یک مصری در آمریکا
یکی از عادات سید قطب این بود که همیشه قضایای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی وطنش را به دقت دنبال می کرد و درباره ی آن می اندیشید. او پس از یک جمع بندی به این نتیجه رسیده بود که
نویسنده: علی احمدی
یکی از عادات سید قطب این بود که همیشه قضایای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی وطنش را به دقت دنبال می کرد و درباره ی آن می اندیشید. او پس از یک جمع بندی به این نتیجه رسیده بود که مشکلات جامعه مصر چندین دلیل دارد؛ از جمله: 1.استعمار انگلیس که بر کشور چیره شده و منابع آن را غارت می کند. 2.احزاب و گروههایی که هم آهنگ با استعمار انگلیس به نفع آن ها کار می کنند، 3.حکومت مصر که از استعمار الهام می گیرد و آن را پشتیبانی می کند و 4.سرمایه داران که فقط به منافع خودشان فکر می کنند. سید مقالاتی پیرامون این مباحث در مجلات مختلف مصر منتشر کرد. هر نشریه ای که سید قطب در آن مقاله می نوشت، از طریق دولت وقت بسته می شد و سید در نشریه ی دیگری مقاله اش را چاپ می کرد. ای وضعیت دولتمردان مصر را نگران کرد و به فکر چاره افتادند. پس از مدتی، تصمیم گرفتند سید قطب را برای مأموریتی کاری به آمریکا اعزام کنند. دولت از این تصمیم دو هدف را پیگیری می کرد:
1.سید قطب از جامعه علمی- فرهنگی مصر دور شود تا دیگر نتواند اذهان عمومی را متوجه حرکت اسلامی نماید و 2.سید قطب در مدت اقامت خود در آمریکا تحت تأثیر فرهنگ غرب قرار گیرد و به اصطلاح نظرش از غرب ستیزی به غربزدگی برگردد. با انگیزه ی دست یابی به این دو هدف، سید قطب از سوی وزارت تعلیم و تربیت مصر به بهانه ی تحقیق در روشهای تربیت در مدارس آمریکا، به آنجا اعزام شد.
وی در سال 1327 هـ.ش. سفرش را با کشتی از بندر اسکندریه به نیویورک آغاز کرد. در راه سفر با خود می گفت: «آیا به آمریکا می روی و در آنجا همچون اعزامیهای عادی که به خور و خواب اکتفا می کنند، رفتار می کنی؟ یا نه، اراده کرده ای مسلمان باشی و در راه خود ثابت قدم بمانی؟» او جواب خود را را این گونه داد: «این امتحان الهی است. خدا مرا کمک کند که بر این امتحان بزرگ چیره شوم. من اراده کرده ام مسلمان و متعهد باقی بمانم. یا به آنچه ادعا می کنم، صادق و پایبندم.»(1)
در مسیر راه ماجراهایی برای سید اتفاق افتاد که او برخی از آنها را این گونه بازگو می کند:
در راه رفت به آمریکا، ظهر جمعه ای دیدم مبلغی مسیحی به تبلیغ دین مسیحیت مشغول است و مسلمانان دور او را گرفته و به حرفهای او گوش می دهند. از دیدن این صحنه بسیار متأثر و ناراحت شدم و تصمیم گرفتم در مقابل او اقدامی انجام دهم. لذا بر روی عرشه آمدم و شروع به خطبه خواندن نمودم؛ همه مسلمانان با مشاهده من، مبلغ مسیحی را رها کرده و دور من جمع شدند و به سخنرانی ام گوش دادند. پس از پایان خطبه، همه با هم نماز جمعه را اقامه کردیم. پس از اتمام فریضه نماز جمعه، زنی ارمنی نزد من آمد و به خاطر ایراد خطبه، تشکر و قدردانی کرد.
سید قطب تأثیر سخنرانیش بر زن ارمنی را مرهون اعجاز قرآن می داند و می گوید «این اعجاز قرآن است که بر روح ها حتی بر غیر عرب، تأثیر دارد.»
سید قطب خاطره ی دیگری از سفر با کشتی را به یاد می آورد و می گوید: «هنگام شب در کوپه ی خود استراحت می کردم که زنی نیمه عریان درب کوپه را باز کرد و اجازه گرفت شب را با من باشد. من که می خواستم از شر او خلاص شوم گفتم: روی نیمکتی که نشسته ام فقط جای یک نفر است و برای تو جایی نیست. اما آن زن با کمال بی شرمی و بی حیایی در جوابم گفت: چه بسیار نیمکت یک نفره ای که دو نفر می توانند روی آن بنشینند. من که بشدت عصبانی شده بودم درب کوپه را محکم بر هم زدم.» (2)
سید پس از ورود به نیویورک و استقرار در امریکا، به انجام مأموریت محوله پرداخت و هر روز به مدارس آنجا می رفت و از نحوه ی کار آنها اطلاعاتی کسب می کرد. او هر گاه فرصتی می یافت به سرودن شعر روی می آورد و دو قصیده به نام های «هتاف الروح» و «دعاء الغریب» را در آن جا سرود. سید قطب حدود دو سال در آمریکا اقامت داشت و در این مدت از طریق جراید، رادیو و تلویزیون و شم سیاسی بالایی که داشت فهمید آمریکا می خواهد از سلطه ی انگلیس بر دنیا بکاهد و خود استعمار کشورهای عربی و اسلامی را ادامه دهد.(3) لذا تصمیم گرفت هنگام بازگشت به مصر با نوشتن مقاله هایی، مردم خصوصاً نسل جوان را آگاهی بخشد و طرح آمریکا را بر ملا سازد.
