کودکان لجباز و رفتارهای متقابل با آنان
چکیده:
لجبازی در کودک، پدیده ای است که به واسطهی آن کودک از توجه به گفتار بزرگتر، خودداری کرده و به آنها توجه نمیکند.گاهی اوقات عدم توجه به صحبتهای بزرگتر به معنای لجبازی نیست، لذا مخالفتهای جزئی یک روند رشد در کودک است، که نگرانی در قبال آن معنایی ندارد.
تحقیقات به عمل آمده سن لجبازی را از سن یک سالگی دانسته و نقطهی شدت آن را سن دوسالگی معرفی میکنند، که این روند ممکن است تا سنین مختلفی که در متن اشاره خواهد شد، ادامه داشته باشد.
ما باید با شناخت علتهای لجبازی، به مبارزهی آن برویم لذا علتهای لجبازی را در چند چیز خلاصه میکنیم:(بی توجهیهای والدین- محرومیتها و رفتارهای سختگیرانه والدین- نیازهای عاطفی- بد آموزی ها- آزمایش والدین - شکستهای پی در پی و ناراحتیهای عصبی و گاهی بیماریهای مداوم- خودداری والدین از درخواستهای منطقی والدین- نشان دادن مقاومت- ولادت خواهر یا برادر- زیادهروی در انتقاد و سرزنش و دستورات پی در پی و پشت سرهم- خشونت والدین و دعواهای خانوادگی- معاشرتهای ناروا- سکوت والدین)
سپس به چند نکته پیرامون چگونگی برخورد با یک کودک لجباز اشاره نموده ایم، که به صورت خلاصه عبارت است از:(برای دستورات، از لغات محدود استفاده کردن-به کار بردن قانون ثانیه –اخطار دادن –استفاده از روش تکرار دستور –استفاده از روش- روش گیر کردن سوزن گرامافون-مطرح کردن دستورات با چند پیشنهاد –استفاده از روشهای تربیتی مناسب –دقت کردن به صحبتهای کودک و وا داشتن وی به بحث و ارائهی دلیل منطقی –استفاده از روش 1-2-3- ودر آخر استفاده از تنبیه) غیر از تنبیهات جسمی، که توضیح کامل این مسائل در متن خواهد آمد.
سپس به نوع طرح خواسته از طرف والدین (بزرگتر)، اشاره نموده و گفته ایم که گاهی اوقات ما در نوع بیانمان کوتاهی میکنیم.
و در پایان و به عنوان فصل الخطال به چند تذکر و نباید تربیتی اشاره خواهیم کرد.
کلید واژه: کودک، والدین، پدر، مادر، لجباز
مقدمه:
اولین موضوع مورد بحث، تعریف لجاجت است، لجاجت این است که انسان با وجود، قبول داشتن شی و دلیل و مدرک بر آن، بدون دلیل از پذیرفتن آن دوری جوید.لذا در روایات متعددی، انسانها از لجاجت نهی شدهاند، چنانچه پیامبر اکرم (ص)، در این باره توصیه ای به امام علی (ع)، میفرماید: یَاعَلِیُّ إِیَّاکَ وَ اللَّجَاجَةَ فَإِنَّ أَوَّلَهَا جَهْلٌ وَ آخِرَهَا نَدَامَة- (ای علی! از لجبازی بپرهیز که آغاز آن نادانی است و پایان آن پشیمانی است) (1)
و در روایتی از امیر المومنین علی (ع)، آمده است که: اللَّجَاجُ یُفْسِدُ الرَّأْی (2)
لجبازی، رای انسان را فاسد میکند.
انسان لجباز اصلاً برایش هدف مشخص نیست، او نمیخواهد به این نکته توجه کند، که این کار درست است یا اشتباه، او فقط میخواهد مخالفت کند، حال این مخالفت چه با یک امر صحیح باشد و چه یک امر اشتباه.
وقتی در شخصیت چنین افرادی نگاه میکنیم، خواهیم دید، آنان گاهی خود نظریه ای را مطرح میکنند و وقتی دیگران آن را پذیرفتند، حتی با نظریهی قبلی خودشان نیز مخالفت میکنند.
چنانچه در روایتی آمده است: قال علیهالسلام سِتَّةٌ لَا تَکُونُ فِی مُؤْمِنٍ الْعُسْرُ وَ النَّکَدُ وَ الْحَسَدُ وَ اللَّجَاجَةُ وَ الْکَذِبُ وَ الْبَغْی. (3)
شش خوی در مؤمن نیست: سختگیری، بیخیری، حسد، لجاجت، دروغ، و ستم.
در میان همهی ما صفت لجبازی از عناصر زشت و صفات نکوهیده به حساب میآید.
این صفت باعث میشود انسان، کم کم حقیقت را نادیده بگیرد و بر فکر و نظر باطل خود، پافشاری کند.
سخنانی که از آغاز تاکنون پیرامون لجاجت و مذموم بودن آن زده شد، بیشتر به لجبازی در بزرگسالان اشاره داشت، لکن همین صفت نیز به شکل دیگری، در کودک بروز مینماید که البته شاید با لجبازی در بزرگسالان، تفاوتهای زیادی داشته باشد.
اما لجبازی در کودکان چیست!؟
لجبازی یا همان مخالفت نمودن که گاهی به بهانه گیری نیز، تأویل میگردد یک پدیدهی رفتاری است که به موجب آن کودک از پذیرفتن یا قبول نظر والدین یا بزرگترهای خود، سرباز زده و آنها را نمیپذیرد و بر خواسته های خود اصرار میورزد. به طور کلی لجبازی در کودکان به معنای نپذیرفتن و امتناع کردن از درخواستهای دیگران است مثل والدین، مربیان و...(4)
من نمیآیم، شما نمیتوانید من را مجبور کنید، چرا باید کاری را شما گفتید، انجام دهم، من نمی خوام این کار را انجام بدم. (5)
اینها همان جملاتی است که کودکان لجباز به زبان میآورند.
کودکان لجباز با پدر یا مادرشان مخالفت میکنند، با آنان یکی به دو میکنند، در برابر هر درخواستی، جر و بحث میکنند و بالاخره پاسخ منفی میدهند، اصرار دارند که کارها به شکلی که آنان دوست دارند انجام شود، نه روش شما.
حتی گاهی ممکن است به خشونت روی آورند، اعتراض کردن معمولاً بخشی از تلاشهای کودکان برای شکل دادن به هویتی مستقل از پدر و مادر است و به آنان این احساس را میدهد که میتوانند، محیط را هم رنگ خواسته های خود گردانند.
به طور کلی اگر کودک هیچ گاه به صحبتهای شما بی اعتنایی کرد، نگرانی جا دارد، ولی مخالفتهای جزئی، یک روند طبیعی در مسیر زندگی است (6).
اگر روند لجبازیهای افراطی در کودک پرورش یابد، وی میخواهد این روش را در غیر ازمحیط خانواده در مقاطع مختلف زندگی و در محیطهای دیگر نیز به جریان بیندازد، که جامعه، نمیتواند در مقابل این رفتار ساکت باشد، لذا در کودکان لجباز خشمهایی را میبینیم که این خشونتها ممکن است کوکان را دچار لکنت نیز بکند، به طوری که نتواند احساسات خود را کنترل نموده و راز دل خود را بیان کند. (7)
اگر کودک، از پدر و مادر، معلم و اطرافیان و...خود حرف شنوی ندارد، گاهی میتوان با یک سرزنش مختصر، وی را آرام نمود، اما اگر این رفتار را مدام انجام داد، کار کمی سختتر خواهد شد، زیرا دیگر این رفتار او تبدیل به عادت شده است.
