نویسنده: سجاد راعی گلوجه*



 

مشکلات داخلی ناشی از جنگ

وقوع جنگ مسائل و مشکلاتی را در عرصه‏های مختلف پدید آورد که بخشی از امکانات و فرصت‏های دولت را به خود معطوف داشت. برخی از این مشکلات عبارت بودند از:
1) تعطیلی کارخانه‏ها و مؤسسات صنعتی و مهاجرت شاغلان بخش‏های مختلف اقتصادی، صنعتی، اداری و مشاغل آزاد، بیکاری عظیمی را پدید آورد. در این میان، مهاجرت میلیون‏ها افغانی به ایران نیز این بحران را دامن زد؛
2) کمبود کالاها، گرانی و تورم افسار گسیخته؛
3) تشدید بحران قومیت‏ها در مناطق مستعد کشور؛ مانند خوزستان، کردستان، بلوچستان ترکمن صحرا و غیره با حمایت دشمنان ایران؛
4) فعالیت‏های مسلحانه گروه‏های ضد انقلاب با حمایت مالی و تسلیحاتی عراق؛ و
5) اختلافات بین رئیس جمهور (بنی صدر) و نخست وزیر (رجائی) و به تبع آن جناح‏های منتسب به آنها در ساختار رسمی سیاسی کشور.

سیاست خارجی دولت رجائی در قبال جنگ

اقدامات و عملکرد دولت رجائی در بعد سیاست خارجی در مقایسه با عملکرد داخلی آن چندان درخور توجه نبود. ارتباط با سازمان‏ها و مجامع بین المللی، تبلیغات در عرصه بین المللی و واکنش به تلاش صلح هیئت‏های حسن نیت عمده‏ترین موضوعاتی هستند که در ارتباط با سیاست خارجی دولت رجائی در ارتباط با جنگ قابل بررسی می‏باشند.

