اندیشه ی سیاسی سید عبدالحسین لاری
«قانون ملی و فواید کلی غیر متناهی اولی کلی، فعلی عدلی و مصالح کلی و سلطنت اسلامی عدل و اعتدال به موجب «و از احکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل» وجوب الزام و التزام از عمال و ضباط و حکام بر وجه ضمانت و غرامت و سیاست شرعی بر مخالفت عدل و تعدیل بین رعیت در گفتار و کردار و رفتار به حق و صدق و عدل و نصح و اعتدال در حال و احوال و ترک عادت سیئه شوم مشئوم بی اعتدالی از اصحاف به هر اسم و رسم و بهانه و قلق و جریمه و سرانه و تذکره و قرنطینه و جزای نقدینه و سایر حرکات وحشیانه با هر آشنا و بیگانه از فنون ظلم و عدوان و فدیه و بهتان بر خصوص مسلمانان و بندگان بی پناه و بی گناه است.»
از دیدگاه این فقیه مجاهد، اجرای عدالت و ستم ستیزی محوری ترین و اساسی ترین احکام، تصمیمات و اقدامات حکومت است.
وی در این باره چنین می نویسد:
«بلکه تمام اسلام و ایمان، جنان، ریحان، رضا، رضوان ناشی و منتهی به سلطان عدل و احسان و برکت و قرآن و امام زمان، چنانچه تمام کفر و کفران، نقص و نقصان، تمام عوالم امکان راجع و مرجوع و ناشی و مسبب و منتهی به ظلم و عدوان و جور و طغیان است لاغیر. این است که سلطان عادل شریک در عبادت و صلاح تمام عباد و صلحا است. سلطان ظالم شریک در کفر و فسق تمام کفره و فسقه است. چنانچه فرمود تعالی: من قتل نفساً بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعاً و من احیا الناس فکانما احیا الناس جمیعاً.(1)»
اتحاد ملت و دولت
سید عبدالحسین لاری در رساله قانون در اتحاد ملت و دولت نیز که برای مبارزه با مستبدان منتشر ساخت از فریبکاری مستبدان سخن می گوید. وی در این رساله هوشمندانه روش های خودکامگان را در خاموش کردن صدای آزادیخواهان شرح می دهد. آن مجتهد مجاهد به مردم هشدار می دهد که غارتگران ثروت های عمومی به آسانی حاضر نیستند از منافع خویش دست بردارند و برای سرکوب نهضت های آزادی بخش به وسایل رذیلانه ی بسیار توسل می جویند.رساله ی سید عبدالحسین لاری در اوج درگیری های مشروطه خواهان و استبدادطلبان و پیش از به توپ بستن مجلس اول توسط محمدعلی شاه قاجار برای آگاهی عموم مردم با چاپ سنگی در مطبعه ی محمدی شیراز به چاپ رسیده بود. سید، هواخواهان ابطال مشروطیت و استبداد طلبان را نکوهش می کند و می گوید:
«هواخواهان ابطال مشروطیت و استبدادطلبان، اکنون با حیله ای جدید قدم به میدان نهاده اند و با شعار حقی کمر به نابودی مشروطیت بسته اند و می گویند: مشروطه نمی خواهیم، ما دین نبی خواهیم.» آری، انما کلمة حق یراد بها الباطل(2) (آنان سخن حقی بر لب دارند ولی اراده ی آنها بر باطل استوار است.) این گونه شعارها را دستاویز خود قرار داده اند و با مغلطه کاری بر مشروطیت خرده می گیرند و در پی آنند که آتشکده استبداد را بیفروزند و بیش از گذشته، بر فتنه و فساد و کشتار و چپاول مردم و ویرانی شهرها بپردازند و آتش نمرود و شداد و یزید و ابن زیاد را شعله ور سازند و همکاری و همبستگی و مودت و اتحاد مردم را بر هم زده و آنها را به تفرقه بکشانند. تکیه گاه مسلمین، یعنی اتحاد و همبستگی جامعه ی اسلامی را از بین ببرند و در میان مؤمنان جدایی افکنند، و بدین گونه برآنند تا با خدا و رسولش به پیکار برخیزند و در برابر مجلس برگزیدگان، مجلس ضرار به پا دارند.(3)...