کودکان لجباز دوست دارند، کارها همان طور که خودشان میگویند، اتفاق افتد، آنها معمولاً کودکانی خود محور، گستاخ و تندخو هستند، رفتارهای آنان غالباً توهین آمیز و توأم با بی ادبی است که تحقیقات نشان میدهد غالب این کودکان پیش فعال نیز هستند.
اما وظیفهی ما به عنوان پدر یا مادر این است که در درجهی نخست، علت این رفتار کودک را بررسی کنیم، تا به وسیلهی آن بتوانیم، با این مشکل وی به خوبی برخورد نماییم.
ما باید به عنوان یک والد بدانیم که کودک نافرمان، در یک شب، نافرمان نشده است، بلکه به تدریج این ویژگی در او شکل گرفته است و معمولاً نقطهی شروع آن از زمان از بین رفتن احترام وی، نسبت به بزرگترها شروع شده است.
آیا به راستی این چنین فضایی در خانوادهی شما نیز صادق است!؟
متأسفانه در چند سال اخیر این رفتار در کودکان، افزایش یافته است و میزان احترام نسبت به بزرگترها، هر روز پایین و پایینتر آمده.
مخصوصاً این آمار نشان میدهد در کشورهای غربی این آمار بسیار بیشتر است.
در تحقیقی که در کشور آمریکا انجام شد، آمارها نشان داد، 93 درصد، والدین در آموزش صداقت، احترام و مسئولیت پذیری به فرزندانشان شکست خوردهاند. حتی در یکی از ایالات آمریکا مسئله به حدی، بالا گرفت که مسئولین قوهی قضائیه در آن ایالت گفتن جملاتی مثل بله مادر، بله آقا را از طرف کودکان به والدینشان به صورت یک قانون در آورند (8).
ما در مقاله به حول و قوهی خداوند متعال قصد داریم، تا با تبیین علل و عوامل به وجود آورندهی لجاجت و لجبازی در کودک، به نحوهی برخورد عملی با آن اشاره کنیم –انشا الله
لجبازی از چه سنی آغاز میگردد:(9)
تحقیقات نشان میدهد، سن لجبازی در کودک از حدود یک سالگی شروع و در دو سالگی شدت و اوج میگیرد، این سن را اصولاً سن لجبازی مینامند که کودک دوست ندارد کسی در کارهای وی، دخالت کند.
هم چنین در مرز سنی 6 تا 9 سالگی خودسری و لجاجت هنوز شدید است و طفل میکوشد خود را از وابستگی به پدر و مادر جدا سازد.
این در حالی است که ده سالگی میل مبهمی در تمایلات کودک، به وجود میآید که وی دوست دارد خود را از قیود خانوادگی جدا ساخته و شخصیت استقلالی را بپذیرد.
هم چنین تحقیقات به عمل آمده نشان میدهد با وجود اینکه لجبازی در هر دو جنس (دختر –پسر) وجود دارد، لکن لجبازی در کودکان پسر بیش از کودکان دختر دیده شده است.
علل و انگیزه های لجبازی
اما چرا کودک، لجبازی و خودسری میکند؟یکی از مواردی که میتوانیم، به آن اشاره کنیم این است که ما گاهی اوقات میتوانیم، از قبل جلو، ایجاد مقدمات لجبازی در کودک را بگیریم، در این قسمت به چند دلیل لجبازی در کودک اشاره میشود، که والدین میتوانند با نحوهی شناسائی دقیق آن، از قبل جلوآن راگرفته و اجازه ندهند آن به لجبازی تبدیل شود، لذا همیشه به این نکته دقت کنید که پیشگیری بهتر از درمان است.
به طور کلی علت لجبازی در کودک، اصولاً از موارد زیر خارج نیست: (10)
1-بی توجهیهای والدین:
بی توجهی و عدم توجه کودک، اولین دلیل برای لجبازی در کودک، به شمار میآید.این بی توجهیها، خود دارای دلایل گوناگونی میباشد که از جملهی آنها گرفتاری و کثرت اشتغال والدین، سرگرمی آنها به رسیدگی به فرزندان دیگر و عدم امکان توجه به تک تک فرزندان، خوش گذارانی و عدم وقت گذاریها، دربارهی آنها.
آری وقتی در سیره و رفتار پیشوایان دینی خود مینگریم، به زیبایی محبت و توجه به کودکان را در کردار و رفتار آنان، مشاهده میکنیم، چنانچه آمده است: یک روز پیامبر اعظم اسلام صلی اللَّه علیه و آله با گروهی مشغول نماز بود. امام حسین (ع) که کودکی بود، پهلوی آن حضرت بود، هر گاه که رسول خدا به سجده میرفت امام حسین (ع) آمده و بر پشت مقدس آن بزرگوار سوار میشد و پاهای خود را حرکت میداد و میگفت: حل حل
وقتی رسول اکرم (ص)، میخواستند سر از سجده بر دارد امام حسین (ع) را میگرفت و در پهلوی خود مینشانید.
موقعی که رسول خدا به سجده میرفت امام حسین (ع) نیز بر پشت مبارک آن حضرت سوار میشد و میگفت: حل حل. امام حسین این عمل را همچنان انجام میداد تا پیامبر اکرم (ص) از نماز فراغت حاصل نمود.
شخصی یهودی که شاهد این ماجرا بود، گفت: یا محمّد! شما با کودکان به شکلی برخورد میکنید که ما نمیکنیم!؟
پیامبر اکرم (ص) فرمود: اگر به خدا و رسول ایمان آورده باشید باید به کودکان ترحم کنید.
یهودی گفت: من به خدا و رسول ایمان میاورم. وقتی آن یهودی کرامت و عظمت رسول خدا را دید اسلام آورد. (11)
هم چنین آمده است که جابر میگوید، به محضر رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم شرفیاب شدم، در حالی که حسن و حسین را بر پشت خویش سوار کرده بود و میفرمود: شتر شما مرکب خوبی است و شما دو نفر نیز سواران خوبی هستید!! (12)
هم چنین از ابو سعید خدری نقل شده است که وی در روایت طولانی ماجرایی را از پیامبر اکرم نقل میکند، وی میگوید: من و گروهی (از جمله امام علی) ع، نزد پیامبر (ص)، بودیم، ناگاه حضرت فاطمه زهرا (س) نزد پدر آمده و از مفقود شدن حسن و حسین گفت.
عرض کرد: یا رسول اللَّه! فرزندانت حسن و حسین، از بامداد تا به حال به خانه نیامدهاند! گمان کردم نزد شما باشند، برای اطمینان خاطرم خدمت شما آمدم! رسول خدا (ص) به حضرت فاطمه قول داد تا دلبندانشان از گزند خطرات محفوظ باشند و لذا خود و علی (ع)، به دنبال آنها رفتند.
