نویسنده: سید تقی واحدی



 

برخورد حسن بصری

با علی مرتضی
ابن عباس می گوید چون مقابله و جنگ جمل پایان یافت از جهازات شتر روی هم چیده به صورت منبری در آوردند حضرت علی بن ابیطالب بر آن منبر بالا رفتند و پس از حمد و ثنای پروردگار فرمودند: ای اهل بصره، ای مردمی که منحرف و منقلب شده اید، ای دردمندانی که درمان ندارید، ای پیروان چهارپای، ای سپاه زنان، ای گروهی که به صدای حیوان چهارپایی جمع شدید و چون آن را نحر کردند پراکنده گشتید، آب خوردنی شما تلخ و ناگوار ست و آئین شما روی نفاق قرار گرفته است و از جهت اخلاق و عقل ضعیف و سست هستید.
سپس از آن منبر پائین آمده و ما به همراه آن حضرت راه می رفتیم در وسط راه با حسن بصری ملاقات شد، او مشغول وضو گرفتن بود.
امیرالمؤمنین فرمود: ای حسن در وضوی خود دقت کن و شرایط آن را رعایت نما و آداب ظاهری و باطنی آن را مراقب باش.
حسن بصری به طور اعتراض آمیزی جواب می دهد: دیروز بود با مردمی می جنگیدی که شهادت به توحید پروردگار متعال داده و معتقد به رسالت خاتم النبیین بوده و در رعایت آداب و شرایط وضو مراقبت داشته، فرائض خود را به جا می آوردند.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: در صورتی که چنین بوده و تو شاهد این جریان بود، پس برای چه برخلاف ما از آن مردم(اهل جمل) طرفداری و مساعدت نکردی؟
حسن بصری گفت: سوگند به خداوند که درست فرمودی، و من کلام ترا تصدیق می کنم در روز اول جنگ (جمل) بود که از خانه بیرون آمده، غسل کردم حنوط به بدانم مالیدم، اسلحه جنگ را همراه خود برداشتم معتقد بودم که تخلف کردن از همراهی ام المؤمنین عایشه با کفر برابر است(1) راه خود را به سوی لشگرگاه بصره پیش گرفتم و چون به نزدیکی حُربیه (نام محلی در بصره) رسیدم آوازی را شنیدم که ای حسن مراجعت کن! قاتل و مقتول هر دو در آتش جهنم خواهند بود و من با حال وحشت و اضطراب به منزل خود برگشتم.
چون روز دوم شد باز همان عقیده مرا از جای خود حرکت داده، از منزل خود به نیت قتال و محاربه بیرون آمدم باز چون به محل حربیه رسیدم همان آواز را شنیدم می گفت: برگرد به منزل خود که قاتل و مقتول هر دو در آتشند.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: این سخن درست است ولی آیا میدانی آن آواز که بود؟ آن آواز از برادر تو ابلیس بود و سخن او نیز درست و صحیح است زیرا که قاتل و مقتول از اهل بصره و از اصحاب عایشه هر کدام باشد داخل آتش خواهد بود.(2)

