه کاری که به ذهنشان میرسید، تنبیه بدنی کودک بود.این که چه قدر والدین گذشته توانسته بودند، در این روش، موفقیت کسب کنند و این که به چه درصدی، این روش تربیتی بر روی فرزند، تأثیر گذار بود، موضوعی است که باید در این مقاله از آن بحث کنیم.
اما قبل از شروع هر مبحثی، لازم میدانم به این نکتهی اساسی اشاره کنم، که منظور والدین از کار اشتباه که در مقابل آن کودک مستحق تنبیه است، چه معنایی است!؟ کار اشتباه چیست!؟
سؤالی که در آغاز وقتی با آن روبه رو میشوید، جوابش برایتان خنده دار تلقی میشود، لکن وقتی در مفهوم آن متمرکز میشوید، خواهید دید که جوابش این قدر هم آسان نیست، شاید با جرئت بتوانم بگویم، که جواب این سؤال بدون مطالعهی سنی کودک، محال به حساب میآید.
اجازه دهید برایتان یک مثال ساده بزنم: به عنوان مثال فرض کنید یک بچهی دو ساله، لیوان گران قیمت کریستال فرانسوی را در خانه بشکند، به راستی با وی چگونه برخورد میکنید!؟ آیا وی را تنبیه میکنید، یا آیا از وی انتظار دارید، که از شما به خاطر شکسته شدن آن عذرخواهی کند!؟
به راحتی خواهید گفت، که هرگز، بچهی دو ساله، اصلاً چیزی متوجه نبوده که بخواهیم وی را تنبیه کنیم.
مثال سادهی فوق، میتواند به والدین کمک کند تا همیشه به این نکته توجه داشته باشند، که اولاً هر کاری که آنها، آن را خوب میدانند، برای بچه، خوب تلقی نمیشود و چه بسا بچهها آن را جزء نواقص میدانند!!
به عنوان مثال، بزرگها و بزرگترها، همیشه انتظار دارند، بچهها ساکت باشند، آری آنها، سکوت بچهها را بر خوبی و نجابت وی حمل میکنند، در حالی که سکوت در بچه (اگر چه به عوامل مختلفی بستگی دارد)، لکن همین سکوت در بعضی موارد نشانهی خوبی ندارد و میتواند از یک اختلال روحی در حال و آینده، خبر دهد.
بحث ما در این قسمت بر سر این نیست که ما حق نداریم برای بچههایمان، مقررات وضع کنیم. خیر هرگز –
همان گونه که برای ما بزرگترها، نیروی انتظامی مقررات وضع نموده است، همان گونه هم والدین حق، مسلمی بر بچه های خود دارند و آن این است که برای آنها مقررات تربیتی و قوانینی وضع کرده، که بچه در چارچوب آن حرکت کند، لکن به این نکتهی بسیار مهم توجه داشته باشیم که ما والدین نسبت به خصوصیات سنی و بزرگسالیمان، (به نظم، سکوت، عدم جنب و جوش و ...)علاقه داشته و بعضی از کارها را خوب میدانیم، لکن این هرگز به این معنا نیست که چون بچههایمان طبق سن و خصوصیات سنیشان عمل میکنند، آنها کار اشتباهی را انجام دادهاند! (1).
لذا پیامبر اکرم (ص)، میفرمایند: کودکان را به خاطر پنج چیز دوست دارم، اول آنکه بسیار میگریند، دوم آنکه با خاک بازی میکنند، سوم آنکه بدون کینه دشمنی میکنند، و چهارم اینکه برای فردا ذخیره نمیکنند، پنج، آنکه میسازند و سپس خراب میکنند. (2)
نکتهی دیگر در تاکید صحبتهای سابق این است که خوبی و بدی در خانواده های مختلف با فرهنگهای گوناگون، متفاوت است و ما نباید انتظار داشته باشیم که خوبی و بدی همان چیزی باشد که ما آن را میپسندیم، به عنوان مثال، پوشیدن فلان رنگ لباس به حسب فرهنگ یک خانواده، خوب تلقی میشود و در خانواده ای دیگر، همین رنگ به عنوان یک ضد ارزش و در بعضی از خانوادهها همین لباس، یک لباس متوسط.
وقتی فرزندمان در جامعه زندگی میکند، وقتی هر روز در همین جامعه با چند فرهنگ متناقض حرکت میکند، نباید از وی انتظار داشت، که لباسی که دوستش میپوشد را، خلاف ارزش تلقی کند، این انتظار برای کودک، یک انتظار کاملاً اشتباه است، زیرا وی نمیتواند بین خلاف فرهنگ بودن و دوست داشتن خود و این که خانوادهی او، آن را دوست دارند، یا ندارند، تفاوتی قائل شود!!
آری یکی از ضرورتها این است که، در سنین کودکی ما برای بچه، فرهنگ خانواده و مسائل دینی را برای کودکانمان تبیین نموده و از خوب و یا بد بودن با وی صحبت کنیم، اما نباید انتظار خلاف سن، از وی نداشته باشیم.
او در آن سن فقط زیبایی برایش اهمیت دارد و وقتی والدین وی را از پوشیدن و یا انتخاب فلان مدل یا رنگ لباس، نهی میکنند، وی غالباً خانوادهی خود را یک خانوادهی مخالف با زیباییها معرفی میکند و کم بایدها و نبایدهای خانوادهی خود را بر بدی آنها حمل کرده، که در طولانی مدت میتواند تنفری عمیق را در وی به وجود بیاورد و کم کم همین نگرش باعث میشود، توجه وی به خانواده و بایدها و نباید های آنها کم شده و اصلاً توجهی به آنها نکند، که این نگرش میتواند بسیار خطرناک باشد.
تمام حرفهایی که در آغاز مقدمه تاکنون زده شد، مقدمه ای برای این بحث بود، که خوب یا بد بودن کارها، گاهی کاملاً نسبی است، حال فرض کنید بعضی از والدین در این سنین، نه تنها کودک را از خواستهها و انتظارات متناسب با سنش، نهی میکنند، بلکه در کنار آن تنبیه بدنی و روحی به اشکال مختلف آن را چاشنی کار خود قرار میدهند.
ما در این مختصر، با استمداد از خداوند متعال، قصد داشته تا تنبیه را از دیدگاه اسلام روانشناسی، بررسی کنیم، لذا ما درصدد اثبات این هستیم که دین شریف اسلام نیز، تنبیه را به شدت منفور دانسته و آن را مذموم می شمارد، لکن در بعضی از موارد، که در نوشتار به آن اشاره خواهد داشت، تایید میکند.
در این نوشتار نخست به تعریف تنبیه و سپس به بایدها و نبایدهای آن اشاره میشود، امید است مقالهی فوق مورد توجه امام زمان (عج)، و شما خوانندگان گرامی قرار گیرد-انشا ا...
تعریف تنبیه
تنبیه، هرگونه برخوردی از سوی والدین را در برمی گیرد که هدف آن ایجاد درد روانی یا جسمی در کودک باشد.توجه داشته باشید که تنبیه، مساوی با زدن نیست. تنبیه به معنای گسترده تری استعمال میشود که برخوردهای والدین را در بر میگیرد. از آزار و اذیت بدنی (کتک) گرفته تا ایراد گرفتن و انتقاد های شدید و تند، ناسزا گفتنهای، تمسخرها، دست انداختنها، توهین کردنها، و غیره. (3)
گاهی نیز تنبیه با یک سرزنشهای پنهانی، سرزنشهای علنی در حضور دیگران است، لذا امام علی (ع) میفرمایند: اینکه کسی را در حضور مردم (در میان جمع)، پند دهی، این همان نکوهش است نه پند. (4)
یکی دیگر از تنبیهات محروم شدن از بازی یا گردش و مهمانی، بی توجهی به خواسته های او، خشونت، بی اعتنایی، نگاه های ناراضی و احیاناً نگاه های خشم آلود و... میباشد، که هدف تمام آنها این است که کودک از ترس گرفتار شدن به یکی از آنها، از انجام کاری ناپسند، دوری جوید. (5)
اثرات تنبیه بدنی
مسلماً یکی از روشهای قدیمی، برای تربیت کودک، تنبیه بدنی وی به حساب میآمد، مخصوصاً در نظام آموزشی و تربیتی گذشتگان این امر یک عامل تربیتی موثر به شمار میرفت، لکن با پیشرفت علم و سطح معلومات، خوشبختانه این موضوع در نظام آموزش و پرورش برداشته شده و صحبت کردن پیرامون آن نیز بیشتر شبیه یک افسانه شده است.لکن وقتی به آمار تنبیه مینگریم، شاهدیم که در کشورهای غربی به علت کمتر بودن محبت و مهر و عاطفه در میان والدین و کودکان، آمار تنبیه در این کشورها به شکل چشم گیری کولاک میکند.
