نویسنده: مظفر شاهدی



 
در دوره کودتا نخست وزیری مشیر الدوله در بسیاری از نقاط کشور و از جمله تهران انتخابات پایان یافت. اسناد و شواهد موجود حاکی از آن بود که جز اقلیتی انگشت شمار، اکثریت قابل توجهی از نمایندگان مجلس دوره پنجم شورای ملی از میان حامیان رضاخان برگزیده خواهند شد. چنین هم بود و آمار ها نشان می داد در ایالات و ولایات مختلف به مدد مداخلات و اعمال نفوذهای قشون، شهربانی و دیگر عوامل رضا خان طرفداران او در صدر منتخبین قرار گرفته اند. بدین ترتیب پیشاپیش آشکار بود که مجلس آتی عمدتاً تابع خواست های سردار سپه خواهد بود.
در این فاصله مشیر الدوله به رغم اصرارهای احمد شاه حاضر به تداوم زمامداری نشده و به تبع آن نشریات طرفدار رضاخان و سایر هواداران او ابلیغات گسترده ای پیرامون نقش و جایگاه او در عرصه سیاسی، اجتماعی و نظامی – امنیتی کشور به راه انداخته و از ضرورت انتصاب او به مقام نخست وزیری سخن به میان آوردند. آن چه بود در آن برهه حساس کسی از رجال و دولتمردان را امکان عهده داری منصب نخست وزیری فراهم نشد و احمد شاه به ناگزیر رضاخان را در سوم آبان 1302/ 16 ربیع الاول 1342 مأمور تشکیل کابینه ساخته و خود آماده شد برای بار سوم به اروپا مسافرت کند. این تصمیم اخیر او سخت مورد اقبال رضا خان قرار گرفت که امیدوار بود در غیاب شاه، راه را برای جاه طلبی های باز هم بیشتر خود هموار تر سازد. (1)
رضا خان که جهت انجام مقاصد آتی خود سخت نیازمند افتتاح مجلس دوره ی پنجم بود، به سرعت دست به کار انجام انتخابات دلخواه در شهرها و مناطقی شد که هنوز نمایندگانش مشخص نشده بودند. این مقصود طی یکی- دو ماه آتی زمامداری او چنان که مطلوبش بود انجام شد و بدین ترتیب مجلس دوره پنجم شورای ملی که اکثریت قابل توجه اعضای آن را طرفداران سردار سپه تشکیل داده و البته با تقلب و اعمال نفوذ او و طرفدارانش به ناحق راهی مجلس مجلس شده بودند، در 22 بهمن 1302/ 5 رجب 1342 برابر با 11 فوریه 1924 کار خود را آغاز کرد.
مجلس دوره پنجم که نظیر دوره قبلی، سید مدرس نامدارترین و تأثیر گذارترین عضو آن بود و بر خلاف دوره ی سابق این بار فقط اقلیتی کوچک از مخالفان رضا خان را رهبری می کرد، تا 22 بهمن 1340/ 27 رجب 1344 برابر با 11 فوریه 1926 دقیقاً به مدت دو سال به فعالیت خود ادامه داد. اکثریت قاطع طرفداران سردار سپه در مجلس پنجم در حرب جدید التأسیس «دموکرات مستقل» که مدتی کوتاهی بعد نام «تجدد» بر آن نهاده شد، گرد آمده بودند. (2) بدین ترتیب رضا خان دیگر مانعی جدی بر سر راه جاه طلبی های سیاسی آتی خود نمی دید. در این میان انحلال خلافت در ترکیه و اعلام حکومت جمهوری در این کشور که به زعامت مصطفی کمال پاشا (بعداً به اتاتور ک ملقب شد) و فقط چند روز پس از آغاز نخست وزیری رضاخان عملی گردید، دستاویز مطلوب تری در اختیار رضاخان و طرفدارانش قرار داد تا با تأسی به آن مخالفت خود با احمدشاه و سلسله ی قاجار را علنی تر و صریح تر کنند.
بدین ترتیب بود که مدت کوتاهی پس از آن واقعه انتقادات طرفداران رضا خان در نشریات و رورنامه ها، مجلس، دولت و غیره از احمد شاه روندی روز افزون پیدا کرد و به تدریج این ایده شایع شد که برای پایان دادن بر بحران های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دامنگیر کشور، راهی جز جمهوری خواهی که معنای دقیق تر آن فعال مایشاء ساختن رضا خان و انقراض قاجاریه بود، وجود ندارد. (3)
انتقاد از احمد شاه و سلسله قاجار و نیز حمایت طرفدارن رضاخان از حکومت جمهوری در آستانه افتتاح مجلس پنجم در 22 بهمن 1302 افزایش و رونق چشمگیری پیدا کرد و با آغاز کار مجلس، طرفداران رضا خان به سرعت دست به کار تهیه ساز و کار به اصطلاح قانونی لایحه بر قراری حکومت جمهوری در ایران شدند و در همان حال تمهیدات گسترده ی طرفداران او در دولت، نشریات، سازمان ها و مراکز دولتی و حکومتی، قشون، شهربانی، مجلس و غیره (در تهران و سایر نقاط کشور) تبلیغات گسترده ای در حمایت از رضاخان و فکر جمهوری خواهی و نیز مذمت و انتقاد از احمد شاه و مجموعه سلسله قاجار به راه افتاد و در حالی که هنوز آشکارا نامی از کاندیدای ریاست جمهوری برده نمی شد اما همگان می دانستند که مقصود فعال مایشاء ساختن رضاخان است. در این میان مخالفان غائله ی جمهوری خواهی قلابی سخت مورد خشم و کین رضا خان و طرفدارانش قرار داشتند؛ و جهت جلوگیری از مخالفت های دامنه دار، رعب و وحشتی مثال زدنی در عرصه سیاسی و اجتماعی کشور حاکم شده بود. (4) اما مخالفت ها ادامه یافت و بالاخص در صحن مجلس