نقش بنیاد پهلوی در اتلاف سرمایه های ملی

بازرگانی

1. شرکت بهداشتی عمران، واردات مواد دارویی و لوازم آرایش، بنیاد پهلوی، سهامدار عمده.
2. شرکت ماشن آلات عمرانی، واردات ماشین آلات راه سازی و ساختمانی، محمودرضا پهلوی سهامدار عمده.
3. شرکت سولرز ایران، واردات و حق العمل کاری، مهدی بوشهری، سهامدار عمده.
4. شرکت آپریل موزیک، پخش نوار و صفحه، مهدی بوشهری اکثریت سهام.
5. شرکت تکنیساز، واردات شیشه و لوازم برقی، مهدی بوشهری، اکثریت سهام.
6. شرکت بلیران، واردات و حق العمل کاری، مهدی بوشهری اکثریت سهام.
7. شرکت تولیدی و بازرگانی مهرآفرین، واردات و نمایندگی شهیار پهلبد، اکثریت سهام.
8. شرکت جان دیر پخش، واردات و فروش ماشین آلات کشاورزی و راه سازی جان دیر، عبدالرضا پهلوی سهامدار عمده.
9. شرکت توسعه ی تجارت شهاوران، احمدرضا پهلوی، سهامدار عمده.
10. شرکت بی. اند. اف: واردات و نمایندگی، بهمن پهلوی پسر غلامرضا، اکثریت سهام.