آفتاب به شدت بر آنها میتابید و بر اثر تابش آفتاب یکی از آنها در پناه دیگری قرار گرفته و یک دیگر را از تابش آفتاب میپوشاند، یافتیم، همین که چشم رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم بر آنها افتاد، از شدت ناراحتی، گریه راه گلوی مبارکش را گرفته بود! از این رو فوراً خم شد و آنها را میبوسید، سپس حسن علیهالسلام را بر شانه راست و حسین علیهالسلام را بر شانه چپ گذاشت و راهی منزل شد، امّا شدت گرما در آن روز، به حدّی بود که حضرتش یک پا را بر زمین میگذاشت و پای دیگر را برمیداشت ولی نگذاشت آن دو فرزندش پا را بر زمین گذارند و گرمای زمین پاهای آنها را اذیت نماید، از این رو جان خویش را سپر آنان قرار داد و آنها را بر شانه خویش جای داد. (13)
آری یکی از نیازهای اصلی کودکان در چنین سنینی برای کودک، بازی کردن و کودکی کردن با وی است، پدران و مادرانی که شبانه روز خود را به امور دنیوی مشغول کرده و از بچه های خود فاصله، گرفتهاند بدانند، با دستان خودشان آیندهی وی را به تباهی کشاندهاند.
اصل کودکی کردن و بازی با کودکان نیز در سیره و رفتار پیامبر نور و رحمت به راحتی به چشم میخورد، چنانچه آمده است:
علقمه از ابو سلمه نقل کرده است که پیامبر خدا (ص)، زبانش را برای حسن و حسین (ع) از دهان مبارکش بیرون میآورد، کودکی، زبان آن حضرت را دید، خندید، عینیة بن بدر فزاری، گفت به خدا سوگند پسرم تا وقتی که یک مرد بزرگی شد و ریش درآورد، من او را هرگز نبوسیدم، پیامبر خدا (ص) فرمود: هر کس دل رحم نباشد، مورد لطف خدا قرار نمیگیرد. (14)
2-محرومیتها و رفتارهای سختگیرانه والدین:
یکی از دلائل دیگر لجبازی در کودکان، و بهانه گری آنان، محرومیت از نوازش و مهرورزی به آنان است، (که در قسمت قبلی توضیحات مفصلی، پیرامون آن داده شد)، گاهی اوقات نیز مطلق محرومیت والدین، بچه را به شکلی در میآورد که کودک، به خاطر محرومیتهای پی در پی، میخواهد از شرائط موجود فرار کند، لذا به خوبی میبینید، کودکانی که در بچگی، کودکی نکردهاند و مدام تحت نظارت همیشگی پدر و مادر بوده و از همه چیز و همه کس، باز داشته شدهاند، در آینده به سراغ کارهایی میروند که در کودکی به آن اشتیاق داشته و پدر و مادر بدون دلیل، آنان را از آن رفتار باز داشتهاند، لکن توجه داشته باشید که این موضوع اصلاً به این معنا نیست که ما نباید فرزندانمان را کنترل کرده و آنان را از بسیاری از امور نهی نکنیم، خیر هرگز اینگونه نیست، بلکه نکته ای که در این بخش مهم تلقی میشود این است که ما نباید به صورت یک دست، نهی کنیم، بلکه در مواقعی که اشکال و خطری برای انجام بعضی از کارها، وجود ندارد، بدون دلیل، کودک را از آنها نهی نکنیم.
فشارهای برخوردی از طرف والدین در جهت خوب بودن کودک، ممکن است تا چند مدتی موثر باشد، ولی بالاخره صبر بچه تمام میشود.
پدر و مادری که از فرزند خود تقاضای آرام بودن میکنند، شاید تا مدتی کودک به این رفتار ادامه هد ولی بالاخره او هم یک انسان است و نیازهای طبیعی خاصی دارد، پس از مدت زمانی، خسارت و مالیات آن موقع را هم از والدین خود خواهد گرفت.
3-نیازهای عاطفی:
یکی دیگر از مسائلی که در لجبازی کودکان نقش به سزائی دارد، نیاز کودک استگاهی اوقات دلیل لجبازی در کودک شما، چیزی جز خستگی و نیاز به استراحت یا تفریح نیست، و یا حتی گاهی لجبازی به خاطر رفع گرسنگی یا نیازهای دیگر است، البته این مورد بیشتر در کودکان خردسال صورت میگیرد، به شکلی که آنان نیازهای خود را به شکل بهانه، اعلام میکنند
گاهی اوقات نیاز کودک، نیاز به بازی و سرگرمی است.
زیرا، او همیشه در دامان پدر و مادری، بزرگ شده است، که پدر همیشه سر کار بوده و مادر نیز هر روز به جای بچه داری، به معلمی برای بچه های دیگران مشغول بوده.
توجه داشته باشید که در این سنین حساس، بچه از شما پول نمیخواهد، وی تنها و تنها سرگرمی، بازی و توجه میخواهد، خواهشاً وی را درک کنید.
گاهی اوقات، تنها نیاز کودک، بازی کوشی است که ما وی را از آن نهی نمودهایم، و همیشه محیط خفقان را به برای وی، فراهم نمودهایم:
لذا در روایتی از پیامبر اکرم (ص)، آمده است: بازی گوشی (شیطنت)، بچه در کودکی، مایهی فزونی خرد او در بزرگ سالی است. (15)
و هم چنین منقول است، صالح بن عقبه میگوید، از امام کاظم (ع)، شنیدم که میفرمود: خوب است بچه در کودکی بازی گوش باشد، تا در بزرگسالی، بردبار باشد.
سپس حضرت فرمودند: شایسته نیست که جز این باشد.
هم چنین روایت شده است که باهوش ترین کودکان، بیش از همه با مکتب خانه دشمن است. (16)
4- بد آموزی ها:
کودک در مواردی از پدر یا مادر خود آموخته است که مشکلات خود را همیشه از راه جبر و زور حَل نماید.لکن تفاوتی که میان والدین و بچه وجود دارد، این است که پدر یا مادر توان و زور مقابله را دارند، لکن کودک به خاطر فقدان این توانائی دست به لجبازی میزند
5-آزمایش والدین:
در بسیاری از موارد، کودک قصد یک آزمایش را بر روی پدر و مادر دارد، وی میخواهد بداند آیا میتوان از راه گریه و بهانه گیری، به هدفش برسد یا خیر!؟اگر رفتارش موثر واقع شد، جیغ و داد راه میاندازد، سر و صدا میکند و فریاد میکشد
6-شکستهای پی در پی و ناراحتیهای عصبی و گاهی بیماریهای مداوم:
یکی دیگر از عوامل لجبازی (چه در کودک و چه در بزرگسالان) روبه رو شدن با شکستهای متوالی در زندگی بوده استمثلاً در کودک، این شکستهای پی در پی میتواند عدم موفقیت در بازی و گردش و بالاخره عدم پیروزی در رقابتها، در جلب نظر والدین و...، میباشد.
امیدوارم، به چنین فردی، حق دهید، چنین افرادی، نمیتواند یک زندگی مسالمت آمیز با روابط سالمی داشته باشد و حتی وی نمیتواند خواسته های خود را به صورت منطقی مطرح نماید.
همان طور که گفته شد، گاهی اوقات این لجبازی، به خاطر عدم موفقیت است و گاهی اوقات نیز دلیل آن عصبی بودن شخصیت کودک است (متأسفانه، به خاطر عدم ارتباط این موضوع با موضوع مقاله از ذکر حل آن خودداری میکنیم)
گاهی اوقات نیز کثرت دفعات بیماریها، باعث شده است که طفل همیشه خود ر با آه و ناله همدم نماید، به شکلی که آن برایش تبدیل به عادتی در آمده است. طبیعی است کودک، در مواقعی که بیمار نیست نیز، با گریه و اشک و ناله از والدین خود درخواستی را میکند و لجبازی و ناراحت کردن طبیعی، جز حیات وی، میگردد.
