نویسنده: دکتر محمد قلی مجد
ترجمه: مصطفی امیری


 

اشاره

آرتور چستر میلسپو (Aurthur Chester Millspaugh) روز اول مارس 1883م، در مزرعه ای واقع در 5 مایلی شهر «آگوستا» (Augusta) در ایالت میشیگان متولد شد. دوره دبیرستان را در شهر «آگوستا» در سال 1902 به پایان رساند. سال 1908 درجه لیسانس از کالج «آلیبون»، در سال 1910 درجه فوق لیسانس از دانشگاه ایلی نویز و بالاخره سال 1912 در جه دکترای خود را در رشته «اقتصاد» از دانشگاه معروف «جان هاپکینز» دریافت کرد. بعد در سال 1939 یک درجه ی دکترای افتخاری حقوق نیز از طرف دانشگاه ایلی نویز به او اعطا شد.
از سال 1912 به عنوان استاد علوم سیاسی در کالج «ویت من» واشنگتن و از سال 1917 در سمت دانشیار علوم سیاسی دانشگاه «جان هاپکینز» به کار پرداخت. در اوخر سال 1918 در وزارت خارجه آمریکا استخدام شد و به عنوان مشاور درجه چهارم در امور اقتصادی نفت مشغول به کار گردید و در همین سمت بود که برای بار اول در سال 1922 به استخدام دولت ایران در آمد.
میلسپو اندکی پس از پایان دوره نخست خدمت خود در ایران در سال 1927م، از طرف وزارت امور خارجه آمریکا به سمت مشاور کل امور مالی هائیتی منصوب شد. فعالیت وی در هائتی سه سال ادامه بافت. وی پس از پایان سال 1929 م، به آمریکا و فعالیت های دانشگاهی بازگشت و در سال 1930 به تدریس در دانشگاه و هم کاری با مؤسسه بروکینگز (Brookings Institute) واشنگتن پرداخت تا آن که دوباره در فاصله سال های 1943 تا 1945 به ایران آمد و ریاست کل دارایی ایران را به عهده گرفت و دوباره مأموریت ثانوی خود در ایران، کتاب «آمریکایی ها در ایران» را نوشت و پس از بازگشت از ایران دوباره در همان شغل سابق در مؤسسه بروکینگز مشغول به کار شد.
میلسپو در سال 1949م، بازنشسته شد و در پنج سال آخر زندگی، ریاست شورای نویسندگان (سر دبیری) روزنامه «کالامازوگات» را به عهده داشت. دکتر میلسپو عصر روز 24 سپتامبر 1955 به علت سکته قلبی در گذشت و در شهر زادگاهش «آگوستا» در ایالت میشیگان به خاک سپرده شد.
دوره ی کوتاه مستشاری مورگان شوستر، مدیر کل مالیه ایران در سال 1911، این تصویر را ایجاد کرده بود که استخدام یک مشاور مالی آمریکایی، کلید نجات مالی و سیاسی ایران است. شوستر در طول ماموریت کوتاهش در ایران توانسته بود اعتماد و توجه مردم این کشور را جلب کند. علاوه بر این، آمریکا در حکم وزنه ی متقابلی در برابر بریتانیا و روسیه تصور می شد. با انتصاب قوام السلطنه به ریاست کابینه در ماه مه 1921 و تشکیل مجلس چهارم، استخدام یک مشاور مالی آمریکایی با جدیت پیگیری شد. قوام به رغم این که برادر وثوق الدوله و خودش نیز در گذشته از حامیان بریتانیا بود، تلاش کرد ایران را از چنگال بریتانیا و کابوس دیکتاتوری رضا خان که بر کشور سایه افکنده بود برهاند؛ که آن را باید مابه افتخارش دانست.
