مقدمه:
«وجوب تعیینى یا تخییرى نماز جمعه در عصر غیبت»، ازمباحث مورد اختلاف میان فقیهان شیعه است، با تأسیس نظام جمهورى اسلامى بر مبناى نظریهء «ولایت فقیه» و احیاى فریضهء عبادى ـ سیاسى ِنماز جمعه، بازنگرى در بحث فقهى نماز جمعه ضرورت پیدا کرد.

فصلنامهء حکومت اسلامى به منظور طرح پرسشهاى جدید فقهى در این زمینه با فقیه بزرگوار، حضرت آیت الله حاج سید کاظم حائرى، شاگرد برجستهء شهید آیت الله سید محمد باقر صدر گفتگویى انجام داده که باتشکر از ایشان، توجه خوانندگان محترم را بدان جلب مى کنیم .
 
نماز جمعه در حکومت اسلامى از نظر آیت الله سیدکاظم حائری
گفتنى است که استاد محترم متن گفتگو را ملاحظه کرده و نکات سودمندى نیز بر آن افزودند.

سوال اول:

حکومت اسلامى: آیا اقامهء نماز جمعه را در فرض حاکمیت فقیه جامع شرایط،واجب تعیینى مى دانید؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، دلیل شما چیست ؟
پاسخ:

بسم الله الرحمن الرحیم . بله، من معتقد به وجوب هستم و دو دلیل برآن اقامه مى کنم:
دلیل اول: مطلقات اوامر نماز جمعه است.
بطورى که اگر تنها به اینمطلقات بنگریم، باید بگوییم، حتى در دورهء غیبت و فقدان سلطان عادل نیز نماز جمعه واجب است.

ولى قدر متیقن این است که فرضِ فقدان سلطان عادل و حاکم نبودن فقیه عادل از تحت اطلاق خارج است و نسبت به بیش از این فرض، دلیل نداریم که از تحت اطلاق خارج شده باشد،لذادر صورتِ حکومتِ فقیه عادل با تمسک به اطلاق، نماز جمعه واجب است.
 

دلیل دوم: صحیحهء محمد بن مسلم از امام باقر(ع) است: «جب لجمعة على سبعة نفر من المسلمین و لا تجب على أقل، منهم؛ الامام واضیه، و المدّعِى حق، و المدّعى عَلَیه، و الشاهدان، و الَّذى یَضْرب لحدودَ بَیْنَ یَدَى الامام».[1]
 

طبق فرمودهء امام باقر(ع) اگر این چند نفر موجود باشند، نماز جمعه واجب مى شود که یکى از آنها امام است. در اینجا اگر تنها کلمهء «امام» را مدّنظر داشتیم، احتمال مى دادیم مقصود از امام «امام معصوم» باشد یا «امام جماعت».

اما به قرینهء عطف هایى که در روایت هست و افرادى را که باآنان نماز جمعه تشکیل مى شود، ذکر مى کند، روشن مى شود که مقصود ازامام «سلطان عادل» است، حال این سلطان عادل ممکن است امام معصوم باشد و ممکن است فقیه عادل باشد.
سوال دوم:

حکومت اسلامى: اگر ادلّه تااین حدّ واضح است، چرا وجوب تعیینى، پیش از شهیدثانى قائل ندارد و شهید ثانى هم که نخستین فقیه قائل به وجوب تعیینى است،آن را مشروط به وجود سلطان عادل نکرده است،حضرت عالى بر چه اساسى وجوب را مقید به وجود سلطان عادل مى دانید؟
پاسخ:

این اختلافات در میان فقها زیاد است . فرض کنید، قدما قائل به اعتصام ماء بئر نبودند و متأخرین قائل شدند. ما نمى توانیم روى این مطلب تکیه کنیم که چرا شهید ثانى پس از قرنه، فتوى را عوض کرد؟!

شاید مبناى ایشان هم همان باشد که ما گفتیم . لابد شهید هم فقط به مطلقات تمسک کرده است؛ یعنى همان دلیل اولِ مورد نظر ما و مشروطبه هیچ شرطى هم نکرده است .