طبق آمار منتشره شده، در تابستان 1989 در حال حاضر 86 درصد مردم آمریکا کودکان خود را تنبیه بدنی کرده که 60 درصد آنها هفته ای یک بار این کار را تکرار میکنند.
جالب است بدانید، وقتی از علت این کار از پدرها و مادرها سؤال شده بود، آنان هیچ تمایلی به این کار نداشتند ولی این کار را انجام دادهاند، زیرا احساس میکردند، چارهی دیگری ندارند. (6)
لکن این امر در بعضی از خانوادهها، متأسفانه هنوز نیز به چشم میخورد، ما در این قسمت به طور مختصر و گاهی با بیان تیتر بار، مضرات تنبیهات جسمی اشاره کرده و در مواردی که نیاز به توضیح بیشتر داشته باشد، به اندکی توضیح بسنده میکنیم.
در این قسمت به چند مورد از اثرات سوء تنبیهات بدنی اشاره خواهد شد:(7)
1- بچهها را دروغ گو بار میآورد.
دروغ گویی یکی از صفات زشت در انسان است که میتواند، فرد را از نظر هویتی، نابود سازد.لذا در روایات متعدده ای از نهی شدیداً نهی گشته و آن کلید تمام بدیها نامیده گشته است، زیرا دروغگویی، پردهی حیا و شرم را کم کم از انسان گرفته و وی را، به منجلابی، میکشاند که فرار از آن، گاهی محال است و در بعضی موارد که این گناه در زندگی، زیاد میشود کم کم به عادت تبدیل شده و رهایی از آن به راستی سخت خواهد بود.
چنانچه امیرالمومنین (ع)، میفرمایند: الصِّدْقُ فَضِیلَةٌ الْکَذِبُ رَذِیلَة-(8)
صداقت فضیلت است و دروغ گویی، یک رذیله.
که البته این رذیله هم در دنیا و هم در آخرت، میتواند باعث هلاکت انسان گردد.
بدی و زشتی، دروغ گویی، از نظر فطری نیز بر همگان مشخص است، چنانچه هر فردی (حتی اگر هیچ دینی نداشته باشد)، به خوبی درک خواهد نمود، که دروغ گویی از صفات زشت به حساب میآید.
لذا در امر تربیت، یکی از مسائلی که بسیار مهم تلقی میشود، این است که محیط خانه را از محیط دروغگویی پاک کنیم.
حال که بحث از دروغ گویی در کودک شد، لازم است به نکاتی پیرامون گویی در کودکان، اشاره کنیم، البته درست است که این قسمت، کمی از بحث اصلیمان خارجمان میکند، لکن به علت مهم بودن بحث، اجازه دهید، با اشاره ای مختصر این قسمت را نیز با هم مرور کنیم:
از نظر تحقیقات به عمل آمده، اولاً لازم است بدانید، دروغ گویی در کودک تا سن 6 سالگی، اهمیت چندانی ندارد، و به نوعی میتوان گفت، این دروغ گویی کاملاً طبیعی است
علت گویی کودکان تا این سن (حدود شش سالگی)، تخیل قوی کودکان است.
وی نمیتواند بین بیداری و خواب و حقیقت و مجاز، تفاوتی قائل شود، به نوعی میتوان گفت، کودک در این سنین به نوعی جاندار پندار است و به اشیاء جان میدهد، وقتی با عروسکش بازی میکند، به گونه ای با او حرف میزند که گویی زنده است، لکن دروغ گویی وی از این سن به بعد کم کم جنبهی غیر اخلاقی پیدا میکند که با اهداف و خودآگاه اتفاق میافتد. (9)
دروغ گویی کودک از چند عامل خارج نیست:(10)
نخست اینکه وقتی والدین در محیطهای مختلف (خانه –محل کار و ...)، دروغ گفته و همین امر باعث رشد و تداوم آن در محیط فکری کودک میگردد، اما توجه کنید که فطرتاً کودک با رابطهی خوبی ندارد و فطرت خداجوی وی، آن را دشمن میپندارد، لذا وقتی یک کودک، در اوایلهای خودآگاه دروغ میگوید، سرخ شدن چهره، لرزه بر اندام و گاهی مِن مِن کردن، به خوبی در وی به چشم میخورد.
وقتی پدر در خانه است و طلبکار درِ خانه میآید و پدر میگوید: بگو من در خانه نیستم، چه انتظار دیگری دارید، آیا انتظار دارید، وی در آینده دروغ نگوید!؟ آای به راستی این انتظار از بچه خنده دار نیست.
لذا توصیه میشود در حضور کودک، خواهشاً از دروغهای مصلحتی و حتی توریه کردن نیز بپرهیزید، زیرا کودک نمیتواند بین آنها تفاوت قائل شود.
اما دلیل دوم دروغ گویی در کودک، خودنماییها و جلب توجه است.
وقتی کودک، خود را از محیطهای مختلف، طرد شده میبیند، سعی میکند تا با دروغ گویی، خود را جلوه گر سازد. به عنوان مثال بچه وقتی با هم کلاسیهایش، پیرامون والدین خود سخن میگوید و احساس میکند از بچه های دیگر کم بود دارد، سعی میکند تا با دروغ گویی پیرامون والدینش، خود را جلوه گر سازد.
سومین دلیل دروغ گویی در کودک، حس انتقام جویی در وی میباشد.
وقتی دیروز رضا با علی (برادر بزرگش) دعوا کرده و از وی، حمایت کرده است، رضا با خود فکر میکند امروز میتواند شکسته شدن بلورهای خانه را به گردن، علی بیندازد تا به نحوی وی را در مقابل کوچک کرده و به نوعی از وی انتقام بگیرد.
چهارمین دلیل دروغ گویی در کودکان، انتظارات بیش از حد توان و سرزنشهای نابجا، از اوست.
وقتی یک معلم، از شاگردش تکلیف بیش از توانش میخواهد، خودش دانش آموز را به دروغ گویی برای عدم انجام تکلیف وامیدارد.
یا وقتی یک به فرزندش میگوید: باید نمرهات 20 شود، و وی نمرهی 17 میآورد، خود او را وادار کرده است که به دروغ بگوید: وقت کم بود، دو سؤال آخر را ننوشتم.
مورد پنجم و مهمترین دلیل دروغ گویی کودک این است که، کودک در فضایی خفقانی میافتد که احساس میکند با گویی میتواند از آن فضای خطرناک، فرار کند، که اصولاً این فضا در محیط خانواده و به خاطر ترس از والدین اتفاق میافتد.
اجازه دهید برایتان یک مثال بزنم: فرض کنیم در خانه ای قرار داریم که هر وقت کودک، با کسی دعوا میکند، والدین، فرزند خود را تنبیه یا مورد اهانتهای تند و فریادهای گوش خراش قرار میدهند.
حال فرض کنیم این بچه امروز با کسی بر اثر موضوعی دعوا کرده و دستانش نیز شکسته است.
حال فرض کنید وی به خانه بیاید، مادر شروع میکند:
امروز دیگه چکار کردی!؟
نکنه دوباره با کسی دعوا کردی!؟ اگه بابات به خونه به یاد، حسابی کتکت می زنه. فقط بلدی لباس هات را کثیف کنی.
بچه در این هنگام، چه پاسخی میدهد –راستی اگر شما به جای کودک ماجرای ما بودید، چه میکردید!؟
او در حالی که دستانش شدیداً درد میکند، اینگونه میگوید: مامان، امروز افتادم روی زمین.