7-خودداری والدین از درخواستهای منطقی والدین:
یکی دیگر از عوامل لجبازی و عدم توجه، این است که ما توجه کافی به درخواستهای منطقی، کودک نکرده ایم.البته این هرگز به این معنا نیست که ما باید به عنوان یک پدر یا مادر، تمام حرفهای بچه را بپذیریم، لکن باید به این نکته نیز توجه داشت که باید در حدّ توان با جوابهای منطقی و یا رفتارهای جانشین، نیازهای بچه را برآورده ساخت.
متأسفانه بعضی فکر میکنند، این که به درخواستهای بچه توجه کنند، باعث لوس شدن او میگردد، در حالی که لوس شدن بچه، به واسطهی افراط نمودن در توجه به وی است، نه توجه نکردن به درخواستهای کودکانه و مطابق با سنش (مثلاً کودک ما به عنوان یک بچه، باید تفریح کند، باید سرگرمی داشته باشد، باید به اندازهی نیاز) نه بیش از آن، اسباب بازی داشته باشد.
8-نشان دادن مقاومت:
گاهی اوقات کودک لجبازی میکند، تا قدرت و نیروی خود را به والدین نشان دهد، و یکبار برای همیشه خود را آرام و راحت کند.او میخواهد به والدین خود بیاموزد که اگر بخواهد میتواند غذا نخورد، میتواند گریه و زاری کرده و آنها را به ستوه آورد، و همین امر باعث تجربه ای برای لجبازیهای آینده نیز میگردد.
9-ولادت خواهر یا برادر:
گاهی لجبازی کودکان از زمانی آغاز میشود که طفلی جدید به دنیا میآید و بخش مهمی از محبت والدین را به خود اختصاص میدهد، لذا کودک به خاطر اینکه زبان آن را ندارد که از جور و تبعیض والدین سخن بگوید، سعی میکند عقده های دروی خود را از طریق لجبازی و سرکشی نشان دهد.وظیفهی ما به عنوان یک پدر و مادر موفق، این است که سعی کنیم بچهی جدید، رفتار ما را با کودک اولمان، عوض نکند، زیرا در موارد زیادی متأسفانه همین امر باعث حسادت کودک نسبت به کودک، دیگر میشود و حتی ممکن است، اثر حسادت خود را به شکلی نشان دهد که کودک اول، آسیبی نیز به طفل تازه به دنیا آمده وارد سازد.
امام صادق (ع) میفرمایند: پدرم به من فرمود: به خدا که من سازش میکنم با یکی از فرزندانم و او را بر دامن خود مینشانم و مغز قلم را برایش بیرون میآورم و نقل شکری را برای او میشکنم با اینکه حق با فرزند دیگر من است، ولی نگرانم بر او و بر دیگری که نکنند با او آنچه شد به یوسف و برادرانش، و فرو نفرستاد خدا سوره (یوسف را) مگر برای نمونه و الگو. -(17)
10-زیادهروی در انتقاد و سرزنش و دستورات پی در پی و پشت سرهم: (18)
یکی دیگر از عوامل اصلی، لجبازی در کودک این است که وی در محیطی پرورش یافته است، که انتقادهای زیادی را از افراد مختلفی متحمل شده و لذا دیگر طاقت تحمل آنها را ندارد، این انتقادگرها، میتوانند خود پدر یا مادر و حتی مدرسه و مربیان باشند.غالباً ما فکر میکنیم، بچه کیسهی به کس است که بتوانیم، عقده های دلمان را بر روی او خالی کنیم و مدام با سرزنش از رفتارها و روحیات وی، انتقاد کنیم.
این انتقاد میتواند در نحوهی درس خواندن، نحوهی لباس پوشیدن و...باشد.
بعضی از والدین جهت بالا بردن تأثیرات تربیتی خود، سعی دارند تا تمامی اعمال و رفتارهای فرزندشان را تحت کنترل گرفته و هر خواسته و کاری که تحت نظر آنها بود، را کودک با برنامهی خشک و پشت سرهم دیگر انجام دهد.
به عنوان مثال شاید پدر یا مادر، در طول روز بیش از ده دستور و قانون متفاوت را برای کودکش، وضع کند، و انتظار از وی داشته باشد، که تمامی دستورات و قوانین از سوی کودک، عملی گردد، در حالی که اجرای برنامهی فشرده ای که دستورات و امر و نهیهای فراوانی دارد، آزادی عمل را از کودک میگیرد و کم کم، وی را به واکنش، وا میدارد.
مثلاً ممکن است، کودک در آن روز قادر به انجام دو یا سه مورد از دستورات فوق باشد، لذا پس از اجرای دستورات، دیگر حوصلهی انجام دادن سادهترین درخواستهای والدین را نیز نداشته باشد، این شرائط به شکلی است، که پس از مدتی کودک احساس درماندگی و عجز بر وی غالب شده و حتی از عهدهی کارهایی هم که قبلاً اجرای آنها نیازی به دستور نداشت، بر نمیآید.
لذا اگر کودک در مواجهه با دستورات متعدد، تنها چند مورد را انجام داد و از اجرای تعدادی از دستورات چشم پوشی کرد، نباید والدین، آن را لجبازی بنامند، زیرا این رفتار، لجبازی نیست، زیرا در این هنگام، کودک لجبازی نمیکند، بلکه دچار درماندگی و آشفتگی ذهنی شده است.
یک نکتهی ضروری و مهم:
بعضی از کارها نیازی به دستور امر و نهی ندارد، و طبق نیازهای طبیعی بشر، بالاخره فرد آن را انجام میدهد.گاهی اوقات دیده میشود، پدران و مادران، حتی برای نوع راه رفتن کودکان نیز قانون گذاری میکنند، بدون شک این والدین، خودشان زمینهی بروز مخالفت را در کودک، هموار ساختهاند و مدام این رفتار وی را به بدی وی، حمل میکنند، در حالی که ما باید بپذیریم، که او هم انسان است و دوست ندارد، همیشه تحت فرمانهای نابجا و افراطی باشد.
مولای متقیان امام علی (ع)، بر همین موضوع تکیه داشته و میفرماید: (الْإِفْرَاطُ فِی الْمَلَامَةِ یَشُبُ نَارَ اللَّجَاجَة) زیادهروی در ملامت آتش لجاجت را برافروزد (19)
11-خشونت والدین و دعواهای خانوادگی:
یکی دیگر از مواردی که به عنوان تشدید دهنده رفتارهای لجبازانه به حساب میآید خشونت والدین و تنبیهات بدنی است، به طور کلی باید این روش را این گونه بیان نمود، که کودک بدنش، در قبال تنبیه، حالت واکسینه به خود گرفته است.حتی بعضی از والدین متأسفانه در فاصلهی اندکی، تغییر روش میدهند و پس از چند سالی که با لجبازی کودک خود ساختهاند، تصمیم میگیرند موضع خود را قبال کودک خود تغییر دهند و به روش کتک کاری میپردازند، غافل از اینکه کودک آنان با روش قبلی عادت کرده، و بعد از این اتفاق نه تنها رفتار کودک عوض نمیشود، بلکه شوکه شده و بعضاً این رفتار والدین، باعث میشود، لجبازی کودک، از قبل نیز شدید تر شود.
