نگاهی به حدیث علل عقاید و احکام
فضل بن شاذان، پرسشهای خود در زمینهی علل عقاید و اخلاق و احکام را از حضرت ابوالحسن الرضا (ع) پرسید و پاسخ گرفت. آنگاه تمام آن پرسشها و پاسخها را
نویسنده: عبدالحسین طالعی
آنان که عَلَم زعِلم افراشتهاند
چون «فضل» نکو درد دلی داشتهاند
از جاه و مقام و سیم و زر دور شدند
با فقر، بسی گنج گران کاشتهاند
(زرندی نیشابوری)
فضل بن شاذان، پرسشهای خود در زمینهی علل عقاید و اخلاق و احکام را از حضرت ابوالحسن الرضا (ع) پرسید و پاسخ گرفت. آنگاه تمام آن پرسشها و پاسخها را در یک نوشتار منسجم گرد آورد که حدیث علل نام گرفت، که خوشبختانه به همت و تلاش راویان و محدّثان مخلص، امروز در اختیار ماست.
نکتهی جالب و درس آموز در این نوشتار، آن است که فضل، بحث را از عقاید آغاز میکند، که روح دین و ریشهی درخت عبادت است. آنگاه به احکام فرعی میرسد و سپس به یک سلسله مطالب دیگر. جناب فضل در ابتدای حدیث تصریح میکند که احکام، همه علتهایی دارند که: «نزد آن شناخته شده است». با این همه؛ «برخی از آن علل را میشناسیم و پاره ای را نمیشناسیم.» از این رو، در پاسخ هر پرسش بیان میدارد که: «از جمله علتها چنین و چنان است» و هرگز ادّعا نمیکند که تمام علل هر حکم را بازگوید.
- عقاید: 10 مورد (شمارهی 10-1)
- کلیات نماز: 1 مورد (شمارهی 11)
- وضو: 4 مورد (شمارهی 15-12)
- طهارت: 3 مورد (شمارهی 18-16)
- اذان: 8 مورد (شمارهی 26-19)
- قرائت نماز: 5 مورد (شمارهی 31-27)
- اعمال نماز: 6 مورد (شمارهی 37-32)
- نماز جماعت: 1 مورد (شمارهی 38)
- جهر (بلند خواندن) در نماز: 1 مورد (شمارهی 39)
- وقت نمازها: 2 مورد (شمارهی 41-40)
- اعمال نماز: 1 مورد (شمارهی 42)
- نمازهای مستحب: 2 مورد (شمارهی 44-43)
- نماز جمعه: 6 مورد (شمارهی 50-45)
- نماز مسافر: 7 مورد (شمارهی 57-51)
- نماز میّت و دیگر آداب مربوط به میّت: 10 مورد (شمارهی 67-58)
- نماز آیات: 4 مورد (شمارهی 71-68)
- نماز عید فطر و قربان: 4 مورد (شمارهی 72-75)
- روزهی واجب: 7 مورد (شمارهی 82-76)
- روزهی مستحب: 4 مورد (شمارهی 86-83)
- کفارهی روزه: 3 مورد (شمارهی 89-87)
- حج: 5 مورد (شمارهی 94-90)
1. آیا رواست که حکیم، بندهاش را بر کاری بدون دلیل و معنی تکلیف کند؟
- خیر، زیرا او حکیم است، نه کار عبث میکند و نه جاهل است.
2. چرا مردم مورد تکلیف قرار گرفتهاند؟
- علل این کار را اهل آن میدانند. برخی از آنها را ما میشناسیم و برخی را نمیشناسیم.
3. نخستین فرضیه چیست؟
- اقرار به خدا و رسولش و حجتش و آنچه از جانب خدا آورده است.
4. چرا مردم به اینها امر شدهاند؟
- کسی که اقرار به خدا نکند، از معصیتهای او دوری نمیکند، در شهوتهایش غوطه ور میشود بدون این که به کسی توجّه کند، و از فساد و ظلم لذّت میبرد.
- وقتی چنین شد، تباهی امور مردم پیش میآید، ناموسها و اموال و خونها به باد میرود، همدیگر را بی دلیل میکشند؛ و این ویرانی دنیا و هلاک خلق است و فساد در نسل آدمیان و منابع مالی آنان را در پی دارد.
