دولت رجایی و جنگ ایران و عراق (2)
مشکلات داخلی ناشی از جنگ
وقوع جنگ مسائل و مشکلاتی را در عرصههای مختلف پدید آورد که بخشی از امکانات و فرصتهای دولت را به خود معطوف داشت. برخی از این مشکلات عبارت بودند از:1) تعطیلی کارخانهها و مؤسسات صنعتی و مهاجرت شاغلان بخشهای مختلف اقتصادی، صنعتی، اداری و مشاغل آزاد، بیکاری عظیمی را پدید آورد. در این میان، مهاجرت میلیونها افغانی به ایران نیز این بحران را دامن زد؛
2) کمبود کالاها، گرانی و تورم افسار گسیخته؛
3) تشدید بحران قومیتها در مناطق مستعد کشور؛ مانند خوزستان، کردستان، بلوچستان ترکمن صحرا و غیره با حمایت دشمنان ایران؛
4) فعالیتهای مسلحانه گروههای ضد انقلاب با حمایت مالی و تسلیحاتی عراق؛ و
5) اختلافات بین رئیس جمهور (بنی صدر) و نخست وزیر (رجائی) و به تبع آن جناحهای منتسب به آنها در ساختار رسمی سیاسی کشور.
سیاست خارجی دولت رجائی در قبال جنگ
اقدامات و عملکرد دولت رجائی در بعد سیاست خارجی در مقایسه با عملکرد داخلی آن چندان درخور توجه نبود. ارتباط با سازمانها و مجامع بین المللی، تبلیغات در عرصه بین المللی و واکنش به تلاش صلح هیئتهای حسن نیت عمدهترین موضوعاتی هستند که در ارتباط با سیاست خارجی دولت رجائی در ارتباط با جنگ قابل بررسی میباشند.سیاست خارجی
سیاست خارجی دولت رجائی در چارچوب گفتمان ارزشی خدامحور یا آرمان گرایی انقلابی قابل بررسی میباشد. رجائی هنگام تقدیم برنامه دولتش به مجلس، رویکرد سیاست خارجی آن را اساس اصول نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی، انتقال مرکز ثقل دیپلماسی از امریکا و اروپای غربی به آسیا و افریقا، حمایت از جنبشها و نهضتهای آزادیبخش اسلامی و جایگزینی استراتژی اتحاد با غرب با استراتژی عدم تعهد و غیره اعلام کرد. (33)در این رویکرد، سیاست خارجی براساس آموزهها و موازین اسلامی و تحقق آرمانها و ارزشهای اسلامی، تنظیم شده بود و تلقی تصمیم گیرندگان و مجریان سیاست خارجی ایدئولوژیک بود وحیطه آن از منافع ملی فراتر بود. در واقع، اساس این رویکرد تماس با ملتها به جای تماس با دولتها بود که از این نظر، به انزوای بین المللی ایران انجامید.(34) ایده و شعار صدور انقلاب نیز به نوبه خود به انزوای ایران دامن زد. دولت عراق در دوره تمهید و زمینه سازی برای جنگ و توجه اقدامات تجاوزگرانه خود پس از آغاز جنگ، ازسیاست آرمان گرایانه و صدور انقلاب ایران، نهایت بهرهبرداری سیاسی و تبلیغاتی را برای بسیج کشورهای عربی علیه ایران، به عمل آورد.دولت رجائی تا تیرماه 1360 به دلیل عدم انتخاب وزیر امور خارجه، با مشکلات فراوانی رو به رو بود. از جمله این که سیاست خارجی به حالت رکود درآمده بود و بیشتر سفارتخانههای ایران در کشورهای خارجی و حتی کشورهای اسلامی عضو جبهه پایداری عرب که حامی ایران بودند، تعطیل شده بودند. در مجموع، وزارت امور خارجه به دلیل نداشتن وزیر به یک انقطاع سازمانی دچار شده بود و بخشهای مختلف این وزارت خانه با از دست دادن ارتباط سازمانی خود، از هماهنگی و انسجام لازم برخوردار نبودند. (35) تنها پس از عزل بنی صدر، با انتخاب میرحسین موسوی به سمت وزیر امور خارجه ایران (36) اقداماتی برای رفع این کاستیها انجام شد که آن هم با ماههای پایانی دولت رجائی مقارن بود.