قوام تلاش داشت با استخدام مستشاران آمریکایی، ایران را به ایالات متحده نزدیک تر کند. او معتقد بود، شروع کار آن ها آمریکا را میز درگیر امور سیاسی و مالی ایران خواهد کرد؛ که هر دو به ضرر بریتانیا تمام می شد. طبیعی بود که این سیاست به مذاق انگلیسی ها اصلاً خوش نیاید، چون آن ها ایران را قلمرو انحصاری خود می دانستند. انگلیسی ها هرگز قوام را نبخشیدند؛ چرا که او و مجلس به وضوح تلاش داشتند با استقرار یک هیأت مستشاری آمریکایی در ایران نگذارند ثمره ی کودتا از گلوی انگلیسی ها پایین برود. بنابراین تعجبی نداشت که- طبق گزارش کنسول آمریکا، برنارد گوتلیب- رضا خان در حضور احمد شاه دست روی قوام بلند کند. قوام به حسین علائی، وزیر مختار ایران در واشنگتن (که بعدها نامش را به حسین علاء تغییر داد)، دستور داده بود تا موضوع اعزام یک هیأت مالی آمریکایی و امکان پرداخت وام به ایران را پیگیری کند. او هم چنین به خصوت وزیر مختار بریتانیا با طرح پیشنهادی آمریکا اشاره کرده، و در انتهای پیامش نوشته بود: «باید با اطمینان کامل کارتان را ادامه بدهید. در این لحظه ی بسیار حساس، دولت و مجلس چشم به تلاش های شما دوخته اند و مشتاقانه منتظر دیدن مدرک مستندی از حسن نیت آمریکا نسبت به ایران هستند.» (1)
همان طور که لحن مأیوسانه تلگرام نشان می دهد، اخذ وام از آمریکا؛ استخدام مستشاران آمریکایی؛ و سعی واهی قوام برای به دست آوردن «مدرک مستندی از حسن نیت آمریکا» تلاش بی ثمری بیش نبود. قوام و مجلس برای نجات ایران از ورطه ی دیکتاتوری رضا خان- که به کمک انگلیسی ها به سرعت دهان باز می کرد- به این تلاش دست زده بودند. صد حیف که مدرک حسن نیت آمریکا هرگز رو نشد. گویا آمریکایی ها پیشنهاد بریتانیا را برای این که «نگذاریم ایرانی ها ما را به جان هم دیگر بیندازند» پذیرفته بودند. پیش از این، سر پرسی لورن، وزیر مختار بریتانیا، مراتب ناخشنودی دولتش را از احتمال کمک آمریکا به ایران، مستقیماً به اطلاع سی. ون اچ. انگرت، کاردار آمریکا در تهران، رسانده بود. تلگرام انگرت این نکته را به خوبی نشان می دهد: «همین حالا نامه ی محرمانه ای از وزیر مختار بریتانیا دریافت کردم که حکایت از تعجب ایشان از تصمیمی داشت که مجلس در ارتباط با وام گرفته است، زیرا [طبق گفته ایشان] رییس الوزرا «از زمان ورودم [به تهران] درباره شرایط مورد نظر دولت متبوعم برای تسهیل اعطای وام [به ایران] از منابع بریتانیایی در حال مذاکره بوده، علاوه بر این که سِر اوکلند گدیس با وزارت امور خارجه آمریکا بر سر این مسئله به توافق رسیده است که نگذاریم ایرانی ها ما را به جان همدیگر بیندازند. از منابع موثق شنیده ام که رییس الوزرا و وزیر مختار بریتانیا عملاً بر سر شرایط اعطای وام از انگلستان به ایران به توافق رسیده بودند.» (2)

انتصاب میلسپو- 1922

به زغم مخالفت انگلیسی ها، قوام به تلاش خود برای استخدام یک مشاور مالی از آمریکا ادامه داد. قوام در تلگرام دیگری که برای علائی فرستاد، به او دستور داد بلافاصله قرار داد میلسپو را امضاء کند: «مجلس در نشست امروزش مورخ 23 ماه اسد (15 اوت) با افزودن کلمه «انتصاب» به ماده ی 6 قرار داد و اختیارت مدیر کل مالیه ها موافقت کرد. این مطلب را به دکتر میلسپو اطلاع بدهید و بدون فوت وقت قرار داد ایشان را امضاء بفرمایید.- قوام السلطنه» (3) شخصی که به مدیریت کل مالیه های ایران منصوب شد، دکتر آرتور چستر میلسپو (1955- 1883) نام داشت که اقتصاد دانی 38 ساله و تحصیل کرده ی دانشگاه جان هاپکینز بود. میلسپو علاوه بر مسئولیت های دانشگاهی سمت مشاور اقتصادی وزارت امور خارجه آمریکا را هم داشت، و همان وزارتخانه او را برای احراز این پست توصیه کرده بود. میلسپو در ماه نوامبر 1922 وارد ایران شد و در ماه اوت 1927 ایران را ترک کرد. بعدها آنهایی که مسئول خروجش از ایران بودند، خائن به وطن لقب گرفتند.
