نویسنده: محمدرضا پارسای محمودی



 

امنیت در روابط فرا آتلانتیک

سازمان ها و کنفرانس های بین المللی بازیگرانی دارند و با هدفی خاص به وجود می آیند. از سازمان ملل متحد به عنوان یکی از بزرگ ترین سازمان های بین المللی گرفته تا برخی کنفرانس های بین المللی مانند کنفرانس امنیتی مونیخ همگی دارای بازیگرانی هستند که برای رسیدن به اهداف و مقاصدی ویژه تلاش می کنند. با وجود این تجربه نشان داده است در این سازمان ها و مجامع بین المللی، وزن همه بازیگران یکسان نیست و برخی برای تحت تأثیر قرار دادن دیگر بازیگران و رسیدن به اهداف خود و در نهایت کنترل این سازمان ها و مجامع بین المللی، ابزارهای بیشتری در اختیار دارند. در نوشتار پیش رو تصویری از کنفرانس امنیتی مونیخ، بازیگران و اهداف آن ارائه شده است.
کنفرانس امنیتی مونیخ که نام کامل تر آن «کنفرانس مونیخ درباره سیاست امنیتی» است، کنفرانسی درباره خط مشی های امنیتی بین المللی به شمار می رود که هر سال در ماه فوریه در هتل بایریشر هوف شهر مونیخ برگزار می شود. سالانه حدود 250 تا 300 شرکت کننده از بیش از 40 کشور جهان در این کنفرانس شرکت می کنند و دیدگاه های خود را درباره مسائل امنیتی مرتبط با کشورهای حوزه آتلانتیک و همچنین توسعه روابط کشورهای این حوزه به بحث و بررسی می گذارند. البته باید توجه داشت مسائل امنیتی مربوط به کشورهای حوزه آتلانتیک، گستره ای به بزرگی جهان دارند. وزرا، اعضای پارلمان، نمایندگان رده بالای نیروهای مسلح، دانشمندان و نمایندگان رسانه ها در گردهمایی امنیتی مونیخ شرکت می کنند و درباره چالش های امنیتی - دفاعی و سیاسی کشورهای اروپایی و آمریکایی به بحث و گفت و گو می پردازند. کنفرانس امنیتی مونیخ بی اغراق مهم ترین گردهمایی بین المللی در حوزه امنیتی است. باید توجه داشت در این کنفرانس هیچ گونه تصمیمی اتخاذ نمی شود و شرکت کنندگان تنها دیدگاه های خود را بیان می کنند اما این به آن معنا نیست که این دیدگاه ها ارزشی ندارند زیرا عموماً از سوی نمایندگان کشورهایی بیان می شوند که آن کشورها در رأس هرم قدرت نظام بین الملل قرار دارند و از این رو نقطه نظرهای این افراد مورد تأیید دولت های متبوع آنها هم هست. به دلیل اهمیت این کنفرانس و بازتاب هایش در عرصه بین الملل، معمولاً آن را با اجلاس داووس (Davos) که جنبه اقتصادی دارد، مقایسه می کنند؛ به عبارت دیگر کنفرانس امنیتی مونیخ یک داووس امنیتی است. کنفرانس امنیتی مونیخ در سال 1962 توسط «اوالد فن کلایست» یکی از افسران سابق ارتش آلمان بنیان نهاده شد که در اواخر جنگ جهانی دوم در کودتایی علیه هیتلر شرکت کرده و پس از جنگ به کار نشر روی آورده بود. کلایست با این کار قصد داشت زمینه ای را برای گسترش مناسبات امنیتی و نظامی کشورهای دو سوی آتلانتیک فراهم بیاورد. تا زمان فروپاشی شوروی، تنها نمایندگانی از کشورهای غربی در کنفرانس امنیت مونیخ شرکت می کردند که طی آن مسائل امنیتی دوران جنگ سرد و جهان دو قطبی را مورد بحث و گفت و گو قرار می دادند. درباره آتلانتیک محور بودن کنفرانس امنیتی مونیخ - به ویژه در دوره یاد شده - همین بس که تا زمان فروپاشی شوروی راهبردهای امنیتی و دفاعی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در نشست های آن مورد تجزیه و تحلیل قرار می گرفت اما در سال 1999 گذشته از نمایندگان کشورهای عضو ناتو و اتحادیه اروپا، نمایندگان کشورهای اروپای شرقی و مرکزی هم توانستند در جلسات رسمی آن شرکت کنند. در یک دگرگونی دیگر در همین سال، نمایندگان و مدیران صنایع تسلیحاتی هم به این کنفرانس دعوت شدند. اکنون گذشته از آمریکا و کشورهای اروپایی، نمایندگان کشورهای قدرتمندی چون چین، روسیه و هند و شماری از کشورهای خاورمیانه و غرب آسیا هم در آن شرکت می کنند. هر سال یکی از موضوعات مهم مربوط به امنیت بین الملل در دستور کار کنفرانس قرار می گیرد. در چهل و هفتمین کنفرانس امنیتی مونیخ که تحولات خاورمیانه موضوع اصلی مورد نقد و بررسی شرکت کنندگان بود، نماینده ای از ایران حضور نداشت. موضوع هسته ای ایران در چهل و ششمین نشست امنیتی مونیخ که بین روزهای پنجم تا هفتم فوریه 2010 برگزار شد، بیشتر نگاه ها را به خود جلب کرده بود. در کنفرانس چهل و ششم، منوچهر متکی - وزیر خارجه وقت - به نمایندگی از ایران شرکت داشت. در چهل و پنجمین کنفرانس امنیتی مونیخ هم که بیشتر به مسأله خلع سلاح جهانی اختصاص پیدا کرده بود، علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی ایران حضور داشت. موارد دیگری چون اصلاح ساختار ناتو، موضوع هسته ای ایران و مشکلات افغانستان هم در کنفرانس چهل و پنجم مونیخ بررسی شد.

