مفاهیم و کلیات تربیت جنسی
مفاهیم و کلیات
دیدگاه های غیر دینی، درباره ی امور جنسی، نظریه های متفاوتی ارائه کرده اند که مجال گستردن آنها نیست؛ اما اسلام، «تربیت جنسی» را به عنوان یکی از مسائل مهم زندگی، به شدت، مورد اهتمام قرار داده است. آنچه از نظر اسلام، بسیار اهمیت دارد. توسعه و تربیت انسان های مؤمن است. لذا اگر روابط جنسی میان اعضای جامعه، ناسالم ایجاد گردد، به صورت مستقیم و غیرمستقیم، به فرایند تربیت مؤمنان، آسیب می رساند. در این نوشتار، مسئله تربیت جنسی را از دیدگاه اسلام، پی خواهیم گرفت. همان گونه که از نام این پژوهش پیداست. این بحث، از دو بخش «جنسیت» و «تربیت» تشکیل شده است. بیش از هر چیز باید مفهوم این دو را شناخت و سپس به تبیین دیدگاه اسلام درباره آنها پرداخت.1.مفهوم جنیست (1)
انسان ها مانند بیشتر موجودات، از دو جنس مخالف تشکیل شده اند. این دو جنس، با تفاوت های آشکار در سطح مسائل زیستی، فیزیولوژیک و روان شناختی، به وجود آمده اند و همین تفاوت هاست که آن دو را مکمل یکدیگر قرار می دهد و بدون شک، هر کدام از آنها بدون دیگری، در تداوم نسل و زندگی اجتماعی، با شکست کامل، روبه رو می شود.زیست شناسان، عقیده دارند که زن و مرد، با یکدیگر، تفاوت های بنیادی دارند؛ بدین معنا که تفاوت ها در درجه ی اول، «ارثی»اند، نه «محیطی». آنها معتقدند که هر سلول بدن زن، با هر سلول بدن مرد، تفاوت دارد و قبل از آن که به دنیا بیایند و تحت تأثیر نفوذهای اجتماعی قرار گیرند، کاملاًً از یکدیگر تمایز پیدا کنند و برای زن یا مرد شدن، آماده می شوند. به قول استاد دکتر محمود بهزاد: «اگر اوضاع اجتماعی، موجب تفاوت های زن و مرد می شود، فقط آنچنان را آنچنان تر می کند».(2)
هورمون های جنسی متفاوتی در دختر و پسر وجود دارند (آندروژن در پسرها و استروژن در دخترها) که باعث ایجاد تفاوت های جنسیتی، در دو جنس می شوند.(3)
فعالیت هورمون های جنسی، در زمان بلوغ افراد، تشدید می شود و ویژگی های جنسی ثانویه را در زن و مرد ایجاد می کند. به این ترتیب که ترشح تستسترون در مردان، باعث رشد اندام های تناسلی، تغییر شکل بدن، پهن شدن شانه ها و رشد قفسه ی سینه، تغییر در رویش مو در سر و بدن، رشد حنجره و تارهای صوتی و بم شدن صدا و افزایش میل جنسی و... است.(4)
هورمون های استروژن و پروژسترون در زنان نیز علاوه بر ایجاد ویژگی های جنسی ثانوی، به طور متناوب، باعث آمادگی رحم برای بارداری می شوند و دوره ماهانه جنسی را تنظیم می کنند. ویژگی های جنسی ثانویه ای که توسط استروژن ها در دوره بلوغ در دختران ایجاد می شوند، عبارت اند از: رشد سینه ها و لگن و رحم و ذخیره ی چربی در نواحی مختلف بدن و... .(5)
هر یک از نیم کره های مخ نیز در ایجاد تفاوت های جنسیتی، نقش دارند. امروزه در اثر پیشرفت علم زیست شناسی، معلوم شده است که سلول های بعضی از بخش های هیپوتالاموس در زن، درشت تر از سلول های همان بخش ها در مرد است و
وضع ارتباط موزونی این بخش در زن و مرد نیز متفاوت است. تحقیقات انجام شده، نشان می دهند که برای ادراک کلام، مکانیسم (ساز و کار) های عصبی خاصی وجود دارند که در مغز دختران، بیشتر از مغز پسران، همسال آنها رشد می کنند و تمایز نیم کره ی چپ برای کنش های کلامی در دختران، سریع تر انجام می گیرد و در پسران، این تمایز کمتر است.
