شیوه های تربیت جنسی پیش از ازدواج(5)
4.پرورش هویت جنسی نوجوان
از نیازهای مهم دوران نوجوانی، «پرورش هویت» است. او می خواهد با ماهیت انسانی و جنسی خود، آشنا شود؛ به دنبال یافتن پاسخ این سؤال است که: من کیستم و به کجا می روم؟ او می خواهد ارزش ها و معیارهایش را بداند و آنها را پایه ریزی کند. دوران کودکی، تکوین می یابد. ارزش ها و معیارهای اخلاقی کودکان تا حدود زیادی، همان هایی هستند که والدین آنها، نیز دارند. احساس عزت نفس در نوجوانان نیز از نگرش والدینشان نسبت به آنها نشئت می گیرد.با ورود به نوجوانی و دنیای وسیع تر آنان در دبیرستان، آنها به صورت فزاینده ای به ارزش های گروه همسالان خود و همچنین به ارزیابی های معلمان و دیگر بزرگ سالان، بیشتر ارج می نهند. نوجوانان، از راه جمع بندی این ارزش ها و ارزیابی ها، می کوشند که تصویر یک پارچه ای از خود بدست آورند. هر اندازه ارزش هایی که از سوی والدین، معلمان و همسالان ابراز می شود، همخوانی بیشتری با هم داشته باشند، به همان نسبت نیز کار هویت یابی نوجوان، آسان تر پیش می رود.
اریک اریکسون (روان شناس) نیز مرحله نوجوانی را مرحله «احراز هویت در برابر پراکندگی نقش» معرفی کرده است. او معتقد است که این مرحله ی پنجم از چرخه ی تحول روانی-0 اجتماعی اسن که با دوره ی نوجوانی، مقارن است. مفهوم هویتی را که اریکسون در این دوره مطرح می کند، دو چهره دارد: از یک سو، به احساسات رجوع می کند که یک فرد، در مقابل خویشتن دارد (یعنی خودسنجی) و از سوی دیگر، بر روابط بین هویت شخصی و توصیف هایی که دیگران از او به عمل می آورند، تکیه می کند. این توصیف ها مربوط به رفتارهایی هستند که جامعه، آنها را برای یک رفتار مناسب، اساسی می داند و در اطراف مجموعه هایی که «نقش های اجتماعی» نامیده می شوند، سازمان یافته اند. به عنوان مثال، مرد یا زن بودن، معنای ایفا کردن یکی از این نقش هاست. نقش هایی که بین من و اجتماع، ارتباط برقرار می سازد. دارای دو
کنش اند: یکی آن که شخص را به قوانین اجتماعی مربوط می سازد و دیگر این که وی را به عنوان فرد، مشخص می کند.(1)
به علت این تغییرات و سردرگمی ها، ممکن است که نوجوان، هر روز یک قالبی را برای خود انتخاب کند و فردا، آن را دور بریزد و قالب دیگری انتخاب کند. این مسئله در جوامع پیچیده، مشکل تر از جوامع ساده است که در آن، نقش هر فرد و هر گروه و هر زن و مرد مشخص است؛ اما در جوامع پیچیده امروزی، این مسئله، بسیار چشمگیر است. هر چه جامعه و ارزش ها و معیارهای آن، پیچیده تر شود، هویت یابی هم مشکل تر می شود. البته هویت، بخش های فراوانی دارد، مثل: هویت ملی، هویت شخصی، هویت جنسی، هویت دینی و... آنچه در مبحث تربیت جنسی اهمیت پیدا می کند، موضوع «هویت جنسی» است که پایه آن (همان طور که گفته شد) در زمان کودکی ریخته می شود و منشأ بیشتر اختلالات هویت جنسی نیز از دوران کودکی است و در نوجوانی ادامه می یابد. حتی برخی از اختلالاتی که در دوران بلوغ شروع می شوند، مانند «ترانس سکسوالیسم»(2) یا «نارضایی جنسیتی» نیز تا حد زیادی، ریشه در دوران کودکی دارند.