بررسی این برخورد

آنچه که از احتجاج نقل شد بسیار حساس و دارای نکات بسیار قابل توجهی است که گویای حقیقت باطن حسن بصری می باشد و تا حدودی که استنباط می شود بازگو می کنیم.
1- نخست این که چنین برخوردی از هر کس نسبت به امام علی بن ابیطالب باشد دلالت بر ضعف معرفت و فهم و ایمان او دارد.
2- معلوم می شود حسن بصری در وضو دچار اشتباه یا اشکالی بوده که حضرت فرموده اند درست وضو به گیر.
3- وظیفه حسن بصری پس از تذکر علی امیرالمؤمنین این بوده است که آنچه مورد نظر علی علیه السلام بوده و نیاز به اصلاح داشته، درست می کرده نه این که حاضر جوابی کند.
4- اگر حسن بصری به امامت و ولایت و خلافت بلافصلی علی ابن ابیطالب معتقد بود نمی بایستی به حضرت اعتراض بکند که چرا با اهل جمل جنگیدی در معنا معتقد بوده است که آنچه در جمل از علی و سپاه او سرزده نمی بایست می زده است.
5- حسن بصری اگر علی امیرالمؤمنین را با تمام روایاتی که درباره ی آن بزرگوار از ناحیه رسول خدا صلوات الله علیه وارد شده قبول داشت و او را اولوالامر می دانست حتماً می بایست چون اصحاب حقیقی و مؤمن علی امیرالمؤمنین عمل می کرد یعنی در جنگ علی را همراهی می نمود. در صورتی که نه تنها شرکت نکرد بلکه به گفته ابن ابی الحدید مردم را هم از یاری علی باز می داشت.
6- حسن بصری، عایشه را در مقابل علی امیرالمؤمنین قرار داده اطاعت از عایشه را در مقابل اطاعت اولوالامر واجب می دانسته است(3) در صورتی که رسول خدا اطاعت اولوالامر یعنی علی امیرالمؤمنین را جزو وظایف حتمی مسلمین معین کرده و پیروی از عایشه جزء وظایف مسلمین نبوده است.
7- حسن بصری در حالی که می دانست عایشه از جهت تقوی معرفت و اخلاص عمل مساوی با صحابه علی امیرالمؤمنین نبوده چه رسد با حضرت، و رسول خدا عایشه را بر علی علیه السلام ترجیح نداده اند ولی باز عایشه را بر امام مسلمین که واقعه آسمانی غدیر به خاطر او صورت پذیرفته است ترجیح داده و مقدم دانسته.
8- حسن بصری بالاترین جسارت را به علی ابن ابیطالب نموده که گفته است قائل و مقتول در جهم هستند، منظورش این بوده نعوذ بالله علی اگر بکشد یا کشته شود اصحاب علی اگر بشکند و کشته شود زبانم لال در دوزخ هستند چنین کسی چگونه می تواند صاحب اسرار معرفتی امام خود باشد.
9- امیرالمؤمنین علی علیه السلام، شیطان رجیم از ساحت قدس ربوبی را برادر حسن بصری معرفی کرده اند یعنی همانطور که ابلیس از امر خدا اطاعت نکرد تو هم از امر من سرپیچی می کنی یعنی اطاعت من اطاعت از خداست چون نمی کنی برادرت ابلیس است.
حسن بصری با آنچه که گذشت چگونه می تواند مورد توجه علی علیه السلام باشد و خرقه بخشی کند؟!
راستی عده ای شیطان چگونه از ناآگاهی مردمانی پاک باطن و صادق سوء استفاده می کنند آنها را که از عشق علی امیرالمؤمنین وجودشان پُر است به دوستی دشمنان سرسخت علی علیه السلام وادار می کنند. و در مجالسی که به نام آن حضرت برگزار می شود همت از چنین دشمنی گرفته در آخر برایش فاتحه می خوانند.
برخرود دیگر: ابویحیی واسطی هم می گوید: چون امیرالمؤمنین شهر بصره را فتح نمود، در صبح فردای آن روز جمعه به قصد دیدار و ملاقات آن حضرت به خدمت او شتافتند و در میان آنها حسن بصری دیده می شد که اوراق سفیدی به دست گرفته و سخنان امیرالمؤمنین علیه السلام را ضبط می کرد.
امیرالمؤمنین به صدای بلند او را خطاب کردند: چه می کنی؟
حسن بصری گفت: آثار و کلمات شما را می نویسم که برای دیگران بعد از درگذشت شما حدیث کنم.
امیرالمؤمنین فرمود: آگاه باشید در مقابل هر جمعیت و قومی یک نفر سامری می باشد و این شخص [حسن بصری] سامری شماهاست(4).
نقش سامری در میان امت موسی چنین بوده است که با ساختن گوساله در غیاب موسی به اغفال و انحراف مردم از صراط مستقیم توحیدی پرداخت، با این تعبیر امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقش حسن بصری را در غیاب مقام ولایت عظمی همان می داند که سامری کرده است یعنی حسن بصری مردم را از صراط توحید و رسالت و ولایت دور می سازد و به انحراف می کشاند.
و این که اگر سامری با گوساله چنین کرده است حسن بصری با وعظ و تدریس خواهد نمود.
و از همه مهمتر این که سامری تا لحظه ای که با موسی علیه السلام بوده چنین نکرده بلکه چون منافقان عمل کرده پس حسن بصری هم منافق می باشد.
و دیگر این که سامری مؤمن به آنچه موسی فرموده نبوده است بلکه تظاهر به ایمان می کرده، حسن بصری هم اگر جسمش در کنار علی علیه السلام قرار گرفته قلباً مانند همان سامری بوده است.