میلسپو از همان ابتدا با خصومت انگلیسیها و آلت دست شان، رضا خان، مواجه شد. معمولاً قوام را به دلیل نقشی که در حل بحران آذربایجان در سال های 46- 1945 داشت ستایش می کنند؛ ولی تلاش های جانانه اش برای نجات ایران از دیکتاتوری نظامی بی رحمانه ای که داشت بر روی ایران سایه می انداخت نیز، در خور ستایش است. انگلیسی ها از همان ابتدا دست به کار شدند و چوب لای چرخ هیأت مستشاری گذاشتند؛ بنابراین شکست هیأت از قبل مسلم بود. رضا خان نیز با حمایت و دل گرمی های حامیان انگلیسی اش، با هیأت مالی آمریکایی شاخ به شاخ شد.
میلسپو در کتاب خود (1946)، به دلیل این که ندانسته، ابزاری برای تحکیم دیکتاتوری رضا خان شده بود خودش را ملامت می کند: «اصلاحات مالی ما به رضا خان کمک کرد تا دیکتاتوری اش را تحکیم کند.» (4) با وجود این، هیأت میلسپو توجه عمیق وزارت امور خارجه و سفارت آمریکا را به مسایل ایران جلب کرد؛ به نحوی که هم اکنون آرشیو مفصلی از مکاتبات میلسپو، سفارت آمریکا در ایران، و وزارت امور خارجه آمریکا باقی مانده است. علاوه بر این، گزارش های سه ماهه ی میلسپو درباره ی شرایط اقتصادی و مالی ایران در طول سال های 1923- 1927 اطلاعات جامعی را درباره ی شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ایران شامل می شود.

خصومت انگلیسی ها با میلسپو و هیأت آمریکایی

از همان ابتدا، مقامات آمریکایی از خصومت انگلیسی ها با هیأت آمریکایی و میلسپو کاملاً آگاه بودند. از گزارش های موجود به وضوح پیداست که کاسه ی صبر آمریکایی ها از دست توطئه های انگلیس بر ضد هیأت آمریکایی لبریز شده بود. تامس آر. اوونز، کنسول آمریکا در بغداد، این طور به نگرش انگلیسی ها نسبت به میلسپو اشاره می کند: «انگلیسی های زیادی در بغداد آرزوی موفقیت مستشاران آمریکایی را کرده اند، ولی کاملاً پیداست که بیشترشان به طعنه حرف می زنند و صداقتی در گفتارشان نیست. همه قرائن حاکی از آن است که انگلیسی ها واقعاً دل شان نمی خواهد هیأت موفق شود، و پنهانی دست به کار شده اند که به نتیجه دلخواهشان برسند.» (5) در ماه ژوییه 1923- که هنوز شش ماه بیشتر از ورود هیأت آمریکایی به ایران نگذشته بود- جوزف کورنفلد، وزیر مختار، با لحنی این چنین بدبینانه گزارش می دهد: «متأسفانه، هر توصیه ای برای اصلاح همه جانبه ی مالیه های ایران با مخالفت قاطع مواجه می شود» (6) چند روز بعد، کورنفلد، بار دیگر ناخشنودی اش را از دست انگلیسی ها ابراز کرد: «روابط میلسپو با نمایندگان خارجی دوستانه است. انگلیسی ها به ویژه ارادت زیادی نشان می دهند، ولی مسلماً به ضرر هیأت. انگلیسی ها قصد و غرض شومی دارند. حالا که نتوانسته اند از آمدن هیأت جلوگیری کنند، دست به کار شده اند تا از آن ها به نفع خود استفاده کنند و در عین حال نابودشان کنند. متأسفانه دارند موفق می شوند. دولت ایران تمایلی ندارد بی چون و چرا توصیه های میلسپو را اجرا کند. اخیراً (میلسپو) در حضور وزرای کابینه بر اخذ مالیات تریاک در اصفهان پافشاری کرد که مشیرالدوله، رییس الوزرا، در پاسخ گفت، این یک مسئله و خارج از صلاحیت اوست.» (7) علاوه بر این، انگلیسی ها