همراه با رشد مغز، دو نیم کره ی آن، به صورت فزاینده ای از لحاظ توانایی های گوناگون، تخصصی تر می شوند: نیم کره ی چپ برای مهارت های کلامی نیم کره ی راست برای توانایی های فضایی و هندسی، شواهد، حاکی از آن است که درجه ی جانبی شدن و مغز و نیز سرعت رشد دو نیم کره مغز، در دختران و پسران، یکسان نیست (در میان دختران، نیم کره چپ، و در میان پسران، نیم کره راست، سریع تر رشد می کند).
به نظر می رسد که در زنان (در مقایسه با مردان)، توانایی های کلامی و فضایی، بیشتر به میزان مساوی بین دو نیم کره مغز، توزیع شده باشد. (6)
در مورد تفاوت های روان شناختی زن و مرد، در بین روان شناسان، نظر واحدی وجود ندارد و حتی برخی از آنان با تحقیقات جدید، به این نتیجه رسیده اند که بیشتر تفاوت های یاد شده در کتاب های روان شناختی، و حتی تفاوت های به ظاهر جا افتاده و تثبیت شده، اساس علمی ندارند از جمله، M.Oliver و J.Hyde، براساس پژوهش های فراوان در فرا تحلیل از تفاوت های کلی جنسی، مهم ترین تفاوت بین زن و مرد را در «نگرش» و «رفتار» می دانند.(7)
غریزه ی جنسی
یکی از ابعاد وجودی مهم در زن و مرد، جنبه ی جنسی و شهوانی است که به صورت غریزه ای بسیار قوی، در آنها قرار داده است. این غریزه باید ارضا گردد و اگرمسیر ارضای آن، به صورت صحیح طراحی نشود، از مسیر طبیعی خلقت، منحرف خواهد شد و به ابعاد دیگر زندگی نیز آسیب خواهد زد. به همین دلیل، در گام نخست باید ویژگی های مؤثر مرد و زن در غریزه ی جنسی را به خوبی شناخت و در گام بعد، مهارت های لازم را برای برقراری ارتباط جنسی صحیح به دست آورد. در این جا برای آشنایی بیشتر، به صورت نسبتاًً گذرا و در راستای هدف این پژوهش، ویژگی های مؤثر در تعاملات جنسی را بررسی می کنیم.
حواس و غریزه ی جنسی
حس بینایی: مردها عموماًً به محرک های بینایی، حساسیت زیادی دارند و این حساسیت، در اعمال و رفتار روزانه ی آنها نیز به چشم می خورد، مثلاًً می بینیم که بعضی از آنها به تهیه ی عکس های سکسی (جنسی) مبادرت می ورزند و «چشم چرانی» می کنند تا آن جا که به میل جنسی و تمتعات شهوانی مربوط است، بیشتر پسرها در سنین بلوغ و مردان به صورت مشهود به تأثیرات کیفی دیداری، بیشتر و بهتر از دختران و زنان پاسخ می دهند؛ یعنی از چشم چرانی، لذت بیشتری می برند. البته این، بدین معنا نیست که دختران و زنان، از محرک های بینایی، متأثر نمی شوند؛ بلکه چه بسا در امور غیر جنسی، از مردان نیز قوی تر باشند. لذا گفته می شود که قلب زن، بیشتر از مرد، تابع گیرنده های گوش و چشم است. در امور جنسی و شهوانی نیز محرک های دیداری در دختران و زنان وجود دارد و از این روست که در قرآن، هر دو جنس، به صورت یکسان، از نگاه کردن به هر فرد نامحرمی از جنس مقابل، منع شده اند.(8)حس گویایی: زنان، زیادتر از مردان حرف می زنند و دوست دارند که کسی با آنان حرف بزند. این ویژگی، به صورت یک نیاز طبیعی، در آنان جلوه گر است. در تربیت جنسی و همچنین فراهم سازی زمینه زندگی مشترک، این نیاز باید مورد توجه قرار
گیرد و تدبیری مناسب برای آن اتخاذ شود.