او دستانش که شدیداً درد میکند را، به شدت فشار میدهد، اما اصلاً از درد دستانش نیز با مادرش هیچ سخنی نمیگوید، زیرا او میترسد اگر از درد دستانش با خانواده صحبت کند، دوباره مشکل جدیدی، روبرویش، قرار میگیرد، لذا درد دست را به در میان گذاشتن مشکلش با مادرش، ترجیح میدهد.
لذا امام صادق (ع) میفرمایند: کسی که از راه دوستی به شما روی آورد با نقل عیبهای او رنجیده خاطرش مکنید، و کار بدی (اگر از او سراغ دارید) که ذکرش او را سر افکنده میکند بیادش نیاورید که این کار (زشت و این عمل ناهنجار) از رفتار رسول خدا (ص) نیست و نه از رفتار اولیاء خدا است. (11)
آیا به راستی کودکان ما که تنها امید و تکیهی آنها والدین هستند، کمتر از دوستان ما هستند، لذا همانگونه که ما حق نداریم، کارهای اشتباه را به یاد دوستانمان بیاوریم، حق نداریم، کودکانمان را نیز سرافکنده کنیم.
چرا فضایی که ما در خانه فراهم میکنیم، یک فضای آرام و بدون از ترس و استرس نباشد، که کودک تمام اتفاقات را از سیر تا پیاز برای و مادرش تعریف کند و چرا اینگونه برخورد کنیم که خودمان فرزندمان را به دروغ گویی وادار کنیم و خود را از شنیدن حقایق که هر کدام آنها درتر بیت فرزند، نقش به سزایی دارند، دور میسازیم.
لذا توصیه میشود، در صورت ارتکاب خلاف، از ساز و کارهای بازدارنده مثل (ترش کردن-محرومیت –تحریک عواطف –قهر)، استفاده کنید و از تنبیهات بدنی، شدیداً پرهیز کنید.
نکته:
سعی کنید کودک را به گفتن حقیقت، تشویق کنید، اگر آن روز وی، راستش را گفت، در نوع نگاه کردن –ترش کردن-قهر کردن با وی به نوعی تخفیف نیز قائل شوید، و به او بیاموزید شما بیش از کار خلافش، از دروغگویی وی تنفر دارید.والدین با شناخت کافی نسبت به کودکان خود و شناخت دلائل اصلی گویی در آنان، تا حد امکان محیطی از نظر فکری امن و آرام را برای کودکان خود فراهم ساخته، تا کودک بتواند تمام نیاز های خود را برای والدین خود، بازگو کند.
لذا توصیه میکنیم، با داشتن گوشی شنوا، خود را برای شنیدن سختترین حرفها، آماده کنید و اجازه دهید کودک شما، حتی بزرگترین اشتباهاتش را نیز با شما به راحتی در میان بگذارد، و سعی کنید به این وسیله، مشکلاتش را حل کنید، زیرا اگر با اشتباهات کودک، رفتار انفعالی و تند انجام دادید، او دیگر شما را گوش شنوای حرفهای خود نمیبیند، و در این هنگام با فضای ناآرام و گوشهای خطرناک جامعه، مواجه خواهد شد، و مشکلاتش را با آنان در میان خواهد گذاشت، که همین امر گاهی باعث میشود، هدایت وی از دست شما گرفته شود.
2- به حیله گری و ریاکاری میکشد.
یکی از مضرات خطرناک دیگر، تنبیه در کودک این است که، کودکی که میبیند اگر با صداقت پیش آید، تنبیه میشود، سعی میکند تا کارهای خود را به شکل ظاهری با اهداف خانوادهاش، هم رنگ کند و در باطن به شکل دیگری برخورد کند.اولاً این دو رنگی رفتار در تربیت فردی کودک اثرات مخربی میگذارد و ثانیاً این نوع رفتار باعث میشود تا خانواده با یک هنر پیشه که تمام رفتارهایش بوی تزویر و فریب دارد، برخورد داشته باشند و بچهی خود را به خوبی نشناسند.
این دو رنگی رفتار را میتوانید در تمام کارهای، مشاهده کنید: به عنوان مثال: در نماز خواندن –در لباس پوشیدن –در نگاه کردن –در راه رفتن و...
3- علاوه بر صدمات جسمی، رنج و روحی را به دنبال میآورد و سبب ترس و جبن در وی میگردد.
تحقیقات نشان میدهد، ترس در کودک، به عناوین مختلفی بستگی دار د، یکی از آنها، ترس از تنبیه است، که خود میتواند، نقش به سزایی را در نابودی وی، به دنبال داشته باشد، این ترس، باعث از بین رفتن آرامش فردی و همیشگی در درس خواندن، بازی کردن با دوستان و ...میشود، که وی در هیچ کاری نمیتواند به خوبی تمرکز داشته باشد و از نظر روحی، وقتی با هم سن و سالهایش بازی میکند، همیشه به این فکر میکند که اگر پایم به توپ بخورد و شیشهی همسایه شکسته شود، چه بلائی بر سرم خواهد آمد، این روند طبیعی در وی را در درس خواندن نیز به شکل دیگری میتوانید، ملاحظه کنید.4- موجب ایجاد بیماریهای عصبی از جمله افسردگی میگردد.
فرهنگ معین افسردگی را اینگونه تعریف میکند:1-پژمردگی 2- اندوهگینی 3-انجماد 4-دلسردی 5-و در بعضی موارد به معنای غصه خوردن
کودکی که فکر میکند، دیگران وی را دوست ندارند، کم کم احساس کم ارزشی و کمبود محبت میکند، که ممکن است، به افسردگی مزمن نیز دچار شود.
کودکی که دچار تنبیه بدنی میشود را در نظر بگیرید، صبح با اکراه از رختخواب بر میخیزد، تمایل چندانی به خوردن صبحانه ندارد، اشتهایش کور است، در مدرسه، همیشه حواسش به بازی گوشی است، به درس دقت نمیکند و با بچهها هم جوشی ندارد، با مربیانش نمیتواند، رابطه ای معقول داشته باشد، از هر کاری دلزده و سریعاً مأیوس میگردد. خود را از همه پایینتر دیده و اعتماد به نفس خود را از دست داده است، شبها اصولاً بد خواب است و خوابهای ترسناک میبیند، ارادهاش سست است و کارهایش را بدون روحیه انجام میدهد.
آیا تمام نشانهها و یا بسیاری از آنها را در کودکانی که تنبیه میشوند، مشاهده نکردهاید!؟
اینها نشانه های افسردگی است که میتواند آیندهی کودکانتان را در خطر بزرگی بیندازد.
5- بچهها را به سوی خود آزاری میکشاند.
بچههایی که در محیطهای خشن زندگی کرده و برای انجام هر کاری و تنبیه بدنی را تجربه نمودهاند، رفته رفته کتک خوردن و به هر شکلی، آزار دیدن از طرف دیگران را به راحتی تحمل میکنند.اجازه دهید، برایتان یک مثال بزنم: اگر در خانواده ای برادر بزرگتر عادت دارد به برادر کوچکش، اذیت کند، و مرتباً به دنبال بهانه ای میگردد تا برادر کوچکش را اذیت کند، برادر کوچک نیز برای در امان بودن از اذیتهای برادرش، خود آزاری کرده و سعی میکند تا برای رهایی از آن خود را بزند، تا به نوعی از رفتار برادرش، در امان باشد.
تحقیقات به عمل آمده نشان میدهد، اگر جلو چنین رفتارهایی در این سنین در کودک، گرفته نشود، ممکن است در آیندهی نه چندان دور، علاوه بر عادت بر خود آزاری و زدن خود، کم کم با آن خو گرفته و طالب آن گردد.
ریشهی خود آزاری در کودک چیست!؟
هر یک از ما به خوبی میدانیم که اگر توجه و علاقه مان صرفاً معطوف به یکی از فرزندان باشد، چه وضعیت ناخوشایندی به وجود میآید.وقتی فرزند خانواده میبیند که توجه و محبت اولیاء و اطرافیان معطوف به خواهر یا برادر او میشود، یا وقتی میبیند که تمام هدایا و سوغاتیها به خواهر یا برادرش داده شد، خواه ناخواه به این نتیجه میرسد که همه او را فراموش کردهاند.
(بعضاً این فکر را میتوانید، در سخنان وی، به راحتی مشاهده کنید، جملاتی از جنس:کسی من را دوست نداره-من اضافیام و...)
