عقلانیت دینی
کتاب عقلانیت در سپهر دیانت به قلم عباس بخشى، مجموعه اى است فراهم آمده از پنج مقاله که در فاصله زمانى سال هاى 1372 تا 1386 نگارش یافته و به بررسى آراء
نویسنده:امیرگل محمد علی
کتاب عقلانیت در سپهر دیانت به قلم عباس بخشى، مجموعه اى است فراهم آمده از پنج مقاله که در فاصله زمانى سال هاى 1372 تا 1386 نگارش یافته و به بررسى آراء و اندیشه هاى کلامى استاد شهید مطهرى مى پردازد.
از نگاه نویسنده، آن چه مقالات را به هم پیوند مى دهد، تبیین رابطه عقلانیت و دیانت از منظر استاد مطهرى است. از این رو، در اثر حاضر تلاش شده، ضمن بیان ویژگى هاى حیات فکرى مطهرى به عنوان اسلام شناس و متأله معاصر، مباحثى چون: تست میان »دین و فلسفه«، »دیندارى و نوگرایى«، »علم و دین« همراه با دو گفتمان دینى در اندیشه معاصر (عقلانیت باور دینى و تجربه دینى) مورد بررسى قرار گیرد.
در مقاله نخست، نویسنده به هفت ویژگى حیات فکرى استاد مطهرى اشاره مى کند و در ذیل ویژگى »مبارزه با تحجر و مرزبندى با تجدد« مى گوید از ویژگى هاى دیگر »حیات تعقلى« استاد مطهرى، مبارزه با انحرافاتى بود که در لباس »تحجر« و هم چنین در پوشش »تجدد« ظاهر گردیده بود. او خطر برداشت هاى دور از روح قرآنى و عقلانى و معنوى اسلام را... خطرى عظیم براى کیان جوامع اسلامى شمرده است. زیرا تحجرگرایان با جمود بر »روایات« و ظاهر شریعت، از دین پوسته اى بدون هسته مى طلبیدند و تجددگرایان با التقاط و برداشت هاى آزاد و بى ضابطه از دین، سیماى معنوى آن را مبدل به صبغه دنیوى مى خواستند و استاد در راستاى ایده عقلانى سازى دین، سیماى معنوى آن را مبدل به صبغه دنیوى مى خواستند و استاد ایده عقلانى سازى دین مى کوشید، عقل ستیزى متقدمان جامد و معنویت زدایى متفلسان متجدد در بى هویتى کردن و استحاله اندیشه دینى را از لب اللباب عقلانیت و معنویت آشکار سازد... زیرا از دیدگاه مطهرى، هر گاه تفکرى دینى دچار آسیب خردستیزى شود و چهره اى ضدعقلانى به خود بگیرد، آن گونه که دفاع عقلانى را از آن سلب نماید، خطر لغزش در ورطه شکل گرایى و ظاهر گروى بى منطق، بنیان دین را تهدید خواهد کرد. از این رو مطهرى مى گفت: »جمود بدتر از جهل است«.
در مقاله دوم که »تأملات استاد مطهرى در باب تعاملات دین و فلسفه« نام دارد، نویسنده به مبانى و مبادى مباحث عقلى و فلسفى در جهان اسلام پس از »نهضت ترجمه« مى پردازد و اندیشه ورزى هاى متکلمان و فیلسوفان را در چهار دوره تاریخى مورد بررسى قرار مى دهد.
نویسنده در مقاله مزبور معتقد است، پس از صدرالمتألهین شیرازى، اندیشه وى به عنوان »گفتمان دینى« و آراى »غالب«، تاریخ اندیشه شیعه را در نحوه قرائت عقلانى از دین رقم مى زند و صورت بندى جدیدى از رابطه عقل و دین را پدید مى آورد و متفکران حوزه هاى دینى در »سرمشق (Paradigm) صدرایى مى کوشند، مباحثى نظیر معرفت خداوند و بحث از صفات و اسماء او را در چارچوب »حکمت متعالیه« طراحى کرده و گام هایى در همزیستى و انطباق میان عقل و دین بردارند.
مطهرى نیز در سر مشق صدرایى، تأملات خویش را در باب تعاملات دین و فلسفه سامان مى دهد و مى کوشد تصویرى متناسب و متناظر با نیازهاى بشر امروزى، از سینماى معارف اسلامى ترسیم کند و رابطه عمیق و وثیق از همبستگى و پیوستگى میان عقلانیت و دیانت را عرضه نماید.