رفتار حسن بصری در جامعه

نسبت به علی امیرالمؤمنین
علاوه بر آنچه که درباره ی ارتباط شخصی حسن بصری با علی امیرالمؤمنین علیه السلام نقل کردیم در کنارش با صحنه هائی از رفتار حسن بصری در جامعه ی السلام نسبت به علی مرتضی برخورد می کنیم که این رفتار تثبیت می کند حسن بصری از جمله دشمنان سرسخت علی ابن ابیطالب بوده است، زیرا حتی در اجتماع مسلمین همانطور با علی خلیفه ی بلافصل رسول خدا عمل کرده که کارگزاران سقیفه بنی ساعده عمل نموده اند.
الف: ابن ابی الحدید سنی معتزلی از حمادبن سلمه از قول حسن بصری نقل می کند می گفته است که اگر علی در مدینه خرمای خشک می خورد برایش بهتر از کارهایی بود که بدان درآمد.(5)
در معنا حسن بصری آنچه که علی امیرالمؤمنین در طول خلافت انجام داده اند آنقدر کوچک دانسته که به خاطر مال دنیا بوده است. و مهمتر علی نمی باید عهده دار مسئولیت خلافت و امامت می گردید در صورتیکه این خدا و رسولش بودند آن بزرگوار را برای چنین امری الهی انتخاب کردند.
ب: ابن ابی الحدید نقل می کند: حسن بصری مردم را از نصرت دادن علیه علیه السلام باز می داشته است.(6)
ج: علامه خوانساری می نویسد: در احادیث شیعه وارد شده حسن از شرکت در جنگ جمل و یاری امیرالمؤمنین علی خودداری کرده و در یکی از غرفه های منزل خودکه در بصره بود و به همراهی برخی از دوستان و شاگردانش مخفی شده اظهار داشته بهتر آن است ما به نفع و ضرر هیچ کس از این دو دسته مسلمانان اقدام ننمائیم.(7)
د: علامه قمی می نویسد: «حسن بصری از بیعت امیرالمؤمنین کنار گرفته و در جمل و صفین و نهروان یاری آن حضرت نکرد».(8)
جای دیگری می نویسد: «حسن بصری منافق از یاری امیرالمؤمنین تخلف ورزید».(9)
ه: علامه جزایری در شرح تهذیب شیخ طوسی به مناسبتی نام صوفیه را می برد حسن بصری را طرف نقیض ائمه می داند.(10)
و: یکی دیگر از نشانه های مخالفت حسن بصری با امیرالمؤمنین نشر اکاذیب دشمنان آن بزرگوار است از آن جمله مسئله امامت ابوبکر بر جماعت مسلمین آنهم در زمان حیات رسول خدا صلوات الله علیه می باشد. حضرت رسول خدا در مرض موت اسامه بن زید را امیر کرد بر جمعی که از آن جمله ابوبکر و عمر(11) بودند و تاکید و مبالغه بسیار فرمود حتی آن که لعن می نمودند هر کس از اسامه تخلف کند و به مدینه برگردد.
لکن ابوبکر و عمر هر دو که از جمله سپاه اسامه بوند (چون متوجه کسالت رسول خدا شده ماجرا سقیفه را هم در سر داشتند، می ترسیدند در غیابشان مسئله رحلت پیامبر اکرم پیش بیاید و آنها از عمل نمودن از آنچه نقشه اش را کشیده بودند دور بیفتند به همین لحاظ از) لشگر اسامه جدا شده به مدینه مراجعت کردند.(12)
در همین احوال بود که ختمی مرتبت از شدت مرض نتوانستند برای امامت به مسجد روند ابوبکر بدون اجازه و رخصت طلبی به مسجد رفته بر مردم امامت کرد، رسول خدا با اطلاع یافتن از ماجرای امامت ابوبکر در مسجد حاضر شدند، ابوبکر را از امامت کنار گذاشته شخصاً به طور نشسته امامت فرمودند(13) حسن بصری با این که در آن روزگار وجود خارجی نداشته، ولی بار شایعه سازی می کرد. آنهم از قول علی امیرالمؤمنین علیه السلام که «رسول خدا سخت بیمار بود می فرمود به ابوبکر دستور دهید با مردم نماز بگذارد»(14) در صورتی که رسول خدا ابوبکر و عمر و عثمان را در لشگر اسامه گمارده بود و متخلفین از اسامه را هم لعن فرموده بودند، آن وقت عمل شخصی را که خود نهی کرده اند نادیده گرفته یعنی کسی را که عدالتش بر اثر نافرمانی از دستور رسول خدا خدشه دار شده است به امامت جماعت که عدالت شرط اولیه آن است می گمارد؟!

