دائرة المعارف «اخوان الصفا»
چنین سنت شده است که عنوان این جمعیت فکری که مرکزش در بصره بود و این عنوان را به خود داده بودند «برادران خلوص و دوستان وفا» ترجمه شود. راجع به کلمه ی
نویسنده: هانری کوربن با همکاری سید حسین نصر و عثمان یحیی
مترجم: سید اسد الله مبشری
مترجم: سید اسد الله مبشری
1. چنین سنت شده است که عنوان این جمعیت فکری که مرکزش در بصره بود و این عنوان را به خود داده بودند «برادران خلوص و دوستان وفا» ترجمه شود. راجع به کلمه ی «خلوص» بعضی ایراد گرفته اند مع ذلک این ترجمه کاملا معنی کلمه است. در این عبارت، خلوص به معنی «پاکی و عفاف» نیست بلکه مقابل کدورت است که به معنی تیرگی و عدم خلوص می باشد. با مطالعه ی کتاب آنان می توان دریافت که اینان « برادرانی بودند با دل پاکیزه، و وفادارانی در معرض هر آزمایش». در دائرة المعارف خود، خویش را جمعیتی از نیکوکاران یاد می کنند، از ذکر نام خویش خاموش. بطوری که معلوم کرده اند، تاریخ تنظیم کتاب قرن چهارم هجری/ دهم میلادی است. بعلاوه از طریق چند تن فیلسوف و مورخ، مثل توحیدی، ابن القفطی، شهرزوری، نام بعضی از کسانی را که در تألیف این اثر همکاری داشته اند، می شناسیم: ابوسلیمان بستی، مقدسی، علی بن هارون زنجانی، محمدبن احمد نهرجوری(مهرجانی) و عوفی.
در حقیقت، تنظیم این اثر فقط حاصل کار دسته ای از طرفداران تشیع نیست بلکه حاصل کوشش جمعیتی است که افکار مشخص اسماعیلی داشته اند، هر چند کتاب طوری محتاطانه تنظیم شده است که جز «ارباب دل» هیچکس چیزی از آن در نیابد. هدف این کتاب مسلماً هدف تبلیغی بوده است اما کلمه ی «عامه» به معنی خود بکار نرفته است زیرا محتوای کتاب چنان نیست که برای عموم نوشته شده باشد. اگر رونوشتهایی از این اثر در آن زمان در مساجد پخش و توزیع می شده به این منظور بوده است که حسب علم تعلیم و تربیت اسماعیلی، کسانی که استعداد و شایستگی این معرفت را داشته اند بیدار شوند و بدانند که بالاتر از شریعت و آیین ظاهری، چیزی دیگر وجود دارد، و شریعت فقط نفوس ضعیف و رنجور را به منزله ی پزشکی عالیقدر است، اما منظور از آنچه بالاتر از شریعت است، هدایت کردن مردمان است به مذهب پاک روحانی و به معانی عرفانی. نیز در این مورد نباید چنانکه معمول ماست از «آشتی» بین مذهب و فلسفه سخن بگوییم. از نظر باطنیه، مراتب معنی با حالت نسبی نفوس مطابقت دارد و تشکیلات مطلوب «برادران» بر این نکته مبتنی است.
بی شک، این کار اقدامی بود برای رهایی معنوی و روحانی، اما هدف، نه مکتب تعقلی بود نه «مذهب لاادری» (1) یا «مذهب توقف»؛ زیرا آن متفکران یعنی جمعیت اخوان الصفا «رهایی» را در مکتب تعقلی و مذهب لاادری نمی دانستند. منظور از آن این بود که پیروان را هدایت کنند تا با صفات خدایی زندگانی نمایند، این فلسفه ی ابتکاری درعداد فلسفه ی نبوی است.
2. پس هدف دایرة المعارف اخوان بصره، اشتمال بر همه ی معارف، و انتقال مفاهیم آن به مساعی نژاد بشری است. ظاهراً این دائرة المعارف از پنجاه و یک رساله تشکیل شده است اما چاپهای فعلی، پنجاه و دومین رساله ی این اثر را که گوئی با شتابزدگی به مجموعه ی رسالات افزوده شده است، نیز ارائه می دهد. رساله ها به چهار قسمت بزرگ دسته بندی شده است: چهارده رساله تعلیمات مقدماتی، ریاضیات و منطق را شرح می دهد، هفده رساله ی دیگر فلسفه ی طبیعی را که روانشناسی نیز جزء آن است بیان می کند، ده رساله در موضوع ماوراء الطبیعه و ده رساله ( که با رساله ی ضمیمه آن یازده رساله می شود) در مورد علوم خفیه و مسائل نجومی است.