البته اینطور هم نیست که این نظریه الآن طرفدار نداشته باشد، به گمان من بیشتر اخباریها بر این رأى باشند. در هرصورت، چه امام معصوم حاضر باشد یا نباشد، نماز جمعه واجب است .
سوال سوم:

حکومت اسلامى: مشهور فقها واژهء «امام» در روایات را به «امام معصوم» تفسیرمى کنند، نظر شما در این باره چیست ؟
پاسخ:

چرا اینگونه تفسیر کنیم ؟ بلکه امام معصوم یک مصداق است و فقیه عادل مصداق دیگر، تطبیق آن بر یک فرد دلیل ندارد.
سوال چهارم:

حکومت اسلامى: اینکه حضرت عالى سلطان عادل را شرط مى دانید، آیا به این معنا است که زمانِ بسط ید باشد؟
پاسخ:

بله، سلطان عادل معنایش بسط ید است، معنایش این است که حکومت باشد.
سوال پنجم:

حکومت اسلامى: اگر حکومت مشروع نباشد ولى آزادى عمل عبادى وجود داشته باشدچطور؟
پاسخ:

در این صورت چون سلطان عادل نیست، واجب نمى شود.
سوال ششم:

حکومت اسلامى: چرا به اطلاق و عموم ادلّه تمسک نکنیم تا این صورت را هم شامل شود؟
پاسخ:

اگر روایتى که نقل شد، نبود حرف شما درست بود. واژه هاى «قاضى»، «مدعى»، «مدعى علیه» و «کسى که حد جارى مى کند» درروایت، ناظر به وجود حکومت است.

براى اینکه این اعمال «بین یدى الامام» صورت مى گرفت . ضمن اینکه اگر در زمان عدم بسط ید هم واجب بود، ائمهء ما ملتزم به حضور در نماز جمعه مى شدند.

در صورتى که تاریخ چنین چیزى را نشان نمى دهد. اگر ائمه (ع) ملتزم به حضور نمازجمعه بودند، تاریخ نشان مى داد.
سوال هفتم:

حکومت اسلامى: روایات صحیح دیگرى هم داریم که در راستاى همان عموم آیه هستند و مى گویند بر هر مسلمانى واجب است .
پاسخ:

کدام عموم ؟ آیه مى گوید: (ذا نودى للصلاة من یوم الجمعةَاسْعَوا الى ذِکر الله)؛[2] یعنى اگر ندا داده شد، بشتابید به نماز و این بعداز برپا شدن است، حتى بعضى فتوا داده اند که در زمان غیبت امام زمان (عج) نماز جمعه واجب نیست.

ولى اگر نماز برپا شد، حضور درآن واجب است . کسانى که این رأى را دارند؛ مانند شهید صدر، مى گویند: آیه دلالت ندارد که بر پا کردن نماز جمعه واجب است، بلکه مى گوید: پس ازبرپایى نماز، شرکت کردن واجب است .
سوال هشتم:

حکومت اسلامى: آیا اختلاف شما با شهید صدر این است که شما «اقامهء نماز جمعه»را در حکومتِ مشروع، واجب مى دانید و شهید صدر «حضور» در آن راواجب مى داند؟
پاسخ:

نه، با بودن سلطان عادل، ایشان هم اقامهء نماز جمعه راواجب مى داند.
سوال نهم:

حکومت اسلامى: پس اختلاف دیدگاه شما با ایشان درکجاست ؟
پاسخ:

در آنجایى است که سلطان عادل نباشد، که ایشان معتقدند اگر نمازجمعه با نبودن سلطان عادل بطور صحیح برپا شد، حضور و شرکت در آن واجب تعیینى است .
سوال نهم:

حکومت اسلامى: حضرت عالى امامت جمعه را یک منصب حکومتى مى دانید؟
پاسخ:

نمى دانم مقصود شما از این عبارت چیست ؟ اگر مقصود شما این است در فرضى که حکومت اسلامى نداریم.

چنانچه یک شخص عادل نماز جمعه را اقامه کند و عده اى پشت سرش نماز بخوانند، بگوییم نمازشان باطل است، چون حکومت نداریم و امامت جمعه یک منصب حکومتى است ؟!