یکی دیگر از مواردی که در تشدید، لجبازی در کودکان، نقش به سزائی دارد، محیط نامساعد روابط خانوادگی است.
درگیریها و دعواهای والدین و روابط خصمانهشان برای طفل قابل تحمل نیست، و لذا چون وی قدرت اعتراض و حتی کوچکترین سخنی ندارد، ناگزیر، با سرکشی و عصیان، میخواهد خود را آرامش دهد، و لذا به خوبی مشاهده میکنید، در چنین خانوادههایی، هرگاه روابط خانواده مسالمت آمیز میگردد، طفل احساس آرامش نموده و رفتارش تغییر میکند و از شدت لجبازی وی کاسته میگردد
12-معاشرتهای ناروا:
یکی دیگر از عوامل تشدید، لجبازی در کودک، دوستان نامناسب و محیطهای اجتماع است که وی در آنها قرار گرفته است؛ لذا به خوبی مشاهده میکنید، که عواطف کودک بر یک دیگر به سرعت اثر میگذارد، خنده، گریه، لجبازی و عادتهای رفتاری دیگر که بعضی مثبت و بعضی منفی است، زیرا این سنین، سن الگو گرفتن است، و الگوی مناسب میتواند، کودکان را به بهترین شکل راهنمایی کند.لذا والدین محترم با شناسائی دقیق محیط اجتماعی کودک، حتی اگر لازم است مدرسه یا سرویس او را تغییر دهند.
لذا دین شریف اسلام نیز، بر معاشرت و لزوم توجه جدی به آن اشارات زیادی دارد به حدی که میتوان گفت: احادیث متواری در این زمینه وجود دارد.
13-سکوت والدین: (20)
گاهی اوقات، سکوت والدین، در قبال رفتارهای، نامناسب کودک وی را به لجبازی و مخالفت دائمی با بزرگترها وامیدارد. در حالی که انتخاب یک شیوهی صحیح و مناسب میتواند از شدت لجبازی و مخالفت جویی در هر کودکی بکاهد و سطح همکاری و پذیرش وی را بالاتر ببرد، استفاده از یک روش غیر اصولی، نتیجهی عکس میدهد و میتواند به روابط عاطفی بین والد و کودک، آسیب بزند و باعث بروز دردسر هر دو طرف گردد.به عنوان مثال بعضی از والدین بر این عقیدهاند که کودک باید در رفتارهای خود آزاد باشد و بدون رعایت هیچ حد و مرزی، در انجام هر کاری بدون چون و چرا، آزادی مطلق داشته باشد، آنان بر این عقیدهاند که دخالت ما والدین در امر تربیت او، در روحیات وی اثر منفی میگذارد.
به همین دلیل این دسته از والدین نه تنها هرگز به فرزند، خود امر نمیکنند، بلکه حتی برای کودک هیچ برنامه ای آموزشی نیز در نظر نمیگیرند.
اجازه دهید، شاخصه ای را برای این والدین، برایتان توضیح دهم، شاخصهی رفتاری این دسته از والدین این است که در مقابل بد رفتاری کودک، سکوت کرده یا به یک تذکر، کوتاه، بسنده میکنند، کلماتی از قبیل (نکن یا بکن)
به خیال این دسته از والدین، همین حد از تذکر برای کودک کافی است تا وی بایدها و نبایدهای اجتماعی را یاد بگیرد، در حالی که هیچ فردی در سالهای اولیهی زندگی خود را با قوانین، اصول و شیوه های رفتاری صحیح آشنا نیست و یادگیری آنها نیاز به آموزشهای متناسب با سن و سال دارد.
متأسفانه این دسته از والدین، کودک را از یادگیری امور و وظایف اولیه و مربوط به خود باز داشتهاند، لذا در نتیجه در چنین موقعیتی، بروز لجبازی و مخالفت جویی از سوی آنها امری کاملاً طبیعی است، زیرا الگوی رفتاری آنها به آنان آموخته است که هر کاری را میتواند با میل و ارادهی شخصی خود انجام دهد.
شاید پدر یا مادری که کودکشان در مهمانی، به همهی لوازم میزبان دست بزند و حتی موجب ناراحتی وی را فراهم کند، ولی آنان با جملهی (بچه است)، به آرامی در مقابل رفتارهای وی سکوت کردهاند، حال تصور کنید همین کودک در محیط مهد کودک یا مدرسه قرار بگیرد، در این هنگام وی لزومی نمیبیند که از نظر کسی، جویا شود و اصلاً اعتنایی به نظر بزرگترها نمیکند.
راه کارهای مقابله با لجبازی
چه کنیم تا در مقابل درخواستهایمان، کودک، تسلیم نشویم: (21)بعضی از والدین، همیشه گله و شکایت میکنند که فرزندانمان، برای همه چیز، نافرمانی میکنند، هر چیزی را به آنان میگوییم، حاضر به پذیرش آنها نیستند، همان طور که قبلاً گفته شد، به رای لجبازی دلائل مختلفی وجود دارد که بعضاً به مشکلات روحی و جسمی کودک بر میگردد، لکن گاهی از اوقات نحوهی تقاضای پدر و مادر به نحوی است که کودک، سریعاً آنها را مردود می شمارد و در پی بهانه تراشی و لجبازی در میآید.
ما به والدین توصیه میکنیم، نحوهی درخواست کردنشان را کمی تغییر دهند، در این قسمت به چند توصیه میپردازیم:
اولاً اگر مخالفت کودک و لجبازی وی، محدود بود، سعی کنید، چشم پوشی کنید، به احتمال زیاد پس از مدتی این رفتار در وی کاهش مییابد. (22)
اما اگر این لجبازی و مخالفت، یک امر جدی بود، توصیه میشود از این نکات بهره بگیرید و به ترتیب آنان را در طول مسیر لجبازی به میزان اهمیت، اجرا نمایید.
1-برای دستورات، از لغات محدود استفاده کنید: (بهتر است خواسته های خودتان را با لغاتی محدود انجام دهید: ) 23
پسرم تکلیف مدرسهات
دخترم، موقع خوابه
2-قانون 10 ثانیه را بکار ببرید: (24 )
سعی کنید بیان خواسته شما بیش از 10 ثانیه طول نکشد.
3-اخطار دهید: (25)
گاهی اوقات برای کودکان مشکل است کار لذتبخشی که در حال انجام آن هستند (مثل بازی با دوستان و...)، را رها کرده و کاری که شما میخواهید را انجام دهند، بهتر است در این مواقع یک محدودهی زمانی تعیین کنید:
مثالهای مثل:
(تا سه دقیقه دیگه میخواهم میز شام را بچینم)
(تا 5 دقیقهی دیگه به کمک نیاز دارم)
4-روش تکرار را به کار بندید: (26)
برای آنکه مطمئن شوید که خواستهی شما را کودکتان متوجه شده است، از روش تکرار استفاده کنید، وقتی درخواستی از وی نمودید، از وی بخواهید یک بار تقاضای شما را تکرار کند. (شاید باورش برایمان سخت است، بعضی از اوقات) مخصوصاً در مواقع لذت بردن از کاری (مثل بازی) کودک اصلاً نمیفهمد، شما چه تقاضایی را از وی نمودهاید.