حسن بصری

در زمان امام حسن مجتبی
زمان امامت حضرت حسن بن علی دورانی است که اموی ها فعالیت سیاسی خود را به اوج رسانیده بودند و هر روز می کوشیدند که موانع را بر طرف نموده پایه های حکومت خود را تثبیت کنند حسن بصری از جمله کسانی است که «از مرام اموی ها پیروی می کرد و با شدت هر چه تمامتر به خواسته های شوم آنها کمک می نمود و شجره خبیثه ی دوستی آنها را در دل خود و تابعانش پرورش می داد»(15) و هر کس پیرامون زندگی حسن بن علی افتخار تحقیق داشته اشاره ای به اصحاب و روایان حدیث و یاران او نموده کوچکترین اشاره ای به حسن بصری نکرده است.
بلکه شخصیت های مهمی چون عماد طبری در کتاب مشهور خود حسن بصری را مخالف امیرالمؤمنین و حسنین معرفی کرده است.(16)
تذکره نویسانی مانند معصوم علیشاه نایب الصدر مؤلف طرائق الحقایق اشاره به نامه ای که حسن بصری به حضور مبارک حسن به علی نوشته و حضرت پاسخ تعرض آمیز مرقوم فرموده اند هم کرده اند ما این نامه را از قدیمی ترین مصادر و منابع صوفیه انتخاب نمودیم.
هجویری مؤلف کشف المحجوب به این نامه و جواب مبارکش اشاره نموده حسن بصری در آن نامه می نویسد، «پس رأی شما ای فرزند رسول خدا در حیرت ما درباره ی قدر و اختلاف ما درباره ی استطاعت چیست؟ تا یاد به گیریم آنچه را که رأی شما آن را تاکید می کند که همانا شما ذریه ای هستید که بعضی از بعضی است و به علم خود تعلیم داده شده اید».
حضرت در جواب حسن بصری مرقوم فرموده اند:
بسم الله الرحمن الرحیم: اما بعد نامه ی تو به من رسید درباره حیرت تو و حیرت آنکه گمان کردی از امت ماست و آنچه رأی من بر آن است این که هر کس به قدر حبه خیر و حبه شر ایمان نداشته باشد کافر است و هر کس گناهان را به خدا نسبت دهد فاجر است که همانا خداوند به اکراه اطاعت نشود و به غلبه بر او عصیان نشود و از تملک بندگان مهمل
گذاشته نشوند، لکن او مالک است بر آنچه بندگان را تملک کرده و تواناست بر آنچه قدرت بندگان بر آن غالب شده پس اگر به اطاعت امر شدند جلوگیری برای آنان نباشد و نه بازدارنده ای پس اگر مرتکب عصیان شدند و خدا خداست که بر آنان منت گذارد پس بین آنان و معصیت حائل شود فعلی و اگر انجام نداد پس او اجباراً وی را به آن نکشانده و اگر اکراهاً الزام نکرده است به خاطر اجتماعش برایشان که آن فعل را برایشان شناسانده و توانایی داده و راه را بازگذاشته به گرفتن آنچه که آنان را بر آن خوانده و یا به ترک آنچه که از آن نهی کرده و برای خداوند است حجت بالغه و السلام»(17) ملاحظه می فرمائید که پاسخ حضرت حسن بن علی فقط همان مطالب علمی است و گویای کوچکترین کلامی که نشان دهد حسن بصری مورد توجه امام بوده است نیست بلکه بوی تعرض هم از نامه استشمام می شود.
حسن بصری با تقدیم عریضه به حضور امام حسن مجتبی علیه السلام می دانسته سبط اکبر دارای منصب آسمانی امامت است ولی بدون در نظر داشتن این واقعیت و وظیفه بیعت از امام زمان خویش باز دستگاه ستمگرانه معاویه منصب قضاوت و فتوی را پذیرفته تحت صلاح دید درباریان اموی به پاره پاره کردن اسلام با تأسیس فرقه هائی که رنگ و بوی اسلامی داشته باشند مشغول بوده است.