فقدان سیاست خارجی فعال و مناسب در نخستین ماههای جنگ، با فعالیتهای گسترده دیپلماتیک عراق و مسافرتهای متوالی دیپلماتیک سعدون حمادی، وزیر خارجه عراق و ملاقاتهای وی با سران کشورهای مختلف جهان و جلب نظر مساعد و کمکهای آنها به نفع کشور متبوعش مصادف بود. در این میان، کشورهای خارجی حامی عراق، به ویژه امریکا بدون این که در معرض واکنشهای سیاست خارجی ایران قرار گیرند، با آسودگی خاطر سیاستهای خود را اعمال و اعلام میکردند. در این فضای سیاسی، امریکا اعلام کرد که: «این کشور به تمام کشورهایی که از جانب ایران احساس خطر میکنند، کمک میکند.» هر چند پیش از این نیز، بیشتر کشورهای دنیا علیه ایران و در واقع، انقلاب اسلامی اعلام موضع کرده بودند، اما فقدان سیاست خارجی فعال آنها را بیش از پیش گستاخ کرد. تنها سوریه، لیبی والجزایر تا حدی از ایران حمایت کردند. از میان این سه کشور نیز، در نهایت دولت سوریه اعلام کرد که: «صدام یک عامل امپریالیسم است و نقش شاه سابق [محمدرضا پهلوی] را بازی میکند.» (37)
مسئله دیگر در ارتباط با سیاست خارجی جنگ، لزوم طرح آن در مجامع و سازمانهای بین المللی بود. پس از آغاز جنگ، دولت عراق سعی کرد با طرح آن در شورای امنیت سازمان ملل متحد، ابتکار عمل را در دست گیرد و ایران را آغازگر جنگ معرفی کند، اما دولت ایران چنین کاری نکرد.
تا پیش از تصویب قطعنامه 479 شورای امنیت درباره جنگ ایران و عراق، ایران براساس این اعتقاد که شورای امنیت زائده وزارت امور خارجه آمریکاست، دعوای خود را به شورای امنیت عرضه نکرد. (38) رجائی شخصا به عملکرد مجامع بین المللی اعتقاد و امیدی نداشت. به گفته وی: «ابرقدرتها و مستکبرین، مجامع بین المللی را برای منافع خود به وجود آوردهاند و یک کشوری مانند ایران اگر به امید مجامع بین المللی و قراردادهای بین المللی باشد همیشه محکوم به شکست است.» (39)اما در دومین ماه جنگ، دولت روش خود را تغییر داد و علی شمس اردکانی، نماینده دائم ایران در سازمان ملل، از شورای امنیت خواست تا تجاوز عراق را دست کم برای حمایت از مشروعیت شورای امنیت محکوم کند.
دستگاه دیپلماسی ایران از نظر تبلیغات خارجی نیز در مقایسه با عراق، فعالیت به مراتب کمتری داشت و با توسل به آرمان گرایی، واقعیتهای موجود در عرصه روابط بین المللی را تا حدی نادیده گرفت.