بعضی از مطالب که اصل آن اسلامی است، بر معالم یونانی در مورد خصوصیات هر عدد، پیوند خورده است. اگر مشاهده می شود که این دائرة المعارف که علم حساب فیثاغورثی در آن محلی شایسته و مهم اشتغال کرده است، مشتمل بر پنجاه و یک رساله می باشد، و اگر می بینیم هفده رساله ی آن (51=3×17) راجع به فیزیک بحث می کند، برحسب تصادف نیست. ( عدد هفده در عرفان یهود دارای نقشی است.) بعلاوه، هفده، عدد اشخاصی است که به عقیده ی مغیره عارف شیعی، در روز ظهور امام مهدی [ع] دوباره زنده خواهند شد و هر یک از آنان به یکی از هفده حرف که اسم اعظم خداوند را ترکیب می کند نامیده خواهند شد. پنجاه و یک صوفی برگزیده که از دریای عین ومیم و سین سیرابند، بر دروازه های حران که شهرستان صابئین و مرکز خاوری مدرسه ی فیثاغورثی است مراقبند.
نزد اخوان، همان گرایش جابربن حیان که قبلا به آن اشاره شد وجود داشته است که اصل میزان را تا حد یک اصل ماوراء الطبیعه بالا برند. به عقیده ی جابر، هر فلسفه و هر علمی، یک میزان است. بالنتیجه میزان ( تعمق در اعداد ذهنی)، از فلسفه و کلیه ی محتوای فلسفه بالاتر و برتر است. همینطور نزد اخوان بصره، هر نظم و روش فنی دارای میزان مخصوص به خود می باشد، موازین، و «میزان اعلی» میزانی است که در قرآن ( سوره ی 21 آیه ی 48) راجع به روز قیامت ذکر شده است [ ونضع الموازین القسط لیوم القیمه فلاتظلم نفس شیئا و ان کان مثقال حبة من خردل اتینا بها و کفی بناحاسبین ] در این صورت، ( اصطلاح میزان، رنگ مخصوص شیعی و اسماعیلی می گیرد. منظور از « قسطاس مستقیم» ( در سوره ی 17 آیه ی 37 و سوره ی 26 آیه ی 182 قرآن [مجید] آمده است [ وافوا الکیل اذا کلتم و زنوا بالقسطاس المستقیم ذلک خیرواحسن تاویلا- وزئوا بالقسطاس المستقیم]) عبارت است از این تعادل و عدالت، که اصطلاح عدل را، با طنین فلسفی و مذهبی آن مرتبط می سازد زیرا قسطاس مستقیم، عمل امام روز رستاخیز است [ که انتظار ظهور او، مرجع ایمان اخوان، می باشد].
3. اخوان، اساس فکری نظام خود را تعیین کرده اند. این اساس نسبت به کیفیات معنوی که با افزایش عمر، تکامل می یابد دارای چهار درجه می باشد ( مفهوم زیارت مکه، به رمز زیارت حیات تحول می یابد.) 1. جوانان بین 15 و30 سالگی که حسب قوانین طبیعت شکل گرفته اند، 2. مردان بین 30 و40 سالگی که با خرد دنیوی و با معرفتی که محصول مقایسه ی اشیاء است تعلیم یافته اند، 3. از چهل سالگی به بعد، سالک، شایسته ی آن می گردد تا به اسرار روحانی که در پرده ی ظاهر شریعت مکتوم است آشنا گردد، طریقه ی معرفت آن همان طریقه ی معرفت انبیاء می باشد 4. از سن پنجاه سالگی ادراک واقعیت روحانی باطنی در مجموعه ی امور و اشیاء آسان است، پس طرز معرفت آن، معرفتی ملکوتی می باشد که بر معنی کتاب منزل همانطور تسلط دارد که بر کتاب تکوین. (2) تشکیلات این طبقه بندی و درجات، بنا به توضیحاتی که در کتاب اسرارمذهبی و تقویم فلاسفه بیان شده، منحصراً براستعداد درونی و مرتبه ی روحانی مبتنی است. این طرز فکر، ترکیبی از نحوه ی ادراک صابئین و دریافت اسماعیلیان است. از اینجا می توان فهمید که «اخوان» نیز مانند سابقین خود در معرض حوادث و شکنجه ی روزگار بوده اند چنانکه همه ی مردان خدا در مدت غیبت و «دور الستر» (3) هدف آنند.