سیاست خارجی

سیاست خارجی دولت رجائی در چارچوب گفتمان ارزشی خدامحور یا آرمان گرایی انقلابی قابل بررسی می‏باشد. رجائی هنگام تقدیم برنامه دولتش به مجلس، رویکرد سیاست خارجی آن را اساس اصول نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی، انتقال مرکز ثقل دیپلماسی از امریکا و اروپای غربی به آسیا و افریقا، حمایت از جنبش‏ها و نهضت‏های آزادیبخش اسلامی و جایگزینی استراتژی اتحاد با غرب با استراتژی عدم تعهد و غیره اعلام کرد. (33)در این رویکرد، سیاست خارجی براساس آموزه‏ها و موازین اسلامی و تحقق آرمان‏ها و ارزش‏های اسلامی، تنظیم شده بود و تلقی تصمیم گیرندگان و مجریان سیاست خارجی ایدئولوژیک بود وحیطه آن از منافع ملی فراتر بود. در واقع، اساس این رویکرد تماس با ملت‏ها به جای تماس با دولت‏ها بود که از این نظر، به انزوای بین المللی ایران انجامید.(34) ایده و شعار صدور انقلاب نیز به نوبه خود به انزوای ایران دامن زد. دولت عراق در دوره تمهید و زمینه سازی برای جنگ و توجه اقدامات تجاوزگرانه خود پس از آغاز جنگ، ازسیاست آرمان گرایانه و صدور انقلاب ایران، نهایت بهره‏برداری سیاسی و تبلیغاتی را برای بسیج کشورهای عربی علیه ایران، به عمل آورد.
دولت رجائی تا تیرماه 1360 به دلیل عدم انتخاب وزیر امور خارجه، با مشکلات فراوانی رو به رو بود. از جمله این که سیاست خارجی به حالت رکود درآمده بود و بیشتر سفارت‏خانه‏های ایران در کشورهای خارجی و حتی کشورهای اسلامی عضو جبهه پایداری عرب که حامی ایران بودند، تعطیل شده بودند. در مجموع، وزارت امور خارجه به دلیل نداشتن وزیر به یک انقطاع سازمانی دچار شده بود و بخش‏های مختلف این وزارت خانه با از دست دادن ارتباط سازمانی خود، از هماهنگی و انسجام لازم برخوردار نبودند. (35) تنها پس از عزل بنی صدر، با انتخاب میرحسین موسوی به سمت وزیر امور خارجه ایران (36) اقداماتی برای رفع این کاستی‏ها انجام شد که آن هم با ماه‏های پایانی دولت رجائی مقارن بود.
فقدان سیاست خارجی فعال و مناسب در نخستین ماه‏های جنگ، با فعالیت‏های گسترده دیپلماتیک عراق و مسافرت‏های متوالی دیپلماتیک سعدون حمادی، وزیر خارجه عراق و ملاقات‏های وی با سران کشورهای مختلف جهان و جلب نظر مساعد و کمک‏های آنها به نفع کشور متبوعش مصادف بود. در این میان، کشورهای خارجی حامی عراق، به ویژه امریکا بدون این که در معرض واکنش‏های سیاست خارجی ایران قرار گیرند، با آسودگی خاطر سیاست‏های خود را اعمال و اعلام می‏کردند. در این فضای سیاسی، امریکا اعلام کرد که: «این کشور به تمام کشورهایی که از جانب ایران احساس خطر می‏کنند، کمک می‏کند.» هر چند پیش از این نیز، بیشتر کشورهای دنیا علیه ایران و در واقع، انقلاب اسلامی اعلام موضع کرده بودند، اما فقدان سیاست خارجی فعال آنها را بیش از پیش گستاخ کرد. تنها سوریه، لیبی والجزایر تا حدی از ایران حمایت کردند. از میان این سه کشور نیز، در نهایت دولت سوریه اعلام کرد که: «صدام یک عامل امپریالیسم است و نقش شاه سابق [محمدرضا پهلوی] را بازی می‏کند.» (37)
مسئله دیگر در ارتباط با سیاست خارجی جنگ، لزوم طرح آن در مجامع و سازمانهای بین المللی بود. پس از آغاز جنگ، دولت عراق سعی کرد با طرح آن در شورای امنیت سازمان ملل متحد، ابتکار عمل را در دست گیرد و ایران را آغازگر جنگ معرفی کند، اما دولت ایران چنین کاری نکرد.
تا پیش از تصویب قطع‏نامه 479 شورای امنیت درباره جنگ ایران و عراق، ایران براساس این اعتقاد که شورای امنیت زائده وزارت امور خارجه آمریکاست، دعوای خود را به شورای امنیت عرضه نکرد. (38) رجائی شخصا به عملکرد مجامع بین المللی اعتقاد و امیدی نداشت. به گفته وی: «ابرقدرت‏ها و مستکبرین، مجامع بین المللی را برای منافع خود به وجود آورده‏اند و یک کشوری مانند ایران اگر به امید مجامع بین المللی و قراردادهای بین المللی باشد همیشه محکوم به شکست است.» (39)اما در دومین ماه جنگ، دولت روش خود را تغییر داد و علی شمس اردکانی، نماینده دائم ایران در سازمان ملل، از شورای امنیت خواست تا تجاوز عراق را دست کم برای حمایت از مشروعیت شورای امنیت محکوم کند.
دستگاه دیپلماسی ایران از نظر تبلیغات خارجی نیز در مقایسه با عراق، فعالیت به مراتب کمتری داشت و با توسل به آرمان گرایی، واقعیت‏های موجود در عرصه روابط بین المللی را تا حدی نادیده گرفت.

