نیک و بد پنهان کاری

چنان که بارها شنیده ایم، هیچ چیز نه مطلقاً خوب است و نه بد. خوب مطلق فقط خداوند است و اراده و حکم او، چنان که بد مطلق نیز شیطان است و اغواهای گمراه کننده اش.
پنهان کاری نیز مانند همه ی مسائل زندگی دو چهره دارد؛ مثبت و منفی. اگر پنهان کاری در جهت صلاح و بهبود یافتن و رشد و سلامت فرد و جامعه باشد خوب است و گرنه بد.

1) رویه ی منفی

ابتدا از روی منفی آغاز می کنیم تا با شناخت آنها و کنار زدشان دایره ی بحث در قسمت دیگر مشخص تر می شود، هرچند که شمار پدیده ی یاد شده در جهت منفی زندگی هم کم نیست، لیکن به حساس ترین آنها در دو نوع مدیریت اشاره می کنیم که از آن جمله است:
1) پنهان کاری زوجین در مسائل مربوط به زندگی زناشویی؛
کمرنگ شدن اعتماد و احترام متقابل در دنیای امروز یکی از معضلات نظام های خانوادگی محسوب می شود که به عقیده ی کارشناسان علوم اجتماعی، پیامدهای ترویج این پدیده، سلامت روان و آینده ی عاطفی فرزندان و زوجین را دستخوش آسیب های غیرقابل جبرانی خواهد کرد.
روان شناسان، ترویج پنهان کاری را تحت تأثیر عوامل متعدد اجتماعی و فرهنگی معرفی می کنند.
تنگ نظری، توهم منفی و سوء ظن، مدیریت سالار منش، برداشت های نادرست از رشد عقلی افراد در خانواده، متغیرهایی هستند که سیاست محدود سازی و کنترل بی اندازه را ایجاب می کند. این گونه سیاست های مدیریتی، چه در خانواده و یا در محیط کار نتیجه ای جز ایجاد عکس العمل های نامطلوب در پی ندارد. دست کم اگر موجب فراز از کانون قدرت نشود، باعث اتخاذ تصمیم های غلطی همچون روش پنهان کاری خواهد شد.
البته در تحلیل علمی، فرزندانی که در شرایط نامناسب تربیتی قرار دارند، ارتباطات ناهنجار خود یا رفتار نامطلوب و یا اعتیاد خود را از والدین کتمان می کنند. رویکرد به این روش در اعضای خانواده از ضعف یا ناکارایی مدیریت یا از ناهنجاری موجود حاکم در امور خانواده خبر می دهد و دیر یا زود به متلاشی شدن آن می انجامد.
2) در مدیریت های سلطه جو و اقتدارگرا که متکی به ارعاب و تهدید و تخفیف شخصیت کارکنان است، پنهان کاری امری دور از انتظار نیست و اگر به زودی در صدد علاج بر نیایند به هدم اساس مدیریت می انجامد. در واقع پنهان کاری کارکنان واکنش طبیعی اش است که در مقابل با پنهان کاری های بی مورد و عقلانی مدیران رخ می دهد.