همچنین صدای زنان، به گونه ای است که اگر با ناز و عشوه همراه شود، باعث تحریک و انحراف جنسی در مردان می شود. در تربیت جنسی، آگاه سازی دختر از تأثیرات منفی این ویژگی و در نتیجه، پرهیز کردن از این گونه حرف زدن در برابر نامحرم، می تواند از انحراف پسر و به دام افتادن دختر، پیشگیری کند.(9)
حس بویایی: بوهای مورد توجه و لذت بخش برای هر دو جنس زن و مرد، با یکدیگر متفاوت است. هر یک از دختر و پسر، از بوهای مورد توجه جنس مخالف، متأثر می شوند و باید در روند تربیت جنسی، موارد استفاده، آموزش داده شود تا تحریکات نا به جا برای جنس مخالف ایجاد ننماید.
حس لامسه: دختران، به محرک های لمسی، بیش از محرک های دیگر پاسخ می گویند، لذا آنان برخلاف پسران، از دیدن صحنه شهوت انگیز، زیاد تحریک نمی شوند؛ بلکه تحریک زیاد، در اثر لمس و تماس پوستی برای آنان به دست می آید؛ از این رو، در روند تربیت دختر و پسر، بر این نکته، بسیار تأکید شده که پسر، از صحنه های دیداری محرک شهوت، دور نگه داشته شود و به هیچ وجه، دختر و پسر، دست به هم ندهند و ارتباط بدنی با یکدیگر برقرار نسازند.(10)
عواطف و غریزه ی جنسی
در زمینه تفاوت های عاطفی و احساسی نیز می توان به این موارد، اشاره کرد: میران شیوع خشم و پرخاشگری میان دخترها و پسرها، همسان نیست؛ بلکه پسرهای کودکستانی، غالباًًً بیش از دخترها به رویدادهای پرخاشگرانه، دامن می زنند (مک کوبی و ژاکین، 1980 م). همچنین در برخوردها و رفتارهای تهاجمی، به احتمال قوی، پسرها زودتر و سریع تر از دخترها به اعمال تلافی جویانه دست می زنند (داروین و چین 1981). زمانی که طرفین درگیر، پسرها باشند، احتمالاًًپرخاشگری، زمان بیشتری به طول می انجامد، برخلاف زمانی که هر دو یا یکی از طرفین دعوا، دختر باشد. پرخاشگری میان کودکان همچنین نیز شیوع بیشتری را نشان می دهد. همچنین گرچه دختران، ترجیح می دهند که پرخاشگری خود را از طریق مشاجرات لفظی ظاهر سازند، اما در عین حال، پسرها بیشتر به بحث و مجادله می پردازند.(11)
از دیگر تفاوت های عاطفی-احساسی زنان و مردان، می توان به مواردی اشاره کرد که خانم کلیو دالسون (روان شناس) به آنها اشاره کرده است:
یک. تمام زن ها علاقه مندند که تحت نظر شخص دیگری کار کنند و به طور خلاصه، از مرئوس بودن و تحت نظر رئیس کار کردن، بیشتر خوششان می آید.
دو. تمام زن ها می خواهند احساس کنند که وجودشان مؤثر و مورد نیاز است.