پس طبیعی است که کودک به فرد مقابل حسد میورزد یا گاهی به جان خواهر ای برادرش میافتد.
اما اینها واکنشهای طبیعی است، لکن نقطهی وخیمتر اوضاع در زمانی است که وی، این مشکلات را خود بریزد و به اصطلاح خود خوری کند، که گاهی اوقات از حد اعتدال بیرون رفته و شروع به خود زنی می کندو حتی در سنین بالاتر ممکن است به خودکشی بیانجامد.
فرزندی که فکر میکند، همیشه همه او را میزنند و وی مستحق این گونه برخورد نیست، هم گاهی شروع به خود زنی میکند، و این خود زنی و اذیت و آزار فردی در چنین سنین حساسی، ممکن است در آینده، خطرات جبران ناپذیری را به بار آورد که دیگر برای حل آن، دیر شده است.
6- بچهها را به دیگر آزاری میکشاند.
تحقیقات نشان می دهد، یکی دیگر از مضرات خطرناک، تنبیه در کودک این است که وی را به دیگر آزاری ترغیب میکند.فرض کنید، کارمندی که همیشه از رئیس خود، توبیخ دریافت میکند، نمیتواند با ارباب رجوع، برخورد خوبی داشته باشد، کم کم آرامش، او از بین رفته و برای تخلیهی این ناراحتی، با دیگران بد اخلاقی و در مواردی حتی دست به کارهای ناشایست بزند.
آری کودک نیز آدم است، او روحش بسیار آرامتر و لطیفتر از یک کارمند است، پس چگونه انتظار داریم، کودکانمان در مقابل تنبیهات جسمی و روحی، آرام بنشینند.
لذا گاهی اوقات میبینیم، بچه در مقابل پدر و مادر، رفتارش صحیح و مطابق با آنان میشود، لکن فقط کافی است از آنها فاصله بگیرد، سعی میکند این رفتار را به نوعی جبران کند و لذا هم کلاسیها و هم سن سالهای خود را میزند، این رفتار ممکن است برای وی عادت شود، و به هر بهانه ای، در کوچه و خیابان دست به هر کاری بزند.
7- باعث گوشه گیری کودک از محیط اجتماعی و خانوادگی میشود.
یکی از تأثیرات، تنبیه کودک، لجبازی، گوشه گیری، و عدم تعامل با اجتماع و دوری از محیطهای خانوادگی در وی میباشد، البته فراموش نکنیم که هر مشکلی یک راه حلی دارد، لذا اگر ناخواسته فرزندانتان تنبیه شد سپس وی افسرده شد، سپس گوشه گیر شد و...، نگران نباشید، شما میتوانید با تکنیکهای زیبایی وی را آرام کنید، لذا به خاطر بسپارید که:(هر مشکلی جز مرگ، درمان دارد)در این قسمت، لازم است داستانی را با هم مرور کنیم، که کودک به همین درد مبتلا شده بود، لکن مادر به زیبایی از تکنیکهای مادرانه استفاده کرد و وی را از این مشکل آزاد کرد.
دلیل گوشه گیری کودک در چنین مواردی این است که وقتی کودک تنبیه میشود، فکر میکند در آغوش خانواده جایی ندارد، او احساس میکند هیچ کس او را دوست ندارد، لذا والدین باید در این جا به وی بیاموزند که او برای خانواده مهم تلقی میشود، اینک این داستان را از کتاب زیبای (بابا، مامان، خانم معلم، لطفاً مرا درک کنید)، با هم مرور میکنیم:
(در یک روز پر تلاش و شلوغ، در حالی که با همسرم در حال دویدن از این طرف خانه به آن طرف بودیم، پسر چهار و نیم ساله مان را، به خاطر شیطنتهایش مرتب دعوا و سرزنش کردیم و بعد از مدتی شوهرم نتوانست تحمل کند، و او را تنبیه کرد)
اما او بی اعتراض تنبیه را پذیرفت، اما قیافهاش درهم بود، بعد از چند دقیقه گفت:
من از خانه فرار خواهم کرد.
خیلی تعجب کرده بودم و از حرفهایش عصبی شده بودم.
فریاد زدم: که این طور!؟
اما وقتی برگشتم و نگاهش کردم، مثل یک فرشتهی کوچولو، معصوم اما غمگین به نظر میرسید.
سوزشی در قلبم احساس کردم و به خاطر آوردم، که من در کودکی هر وقت احساس تنهایی و بی کسی میکردم و یا حس میکردم هیچ کس مرا دوست ندارد، درست همین تفکرات به ذهنم خطور میکرد.
او با این جمله در واقع خیلی حرفهای دیگر هم به ما زد. در واقع او در قلبش گریه میکرد «خواهش میکنم به من بی توجهی نکنید، من هم مهم هستم، به من هم توجه کنید.»
به سمت او رفتم و گفتم: بسیار خوب، تو میتوانی از خانه فرار کنی، و آرام ادامه دادم و البته لباسهایت را هم باید جمع کنی.
بله شلوارت هم لازم است!
کودک: مامان داری چه کار میکنی!؟
: باید پالتو و لباس خواب خودم را هم بگذارم. همهی لباسها را گذاشتم توی ساک، بعد به کودک اینگونه میگوید: راستی تو در مورد فرار از خانه مطمئنی!؟
کودک: بله، اما شما کجا میآیید.
: خوب –اگر میخواهی از خانه فرا کنی، مادرت هم همراهت میآید، چون نمیخواهم تو را تنها بگذارم، چون تو را خیلی دوست دارم.
(زمان گفتن این جملات هم دیگر را در آغوش گرفتند)
کودک: مامان چرا میخواهی با من بیایی؟
به چشمانش نگاه کردم. چون خیلی تو را دوست دارم، اگر تو جایی بروی زندگی من به طور کامل تغییر میکند، به همین دلیل اگر تو بروی من هم با تو میآیم.
پدرم هم میآید؟
پدرت باید با برادرت بماند.
کمی فکر کرد و گفت: مامان، ما هم میتوانیم این جا بمانیم؟
مادر: بله، میتوانیم بمانیم.
کودک: مامان جونم.
مادر: بله عزیزم
کودک: خیلی تو را دوست دارم.
مادر: من هم تو را دوست دارم، پسر عزیزم.
میخواهم برم ذرت بو داده درست کنم، تو هم به من کمک میکنی!؟
در آن لحظه یکی از قشنگترین وجوه حس مادری که همان ایجاد حس آرامش و اطمینان در کودک است را تجربه کردم. کمک به کودک که احترام به خود را بیاموزد.
این موجود با ارزش مانند خمیری است که منتظر شکل گرفتن در دستان من است.
بنابراین به فرزندانم اجازه میدهم بدانند که خیلی برای من با ارزش هستند، آنان را دوست دارم، زیرا هدیهی خداوند به ما هستند. پایان (12)
آری داستان فوق پر از گوهرهای فراوان برای پدران و مادران است که بدانند چگونه با کودک خود برخورد میکنند.
این داستان، یک قصهی تنها نبود، اولاً به پدران و مادران آموخت که به کودک خود احترام بگذارند، و ثانیاً به آنان آموخت تا به کودک بیاموزند کار تو برای ما بد بود، نه خود تو –
این نکته یکی از اسرار است که این نکته را به خوبی به کودک آموزش دهید، به عنوان مثال: به جای اینکه به کودک خود بگویید: تو بی ادب هستی، تو بی نظم هستی، به وی بیاموزید، که این کار وی اشتباه است. به او بگویید: ریختن اسباب بازیها، در وسط اتاق، بی نظمی است.
این نوع رفتار باعث میشود، وی بداند شما کار او را بد دانستهاید، لکن خود او برایتان، با ارزشترین موجود روی زمین است، لذا بیاموزیم بین کارهای بد بچه و خود او تفاوت قائل شویم.
ما به عنوان یک والد، باید رفتارهایمان را به شکلی تغییر دهیم که کودک یاری کردن ما در زندگیاش را به خوبی لمس کند.
کودکان ما فرشتگانی هستند که خداوند یاری و حمایت از آنان را به سپرده است که البته این حمایت گاهی حتی تنها با یک مهربانی و یک نگاه محبت آمیز حاصل میشود.