نه، به این معنا منصب حکومتى نیست . حتى درزمان م،در ایران که حکومت عادل داریم، چنانچه در یکى از روستاهاکه امام جمعهء منصوب ندارد، خودمان جمع شدیم و نماز جمعه اقامه کردیم این نماز باطل نیست .

بالاخره نماز جمعه است و نماز جمعه در وقتى که واجب تعیینى نیست، واجب تخییرى است . پس اگر مقصود شما ازمنصب حکومتى این است که چنین نمازهایى باطل باشد؛ نه، باطل نیست .

اما اگر مقصودتان این است که اقامهء نماز جمعه بر حکومت اسلامى واجب است و بر افراد واجب نیست، به این معنا درست است .

لذا وجوب بر پا کردن نماز جمعه بر عهدهء حکومت اسلامى است . البته اگر حکومت نماز جمعه را برپا کرد، بر مردم واجب است در آن حاضر شوند و اگر برپانکرد، بر مردم واجب نیست .
سوال دهم:

حکومت اسلامى: آیا این بدین معناست که دخالت حکومت در عزل و نصب ائمهءجمعه الزامى نیست و نماز جمعه به خودى خود واجب است ؟
پاسخ:

وجوب اقامه از آنِ حکومت است و وظیفهء افرادنیست، ولى اگر هر فرد عادلى هفت، هشت نفر رفیق پیدا کند ونمازجمعه را اقامه نماید،صحیح است،

با این شرط که از نظر مقدارفاصلهء لازم، مزاحمِ امام جمعه اى که حکومت منصوب کرده، نشوند. اگرکسى چنین نمازى برگزار کند، کار بدى نکرده، بلکه کار خوبى کرده است . چون نماز جمعه واجب تخییرى است و واجب تعیینى نیست .
سوال یازدهم:

حکومت اسلامى: به نظر حضرت عالى در شهرى مثل تهران یا قم که حکومت بانصب یک امام جمعه به اقامهء نماز جمعه پرداخته، کسانى مى توانند با رعایت فاصلهء معین بین دو نماز جمعه، نماز جمعهء دیگرى برپا کنند؟ اگر چنین کارى جایز باشد، اختلال در نظام اجتماعى پیش نمى آید؟
پاسخ:

تا منع ولایى از طرف ولى ّامر نباشد، جایز است و اگر موجب اختلال نظام اجتماعى باشد، ولى ّامر منع مى کند.
سوال دوا زدهم:

حکومت اسلامى: فلسفهء اینکه وجوب اقامهء نماز جمعه به حکومت سپرده شده،چیست ؟
پاسخ:

این مطلب در نص روایات نیست . طبیعى است که این گونه امورِاجتماعى، باید بر عهدهء حکومت باشد. چون حکومت مردم را جمع مى کند، حکومت عادل است که مردم را هدایت مى کند.

از اوضاع سیاسى جامعه آگاه است و آن را به اطلاع مردم مى رساند. این نکات، استحساناتى است که به عقل ما مى رسد ودر روایات نیست .
سوال سیزدهم:

حکومت اسلامى: با توجه به جایگاهى که نماز جمعه در اسلام دارد و اهتمامى که در صدر اسلام، در زمان حکومت رسول اللّه (ص) و امیرمؤمنان (ع) به آن مى شدو روایات زیادى که در این زمینه وجود دارد، منشأ اختلاف فراوانِ فقها در مبحث نماز جمعه را چه مى دانید؟

آیا نقش ولایت در حکومت، به ویژه در عصر غیبت،براى آنان روشن نبوده؛ یعنى همان امام و سلطان عادل را اینگونه معنا نکرده اند یا چون خودشان از حکومت به دور بودند، نتوانستند یک تصمیم واضح بگیرند؟
پاسخ:

نه، این اختلاف ه، اختلاف رأى است؛ مثلاً حضرت امام (قدس سره) فتوا به وجوب تعیینى نمازجمعه در زمان غیبت ندادند. شما مى دانید که ائمهءجمعه الآن بعد از اقامهء جمعه، نماز ظهر را نیز مى خوانند،

نکته اش این است که بعضى واجب تعیینى نمى دانند و واجب تخییرى مى دانند،بعضى هم در زمان غیبت، واجب تخییرى هم نمى دانند و مى گویند: واژهء«امام» منصرف به «امام معصوم» است و حکم نماز جمعه در عصر غیبت روشن نیست .