اینان، در هر گوشه و کنار و کوچه و بازار، تبلیغات سوء و رفتارهای ناپسند به برانگیختن اشرار پرداخته اند.»
سید عبدالحسین لاری در پایان این نامه اشراری را که به نام دین به مشروطه خواهان حمله می کردند با آوردن آیه 121 سوره ی انعام از «دوستان شیطان» می داند و می نویسد:
«اکنون امتحان الهی فرا رسیده است و آزمایش میان کفر و ایمان در جریان است و ستمگری و بیدادگری دوره ی آخر الزمان در حال طغیان قرار گرفته است.(4)»
سید بزرگوار در فصل چهارم آن رساله بار دیگر از نقشه های محمدعلی شاه برای از بین بردن مجلس و تأسیس یک مجلس دست نشانده سخن می گوید:
«هیچ کس حق ندارد در مقابل مجلس برگزیدگان برای ایجاد تفرقه و اختلاف در میان مؤمنین و به منظور ستیز و محاربه با خدا و رسول خدا (ص)، همچون منافقان صدر اسلام که در مقابل مسجد پیامبر "مسجد ضرار" ساختند، مجلس ضرار برپا کند... زیان این گونه افراد برای امت اسلامی از زیان لشکر یزیدبن معاویه بر لشکر حسین بن علی -علیه السلام- بیشتر و افزونتر است.(5)»
و سرانجام می نویسد:
«هیچ یک از افراد مجاز نیستند که مجلس تأسیس کنند و تعیین و انتخاب نمایند، مگر آنکه حاکم شرعی که عدالتش مسلم و محرز شده، اذن و رخصت دهد و حاکم شرع باید از مشروطه خواهان باشد و نه از مستبدین.»
سید عبدالحسین هوشمندانه کسانی را که دین را وسیله ی تثبیت حکومت خویش می سازند و حکومتی استبدادی پدید می آورند مفسد فی الارض می داند و می نویسد که «مستبدان در برابر مجلسی که بر مبنای تقوی است به تأسیس "مجلس ضرار" دست می زنند و "اشرار را همچون چهارپایان" به دور خود جمع می کنند...
...مستبدین بر آنند تا با خدا و رسول او به ستیز برخیزند. این مستبدین از هر جهت در حکم مفسدین فی الارض و محارب با مسلمین هستند.(6)»
دکتر محمدباقر وثوقی در کتاب لارستان و جنبش مشروطیت درباره ی نقش سید عبدالحسین لاری در این جنبش می نویسد:
«پیروان مذهبی او به دلایل گوناگون بر گرد او جمع آمده و طیفی گسترده از قدرت را به نمایش گذاشتند. بیشترین یاران او را مردم عادی و ستمدیدگان شامل می شد که برای رهایی از ظلم و ستم رفته بر خود، به او پناه آوردند و بر همین منوال "سید" در اولین رساله ی سیاسی اش که در سال 1314 هـ.ق به چاپ رسیده، لبه ی تیز حمله ی خویش را علیه مظاهر ظلم متوجه نموده و بنا به پیشنهاد شورای مشورتی نام آن را "آیات الظالمین"نهاده، مردم با این تمایلات با او همداستان گشته و در حضور گسترده خویش را اعلام نمودند و در تمامی بحران ها یار و یاورش گشتند. همراهی مردم، بازرگانان، کشاورزان و روحانیون منطقه باعث گردید که "سید" در آستانه مشروطیت به عنوان قطب سیاسی مطرح گردید و عملاً وارد درگیری نهضت شده و به عنوان مبارز و متفکری سیاسی مطرح گردد.(7)»
سید محمد تقی آیت اللهی در کتابی با عنوان سید عبدالحسین پیشاهنگ نهضت مشروطیت در جنوب می نویسد:
«مرحوم سید عبدالحسین لاری، از علما و مجتهدین اعلم جنوب و از طرفداران جدی مشروطه بود که از بدو ظهور نهضت مشروطیت در این حرکت نقش عمده ای داشت و برای آزادی ایران از قید استبداد نبردی را در بخش های جنوبی کشور علیه ستم، استبداد و حکومت قاجار آغاز کرده بود. وی حکم جهاد علیه مستبدین فارس به ویژه محمد رضا خان قوام الملک را صادر کرد و پیوسته با استبداد طلبان جنگید.
