نویسنده: سمانه بایرامی



 

ج. نا امنی

نبود امنیت مشکل دیگر مردم بود. بعد از شهریور 1320 حوزه حکومت دولت محدود به تهران بود. در نواحی جنوبی کشور هم حوزه اختیارات دولت چندان بسط نداشت؛ زیرا قبایل بدوی و چادر نشین آن نواحی سر بلند کرده بودند و از اطاعت دستورات دولت مرکزی سر پیچی می کردند. (1) عده ای از اشرار بختیاری که در ارتفاعات نزدیک به چهار محال اقامت داشتند؛ خود سری، قتل و غارت را آغاز کردند. در اردبیل ایلات و عشایر مسلح سر به طغیان برداشتند. یوسف هزاره (صولت السلطنه) که به همراه برادرانش از ده سال قبل به شیراز تبعید شده بود، در نتیجه اشغال ایران و ضعف دولت مرکزی خود را به خراسان رساند و به جمع آوری قوای مسلح پرداخت واغلب پاسگاه های ژاندارمری راخلع سلاح کرد و به خونریزی و شرارت مشغول گشت. شهرهای کلات، سرخس و طبیات (تایباد) نیز دستخوش شرارت های او و اتباعش گردید. او و دار و دسته اش در حدود 9000 گوسفند و 1850 گاو، الاغ و مادیان و در حدود چهل هزار ریال اثاثیه را غارت کرده بودند. (2) در فارس و ارومیه نیز اوضاع امنیتی سخت به هم ریخته و دولت قادر به ایجاد نظم نبود. در دزفول شیخ بندر، سلطان حمید، غضیان و ترکی که از رؤسا و شیوخ عرب بودند، دهات آن جا را غارت نموده و عده ای را به قتل رساندند. در کردستان محمد رشید، سر از اطاعت دولت مرکزی پیچیده و به قتل و غارت پرداخته بود. امنیت شهر رشت بر اثر احتکار کالا به هم ریخته و عده ای زخمی و مقتول شده بودند. دولت سهیلی نیز برای مقابله با اشرار، قوای کافی نداشت. (3)
یکی از حادترین مسائل که دولت مرکزی ایران از همان ابتدای هجوم متفقین با آن روبرو گردید، مسئله نا آرامی در مناطق عشایری بود. هجوم نیروهای نظامی بیگانه به کشور، اعتبار حکومت مرکزی را به شدت متزلزل کرده بود. به دنبال اشغال ایران، اوضاع مملکت به شدت به هم خورده بود، نا آرامی، شورش، شرارت، دزدی و یا غیگری در اطراف و اکناف کشور رونق گرفته بود. لشکر 10 خوزستان در گزارش ارسالی به مرکز اعلام می دارد که در منطقه کهگیلویه طوایف مطیع و آرام شروع به اقدامات شرارت آمیز نموده، منجمله دستجاب 150 الی 200 نفری از بویر احمد ی ها به محل موسوم به پلی آمده و مشغول شرارت شده اند و با طوایف باشت و ممسنی همدست شده اند و طایفه طیبی گرمسیری در اطراف بهبهان موجب ایجاد نا امنی گردیده اند. طایفه احمدی به سر پرستی علی خلیلی به همدستی طایفه علاء الدینی در جایزان به پاسگاه ژاندارمری حمله و این پاسگاه را خلع صلاح کرده اند. آن ها تا کنون 6000 نفر مسلح و غیر مسلح را با خود متحد ساخته اند.(4) دشتستان و تنگستان و مهم تر از همه جنوب کردستان از جمله مناطقی بودند که مأمورین دولتی از آن جا گریخته و یا توسط رؤسای قبایل اخراج شده و امور آن مناطق را سران عشایر و قبایل اداره می کردند. بین ترتیب غالب شهرها و روستا ها امنیت و آسایش خود را از دست داده بودند و هر روز گزارش های وحشتناکی به گوش می رسید. اوضاع فارس نیز آنچنان مغشوش و به هم ریخته بود که برای آن جا استاندار نظامی تعیین گردید. از سوی دیگر اداره امنیه که بعداً ژاندارمری نام گرفت و تا سال 1318 در ایران دایر بود، در آن سال به دستور رضا شاه منحل شد و وظایف آن بر عهده لشکرها قرار گرفت. در شهریور 1320 بر اثر حمله متفقین تمام لشکرها از هم پاشیده شد و برای تأمین امنیت شهر ها و روستاها نیرویی باقی نمانده بود. (5) از سوی دیگر در برخی از موارد کسانی که حکومت یک شهر به آنها واگذار شده بود، سر به شورش می گذاشتند؛ از جمله این افراد محمد رشید یکی از اشرار کردستان بود که از طرف دولت مرکزی، حکومت بانه به او واگذار شده بود. او شروع به سر کشی و اغتشاش کرد و مریوان را تصرف کرد. نیروهای دولتی برای دستگیری او اقدام کردند و او مجبور به فرار شد. در هنگام فرار، او شهر را غارت کرده و به آتش کشید. (6)
حمله به کامیون های حامل مواد غذایی از جمله اتفاقاتی بود که در سال های جنگ بسیار رایج بود. گاهی این کامیون ها توسط زره پوشان اسکورت می شدند. در سال 1322 بارها کامیون های قند و شکر، کتیرا و دیگر مواد غذایی غارت شد. برای مثال کامیون های حامل خواروبار پادگان اردکان که با یک زره پوش بدرقه می شد، در بین راه شیراز- اردکان مورد حمله افرادی از ایل قشقایی که در حدود 300 نفر بودند واقع شدند؛ تمامی اشرار نیز مسلح بودند. وضعیت به گونه ای بود که فرماندهان تقاضای چند فروند هواپیما را کردند. (7) در میان اسناد، گزارش های بسیاری از سوی منابع محلی به مقامات مرکزی ارسال شده است که از غارت اموال آن ها توسط اشرار حکایت دارد. (8)
در شهرها نیز وضعیت از این بهتر نبود. روزنامه هایی که در آن سال ها منتشر می شدند، مملو از خبرهایی با عناوین دزدی در ایشتگاه راه آهن و اتوبوس، دزدی در کوپن، جیب بری، سرقت اتومبیل و موتور سیکلت، توزیع کوپن های تقلبی و حتی دزدی اشیاء بی ارزش هستند.
سربازان متفقین نیز گاهی به کشتن مردم بی گناه مبادرت می کردند؛ از جمله در 25 فروردین 1322 چند سرباز هندی در جاده کرج چهار تبعه بیگناه و بدون اسلحه ایرانی را کشتند. به دنبال این اتفاق روزنامه ها نوشتند که اگر دولت قادر به تأمین امنیت اتباع ایرانی نیست، اجاره حمل اسلحه را صادر کند. (9)