- مردم، در خلوت خود و در درون، مرتکب اموری میشوند، که هیچ عاملی آنها را به صلاح نمیآورد، مگر ایمان به خدایی آگاه و دانا که باطن و پنهان آنها را میداند، به صلاح امر میکند و از فساد باز میدارد، و هیچ امری نهانی از او پنهان نمیماند؛ و بدین سان، مردم از بدیها دور میشوند.
5. چرا معرفت رسولان و اقرار و گردن نهادن به آنها ضرورت دارد؟
- بشر، به راهنمایی و ارشاد خداوند نیاز دارد.
- اما نمیتواند خدا را ببیند و کلامش را مستقیماً بشنود.
- پس باید رسولی از جانب خداوند نزد مردم بیاید تا راه را به انسانها نشان دهد؛ و او ناگزیر معصوم است تا پیام خداوند و امر و نهی الهی را به خوبی برساند.
6. چرا پس از پیامبر، «اولی الامر» برای مردم معیّن شد و مردم را به طاعت آنها امر کردند؟
- مردم را به حدّی محدود، آگاه کردهاند و به آنها دستور دادهاند تا از آن حدود نگذرند تا به فساد نیفتند.
- برپایی این حدود، به فردی نیاز دارد که امین خدا در میان مردم باشد، و هر زمان آنها را به کار مناسب امر کند و از تعدّی نسبت به حدود الهی باز دارد.
- هیچ فرقه و دینی ندیدهایم که بدون قیم و رئیس باقی بمانند. در امر دین و دنیا ناگزیر به این سرپرست نیاز دارند، و این نتیجهی حکمت خدای حکیم است.
- اگر خداوند، چنین امامی برای مردم برنگزیند، سنتها و احکام دین به دست مخالفان آن، تغییر مییابد و امر بر مردم مشتبه میگردد.
- نصب چنین امامی، در ادامهی رسالت رسول لازم است تا شریعت او از دستخوش تحریف و تغییر، در امان بماند.
7. چرا در یک زمان دو امام از جانب خداوند نصب نمیشود؟
- زیرا فعل و تدبیر خدای واحد، اختلاف پذیر نیست؛ و اگر دو حجّت در یک زمان باشند، کار آنها یکسان نمیماند و مردم را به اختلاف میاندازند و این با «شرع واحد» سازگار نیست، گویی که امامی از جانب خداوند به آنها نرسیده است.
8. چرا باید به وحدانیت خداوند اقرار کرد؟
- اگر چنین نکنیم، باید دو یا چند مدبّر برای خود توهّم کنیم.
- در آن حالت، نمیفهمیم صانع و خالق ما کیست؛ و امر و نهی، از ناحیهی کدامین آفریدگار به ما میرسد.
- نیز در آن صورت، ابلیس را میرسد که ادعا کند معبود دیگر است، و مردم را به سوی خود بخواند، که این کار، بدترین کفر و نفاق را در پی دارد.
9. چرا باید اقرار کنیم که خدا را مثل و مانندی نیست؟
- زیرا در غیر این صورت، بتهایی را که دیگران میپندارند، به جای معبود واقعی میتوان به مردم معرفی کرد.
- نیز در آن حالت، مواردی مانند جهل، عجز، ضعف، تغییر، زوال، فنا، دروغ و... که بر آفریدگان رواست. بر خدا نیز جایز خواهد بود؛ و کسی که چنین ویژگیهایی برای او روا باشد، به کلامش- وعده یا وعیدش- و امر و نهی او و... اطمینانی نیست.
10. چرا خداوند به بندگان امر و نهی فرمود؟
- زیرا بقا و صلاح آنها در قبول امر و نهی است که مردم را از تباهی باز میدارد.
- امر و نهی الهی سبب میشود تا مردم، خدا را از یاد نبرند، ادب گزاری در برابر او را رها نکنند، و کلام او را فرو نگذارند و به ورطهی سنگدلی و قساوت قلب نیفتند.
منبع: طالعی، عبدالحسین؛ (1389) فقیه نیشابور: مروری بر زندگی و آثار فضل ابن شاذان، زیر نظر علیرضا مختارپور قهرودی، تهران، همشهری، چاپ نخست.