نگاهی به کنفرانس امنیتی چهل و هفتم مونیخ

چهل و هفتمین کنفرانس امنیتی مونیخ در روزهای چهارم تا ششم فوریه 2011 (15 تا 17 بهمن 1389) برگزار شد. در این کنفرانس افراد سرشناسی چون آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان و شماری از اعضای کابینه وی، بان کی مون دبیر کل سازمان ملل، دیوید کامرون نخست وزیر انگلستان، هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا، خانم کاترین اشتون مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و هرمان فان رامپوی رئیس شورای اتحادیه اروپا شرکت داشتند. حامد کرزای، رئیس جمهوری افغانستان هم از دیگر شرکت کنندگان این کنفرانس بود. کرزای در این کنفرانس تمام کوشش خود را به کار برد تا به نمایندگان کشورهای قدرتمند این اطمینان را بدهد که افغانستان نسبت به گذشته مکان امن تری شده است. سرنگونی بن علی در تونس در تاریخ 14 ژانویه 2011 (24 دی 1389) و شورش مردم به ستوه آمده مصر و برخی کشورهای عربی دیگر علیه حکومت های موروثی و استبدادی خود، باعث شده بود دستور کار کنفرانس چهل و هفتم مونیخ به شدت تحت تأثیر این رویدادها قرار بگیرد. این کنفرانس در حالی برگزار می شد که مردم مصر با اجتماع در میدان تحریر قاهره، خواهان بر کناری حسنی مبارک بودند و او برای ماندن بر اریکه قدرت دست و پا می زد. از این رو در چهل و هفتمین گردهمایی مونیخ، رخدادها و ناآرامی های کشورهای عرب آسیای غربی و شمال آفریقا به گونه ای ویژه مورد بررسی قرار گرفت. شرکت کنندگان همچنین به مواردی چون روابط ناتو و روسیه، اوضاع افغانستان، بحران اقتصادی و تأثیر آن بر ناتو و جنگ سایبری پرداختند. به همین دلیل کنفرانس امنیتی مونیخ سال 2011 با کنفرانس سال پیش از لحاظ مهم ترین موضوع تحت بررسی تفاوت پیدا کرد زیرا در کنفرانس امنیتی مونیخ سال 2010، موضوع هسته ای ایران بیشتر نگاه ها را به خود جلب کرده بود؛ البته موضوع هسته ای ایران در سال 2009 هم یکی از موضوعات عمده مورد توجه شرکت کنندگان بود.