1.سید قطب از جامعه علمی- فرهنگی مصر دور شود تا دیگر نتواند اذهان عمومی را متوجه حرکت اسلامی نماید و 2.سید قطب در مدت اقامت خود در آمریکا تحت تأثیر فرهنگ غرب قرار گیرد و به اصطلاح نظرش از غرب ستیزی به غربزدگی برگردد. با انگیزه ی دست یابی به این دو هدف، سید قطب از سوی وزارت تعلیم و تربیت مصر به بهانه ی تحقیق در روشهای تربیت در مدارس آمریکا، به آنجا اعزام شد.
وی در سال 1327 هـ.ش. سفرش را با کشتی از بندر اسکندریه به نیویورک آغاز کرد. در راه سفر با خود می گفت: «آیا به آمریکا می روی و در آنجا همچون اعزامیهای عادی که به خور و خواب اکتفا می کنند، رفتار می کنی؟ یا نه، اراده کرده ای مسلمان باشی و در راه خود ثابت قدم بمانی؟» او جواب خود را را این گونه داد: «این امتحان الهی است. خدا مرا کمک کند که بر این امتحان بزرگ چیره شوم. من اراده کرده ام مسلمان و متعهد باقی بمانم. یا به آنچه ادعا می کنم، صادق و پایبندم.»(1)
در مسیر راه ماجراهایی برای سید اتفاق افتاد که او برخی از آنها را این گونه بازگو می کند:
در راه رفت به آمریکا، ظهر جمعه ای دیدم مبلغی مسیحی به تبلیغ دین مسیحیت مشغول است و مسلمانان دور او را گرفته و به حرفهای او گوش می دهند. از دیدن این صحنه بسیار متأثر و ناراحت شدم و تصمیم گرفتم در مقابل او اقدامی انجام دهم. لذا بر روی عرشه آمدم و شروع به خطبه خواندن نمودم؛ همه مسلمانان با مشاهده من، مبلغ مسیحی را رها کرده و دور من جمع شدند و به سخنرانی ام گوش دادند. پس از پایان خطبه، همه با هم نماز جمعه را اقامه کردیم. پس از اتمام فریضه نماز جمعه، زنی ارمنی نزد من آمد و به خاطر ایراد خطبه، تشکر و قدردانی کرد.
سید قطب تأثیر سخنرانیش بر زن ارمنی را مرهون اعجاز قرآن می داند و می گوید «این اعجاز قرآن است که بر روح ها حتی بر غیر عرب، تأثیر دارد.»
سید قطب خاطره ی دیگری از سفر با کشتی را به یاد می آورد و می گوید: «هنگام شب در کوپه ی خود استراحت می کردم که زنی نیمه عریان درب کوپه را باز کرد و اجازه گرفت شب را با من باشد. من که می خواستم از شر او خلاص شوم گفتم: روی نیمکتی که نشسته ام فقط جای یک نفر است و برای تو جایی نیست. اما آن زن با کمال بی شرمی و بی حیایی در جوابم گفت: چه بسیار نیمکت یک نفره ای که دو نفر می توانند روی آن بنشینند. من که بشدت عصبانی شده بودم درب کوپه را محکم بر هم زدم.» (2)
سید پس از ورود به نیویورک و استقرار در امریکا، به انجام مأموریت محوله پرداخت و هر روز به مدارس آنجا می رفت و از نحوه ی کار آنها اطلاعاتی کسب می کرد. او هر گاه فرصتی می یافت به سرودن شعر روی می آورد و دو قصیده به نام های «هتاف الروح» و «دعاء الغریب» را در آن جا سرود. سید قطب حدود دو سال در آمریکا اقامت داشت و در این مدت از طریق جراید، رادیو و تلویزیون و شم سیاسی بالایی که داشت فهمید آمریکا می خواهد از سلطه ی انگلیس بر دنیا بکاهد و خود استعمار کشورهای عربی و اسلامی را ادامه دهد.(3) لذا تصمیم گرفت هنگام بازگشت به مصر با نوشتن مقاله هایی، مردم خصوصاً نسل جوان را آگاهی بخشد و طرح آمریکا را بر ملا سازد.
بازگشت به وطن
سید قطب در سال 1329 هـ.ش. به مصر بازگشت و به عنوان دستیار وزیر وزارت تعلیم و معارف مصر، مشغول به کار شد. سفر آمریکا نه تنها او را از اهداف و آرمان هایش دور نکرد بلکه او را مصمم تر ساخت تا با استعمار بجنگد. ولی پس از دو سال به این نتیجه رسید که نبرد فرهنگی از درون حکومت برایش امکان ندارد و در سال 1331 هـ.ش. استعفانامه ی خود را تقدیم وزیر کرد و اعلام داشت دیگر حاضر به همکاری با آن نیست. در ابتدا، استعفای او مورد قبول واقع نشد؛ ولی در اواخر سال 1332 هـ.ش. با استفعای وی موافقت گردید.(4)پی نوشت ها :
1- الشهید سید قطب من المیلاد الی الاستشهاد، ص 199.
2- سید قطب مجموع خاطرات سفر به آمریکا را در کتابی به نام «أمریکا التی رأیت» جمع آوری کرد ولی به چاپ نرسید. خوشبختانه بعضی از مطالب آن به طور پراکنده در جراید و برخی کتابهایش موجود است.
3- الشهید سید قطب من المیلاد الی الستشهاد، ص 211.
4- همان، ص 88.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}