آموزش و تربیت در نوجوانی، می تواند هویت جنسی مطلوب را در نوجوان پدید آورد و از اختلالات و رفتارهای نابه هنجار جنسی در آنان پیشگیری نماید. از جمله راه های تسهیل در هویت یابی جنسی، این است که دختر و چسر نوجوان، از تشبه خود به جنس مخالف خودداری کنند و به هیچ وجه، به خود اجازه ندهند که چنین رفتارهایی را داشته باشند؛ چون از نظر اسلام، این عمل، حرام شمرده می شود و مبادرت به این عملکردها، محرومیت دختر و پسر از رحمت های طبیعی خداوند را دنبال دارد.
امام علی (ع) می فرماید: از رسول اکرم (ص) شنیدم که فرمود:
لعن الله المتشبهین من الرجال بالنساء و لعن المتشبهات من النساء بالرجال.(3)
خداوند لعنت کند مردانی را که خود را شبیه زنان می کنند و زنانی که خود را شبیه مردان می سازند!
بنابراین، این رفتار، خلاف طبیعت زن و مرد است، لذا عمل کنندگان به آن، مورد لعنت خداوند واقع می شوند.
روشی دیگر برای تسهیل هویت یابی جنسیتی در نوجوانان، «همانند سازی» آنها با والد همجنس است. اگر چه همانند سازی، پیش از سنین بلوغ و تقریباً از سه سالگی انجام می شود، اما به علت دگرگونی های دوران بلوغ به این همانند سازی در ایت دوره، کمی مختل می شود و دوباره به شکل دیگری انجام می گیرد. لذا والدین همجنس نوجوان در این دوره، نقش مهمی دارند. پدران باید بدانند که در تربیت فرزندانشان بویژه پسرانی که در سن بلوغ هستند، نقش اساسی دارند و کوتاهی آنها در ایفای این نقش، به ضعف هویت جنسی پسران می انجامد. پدر باید بتواند به طور صحیح، در پسر نوجوانش تأثیر بگذارد. پدر می تواند درباره افکار مناسب نیروی مردانگی صحبت کند؛ در مورد نیرومندی و احساس نسبت به زنان و زیبایی و رفتار خوب گفتگو نماید پدر در خانواده، تأثیر ویژه ای روی پسر می گذارد. اگر پدر، نزدیک به پسر باشد، همیشه مواظب اوست. علاوه بر این، در کارهای خانه نیز شرکت خواهد کرد. معاشرت همیشگی، سبب نزدیکی روحی دو مرد می شود. مرد مسن، به نوجوان کمک می کند که بعدها انسان واقعی شود.
این مسئله در مورد دختران نیز صادق است. مادران باید احساس زنانگی را در دختران تقویت کنند و نقش آنها را در ازدواج و زندگی مشترک تبیین نمایند.
در رویکرد دینی یک نوجوان (چه دختر و چه پسر) باید بداند که اشرف مخلوقات است.(4) او جانشین خداوند در روی زمین و خلیفه ی الهی تلقی می گردد.(5) وی مسجود ملائکه (6) و حامل امانت الهی دانسته شده و تنها موردی که خداوند به آفرینش خویش، تبریک و تهنیت می گوید، (7) خلقت اوست. وی از منزلت و جایگاه خاصی برخوردار است که هویتش در چهار بعد اساسی یعنی ارتباط با خدا، با خود، با دیگران (و از جمله جنس مخالف او) و با جهان هستی و طبیعت شکل می گیرد.
هویت یابی جنسیتی، به این است که مثلاً دختر، خود را با ارزش و دارای کمالات و مایه آرامش قلب و روح و روان مرد بداند (8) و نقش خود را در سلامت روحی-روانی جامعه، تعیین کننده تلقی نماید.
زن از جنبه ی دیگر، به عنوان مادر، ارزشی فراتر از مرد (به عنوان پدر) دارد. در حدیثی از پیامبر (ص) خطاب به فرزند، سه بار توجه و احترام به منزلت مادر تأکید شده است و بار چهارم، توجه و احترام به پدر مطرح گردیده است.(9)
مرد نیز باید خود را قوی، حلال مشکلات، مدیر و مدبر و تکیه گاه و محبت کننده به زن بداند و نقش هدایتگرانه ی خود را در زندگی، باور نماید.