5-از روش گیر کردن سوزن گرامافون استفاده کنید: همان
یکی دیگر از روشهای تأثیر صحبت این است که وقتی با خواسته ای غیر منطقی توسط کودک و اصرار وی، رو به رو شدید، میتوانید جواب تکراری و کوتاهتان را پشت سر هم تکرار کنید.
به مثال توجه کنید: بابا میشه الان با علی برم بزی؟
پدر: نه، دیر وقته و چند دقیقهی دیگه موقع خوابه.
کودک: بابا خواهش میکنم.
پدر: نه
کودک: من به او قول دادم:
پدر: نه
کودک: آبروم پیش او می ره.
پدر: نه
کودک: قول می دم آخرین بارم باشه.
پدر: نه
6-خواستههایتان را با چند پیشنهاد مطرح کنید:(27)
شما به عنوان یک والد موفق میتوانید وقتی خواسته ای را از کودک خود داشتید، با چند پیشنهاد آن را مطرح کنید و به نوعی حق انتخاب را به وی دهید:
به جای: آیا این را غذا را میخوری یا نه!؟، بگویید: غذات را الآن میخوری یا ده دقیقهی دیگه.
شما با این روش هم به او حق انتخاب دادید و هم به او فهماندید، که خبری از غذای دیگه ای نیست.
7- با استفاده از شیوه های تربیتی جلو بیایید:
منظور از شیوه های تربیتی این است که ما گاهی اوقات، باید به عقب برگشته و نکاتی را برای کودک توضیح دهیم، نکاتی که خود، میتواند باعث سعادت و یا بدبختی او را حاصل کند، نکاتی از قبیل تفهیم روش صحیح زندگی، که در آن والدین موظف هستند، احترام کودک به والدین و لزوم توجه به صحبتهای بزرگترها را به کودکان از طرق مختلفی حتی قرآن و روایات آموزش دهند.
حتی پدر و مادر در این روش تربیتی میتوانند، با ذکر سرگذشت افراد و تاریخ و کسانی که به پدر و مادرشان بی احترامی کرده و احترام آنها را نگاه نداشتهاند، کودک خود را به اطاعت از خود وا دارند. (28)
8- حرفهای وی را با دقت گوش کنید و کودک را به بحث وا دارید
در صورتی که فرزندتان، دلیل، منطقی برای انجام ندادن، رفتاری داشت، به خوبی و با توجه به صحبتهای وی گو ش دهید، فقط از او بخواهید مؤدبانه دلایلش را مطرح کند، به او بفهمانید همیشه نمیتواند با بهانه تراشی از کاری، شانه خالی کند، بلکه تنها و تنها وقتی حرفهایش تاثیردارد که برای رفتارش دلیل بیاورد. (29)
سعی کنید جوی را در خانه فراهم نمایید که او هر مشکلی داشت به راحتی با خانوادهاش مطرح کند، به شکلی که او نیاز نداشته باشد، برای خواستههایش، بهانه گیری و لجبازی کند.
موضوع مهم دیگر این است که والدین میتوانند با زبان کودکانه با کودکشان، وارد بحث شده و دلیل لجبازی را به صورت منطقی از وی جویا شوند، مثلاً به این شکل از وی سوال بپرسند: (چرا حرف پدر و مادرت را گوش نمیکنی؟ 1 چه چیز باعث ناراحتیات شده!؟)
به دلیل اینکه کودکان، اغلب در این سنین، ساده و صادق هستند، لذا به سادگی، دربارهی مشکلات خود با شما صحبت میکند.
بازگو کردن مسئله توسط کودک از دو جنبه مهم تلقی میگردد، نخست اینکه باعث، خالی شدن خود کودک و در پی آن آرامش وی میگردد و دوم اینکه: به والدین نیز کمک میکند، تا مشکلات فرزند خود را دانسته و به راحتی بتوانند، از آن سر در بیاورند و در جهت حل آن بکوشند. (30)
9-از روش 1-2-3 استفاده کنید:
این روش نخستین بار توسط دکتر تاماس فلان، در کتاب جادوی 1-2-3، شرح داده شد.
این روش، این است که پدر یا مادر، با صدای محکم و بدون هر احساسی، به کودکی که لجبازی میکند، هشدار دهند، و بگویند: یک –دو –سه –
آنگاه بگویید یک، و سپس سکوت کنید، و سپس دو و باز ساکت بمانید، اگر سه را گفتید، و او هنوز لجبازی نمود، میتوانید از این جمله استفاده کنید: اگه سه شد، باید بری و در اتاقت بمانی، و اگر باز هم فایده ای نداشت، شمارهی سه را بشمارید و سپس این رفتار را عملی کنید، تو باید به مدت 5 دقیقه به اتاقت بری. (31)
10-استفاده از تنبیه (غیر از تنبیهات جسمی):
یکی دیگر از روشهای تأثیر صحبت والدین این است که وقتی متوجه شدند که کلامشان هیچ تأثیری ندارد، به عنوان آخرین گام، از روش تنبیه استفاده کنند، البته تنبیه بدنی هرگز توصیه نمیشود بلکه میتوانیم از روشهای مثل روش وقفه، ماندن در خانه و محرومیت همراه با ماندن در خانه و جانشینهای دیگر تنبیه استفاده کنید (توضیح موارد فوق در مقالهی «جانشینهای تنبیه بدنی در نظام تربیتی از دیدگاه روانشناسی اسلامی» به طور کامل گذشت)
ممکن است در شروع کار، اجرای این گونه تنبیهات برای یک کودک نافرمان سخت باشد، و همین مسئله باعث شود به این تفکر بیفتید که تحمل نافرمانی فرزندم آسانتر از اجرای تنبیه باشد، اما فراموش نکنید، اگر در اجرای برنامه خودتان مصمم نباشید، شرائط بدتر خواهد شد، چون فرزند شما متوجه شده است که شما در اجرای برنامه های خودتان قاطع نیستید، بنابراین میتواند بیشتر با شما لجبازی کند، چون به این نتیجه رسیده است که شما قدرت و قاطعیت لازم را برای مقابله با او ندارید، لذا خودتان را آماده شنیدن القاب یا رفتارهای نامناسب از طرف فرزندتان بکنید و سعی کنید تنها کاری که میکنید، این باشد که با حفظ آرامش تمام آنها را نادیده بگیرید، جملاتی از قبیل: تو مامان خوبی نیستی، تو من را دوست نداری و...(32)
البته به این نکته نیز توجه داشته باشید، که استفاده از اهرم فشار، آخرین راه حل مقابله با لجبازی در کودکان به شمار میآید، زیرا تحقیقات نشان داده است، سخت کردن شرائط برای کودک، باعث تشدید، لجبازی نیز گشته است، لذا سعی کنید تا حد ممکن از تکنیکهای والدینی، که ما سعی کردیم، به قسمتی از آنها اشاره کنیم (و مابقی آن ذوقی و به عهدهی خود والدین است) کمک گرفته و تا حد ممکن از تنبیه و اهرمهای فشار برای درمان لجبازی استفاده نکنید.
نکتهی دیگر این که به هیچ عنوان، نام لجباز را در مقابل کودک، به وی نسبت ندهید، زیرا نه تنها فائده ای ندارد، بلکه بالعکس، باعث تلقین گشته و ناخودآگاه بر روی وی، تأثیرات عکس میگذارد. (33)
اما بحث بعدی بر سر این است که ما به عنوان یک والد موفق باید، چگونه به کودک خود امر کنیم تا وی به صحبتهای ما عمل کند، در بسیاری از موارد، نوع گفتن کلمات والدین، باعث لجبازی در کودک میشود، در این قسمت به چند روش، صحیح، امر کردن به کودک، اشاره خواهد شد: (34)
1-صحبتها و دستورات خود را واضح و ملموس بیان کنیم:
در بسیاری از موارد، والدین، دستورات خود را به صورت ملموس و واضح بیان نکرده و انتظار دارند، کودک طبق دستورات آنها عمل کند.