4. از این قرار وقتی کتاب بزرگ الرسالة الجامعه را که پنجاه و دومین رساله ی واقعی دایرة المعارف است مطالعه می کنیم، در مورد مساعی اسماعیلی اخوان الصفا هیچ تردید حاصل نمی شود. این رساله، از عمق مسائلی که در دایرة المعارف مطرح شده، پرده برداشته است. رساله با تاریخ آدم ( معنی باطنی خروج آدم از بهشت) درست همانسان که خلاصه ی آن را گفتیم آغاز می گردد. حدیث مسلم اسماعیلی، این رساله را به دومین امام مستور از ائمه ی ثلاثه اسناد می دهد و این امام واسطه ی بین محمد بن اسماعیل ( پسر امام اسماعیل که اسماعیلیان نام خود را از او گرفته اند) و عبیدالله، مؤسس سلسله ی فاطمی ( متولد به سال 260 هجری/874 میلادی) است. می دانیم که شعبه های شیعه ی دوازده امامی و شیعه ی اسماعیلیه از زمان امام هفتم از یکدیگر جدا شدند. اینک بیاد آوریم که نباید مفهوم «اختفاء وستر» را که به معنی زمان زندگانی امامان واسطه می باشد، با مفهوم «غیبت» که مربوط به امام دوازدهم، و عقیده ی شیعه ی امامیه است اشتباه کرد. امام محمد ( نتیجه ی پسری امام اسماعیل) بین قرن دوم هجری ( هشتم میلادی) و قرن سوم هجری ( نهم میلادی)، کبیر شد. روایت اسماعیلی او را نیز در تألیف و اداره ی دایرة المعارف اخوان، بعنوان مؤلف یا مدیر سهیم می داند. برای حل مسأله توالی تاریخ حوادث، می توان عقیده ی و .ایوانف را پذیرفت که می گوید در زمان امام، هسته ی این کتاب وجود داشته است و بعدها با اضافات پیاپی، بصورت رسائل اخوان الصفا در آمده است. اما راجع به عقیده ی پابرجای اهل تسنن در مورد اخوان الصفا و رسائل آنان، کافی است یادآوری کنیم که خلیفه مستنجد (554 هجری/1150 میلادی) فرمان داد تا کلیه ی نسخه های کتاب مزبور را که در کتابخانه های عمومی و خصوصی وجود داشت ( با آثار ابوعلی سینا)بسوزانند. با این همه، کتاب باقی ماند و به فارسی و ترکی ترجمه گردید و کلیه ی متفکران و عارفان اسلامی را تحت تأثیری شگرف قرار داد.
در حقیقت، تنظیم این اثر فقط حاصل کار دسته ای از طرفداران تشیع نیست بلکه حاصل کوشش جمعیتی است که افکار مشخص اسماعیلی داشته اند، هر چند کتاب طوری محتاطانه تنظیم شده است که جز «ارباب دل» هیچکس چیزی از آن در نیابد. هدف این کتاب مسلماً هدف تبلیغی بوده است اما کلمه ی «عامه» به معنی خود بکار نرفته است زیرا محتوای کتاب چنان نیست که برای عموم نوشته شده باشد. اگر رونوشتهایی از این اثر در آن زمان در مساجد پخش و توزیع می شده به این منظور بوده است که حسب علم تعلیم و تربیت اسماعیلی، کسانی که استعداد و شایستگی این معرفت را داشته اند بیدار شوند و بدانند که بالاتر از شریعت و آیین ظاهری، چیزی دیگر وجود دارد، و شریعت فقط نفوس ضعیف و رنجور را به منزله ی پزشکی عالیقدر است، اما منظور از آنچه بالاتر از شریعت است، هدایت کردن مردمان است به مذهب پاک روحانی و به معانی عرفانی. نیز در این مورد نباید چنانکه معمول ماست از «آشتی» بین مذهب و فلسفه سخن بگوییم. از نظر باطنیه، مراتب معنی با حالت نسبی نفوس مطابقت دارد و تشکیلات مطلوب «برادران» بر این نکته مبتنی است.