سید حسن مدرس و اقلیت کوچک طرفدار او از هیچ تلاشی برای ناکام گذاردن این توطئه فرو گذار نکردند. مدرس سخت کوشید از تصویب اعتبار نامه طرفداران رضا خان در مجلس جلوگیری کرده و با ایراد نطق های طولانی مانع از عملی شدن نقشه رضا خان شود. ایشان صراحتاً و در حالی که به شدت فشار و حتی تهدید جانی پیدا و پنهان طرفداران رضا خان و شخص او در مجلس و بیرون از مجلس بود، طرفداران رضا خان در مجلس را به درستی متهم می کرد که نه با رأی ملت بلکه با قلب و اعمال نفوذ حامیان سردار سپه راهی مجلس شده و بنابراین نمی توانند در مقام نمایندگی مردم در مجلس شورای ملی حضور پیدا کنند. ایشان در این باره به درستی بر این باور بود:
عقیده من این است که این انتخابات از روی فشار بوده و از روی اختیار نشده است. انتخاباتی که از روی فشار شده آن شخص که روی این کرسی بنشیند غصب است. این انتخاب، انتخاب ملی نیست. بنده عقیده ام را اظهار می کنم ولو مخالف با تمام روی زمین باشد. (5)
اما بر خلاف تصور وانتظار سردار سپه و طرفداران او، غائله جمهوری خواهی از همان آغاز با مخالف گسترده ی علما، رجال وطن پرست و اقشار وسیعی از مردم کشور روبرو شد که «شدیداً به رئیس الوزراء شکایت کردند که همان مشروطه ما را کفایت کرد خواهش داریم دست از ما بردارند.»
به همین دلیل رضاخان در صدد بود قبل از جدی تر شدن مخالفت ها برخی از مهم ترین مخالفان خود از جمله مدرس را از تهران دور کند «مبادا بانفوذی که دارند مانع جمهوریت شوند.» (6) هم زمان با این طرح ها انتقادات و سرزنش ها از شاهان قاجار ونقش آنان در عقب ماندگی کشور با شدت و حدت تمام ادامه یافت و آگاهانه به امور تردیدی نداشتند که این همه هجوم به سلسله قاجاریه و دفاع از رضاخان وایده ی جمهوری خواهی فقط با اشاره و هدایت انگلیسی ها صورت عملی به خود می گیرد که این ایده را آخرین راه حل سلطه بر ایران دانسته اند: « بعد از آن که انگلیسی ها هر چه کردند [احمد] شاه با آن ها همراه نشد، رئیس الوزراء او [هم] زیر بار نرفتند به توسط رضاخان که آکتر بسیار خوبی برایشان بود شروع به عملیات کردند. نرم نرم و بی صدا. بعد ترتیب قشون را دادند و برای آن که [احمد] شاه را طرد کردند شروع به این نغمه جمهور شد. این کارها را دست قوی و پنجه توانا می کند نه سردار سپه. انگلیسی ها از آمریکا گرفته تا بین النهرین و هندوستان جراید را وادار نموده اند که از سردار سپه خوب و از شاه بد بنویسند. معروف میان بصیر و آگاه اینهاست که نوشتم. تا از پس پرده ی غیب چه در آید.» (7) عین السلطنه غائله جمهوری خواهی را توطئه ای خطر ناک از سوی انگلیسی ها می داند که به هدف از میان برداشتن استقلا ل سیاسی و سرزمینی مسلمانان صورت عملی به خود می گیرد. (6)
بدین ترتیب در حالی که جمهوری خواهان طرفدار رضا خان در بیرون از مجلس (در تهران و سایر نقاط کشور) غائله ای آزار دهنده بر پا ساخته بودند و رضا خان سخت تلاش می کرد بلکه طی واپسین روزهای سال 1302 ش مجلس لایحه انقراض قاجاریه و تشکیل نظام جمهوری را تصویب کرده، راه را برای ریاست جمهوری کذایی او هموار سازد، مخالفان هم که در مجلس و نیز بیرون از مجلس اساساً توسط علما و مجتهدان و اسلام گرایان هدایت ومدیریت می شدند ( و به ویژه مساجد بزرگ تهران و برخی شهرهای دیگر کشور پذیرای اقشار وسیعی از مردمان مخالف غائله جمهوری خواهی بودند) به جد آماده رویارویی با سردار سپه و طرفداران جرار، قانون شکن و عمدتاً زورگوی او می شدند. در سحن علنی مجلس، سید حسن مدرس که طی ماهها و روزهای اخیر بارها مخالفت خود را با جاه طلبی های رضا خان و نیز فکر باطل جمهوری خواهی قلابی (که اقدامی غیر قانونی و بر خلاف قانون اساسی مشروطیت بود) اعلام کرده بود، تقریباً یک تنه و با پذیرفتن تمام خطرات پیش رو، در برابر طرفداران رضا خان در مجلس و حتی بیرون از مجلس ایستادگی جانانه ای می کرد و هم ایشان بود که نهایتاً مانع از تصویب لایحه مذکور در آستانه سال جدید در صحن علنی مجلس شد و این پایداری سر سختانه و در عین حال هنرمندانه او سخت یاران سردار سپه و شخص او را عصبانی و خشمگین ساخت و آن حادثه سیلی خوردن سید حسن مدرس از دست حسین بهرامی (احیاء السلطنه) از طرفداران سردار سپه در مجلس پیش آمد. اما صدای این سیلی نه تنها مانند رعد در تهران و اطراف منعکس و پراکنده شد، بلکه مانند کبریتی که به انبار باروت برسد، چنان انفجاری در افکار و احساسات مردم پایتخت به وجود آورد که نتیجه آن «اولین و مهمترین نشان ناکام ماندن توطئه جمهوری خواهی بود.» (9) همان زمان در افواه