خدمات

1. شرکت ان. سی. ار. ایران: پخش لوازم الکترونیکی در ایران، بنیاد پهلوی (38%) با مشارکت نشنال کش رجیستر امریکا.
2. شرکت حفاری سد ایران، عملیات حفاری، بنیاد پهلوی، سهامدار عمده با مشارکت سد کوانیک.
3. شرکت خدمات دریایی ایران، بنیاد پهلوی کلیه ی سهام.
4. شرکت افست (چاپخانه ی 25 شهریور)، سرمایه 1000 میلیون ریال، سازمان شاهنشاهی خدمات، کلیه ی سهام.
5. بنگاه بخت آزمایی ملی، سازمان شاهنشاهی، خدمات کلیه ی سهام.
6. شرکت فوتبال ایران، بنیاد پهلوی، سهامدار عمده، (تیم پرسپولیس).
7. شرکت تدارکات و خدمات دریای باسکو، محمودرضا پهلوی سهامدار عمده.
8. شرکت سی. آر. سی: فاطمه پهلوی، سهامدار عمده (ساختمان بولینگ)
9. شرکت خدمات هواپیمایی ژاپن، شهرام پهلوی نیا، سهامدار عمده.
10. شرکت هواپیمایی ار تاکسی، شفیق ها، اکثریت سهام.
11. شرکت هواپیمایی خدمات ویژه، شفیق ها، جزو سهامداران.
12. سازمان آموزشی نومرز (انتشارات فرانکلین سابق) سازمان شاهنشاهی خدمات کلیه ی سهام.
13. س. ر. ی: بنیاد اشرف، کلیه ی سهام.
14. انجمن قایقرانی بادبانی، شهریار شفیق.
15. شرکت خدمات سینمایی و فیلمبرداری، مهدی بوشهری، اکثریت سهام.
16. شرکت گسترش صنایع سینمایی ایران، مهدی بوشهری، سهامدار عمده.
17. شرکت ایرساکو، مهدی بوشهری و شرکت استابلیشمن بیزنس دولوپمنت، کلیه ی سهام.
18. شرکت آب های معدنی دماوند، مهدی بوشهری و یک شرکت فرانسوی.
19. شرکت نان شهر، کارخانجات نان ماشینی، بنیاد شمس پهلوی، کلیه ی سهام.
20. شرکت کشتیرانی درایوند، شهباز پهلبد، اکثریت سهام.
21. کانون ورزشی مهر، مهرداد پهلبد (شوهر شمس).
22. شرکت کانوش، کارخانجات نان ماشینی، احمدرضا پهلوی، اکثریت سهام.
23. کلوپ ورزشی دریاکنار، غلامرضا پهلوی و بنیاد پهلوی، کلیه ی سهام.
24. شرکت مزون و دکور، سیمین دخت آتابای (نوه ی رضاشاه)، کلیه ی سهام.
25. شرکت ایران شکار، کامران آتابای.
26. شرکت جهانگردی ایران و ژاپن، بنیاد پهلوی جزو سهامداران.
27. شرکت هنداد، بنیاد پهلوی جزو سهامداران.
28. شرکت آریا لیرینگ، اجاره و فروش ماشین آلات، بنیاد پهلوی جزو سهامداران.
29. شرکت انبارهای عمومی، بنیاد پهلوی جزو سهامداران.
30. شرکت ایران ساسر (کامپنون برنارد) مقاطعه کاری و اداره ی اموال. شفیق ها جزو سهامداران.
31. شرکت لیزینگ ایران، عملیات لیزینگ، شفیق ها جزو سهامداران.
32. شرکت سافریران، معاملات رهن، شفیق ها، جزو سهامداران.
33. شرکت سافریناس، شفیق ها جزو سهامداران.
34. شرکت خانه ی ایران. امور حمل و نقل، مهدی بوشهری، سهامدار عمده.
35. سازمان تبلیغاتی فاکوپا، سازمان اجتماعی خدمات، کلیه ی سهام.
36. شرکت هتل شهسواران، محمودرضا پهلوی، اکثریت سهام.
37. شرکت هتل های لوکس ایران، بنیاد پهلوی، کلیه ی سهام.
38. سازمان عمرانی و توریستی نمک آبرود، بنیاد پهلوی سهامدار عمده.
39. شرکت هتل های ایران، بنیاد پهلوی 50 درصد سهام.
هتل هایی که بنیاد پهلوی، یا کلیه ی سهام آنها را در دست داشت و یا در آنها سهیم بود، از جمله عبارت بودند از: هتل های بابلسر، ونک، رامسر، جدید رامسر، آریا شرایتون، کورش، اینتر کنتیننتال شیراز، قدیم چالوس، جدید چالوس، گامرون بندرعباس، داریوش کوی سران تخت جمشید، متل پرسپولیس، نوشهر، هیات خزر، هایت مشهد، هیلتون تهران، متل تخت سر، هتل تخت سر، آب علی، شاهی، آمل، بوعلی همدان و...(1)
این آمارها نشان می دهد چگونه سرپرست خانواده ای که قبل از به دست گرفتن قدرت و سرنوشت مملکت با دربانی خانه ی اشراف، روزگار می گذراند و سرباز یک لاقبایی بیش نبود، در پایان حکومت پنجاه ساله ی خود و خاندانش با بیش از یک میلیارد دلار ثروت، یکی از ثروتمندترین افراد جهان به شمار می رود. نیویورک تایمز در 13 ژانویه 1979یعنی آخرین روزهای حکومت شاه می نویسد: میزان کلی و دقیق ثروت خانواده ی شاه ایران نامعلوم است اما با اطمینان می توان گفت که ثروت پهلوی در خاورمیانه فقط با دارایی ثروتمندان عربستان سعودی و خانواده ی الصباح در کویت قابل قیاس است... بانکداران امریکایی اظهار می دارند که بخش اعظم 2 تا 4 هزار میلیون دلار پولی که طی دو سال اخیر از ایران به امریکا منتقل شد به خانواده ی سلطنتی ایران تعلق داشت... بنیاد پهلوی به نقل از نیویورک تایمز منابع اصلی ثروت خصوصی شاه را تشکیل می دهد. (2)