5.توجه به نیاز جنسی و جهت دهی مطلوب به آنها
انسان، تقریباً با مجموعه ثابتی از نیازها متولد می شود و در طول زندگی، با او خواهند بود. بنابراین، نیازهای کودکان، نوجوانان و بزرگ سالان، تقریباً برابر است؛ تفاوت اصلی، در شدت و ضعف ظهور این نیازهاست. در هر سنی، برخی از نیازهااهمیت بیشتری پیدا می کنند و انسان، نسبت به نیازهای دیگر، یا بی توجه می شود یا قدرت تحمل او نسبت به فقدان عدم ارضای آنها بیشتر می شود.
نیازهای مهم یک نوجوان فراوان اند؛ اما از مجموع ویژگی های روانی و نیازهای عاطفی در دوره ی نوجوانی، آنچه در امر تربیت جنسی، بیش از همه اهمیت پیدا می کند «نیاز جنسی» است.
نیاز جنسی در نوجوانی، فکر نوجوانان را زیاد به خود مشغول می سازد؛ زیرا آنها احساس نیاز، به همراه احساس توانایی برای عمل جنسی را دارا شده اند. و تحریکات فراوانی، انگیزه و خواسته های جنسی را در آنان تشدید می کند. این نیاز، چه بسا بحرانی را برای آنان پدید می آورد که زمینه ی مهم ترین نگرانی های والدین را فراهم می سازد. از این رو، لازم است که با آن، برخورد صحیح صورت گیرد. این مواجهه، با شیوه های زیر تحقیق می یابد.
الف-پذیرش تمایل جنسی در نوجوان
اولین قدمی که والدین در این راه باید بردارند، این است که ظهور این میل را در فرزندان خود بپذیرند و در این زمینه، بدون شرم زدگی و با تلقی طبیعی بودن این میل، با او گفتگو کنند. والدین می توانند به فرزندان خود بگویند که آنها متوجه نیاز فرزندشان هستند و این که پسر نوجوان، یا دختر نوجوان توجهش به جنس مخالف جلب شود، یا در دلش به فرد خاصی علاقه مند گردد، امری طبیعی است. نوجوان این را باید بداند که هیچ چیز پست و رذیلانه ای در این میل نیست؛ بلکه تمایلی طبیعی و خدادادی برای ادامه بقای نسل بشری است.شاید به یقین بتوان گفت که بسیاری از مشکلات نوجوانان و مشکلات والدین با آنها در همین مرحله حل می شود؛ زیرا اولاً نوجوان، به مشخص کردن تمایلات خود یا تجارب خود (ممکن است آنها را به علت مخفی کاری به تباهی بکشد) نیازی ندارد؛ ثانیاً نوجوان با دیدن پذیرش والدین، دیگر اصراری بر قبولاندن این امر به آنها با انجام دادن رفتارهای نابه هنجار نخواهد داشت.
ب-تبیین هدف های تمایل جنسی
والدین، پس از پذیرفتن وجود این غریزه در فرزندانشان و بیان طبیعی بودن آن، می توانند از طریق سوق دادن فواید میل جنسی، به سوی فواید ازدواج، نوجوان را برای «ازدواج»، آماده کنند و این میل مهار گسیخته را در قالبی مطلوب، محدود سازند. والدین می توانند برای نوجوانان خود بیان کنند که خداوند، این میل را در زن و مرد قرار داده تا به یکدیگر متمایل شوند و ازدواج کنند، در کنار یکدیگر به آرامش برسند،(10)در رسیدن به کمال بشری و قرب الی الله، همیار هم باشند و در دانشگاه ازدواج، بهترین خصلت های اخلاقی (چون: از خود گذشتگی، ایثار، عفو، عشق ورزی، سخاوتمندی و...) را بیاموزند.به این ترتیب، نوجوانان می فهمند که این میل، «میل مقدس» است که اگر با نظم، از آن، خوب مواظبت کنند و براساس ضوابط شرعی و اجتماعی، آن را ارضا نمایند، ضامن سعادت آنهاست؛ اما اگر بر عکس آن رخ دهد، هلاکت آنها را موجب می شود.