دیدگاه آمریکا

یکی از موضوعات جالب توجه کنفرانس امنیتی مونیخ، اظهارات فرانک وایزنر (Frank Wisner) نماینده ویژه ایالات متحده در این کنفرانس بود. او از ادامه حکومت حسنی مبارک دفاع کرده و گفته بود تا زمانی که مصر به سوی دموکراسی حرکت کند، مبارک باید در جایگاه خود باقی بماند. اگر به زمان برگزاری کنفرانس مونیخ - 4 تا 6 فوریه 2011 - و زمان کناره گیری مبارک از قدرت - 11 فوریه 2011 - دقت کنیم، به خوبی پی می بریم نماینده ایالات متحده در آستانه اعتراضات گسترده مردم مصر علیه رژیم استبدادی مبارک تا چه میزان از تحولات مصر عقب بود و برداشتی نادرست از آن داشت. گفته های فرانک وایزنر بازتاب های گسترده ای داشت. شماری از رسانه ها از زد و بندهای اقتصادی فرانک وایزنر با دولت مصر پرده برداشتند و عده ای دیگر گفته های او را حماقت آمیز خواندند. وایزنر در تاریخ پنجم فوریه در کنفرانس امنیتی مونیخ گفته بود: «مبارک باید مصر را برای پیگیری اصلاحاتی اساسی هدایت کند.» همچنین نماینده ایالات متحده در این کنفرانس از ادامه کار مبارک تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری مصر در ماه سپتامبر 2011 جانبداری کرده و ادامه رهبری مبارک را حیاتی خوانده بود. او همچنین از سابقه 60 ساله مبارک برای خدمت به کشورش سخن گفت. گفته های وایزنر با واکنش شدید مردمی که در میدان تحریر گرد آمده بودند، روبه رو شد. اگرچه دولت اوباما هنگام قیام مردم مصر علیه مبارک می کوشید اظهارات جانبداری ای از مبارک به عمل نیاورد و در ظاهر از او می خواست به خواسته های مردم مصر احترام بگذارد و از خشونت علیه مردم پرهیز کند اما گفته های کسانی چون وایزنر نشان می دهد دولت اوباما از سیاست های خاورمیانه ای چند دهه اخیر ایالات متحده عدول نکرده و همچنان نگران امنیت و منافع بلند مدت متحدان منطقه ای خود - به ویژه تل آویو - است. تل آویو در این زمان به شدت نگرانی های خود را از رویدادهای مصر - و برخی دیگر از کشورهای عرب - ابراز کرده بود زیرا از پیامدهای روی کار آمدن دولتی اسلام گرا در مصر و از دست دادن یکی از مهم ترین هم پیمانان عرب خود می هراسید.
هیلاری کلینتون هم به عنوان وزیر امور خارجه و صدای دولت آمریکا در این کنفرانس گفته بود واشنگتن بر کناره گیری سریع مبارک از قدرت پافشاری نمی کند. از سوی دیگر هیلاری در بحث های گروه چهارگانه صلح خاورمیانه - متشکل از ایالات متحده، اتحادیه اروپا، سازمان ملل و روسیه - شرکت کرد. او همچنین همراه سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، قرار داد امضا شده موسوم به استارت جدید (New Start) را که به تأیید کنگره آمریکا و دومای روسیه رسیده بود، به طور رسمی اجرایی کردند. پس از کش و قوس های فراوان در روند تصویب پیمان استارت 2، سرانجام هیلاری کلینتون و سرگئی لاوروف در روز شنبه پنجم فوریه 2011 (16 بهمن 1389) اسناد تصویب شده استارت جدید را در کنفرانس امنیتی مونیخ با یکدیگر مبادله کردند.

بازی خوب کرزای در صحنه مونیخ

حامد کرزای، رئیس جمهور افغانستان با توجه به بضاعت کشورش از خودبازی قابل قبولی در کنفرانس امنیتی مونیخ به نمایش گذاشت. او در روز سوم این گردهمایی با اشاره به همکاری میان افغانستان و جامعه جهانی از دستاوردهای افغانستان در مبارزه با القاعده و تأمین امنیت در کشورش سخن گفت. کرزای در این راستا به افزایش نیروهای امنیتی افغانستان تا میزان 70 هزار نفر و همکاری آنها با نیروهای ایساف در جنگ علیه القاعده و طالبان اشاره کرد. وی گفت شرایطی امنیتی در افغانستان بهبود یافته و اعتماد مردم نسبت به آینده افزایش پیدا کرده است. حامد کرزای در ادامه از جامعه جهانی به خاطر قربانی هایی که در راه تأمین امنیت افغانستان و هزینه هایی که متحمل شده اند، تشکر کرد. به نظر می رسد حامد کرزای در این کنفرانس با قدر دانی از دولت های غربی و اشاره به پیشرفت های دولت افغانستان در مبارزه با تروریسم قصد داشت به جامعه جهانی و کشورهای غربی حاضر در افغانستان این اطمینان را بدهد که در افغانستان نسبت به گذشته شرایط بهتری حاکم شده است و از این رو دیگر نباید افغانستان را یکی از نگرانی های عمده امنیتی نظام بین الملل به شمار آورد. توجه به روند سخنرانی حامد کرزای در کنفرانس مونیخ هم نشان دهنده این امر است. کرزای در سخنرانی خود بلافاصله پس از تشکر از قدرت های غربی و رو به بهود خواندن اوضاع افغانستان نسبت به گذشته، به انتقال مسوولیت های امنیتی به نیروهای افغان تا سال 2014 میلادی اشاره کرد و از آمادگی کشورش برای برعهده گرفتن همه مسوولیت های امنیتی افغانستان تا این زمان سخن گفت. چنین امری علاقه مندی او را برای خروج نیروهای بین المللی از افغانستان و واگذاری امنیت این کشور به نیروهای افغان نمایان می سازد. در روز آخر کنفرانس امنیتی مونیخ جدای از دیدگاه هایی که از سوی طرف افغانی ارائه شد، میان دیگر شرکت کنندگان هم بحث های داغی درباره افغانستان در گرفته بود. به نظر می رسد ثبات در افغانستان همچنان یکی از موضوع های مورد توجه قدرت ها در سال های پیش رو باشد. حضور طالبان و القاعده در افغانستان، کشت و ترانزیت مواد مخدر، بحران های قومی و مذهبی، نبود یک دولت مقتدر و دخالت های پاکستان و برخی کشورهای دیگر در مجموع شرایطی را در افغانستان به وجود آورده اند که ممکن است ناتو و قدرت های اصلی تأمین کننده منابع این سازمان به بهانه آن بحث خروج از افغانستان را از موعد مقرر به تأخیر بیندازند.