علناً مستشاران آمریکایی را تهدید می کردند که همان رفتاری را با میلسپو خواهند داشت که با شوستر داشتند. البته کورنفلد هم بدون فوت وقت این مسئله را به اطلاع وزارت امور خارجه آمریکا رساند: «انگلیسی ها فقط تا زمانی از مستشاران [آمریکایی] حمایت می کنند که به نفع شان باشد. در گزارش شماره 205 سفارت که برای تان ارسال شده است گفتگوی دبیر سفارت بریتانیا و یک کارشناس آمریکایی شهرداری را می خوانید؛ که دبیر سفارت در جواب پافشاری کارشناس شهرداری بر عدم معافیت انگلیسی ها و یا هر تبعه خارجی دیگر از عوارض جاده ای می گوید، اگر هیات [آمریکایی] نگرش خود را نسبت به انگلیسی ها تغییر ندهد، آن ها هم مجبور خواهند شد همان رفتاری را بکنند که باشوستر کردند. کاردار بلژیک به دبیر سفارت آمریکا گفت که معاون بانک شاهنشاهی ایران به طور محرمانه به او گفته است. اگر هیاتی از ایران برای اخذ وام به لندن بیاید، اولین خواست [انگلیسی ها] اخراج مستشاران آمریکایی خواهد بود.» (8)
برنارد گوتلیب، کنسول آمریکا در تهران، شیوه کارشکنی انگلیسی ها را در گزارش خود شرح داده است. او می نویسد: «در 21 ژوئن 1923، مجلس با تصویب لایحه ای به دکتر میلسپو اختیار داد که مبلغ 5 میلیون دلار از بانک های آمریکایی برای دولت ایران وام بگیرد. از 73 نماینده مجلس 50 نفر به این لایحه رای مثبت دادند. با وجود این، فردای همان روز، اصلاحیه ی زیر در مجلس به تصویب رسید: «بازپرداخت مبلغ 5 میلیون دلازی که در ماده 1 ذکر شده است (بعلاوه بهره آن) از محل در آمدهای کشور به استثنای در آمدهای حاصل از شرکت نفت انگلیس و ایران صورت خواهد گرفت.» بدین ترتیب بریتانیا عملاً اخذ وام از آمریکا را و تو کرده بود.» گو تلیب می گوید: «بعید است هیچ مؤسسه مالی آمریکایی وامی به این بزرگی را بدون ضمانت نفتی به کشوری بدهد.»
کارشکنی انگلیسی ها در مسئله وام باعث اظهار نظرهای خشمگینانه ای درباره سیاست بریتانیا در ایران شد: «به این ترتیب، مطمئن ترین ضمانتی که ایران برای وامش دارد بلا استفاده می ماند. ظاهراً شکی نیست که حق الامتیازهای نفت را برای ضمانت وام 10 میلیون دلاری که قرار است بعد از اعطای امتیاز نفت شمال به ایران پرداخت شود، کنار گذاشتند.» قرار بود انگلیس این وام 10 میلیون دلاری را در عوض کسب امتیاز نفت پنج استان شمالی ایران به دولت بدهد. گوتلیب اعطای وام 5 میلیون دلاری را بدون ضمانت درآمدهای نفتی صلاح نمی دانست و در گزارش خود افزود: «فکر نمی کنم ثبات سیاسی ایران طوری باشد که بشود این سرمایه گذاری را توجیه کرد. از خاتمه ی کار مجلس قبلی تا تشکیل مجلس فعلی چهار سال طول کشید، و هیچ تضمینی نیست که چنین اتفاقی برای مجلس بعدی هم نیفتد. مهار دولت عملاً در دست یک نفر است، یعنی وزیر جنگ؛ وزرای کابینه روز به روز عوض می شوند، و کافیست فشار ناشی از اوضاع فقط قدری بیشتر شود تا دولت را هم اسماً و هم رسماً به یک دولت دیکتاتوری تبدیل کند.» (9) خیلی پیش تر در ژوییه 1923 و چندین ماه پیش از انتصاب رضا خان در پست ریاست کابینه در اکتبر 1923، برای گوتلیب و دیگران کاملاً روشن بود که ایران به کجا می رود.