ج-توجه به پیامدهای نامطلوب بی بندو باری جنسی
بسیاری از نوجوان ها در این سن، سعی می کنند با جنس مخالف خود ارتباط برقرار سازند. روان شناسان، برقراری رابطه ی جنسی بین نوجوان را امری نامطلوب و زیان بار می دانند و والدین را موظف می کنند که از وقوع آن پیشگیری کنند. به عنوان مثال، آقای کوچتکف، ضمن بیان دوستی پسر و دختر با هم، سفارش می کنند که والدین باید ارزش دوستی صحیح را به فرزندان خود بیاموزند و سپس به آنها توصیه کنند که از راه پاک دامنی خارج نشوند؛ ولی نوجوانان با آشنا شدن به تمایلات زود رس، معمولاً بی اندازه تحریک می شوند و حالت عصبانیت و خشونت به خود می گیرند و گاهی در معاشرت، به صورت آدمی عامی و نادان، جلوه گر می شوند. با شناختن گناه، در نتیجه ی عدم دورنمایی روشن، زندگی خشن تر می شود و به تدریج،بی شرمی، جای حیا را می گیرد و نوجوانان، اعتمادشان از واقعیت و خوبی و روشنی سلب می گردد. خصوصاً این حالت روحی (یعنی خشونت، بی علاقگی و سستی)در نتیجه فساد اخلاق و احساس زودرس جنسی و خطر ابتلا به بیماری های مقاربتی، نوجوانان را به بزه کاری می کشاند.
بنابراین، حتی در کشورهایی که ارتباط دختر و پسر و دوستی آنها با یکدیگر بلامانع است، اذعان دارند که تماس جنسی زودرس، پیامدهای ناخوشایندی دارد و امر مطلوبی نیست. ولی با توجه به گفته کینزی در مورد نیرومندی میل جنسی در نوجوانان پسر، (11) قرار دادن دختران و پسران در کنار هم و سپس دستور دادن به آنها که از ارتباط جنسی با هم خودداری کنید، درست مانند قرار دادن پنبه و آتش در یک جا و انتظار نسوختن پنبه است. این حرف، بیشتر به شوخی شبیه است تا یک واقعیت، بنابراین، مجاز دانستن ارتباط دختر و پسر در جوامع اروپایی، بیشتر ناشی از واقعیت زندگی اجتماعی آنهاست، نه پسندیده بودن این امر.
نظر اسلام، بر این امر استوار است که پیشگیری، بهتر از درمان است و علاج واقعه را قبل از وقوع می کند. همان طور که دستور تحریم کامل شرب خمر می دهد، یا استمنا را کاملاً حرام می کند، از ابتدای بلوغ دختر و پسر و شروع به نیرومندی میل جنسی، روابط دختر و پسر را محدود می کند و دستورهایی مبنی بر به حداقل رساندن تحریکات جنسی می دهد؛ زیرا تا وقتی که نوجوان و جوان، از نظر جنسی، تحریک نشده باشد، مشکل در پیش نخواهد بود؛ اما اگر تحریک شد و امیال جنسی او طغیان کرد، خودداری و کنترل مشکل است. بنابراین والدین باید نوجوانان خود (بویژه دختران) را از پیامدهای نامطلوب بی بند و باری و ارضای غیرمشروع این میل، به هر طریقی که باشد، آگاه سازند. باید یادآور شد که بسیاری از روایات وارد شده در این بحث، با همین مأموریت صادر شده اند.