چون «فضل» نکو درد دلی داشتهاند
از جاه و مقام و سیم و زر دور شدند
با فقر، بسی گنج گران کاشتهاند
(زرندی نیشابوری)
فضل بن شاذان، پرسشهای خود در زمینهی علل عقاید و اخلاق و احکام را از حضرت ابوالحسن الرضا (ع) پرسید و پاسخ گرفت. آنگاه تمام آن پرسشها و پاسخها را در یک نوشتار منسجم گرد آورد که حدیث علل نام گرفت، که خوشبختانه به همت و تلاش راویان و محدّثان مخلص، امروز در اختیار ماست.
نکتهی جالب و درس آموز در این نوشتار، آن است که فضل، بحث را از عقاید آغاز میکند، که روح دین و ریشهی درخت عبادت است. آنگاه به احکام فرعی میرسد و سپس به یک سلسله مطالب دیگر. جناب فضل در ابتدای حدیث تصریح میکند که احکام، همه علتهایی دارند که: «نزد آن شناخته شده است». با این همه؛ «برخی از آن علل را میشناسیم و پاره ای را نمیشناسیم.» از این رو، در پاسخ هر پرسش بیان میدارد که: «از جمله علتها چنین و چنان است» و هرگز ادّعا نمیکند که تمام علل هر حکم را بازگوید.
تقسیم موضوعی
این حدیث، خود مجموعه ای 94 پرسش و پاسخ است. فهرست موضوعی زیر، چشم اندازی کلی از این حدیث را نشان میدهد:- عقاید: 10 مورد (شمارهی 10-1)
- کلیات نماز: 1 مورد (شمارهی 11)
- وضو: 4 مورد (شمارهی 15-12)
- طهارت: 3 مورد (شمارهی 18-16)
- اذان: 8 مورد (شمارهی 26-19)
- قرائت نماز: 5 مورد (شمارهی 31-27)
- اعمال نماز: 6 مورد (شمارهی 37-32)
- نماز جماعت: 1 مورد (شمارهی 38)
- جهر (بلند خواندن) در نماز: 1 مورد (شمارهی 39)
- وقت نمازها: 2 مورد (شمارهی 41-40)
- اعمال نماز: 1 مورد (شمارهی 42)
- نمازهای مستحب: 2 مورد (شمارهی 44-43)
- نماز جمعه: 6 مورد (شمارهی 50-45)
- نماز مسافر: 7 مورد (شمارهی 57-51)
- نماز میّت و دیگر آداب مربوط به میّت: 10 مورد (شمارهی 67-58)
- نماز آیات: 4 مورد (شمارهی 71-68)
- نماز عید فطر و قربان: 4 مورد (شمارهی 72-75)
- روزهی واجب: 7 مورد (شمارهی 82-76)
- روزهی مستحب: 4 مورد (شمارهی 86-83)
- کفارهی روزه: 3 مورد (شمارهی 89-87)
- حج: 5 مورد (شمارهی 94-90)
گزیدهای از بخش عقاید
متن کامل حدیث علل، طولانی است؛ و برخی از فقرات آن- که در مورد احکام است- در بخش دوم کتاب که گزیدهای از صدها حدیث فضل بن شاذان را دربردارد، آمده است. امّا در این فصل، به جهت اهمیتی که شناخت عقاید در زندگی و عملکرد انسان دارد، گزیدهای از موارد عقیدتی این حدیث شریف و راه گشا بیان میشود.1. آیا رواست که حکیم، بندهاش را بر کاری بدون دلیل و معنی تکلیف کند؟
- خیر، زیرا او حکیم است، نه کار عبث میکند و نه جاهل است.
2. چرا مردم مورد تکلیف قرار گرفتهاند؟
- علل این کار را اهل آن میدانند. برخی از آنها را ما میشناسیم و برخی را نمیشناسیم.
3. نخستین فرضیه چیست؟
- اقرار به خدا و رسولش و حجتش و آنچه از جانب خدا آورده است.
4. چرا مردم به اینها امر شدهاند؟
- کسی که اقرار به خدا نکند، از معصیتهای او دوری نمیکند، در شهوتهایش غوطه ور میشود بدون این که به کسی توجّه کند، و از فساد و ظلم لذّت میبرد.
- وقتی چنین شد، تباهی امور مردم پیش میآید، ناموسها و اموال و خونها به باد میرود، همدیگر را بی دلیل میکشند؛ و این ویرانی دنیا و هلاک خلق است و فساد در نسل آدمیان و منابع مالی آنان را در پی دارد.