(به علت، اختصار و کوتاهی سخن و زیادی بیش از حدِّ مطالب، از خوانندگان محترم عذرخواهی میکنیم که نمیتوانم، بقیهی مطالب را روشنتر بیان کنیم، لذا امیدواریم عذر ما را پذیرفته و اجازه دهند بقیهی مطالب) مضرات تنبیه را به صورت تیتر بار، با هم مرور کنیم.
8- باعث کند ذهنی میشود.
9- بچه را بی اراده و نسبت به اطرافیان بی تفاوت میسازد.
10- باعث عدم ایجاد کنجکاوی وعدم ابتکار عمل در کودک میگردد.
11- باعث از بین رفتن اعتماد به نفس در کودک میگردد.
12- بچهها را کینهتوز بار میآورد.
13-باعث از بین رفتن اعتماد کودکان نسبت به بزرگترها (اعم از والدین و غیر آنها)، میشود.
14-کودک را دچار نا امیدی و سرگردانی روحی میکند.
15-باعث ایجاد لجبازی در وی میشود.
16-به کودکان میآموزد که وقتی ناراحت هستی، میتواند با شرارت، چاقو کشی و ...، عصبانیت خود را ابراز نماید.
17-در بعضی موارد این شیوهی ی از کودک قوهی بحث و جدل و گرفتن حق خود از دیگران را میگیرد و به جای آن کودکی بار میآورد که در تمام مراحل زندگی در مقابل هر رفتاری ساکت بماند.
18-از نظر روحی، در بزرگسالی او نیز تأثیر منفی دار و شاید تا آخر عمر، در تمام مراحل زندگیاش، راحت نباشد.
19-باعث ایجاد یک نوع اضطراب همیشگی در کودک میگردد.
20-باعث ایجاد سرپیچی و نافرمانی در وی میگردد.
21-قوهی ابداع و خلاقیت را از کودک میگیرد.
22- در بچه به نوعی ایجاد تنفر میکند. (نسبت به والدین، اجتماع، اطرافیان و ...)لازم به ذکر است این نوع تنفر با تکرار میتواند باعث ایجاد دشمنی و حتی... گردد.
23-بچه را برای همیشه عبوس بار میآورد و شادیها را در بچه سرکوب میکند. (در چهرهی این نوع کودکان به ندرت خنده و شادی، دیده میشود)
24-در بعضی موارد شهامت و غرور بچه، که به نوعی از ضروریات زندگی وی میباشد، را از بین برده و به جای آن بزدلی و ترس را جایگزین میکند.
25-بچهها را پرخاشگر میگرداند. (چنین کودکانی، همیشه دوست دارند بدون دلیل با هرکسی دعوا کنند)
26-تنبیه فقط موجب بازداری رفتار ناخوشایند در کودک میگردد، لیکن گرایش به انجام آن را از میان نمیبرد، به عبارت دیگر از رفتار ناخوشایند جلوگیری میکند، لکن آن را به رفتار صحیح دیگری تبدیل نمیکند. (13)
27-تنبیه، اجازه عذرخواهی کردن و حتی جبران عمل اشتباه را از کودک میگیرد، لذا در بعضی نه تنها کودک آن کار را ترک نمیکند، بلکه ممکن است به علت لجبازی، وجود آن کار ناخوشایند، استمرار پیدا کرده و در مواردی به ناهنجاری رفتاری دیگری تبدیل شود.
امام علی (ع)، در روایت طولانی به چند نکتهی در ارتباط اشاره میفرمایند که در قسمتی از آن آمده است : با مردم مدارا کن و از لغزشهای برادران درگذر. (14)
ما باید به عنوان یک والد موفق، اجازه دهیم، کودک عذرخواهی کند و ما نیز از لغزشهای وی در گذریم
یکی از نویسندگان چکیده ای از تجربیات ده سالهاش را برای مشتاقان به تعلیم و تربیت، جمع آوری نموده است، وی در این کتاب نظریهاش را پیرامون تنبیه جسمی کودک اینگونه میگوید: از کودکان کتک خورده و بی اراده، بعدها یا آدمهای ضعیف و هیچ کاره بار میآید یا آدمهای قلدری که در تمام مراحل زندگی به دلیل هیجانات روحی دوران کودکی، انتقامجو هستند. (15)
دلائل استفاده از تنبیهات بدنی
از دیدگاه روانشناسی اسلامی، تنبیه به عنوان یک روش تربیتی، هیچ گاه کاری معقول و منطقی نیست. ما در قسمتهای گذشته به مضرات و خطرات آن اشاره کردیم.اما حال نوبت به این میرسد که، چرا پدران و مادران از آن استفاده میکنند:
1-رفتار خوشایند فرزند بی درنگ موجب ایجاد خشم و ناراحتی در والدین میشود، لذا به همین علت، آن سادهترین و مستقیمترین راه برای تخلیه این خشم و عصبانیت است.
2-تنبیه، یکی از عوامل بازدارندهی سریع است و میتواند در یک لحظه، رفتار کودک را متوقف کند، در نتیجه والدینی که صبر و تحمل کافی ندارند، بلافاصله، به آن دست میزنند. به عبارت دیگر میتوان گفت: والدینی که حوصلهی فکر کردن، کنترل خشم، توضیح دادن به کودک، برنامه ریزی برای فعالیت وی، و...را ندارند، با این کار به نوعی میخواهند، دردسر های خود را بکاهند، درحالیکه آنها به این نکته توجه نمیکنند که سرعت آن در تصحیح کوتاه مدت رفتار کودک، در بلند مدت، باعث اختلالات رفتاری در وی میگردد.
متأسفانه در نگاه این نوع از والدین، تشویق، توضیحات و استدلال برای کودک، فقط یک کار بیهوده است که نه تنها وقت گیر است، بلکه موجب پرو شدن کودک نیز میگردد، در حالی که به نظر آنان، تنبیه یک روش موثر و سریع برای خفه کردن کودک به شمار میآید! (16)
مقابله عملی والدین با تنبیه کودک
در مرحلهی نخست، پیشنهاد میکنیم، والدین با مطالعه و شناسائی صحیح درخواستهای مطابق با سن کودک، با وی برخورد داشته باشند و در مقابل رفتارهایی که مطابق سنش میباشد، وی را سرزنش نکننددوم اینکه «سعی کنید، در مقابل قوانینی که برای کودک خود میگذارید، با استدلالهای مطابق با سن وی، آنها را برای وی آشکار کنید، اما اگر به بچهاش بگوید: اتاقت را تمیز نگه دار و اسباب بازیهایت را روی زمین نگذار، این صحبت برای بچه، بی معنی تلقی میشود، زیرا وی یک اتاق با چیدن اسباب بازیها، به صورت قطار گونه را، بیش از یک اتاق منظم بدون اسباب بازی، میداند حال فرض کنید در چنین مواردی والدین بخواهند از تنبیه نیز استفاده کنند، در چنین حالی، فرض کنید چه اتفاقی میافتد!؟ (17) سوم اینکه» سعی کنید تا میتوانید قوانین خود را به رای کودک، توضیح دهید، متأسفانه بعضی از والدین، در مقابل، چیزی که هنوز حد و مرز آن را برای کودکشان، مشخص نکردهاند، انتظار رفتار مطابق با میلشان را دارند، در حالی این خواسته یک موضوع خنده داراست که بعضی از ما ناخواسته در زندگی شخصیمان از آن استفاده میکنیم. (18)
بعضی اوقات نیاز است که احساساتتان را برای بچههایتان آشکار کنید، به عنوان مثال وقتی بچهی شما، به عمد تمام کتابهای شما را پاره پاره کرد، میتوانید بسیار صادقانه به وی توضیح دهید که به عنوان مثال:من برای این کتابها پول زیادی را دادهام، یا به عنوان مثال: من فردا باید این کتابها را امتحان میدادم، اما تو با این کارت ضرر زیادی را به من زدی –(البته توجه داشته باشید که مسلماً این تذکرات باید مطابق سن بچه انجام شود، و این نوع بیا احساسات در سنی که بچه متوجهی ضرر نمیشود، خنده دار است! )
اما اگر در تنبیه لفظی خود اینگونه بگوید:تو با این کارت میخواستی، مامانت را حرص بدی، تو از مامانت بدت میاد و امثال این مثالها، نه تنها نمیتواند، بچه را به خوبی از کارش باخبر کند، بلکه میتواند وی را از نظر شخصیتی، دچار هنجار کند، بنابراین سعی کنید تا حد امکان، به شکل ساده با استدلالاتی که وی، متوجه آن شود، خوبی یا بدی کارهایش را برایش بازگو کنید.