حسن بصری

در زمان امام حسین علیه السلام
زمان حسین بن علی سید الشهداء علیه السلام تمام پرده های حساس دوران پدر بزرگوارش و برادر گرامیش دریده شده دشمنان خدا و رسول و قرآن و خاندان رسالت دست دشمنی از آستین درآورده، مقدمتاً یزیدبن معاویه پای از حریم خود درازتر نموده به فکر گرفتن بیعت از مسلمین افتاده به آن اکتفا نکرد بی حیائی را به جائی رساند که قاصد به حضور حضرت حسین بن علی فرستاد تقاضای بیعت نموده و ، نطفه ی ماجرای دلخراس و حادثه ی خونین کربلای حسین بسته شد. به همین لحاظ دوران خلافت و امامت آسمانی حضرت سید الشهداء بسیاز زمان حساسی بشمار می رود زیرا بعد از
رحلت رسول خدا، زمانی است که مسلمین یا مدعییان ایمان در گردون امتحان افتاده اند تا «سیه رو شود هر که در ایمانش غش باشد.»
این دوران از زندگی حسن بصری را خوب است تقسیم بندی نمائیم تا بهتر به نتیجه برسیم.
الف: نخست به بینیم حسن بصری تا چه مقدار به حریم با حرمت ولایت و خلافت بر حق حسین بن علی علیهما السلام نه باطناً بلکه ظاهراً نزدیک بوده است، آیا راستی آن بزرگوار را می شناخته است یا خیر؟
و شاید طرح چنین سئوالی تعجب انگیز است یعنی امکان دارد شخصی مدعی نزدیکی به خاندان رسالت باشد و عده ای او را از شخصیت های علمی دینی بدانند و لکن حسین بن علی را نشناسد؟! ولی جای تعجب نیست. احمد بن ابی یعقوب مورخ معروف می نویسد: «حسین بن علی بر سر حسن بصری ایستاد و حسن او را نمی شناخت پس امام حسین به او گفت: یا شیخ هل ترضی لنفسک یوم بعثک؟ آیا چنین حالی را برای روز رستاخیزت می پسندی!
گفت: نه.
حضرت فرمودند: فتحدث نفسک به ترک مالاترحناه لنفسک من نفسک یوم بعثک؟ پس خود را نوید می دهی که آنچه را از خود برای روز رستاخیز خویش نمی پسندی رها کنی؟
گفت: آری اما بی حقیقت.
حضرت فرمودند: فمن اغش لنفسک منک لنفسه یوم بعثک و انت لا تحدث نفسک به ترک مالاترضاه لنفسک بحقیقة؟ پس چه کسی با خودش از تو با خویشتن در روز رستاخیز خیانتکارتر است، با این که به حقیقت در نظر نداری آنچه را برای خود نمی پسندی واگذاری؟
سپس (امام) حسین (علیه السلام) رفت و حسن بصری پرسید:
این که بود؟ گفتند: حسین بن علی
گفت: بر من آسان گردید.(18)
چرا بر او آسان شد چون نمی خواست طنطنه علمی او توسط مردم معمولی و عادی در هم شکسته شود به همین لحاظ وقتی فهمد اعتراض کننده امام حسین علیه السلام بوده است خوشحال می شود. مهم اینکه چطور حسن بصری امام زمان خود حسین بن علی را نمی شناخته است.(19)