بی شک، این کار اقدامی بود برای رهایی معنوی و روحانی، اما هدف، نه مکتب تعقلی بود نه «مذهب لاادری» (1) یا «مذهب توقف»؛ زیرا آن متفکران یعنی جمعیت اخوان الصفا «رهایی» را در مکتب تعقلی و مذهب لاادری نمی دانستند. منظور از آن این بود که پیروان را هدایت کنند تا با صفات خدایی زندگانی نمایند، این فلسفه ی ابتکاری درعداد فلسفه ی نبوی است.
2. پس هدف دایرة المعارف اخوان بصره، اشتمال بر همه ی معارف، و انتقال مفاهیم آن به مساعی نژاد بشری است. ظاهراً این دائرة المعارف از پنجاه و یک رساله تشکیل شده است اما چاپهای فعلی، پنجاه و دومین رساله ی این اثر را که گوئی با شتابزدگی به مجموعه ی رسالات افزوده شده است، نیز ارائه می دهد. رساله ها به چهار قسمت بزرگ دسته بندی شده است: چهارده رساله تعلیمات مقدماتی، ریاضیات و منطق را شرح می دهد، هفده رساله ی دیگر فلسفه ی طبیعی را که روانشناسی نیز جزء آن است بیان می کند، ده رساله در موضوع ماوراء الطبیعه و ده رساله ( که با رساله ی ضمیمه آن یازده رساله می شود) در مورد علوم خفیه و مسائل نجومی است.
بعضی از مطالب که اصل آن اسلامی است، بر معالم یونانی در مورد خصوصیات هر عدد، پیوند خورده است. اگر مشاهده می شود که این دائرة المعارف که علم حساب فیثاغورثی در آن محلی شایسته و مهم اشتغال کرده است، مشتمل بر پنجاه و یک رساله می باشد، و اگر می بینیم هفده رساله ی آن (51=3×17) راجع به فیزیک بحث می کند، برحسب تصادف نیست. ( عدد هفده در عرفان یهود دارای نقشی است.) بعلاوه، هفده، عدد اشخاصی است که به عقیده ی مغیره عارف شیعی، در روز ظهور امام مهدی [ع] دوباره زنده خواهند شد و هر یک از آنان به یکی از هفده حرف که اسم اعظم خداوند را ترکیب می کند نامیده خواهند شد. پنجاه و یک صوفی برگزیده که از دریای عین ومیم و سین سیرابند، بر دروازه های حران که شهرستان صابئین و مرکز خاوری مدرسه ی فیثاغورثی است مراقبند.
نزد اخوان، همان گرایش جابربن حیان که قبلا به آن اشاره شد وجود داشته است که اصل میزان را تا حد یک اصل ماوراء الطبیعه بالا برند. به عقیده ی جابر، هر فلسفه و هر علمی، یک میزان است. بالنتیجه میزان ( تعمق در اعداد ذهنی)، از فلسفه و کلیه ی محتوای فلسفه بالاتر و برتر است. همینطور نزد اخوان بصره، هر نظم و روش فنی دارای میزان مخصوص به خود می باشد، موازین، و «میزان اعلی» میزانی است که در قرآن ( سوره ی 21 آیه ی 48) راجع به روز قیامت ذکر شده است [ ونضع الموازین القسط لیوم القیمه فلاتظلم نفس شیئا و ان کان مثقال حبة من خردل اتینا بها و کفی بناحاسبین ] در این صورت، ( اصطلاح میزان، رنگ مخصوص شیعی و اسماعیلی می گیرد. منظور از « قسطاس مستقیم» ( در سوره ی 17 آیه ی 37 و سوره ی 26 آیه ی 182 قرآن [مجید] آمده است [ وافوا الکیل اذا کلتم و زنوا بالقسطاس المستقیم ذلک خیرواحسن تاویلا- وزئوا بالقسطاس المستقیم]) عبارت است از این تعادل و عدالت، که اصطلاح عدل را، با طنین فلسفی و مذهبی آن مرتبط می سازد زیرا قسطاس مستقیم، عمل امام روز رستاخیز است [ که انتظار ظهور او، مرجع ایمان اخوان، می باشد].