مقاله سوم، »دیندارى و نوگرایى از دیدگاه استاد مطهرى« با بررسى عقل و دین در عصر جدید آغاز مى شود. نویسنده ضمن برشمردن سیر تحولات پس از نهضت فکرى و فرهنگى رنسانس در پهنه اروپا، به تأثیر این تحولات و دگردیسى ها در افق و غایت دینى مردم غرب زمین اشاره مى کند، به گونه اى که دستاوردهاى جدید در تعارض و تقابل با اندیشه دینى در باب جهان و انسان و جامعه قرار گرفته و دیندارى را به چالشى جدى و متألهان را به بازنگرى اساسى در چگونگى مناسبات عقل و دین فرا مى خواند رویارویى ایرانیان با دستاوردهاى علمى و تکنولوژى اروپاییان، پرسش هاى جدیدى را در ذهن و ضمیر آنان برانگیخت و مهم ترین مسأله اى که ذهن و زبان گروه هاى سیاسى، اجتماعى و مراجع فرهنگى و دینى را به خود معطوف ساخت، سؤال از »علل انحطاط فکرى و فرهنگى ایران« و نسبت دستاوردهاى نظرى و عملى »تجدد« با »اسلام« بود. مطهرى کوشید به حل تعارضات ظاهرى میان دیندارى و نوگرایى برآید و اسلام را به عنوان یک »مکتب« و »ایدئولوژى« سازگار با علم و دانش معرفى کند، تا اندیشه دینى جامه کهنگى از تن بدر کند و چهره از غبار تاریخ فرو نشاند. بدین ترتیب، از نگاه مطهرى رمز و بقاء و دوام و مانایى دین در نسبت پاسخى قرار مى گیرد که به دو نیاز »ثابت« و »مغیر« بشرى در حوزه »ارزش ها« و »تکالیف و الزام ها« مى دهد .
مقاله چهارم با عنوان »علم و دین در جهان بینى استاد مطهرى« با شمردن زمینه هاى تاریخى تعارض علم و دین در مغرب زمین، به مناسبات آن دو در جهان بینى اسلامى اشاره کرده و رابطه آنها را در قلمروهاى »هستى شناسى«، »معرفت شناسى«، »نیازشناسى« و حوزه »ساختار زبانى« برمى رسد. مطهرى در تبیین خود از نسبت میان علم و دین، همواره از ملاحظات سه جانبه: علم، دین و فلسفه و نحوه ترابط و تلائم هریک با دیگرى سخن مى گوید و به درستى و با امعان نظر در روابط آنها، به تنسیق نظامى از اندیشگى در حوزه »جهان بینى اسلامى« دست مى یازد که در آن هریک از اضلاع معرفتى مزبور، از جایگاه تعریف شده اى برخوردار بوده و رسالت اصلى خویش را عهده دار مى گردند.
و اما مقاله پنجم »استاد مطهرى و گفتمان دینى معاصر« نویسنده ضمن پیگیرى »عقلانیت باور دینى« و »تجربه دینى« به مثابه دو گفتمان دینى در اندیشه معاصر، آنها را از منظر استاد مطهرى به اجمال مورد بررسى قرار مى دهد.
از آن جا که مفهوم دین در الاهیات معاصر، به تدریج از عنصر معرفتى و گزاره اى فاصله مى گیرد و به همان نسبت به مرزهاى »احساس« فارغ از شناخت عقلى نزدیک تر مى شود، اما این مسأله در بینش مطهرى صبغه اى دیگر مى یابد به گونه اى که دین از مقوله معرفت انفکاک نمى پذیرد، چرا که دین از نگاه او، واجد جنبه »تعلیمى« و »آرمان سازى« بوده که به لحاظ جنبه »آموزشى« از ناحیه »عقل« و »منطق« حمایت مى شود و به سبب »آرمان سازى« بر »دل« و »احساس درونى« تأکید مى ورزد. چون، منطقى بودن دین، زمینه پذیرش عقلانیت آن را فراهم مى سازد و رمان سازى آن، جاذبه و کشش و شور و حرارت مى آفریند.
بدین رو، نویسنده بر این باور است که استاد مطهرى با نگرشى ژرف در حوزه دین باورى، جریان ها و ماجراهاى مختلف ضدعقلانى را در تاریخ تفکر اسلامى رصد مى کند و خطر آنها را به مثابه بیمارى مزمن براى روح دیندارى و لطایف ایمانى گوشزد مى نماید، به همین جهت مطهرى در آوردگاه عقل و دین، درشتى هاى بسیارى را بر خود همواره کرد و در عالم معرکه آراى معرفت، ناملایمات زیادى به جان خرید، تا چراغ »عقلانیت« در سپهر »دیانت« فروزان بماند و اندیشه دینى از آفات جزم و جمود و ظاهرگرایى و نامدارى و تجددگرایى افراطى ایمن گردد.
منبع ماهنامه پگاه حوزه شماره 301
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}