2) رویه ی مثبت

پنهان کاری با این که در برخی شرایط بد و نامطلوب است، در پاره ای از امور و واقعیت ها مطلوب است و بهترین شیوه ی مدیریت.
توجیه این مطلب نیاز به یک تمثیل دارد.
ما اگر زندگی را مسیری پر از پیچ و خم و سنگلاخ و صخره تصور کنیم و آن گاه مدیریت زندگی را به کشتیرانی در آن تشبیه نماییم، به خوبی می توانیم این واقعیت را درک کنیم که یک ناخدای کارآزموده نه تنها لزومی ندارد همه ی ناهمواری ها و سختی های مسیر را به ساکنان کشتی بگوید، بلکه چون اظهار آنها موجب تشویق بی جهت آنان می گردد، عقل سلیم به کتمان آنها حکم می کند. آری مسائلی هست که غلبه بر آنها به همیاری و همفکری همگان نیاز دارد، همچون تمام شدن سوخت، سوراخ شدن کشتی، از کار افتادن موتور و لنگر و سکان که پس از تلاش گسترده برای رفع اشکال بی نتیجه مانده است و اکنون نیاز به روی آوردن سرنشینان آن به بلم و قایق و امثال آن است و یا تمهید اندیشه ای که شاید وجود داشته باشد.
آری، در چنین مواقعی ناخدا نقص های فنی را ابتدا به ملوانان و مهندسان فنی اطلاع می دهد و از آنان کتمان نمی کند، لیکن لزومی ندارد آن را به اطلاع همگان برساند.
قرآن مجید مردم را از پرس و جو در پاره ای از تصمیم های پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) (که مصلحت آن پنهان است) منع می کند و می گوید شاید سردر آوردن از آنها فعلاً به مذاق تان خوش نیاید، در حالی که اگر صبرکنید بعداً برایتان روشن می شود (مائده، 101).
یک نمونه ی کوچک دیگر از این گونه رفتارهای پنهان کارانه ی عقلانی، در خانواده و راجع به تربیت فرزند است. این اصل تربیتی به ما می آموزد برای آن که حس خود کم بینی، فرزند را منفعل نسازد، فعلاً از ابراز اشکال کار او خودداری کنیم. چنین رفتاری را در بسیاری از مراحل زندگی داریم. مثلاً در برخورد با شاگرد یا نیروهای کارآموزی یا سربازان دوره ی آموزش یا عناصر تحت جذب در گروه تربیتی و یا تیم ورزشی که برای هماوردی بزرگی آماده می شوند، از به رخ کشیدن خطا و لغزش و کوتاهی غیر عمدی شان خودداری می شود، زیرا واهمه از انفعال و قطع دایم همراهی شان وجود دارد. در تمام این موارد آن چه تعیین کننده ی نوع رفتار مماشاتی (سهل گیرانه) و نادیده انگاشتن ضعف طرف می شود، نوعی ترس است، ترس از نتیجه ندادن تلاش.
تجارب بالینی مشاوره خانواده نشان می دهد که در برخی شرایط که احتمال آن می رود که رفتار ناشیانه باعث به هم خوردن کانون گرم خانواده و ایجاد تنش های غیرضروری در روابط شود و کتمان آن مسأله حقی را از کسی ضایع نمی کند، بهتر است از پنهان کاری مدد جست. به طورمثال، زنی که می داند شوهرش غیرت زیادی دارد نباید درباره ی مرد دیگری که در خیابان به او نگاه های معناداری انداخته یا حرف زشتی به او زده است، با شوهرش سخنی بگوید. همچنین است درباره ی مردی که می تواند مشابه آن در ارتباط با خودش را مدیریت نماید، نیازی به اظهار آن با همسرش نیست. تمثیلی که می تواند به فهم این مطلب کمک کند این است: اگر شما لاشه ی موشی را در گوشه ی اتاق خوابتان پیدا کنید و بدانید که همسرتان با دیدن آن حالش به هم می خورد و تا چند روز دچار مشکل خواهد شد چه می کنید؟ آیا آن را به او نشان می دهید؟ بدیهی است که عقل سلیم حکم می کند در چنین شرایطی آن را بدون اطلاع همسر از بین ببریم.
پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) در حدیثی، که متواتر بین عامه و خاصه است، می فرماید:
در کارهایتان از نهان کاری یاری جویید، زیرا هر صاحب نعمتی محسود دیگران است (ابن شعبه، 1363، 48).
البته بر کسی پوشیده نیست که رویکرد به پنهان کاری نیز در شکل های مختلفی صورت می گیرد؛ از پنهان کاری اطفال در خانه تا مادر طفل و پدر او و آنها از همسایه ها و کاسب از هم کسب، و شاگرد از استاد و مدیر از همکاران گرفته تا شؤون بالای اجتماع همچون اسرار مملکتی و مکتبی و نظامی، نمودی از پنهان کاری را می بینیم.
با این وجود، اظهار یا کتمان برخی از مسائل راهبردی و فنی در مدیریت جوامع (کوچک یا بزرگ) باید از عقلانیتی برخوردار باشد و بدون آن هیچ تصمیمی را نمی توان صحیح نامید.
بنابراین پنهان کاری در جای معقول و مشروع آن شیوه ی کارآمدی در مدیریت زندگی و معنای جان گرفته ای از تقیه است. از جامعه ی کوچک خانواده گرفته تا جامعه ی بزرگ کشوری و جهانی نیاز به آن وجود دارد.
نکته ای که نباید آن را از یاد برد این است که موضوع کتمان یا پنهان کاری اگر چه در جای خودش امر مطلوبی است، اما شناختن جای حقیقی آن مسأله ی مهمی است. بسا شخصی در اثر پنهان کاری مورد بدبینی و اتهام قرار گیرد و این در حالی است که خود را در معرض بدبینی و اتهام افکندن در فرهنگ اسلامی امر نکوهیده ای است. امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرموده است:
«من وضع نفسه مواضع التهمه فلا یلومن من اساء به الظن» (امام علی، 1395ه، 500).
در واقع آن که با رویکرد به پنهان کاری خود را در معرض اتهام قرار دهد مانند کسی است که پا در محله ی بدکاران نهد و آن گاه مورد تهمت واقع شود. چنین کسی نباید جز خود کسی را مقصر بداند.
نمونه ی یاد شده مربوط به موارد زندگی است؛ همچنین در زمینه ی مسؤولیت های اجتماعی نیز ممکن است کسانی بخواهند با دستاویز قرار دادن این امر، در جهت ارضای میل و هوس های خود، ذی نفعان و ابواب جمعی خود را گول بزنند یا آن را استثمار کنند و به اصطلاح برگرده ی آنها سوار شوند و به نوعی سوء استفاده نمایند.
بنابراین راهبرد درست این است که در توسل به شیوه ی پنهان کاری شتاب به خرج ندهد و پیش از آن هر دو جنبه ی آسیب و سود را با هم بسنجد تا تمثیل از چاله به چاه در مورد آن مصداقی پیدا نکند.
منبع: نشریه امامت شناسی 88-87.