امام علی (ع) می فرماید:
إیاکم و والزنا فإن فیه ست خصال ثلاث فی الدنیا و ثلاث فی الآخرة فأما اللواتی فی الدنیا، فیذهب بالبهاء و یقطع الرزق الحلال و یعجل الفناء إلی النار و أما اللواتی فی الآخرة فسوء الحساب و سخط الرحمن و الخلود إلی النار.(12)
از زنا بپرهیزید (و به سوی چنین رفتاری تمیال پیدا نکنید) که شش اثر دارد: سه اثر، مربوط به دنیاست و سه اثر، مربوط به آخرت است، اما آن سه اثر که مربوط به دنیاست، این است که ارزش انسانی و شخصیت فرد را از بین می برد، مانع کسب روزی حلال می شود و زمینه زودمردن و در آتش ناراحتی افتادن را تسریع می کند و اما آن سه اثری که مربوط به آخرت است، حساب رسی بد در قیامت و مشمول خشم خدا شدن و در آتش همیشگی جهنم به سر بردن.
علاوه بر آن می توان خطر ابتلا به بیماری های مقاربتی را نیز برای آنها بیان کرد و آنها را از این مسئله بر حذر داشت. بویژه این که بسیاری از افرادی که مبتلا به این بیماری ها هستند (مثل بیماری ایدز)، طبق آنچه در مجلات مختلف، از سرگذشت آنها نقل می شود، مایل اند حال که خود مبتلا گشته اند، دیگران را هم مبتلا کنند. این، خطر بزرگی است که در کمین جوانان نشسته است. شکی نیست که علت گسترش امراض مقاربتی، روابط غیر مشروع است.
ارتباط جنسی خارج از ضوابط ازدواج، علاوه بر بیماری های مقاربتی، خطرات دیگری نیز دارد، ماند حاملگی دختر که سبب بی آبرویی او و خانواده اش می شود و آینده ی او را تباه می سازد.
موارد زیادی نقل شده است که دختران سیزده-چهارده ساله، ندانسته حامله شده اند و باعث انجام یافتن عمل جراحی گردیده و در نتیجه، با خطر بی فرزند ماندن در تمام زندگی مواجه شده اند. متأسفانه در این گونه موارد، دختر، مجبور است که تمام بار این واقعیت را بر شانه های نحیف خود تحمل کند و پسری که او را به چنین بدبختی عظیمی کشانده، بدون پرداخت تاوانی، به زندگی خود ادامه می دهد و چه
بسا سراغ دختر دیگری برود و او را هم به چنین سرنوشتی دچار کند. لذا والدینی که فرزند دختر دارند، اگر خواهان سعادت و حفظ آبروی دختر هستند، باید پسرشان را خوب و با عفت تربیت کنند. و به او بفهمانند که تمام دختران جامعه، مانند خواهران او هستند. اگر او خواهان سلامت اخلاقی خواهرش است، نباید به دختران جامعه، نظر بدی داشته باشد.
کوچتکف، عقیده دارد که در این گونه حوادث اتفاقی، تنها دختر، گناه کار نیست؛ بلکه گناه بزرگ تر، به گردن پسر یا پسرانی است که با او رابطه نزدیک داشته اند. از طرفی، خود پدر و مادر و دختر نیز گناه کارند؛ زیرا به موقع، فرزندان خود را علیه این گونه پلیدی ها مصون ننموده اند.
احتمال این که دختر و پسری که پیش از ازدواج، با هم ارتباط جنسی داشته اند، با هم ازدواج کنند و این پیوند، تداوم پیدا کند، بسیار اندک است. اگر آمار دقیقی در مورد افرادی که پیش از ازدواج با هم ارتباط داشته اند و به اصطلاح، «عاشق» بوده اند و سپس از هم طلاق گرفته اند وجود داشت، آن وقت متوجه می شدیم که تا چه حد، این روابط لجام گسیخته، به ضرر آینده نوجوانان (بویژه دختران) تمام می شود.(13)
تخقیقات نشان می دهد: روابط زناشویی ای که قبل از انجام شدن وصلت قانونی صورت گرفته، نوعاً موجبات پشیمانی را فراهم ساخته است؛ زیرا چنین جریانی، غالباً موجب می شود که شوهر، اعتمادش را نسبت به همسر، خود از دست بدهد و یا شوهر به خاطر این که به سهولت، تسلیمش گشته، از نظرش بیفتد و او را ترک کند.