سفر رجائی به سازمان ملل متحد

نخستین نهاد بین المللی که مسئولیت حفظ صلح و امنیت بین المللی را بر عهده دارد، شورای امنیت سازمان ملل متحد است. براساس فصل‏های پنجم، ششم و هفتم منشور سازمان ملل متحد، به دلیل وقوع تجاوز از سوی عراق،
شورای امنیت سازمان ملل متحد باید به وظیفه خود مبنی بر حفظ صلح و امنیت بین المللی عمل می‏کرد. (40) بر این اساس، در نخستین روز آغاز رسمی جنگ (31 شهریور 1359 / 22 سپتامبر 1980) کورت والدهایم، دبیرکل وقت سازمان ملل متحد، ضمن مذاکره با نمایندگان دو دولت ایران و عراق در سازمان ملل، پیشنهاد کرد که وی تلاش‏های خود را برای کمک به حل مسالمت آمیز اختلافات دو کشور به کار بندد. (41) روز بعد، شورای امنیت بنا به درخواست دبیر کل سازمان ملل، تشکیل جلسه داد و در پایان، نخستین موضعگیری خود را در قبال جنگ ایران و عراق به صورت بیانیه زیر صادر کرد:
«اعضای شورا پس از مشورت با یکدیگر عمیقا نگران آن‏اند که این برخورد (جنگ ایران و عراق) می‏تواند به طور جدا فزاینده‏ای گسترش یابد. از ایران و عراق می‏خواهند به عنوان اولین قدم به سوی راه حل منازعه از کلیه اقدامات مسلحانه و همه اعمالی که ممکن است وضعیت خطرناک فعلی را وخیم‏تر کند، دست بردارند و اختلافات خود را از طریق صلح آمیز حل نمایند. هم چنین، اعضای شورا از پیشنهاد کاربرد مساعی جمیله دبیر کل حمایت می‏نماید.» (42)
دو طرف درگیر در قبال این بیانیه هیچ نوع واکنش جدی از خود نشان ندادند. به دلیل ادامه جنگ، بار دیگر شورای امنیت در 6 مهر 1359 ( 28 سپتامبر 1980)، تشکیل جلسه داد و قطع‏نامه 479 خود را که نخستین قطع‏نامه شورا درباره جنگ ایران و عراق بود، صادر کرد. (43) عراق فوران این قطع‏نامه را پذیرفت، ولی دولت ایران در واکنش به آن اعلام کرد تا زمانی که تجاوز عراق علیه ایران ادامه یابد و نیروهای عراق در داخل خاک ایران به تجاوز و اقدامات خراب کارانه خود ادامه دهند، نمی‏توانیم قطع‏نامه را بپذیریم و بدین ترتیب، از پذیرش آن خودداری کرد. (44)
قطع نامه 479 بیانگر موضع ضعیف شورای امنیت در قبال جنگ بود؛ زیرا، در این قطع نامه، ضمن نادیده گرفتن تجاوز عراق به قلمروی ایران و محکوم نکردن آن، به نقض تمامیت ارضی و آتش بس نیز هیچ گونه اشاره‏ای نشده و از نیروهای متجاوز نیز خواسته نشده بود که به مرزهای قبل از تجاوز عقب نشینی کنند. (45) با این حال، نخستین واکنش‏های مهم‏ترین نهاد بین المللی حفظ صلح، هیچ امیدی برای برقراری صلح به دنبال نداشت.
دولت عراق با مشاهده موضع ایران، فرصت را برای بهره‏برداری تبلیغاتی و جنگ طلب معرفی کردن ایران مغتنم شمرد و با طرح شروط زیر، به ایران پیشنهاد صلح داد:
1. به رسمیت شناخته شدن حقوق ارضی عراق از سوی ایران؛
2. قطع مداخله ایران در امور داخلی عراق؛
3. قول متقابل برای رعایت مناسبات حسن هم جواری؛ و
4. بازگرداندن جزایر تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی که در سال 1971 به تصرف ایران درآمده بودند به صاحبان برحق عرب آنها (رأس الخیمه و شارجه) (46)
دولت ایران در واکنش به شروط مزبور، آنها را محکوم کرد و تنها شرط پایان جنگ را عقب نشینی کامل نیروهای عراقی از سرزمین‏های اشغالی ایران قرار داد. (47)
پس از این که قطع‏نامه 479 شورای امنیت و شروط اعلام شده عراق از سوی دولت ایران رد شد، دولت عراق با طرح جنگ طلبی ایران، تجاوزات خود را در قلمروی دولت ایران گسترش داد و بخش‏های دیگری از خاک ایران را به تصرف خود درآورد. در حالی که جنگ با شدت تمام ادامه داشت، شورای امنیت سازمان ملل طی مهرماه چندین جلسه خود را نیز به موضوع جنگ ایران و عراق اختصاص داد که نتیجه‏ای در بر نداشت. (48)
در طول دوره دولت رجائی، ایران کم‏ترین حضور را در سازمان‏های بین المللی برای اعلام مواضع و دیدگاه‏های خود داشته است. موارد معدود حضور آن نیز براساس عرف رایج دیپلماتیک نبوده و ویژگی انقلابی و آرمان گرایی بر آنها حاکم بوده است.