سفر رجائی به سازمان ملل متحد
نخستین نهاد بین المللی که مسئولیت حفظ صلح و امنیت بین المللی را بر عهده دارد، شورای امنیت سازمان ملل متحد است. براساس فصلهای پنجم، ششم و هفتم منشور سازمان ملل متحد، به دلیل وقوع تجاوز از سوی عراق،شورای امنیت سازمان ملل متحد باید به وظیفه خود مبنی بر حفظ صلح و امنیت بین المللی عمل میکرد. (40) بر این اساس، در نخستین روز آغاز رسمی جنگ (31 شهریور 1359 / 22 سپتامبر 1980) کورت والدهایم، دبیرکل وقت سازمان ملل متحد، ضمن مذاکره با نمایندگان دو دولت ایران و عراق در سازمان ملل، پیشنهاد کرد که وی تلاشهای خود را برای کمک به حل مسالمت آمیز اختلافات دو کشور به کار بندد. (41) روز بعد، شورای امنیت بنا به درخواست دبیر کل سازمان ملل، تشکیل جلسه داد و در پایان، نخستین موضعگیری خود را در قبال جنگ ایران و عراق به صورت بیانیه زیر صادر کرد:
«اعضای شورا پس از مشورت با یکدیگر عمیقا نگران آناند که این برخورد (جنگ ایران و عراق) میتواند به طور جدا فزایندهای گسترش یابد. از ایران و عراق میخواهند به عنوان اولین قدم به سوی راه حل منازعه از کلیه اقدامات مسلحانه و همه اعمالی که ممکن است وضعیت خطرناک فعلی را وخیمتر کند، دست بردارند و اختلافات خود را از طریق صلح آمیز حل نمایند. هم چنین، اعضای شورا از پیشنهاد کاربرد مساعی جمیله دبیر کل حمایت مینماید.» (42)
دو طرف درگیر در قبال این بیانیه هیچ نوع واکنش جدی از خود نشان ندادند. به دلیل ادامه جنگ، بار دیگر شورای امنیت در 6 مهر 1359 ( 28 سپتامبر 1980)، تشکیل جلسه داد و قطعنامه 479 خود را که نخستین قطعنامه شورا درباره جنگ ایران و عراق بود، صادر کرد. (43) عراق فوران این قطعنامه را پذیرفت، ولی دولت ایران در واکنش به آن اعلام کرد تا زمانی که تجاوز عراق علیه ایران ادامه یابد و نیروهای عراق در داخل خاک ایران به تجاوز و اقدامات خراب کارانه خود ادامه دهند، نمیتوانیم قطعنامه را بپذیریم و بدین ترتیب، از پذیرش آن خودداری کرد. (44)
قطع نامه 479 بیانگر موضع ضعیف شورای امنیت در قبال جنگ بود؛ زیرا، در این قطع نامه، ضمن نادیده گرفتن تجاوز عراق به قلمروی ایران و محکوم نکردن آن، به نقض تمامیت ارضی و آتش بس نیز هیچ گونه اشارهای نشده و از نیروهای متجاوز نیز خواسته نشده بود که به مرزهای قبل از تجاوز عقب نشینی کنند. (45) با این حال، نخستین واکنشهای مهمترین نهاد بین المللی حفظ صلح، هیچ امیدی برای برقراری صلح به دنبال نداشت.
دولت عراق با مشاهده موضع ایران، فرصت را برای بهرهبرداری تبلیغاتی و جنگ طلب معرفی کردن ایران مغتنم شمرد و با طرح شروط زیر، به ایران پیشنهاد صلح داد:
1. به رسمیت شناخته شدن حقوق ارضی عراق از سوی ایران؛
2. قطع مداخله ایران در امور داخلی عراق؛
3. قول متقابل برای رعایت مناسبات حسن هم جواری؛ و
4. بازگرداندن جزایر تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی که در سال 1971 به تصرف ایران درآمده بودند به صاحبان برحق عرب آنها (رأس الخیمه و شارجه) (46)
دولت ایران در واکنش به شروط مزبور، آنها را محکوم کرد و تنها شرط پایان جنگ را عقب نشینی کامل نیروهای عراقی از سرزمینهای اشغالی ایران قرار داد. (47)
پس از این که قطعنامه 479 شورای امنیت و شروط اعلام شده عراق از سوی دولت ایران رد شد، دولت عراق با طرح جنگ طلبی ایران، تجاوزات خود را در قلمروی دولت ایران گسترش داد و بخشهای دیگری از خاک ایران را به تصرف خود درآورد. در حالی که جنگ با شدت تمام ادامه داشت، شورای امنیت سازمان ملل طی مهرماه چندین جلسه خود را نیز به موضوع جنگ ایران و عراق اختصاص داد که نتیجهای در بر نداشت. (48)
در طول دوره دولت رجائی، ایران کمترین حضور را در سازمانهای بین المللی برای اعلام مواضع و دیدگاههای خود داشته است. موارد معدود حضور آن نیز براساس عرف رایج دیپلماتیک نبوده و ویژگی انقلابی و آرمان گرایی بر آنها حاکم بوده است.