- مردم، در خلوت خود و در درون، مرتکب اموری میشوند، که هیچ عاملی آنها را به صلاح نمیآورد، مگر ایمان به خدایی آگاه و دانا که باطن و پنهان آنها را میداند، به صلاح امر میکند و از فساد باز میدارد، و هیچ امری نهانی از او پنهان نمیماند؛ و بدین سان، مردم از بدیها دور میشوند.
5. چرا معرفت رسولان و اقرار و گردن نهادن به آنها ضرورت دارد؟
- بشر، به راهنمایی و ارشاد خداوند نیاز دارد.
- اما نمیتواند خدا را ببیند و کلامش را مستقیماً بشنود.
- پس باید رسولی از جانب خداوند نزد مردم بیاید تا راه را به انسانها نشان دهد؛ و او ناگزیر معصوم است تا پیام خداوند و امر و نهی الهی را به خوبی برساند.
6. چرا پس از پیامبر، «اولی الامر» برای مردم معیّن شد و مردم را به طاعت آنها امر کردند؟
- مردم را به حدّی محدود، آگاه کردهاند و به آنها دستور دادهاند تا از آن حدود نگذرند تا به فساد نیفتند.
- برپایی این حدود، به فردی نیاز دارد که امین خدا در میان مردم باشد، و هر زمان آنها را به کار مناسب امر کند و از تعدّی نسبت به حدود الهی باز دارد.
- هیچ فرقه و دینی ندیدهایم که بدون قیم و رئیس باقی بمانند. در امر دین و دنیا ناگزیر به این سرپرست نیاز دارند، و این نتیجهی حکمت خدای حکیم است.
- اگر خداوند، چنین امامی برای مردم برنگزیند، سنتها و احکام دین به دست مخالفان آن، تغییر مییابد و امر بر مردم مشتبه میگردد.
- نصب چنین امامی، در ادامهی رسالت رسول لازم است تا شریعت او از دستخوش تحریف و تغییر، در امان بماند.
7. چرا در یک زمان دو امام از جانب خداوند نصب نمیشود؟
- زیرا فعل و تدبیر خدای واحد، اختلاف پذیر نیست؛ و اگر دو حجّت در یک زمان باشند، کار آنها یکسان نمیماند و مردم را به اختلاف میاندازند و این با «شرع واحد» سازگار نیست، گویی که امامی از جانب خداوند به آنها نرسیده است.
8. چرا باید به وحدانیت خداوند اقرار کرد؟
- اگر چنین نکنیم، باید دو یا چند مدبّر برای خود توهّم کنیم.
- در آن حالت، نمیفهمیم صانع و خالق ما کیست؛ و امر و نهی، از ناحیهی کدامین آفریدگار به ما میرسد.
- نیز در آن صورت، ابلیس را میرسد که ادعا کند معبود دیگر است، و مردم را به سوی خود بخواند، که این کار، بدترین کفر و نفاق را در پی دارد.
9. چرا باید اقرار کنیم که خدا را مثل و مانندی نیست؟
- زیرا در غیر این صورت، بتهایی را که دیگران میپندارند، به جای معبود واقعی میتوان به مردم معرفی کرد.
- نیز در آن حالت، مواردی مانند جهل، عجز، ضعف، تغییر، زوال، فنا، دروغ و... که بر آفریدگان رواست. بر خدا نیز جایز خواهد بود؛ و کسی که چنین ویژگیهایی برای او روا باشد، به کلامش- وعده یا وعیدش- و امر و نهی او و... اطمینانی نیست.
10. چرا خداوند به بندگان امر و نهی فرمود؟
- زیرا بقا و صلاح آنها در قبول امر و نهی است که مردم را از تباهی باز میدارد.
- امر و نهی الهی سبب میشود تا مردم، خدا را از یاد نبرند، ادب گزاری در برابر او را رها نکنند، و کلام او را فرو نگذارند و به ورطهی سنگدلی و قساوت قلب نیفتند.
منبع: طالعی، عبدالحسین؛ (1389) فقیه نیشابور: مروری بر زندگی و آثار فضل ابن شاذان، زیر نظر علیرضا مختارپور قهرودی، تهران، همشهری، چاپ نخست.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}