دسیسه چینی انگلیسی ها علیه مستشاران آمریکایی علاوه بر حملات لفظی در روزنامه های تحت حمایت بریتانیا، شامل خصومت و کار شکنی وزرایی نظیر مدیر الملک که یکی از عوامل آشنای انگلیس بود هم می شد. حملات روزنامه ها بی وقفه ادامه داشت. در ماه ژوئن 1924، در همان چند روزنامه ای که از طرف رضا خان اجازه ی کار داشتند، مجموعه مقالاتی به چاپ رسید که در آن ها شدیداً به میلسپو و مستشاران آمریکایی حمله شده بود. از آن جا که روزنامه ها با اجازه رضا خان، و وفق مراد انگلیسی ها مطلب می نوشتند، بر کسی پوشیده نبود که منبع این حملات کجاست. کورنفلد در گزارشی نوشت:
ارباب کیخسرو و ذکاء الملک چندان خوش بین نبودند. اگر چه هر دو نفرشان احساس می کردند که این حملات به تحریک انگلیسی ها انجام شده است، تأسف شان از این بود که دکتر میلسپو هم چندان بی تقصیر نیست. طی دو ملاقاتی که با دکتر میلسپو داشتم، ایشان خیلی بی پروا درباره ی مشکلات مالی شان صحبت کردند؛ که عمده ترینش مخالفت های مدیر الملک، وزیر مالیه بود. از آن جایی که مدیر الملک از دوستان بسیار نزدیک انگلیسی هاست، دکتر میلسپو خصومت او با هیأت مالی آمریکا را حمل بر نگرش انگلیسی ها می کند. گزارشی که کلنل مک کورمک، از اعضای هیأت مالی آمریکایی، به آقای موری، دبیر سفارت داده است بیانگر نحوه ی همکاری انگلیسی ها با مدیر الملک و انجام اهدافشان از طریق اوست. او گزارش کرده است که چند روز پیش که با مدیر الملک ملاقات داشته یادداشتی را می بیند که آقای هاوارد، دبیر بخش شرقی سفارت بریتانیا، برای او نوشته و در خواست کرده است که قطعه زمینی دولتی را که مستشاران مالی به دلیل اجاره بهای بسیار ناچیز و مسخره از دست یک ایرانی سر شناس در آورده اند با همان اجاره بها به او برگردانند. دکتر میلسپو فکر می کند که حتما رابطه ای بین حملات اخیر به مستشاران و مخالفت های کنونی بریتانیا با نفس ماموریت آمریکایی ها در ایران وجود دارد. (10)
کورنفلد حین توضیح دلایل احتمالی این امر میزان ناخشنودی اش را از سیاست بریتانیا در ایران، و مخالفت آن ها با مستشاران آمریکایی نیز آشکار می کند:
احتراماً به عرض می رساند که حقایق متعددی در اثبات نظرات اینجانب درباره نگرش انگلیسی ها نسبت به مستشاران آمریکایی وجود دارد. مخالفت انگلیسی ها با فعالیت مستشاران آمریکایی از تلگرامی که وزیر مختار ایران در واشنگتن در تاریخ 15 ژانویه 1922 از رییس کابینه ایران دریافت کرده است، و رو نوشت آن به پیوست این گزارش ارسال می شود، به وضوح پیداست. این که انگلیسی ها بالاخره با فعالیت مستشاران [آمریکایی] موافقت کردند به هیچ وجه به معنای مثبت بودن نظر آن ها نبود؛ بلکه چاره ای جز این نداشتند. اکراه انگلیسی ها در پذیرش این مسئله از گفته های بسیار سنجیده ی سر پرسی لورن، وزیر مختار بریتانیا در تهران، به آقای جان کلایتن، خبرنگار شیکاگو تریبیون، کاملاً هویداست. در فرمولی که وزیر مختار بریتانیا داده است، و منظورش هم دقیقاً همین است، بریتانیا فقط به شرطی از مستشاران [آمریکایی] حمایت می کند که «نسبت به منافع خارجیان در ایران کاملاً بی طرف باشند.» منظور او از «منافع خارجیان» بدون شک همان منافع بریتانیاست. امپراتوری بریتانیا، که بزرگ ترین طلبکار و یکی از همسایگان ایران است، ظاهراً باید از سامان یافتن مالیه