قوام الملک گذشته از روش و خواست خود گوش به فرمان شاه داشت و آغاز ناسازگاری و زد و خورد را با مردم گذاشته بود. در دستگاه او یک تن دانشمند و آگاه بر راز انقلاب و دانا به رموز روانشناسی و بیداری مردمی که به حقوق خویش آشنا شده و رشد سیاسی یافته بودند پیدا نمی شد. نوکران او افرادی سودجو بودند. اهل قلم این دستگاه همه رشوه گیر و حساب ساز و خرج تراش بوده، تنها هنرشان کرنش در برابر ارباب بود.»
مخالفت محمدرضا خان با اساس مشروطیت آن قدر ادامه یافت تا اینکه سید بر ضد مستبدان فارس به ویژه محمدرضا خان قوام الملک، حکم جهاد صادر کرد و خود با نیروی رزمی اش شجاعانه با آنان به نبرد پرداخت، زمانی که احساس کرد مسئله مشروطه در شیراز در معرض خطر قرار گرفته و آزادی خواهان نیاز به کمک دارند با نیروی خود آهنگ شیراز نمود و هنگام ورود به شهر، مردم شیراز از وی و سپاهیانش استقبال باشکوهی کردند. آنگاه سید برای عرض ادب و زیارت، وارد صحن مقدس حضرت احمد بن موسی شاه چراغ-علیه السلام- گردید و همان جا منزل گرفت. دستگاه دولت و عوامل مزدور استبداد و قوامی ها، سید و همراهانش را محاصره کرده و گنبد شاه چراغ را به گلوله بستند، آب و نان را نیز بر روی سید و یارانش بستند! ولی بحمدالله به هیچ یک از مجاهدان راه اسلام آسیبی نرسید.(8)
در بخشی از مندرجات جلد اول کتاب آبی، که از نشریات وزارت امور خارجه انگلستان و در واقع گزارش مأموران مخفی انگلیس راجع به اوضاع ایران است، راجع به مرحوم سید عبدالحسین لاری و حوادث شیراز آمده است:
«قسمتی از خلاصه حوادث یک ماهه شیراز: روز سیزدهم ماه اکتبر سید عبدالحسین لاری با هفتاد نفر از مریدان خویش وارد شیراز گردید به عنوان اینکه از مجلس ملی حمایت نماید و مقصود از این هیجان همانا ضدیت با قوام و پسران اوست که به شیراز معاودت نکنند. هنگام ورود جمعیت کثیری به استقبال وی شتافتند. غرض عمده اش اضمحلال و تحلیل قوای قوامیان باشد. روز جمعه هجدهم اکتبر امام جمعه که مایل نبود سید لاری در مسجد اقامه ی نماز جماعت (نماز جمعه) نماید. او خود بدان جا رفت که ادای فریضه را به امامت خویشتن به جا آورد.»
نبردی سخت بین طرفداران سید و مخالفان آغاز می شود. مأمور گزارشگر پس از شرح نبرد ادامه می دهد:
«...از آن میان معروف است یک نفر مجروح گردید. سپس هر دو فرقه شتافتند که تلگرافخانه را متصرف شوند، ولی قوامیان زودتر آن مکان را به تصرف در آورده و کسان سید را از دخول بدان محل مانع آمدند.