همان طور که گفته شد دولت رجائی وزیر امورخارجه نداشت و خود وی سرپرستی وزارت خانه مزبور را برعهده گرفته بود؛ بنابراین، پس از طرح مسئله جنگ ایران و عراق در سازمان ملل متحد و ضرورت شرکت نماینده ایران در جلسه شورای امنیت، رجائی خود در 26 مهرماه 1359 در رأس هیئتی به آن سازمان سفر کرد و طی دو بار دیدار و گفت و گو با دبیر کل وقت سازمان ملل و سخنرانی در جلسه شورای امنیت، مواضع و دیدگاه‏های دولت ایران را در قبال جنگ تبیین و تشریح کرد. (49)
رجائی با مشاهده ناکارآمدی شورای امنیت سازمان ملل و فرصت طلبی و جنگ نظامی و تبلیغاتی دولت عراق، به صراحت اعلام کرد که ما قرارداد صلح را در خونین شهر با خون خود امضا خواهیم کرد. (50) بدین ترتیب، سفر رجائی به سازمان ملل امید صلح را در پی نداشت؛ بنابراین، وی درباره انگیزش سفرش در چنین شرایطی گفت: «ما به عنوان این که در این جنگ مورد تجاوز قرار گرفته و مظلوم هستیم، می‏رویم تا چهره این ظالم کافر را به جهانیان نشان دهیم.» (51) در مدت اقامت در نیویورک نیز، در دیدار با دبیرکل سازمان ملل، در واکنش به اظهارات کورت والدهایم مبنی بر این که اگر ایران قربانی جنگ و تجاوز است، چرا تاکنون شکایتی را به این سازمان ارایه نکرده است؟ پاسخ داد: «واقعیت این است که مردم مورد ستم، بر اساس تجاربی که در چنین مواردی دارند، شکایت نمی‏کنند و می‏گویند، اینجا محل ظالم‏هاست تا به اعمال آنها جنبه قانونی بدهد... چرا که می‏بینیم شورا نتوانسته است که حق مظلومان را بگیرد» هم چنین گفت: «به نظر ما، شورا مرجع جدی قابلی که برای مردم کار بکند، نیست. من به خود حق می‏دهم بگویم که شاید شورای امنیت احتیاج به یک تجدید سازمان و قواعد داشته باشد. در حقیقت، به نظر می‏رسد که شورای امنیت بیشتر یک مرکز اطلاعاتی در جامعه جهانی است. حال آن که دنیای ما نیازمند به یک دستگاه جدی اجرایی است تا در موقع لزوم، بتواند جلوی انحراف کسانی را که قدرت در دست آنهاست، بگیرد.» (52) در جلسه شورای امنیت نیز، با صراحت انقلابی طی یک سخنرانی مستند و مستدل به علل تجاوز عراق به ایران، موضع دولت ایران، سیاست کشورهای مختلف در قبال جنگ و افشاگری علیه حامیان بغداد در جنگ علیه جمهوری اسلامی پرداخت. وی در بخشی از سخنانش گفت:
«شرکت ما در این شورا به منظور دادخواهی یا انتظار دفع تجاوز نظامی نیست. رجاء واثق داریم که اولا، شورای امنیت با پذیرفتن حق وتو برای زورمندان و دارا بودن مشکلات دیگر، عملا قادر به خدمت جدی به ملل محروم و مستضعف جهان نیست و ثانیا، تاریخ گذشته شورا بیانگر این واقعیت است که در مواردی هم که شورا قادر به اتخاذ تصمیمات اصولی تحت فشار افکار عمومی جهان گردیده، باز هم در اثر مخالفت یک یا چند ابرقدرت، ضمانت اجرایی برای تصمیمات مزبور نداشته است...
من صریحا اعلام می‏کنم ملت ما مصمم است حتی با دنبال کردن یک جنگ طولانی و مردمی نه تنها متجاوزین را سر جای خود بنشاند، بلکه با این عمل خود ملت برادر و مسلمان عراق را نیز به ماهیت رژیم ضد مردمی و نیز وابسته صدام هر چه بیشتر آشنا سازد و جوابی دندان شکن به امپریالیسم امریکا دهد که مستقیم یا غیرمستقیم به دولت بعث عراق کمک می‏نماید...»(53)
در عمل سفر رجائی به سازمان ملل هیچ نتیجه و دستاورد ملموسی برای ایران در بر نداشت و حتی موضعگیری تند و رادیکال رجائی باعث وخیم‏تر شدن اوضاع و تعمیق و تشدید خصومت شد. از این تاریخ تا 22 ماه بعد، سازمان ملل در قبال جنگ ایران و عراق سکوت اختیار کرد و واکنش چندانی نشان نداد. در سایه این سکوت طولانی، دولت عراق ضمن راه انداختن تبلیغات دامنه‏دار برای جنگ طلب معرفی کردن ایران و مخدوش کردن چهره ایران در عرصه بین المللی، جنایات جنگی بی‏شماری را در جبهه‏های جنگ مرتکب شد و مخدوش کردن و مواضع خود را در خاک ایران تحکیم کرد. (54)