همان طور که گفته شد دولت رجائی وزیر امورخارجه نداشت و خود وی سرپرستی وزارت خانه مزبور را برعهده گرفته بود؛ بنابراین، پس از طرح مسئله جنگ ایران و عراق در سازمان ملل متحد و ضرورت شرکت نماینده ایران در جلسه شورای امنیت، رجائی خود در 26 مهرماه 1359 در رأس هیئتی به آن سازمان سفر کرد و طی دو بار دیدار و گفت و گو با دبیر کل وقت سازمان ملل و سخنرانی در جلسه شورای امنیت، مواضع و دیدگاههای دولت ایران را در قبال جنگ تبیین و تشریح کرد. (49)
رجائی با مشاهده ناکارآمدی شورای امنیت سازمان ملل و فرصت طلبی و جنگ نظامی و تبلیغاتی دولت عراق، به صراحت اعلام کرد که ما قرارداد صلح را در خونین شهر با خون خود امضا خواهیم کرد. (50) بدین ترتیب، سفر رجائی به سازمان ملل امید صلح را در پی نداشت؛ بنابراین، وی درباره انگیزش سفرش در چنین شرایطی گفت: «ما به عنوان این که در این جنگ مورد تجاوز قرار گرفته و مظلوم هستیم، میرویم تا چهره این ظالم کافر را به جهانیان نشان دهیم.» (51) در مدت اقامت در نیویورک نیز، در دیدار با دبیرکل سازمان ملل، در واکنش به اظهارات کورت والدهایم مبنی بر این که اگر ایران قربانی جنگ و تجاوز است، چرا تاکنون شکایتی را به این سازمان ارایه نکرده است؟ پاسخ داد: «واقعیت این است که مردم مورد ستم، بر اساس تجاربی که در چنین مواردی دارند، شکایت نمیکنند و میگویند، اینجا محل ظالمهاست تا به اعمال آنها جنبه قانونی بدهد... چرا که میبینیم شورا نتوانسته است که حق مظلومان را بگیرد» هم چنین گفت: «به نظر ما، شورا مرجع جدی قابلی که برای مردم کار بکند، نیست. من به خود حق میدهم بگویم که شاید شورای امنیت احتیاج به یک تجدید سازمان و قواعد داشته باشد. در حقیقت، به نظر میرسد که شورای امنیت بیشتر یک مرکز اطلاعاتی در جامعه جهانی است. حال آن که دنیای ما نیازمند به یک دستگاه جدی اجرایی است تا در موقع لزوم، بتواند جلوی انحراف کسانی را که قدرت در دست آنهاست، بگیرد.» (52) در جلسه شورای امنیت نیز، با صراحت انقلابی طی یک سخنرانی مستند و مستدل به علل تجاوز عراق به ایران، موضع دولت ایران، سیاست کشورهای مختلف در قبال جنگ و افشاگری علیه حامیان بغداد در جنگ علیه جمهوری اسلامی پرداخت. وی در بخشی از سخنانش گفت:
«شرکت ما در این شورا به منظور دادخواهی یا انتظار دفع تجاوز نظامی نیست. رجاء واثق داریم که اولا، شورای امنیت با پذیرفتن حق وتو برای زورمندان و دارا بودن مشکلات دیگر، عملا قادر به خدمت جدی به ملل محروم و مستضعف جهان نیست و ثانیا، تاریخ گذشته شورا بیانگر این واقعیت است که در مواردی هم که شورا قادر به اتخاذ تصمیمات اصولی تحت فشار افکار عمومی جهان گردیده، باز هم در اثر مخالفت یک یا چند ابرقدرت، ضمانت اجرایی برای تصمیمات مزبور نداشته است...