به این دلیل ائمهء جمعه هر چند ممکن است فتواى خودشان وجوب تعیینى باشد، ولى مجبورند براى رعایت حال مأمومین،احتیاطاً نماز ظهر را هم بخوانند تا مأمومین بتوانند نماز عصرشان رااقتداکنند.
سوال چهاردهم:

حکومت اسلامى: مقصود این است که چرا اختلاف رأى درعصر غیبت اینقدر زیاداست، منشأ این اختلاف آرا چیست ؟
پاسخ:

براى اینکه بعد از غیبت امام زمان (عج) شیعه حکومتى نداشت، بلکه بعداز صلح امام حسن مجتبى (ع) شیعه اصلاً حکومتى پیدا نکرد، شایداگر حکومتى وجود داشت جایگاه نمازجمعه بهتر بود و فقها به همان نتیجه اى مى رسیدند که مرحوم شهیدصدر رسید.
سوال پانزدهم:

حکومت اسلامى: مفهوم «بسط ید» نیز یکى از موارد اختلاف است، بعضى آن رامنحصر به عصر حضور معصوم مى دانند و کسانى نیز ـ مثل حضرت عالى ـحکومت مشروع را کافى مى دانید. این اختلاف نظریه ریشه درکجا دارد؟
پاسخ:

من بر اساس مبناى ولایت فقیه صحبت مى کنم وبعضى اصلِ ولایت فقیه را قبول ندارند که این موجب اختلاف مى شود.
سوال شانزدهم:

حکومت اسلامى: چرا نماز جمعه در میان اهل سنت جایگاه خوبى دارد؟
پاسخ:

چون اهل سنت حکومت داشتند و خودشان ادعا مى کردند که حکومتشان اسلامى است .
سوال هفدهم:

حکومت اسلامى: ظاهراً آنان ـ غیر از حنفى ها ـ از نظر ادلّه، نماز جمعه را یک منصب حکومتى نمى دانند، ولى در عمل خیلى به آن اهتمام دارند.
پاسخ:

چون متوجه فوایدش هستند. شکى نیست که نماز جمعه راهى براى ترویج مذهبى است که به آن ایمان دارند؛ چه شیعه وچه سنى، وقتى نمازجمعه اقامه شود و مردم هم حضور وسیع پیدا کنند، طبعاً وسیله اى است براى ترویج آنچه که حکومت در نظر دارد.
سوال هجدهم:

حکومت اسلامى: فرمودید چون شیعه به دور از حکومت بود، نماز جمعه جایگاهش را پیدا نکرد، اما مى بینیم در عصر جمهورى اسلامى نیز نماز جمعه جایگاه واقعى خودش را پیدا نکرده است .
پاسخ:

چرا دارد. الآن جایگاه خوبى دارد.
سوال نوزدهم:

حکومت اسلامى: بله، از نظر عملى تا حدودى جایگاه دارد، ولى از لحاظ نظرى آنگونه که انتظار مى رفت در حوزه ها و در میان فقها تحوّلى در این زمینه ایجادنشده است .
پاسخ:

این مطلب به خاطر استظهار از ادلّه است و اختلاف اصلى به اصل ولایت فقیه مربوط مى شود.
سوال بیستم:

حکومت اسلامى: اقامهء نماز جمعه در کشورهاى اسلامى را داراى چه آثار وبرکاتى مى دانید؟
پاسخ:

آثار و برکاتش بسیار است . نماز جمعه بهترین وسیله براى نشرمذهب، نشر مواعظ و نصایح بین مردم و نشر افکار سیاسى است .