لذا توصیه میکنیم والدین گرامی حتی الا مقدور از عبارات مبهم و غیر دقیق پرهیز نمایند.
جملاتی مثل: (مؤدب باش، اتاقت همیشه منظم باشه، بچهی خوبی باش)، و امثال این مثالها، برای یک کودک 4 یا 5 ساله مفاهیم مبهمی است که وی آنها را درک نخواهد کرد.
مثلاً اگر از کودک خواسته میشود که اتاقت همیشه منظم باشه، و یا مودب باش، باید از قبل به شکلی عینی آنها را به کودک آموزش داده و با انجام دادن کارها به صورت عملی، معنای نظم و تربیت را به او فهماند.
به عنوان مثال باید به او گوشزد نمود که (باید مداد رنگیهایت را درون میز قرار بدی، باید لباسهایت را در کمدت آویزان کنی و...، تا با این کار همه چیز سر جایش قرار به گیره و اتاقت منظم باشه، و یا برای مؤدب باش، به وی بگویید: منظور من این است که وقتی وارد اتاق میشوی، به دیگران سلام کنی و یا وقتی کسی با تو تعارف کرد، در جواب بگو: متشکرم)
پس از آن که کودک چندین بار این مفاهیم را به طور عملی تجربه کرد، از آن به بعد میآموزد که استفاده از واژههایی نظیر (نظم و تربیت) یا (خوب و مؤدب)، میتواند چه معنایی داشته باشد.
در چنین مواردی، توصیه میشود، وقتی کودک به خواسته های ما عمل کرد، با عباراتی از قبیل (آفرین که اتاقت را تمیز کردی، خیلی ممنون که به مهمانها سلام کردی و جلو آنها شیرینی گرفتی) از وی، تقدیر کنید.
گاهی اوقات نیز، لجبازی در کودک تنها یک سوء تفاهم است، به عنوان مثال کودک چهار ساله ای که اصلاً زمان و ساعت را درک نمیکند، و ما از وی میخواهیم تا یک ربع دیگر مسواک زده باشد، و او قبل از مدرسه اصلاً معنای دقیق ساعت را نمیداند، و ما فکر میکنیم او قصد لجبازی داشته است در حالی که اصلاً این گونه نبوده است؛ لذا در چنین مواردی به این شکل با کودک سخن بگویید: (تا عقربهی ساعت، اینجا قرار گرفت، باید مسواک زده باشی).
2- در دستورات خود مصمم و جدی باشید.
والدین باید در باید دستورات و درخواستهای خود جدی و مصمم بوده و هر گز از عباراتی که در آن حق انتخاب باشد، استفاده نکنند، به طوری که کودک احساس که این موضوع اهمیت چندانی ندارد و انجام دادن و یا ندادن آن خیلی مهم نیست و فقط در صورت تمایل است که باید آن کار را انجام دهد، لذا چون دستورات والدین، غالباً مورد تمایل وی نیست، از آنها سرباز میزند. (البته همیشه به این نکته توجه داشته باشید که این هرگز به این معنا نیست که پدر و مادر نباید از الفاظی مانند: لطفاً یا نظیر آنها استفاده کنند، بلکه بالعکس باید در دستور دادن، نهایت ادب، لحاظ شود)، لکن مصمم بودن در گفتار و جدیت در صحبت کردن، امری است که نباید هرگز آن را فراموش کنیم، لذا از کلماتی از قبیل: (می خوای ساعت 9 بخوابی!؟، می خوای مشق هات را بنویسی!؟ و...استفاده نکنید)، زیرا در این صورت به احتمال زیاد جواب کودک، کلمهی نه است، زیرا او از این جمله، تصور کرد که خوابیدن در ساعت 9 یک امر دل بخواهی است و والدین در آن زیاد جدی نیستند، بلکه والدین محترم در چنین مواردی باید از کلماتی از قبیل: ساعت خواب تو 9 شب است و باید قبل از خوابیدن مسواک بزنی استفاده کنند و حتی اگر میخواهید از کلمات مؤدبانه استفاده کنید، باز هم فراموش نکنید، که شما باید صریح و جدی باشید، لذا این گونه بگویید: لطفاً برو بخواب.
هم چنین توصیه میکنیم، وقتی کاری را به کودک میگویید، به وی بفهمانید که شما خیر خواه وی هستید و قصد شما، اذیت کردن وی نیست.
3- زمان مناسبی را برای دستور دادن و امر و نهی، قرار دهید:
اگر پدر و مادر میخواهند دستوراتشان، عملی شود و کودک به درخواستهای آنها، عمل کند، لازم است دستورات خود را در زمان مناسبی، مطرح کنند.
اجازه دهید برایتان یک مثال بزنم: کودک شما از صبح تا بعد از ظهر منتظر برنامهی کارتون مورد علاقهاش بوده و مدام برای دیدن آن لحظه شماری میکرد.
وقتی او با شور و هیجان خاصی، به تماشای تلویزیون مینشیند، مادر جلو میآید و اینگونه میگوید: نان نداریم، برو و نان بخر-امروز مهمان داریم، سریعاً بیا و کمکم کن –تکالیفت را سریعاً انجام بده –درس هات را خواندی!؟
آیا به راستی در این مواقع کودک، حق لجبازی و مخالفت ندارد!؟
این رفتار والدین و درخواستهای نابجا، باعث میشود، اهمیت ندادن به کلام آنها در کودک، رشد پیدا کرده و کم کم، مخالفت با اوامر والدین برای وی، یک عادت شود.
4-دستورات خود را رو در رو مطرح کنید:
به والدین محترم توصیه میکنیم، در هنگام درخواست و دستور دادن به کودک، همیشه، رو در رو، و چهره به چهره، بوده و از راه دور دستورات و خواسته های خود را مطرح نکنند.
بسیاری از والدین مخصوصاً مادران محترم، در حالی که مشغول انجام دادن کارهای متفرقه هستند و فرزندشان در اتاق یا مکان دیگری سرگرم امور مربوط به خود است، دستوراتی را از راه دور و بدون مشاهدهی وی، مطرح میکنند و از کودک میخواهند آنها را بلافاصله، عملی کند، اما این والدین توجه ندارند، که طرح هر دستوری به این شکل، باعث میشود کودک احساس کند، این درخواست اهمیت چندانی نداشته و وی میتواند آن را انجام ندهد.
هنگامی که دستور رو در رو بیان نشود، تأثیر خود را از دست میدهد.
بهره گیری از روش دستور دادن از راه دور، به بچه جهتی داده است، پیرامون اینکه پدر و مادر بر خواستهی خود اصرار زیادی نداشته و اگر آن را انجام ندهند، آنها زیاد از دست وی، ناراحت نخواهند شد.
به مثال زیر توجه کنید:
مادری که درون آشپزخانه است، بی آنکه کودک را ببیند و با وی تماس چشمی داشته باشد (در حالی که کودک مشغول بازی است)، با صدای بلند از بچه میخواهد که (برو تکالیفت را انجام بده)، لکن تنها پاسخی که اغلب آنها دریافت میکنند، کلمهی سادهی (باشه)، است و لذا در چنین مواردی، یا کودک آن کار را به تعویق میاندازد و یا اصلاً آن کار را فراموش میکند ...
