نویسنده: سید تقی واحدی



 
صوفیانی هستند که با شکل و شمایل درویشی در کوچه و بازار و خیابان کشکول به دست و تبرزین به دوش و کلاه نمدی که تاجش می خوانند و به امر رئیس فرقه به سر گذاشته به اصطلاح خانقاهی «پرسه» می زنند(1) مردم در کشکول آنها پول ریخته اگر درویش مبتدی و معتقد به مبانی صوفیه خاکسار باشد آن پول را به خانقاه می برد و به مرشد تقدیم می کند والا در عصر ما درویش پرسه زن پول را به جائی نداده به مصرف شخصی می رساند. چنان که نورعلی الهی می نویسد: «حالا تبدیل به کسب شده است»(2).
آنچه درباره ی صوفیان فرقه خاکسار می توان عنوان کرد مسائل زیادی است که خود به تنهائی کتابی مستقل خواهد شد و ما به طور بسیار فشرده و مختصر به ضروریات آن اشاره خواهیم کرد.
اولاً نخستین مطلبی که می بایست به آن اشاره داشت رشته روسای فرقه خاکساریه است که به طوری منحصر به خود و گونه ای بی سابقه در رساله هائی مخصوص به اجازه داران می نویسند و سلسله را تا به برق علی طالب میر ملنگ زنجیرپا، که مقصودشان حضرت زین العابدین سیدالساجدین علی بن الحسین علیهما السلام می باشد. و سپس میرملنگ زنجیرپا حضرت امام سجاد علیه السلام را طالب یعنی مرید سلطان قاهر قدس دانسته و قاهر قدس راطالب ده ده روشن و چنین شخص مجهول الهویه را که در هیچ تاریخی از آن نشانی یافت نمی شود مرید و طالب محمود پاتیلی که اسم سلمان فارسی است دانسته و او را طالب مولای متقیان(3) در معنا رشته ی طومار فرقه ی خاکسار به سلمان فارسی می رسد.
در جلالت شأن و منزلت حضرت سلمان فارسی روحی فداه کوچکترین شک و تردیدی نیست لکن علاوه بر این که مدرکی بدون خدشه و صحیح برای چنین اجازه ها در دست نیست طبق قواعد مسلم و حتمی نزد فرقه های صوفیه نمی توان چنین اجازه ای را صحیح دانست زیرا جانشین و خلیفه هر صوفی باید مانند وصی، موصی بعد از مرگ موصی زنده باشد و اگر وصی قبل از موصی وفات کرد حتماً چنین اجازه یا وکالت و بنابر اصطلاح خانقاهی اجازه خلافت باطل می باشد. و این از مسلمات تاریخ اسلام است که حضرت مولی الموالی علی امیرالمؤمنین علیه السلام بر جنازه ی سلمان فارسی نماز میت گزارده اند و چنین رشتهای طبق ضوابط صوفیه مردود و باطل می باشد.
ثانیاً جائی که رسول خدا صلوات الله علیه فرموده اند سلمان فارسی را سلمان محمدی بخوانید این بی ادبی به ساحت قدس پیامبر اکرم نیست که بر خلاف اراده اش عمل شود؟! یعنی سلمان محمدی را محمود پاتیلی بخوانند این سلیقه ی صوفیانه در مقابل اراده رسول خدا قرار به گیرد؟
ثالثاً آداب و سنت هائی نزد این فرقه مرسوم است مانند قاپی کشیدن(4) تراش خراش (5) پیاله(6) لسان(7) کسوت و گل سپردن و لنگ ارشاد و عشق الله دادن(8) که هیچکدام ریشه و اساس اسلامی ندارد و برای طالبی که می خواهد به فرقه خاکسار وارد شود غسل شریعت غسل طریقت غسل حقیقت غسل معرفت(9) وضع کرده اند که مخالف شرع نبوی است یا لسان می کشند پیاله می دهند کسوت می دهند یعنی سکه ای را روی باز وی صوفی گذاشته با شمع دور آن را می سوزانند سپس اطراف را آنقدر مالیده تا زخم گردد و تا چهل روز همه روزه مرشد یا به اصطلاح خانقاهی پیر دلیل با کف دست چند دقیقه جای سکه سوزانده شده را مالیده تا قرمز شود سپس مغز حرام گوسفند را بروی زخم قرار می دهند و نباید آن را به کسی نشان دهد که به منزله مهر نبوت است ... تا پوست جای زخم از محل زخم جدا گردد آن پوست را شسته و تحویل مرشد دهد و پیر ارشاد گوید که آن را در خزینه حضرت امیر به امانت می گذارد(10).

همبستگی خاکسار و اهل حق

مراسم شکستن جوز نزد سید اهل حق گویای تن سپردن به خاکسار و سر سپردن به اهل حق می باشد که رئیس فرقه ی خاکسار شخصی به نام پیر دلیل و پیر شهود و پیر دعا برای جوز شکستن نزد سید خاندان حاضر می شوند کله قندی و گوسفندی و مقداری پول می برند و طی مراسمی جوز را می شکند(11) از این مرحله به بعد است که هیچ کدام از قوانین شرع به طور رسمی و حتمی مراعات نمی شود. نماز نمی خوانند روزه نمی گیرند و فروع دین را عمل نمی کنند وارد فرقه اهل حق می شوند.

پی نوشت ها :

1- خاکسار و اهل حق ص 81.
2- آثار الحق ج 1 ص 31 .
3- خاکسار و اهل حق: 41 .
4- خاکسار و اهل حق:124.
5- همان مأخذ پیشین:114.
6- همان مأخذ پیشین: 109 .
7- همان مأخذ پیشین: 51 .
8- همان مأخذ پیشین: 12 .
9- همان مأخذ پیشین: 12-13 .
10- می توانید به خاکسار و اهل حق ص 21 به بعد رجوع نمائید.
11- همان: 106.

منبع: واحدی، سید تقی[صالح علیشاه]؛ (1384)، در کوی صوفیان، تهران: نخل دانش، چاپ پنجم(شهریور 1387).