دست های پشت پرده کنفرانس های نام آشنا
بازیگران دنیای ثروت و قدرت

واقعاً «به چه دلیل در کنفرانس امنیتی مونیخ درباره مسائل امنیتی بین المللی بحث و تبادل نظر صورت می گیرد؟» شاید برای پاسخ به این پرسش لازم باشد ببینیم «در کنفرانس مونیخ چه کسانی یا - به عبارت بهتر - چه طرف هایی درباره امنیت جهانی به گفت و گو و تبادل نظر می پردازند؟» نگاهی گذرا به شرکت کنندگان کنفرانس امنیتی مونیخ نشان می دهد بیشتر آنها از سوی کشورها و نهادهای قدرتمند و عموماً غربی نظام بین الملل شرکت کرده اند و از این رو خواهان تأمین منافع امنیتی این کشورها و نهادها هستند.
از این رو لازم است ارتباط این چنین گردهمایی هایی را با کنفرانس هایی چون داووس (Dovos) و گروه بیلدربرگ (Bilderberg Group) در نظر گرفت؛ هر چند در ظاهر میان آنها پیوندی دیده نشود. اگر چه موضوع نشست های مجمع جهانی اقتصاد - همان گونه که از نام آن پیداست - بحث های مرتبط با اقتصاد جهانی است و اعضای گروه بیلدربرگ هم در عرصه های سیاست، اقتصاد و رسانه به بحث و تبادل نظر می پردازند اما همه آنها از یک منطق برخاسته اند، و کمابیش با یک هدف تشکیل می شوند.
شهر داووس سوئیس هر ساله میزبان مجمع جهانی اقتصاد (Word Economic Forum) است. مجمع جهانی اقتصاد هم از زمان تشکیل تاکنون هر ساله میزبان نخبگان اقتصادی و سیاسی و روشنفکران و روزنامه نگاران برگزیده جهان بوده است. البته نام پیشین آن مجمع مدیرت اروپایی (European Management Forum) بود که در سال 1971 بنیان نهاده شد اما در سال 1987 نام آن به مجمع جهانی اقتصاد تغییر پیدا کرد.
برخی مخالفان، اجلاس های مجمع جهانی اقتصاد را که هر ساله در منطقه کوهستانی داووس تشکیل می شود، با توجه به شرکت کنندگان آن، گردهمایی «گربه های چاق در برف» نامیده اند. مخالفان این مجمع، نشست های آن را که هر ساله در ماه ژانویه برگزار می شود، نوعی تلاش برای جهانی سازی به نفع قدرت ها، سرمایه داران و شرکت های بزرگ می دانند که برای دیگر مردم جهان دستاوردی جز گسترش فقر و بیکاری نداشته اند.
گروه بیلدربرگ، کنفرانس بیلدربرگ یا باشگاه بیلدربرگ (Bilderberg Club) یکی دیگر از کانون های ثروت و قدرت جهانی است. به این کنفرانس که به صورت سالانه و غیر رسمی برگزار می شود تنها بین 120 تا 140 نفر از شخصیت های با نفوذ کشورهای اروپای غربی و آمریکای شمالی دعوت می شوند. تقریباً یک سوم شرکت کنندگان دولتمردان و افراد سیاسی و دو سوم باقیمانده هم نمایندگان بخش های مالی، صنعت و ارتباطات هستند.
اینکه چه موضوع ها و مواردی در کنفرانس بیلدربرگ مورد بحث و بررسی قرار می گیرند، توجه کارشناسان و روزنامه نگاران را از سال 1954 میلادی - سال تشکیل کنفرانس بیلدربرگ - تاکنون به خود جلب کرده است. برخی تحلیل گران بر این باورند این گردهمایی از سوی شرکت های چند ملیتی عمده و شخصیت های سیاسی ملی سرشناس تشکیل می شود تا به طور مشترک با معضلات و مسائل فوری و بلند مدتی که کشورهای غربی با آنها روبه رو هستند، مقابله کنند.
منبع: همشهری دیپلماتیک ش 48