بهتر ازاین وسیله کجا مى توانیم پیدا کنیم ؟ گرچه امروزه مردم به صدا و سیماگوش مى دهند و نگاه مى کنند، ولى غیر از این است که جماعتى در مصلاّجمع شوند و عالمى درجمع آنان صحبت کند، اثرى که این اجتماع مى گذارد قابل قیاس با آن نیست .

نماز جمعه اثر خاص خودش را دارد وراه بسیار خوبى براى نشر افکار است. درحقیقت من مى توانم بگویم بااین اختلافات که الآن در مملکت ما هست،

دو چیز است که موجب استحکام نظام و اجتماع است؛ یکى رهبرى و دیگرى نماز جمعه ها که جمع مى کند و اختلافات را علاج مى کند.

سوال بیست و یکم:

حکومت اسلامى: حضرت عالى علاوه بر آن شرایط عامى که در فقه براى امام جمعه ذکر شده است، شرایط دیگرى را براى خطیب جمعه در نظردارید؟
پاسخ:

به عنوان شرط فقهى نداریم، ولى مربوط به رهبرى است، قهراًرهبرى اجازه نمى دهد هر کسى نماز جمعه بخواند. ممکن است کسى نماز جمعه بخواند و خط دیگرى را ترویج کند.

شاید به معنایى که گفتیم امامت جمعه منصب حکومتى است، سرّ اینکه به دست حاکم اسلامى سپرده شده این باشد که سر رشتهء امور به دست فقیهى باشد که در رأس حکومت است، اوست که باید مشخص کند چه کسى نماز جمعه بخواند.

اگر صرفاً به روایات مراجعه کنیم، مى گوییم: امام جمعه باید عادل باشدوقید دیگرى ندارد، ولى وقتى به دست حکومت افتاد، فقیهى که در رأس حکومت است، شرایط دیگرى را مشخص مى کند.
سوال بیست و دوم:

حکومت اسلامى: به عنوان نوعى نصیحت، چه سفارشى به ائمه جمعه دارید که آثار و برکات نماز جمعه بیشتر ظاهر شود؟
پاسخ:

من فقط یک سفارش دارم و آن این است که در خط رهبرى باشند.چون وحدت از آنجا شروع مى شود.

نتیجه:
در حقیقت آنچه ازمنظر آیت الله سیدکاظم حائری اهمیت اساسی دارد مبحث وحدت است. حقایقی است که این روزها در جامعه به کرار مشاهده می کنیم. که اگر وحدت حفظ نگردد.اصل نظام و انسجام ملی از هم گسیخته خواهد شد.

اگر وحدت ملی و دینی و اعتقادی در میان نباشد اگر مبلغین و علما عاقل نباشند اگر مسئولین امر هوشیار نباشند.و خلاصه اینکه اگر تابع سخنان رهبری حرکت نکنند. ایران هم تبدیل به سوریه خواهد شد.

دشمنان اسلام و مسلمین با جنگ داخلی و برادرکشی که در سوریه به مدت 10 سال به مردم  تحمیل کردند و هنوز آثار جنگ داخلی  تمام نشده است.زیرا وحدت را نشانه گرفته اند.

در این روزهای حساس کشور که دشمنان شمشیر از رو بسته اند. عده ای با اختلاف انداختن بین شیعه و سنی و از آن بالاتر حمایت از جنگ ترکیبی دشمنان این مملکت بین ایرانیان به مدت دو ماه  است بنام زن زندگی آزادی اختلاف و اغتشاش درست کرده اند.

همانند عالم بی بصیرت سنی ها و سخنرانی شبهه انگیز مولانا عبدالحمید امام جمعه زاهدان در نماز جمعه ۱۴ آبان ۱۴۰۱ که باعث درگیری و کشته شدن عده ای بیگانه گردید.زیرا این امام جمعه بی بصیرت از دشمنان اسلام خط می گیرد. و برحلاف ولایت و وحدت و انسجام ملی سخنرانی می کند.
 

پی نوشت ها :

[1] وسائل، ج 7 ص 35.
[2] جمعه: 9.

منبع :
فصلنامه حکومت اسلامی شماره 32.

* این مقاله در تاریخ 1401/8/18 بروز رسانی شده است