نبایدهای رفتاری والدین:
تاکنون صحبت راه کارهای مقابله با کودک لجباز صحبت کردیم، اکنون نوبت به چند نباید رفتاری میرسد، که به آن اشاره میگردد:(35)
الف-توجه افراطی در قبال لجبازی کودک: متأسفانه بعضی از والدین در قبال رفتار لجبازانه ی کودک، به وی به صورت افراطی توجه میکنند، لذا کودک میآموزد برای جلب توجه پدر و مادر میتواند، همیشه لجبازی کند. (البته توجه داشته باشید، این توجه افراطی با آن توجهی که ما در اول مقاله از آن نام بردیم اشتباه نشود، زیرا اصل توجه به کودک باید رعایت شود، لکن افراط در آن از نبایدهای تربیتی است)
ب: تسلیم: تسلیم شدن در قبال رفتار کودک ممکن است فوراً وی را ساکت کند و او دست از لجبازیاش بردارد، لکن به مرور زمان او را به صورت یک حاکم بر پدر و مادر، مسلط میکند و در آینده میتواند اثرات جبران ناپذیری را در بر داشته باشد، او در آینده به هیچ صراطی مستقیم نخواهد بود و تاریخ نشان میدهد عاقبت چنین افرادی در آینده این است که آنان در عرصهی حیات اجتماعی از دیگران سیلی سختی خواهند خورد، زیرا افراد اجتماع والدین آنها نیستند که به راحتی در مقابل آنها کوتاه بیایند.
ج: اعمال زور: اعمال رفتارهای تند و نشان دادن قدرت (مثل تنبیه)، از نبایدهای تربیتی به حساب میآید، که البته گاهی از اوقات نیز تأثیر گذار است، لکن همان گونه که در مباحث قبل اشاره نمودم، اهرمهای فشار در قبال کودکان لجباز، آنان را گستاختر میکند.
مثلاً کودکی را تصور کنید که خود را به خاک میاندازد سعی میکند با دست و پا زدن و نشستن در کوچه، دنبال مادر نیاید و از وی تقاضای خرید یک خوراکی را بکند. در چنین مواردی بی توجهی و رها کردن کودک، به جای تنبیه، توصیه میشود.
نتیجه گیری:
ازآنچه گفته شد، نتیجه میگیریم که بزرگترها مخصوصاً والدین نقش به سزائی در لجبازی و بهانه گیری کودک به عهده دارند، و لذا شاید به جرات بگویم، این بزرگترها هستند که بچه را لجباز بار میآورند، لذا چه خوب است، با شناخت دقیق دلیل لجبازی در کودک، از همین الان، در جهت بهبود وی بکوشیم، شاید فردا دیر باشد.
پینوشتها:
1-تحف العقول، ص: 14
2-غرر الحکم و درر الکلم، ص: 58
3-بحار الأنوار، ج 75، ص: 262
4-کودک لجباز ص 11
5-کتاب جامع تربیت کودکان (2) ص 215
6-کلیدهای مقابله با اضطراب در کودکان و نوجوانان ص 58
7-خانواده و دشواریهای رفتاری کودکان ص 130
8-کتاب جامع تربیت کودک (2) ص 221
9-خانواده و دشواریهای رفتاری کودکان ص 123
10-خانواده و دشواریهای رفتاری کودکان ص 124
11-زندگانی حضرت زهرا علیها السلام (ترجمه جلد 43 بحار الأنوار) / ترجمه نجفی، ص: 330
12-آینه یقین (ترجمه کشف الیقین)، ص: 326
13-همان ص: 327
14-مجموعه ورام، آداب و اخلاق در اسلام / ترجمه تنبیه الخواطر، ص: 218
15-حکمت نامهی کودک ص 243
16-همان
17-آداب معاشرت (ترجمه جلد 71 و 72 بحار الأنوار)، ج 1، ص: 50
18-کودک لجباز ص 30
19-تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ص: 223
20-کودک لجباز ص 19-21
21-کتاب جامع تربیت کودک (2) ص 224-226
22-کلیدهای مقابله با اضطراب در کودکان و نوجوانان ص 59
23- کتاب جامع تربیت کودک (2) ص 224-226
24-همان
25-همان
26- همان
27- همان
28- خانواده و دشواریهای رفتاری کودکان ص 135-136
29- کتاب جامع تربیت کودک (2) ص 224
30- خانواده و دشواریهای رفتاری کودکان ص 134
31- (کلیدهای مقابله با اضطراب در کودکان و نوجوانان ص 60)
32- کتاب جامع تربیت کودک (2) ص-226
33- (نسیم مهر ص 135)
34- کودک لجباز ص 30-36
35- خانواده و دشواریهای رفتاری کودکان ص 137-139
1-حکمت نامهی کودک، حجت السلام والمسلمین محمدی ری شهری، مترجم: عباس پسندیده، بی جا، نشر دارالحدیث 13853-
2-نسیم مهر (سه جلد)، حجت السلام حسین دهنوی، انتشارات:خادم الرضا (ع)، سال چاپ: 1390 ش، بی جا، نوبت چاپ: 107
3-تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، عبد الواحد بن محمد تمیمی آمدی، ناشر: دفتر تبلیغات، بی جا، چاپ اول 1366 ش
4-غرر الحکم و درر الکلم، همان، ناشر: دار الکتاب الإسلامی، چاپ دوم 1410 ق
5-کتاب جامع تربیت کودک (2) دکتر میشله بوربا، مترجم: دکتر محمد بهشتیان، انتشارات بهشتیان، بی جا، چاپ اول 1389
6-کلیدهای مقابله با اضطراب در کودکان و نوجوانان، دکتر کارتارینا ماناسیس، مترجم: فرناز فرود، ناشر: صابرین، بی جا، چاپ ششم 1388
7- مجموعه ورّام، آداب و اخلاق در اسلام، ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسی، مترجم: عطایی، محمد رضا، ناشر: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، بی جا، چاپ اول 1369 ش
8- بحار الأنوار (ط- بیروت)، مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، 111 جلد، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، بی جا، چاپ دوم 1403 ق
9--خانواده و دشواریهای رفتاری کودکان، دکتر علی قائمی، ناشر: انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران، بی جا، چاپ اول 1364
10-- آداب معاشرت (ترجمه جلد 71 و 72 بحار الأنوار)، مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، مترجم: کمرهای، محمد باقر، ناشر: اسلامیه، بی جا، چاپ اول 1364 ش
11-کودک لجباز، دکتر مهدی تهرانی دوست، ناشر: قطره، بی جا، چاپ اول 1389
12- زندگانی حضرت زهرا علیها السلام (ترجمه جلد 43 بحار الأنوار)، مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، مترجم: نجفی، محمد جواد، ناشر: اسلامیه، بی جا، چاپ اول 1377
13-تحف العقول، ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، ناشر: جامعه مدرسین، بی جا، چاپ دوم 1363 ق
14-آینه یقین (ترجمه کشف الیقین)، علامه حلی، حسن بن یوسف بن مطهر، مترجم: علوی تراکمهای، سید مجتبی، ناشر: هجرت، بی جا، چاپ اول 1374
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}