نویسنده: دکتر حجت سلیماندارابی (1)



 
جمهوری اسلامی و دگرگونی در توسعه ی انسانی ایران افزایش امید به زندگی
اینجانب توصیه می کنم که قبل از مطالعه ی وضعیت کنونی جهان و مقایسه بین انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلابات و قبل از آشنایی با وضعیت کشورها و ملت هایی که در حال انقلاب و پس از انقلابشان بر آنان چه می گذشته است و قبل از توجه به گرفتاری های این کشور طاغوت زده از ناحیه ی رضاخان و بدتر از آن محمد رضا که در طول چپاولگری هایشان برای این دولت به ارث گذاشته اند، از وابستگی های عظیم خانمان سوز تا اوضاع وزارت خانه ها و ادارات و اقتصاد و ارتش و... و اوضاع تعلیم و تربیت و اوضاع دبیرستان ها و دانشگاه ها و... مقایسه با زمان سابق و رسیدگی به عملکرد دولت و جهاد سازندگی در روستاهای محروم از همه ی مواهب حتی آب آشامیدنی و درمانگاه و مقایسه با طول رژیم سابق با در نظر گرفتن گرفتاری به جنگ تحمیلی و پیامدهای آن از قبیل آوارگان میلیونی و خانواده های شهدا و آسیب دیدگان در جنگ و آوارگان میلیونی افغانستان و عراق و با نظر به حصر اقتصادی و توطئه های پی در پی امریکا و وابستگان خارج و داخلش ... و ده ها مسائل دیگر، تقاضا این است که قبل از آشنایی به
مسائل به اشکال تراشی و انتقاد کوبنده و فحاشی برنخیزید.(2)
امام خمینی(ره)