غالباً این گونه رفتارها موجب می شود که مرد، پس از ازدواج، احساس نماید که همسرش قادر به کنترل خود نیست و نمی تواند به وفاداری او اعتماد کند. در این گونه موارد، بیشتر تقصیرات، به گردن پسران است تا دختران؛ زیرا هنگامی که پسر به نزدیک دختر می آید و تظاهر می کند که با شدت و حرارت دوستش می دارد و به او اظهار می دارد که هر چه بخواهد به او می دهد، آیا باید آن دختر را-که سخنانش را
باور کرده و راستگویش پنداشته و بر او اعتماد کرده-مقصر دانست؟(14)
همچنین دختران نوجوان نباید والدین خود را سرزنش کنند که چرا آن اندازه که به پسران خود آزادی می دهند؟ و چرا بیش از حد، مراقب آنها هستند؟ روشن است که دلیل والدین از این کار، حفظ فرزندانشان از افرادی است که بدون رعایت ضوابط، در صدد سوء استفاده از آنان بر می آیند. دختران نباید تصور کنند که این امر مراقبت و دلسوزی، فقط خاص جامعه ی ما یا جوامع اسلامی و شرقی است؛ بلکه این نگرانی، در همه جوامع وجود دارد.
یکی از نویسندگان غربی درباره ی نظر برخی مادران نسبت به مسائل جنسی فرزندانشان می نویسد: یکی از مادران چنین می گفت که آزادی روابط جنسی، اشکالی ندارد؛ اما نه برای دختران من. آزادی جنسی، یعنی بی بند و باری و هم بستری و دل شکستگی. ممکن است برای پسرها خوب باشد؛ اما برای دخترها خوب نیست. زنبور می تواند از یک گل، سراغ گل دیگر برود؛ اما گل هرگز نباید از یک زنبور، سراغ زنبور دیگر برود. یک ضرب المثل هندی می گوید: همه ی رهگذرها می توانند از سایه ی درخت من استفاده کنند؛ اما میوه اش مال کسی است که انتظارش را می کشم. مادر دیگری می گفت: سعی کرده ام تا حد امکان، دخترم را از پسرها دور نگه دارم.
طبق تحقیقات کینزی، برای مردان، آنچه صریحاً جنسی است، معنای شهوانی دارد، بدون آن که لزوماً جنبه ی عاطفی داشته باشد، ولی برای زنان، زمینه ی عاطفی بدون توجه به وجود نمادهای صریحاً جنسی، معنای شهوانی القا می کند.(15)
بنابراین، زنان بیشتر تحت تأثیر جنبه های عاطفی هستند تا جنسی و پسران، برعکس. این مسئله، باعث می شود از طرفی، دختری که وارد رابطه ای با یک پسر شده، اگر این رابطه قطع شود، بیشتر آسیب ببیند تا پسر و از طرف دیگر، خاطره این ارتباط، چون با جنبه های عاطفی در ارتباط بوده، در ذهن بماند. به عکس پسر که چون این کار را صرفاًً یک عمل شهوانی می داند، به راحتی، آن را فراموش می کند. از
آن جا که نه مرد و نه زن، دوست ندارند با فردی ازدواج کنند که تعلقات فراوان به افرادی دیگر دارد، مردان، از ازدواج با زنانی که پیش از این، با فرد دیگری نیز ارتباط داشته اند، خودداری می کنند. ظاهراً این مسئله برای خود دخترها هم همین طور است؛ چون با توجه به عاطفی بودن آنها و تمایل بیشترشان به کمک مرد، از ازدواج با فردی که قبلاً با دختری ارتباطی داشته یا ازدواج کرده، خودداری می کنند.