د. افزایش بیکاری

پس از اشغال ایران توسط متفقین، تمامی کارهای عمرانی متوقف شد و عده زیادی بیکار شدند. تا وقتی حمل لوازم و مهمات به روسیه ادامه داشت، عده ای از قبل این گونه کارها مشغولیاتی داشتند؛ ولی همین که جنگ تمام شد، جمعیت بیکاران رو به افزایش نهاد. کارگزاران و دهقانان دچار سختی معیشت شدند. آنهایی که سواد داشتند وارد خدمت دولت شدند و چیزی نگذشت که عده کارمندان دولت چندین برابر شد و قسمت عمده در آمد دولت صرف پرداخت حقوق هزاران کارمند اضافی دولت شد. وجوهی که باید صرف عمران و آبادی کشور و کارهای تولیدی می شد، صرف پرداخت حقوق کارمندان گردید. این مسئله همیشه برای بودجه کشور مشکل ایجاد می نمود. (10)
در بخش کشاورزی مشکلات فراوانی وجود داشت که کشاورزان را به شدت دلسرد می کرد. نماینده مالکین و کشاورزان شمال و مدیر مسئول روزنامه آینده میهن در نامه ای به محمد رضا پهلوی، اوضاع کشاورزان را این گونه توصیف می کند: «رؤسای املاک و مأموران دولتی فشار بسیاری به کشاورزان تحمیل می کنند. از سوی دیگر انحصار بازرگانی، تجارت شمال ایران را فلج کرده است و بازرگانان این منطقه بیکار شده اند؛ زیرا برنج و گندم شمال نباید به مناطق جنوبی ارسال شود. وضعیت بهداشت مردم هم بسیار اسف بار است. بیماری مالاریا، اگزما، کچلی و بسیاری دیگر از بیماری ها سلامت مردم را تهدید می کند. خواروبار مستمندان و بینوایان تأمین نمی شود. آثار و ابنیه تاریخی در حال از بین رفتن است. مالیات ها نیز به شدت افزیش یافته است واین بار سنگین بر دوش کشاورزان سنگینی می کند. در این اوضاع بد روستاها، کشاورزان چاره ای جز ترک روستاها نداشتند و در شهرها نیز کسی به انتظارشان نبود و آنها در شهرها تنها به گسترش حاشیه نشینی دامن می زدند.» (11)
علاوه بر فعالیت های کشاورزی، فعالیت های صنعتی نیز کاهش یافته بود. روند ایجاد کارخانه های صنعتی به شدت کند شده بود. این در حالی بود که میانگین ایجاد کارخانه در سال 1310، سالی هشت واحد بود. صنعت بافندگی نیز به شدت آسیب دید و عده ی زیادی از شاغلان در این بخش بیکار شدند. تنها فعالیتی که در این سال ها رونق داشت، دلالی، سفته بازی و تجارت بود. (12)

پی نوشت ها :

1- جورج لنزوسکی، پیشین، ص 219.
2- حسین کوهی کرمانی، پیشین، صص 13و 14
3- باقر عاقلی، نخست وزیران ایران، پیشین
4- اسناد سال 1322، پوشه 1322، به شمـ 235.
5- علی رضا امینی، تحولات سیاسی و اجتماعی در دوران پهلوی، تهران، صدای معاصر، 1381، صص 81 و 82
6- باقر عاقلی، روز شمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، پیشین، ص 396
7- اسناد سال 1322، پوشه (26-02-84) 1322، به شماره 0084 و همچنین پوشه 1322 به شماره 0254
8- اسناد سال 1323، به شماره های 046- 1323، 080- 5- 1323، 020-6- 1323 ، 22-6-1323.
9- روزنامه اطلاعات، مورخ 25/ 1/ 1322
10- علی رضا امینی، پیشین، صص 82 و 83
11- اسناد سال 1323، پوشه 4-1323، به شماره های 0284، 0285، 285
12- جان فوران، پیشین، صص 395و 396

منبع: مطالعات تاریخی شماره 27