مقدمه

اگر پرسش از عملکرد انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی را پرسش از نحوه ی نگاه دین به حوزه ی عمومی و دگرگونی های اجتماعی تلقی کردیم و از این پرسش به عنوان یک پرسش بنیادی، انتظار داریم که فرآیند نوسازی یک جامعه ی دینی را مبتنی بر مفاهیم، تعاریف، روش ها و مبانی توسعه ی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نشان دهد، عملکرد نظام جمهوری اسلامی ایران در دو دهه ی گذشته پاسخ عملی به پرسش مذکور می باشد.
معیارهای ملموس این عملکرد هیچ گاه در سنجش بین موقعیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران عصر انقلاب اسلامی، با معیارهای جهانی و یا تکیه بر درآمد سرانه که عمدتاً مبتنی بر مصرف بیشتر کالاها و خدمات می باشد، به معیارهای درستی نایل نخواهد آمد. برای رسیدن به یک معیار واقعی در شرایطی که کشور ما در آن قرار دارد بهترین ملاک، مقایسه ی عملکرد دو نظام انقلابی است. یکی نظام مشروطه ی سلطنتی که حدود هفتاد و خورده ای سال با تمام قدرت در ایران حکومت کرد و دیگری نظام جمهوری اسلامی که حدود دو دهه و نیم است که در حال حکومت در ایران می باشد. به عبارت دیگر بر اساس تذکرهای پیشین برای شناخت عمق توانایی های جمهوری اسلامی، عملکرد بیست و پنج ساله ی این نظام را در مقابل تمام طول عمر هفتاد ساله ی نظام مشروطه ی سلطنتی قرار دادیم.
در این مقاله به یکی از مهم ترین مباحث مربوط به حوزه ی توسعه، یعنی توسعه ی انسانی خواهیم پرداخت. در حقیقت رسیدن به مفهوم توسعه ی انسانی در پیش زمینه های بحث دگرگونی نظام آموزشی و پژوهشی ایران وجود داشت و شاید این بحث می بایستی مقدم بر آن بحث مطرح می شد و بحث دگرگونی های نظام آموزشی ایران به عنوان یکی از نمادهای توسعه ی انسانی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گرفت. با قبول این اشکال و به منظور رفع این نقیصه ی روش شناختی، مباحث مربوط به بررسی های عملکرد انقلاب اسلامی در ایران را در قالب عنوان کلی توسعه ی انسانی که اصل و محور اساسی در نسبت با توسعه ی اجتماعی، توسعه ی سیاسی، توسعه ی فرهنگی و توسعه ی اقتصادی است، دنبال خواهیم کرد.
اهمیت و جایگاه توسعه ی انسانی را در مباحث پیشرفت و توسعه می توان در اصلی ترین محورهای این بحث در نمودار زیر نشان داد:
نمودار مذکور نشان می دهد که در محور همه ی مباحث مربوط به توسعه، مفهوم توسعه ی انسانی قرار دارد. در حقیقت توسعه ی انسانی حاوی تصویر روشنی از وضعیت جامعه برای شاخص های اصلاحات اجتماعی و اقتصادی است.
نمودارهای توسعه ی انسانی حاوی پیام های پر قدرتی درباره ی مدیریت امور، سیاست های اقتصادی، مسائل جمعیتی، محیط زیست، آموزش و پژوهش، اوضاع زنان و کودکان، بهداشت، تغذیه و امنیت غذایی و ده ها مفهوم دیگر در زیر ساخت های توسعه و پیشرفت جامعه است.
امروزه گزارش های توسعه ی انسانی درکشورها از جایگاه ویژه ای در سطح بین المللی برخوردار بوده و نفوذ زیادی در میان تصمیم گیرندگان، پژوهشگران، دانشگاهیان و حتی شهروندان پیدا کرده است.(3)
می گویند:
ایده ی توسعه ی انسانی با این پیش فرض اساسی ظهور کرد که درآمد، همه ی زندگی انسانی نیست. بنابراین پیشرفت انسانی را نمی توان تنها توسط درآمد سرانه اندازه گیری کرد.(4)
امروزه اهمیت شاخص های توسعه ی انسانی در برآورد میزان رشد و توسعه در کشورها، به قدری است که بسیاری از صاحب نظران دیدگاه های توسعه معتقدند که این شاخص از قدرت توضیحی بیشتری نسبت به تولید ناخالص ملی در بیان پیشرفت های انسانی در یک جامعه برخوردار است.
اولین گزارش ملی توسعه ی انسانی را کشور بنگلادش، در سال 1371 منتشر کرد و از آن زمان تا کنون گزارش های زیادی پیرامون توسعه ی انسانی منتشر شده است. اولین گزارش توسعه ی انسانی جمهوری اسلامی ایران در سال 1378با همکاری سازمان ملل متحد منتشر شد. پیش از این گزارش، در گزارش توسعه ی انسانی 1990 که نخستین گزارش جهانی است و توسط برنامه ی عمران ملل متحد (UNDP) منتشر شد، فرآیند توسعه ی انسانی حدود 130 کشور جهان بر مبنای سه سطح توسعه ی انسانی پایین، توسعه ی انسانی متوسط و توسعه ی انسانی بالا ارائه شد. این گزارش بر مبنای مهم ترین شاخص های توسعه یعنی: نمایه ی توسعه ی انسانی، سیمای محرومیت انسانی، سیمای توسعه ی انسانی، روندهای توسعه ی انسانی، تشکیل سرمایه ی انسانی، فاصله های بین شمال و جنوب، هزینه های واقعی شمال و جنوب، فاصله های بین مناطق شهری و روستایی، فاصله های بین مردان و زنان، بقا و توسعه ی کودکان، سیمای بهداشت و درمان، امنیت غذایی، سیمای آموزش و پرورش، اشتغال، ثروت و فقر، ازدحام در مناطق شهری، عدم تعادل های آموزشی، عدم تعادل های مربوط به هزینه های نظامی، عدم تعادل های مربوط به جریان منابع، ترازنامه ی جمعیتی، ترازنامه ی منابع طبیعی و حساب های درآمد ملی و غیره تنظیم و ارائه گردید. بر مبنای این دو گزارش، یعنی گزارش 1990 برنامه ی عمران ملل متحد و اولین گزارش ملی توسعه ی انسانی جمهوری اسلامی ایران، امکان برآورد تحولات بنیادینی که در طول بیست سال حاکمیت جمهوری اسلامی در ایران اتفاق افتاد، فراهم می شود.