ایشان در ادامه ی بحث، این طور اظهار نظر می کند:
به عقیده ی من، این دو نیاز روحی زن، از این واقعیت سرچشمه می گیرد که خانم ها تابع احساسات و آقایان، تابع عقل اند. بسیار دیده شده که خانم ها از لحاظ هوش، ضعف خانم ها فقط احساسات شدید آنهاست. مردان، همیشه عملی تر فکر می کنند، بهتر قضاوت می کنند، سازمان دهنده ی بهتری هستند و بهتر هدایت می کنند. پس برتری روحی مردان بر زنان، چیزی است که طراح آن، طبیعت است.(12)
همچنین نوع دوستی، توجه به دیگران، صمیمیت و ارتباط های حمایتی، از ویژگی هایی هستند که زن ها و مردها در آنها تفاوت آشکاری با یکدیگر دارند. آلپورت و ورنون در سال 1931 م، پس از بررسی، به این نتیجه رسیدند که علایق زیباشناختی، اجتماعی و دینی زن ها بیشتر از مردهاست. مردها بیشتر به جنبه های سیاسی و نظری (تئوریک)علاقه دارند و زن ها بیشتر به مسائل اخلاقی تمایل نشان
می دهند. زن ها با حرارت خاصی، به بی عدالتی اعتراض می کنند و نسبت به آداب و رسوم اجتماعی و ضوابط اخلاقی، تلقین پذیرترند.
پذیرش دیگران، ویژگی دیگری است که در جنس ماده ی نوع آدمی، دیده می شود. زن ها از هم جوار بودن و داشتن هم صحبت، بیشتر از مردها لذت می برند. دخترهای کودکستانی، بیشترین وقت خود را با هم بازی ها صرف می کنند؛ در حالی که پسر بچه ها، خود را با وسایل متفاوت ورزشی و اسباب بازی، سرگرم می کنند. دختر بچه ها در هم نشینی با بچه های کوچک تر از خود، تمایل نشان می دهند و در جابه جایی اشیای سنگین و بستن دکمه لباس و بند کفش و... آنها را یاری می رسانند، در حالی که پسر بچه ها بیشتر به هم صحبتی با افراد بزرگ تر از خود، تمایل نشان می دهند.
بررسی های انجام گرفته در کودکستان ها نشان می دهد که دخترها، به معاشرت با دیگران و ایجاد روابط اجتماعی، علاقه زیادی دارند؛ حال آن که پسرها بیشتر، خود را به فعالیت های بدنی (از جمله: بازی با چوب، دویدن و دنبال کردن یکدیگر یا هل دادن اسباب بازی ها و کشیدن آنها) مشغول می کنند. حس همکاری در دخترها به مراتب، بیشتر از پسرها است. دخترها بیش از پسرها، دو یا سه نفری، دور هم جمع می شوند و به فعالیت های دو جانبه یا مبادله اشیا و اسباب بازی ها اقدام می کنند.
نکته قابل توجه در این باره این است که بیشتر علایق مطرح شده، مستقل از جامعه و فرهنگی است که کودکان، در آن بزرگ می شوند.(13) این ویژگی ها نیز باید در تربیت جنسی، مورد توجه قرار گیرند و براساس آنها تدابیر لازم در نظر گرفته شوند.
2.مفهوم تربیت جنسی
تعریف های فراوانی برای تربیت جنسی، مطرح شده است از جمله: «فراهم آوردن زمینه رشد غریزه جنسی، به گونه ای که ضمن استفاده لازم از این غریزه، از انحرافات و لغزش های جنسی نیز پیشگیری شود». و یا طبق تعریف دیگری، «مقصود از تربیتجنسی، این است که کودک را به گونه ای بپرورانیم که هنگامی که به سن بلوغ رسید. حلال و حرام را در مسائل جنسی تشخیص دهد و به وظایف زناشویی و همسرس آگاه باشد و از لاابالیگری بپرهیزد و راه و رسم عفت اسلامی، خلق و خوی او باشد و در وادی شهوت، سرگردان نشود».(14) بنابراین، تربیت جنسی، از آغاز کودکی شروع می شود و تا سن جوانی و میان سالی، ادامه پیدا می کند.