های ایران واقعاً خوشحال باشد، ولی متأسفانه باید عرض کنم که اصلاً این طور نیست. منافع ایران و منافع بریتانیا کبیر در ایران اصلاً یکسان نیستند. یک ایران جان گرفته و قوی می تواند ابراز وجود کند و بدین وسیله الگویی برای هند شود که مسلماً انگلیسی ها از چنین چیزی اصلاً خوششان نخواهد آمد. علاوه بر این، جان گرفتن ایران ضرورتاً موجب تضعیف کنترل انگلیسی ها در جنوب ایران خواهد شد؛ یعنی منطقه ای که میدان های نفتی شرکت انگلیس و ایران قراردارد، و در حال حاضر عملاً یکی از استان های بریتانیاست. ضمناً اگر موفقیت مستشاران آمریکایی ورود سرمایه های کلان از آمریکا را به زندگی اقتصادی ایران توجیه کند، آن وقت بانک شاهنشاهی ایران دیگر نمی تواند بی اعتنا به قیمت نقره در بازار، کاهش یا افزایش ارزش قران را کنترل کند. از نظر من، مستشاران مالی آمریکایی هر چه بیش تر در جهت سعادتمندی و استقلال ایران گام بر دارند، بیشتر با منافع بریتانیا برخورد خواهند کرد، و در نتیجه بیش تر با مخالفت آن ها مواجه خواهند شد. اگر چه این مخالفت ها ضرورتاً موجب شکست هیأت نخواهد شد، ولی پیش از آن که آمریکا بخواهد دست به تعهدات کلان در ایران بزند، باید این مسئله را مد نظر قرار بدهد و تمهیدی بیندیشد. (11)
والاس اس، موری، کاردار موقت آمریکا در تهران که پس از کورنفلد امور سفارت را می گرداند نیز، مکرراً به خصومت بریتانیا با هیأت مستشاران آمریکایی اشاره کرده است.
موافقت ظاهری انگلیسی ها با فعالیت مستشاران مالی آمریکا، و سنگ اندازی پنهان آن ها در هر کاری که هیأت قصد انجامش را داشته، به خوبی دست به دست هم داده و چرخ هیأت را از حرکت بازداشته است. دکتر میلسپو معتقد است که این سنگ اندازی ها را عمدتاً مدیر الملک، وزیر سایق مالیه، انجام می داده که از طرف انگلیسی ها در کابینه ی قبلی منصوب شد، و حالا خوشبختانه عزل شده است. دکتر میلسپو به قدری اطمینان داشت که مخالفت اساسی با کارهایش به تحریک انگلیسی ها انجام می شود که ماه ژوئن گذشته یادداشتی با همین مضمون
برای وزارت امور خارجه ی آمریکا تهیه کرد و آن را به وزیر مختار آمریکا، آقای سپر، نماینده سینکلر، و ایمبری مرحوم، کنسولیار سفارت، نشان داد، ولی هرگز جرئت نکرد آن را برای وزارت امور خارجه بفرستد. (12)

پی نوشت ها :

*فصل سوم کتاب: «Great Britain & Rezashah: The Plunder of Iran, 1921-1941 C 2003»
1- تلگرام قوام، مورخ 15 ژانویه 1922، ضمیمه گزارش کورنفلد، شمـ 222 (891,51/319)، مورخ 25 جولای 1923.
2- انگرت، تلگرام شمـ (241/ 51، 891)، مورخ 7 ژانویه 1922.
3- قوام، تلگرام شمـ (287/ 51، 891)، مورخ 16 آگوست 1922.
4- میلسپو، آمریکایی ها در ایران، ص. 253.
5- اوونز، تلگرام شمـ (,51 ،891 A،89 )، مورخ 7 دسامبر 1922.
6- کورنفلد، گزارش شمـ 203 (315/ 51، 891)، مورخ 5 جولای 1923.
7- کورنفلد، تلگرام شمـ (51، 891 A/97)، مورخ 9جولای 1923.
8- کورنفلد، تلگرام شمـ (891،51 A/ 101)، مورخ 23 جولای 1923.
9- گوتلیب، تلگرام شمـ 94 (318/ 51، 891)، مورخ 23 ژوییه 1923.
10- کورنفلد، گزارش شمـ 538 (A/87 891,01)، مورخ 11 ژوئن 1924.
11- کورنفلد، گزارش شمـ 222 (319/ 51، 891)، مورخ 25 جولای 1923.
12- موری، گزارش شمـ 638 (A/199 891,51)، مورخ 8 سپتامبر 1924.

منبع: مطالعات تاریخی شماره 27