با این حال ممکن است والدین، همه ی این مطالب را به فرزندان نوجوان خود بگویند، اما آنها چنین بیان می دارند که از قدرت حفظ نفس بالایی برخوردارند و مطمئن هستند که حتی اگر با پسری یا دختری دوست باشند و روابط عاطفی با هم داشته باشند، کار به جاهای باریک، کشیده نخواهد شد. در چنین مواردی، والدین باید از فشاری که در نتیجه این عمل بر نوجوان وارد می شود و مضرات آن، او را آگاه سازند. آنها باید برای نوجوان خود توضیح دهند که رسیدن به عواطف و احساسات در اثر هیجان جنسی ارضا نشده، عوارض نامطلوب دارد و باعث می شود که افراد، با اثرات ضعف آور ناشی از احتقان و التهاب ارگان های مربوطه در هنگامی که شهوات برانگیخته ی آنها ارضا نگشته است، روبه رو شوند. وقتی که این موضع برای مدت چند ماه و یا چند سال ادامه یابد، امکان دارد که به ناتوانی جنسی و یا نوع دیگر ضعف جنسی منجر شود.
گاهی ممکن است که دختر، دچار خون ریزی در شرمگاه مبتلا به سیلان ابیضی و بیرون افتادگی اعضا و یک سلسله مشکلات دیگر شود که همگی مربوط به بیماری های زنان اند. این را هم نباید از یادبرد که فشاری که در اثر برانگیختن شهوت در حال عدم امکان ارضای آن، بر احساسات دختر وارد می شود، عامل قدرتمندی در به وجود آوردن بیماری ضعف اعصاب (نوراستنی) است. پی نتیجه می گیریم که تماس جنسی در نوجوانی و پیش از ازدواج، از جمله سوء استفاده های جنسی به شمار می آید.(16)
بنابراین، روابط جنسی لجام گسیخته ی پیش از ازدواج، خطرات فراوانی دارد. زیاد خودمانی شدن و با تماس نزدیک، احساسات طرف مقابل را به شدت برانگیختن، عوارض ناخوشایندی دارد. به علاوه، ممکن است نیروی کور جاذبه ی جسمانی، شخصی را در انتخاب همسر، دچار اشتباه کند؛ زیرا تحت این گونه شرایط مشخص، توجهی به ویژگی های روانی، اجتماعی و رفتاری طرف مقابل پیدا نمی شود، تا گفته شود می توان با این ارتباط ها، اخلاق و شایستگی همسر آینده خود را بهتر درک کرد! اینها بهانه هایی است برای ارضای موقتی. از این رو، دختر و پسر نباید به خودشان اجازه دهند که هنگام خداحافظی، خیلی خودمانی شوند و طوری رفتار کنند که گویی هم اکنون، زن و شوهرند؛ زیرا همان طور که تولستوی گفته است: «مرد و زن، حکم آتش و پنبه را دارند. باید برای مصون ماندن از خطاکاری، حتماً از هم فاصله بگیرند».(17)
پینوشتها:
1.روان شناسی ژنتیک، ص125-126.
2.Transsexualism
3.الخصال، ص587؛ وسائل الشیعة، ج20، ص221.
4.و لقد کرمنا بنی ءآدم و حملناهم فی البر و البحر(سوره اسراء، آیه 70).
5.إنی جاعل فی الأرض خلیفة(سوره بقره، آیه30).
6.و إذا قلنا للملائکة اسجدوا لأدم فسجدوا(سوره بقره، آیه 34).
7.فتبارک الله أحسن الخالقین(سوره مؤمنون، آیه14).
8.و من ءآیاته أن خلق لکم من انفسکم أزواجاً لتسکنوا إلیها(سوره روم، آیه 21).
9.راهنمای انسانیت(سیری در «نهج الفصاحه»)، ص570.
10.ر.ک: سوره روم، آیه 21.
11.روان شناسی و تربیت جنسی کودکانو نوجوانان، ص148.
12.علل الشرائع، ج2، ص479-480؛ بحارالأنوار، ج79، ص22.
13.روان شناسی و تربیت جنسی کودکان و نوجوانان، ص170.
14.روان شناسی بلوغ، ص136.
15.بلوغ و ازدواج، ص48.
16.همان، ص49-50.
17.همان، ص48-49.
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}