حافظ ثابت، در تعریف تربیت جنسی می نویسد: «منظور ما از تربیت جنسی، این است که زمینه ها و عواملی که مربوط به مسائل جنسی است، طوری فراهم شود که استعدادهای شخصی در جهت به کمال اختیاری فرد، شکوفا شود و او را برای رسیدن به کمال مطلوب، یاری نماید».(15)
تعریف های پیش گفته، از ابهام برخوردارند. به نظر می رسد که تربیت جنسی، عبارت است از این که «فرد در دوره های رشد کودکی، نوجوانی و جوانی، به گونه ای پرورده شود و آموزش ببیند که با جنسیت خود آشنا گردد و آن را بپذیرد؛ قدر دان وجود خویش باشد و به آن افتخار کند؛ نقش مذکر یا مؤنث بودن از لحاظ اجتماعی را یاد بگیرد؛ و احکام و آداب دینی در ارتباط با مسائل جنسی مربوط به خود و روابط با همجنس و جنس مخالف را فرا گیرد؛ آمادگی روانی برای ازدواج و تشکیل خانواده را پیدا کند؛ با مسائل مربوط به زندگی خانوادگی و روابط با همسر آشنا گردد و در سایه آن، به آرامش برسد؛ به گونه ای که عواطف و فعالیت های جنسی خویش را در جهت قرب الی الله و جلب و خشنودی خداوند، به کار گیرد».
با توجه به این تعریف، تربیت جنسی، حوزه وسیعی را در بر می گیرد وشامل فعالیت های تربیتی ای است که از آغاز زندگی، مرحله به مرحله در جهت رشد متعادل و متناسب غریزه ی جنسی صورت می گیرد تا فرد، با وظایف و رفتارهای جنسی آشنا شود و به اهداف تربیتی (از قبیل: مودت و رحمت و آرامش در زندگی و سلامت روان) برسد و نسل هم تداوم پیدا کند. به این ترتیب، گستره
موضوع تربیت جنسی، در برگیرنده مسائل ریز و درشتی است که به بعضی از آنها اشاره می شود:
1.نگرش والدین، نسبت به جنسیت خود و فرزندانشان.
2.شیوه ی برخورد متناسب والدین، با جنسیت فرزندانشان (طرز لباس پوشاندن به آنها و مسئولیت هایی که به آنها واگذار می شود و...).
3.پاسخ دادن به سؤالات جنسی کودکان، در مورد تولید مثل، تفاوت های جنسی دختر و پسر و... .
4.رفتار والدین با یگدیگر.
5.نگرش والدین، نسبت به ازدواج و جنس مخالف.
6.آموزش حیا و فضایل اخلاقی.
7.به هنجارها و نا به هنجاری های جنسی.
8.اهمیت تقوا و پرهیز از بی بند و بار جنسی.
9.آگاه کردن فرزندان، نسبت به بیماری های مقاربتی (مانند ایدز و...)
10.آموزش احکام شرعی، در مورد مسائل جنسی دوران بلوغ و ازدواج.
11.آگاه کردن فرزندان از تغییرات هنگام بلوغ.
12.آماده کردن نوجوانان و جوانان برای ازدواج و آشنا کردن به وظایف همسرداری و فرزند پروری.
13.آگاه کردن فرزندان، به طبیعی بودن نیاز جنسی و تمایل جنسی به جنس مخالف.
و موارد بسیار دیگری که در این بستر قرار می گیرد.
3.آموزش جنسی
مسئله ای که لازم است به آن پرداخته شود، «آموزش جنسی»و تفاوت آن با «تربیت جنسی» و همچنین نقش آن در تربیت جنسی است.آموزش جنسی در یک نگاه کلی، یعنی «آموزش در تمام جنبه های جنسی، و
تمایلات جنسی از جمله: جنبه های فیزیولوژیکی تولید مثل، عملکردی، هیجانی و بین فردی» و به طور خاص یعنی: «آموزش محدود به زمینه ای فیزیولوژیک سکس و تولید مثل».(16)
همچنین در تعریف آموزش جنسی، گفته شده که عبارت است از: «ارائه هر نوع دانش و آگاهی و علمی و نظری، به شخصی که به خاطر جنسیت خاص متناسب با سن و به اقتضای مرحله های رشدی خود، جهت تأمین سلامت روانی، جسمی و اجتماعی و رفع نیاز جنسی و تعالی خویشتن و بقای نسل، بدان نیازمند است».(17)
در تعریف دیگر، آموزش جنسی، به مفهوم تربیت جنسی دانسته شده که شامل: آموزش رفتارها و مسائل توالد و تناسل، آماده سازی فرد برای فهمیدن و کنترل تحریکات و رفتارهای جنسی خود، آموزش اصول و مسائل فردی و گروهی مربوط به دو جنس مرد و زن است.