3. اخوان، اساس فکری نظام خود را تعیین کرده اند. این اساس نسبت به کیفیات معنوی که با افزایش عمر، تکامل می یابد دارای چهار درجه می باشد ( مفهوم زیارت مکه، به رمز زیارت حیات تحول می یابد.) 1. جوانان بین 15 و30 سالگی که حسب قوانین طبیعت شکل گرفته اند، 2. مردان بین 30 و40 سالگی که با خرد دنیوی و با معرفتی که محصول مقایسه ی اشیاء است تعلیم یافته اند، 3. از چهل سالگی به بعد، سالک، شایسته ی آن می گردد تا به اسرار روحانی که در پرده ی ظاهر شریعت مکتوم است آشنا گردد، طریقه ی معرفت آن همان طریقه ی معرفت انبیاء می باشد 4. از سن پنجاه سالگی ادراک واقعیت روحانی باطنی در مجموعه ی امور و اشیاء آسان است، پس طرز معرفت آن، معرفتی ملکوتی می باشد که بر معنی کتاب منزل همانطور تسلط دارد که بر کتاب تکوین. (2) تشکیلات این طبقه بندی و درجات، بنا به توضیحاتی که در کتاب اسرارمذهبی و تقویم فلاسفه بیان شده، منحصراً براستعداد درونی و مرتبه ی روحانی مبتنی است. این طرز فکر، ترکیبی از نحوه ی ادراک صابئین و دریافت اسماعیلیان است. از اینجا می توان فهمید که «اخوان» نیز مانند سابقین خود در معرض حوادث و شکنجه ی روزگار بوده اند چنانکه همه ی مردان خدا در مدت غیبت و «دور الستر» (3) هدف آنند.
4. از این قرار وقتی کتاب بزرگ الرسالة الجامعه را که پنجاه و دومین رساله ی واقعی دایرة المعارف است مطالعه می کنیم، در مورد مساعی اسماعیلی اخوان الصفا هیچ تردید حاصل نمی شود. این رساله، از عمق مسائلی که در دایرة المعارف مطرح شده، پرده برداشته است. رساله با تاریخ آدم ( معنی باطنی خروج آدم از بهشت) درست همانسان که خلاصه ی آن را گفتیم آغاز می گردد. حدیث مسلم اسماعیلی، این رساله را به دومین امام مستور از ائمه ی ثلاثه اسناد می دهد و این امام واسطه ی بین محمد بن اسماعیل ( پسر امام اسماعیل که اسماعیلیان نام خود را از او گرفته اند) و عبیدالله، مؤسس سلسله ی فاطمی ( متولد به سال 260 هجری/874 میلادی) است. می دانیم که شعبه های شیعه ی دوازده امامی و شیعه ی اسماعیلیه از زمان امام هفتم از یکدیگر جدا شدند. اینک بیاد آوریم که نباید مفهوم «اختفاء وستر» را که به معنی زمان زندگانی امامان واسطه می باشد، با مفهوم «غیبت» که مربوط به امام دوازدهم، و عقیده ی شیعه ی امامیه است اشتباه کرد. امام محمد ( نتیجه ی پسری امام اسماعیل) بین قرن دوم هجری ( هشتم میلادی) و قرن سوم هجری ( نهم میلادی)، کبیر شد. روایت اسماعیلی او را نیز در تألیف و اداره ی دایرة المعارف اخوان، بعنوان مؤلف یا مدیر سهیم می داند. برای حل مسأله توالی تاریخ حوادث، می توان عقیده ی و .ایوانف را پذیرفت که می گوید در زمان امام، هسته ی این کتاب وجود داشته است و بعدها با اضافات پیاپی، بصورت رسائل اخوان الصفا در آمده است. اما راجع به عقیده ی پابرجای اهل تسنن در مورد اخوان الصفا و رسائل آنان، کافی است یادآوری کنیم که خلیفه مستنجد (554 هجری/1150 میلادی) فرمان داد تا کلیه ی نسخه های کتاب مزبور را که در کتابخانه های عمومی و خصوصی وجود داشت ( با آثار ابوعلی سینا)بسوزانند. با این همه، کتاب باقی ماند و به فارسی و ترکی ترجمه گردید و کلیه ی متفکران و عارفان اسلامی را تحت تأثیری شگرف قرار داد.
پی نوشت ها :
1. Agnosticisme.
2. Liber mundi.
3. Cycle d 'occultation.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}