یک تذکر کوتاه اما مهم:
وقتی شما به هر شکل ممکن به بچهی خود، توجه نکرده و شی دیگری توجه شما را به خود جلب کرد (مثل امتحان در مثال فوق)، کودک سعی میکند تا به هر شکل ممکن این توجه را به سمت خود جلب کند، لذا در مثال فوق، کودک سعی میکند، کتابهای مادر را پاره کند، تا وی دیگر کتاب نخواند و به وی توجه کند. بنابراین کمی هم به وی حق دهید.توصیه میشود سعی کنید، از سخت گیریهای بی مورد، تا حد امکان، اجتناب کنید، سعی کنید به کودک خود بیاموزید، که وی را دوست دارید و نیازی به سخت گیری به وی ندارید، بلکه تنها شما وقتی ناراحت میشوید که وی، رفتاری خلاف هنجارهای خانوادگی، فرهنگ و اجتماعی را از خود نمایش دهد.
همچنین سعی کنید در مقابل، رفتارهای وی، جایگزین انتخاب کنید، این جایگزین میتواند در مسائل مختلفی باشد، به عنوان مثال اگر کودکی دارید، که مدام بر روی فرشهای خانه آب میریزد، میتوانید، سطلی را کنار اتاق قرار داده و از وی، بخواهید تا در آن آب بریزد، حتی شما میتوانید در مقابل کارهای صحیح وی، جایزه ای را نیز قرار دهید (این رفتار یک رفتار شخصی است که مطابق با والدین صورت میگیرد و انتخاب روش بهکارگیری آن با سلیقهی آنها صورت میگیرد) (19)
اجازه دهید برایتان یک مثال دیگر بزنم، اگر بچهی شما اهل جنب و جوش است و زیاد تحرک دارد، میتوانید، وی را به پارک یا یک محیط دیگر ببرید، که وی به راحتی بتواند، شور و نشاط خود را در این سنین، خالی کند، اما اگر از بچههایتان انتظار دارید، مثل یک پیرمرد مؤدب کناری نشسته و به شما بنگرند و گاهی نیز جملات حکیمانه بگوید، سخت در اشتباهید!
چند نباید تربیتی دیگر:
در بخشهای قبلی به این نکته اشاره شد، که تنبیهات بدنی، چه مشکلات، جبران ناپذیری را به دنبال دارد، امّا در تعریف تنبیهات قبلاً گذشت که تنبیه شامل، موارد زیادی میگردد.یکی از تنبیهات دیگر که نباید از آنها استفاده کرد، تحقیر شخصیت کودک و توهین کردن به او است.
بعضی از والدین فکر میکنند، میتوانند با استفاده از تحقیر کردن کودک، رفتار او را تغییر دهند، به عنوان مثال والدین اینگونه او را زیر سخنان خود لگد مال میکند: تو بی دست و پا هستی، تو شلخته هستی، هیچ کاری را به خوبی انجام نمیدهی، همچنین استفاده از کلمات نیش دار و فحشهای زشت، مخصوصاً اگر در جلو جمع باشد، از نباید های تربیتی، به حساب میآیند.
آیا میدانید وقتی با فرزندان خود اینگونه برخورد میکنید، کم کم وی، این حقارتها را باور میکند، آیا به تلقین، اعتقادی دارید!؟ شما در حین حال که میخواهید رفتار او صحیح گردد، با یک رفتار نامناسب، او را از نظر شخصیتی تا ابد نابود ساختهاید، زیرا او حرفهای شما را باور و کم کم، نمیتواند هیچ کاری را به خوبی انجام دهد در حالی که روانشناسان و متخصصین روحی و روانی معتقدند، اگر کودک شما تمام کارهایش را نیز، بد انجام میدهد و فقط یک نقطهی مثبت در طول زندگیاش، وجود دارد، با تکیه بر آن، وی را تشویق کنید، چنانچه این موضع در داستان حضرت عیسی (ع) معروف است، منقولست که حضرت عیسی علیه السّلام با حواریون گذارشان بر مرده سگ لاغر اندام بیمار و متعفنی افتاد، حواریّون گفتند: عجب سگ متعفنی است! آن حضرت فرمود: عجب دندانهای سفیدی دارد-(20)
آیا به راستی کودک ما که نعمت بزرگی از خداوند برای ما به حساب میآید از یک حیوان مردار نیز کمتر است، که ما تنها و تنها به اشتباهات وی، اشاره میکنیم و نکات مثبت را در وی نمیبینیم و همچون یک مرده ی متحرک، عقده های دلمان را بر روی احساسات وی، ریخته و وی را مورد انتقادهای پشت سرهم قرار میدهیم؟ آیا کودک شما حتی یک امر مثبت در زندگیش وجود ندارد.
حتی همان طور که در بخشهای قبل نیز به آن اشاره کردم، مشاورین معتقدند: اگر تمام رفتارهای کودکتان نیز بد بود، سعی کنید به جای تخریب وی، رفتارش را مورد انتقاد قرار دهید و در عین حال از او، حمایت کنید، به عنوان مثال اگر او شیشه ای شکست، باید به وی توضیح دهید که شکستن شیشه کاری ناپسند بود، لکن بعد از سرزنش، سریعاً از خود او حمایت کنید، به عنوان مثال: اما من میدانم که:خود تو پسر خوبی هستی، اما این کارت اشتباه بود، پس وظیفهی ما به عنوان یک پدر و مادر موفق این است که به وی نشان دهیم، من او را دوست داریم و با خود او خصومتی ندارم، بلکه چیزی که باعث ناراحتی من شده است، تنها و تنها رفتار اوست.
نکتهی دیگر اینکه: در سرزنشهای خود اعتدال را رعایت کنید، چنانچه امام علی (ع) پیرامون، این موضوع میفرماید:افراط و زیادهروی در سرزنش باعث شعلهور شدن، آتش لجاجت میشود. (21)
این در حالی است که خیلی از والدین که بهترین فرزندهای دنیا را دارند و کودک آنها تنها در بعضی از کارها، نمیتواند خوب عمل کند، چنان بر وی انتقاد میکنند و او را سر کوب میکنند که کم کم رفتار وی نیز بر آن استوار میگردد.
یکی از نباید های دیگر، مقایسه کودک با دیگران است.
خیلی از والدین بر این باورند، که میتوانند با مقایسه رفتار فرد دیگری، با فرزند خود، رفتار وی را نیز عوض کنند، این در حالی است که درست بر خلاف انتظار در چنین مواردی، دقیقاً نتیجهی عکس میدهد و علاوه بر نداشتن هیچ سودی اولاً کودک نزد خودش تحقیر، میشود و ثانیاً باعث ایجاد خصومت، نفرت و گاهی حسادت، به فردی میگردد که وی با او مقایسه شده است.
بسیاری از بن بست های تربیتی در خانوادهها ناشی از همین عوامل بسیار ساده است، پدری که با اهانت و شماتت فرزند خود را تحقیر نموده است، پدری که فرزند خود را تنبیه بدنی میکرده یا حتی با زندانی کردن کودک خود در مکانهای ترسناک قصد اصلاح داشته و پدر و مادری که با مقایسه کردن او با دیگران همیشه او را فردی بی عرضه و بی کفایت معرفی نموده است، باید منتظر باشند که روزی در تربیت فرزند خود به بن بست برسند، که متأسفانه شاید در آن موقع کاری از دست کسی بر نیاید. (22)
مجوزهای تنبیهات بدنی
اجازه دهید برای آغاز کلامی از امام کاظم (ع)، را برایتان بیان کنم، چنانچه فردی از فرزند خود نزد حضرت شکایت کرد که امام به او فرمودند: لَا تَضْرِبْهُ وَ اهْجُرْهُ وَ لَا تُطِل. (23)(فرزندت را نزن و فقط با او قهر کن و قهرت را نیز طولانی نکن)
یک فیلسوف انگلیسی در کتاب خود پیرامون تنبیه میگوید: «تنبیه بدنی به هیچ وجه جایز نیست. من بر این عقیدهام که مقام تنبیه در تربیت خیلی ناچیز و درجهی دوم است و اصلاً شک دارم به اینکه تنبیه شدید، ضرورتی داشته باشد.»