پی‌نوشت‌ها:

* کارشناس ارشد رشته تاریخ و کارشناس مؤسسه مطالعات و تحقیقات بین المللی تهران.
33-گزارش سفر؛ تهران، دفتر تحقیقات و انتشارات نخست وزیری، 1359، صص 7 - 9.
34-علیرضا ازغندی؛ سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران؛ تهران: نشر قومس، 1381، ص 12.
35-روزنامه کیهان؛ ش 11326 ، 15 / 4 / 1360 ؛ ص 15.
36-روزنامه جمهوری اسلامی؛ ش 603 ، 15 / 4 / 1360 ، ص 1.
37-«سیاست خارجی در جنگ» پیام انقلاب؛ سال دوم، ش 41 ، 28 / 6 / 1360 ؛ صص 74 - 75.
38-روح الله رمضانی؛ چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ترجمه علیرضا طیب؛ تهران: نشر نی، ص 19.
39-شهید رجائی اسوه...؛ پیشین؛ ج 2، ص 580.
40-گزارش سفر؛ پیشین؛ صص 11 - 12.
41-علی اکبر ولایتی؛ تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران،؛ تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376، ص 63.
42-همان؛ ص 64. به نقل از:
United Nations Daily Press Briefing، 22 Sep. 1980.
43-عباس هدایتی خمینی؛ شورای امنیت و جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران؛ تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1374؛ ص 70.
44-همان؛ صص 72 - 73.
45-روزنامه اطلاعات؛ ش 16253 ، 12 / 7 / 1359 ، ص 10.
46-علی اکبر علیخانی؛ «مواضع و عملکرد نظام بین الملل در قبال جنگ عراق علیه ایران» انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و نظام بین الملل (مجموعه مقالات)؛ تهران: مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، 1376، صص 145 - 146.
47-مرتضی منطقی؛ نگاهی به هشت سال جنگ تبلیغاتی؛ تهران: جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران، 1372، ص 65.
48-انصاری؛ پیشین؛ ص 145.
49-ولایتی؛ پیشین؛ صص 75 - 79.
50-شهید رجائی و جنگ تحمیلی؛؛ پیشین؛ ص 13.
51-انصاری؛ پیشین؛ ص 393.
52-گزارش سفر؛ پیشین؛ صص 15 - 16.
53- همان؛ صص 23 - 27.
54-علیخانی؛ پیشین؛ ص 146.

منبع: فصلنامه مطالعات جنگ ایران و عراق سال اول، شماره اول، تابستان 1381.