فرار از یاری دادن به امام حسین

درباره ی واقعه ی کربلا حضرات انبیاء بالاخص حضرت ختمی مرتبت صلوات الله علیه پیشگوئی هائی داشته اند و تمامی آن ذوات مقدسه شدیداً از وقوع چنین حادثه ای خونین متأثر شده حتی اشک ریخته اند.
حضرت رسول خدا علاوه بر پیشگوئی که فرموده اند نسبت به یاری دادن و یاری نکردن او نواده بزرگوارشان که سومین امام مسلمین می باشد مطالبی را در مواقع مختلف بیان داشته اند از جمله فرموده اند: «به درستی این پسر من حسین در زمین کربلا کشته می شود پس هر کس از شما آن روز حاضر باشد یاری کند حسین»(20) را و در بعضی از روایات دیگر وارد است که اگر کسی یاری نکرد از ما نیست.
حسن بصری چنین روزی را درک می کند عمادالدین طبری می نویسد: در چنین موقعی حسن بصری «باقتبة بن مسلم و لشکر حجاج به سوی خراسان می رود»(21) و خود را بدین وسیله از یاری حضرت امام حسین برکنار داشت علامه ی خوانساری وقتی مطلب را به چنین جائی می رساند می نویسد: «اینک شایسته است بر چنین نفس (حسن بصری) پست فطرتی نفرین های زیادی نمود»(22) در این صورت حسن بصری اطاعت از امر پیامبر اسلام ننموده و امام زمان خویش را نصرت و یاری نداده است.

حسن بصری ناصر مخالفین

امام حسین
درباره ی دودمان کثیف بنی امیه مطلبی که تحریر یا تقریر شود زیاد در دست می باشد.
دودمانش شجره ی معلونه است(23)ابوسفیان مورد لعن رسول خدا قرار گرفته و حتی فرموده اند: هرگاه معاویه را بر منبر من دیدید او را بکشید(24) که حتی این روایت از حسن بصری هم نقل شده است.(25)
هند جگرخوار که جگر حمزه شید الشهداء را به خاطر دشمنی با آن حضرت به دندان جوید و قطعات جگر را به نخ کشیده به گردن آویخت مادر معاویه است.
معاویه را رسول خدا احضار می کند شکم را بر امر حضرت ترجیح داده، حضرت نفرینش می فرماید «لا اشبح الله بطنه» یعنی خدا شکم او را سیر نکند(26) همین معاویه روز چهارشنبه نماز جمعه می خواند(27) در معنا احکام اسلام را به بازی می گیرد.
فراهم آوردن زهر برای شهادت حسن بن علی(28) نصرت دادن به آنهائی که در مقابل اهلبیت عصمت و طهارت ایستاده بودند و لعن امیرالمؤمنین(29) و خلاصه به شهادت رساندن صحابه رسول خدا و علی بن ابیطالب(30) و جنایاتی دیگر که مرتکب شده است. آن وقت با چنین شناختی که حسن بصری از معاویه دارد در همان ایام واقعه ی کربلا به جای نصرت دادن حسین به علی به «خراسان رفته مقام دبیری ربیعه بن زیاد را که در عهد معاویه و الی خراسان بوده می پذیرد.»(31) در صورتی که از حسن بصری نقل کرده اند گفته است: «در واقعه کربلا شانزده تن از اهل بیت با اباعبدالله الحسین شربت شهادت چشیدند که در آن وقت و آن روز بر روی زمین ایشان را شبیه و نظیری نبود»(32) پس حسن بصری با چنین اطلاعی از نصرت کربلا سرباز زده است.

حسن بصری

در زمان امام سجاد(ع)
درباره ی برخورد حسن بصری با حضرت علی بن الحسین علیه السلام ابی الفرج بن جوزی بغدادی در کتاب منتظم نقل می کند که حسن بصری حضرت را در مسجد الحرام مشغول مناجات دید و به حضور حضرت شرفیاب شده مطالبی را به عرض آن بزرگوار رسانید و جواب شنید، البته قابل تذکر است که مرحوم علامه ی بزرگوار مجلسی(33) و عباسقلی خان سپهر(34) و از معاصرین حضرت آیه الله العظمی امام خمینی(35) قدس الله روحه العزیز این افتخار را برای طاوس یمانی هم نقل کرده اند و غزالی نیز در کتاب یوسف و زلیخای خود به «اسمعی» هم نسبت داده است.
شیخ بهائی در کشکول می نویسد: «حسن بصری حضرت سجاد علیه السلام را ملاقات کرد امام به او فرمود: ای حسن کسی را که بر تو احسان کرده اطاعت کن و اگر اطاعت نکردی، پس بر او در امری عصیان نورز و اگر عصیان ورزیدی او را پس روزی او را نخور و اگر عصیان کردی و روزیش را خوردی و در خانه اش ساکن شدی پس جوابی برای او آماده کن.
نتیجه این برخورد دلالت بر احوال حسن بصری در ارتباط با حق تعالی دارد که حضرت چنین فرموده اند.