در تعریف نسبتاً کامل تری آمده است: «منظور از آموزش جنسی، ارائه اطلاعات کلی صحیح درباره ی وقایع و تغییرات جسمی و روانی بلوغ و راهنمایی نوجوانان در رفتار و کردار آنها در این سن، نسبت به خود و دیگران و شیوه ابراز علاقه و دوستی های معقول و جلوگیری از انحرافات است».(18)
بر این اساس، آموزش جنسی، باید هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم و با هدف پرورش نسل سالم و جامعه صالح انجام شود. صلاح و فساد هر جامعه، براساس صلاح و فساد افراد و روابط آنها با یکدیگر و از جمله روابط جنسی، شکل می گیرد. اگر همه یا بیشتر افراد جامعه، سالم باشند و روابط آنها با یکدیگر، با ارزش ها و هنجارهای دینی، منطبق باشد، آن جامعه، جامعه ای سالم است. آموزش مسائل جنسی، به صورت صحیح و کامل در هر دوره و فراگیری ارزش ها و هنجارهای دینی و عملکرد افراد در هر مقطع سنی، افراد را به سوی
صلاح و پرهیز از فساد می کشاند و سلامت روان را برای آنان به دنبال دارد و در نتیجه، نسل جامعه، سالم پرورش می یابد و جامعه، سالم می شود.(19)
هدف اسلام، تربیت «انسان کامل» است و انسان کامل، جز در سایه ارضای متعادل نیازهای روحی و جسمی اش شکل نمی گیرد و آموزش در ارتباط با رشد جنسی و چگونگی تنظیم روابط و ایجاد تعادل روانی در این زمینه، نقش اساسی در سلامت روانی جامعه دارد. از این رو، دین، به آموزش در این خصوص می پردازند و در موارد ضروری، با صراحت، ولی بدون پرده دری، مسائل لازم را (چه در قرآن و چه در روایات) آموزش داده است. مثلاً در قرآن، از آموزش کودکان برای ورود به اتاق والدین گرفته تا افرادی که از ازدواج آنها جایز است و محدوده رفتار جنسی به هنجار و نابه هنجار، ذکر شده است. در روایات، حتی به ریز مسائل مربوط به رفتار جنسی، ساعات مناسب برای رابطه زناشویی، روابط کودکان با والدین، روابط کودکان با جنس مخالف و همجنس، شرایط ازدواج، ویژگی های یک همسر خوب و... پرداخته شده است.
البته بحث تربیت و آموزش جنسی و نحوه آن، بحث دقیق و ظریفی است که اگر به دقت و موشکافانه بررسی نشود، می تواند نتایج معکوسی به بار آورد. مثلاًً در زمینه پاسخ دادن به سؤالات کودکان و نوجوانان، ما به دو مسئله رو به رو هستیم. از طرفی، عدم ارائه اطلاعات به کودکان، باعث می شود که آنها این اطلاعات را از منابع نامناسب به دست آورند و احیاناً اطلاعات غلطی به دست آورند که به بهداشت روان آنها صدمه برساند. از طرف دیگر تحریک جنسی آنها شود. این مسئله ای است که تحقیقات گسترده، بدان نیازمند است.