آیا توسعه ی انسانی، توسعه ی اقتصادی و پیشرفت اجتماعی در چنین جامعه ای که بر اساس بررسی های اقتصادی فقط در سال 1338، 35/5% از کل هزینه ها به 10% از ثروتمندترین افراد و 51/7% از کل هزینه ها به 20% از افراد طبقات بالا تعلق داشت و در سطح پایین هرم اجتماعی 1/7درصد از کل هزینه ها به 10% از فقیرترین ها و 4/7% کل هزینه ها به 21% فقیرتر مربوط می شد و در جمع 27% از کل هزینه به 40% افراد با درآمد متوسط مربوط بود، چنین توزیع نامناسب و ظالمانه ای می توانست منجر به رشد اقتصادی و رشد منابع انسانی شود؟ آمارهای سال 1352نشان می دهد که این روند نامناسب، بنیاد توسعه ی انسانی ایران را از هم پاشیده و 55/5% از کل هزینه ها به 20% ثروتمندترین و 3/7% از کل هزینه ها به 20% فقیرترین ها و 26% از کل هزینه ها به 40% از جمعیت متوسط کشور تعلق گرفت. (3)
در توسعه ی انسانی، مهم ترین بحث توضیح مناسب برابری در استفاده از فرصت ها، پایداری در احساس مسئولیت نسبت به نسل های آینده، سرمایه گذاری در منابع انسانی و ایجاد فضای قابلیت زایی برای افرادی که قادر به بهره برداری از ظرفیت هایشان می باشند و توانمندسازی مردم به سطحی از توسعه ی فردی که امکان انتخاب بر اساس علایق و خواست های آنها را فراهم سازد مطرح است، در سطح همه ی کشور مطرح است. اما آمارهای سال 1354 نشان می دهد که بر اساس سیاست های رژیم پهلوی و خروج منابع مالی از کشور در توسعه ی انسانی، تفاوت فاحشی در نقاط مختلف کشور وجود داشته است. به عنوان نمونه درصد باسوادان نسبت به کل جمعیت هر استان، در تهران 62، در آذربایجان شرقی 27، در سیستان و بلوچستان 26 و در کردستان 25 بود. از کل کودکان هر استان، درصد کودکان دبستانی در تهران 74 در آذربایجان غربی 44، در سیستان و بلوچستان 40 و در کردستان 36 بود. در استان تهران برای هر 974 نفر یک پزشک، برای هر 5626 نفر یک دندان پزشک و برای هر 1820 نفر یک پرستار وجود داشت.
اما در استان کردستان برای هر 6477 نفر یک پزشک، برای هر 57294 نفر یک دندان پزشک و برای هر 46552 نفر یک پرستار وجود داشت و این نسبت در استان سیستان و بلوچستان به مراتب فاجعه آمیز بود. به طوری که برای هر 5311 نفر یک پزشک برای هر 51663 نفر یک دندان پزشک و برای هر 27064 نفر یک پرستار وجود داشت. این مسئله نسبت به جمعیت های استان ها نشان دهنده ی عمق نابسامانی ها و نارضایتی هایی است (4) که در برابر نابرابری های قومی و طبقاتی تا اواسط دهه ی 1350 به ضرب دلارهای نفتی و فریب مردم از طریق یارانه های مواد غذایی برای حداقل زندگی پنهان نگه داشته می شد و جامعه در جریان نابودی زیرساخت های توسعه ی انسانی قرار نمی گرفت.
با وجودی که درآمد ایران در سال های 1355 به حدود 20میلیون دلار و از کل درآمد نفتی 13میلیون دلار بین سال های 43 تا 53، به 38 میلیون دلار بین سال های 1353 تا 1356رسید، اما بخش قابل توجهی از این درآمدها صرف اسراف کاری های سلطنتی، بنا کردن قصرها و مصارف اداری غیرضروری، فساد بیش از حد، خرید تسلیحات غیر ضروری و سرمایه گذاری شخصی در خارج از کشور گردید.
فرآیند واردات کالا و پرهیز از سرمایه گذاری در زیرساخت های توسعه ی انسانی در این سال ها به مراتب افزایش پیدا کرد. به گونه ای که ایران در سال 1357 یکی از بزرگ ترین واردکنندگان کالا به شمار می رفت. جدول زیر به نقل از بانک مرکزی تا حدودی ترکیب واردات و صادرات را در سال های منتخب بین 40 تا 57 نشان می دهد.