من صریحا اعلام میکنم ملت ما مصمم است حتی با دنبال کردن یک جنگ طولانی و مردمی نه تنها متجاوزین را سر جای خود بنشاند، بلکه با این عمل خود ملت برادر و مسلمان عراق را نیز به ماهیت رژیم ضد مردمی و نیز وابسته صدام هر چه بیشتر آشنا سازد و جوابی دندان شکن به امپریالیسم امریکا دهد که مستقیم یا غیرمستقیم به دولت بعث عراق کمک مینماید...»(53)
در عمل سفر رجائی به سازمان ملل هیچ نتیجه و دستاورد ملموسی برای ایران در بر نداشت و حتی موضعگیری تند و رادیکال رجائی باعث وخیمتر شدن اوضاع و تعمیق و تشدید خصومت شد. از این تاریخ تا 22 ماه بعد، سازمان ملل در قبال جنگ ایران و عراق سکوت اختیار کرد و واکنش چندانی نشان نداد. در سایه این سکوت طولانی، دولت عراق ضمن راه انداختن تبلیغات دامنهدار برای جنگ طلب معرفی کردن ایران و مخدوش کردن چهره ایران در عرصه بین المللی، جنایات جنگی بیشماری را در جبهههای جنگ مرتکب شد و مخدوش کردن و مواضع خود را در خاک ایران تحکیم کرد. (54)
پینوشتها:
* کارشناس ارشد رشته تاریخ و کارشناس مؤسسه مطالعات و تحقیقات بین المللی تهران.
33-گزارش سفر؛ تهران، دفتر تحقیقات و انتشارات نخست وزیری، 1359، صص 7 - 9.
34-علیرضا ازغندی؛ سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران؛ تهران: نشر قومس، 1381، ص 12.
35-روزنامه کیهان؛ ش 11326 ، 15 / 4 / 1360 ؛ ص 15.
36-روزنامه جمهوری اسلامی؛ ش 603 ، 15 / 4 / 1360 ، ص 1.
37-«سیاست خارجی در جنگ» پیام انقلاب؛ سال دوم، ش 41 ، 28 / 6 / 1360 ؛ صص 74 - 75.
38-روح الله رمضانی؛ چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ترجمه علیرضا طیب؛ تهران: نشر نی، ص 19.
39-شهید رجائی اسوه...؛ پیشین؛ ج 2، ص 580.
40-گزارش سفر؛ پیشین؛ صص 11 - 12.
41-علی اکبر ولایتی؛ تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران،؛ تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376، ص 63.
42-همان؛ ص 64. به نقل از:
United Nations Daily Press Briefing، 22 Sep. 1980.
43-عباس هدایتی خمینی؛ شورای امنیت و جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران؛ تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1374؛ ص 70.
44-همان؛ صص 72 - 73.
45-روزنامه اطلاعات؛ ش 16253 ، 12 / 7 / 1359 ، ص 10.
46-علی اکبر علیخانی؛ «مواضع و عملکرد نظام بین الملل در قبال جنگ عراق علیه ایران» انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و نظام بین الملل (مجموعه مقالات)؛ تهران: مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، 1376، صص 145 - 146.
47-مرتضی منطقی؛ نگاهی به هشت سال جنگ تبلیغاتی؛ تهران: جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران، 1372، ص 65.
48-انصاری؛ پیشین؛ ص 145.
49-ولایتی؛ پیشین؛ صص 75 - 79.
50-شهید رجائی و جنگ تحمیلی؛؛ پیشین؛ ص 13.
51-انصاری؛ پیشین؛ ص 393.
52-گزارش سفر؛ پیشین؛ صص 15 - 16.
53- همان؛ صص 23 - 27.
54-علیخانی؛ پیشین؛ ص 146.
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}