وی میافزاید: «من تندی کردن و یا ملامت را نیز جزء تنبیه به حساب میآورم. اطفالی که با روشهای قدیمی تربیت شدهاند، از خیلی از کودکان امروز که تنبیه نمیشوند خیره سرتر و نافرمانترند. به عقیدهی من تنبیه بدنی اصلاً صحیح نیست، اگرچه در حدّ تشر گاهی کم زیان است ولی در مجموع مثمر ثمر نیست.» (24)
اگر سؤال شود در چه صورتی میتوان برای تربیت فرزندان از تنبیه بدنی استفاده کرد، پاسخ میدهیم:باید والدین محترم به این نکته توجه داشته باشند که از نظر روانشناسی، تنبیه آخرین مرحله و در وضعیتهای بحرانی انجام میگیرد که دیگر به راستی هیچ یک از اصول تربیتی بر فرزند شما، تأثیر گذار نباشد.
البته به این نکته نیز توجه داشته باشید که بسیاری از موارد که ما آنها را هنجارمی نامیم، میتوان با چند فرمول روانشناسی، آنها را حل و فصل کرد، لذا توجه کنید که این شرائط شاید در هر خانواده یک بار اتفاق افتد، لذا ما حق نداریم، در هر جایی شرائط را بحرانی نامیده و کودک را تنبیه کنیم.
لذا میگوییم، اگر ساز و کارهای باز دارنده (مثل تحریک عواطف، محرومیت و... )، اثری بر روی وی نداشت، و ناچار به استفاده از این روش شدید، میتوانید از آن البته با شرایطی استفاده کرد.
مقصود از تنبیه بدنی، ضربه ای کوچک به پشت دست در صورت انجام کارهای خطرناک و در سنین بالاتر با کف دست به کفل یا زدن با انگشتان دست به بدن است.
در تنبیه بدنی، هرگز از ترکه، کمربند، یا شلاق و امثال آنها استفاده نکنید.
تنبیه بدنی، باید به صورت طرحی از پیش تعیین شده باشد، به عبارت دیگر باید قبل از تنبیه به شکل تنبیه دقت کنید، که خدایی نکرده عصبانیت بر شما غلبه نکند و کاری غیر قابل جبران را انجام دهید.
تحقیقات نشان میدهد والدینی که از روی عصبانیت و برای تشفّی صدر (خنک شدن دل) دل بندان خود را تنبیه میکنند، نه تنها رفتار کودک را اصلاح نمیکنند، بلکه او را در ارتکاب جرم جریتر و حتی ماهر تر میکنند.
چنانچه مروی است فردی نزد امام صادق (ع) آمده و عرض داشت:یا بن رسول الله، بعضی از اوقات من فرزندم را کتک میزنم.
حضرت فرمودند:چند ضربه میزنی!؟
گفت: در مواردی پیش آمده که حتی تا صد ضربه بر او زدهام.
امام با تعجب دو بار فرمودند:صد ضربه!؟ صد ضربه!؟ مگر میخواهی حدّ تازیانه بر وی بزنی، از خدا بترس.
پرسید پس چند ضربه بزنم: حضرت فرمودند: تنها یک ضربه
باز سؤال کرد، جرم فرزندم بزرگ بوده!
حضرت فرمودند: دو بار بزن
دوباره وی ادامه داد، حضرت فرمودند:تا پنج ضربه مانعی ندارد و در این هنگام بود که حضرت به غضب آمده و فرمودند:اگر حدّ الهی را میدانی، اجرا کن و در حدود الهی زیادهروی نکن. (25)
لازم به ذکر است اگر برای تنبیه کودک، والدین به ناحق در حق او اجحاف نموده و جای آن ضربهها سیاه و کبود شود، شش مثقال شرعی طلا و اگر سبز شود سه مثقال و اگر قرمز شود یک و نیم مثقال، باید به فرزند خود به عنوان دیه پرداخت کنند.
این در حالی است که امام علی (ع) نیز خطاب به کودکان فرمودهاند:
أَبْلِغُوا مُعَلِّمَکُمْ إِنْ ضَرَبَکُمْ فَوْقَ ثَلَاثِ ضَرَبَاتٍ فِی الْأَدَبِ اقْتُصَّ مِنْهُ. (26)
از جانب من به معلمتان ابلاغ کنید اگر برای تنبیه شما، بیش از سه ضربه به شما زد، وی را قصاص خواهم نمود.
به جز نوپا که در صورت ارتکاب عمل خطرناک، همان لحظه باید عکسالعمل نشان داد، در کودک بزرگتر، پیش از تنبیه، بهتر است تهدید شود. حتی توصیه میشود، این تهدیدها، به تنبیه بدنی، به صورت غیر مستقیم و با کنایه باشد (مثل: کاری نکن که کاسهی صبرم لبریز شود، مرا به کاری وادار نکن که بعد پشیمانی داشته باشد)
پس از چند بار تهدید، تنبیه را به صورت پیش گفته عملی سازید، کودکی که سالها بردباری پدر یا مادر را دیده است و استفادهی آنان از ساز و کار های باز دارنده را مشاهده نموده و اتمام حجتهای آنان را به گوش شنیده است، خود را حقیقتاً مستحق چنین برخوردی میداند و به طور قطع در اصلاح رفتارش اثر خواهد گذاشت.
نکتهی دیگر اینکه: وقتی کودک را تنبیه میکنید، حتماً علت آن را برای وی توضیح دهید. (27)
وقتی در ساز و کارهای دین نیز مینگریم، دین اسلام به ما توصیه میکند، وقتی از کسی، کار اشتباهی را دیدید، نخست، با رفتارهای عطوفت آمیز و مراحل دیگر، جلو بیایید و اگر در آخر هیچ گونه راهی، برایتان امکان پذیر نبود، از رفتارهای خشونت آمیز (آن هم در صورت داشتن فایده، استفاده کنید)
ولی آیا تنبیه کودک، هیچ تأثیری جز، بدتر کردن اوضاع دارد.
البته نباید از این نکته نیز غافل شویم که در بعضی موارد خاص که گفته شد تنبیه بدنی، معجزهی تربیتی است که گاهی، انجام ندادن آن بسیار نیز خطرناک است. پس با شناخت حد و مرزهای آن، از آن به عنوان آخرین راه تربیتی، استفاده کنیم.
از بین بردن آثار منفی تنبیه بدنی (28)
برای از بین بردن آثار نفی تنبیه بدنی، میتوانید از راه کارهای زیر استفاده کنید:1-برای از بین بردن تحقیر شخصیت وی، شخصیت او را گرامی بدارید، نقاط مثبت او را به ویژه در جمع بیان کنید.
2-برای از بین بردن روحیهی تسلیم پذیری، به او برای اظهار نظر میدان بدهید، اگر چه نظرش مخالف شما باشد (توجه کنید نیاز نیست تمام حرفهای او عملی شود)
3-کودک شما مضطرب است، لذا به او قول دهید، که دیگر شما آن پدر و مادر قبلی نیستید که از کتک زدن استفاده کنید.
4-برای تقویت اعتماد به نفس او، به او مسئولیت دهید، با او مهربان باشید و به او نشان دهید که دوستش دارید. (گاهی اوقات حتی با بوسیدن آنها علاقهی خود به دلبندتان را نشان دهید:چنانچه مروی است که امام صادق) عفرمودند: هر کس فرزندش را ببوسد حسنهای برای او نوشته میشود و هر کس او را خوشحال سازد، خدای تعالی او را خوشحال میکند. (29)
و در جای دیگری آمده است که مردی به خدمت پیامبر (ص) آمد، عرضه داشت من هرگز فرزندم را نبوسیدم. وقتی بازگشت پیامبر (ص) فرمود: این در نزد ما مردی اهل آتش است. (30)
5-اگر ضربات شما، دیه داشته است، میتوانید حساب بانکی برای او باز کنید و خود را از دینِ به وی، رهایی بخشید.