جدول واردات و صادرات (به میلیارد ریال) (5)

سال

واردات

صادرات

40

17/47

59/9

43

79/56

48/11

46

45/90

62/13

50

66/157

27/26

51

65/193

86/33

53

07/448

25/39

56

20/1034

05/44

57

49/732

19/38


جدول مذکور تا حدودی عمق فاجعه در زیرساخت های اقتصادی و اجتماعی ایران را نشان می دهد. درصد رشد واردات نسبت به صادرات نشان می دهد که در طول این دو دهه چگونه رژیم شاه پس از سرکوبی مخالفان، هر چه بیشتر کشور را از جنبه ی بنیه های اقتصادی و اجتماعی و به عبارت دیگر از جنبه ی توسعه ی انسانی به سوی نابودی سوق داد.
در جداول زیر فرآیند تحولات فضای اجتماعی جمهوری اسلامی را تا سال 1376با تمام دوران رژیم مشروطه ی سلطنتی به صورت تطبیقی به تصویر خواهیم کشید تا تفاوت تحولات صورت گرفته در فرصت اندک نظام جمهوری اسلامی (با تمام مشکلاتی که داشته) با سایر دوره ها، مشخص شود.
همان طوری که در نمودار مذکور می بینیم، شاخص توسعه ی انسانی میانگین وزنی ساده ای است، از نماگری که بین یک حداقل (صفر) و یک حداکثر (یک) قرار می گیرد. کشورهای دارای شاخص توسعه ی انسانی پایین تر از 0/500به عنوان کشورهای با توسعه ی انسانی پایین و کشورهای واقع در فاصله 0/500 و 0/799کشورهای با توسعه ی انسانی متوسط و کشورهای با شاخص 0/800 تا یک به عنوان کشورهای با توسعه ی انسانی بالا محسوب می شوند. (6)
براساس نمودار مذکور، تغییر ارزش شاخص توسعه ی انسانی از سال 1339 تا سال 1357
علی رغم امکاناتی که رژیم مشروطه ی سلطنتی از آن برخوردار بود، رشد چشم گیری نداشته و ایران از جنبه ی سطح توسعه، در ردیف کشورهای با توسعه ی انسانی پایین قرار داشت. اما از سال 57 تا سال 74 علی رغم مشکلات انقلاب، جنگ تحمیلی، تحریم های اقتصادی و فشارهای اجتماعی و از همه مهم تر از هم پاشی سامان اجتماعی به خاطر انقلاب، روند رشد روزافزون توسعه ی انسانی در ایران روندی چشمگیر و دارای سیر صعودی از 452% به رقم 758% می باشد. روندی که بی تردید اگر نمودار شاخصه های آن را تا سال 1383ادامه دهیم، به مراتب رشد فزاینده ای را تا مرحله ی بالای رشد توسعه ی انسانی نشان خواهد داد.

پی نوشت ها :

1. آمارهای مذکور از نشریه ای تحت عنوان «اختاپوس صد پا» استخراج گردید. این نشریه در تاریخ تیرماه سال 1357 به چاپ رسید و نویسنده و ناشر آن مشخص نیست.
2. اطلاعات، شنبه، 23 دی ماه 1357، شماره 15758.
3. آبراهامیان، همان، ص551 و 552.
4. آبراهامیان، همان، ص553.
5. ثقفی خراسانی، همان، ص239.
6. اولین گزارش ملی توسعه ی انسانی جمهوری اسلامی ایران، ص35.

منبع: نشریه 15خرداد، شماره ی 4