نویسنده: ابراهیم امینی



 
هر کسى به شخصیت خویش علاقه مند است. خودش را دوست دارد. دلش می خواهد دیگران به شخصیت او احترام بگذارند. هر کس شخصیت او را محترم بشمارد محبوبش واقع میشود. از توهین کنندگان متنفر است. خانم محترم حب ذات و علاقه به احترام یک امر غریزى است لیکن همه کس حاضر نیست احساس درونى شوهر شما را اشباع کند و به وى احترام بگذارد. در خارج منزل با صدها افراد گوناگون و بى ادب برخورد می کند و بسا اوقات مورد توهین قرار می گیرد. و به شخصیتش لطمه وارد می شود. از شما که یار و غمخوارش هستید انتظار دارد اقلاً در خانه احترامش کنید و شخصیت تحقیر شده اش را زنده گردانید. بزرگداشت او شما را کوچک نمی کند لیکن به او نیرو و توانایى مى بخشد و براى کوشش و فعالیت آماده اش می گرداند. خانم گرامى به شوهرت سلام کن. همیشه با لفظ شما او را مخاطب قرار بده. موقع سخن گفتن کلامش را قطع نکن.
جلو پایش برخیز و به او احترام کن. با ادب حرف بزن. بر سرش داد نزن.
اگر با هم به مجلسى می روید او را مقدم بدار. او را با اسم صدا نزن بلکه با نام فامیل و لقب مخاطب قرار بده. در حضور دیگران از او تجلیل و تعریف کن. به فرزندانت سفارش کن از پدرشان احترام کنند. و اگر بى ادبى کردند توبیخشان کن. در حضور مهمانها نیز احترامش بگذار و به اندازه آنها بلکه زیادتر از او پذیرایى کن. مبادا در مجلس مهمانى وجود شوهرت را نادیده بگیرى و تمام توجهت به مهمانها معطوف باشد. وقتى درب منزل را میزند سعى کن خودت درب را باز نموده با لب خندان و چهره باز به استقبالش بروى. آیا می دانى همین عمل کوچک چه اثر نیکویى در روح شوهرت خواهد گذاشت؟ شاید در خارج منزل با دهها مشکل مواجه بوده و با روح پژمرده وارد منزل شود. استقبال کردن شما با لب خندان روح تازه اى درکالبد خسته او دمیده دلش را آرامش می دهد. ممکن است خانمها از این سخن تعجب نموده بگویند: چه پیشنهاد عجیبى! زن به استقبال شوهر برود و خوش آمد بگوید! شخص بیگانه و غریبى نیست تا احتیاجى به استقبال و خوش آمد داشته باشد.
تسقط الآداب بین الاحباب. البته این طرز تفکر از تربیت غلط ما پیدا شده، کى گفته که دوستان و خویشان لازم نیست ادب و احترام را رعایت کنند. مهمانى به منزل شما وارد می شود از او استقبال می کنید، خوش آمد می گوئید، احترام می کنید، پذیرائى می نمائید.
و این عمل را یک رفتار عقلائى و یکى از اداب و رسوم زندگى می شمارید. البته چنین است، از مهمان باید احترام کرد لیکن از شما انصاف می خواهم مردى که از صبح تا شب براى تأمین زندگى و رفاه وآسایش شما تلاش می کند، و در این راه با صدها مشکل روبرو شده، آنگاه حاصل دسترنج خویش را در طبق اخلاص نهاده درب خانه را می کوبد که به رایگان در اختیار شما بگذارد، آیا ارزش آن را ندارد که براى خوشنودى و احترام او تا درب خانه قدم رنجه فرمایید و با لب خندان یک خوش آمد گفته دلش را شاد گردانید؟
نگو:چون با هم مأنوس و خصوصى هستیم انتظار احترام ندارد، بلکه از شما بیشتر از دیگران انتظار احترام دارد. اگر احترام نکردید و سکوت کرد دلیل آن نیست که توقع ندارد، بلکه براى رعایت شما از خواسته درونى خویش صرف نظر نموده است.
خانم محترم، اگر به شوهرت احترام نمودى او هم در مقابل به شما احترام خواهد گذاشت. رشته محبت در میانتان استوارتر و پیمان زناشویى با دوام تر خواهد شد. به خانه و زندگى و کسب و کار دلگرم می شود، و نتیجه اش عائد شما مى گردد.
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: وظیفه زن این است که تا درب خانه به پیشواز شوهرش برود و به وى خوش آمد بگوید. (1)
امام صادق علیه السلام فرمود: هر زنى که از شوهرش احترام کند و آزارش نرساند خوشبخت و سعادتمند خواهد بود. (2)
پیغمبر اسلام فرمود: زن موظف است براى شوهرش طشت و حوله حاضر کند و دستهایش را بشوید. (3)
مواظب باش به شوهرت توهین و بى ادبى نکنى، ناسزا نگوئى، دشنام ندهى، بى اعتنائى نکنى، بر سرش داد نزنى، نزد دیگران آبرویش را نریزى، با لقبهاى زشت صدایش نزنى. اگر به او توهین کردى او نیز به تو توهین خواهد نمود. قلباً از هم مکدر می شوید، عقده روحى و کینه پیدا می کنید، صفا و محبت از میانتان برطرف می شود، دائماً در حال نزاع و کشمکش خواهید بود. اگر به زندگى ادامه بدهید به طور یقین زندگى خوشى نخواهید داشت. کینه هاى روحى و عقده هاى روانى ممکن است تولید خطرکند و باعث جنایت شود. از داستانهاى زیر عبرت بگیرید:
مرد 22 ساله اى بنام... همسر 19 ساله خود را به علت اینکه وى را خر کور خطاب کرده بود با 15 ضربه چاقو به قتل رسانید. وى در دادگاه گفت:یکسال پیش با... ازدواج کردم. در آغاز زندگى مرا شدیداً دوست می داشت. ولى به زودى تغییر رویه داد و بناى ناسازگارى را گذاشت. بر سر هر مسأله کوچکى به من فحاشى می کرد و حتى مرا بخاطر اینکه یکى از چشمهایم کمى چپ است «خر کور»خطاب می کرد. در روز حادثه شوهر خود را خر کور خطاب می کند. او چنان خشمگین می شود که به جان همسرش افتاده او را با 15 ضربه چاقو از پاى در می آورد. (4)
مرد 71 ساله اى که زنش را کشته در علت قتل او می گوید:ناگهان رفتار... نسبت به من تغییر کرد. بى اعتنا شد. یک بار هم مرا پیرمرد غیرقابل تحمل صدا کرد. با این حرف نشان داد که دوستم ندارد. دچارسوءظن شدم و با دو ضربه تبر او را کشتم. (5)

پی‌نوشت‌ها:

1-مستدرک ج 3 ص 551.
2-بحار ج 103 ص 253.
3-مستدرک ج 2 ص 551.
4-اطلاعات 14 اردیبهشت 1351. شماره 13787.
5-اطلاعات اول آذر ماه 1350 شماره 13652.

منبع:امینی، ابراهیم؛ (1367؟)، آئین همسرداری یا اخلاق خانواده، تهران: اسلامی، چاپ پانزدهم.