مفهوم توسعه ی انسانی

توسعه ی انسانی را فرآیند بسط انتخاب های انسانی تعریف کرده اند. مقایسه ی این رویکرد با سه دیدگاه رفاه اقتصادی، نیازهای اساسی و توسعه ی منابع انسانی کمک بسزایی به درک بهتر توسعه ی انسانی می کند.
رویکرد رفاه اقتصادی، مصرف کالا و خدمات را اساس زندگی بهتر به شمار می آورد و از آنجایی که درآمد واقعی میزان مصرف افراد از کالاها و خدمات را تعیین می کند، شاخص رفاه اقتصادی، درآمد واقعی است در حالی که رویکرد توسعه ی انسانی، مصرف کالاها و خدمات را یکی از عناصر زندگی بهتر می داند و بر آوردن نیازهای روحی و گسترش ظرفیت های ذهنی را عنصر دیگر زندگی بهتر به شمار می آورد که از طریق پرورش قوای ذهنی به ویژه با آموزش حاصل می شود. لذا نمایانگر پیشرفت تحصیلی در کنار درآمد سرانه در اندازه گیری توسعه ی انسانی مورد استفاده قرار می گیرد.
رویکرد نیازهای اساسی اگر چه تأمین حداقل نیازهای مادی و غیرمادی را هدف قرار می دهد اما این هدف را از طریق در اختیار قرار دادن مجموعه ای از کالاها و خدمات تعقیب می کند و لذا از یک سو به دلیل عدم توجه به پرورش ظرفیت های ذهنی و مادی و از سوی دیگر به واسطه ی تأکید بر حداقل ها به جای تأکید بر زندگی بهتر، رویکرد توسعه ی انسانی تفاوت می یابد.
رویکرد توسعه ی منابع انسانی که غالباً با توسعه ی انسانی اشتباه گرفته می شود، اگر چه بر خلاف رویکردهای رفاه اقتصادی و نیازهای اساسی به ایجاد ظرفیت ها و پرورش توانمندی ها توجه دارد، هدف آن بر خلاف رویکرد توسعه ی انسانی، دستیابی به زندگی بهتر نیست بلکه هدف آن رشد بهره وری فیزیکی افراد برای دستیابی به رشد اقتصادی است. توسعه ی انسانی اگر چه بر رشد ظرفیت های مادی در کنار پرورش استعدادهای ذهنی تأکید می ورزد اما رشد اقتصادی را خود به عنوان ابزاری در خدمت زندگی بهتر انسان به شمار می آورد.
بنابراین تأکید بر مفهوم بسط انتخاب های انسانی، رویکردی کل نگر به زندگی بهتر است که از یک سو به ایجاد ظرفیت ها به جای تأکید بر مصرف کالاها و خدمات تأکید دارد و پایداری توسعه ی انسانی را تضمین می کند و از سوی دیگر بر پرورش استعدادهای ذهنی در کنار رشد ظرفیت های مادی تأکید می ورزد و سرانجام با هدف قرار دادن زندگی بهتر، افق پویایی را فراروی انتخاب های انسانی قرار می دهد.
بنابراین عناصر ضروری در رویکرد توسعه ی انسانی عبارتند از:
1. برابری، در قالب دسترسی برابر به فرصت ها
2. پایداری، در شکل مسئولیت نسبت به نسل های آینده که بایستی سهم مشابهی با نسل حاضر از توسعه داشته باشند.
3. بهره وری، در قالب سرمایه گذاری در منابع انسانی و ایجاد فضای قابلیت زایی که افراد را قادر به حداکثر بهره برداری از ظرفیت هایشان می سازد.
4. توانمند سازی، بدین معنی که مردم باید به سطحی از توسعه ی فردی دست یابند که به آنها امکان انتخاب بر اساس خواست های خود را بدهد.(5)
در توسعه ی انسانی سه شاخص اصلی مبنای تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.
الف. کسب دانش
ب. دسترسی به امکانات مادی لازم برای یک زندگی بهتر
ج. برخورداری از عمر طولانی توأم با سلامتی
در مفهوم کسب دانش، نرخ با سوادی بزرگسالان بر اساس دو سوم ارزش کلی، نرخ ترکیبی ثبت نام در مقاطع مختلف تحصیلی بر اساس یک سوم ارزش کلی و در دسترسی به امکانات مادی، قدرت خرید واقعی افراد و در ظرفیت سوم از امید به زندگی در بدو تولد استفاده می کنند. مقدار شاخص مذکور بین یک حداقل (صفر) و یک حداکثر (یک) قرار می گیرد.
کشورهای دارای شاخص توسعه ی انسانی پایین تر از 500% به عنوان کشورهای با توسعه ی انسانی پایین و کشورهای واقع در فاصله ی 500% و 799% کشورهای با توسعه ی انسانی متوسط و کشورهای با شاخص 800% تا یک به عنوان کشورهای با توسعه ی انسانی بالا محسوب می شوند.(127)

پی نوشت ها :

1. دکترای علوم سیاسی.
2. وصیت نامه ی سیاسی- الهی امام خمینی(ره)، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران: 1368، ص11 و 12 .
3. قابل ذکر است که در تهیه ی این مقاله از دو منبع اصلی پیرامون توسعه ی انسانی استفاده شده است.
گزارش توسعه ی انسانی 1990، گزیده مسائل اقتصادی- اجتماعی، آذر 1369، ضمیمه ی شماره ی مسلسل 105 و 106، سازمان برنامه و بودجه، مرکز مدارک اقتصادی و اجتماعی و انتشارات. همچنین اولین گزارش ملی توسعه ی انسانی جمهوری اسلامی ایران (1378)، سازمان برنامه و بودجه و سازمان ملل متحد، تهران: 1378، مرکز مدارک اقتصادی، اجتماعی و انتشارات.
4. اولین گزارش ملی توسعه ی انسانی جمهوری اسلامی ایران (1378)، ص17.
5. اولین گزارش ملی توسعه ی انسانی، ص34.

منبع: نشریه 15خرداد، شماره ی 4