همان روز مقارن غروب بعضی از قوامیان غفلتاً بر عده ای از مدعیان خویش حمله آورده، نه قبضه تفنگ از ایشان جبراً به غنیمت گرفتند، از هجدهم تا بیست و سوم ماه اکتبر اغتشاش مداومت داشت، و گاهی از اوقات از تلگرافخانه که چهارصد نفر از قوامیان آنجا را مأمن قرار داده و نیز از مسجد که هزار نفر از حامیان سید آن مکان را سنگرگاه ساخته بودند به شدت شلیک می شد...»
در گزارش بالا نگرانی مأمور مخفی انگلیس از تعداد یاران سید عبدالحسین لاری و پیروزی آنها به خوبی آشکار است و نشان می دهد که مقاومت آن مجاهدان راه آزادی نه تنها حامیان استبداد داخلی، بلکه استعمارگران خارجی را هم نگران ساخته بود.
هواداران قوام (مستبدین)، با استفاده از امکانات مخابراتی که در دست گرفته بودند پیوسته علیه مردم مسلمان مشروطه خواه به مجلس تلگراف می کردند و آنها را با عبارات مفسد و وحشی و شرور متهم می ساختند و حقایق را وارونه جلوه می دادند. از این رو بسیار کم اتفاق می افتاد تا انقلابیون برای رساندن ندای خود، از سیم های دیگر مخابراتی بهره برداری کنند و با ضعف و کمبود امکانات مخابراتی مواجه می شدند.
و سرانجام سید و طرفدارانش بر هواداران استبداد پیروز شدند و به لار بازگشتند. در تهران فرمانروای قاجار گردن به مشروطه نهاد و در تاریخ 18 شعبان 1324ه.ق (15 مهر 1285 هجری شمسی/7 اکتبر 1906 میلادی) نخستین جلسه مجلس شورای ملی افتتاح شد. مظفرالدین شاه سپس در تاریخ20 ذی العقده 1324 قمری (9 دی ماه 285 هجی شمسی/30 دسامبر 1906 میلادی) قانون مشروطیت و سند دیگری مبتی بر تعهد اینکه دست کم تا دو سال مجلس منحل نخواهد شد را امضا کرد.
پی نوشت ها :
1.سید عبدالحسین لاری، رساله قانون مشروطه مشروعه، چاپ شده در مجموعه رسائل، جلد 10، (قم: بنیاد معارف اسلامی، 418هـ.ق)، ص 217. به نقل از نشریه آینه ی پژوهش، شماره 66 (اسفند 1379)، صص 71-73. مقاله ی «علی و عدالت اجتماعی». 2.این سخن امام علی بن ابیطالب (ع) در مقابل خوارج بود که می گفتند لا حکم الا الله.
3.مقصود سید عبدالحسین مجتهد لاری از «مجلس ضرار» مجلسی بود که محمد علی شاه وعده ی آن را می داد و پس از به توپ بستن مجلس، مجلسی به نام «مجلس شورای کبرای دولتی» از درباریان و اعیان و بازرگانان طرفدار خود تأسیس کرد که بیش از چند ماه دوام نیاورد پیش بینی مرحوم لاری از تأسیس آن مجلس نشانه ای از هوشمندی و آگاهی وی از نیات پادشاه خودکامه قاجار بود.
4.سیری در افکار و مبارزات سید عبدالحسین لاری، ص 138، به نقل از کتاب قانون در اتحاد ملت و دولت.
5.قانون در اتحاد دولت و ملت، ص 11.
6.همان، ص 12.
7.دکتر محمدباقر وثوقی، لارستان و جنبش مشروطیت، ص94.
8.عبدالمجید مهاجری، شجره طیبه، ص13.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}