عذرخواهی والدین بعد از تنبیه:
متأسفانه گاهی والدین رفتار اشتباهی را در مقابل کودک خود اتخاذ کرده و سپس پشیمان شده و سعی میکنند آن را جبران کنند.اما چاره چیست و چه باید کرد:
وقتی والدین، فرزند خود را تنبیه میکنند (چه تنبیهات جسمی و چه احساساتی)، و به خوبی میدانند که رفتار آنها تند بودهاند، اجازه دهند، دقایق و یا حتی ساعتی از ماجرا گذشته و سپس با کمال جسارت، از فرزند خود عذرخواهی کرده و به نوعی به آنها بیاموزند که هر انسانی ممکن است در زندگی خود اشتباهاتی داشته باشد و توصیه میشود هرگز از گفتن اشتباه کردم –یا من را ببخش-یا من تندی کردم و...، نترسید و با کمال شجاعت به اشتباه خود اذعان کنید. (31)اما توجه داشته باشید که افراط کردن در عذرخواهی، بسیار خطرناک است، بنابراین تعادل را همیشه، پشتیبان کارهای خود قرار دهید.
ببخشید که زیاد عوامانه بحث میکنم، اما باید به بپذیرد که این رفتار شما در بعضی موارد دوستی خاله خرسه است.
والدین در چنین مواردی، فکر میکنند تا با امتیازهای بیش از حدّ مجاز به کودک، کارهای خود را جبران کردهاند.
خیر هرگز اینگونه نیست، شما در بعضی موارد با چنین برخوردی اولاً بچه را گستاختر کردهاید و ثانیاً وی را در انجام این کار، تشویق نمودهاید و وی را به نوعی بار آوردهاید که همیشه بعد از تنبیه، امتیازهای بیش از حد، در راه است.
باید بپذیریم که ما نمیتوانیم، در مواقع ناراحتی و خشم درست تصمیم بگیریم، لذا وقتی انسان ناراحت است، نباید تصمیم بگیرد، و هر وقت با تصمیمی (مخصوصاً تصمیم برای برخورد با کودک) مواجه شدید، سعی کنید تا همان لحظه برای برخورد با وی، تصمیم عجولانه نگیرد، که بعداً بخواهید از افعال خود پشیمان شوید.
یک نکته:
توجه داشته باشید، که در بعضی از موارد اگر والدین بلافاصله رفتاری مطابق با کار کودک انجام ندهند، وی در آینده نیز این کار را به راحتی انجام میدهد و به عبارتی پرو و لوس میشود و از هیچ کسی نمیترسد، حرفهایی که در بالا ذکر شد (عدم عکسالعمل سریع در مقابل رفتار وی)، در جایی است که شما مستقیم شاهد رفتار وی نباشید یا حتی وی شما را نبیند، ولی اگر در مقابل شما رفتاری را انجام داد، نباید ساکت باشید، بلکه در چنین مواردی سعی کنید به یک عکسالعمل کوتاه، بسنده کرده و پس از فروکش کردن ناراحتیتان، به رفتار صحیح در مقابل آن فکر کرده و مطابق آن برخورد کنید.نتیجه گیری:
از آنچه گفته شد، میتواند نتیجه گرفت که تربیت یک امر کاملاً کارشناسی و مهم تلقی میشود که افراد نباید، بدون علم کافی و بدون شناخت دقیق تکنیکهای حیاتی آن را اجرا کنند.لذا ما در این مختصر نتیجه گرفتیم که تنبیه، نه تنها برای تغییر رفتار مناسب نیست، بلکه میتواند عنصری برای تخریب کودکان به حساب آید، پس چرا وقتی میتوانیم با اجرای اصولی تربیتی، از فرزند خود یک نمونه بسازیم، با اجرای بعضی از کارها، شخصیت وی را برای همیشه نابود میکنیم.
پینوشتها:
1- چگونه بدون تنبیه تربیت کنیم ص 17
2- حکمت نامه کودک ص 255
3- چگونه کودکمان را تشویق کنیم
4- نرم افزار پرسمان
5- بهترین روشهای ارتباط با کودک ص 45
6- همان
7- چرا تنبیه ص 32-34 باکمی تغییر
8-تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ص: 217
9- نسیم مهر ص 106
10- همان ص 107
11- الروضة من الکافی / ترجمه رسولی محلاتی، ج 1، ص: 219
12- بابا، مامان، خانم معلم، لطفاً مرا درک کنید ص 113-115
13- چگونه کودکمان را تشویق کنیم ص 68
14- حکمت نامهی کودک ص 317
15- چرا تنبیه ص 30-31
16-چگونه کودکمان را تشویق کنیم ص 66-67
17- چگونه بدون تنبیه تربیت کنیم ص 30
18- همان ص 31
19- چگونه بدون تنبیه تربیت کنیم ص 37
20- إرشاد القلوب / ترجمه مسترحمی، ج 2، ص: 80
21- گلی خوشبو از جانب خداوند به نقل از غرر الحکم حدیث 4507
22- بهترین روشهای ارتباط و تربیت کودک ص 49
23- عده الداعی و نجاح الساعی ص 89
24- چرا تنبیه!؟ ص 30-31
25- گلی خوشبو از جانب خداوند ص 85
26- الکافی ج 7 ص 268
27- نسیم مهر (1) ص 95-96
28- همان ص 97
29- آداب راز و نیاز به درگاه خداوند ج 1 ص 81
30- همان
31- قوانین تربیت فرزندان ص 109
1-چگونه کودکمان را تشویق کنیم، حسن فرهی-الهه دل آذر، انتشارات سمام، چاپ دوم 1386 ش
2-حکمت نامهی کودک، حجت السلام والمسلمین محمدی ری شهری، مترجم: عباس پسندیده، نشر دارالحدیث 13853- إرشاد القلوب إلی الصواب (للدیلمی)، حسن بن محمد دیلمی، ناشر: الشریف الرضی، چاپ اول سال چاپ: 1412 ق
4-چرا تنبیه!؟، دکتر عبدالله مجوزی، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران، چاپ دوم 1373 ش
5-چگونه بدون تنبیه، تربیت کنیم، مریم احمد شیرازی، انتشارات: مادران امروز، چاپ دوم 1390 ش
6- الروضة من الکافی / مترجم: رسولی محلاتی، هاشم، ناشر: انتشارات علمیه اسلامیه، چاپ اول سال چاپ: 1364 ش
7-مامان، بابا، خانم معلم، لطفاً مرا درک کنید، ارجان نار-مترجم: رویا پور مناف، انتشارات: نسل نواندیش، چاپ اول 1387 ش
8- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، عبد الواحد بن محمد تمیمی آمدی، ناشر: دفتر تبلیغات، چاپ اول 1366
9-قوانین تربیت فرزندان، ریچارد تمپلار، مترجم: مهدی قراچه داغی، انتشارات ایران به ان، چاپ سوم 1388 ش
10- نسیم مهر (سه جلد)، حسین دهنوی، انتشارات:خادم الرضا (ع)، سال چاپ: 1390 ش-نوبت چاپ: 107
11-بهترین روشهای ارتباط و تربیت کودک، اعظم منصوری، انتشارات:کیاراد، چاپ سوم 1390 ش
12-گلی خوش بو از جانب خداوند (حقوق فرزندان) کتاب تربیت دینی کودک، موسسه پژوهشهای دینی امیرالمؤمنین، پژوهشگر:رضا بصیرت، انتشارات: شهابالدین، چاپ دوم 1388 ش
13--الکافی (ط- الإسلامیة)، کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، انتشارات: دار الکتب الإسلامیة، 1407 ق، چاپ:چهارم
14- عدة الداعی و نجاح الساعی، ابن فهد حلی، احمد بن محمد، مصحح: موحدی قمی، احمد، انتشارات: دار الکتب الإسلامی،1407 ق، چاپ:اول
15-- آداب راز و نیاز به درگاه بی نیاز (ترجمه عدة الداعی)، ابن فهد حلی، احمد بن محمد، مترجم: نائیجی، محمد حسین، انتشارات:کیا، 1381 ش چاپ: اول
16- نرم افزار پرسمان، (پرسش و پاسخهای دانشجویی)
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}