 

توضیح عکس
احمد شاه، رضاخان سردار سپه، محمد حسن میرزا ولیعهد، قوام السلطنه

شایع بود که بهائیان و بابی های راه یافته به مجلس دوره پنجم از غائله جمهوری خواهی دفاع می کنند و همانان هستند که قصد دارند مجلس را از رنگ و بوی مسلمانی و حضور و کلای مؤمنی نظیر سید حسن مدرس پاک کنند. به ویژه ضارب مدرس متهم به بابی گری بود. (10) هر چند سید محی الدین مزارعی نماینده وقت شیراز و از یاران سید حسن مدرس بلافاصله ضارب مدرس را با سیلی محکم تری پاسخ گفت، با این حال انتشار خبر سیلی خوردن مدرس که عمیقاً مورد احترام مردم کشور از اقشار مختلف بود، تنفر و انتقاد از طرفداران جمهوری خواهی و شخص رضا خان را به نهایت رسانید و به رغم رعب و وحشت افکنی های او و طرفدارانش به سرعت دامنه مخالفت ها با این غائله مضحک گسترش یافت. نظیر تقریباً تمام تحرکات مردمی، این بار هم عالمان و مجتهدان شیعه با مرکزیت مساجد، تکایا و دیگر مراکز دینی و مذهبی مخالفت ها را مدیریت و هدایت می کردند. در این راستا سخنرانی های پر شوری بر ضد رضا خان و جمهوری خواهان ایراد می شد.

پی نوشت ها :

1- همان، صص 292- 278
2- محمد تقی ملک الشعرای بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران: انقراض قاجاریه، ج2، چاپ اول، تهران، امیر کبیر، 1363، صص 29-27 و فهرست اسامی و مشخصات نمایندگان 24 دوره مجلس شورای ملی، چاپ اول، تهران، دفتر انتخابات وزارت کشور، زمستان 1368، صص 212- 210
3- حسین مکی، پیشین، ج2، صص 299- 292
4- نصر الله سیف پور فاطمی، پیشین، صص 390-379
5- حسین مکی، مدرس قهرمان آزادی، ج1، صص 270-268
6- قهرمان میرزا سالور، پیشین، ج8، صص 6674و ص 6679
7- همان، صص 6689-6688
8- همان، ج9، صص 6724-6723
9- محمد تقی ملک الشعرای بهار، پیشین، ج2، صص 36-35 و حسین مکی، پیشین، ج1، صص 286-279
10- قهرمان میرزا سالور، پیشین، ج9، صص 6798-6797

منبع: مطالعات تاریخی شماره 27