نظر امام و حسن بصری

به حضرت سجاد علیه السلام عرض کردند: حسن بصری می گوید تعجب نیست که کسی چگونه هلاک شد، بلکه تعجب از کسی است که نجات یافت که چگونه نجات یافت؟
امام سجاد می فرماید: من می گویم تعجب نیست از کسی که نجات یافت که چگونه نجات یافت؟ بلکه تعجب از کسی است که هلاک شد که باسعه رحمت خداوند چگونه هلاک شد.(36)
ملاحظه کنید که چطور حضرت سجاد کلام حسن بصری را نپذیرفته و برای این که شنوندگان به ضلالت نیفتند اصلاح می فرماید.
داستان گوئی حسن بصری: روزی امام سجاد علیه السلام درحال عبور از کنار حجرالاسود حسن بصری را دیدند که داستان می گوید. حضرت فرمودند: ای حسن آیا نفست بر مرگ راضی است؟
عرض کرد: نه. فرمودند: پس عملت برای خدا حساب است؟
عرض کرد: نه فرمودند: پس سرای دیگری است برای عمل غیر از این دنیا؟
عرض کرد: نه. فرمودند: برای خدا در زمینش جز این خانه پناهگاهی است؟
عرض کرد: نه حضرت فرمودند: حسن پس چرا مردم را از طواف مشغول می داری. ملاحظه کنید در کنار بیت قصه گوئی می کرده است که حضرت او را از این عمل جسارت آمیز بر حذر می دارد.

حسن بصری

در زمان امام باقر علیه السلام
نوشتیم که حسن بصری افتخار داشته 15 سال از زمان امامت حضرت امام باقر علیه السلام را درک کند مرحوم علامه ی محدث شیخ کلینی در اصول کافی باب نوادر کتاب فضل العلم حدیث 15، از عبدالله بن سلیمان نقل می کند مردی از اهل بصره که نامش عثمان اعمی بود به امام باقر علیه السلام عرض کرد: حسن بصری عقیده دارد کسانی که علم را کتمان کنند شکمشان اهل دوزخ را اذیت کند.
حضرت فرمود: بنابراین مؤمن آل فرعون هلاک شده است (در صورتی که قرآن او را به کتمان ایمان ستاید) از زمان بعثت نوح علیه السلام علم پنهان بوده است. سپس حضرت امام باقر علیه السلام اضافه فرموده اند: «حسن بصری بهر راهی که خواهد برود، به خدا علم جز در این خاندا نیافت نمی شود».(37)
درباره ی قسمت آخر کلام مبارک حضرت باقر علیه السلام که فرموده اند: «حسن بصری بهر راهی که خواهد برود به خدا علم جز در این خاندان یافت نمی شود» مرحوم
صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی معروف به ملاصدرا که شخصیت علمی اش چون خورشید فروزان است می فرماید: «این بیان امام که حسن بصری بهر راهی از چپ و راست که خواهد برود. مقصود از آن اینست که: حسن و امثال او از واعظان و داستان سرایان و صاحبان نقل و روایات از کسانی اند که مردمان آدمی شکل، اینان را به واسطه زیادی محفوظات و بسیاری روایاتشان یا به ویژه اگر بدان محفوظات و روایات آنچه توانائی بر آراستن سخن و آوردن کنایات و استعارات و معانی و بیان که دارند بیاورند دانشمند نامیده اند، لذا بسیاری به علم و حال خویش فریفته شده و یقین می کند که علم جز آنچه که به واسطه نقل و حکایت از صحابه و تابعین رسیده نبوده و غیر این علم، از علوم دین به شمار نمی آید، بلکه جز این علم از ابداع بدعت گذاران و نوآوران و از شیوه های گمراه کننده متخلفان است در حالی که این نادانی و غروری است که متأسفانه گریبان علمای ظاهری را گرفته و با این ریسمان در چاه معطلان و ستیزگران و متکبران فرود آمده و در آن ماوای گزیده اند.(38)

پی نوشت ها :