در آموزش جنسی، انتخاب الفاظ و عبارات، اهمیت ویژه ای دارد؛ زیرا این
عبارات، در ذهن کودک نقش می بندد و تا سن بزرگ سالی، بر رفتار جنسی و تمایل او به جنس مخالف تأثیر می گذارد. شاید سخت ترین قسمت آموزش جنسی، آموزش «حیای جنسی» و آموزش جنسی با رعایت موازین «حیا» باشد. حیا، مبنایی برای فضایل اخلاقی است و حتی در بعضی روایات، معادل با دینداری» تلقی شده است؛(20)
اما تاکنون، تعریف دقیقی از این صفت نیک اخلاقی، به عمل نیامده تا دقیقاًً و عملاًً بدانیم به چه معناست. برای آموزش جنسی به کودکان و نوجوانان نیز نمی دانیم از چه الفاظی باید استفاده شود تا با حیا، منافات نداشته باشد. مثلاً برای آموزش مفهوم محرم و نامحرم به دختران و پروراندن روحیه حیا و عدم تبرج در برابر نامحرم در آنان، از چه جملاتی باید استفاده کرد ؟ آیا استفاده از جملاتی مثل: «تو دیگر بزرگ شده ای و زشت است که پیش مردها بروی»، صحیح است یا خیر؟ آیا به کار بردن چنین جملاتی، در دختر بچه ها، ترس از جنس مخالف را ایجاد نمی کند؟ آیا ایجاد ترس، باعث نفرت ناخودآگاه و در نتیجه، سردمزاجی آنها نمی شود؟
برای آموزش اهمیت پوشاندن بدن (بویژه آلت تناسلی) به کودکان، چه جملاتی را می توان به کار برد؟ آیا به کار بردن جملاتی مانند: «زشت است لخت باشی!» یا «اگر لخت باشی، تنبیه می شوی!»و...، باعث ایجاد تصور ذهنی نادرست از بدن نمی شود؟ این گونه مسائل، چگونه باید آموزش داده شوند؟ چه مسائلی در محدوده حیا قرار می گیرند و چه مسائلی قرار نمی گیرند؟
پاسخ به این گونه پرسش ها و سؤالاتی مانند آن-که ذهن والدین آگاه و مربیان دل سوز را به خود مشغول می کند-، بخشی از آموزش جنسی است و بدون یافتن پاسخ این سؤالات، آموزش های دیگر، معنا ندارند. در این پژوهش، سعی می کنیم که، برای این پرسش ها، پاسخی منطبق بر آیات و روایات بیابیم.
پینوشتها:
1.Sexualit
2.روان شناسی عمومی، ص336.
3.روان شناسی رشد، سوسن سیف، ج1، ص243.
4.فیزیولوژی اعصاب و غدد، ص180.
5.همان، ص141.
6.زمینه ی روان شناسی، ص1366.
7.Social Psychology and Human Sexuality. Edited By Royf Baumeriser (2001) Reading 1 P:1-29. PSYCHOLOGY PRES. Taylor&francis group.
8.قل للمؤمنین یغضوا من أبصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک أزکی لهم إن الله خبیر بما یصنعون*و قل للمؤمنت یغضضن من أبصارهن و یحفظن فروجهن... (سوره نور، آیه 30 و 31)
9.فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض و قلن قولاً معروفاً(سوره احزاب، آیه 32).
10.رشد و شخصیت کودک، ص186.
11روان شناسی رشد (1)با نگرش به منابع اسلامی، ص498.
12.نظام حقوق زن در اسلام، ص17 و 171.
13.روان شناسی عمومی، ص 370.
14.اسلام و تربیت کودکان، ص24.
15.تربیت جنسی در اسلام، ص21.
16.روان شناسی عمومی، ص405.
17.جوان، انگیزه و رفتار جنسی، ص57.
18.مراحل رشد و تحول، ص223.
19.«تربیت جنسی در دوره های کودکی، نوجوان و جوانی از دیدگاه اسلامی»، علینقی فقیهی (مندرج در: تشخیص و درمان اختلالات روان شناسی کودک و نوجوان، به کوشش: محمد خدایاری فرد و محسن شکوهی یکتا)، ص267.
20.امام صادق (ع) فرمود:«الحیاء و الإیمان مقرونان فی قرن، فإذا ذهب أحدهما تبعة صاحبة»؛ حیا و ایمان زنجیروار و به هم پیوسته اند؛ اگر یکی از آنها برود، دیگری دنبال رفیقش است (الکافی، ج2، ص106؛ تحف العقول، ص297؛ وسائل الشیعة، ج12، ص166، بحارالأنوار، ج68، ص331، ح4). و نیز فرمود: «لا ایمان لمن لا حیاء له»؛ هر کس که حیا ندارد، دین و ایمان هم ندارد (الکافی، ج2، ص106، وسائل الشیعه، ج5، ص53).
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}