1- برای اینکه نقش ضد غدیر در معنا اسلام و ضد رسول اسلام عایشه را که بدون تردید ام المؤمنین نبوده است را در اسلام بدانید به کتاب نقش عایشه در اسلام تالیف علامه عسکری رجوع نمائید.
2- احتجاج طبرسی ترجمه ج 2 ص 113-110.
3- در روایت است که امام صادق فرموده اند علی اولی الامر است بالاصاله و سایر حکام بالتبیعه (کشف الغمه ج 1 ص 323 ینابیع الموده ص 134 و احقاق الحق ج 2 ص 424).
4- احتجاج طبرسی ترجمه ج 2 ص 114 بحارالانوار: 141/42 سفینة البحار: 210/2 تفسیر نمونه: 286/13 رهبری در اسلام: 147 مستدرک السفینه.
5- ترجمه شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 2 ص 263.
6- همان مأخذ پیشین: ج 2 ص 263.
7- ترجمه روضات الجنات فی احوال العلماأ و السادات ج 3 ص 263.
8- تحفة الاخیار ص 149 پاورقی.
9- مأخذ پیشین: ج3 ص 263.
10- ترجمه روضات الجنات ج 3 ص 257.
11- جمعی تصریح کرده اند که عثمان نیز داخل لشکر بود و برگشت (روضة الاحباب ص 380).
12- ابن اثیر در کامل ج 2 ص 334 ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه ج 1 ص 160 و ابوبکر جوهری در سقیفه ص 74 و بلاذری در انساب الاشراف ج 1 ص 474 و جمع کثیری از اهل سنت به این نافرمانی ابوبکر و عمر از دستور اکید پیامبر اکرم اشاره کرده اند.
13- سنن نسائی ج 84/2 .
14- نهایة الادب ج 4 ص 29.
15- ترجمه روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات ج 3 ص 258.
16- کامل بهائی ج 2 ص 86 .
17- کشف المحجوب ص 87 .
18- ترجمه تاریخ طبری ج 2 ص 184.
19- تاریخ یعقوبی: 219/2.
20- ینابیع الموده سلیمان بلخی حنفی باب 60.
21- کامل بهائی ج 2 ص 86.
22- ترجمه روضات الجنات فی احوال علماء و سادات ج 3 ص 257 .
23- تفسیر مجمع البیان ج 3 ص 424 و تفسیر نورالثقلین ج 3 ص 179.
24- تتمتة المنتهی ص 31.
25- ترجمه شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 2 ص 201.
26- سفینة البحار ج 1 ص 683 .
27-الغدیر جلد 10 ص 195 و ترجمه مروج الذهب ج 2 ص 36.
28- ترجمه مروج الذهب ج 2 ص 2 و احتجاج طبرسی ج 3 ص 12.
29- صحیح مسلم ج 2 ص 360 و صحیح ترمذی ج 5 ص 301-380 و مستدرک حاکم ج 3 ص 109و تاریخ ابن عساکر دمشقی ج 1 ص 206-271-272 و مناقب خوارزمی ص 59 و اسدالغابه ج 1 ص 134 و ج 4 ص 25 و 26 و اصابه ابن حجر عسقلانی ج 2 ص 509 و عقدالفرید ج 4 ص 29 و تذکرة الخواص ابن جوزی ص 63.
30- تاریخ طبری حوادث سال 51 و کامل ابن اثیر ص 202-309 و تاریخ ابن عساکر ج 2 ص 379 و شیخ المضیره ابورید ص 184-185 .
31- اعلام زرکلی ج 1 ص 230 و فتوح البلدان ص 150 عقد الفرید ج 4 ص 154 .
32- روضة الشهداء ص 11.
33- بحارالانوار ج 46 ص 81-82 .
34- ناسخ التواریخ حضرت سجاد علیه السلام ج 1 ص 192 .
35- چهل حدیث ص 479 .
36- استعاذه تالیف آیه الله دستغیب ص 20
37- اصول کافی مترجم ج 1 ص 64 و ناسخ التواریخ امام سجاد ج 8 ص 420.
38- شرح اصول کافی ملاصدرا مترجم ج 1 ص 250.

منبع: واحدی، سید تقی[صالح علیشاه]؛ (1384)، در کوی صوفیان، تهران: نخل دانش، چاپ پنجم(شهریور 1387).