حسن بصری و اهل بیت
حسن بصری نه تنها از نخستین روزهای تشخیص خوب و بد، صراط اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام را راه زندگی خود قرار نداد بلکه با دشمنان آنها نیز به محبت رفتار کرده و مورد احترامشان بود.
نویسنده: سید تقی واحدی
حسن بصری نه تنها از نخستین روزهای تشخیص خوب و بد، صراط اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام را راه زندگی خود قرار نداد بلکه با دشمنان آنها نیز به محبت رفتار کرده و مورد احترامشان بود.
قبل از آنکه بدانیم حسن بصری با مخالفین اهلبیت عصمت و طهارت چگونه ارتباطی داشته بهتر است به چند روایتی پیرامون محبت اشاره کنیم.
محبت: درباره ی محبت و محبت به خدا و محبت به رسول خدا و محبت به اهلبیت و محبت به قرآن و محبت به محبان آل بیت و محبت به دشمنان اهلبیت می بایستی مطالبی را تا حد ضرورت بیان کرد، لکن فعلاً به محبت اهلبیت اشاره می کنیم که مورد استناد و توجه است.
موقعیت محبت: باید به این مهم اشاره داشت علاوه بر این که هر کس با هر قومی که به آن تشبه دارد محشور می شود روایت دیگر از حضرت صادق نقل کرده اند که مردی به رسول خدا عرض کرد: ای پیغمبر خدا ترا دوست دارم، رسول خدا فرمود: تو با کسی که دوستش داری خواهی بود(1) و در این صورت علاقه ای که انسان در دل دارد سرنوشت زندگی باطنی و اخروی او را معین می نماید.
دوستی دوستداران اهلبیت: این دوستی آن چنان مورد توجه ائمه معصومین علیه السلام بوده است که ابی بخران از ابوالحسن نقل می کند حضرت فرمودند: «آن که با پیروان ما ستیز کند با ما ستیزه کرده و هر که با آنان مهر ورزد با ما مهر ورزیده چون آنان از خمیر ما آفریده شده اند، کسی که آنها را دوست داشته باشد از ما است.»(2)
دوستی مخالفان اهلبیت: محبت و دوستی باید صرف دوستان و محبان حضرت دوست شود و اگر محبت و دوستی صرف دشمنان حضرت دوست گردد در نزد اهلبیت مورد مأخذه قرار می گیرد ابن فضال از حضرت رضا علیه السلام نقل می کند که فرمودند: «هر که به دور شده از ما نزدیک شود و یا از وابستگان ما دوری کند یا کسی را که به ما عیب می بندد ستایش نماید یا به دشمن ما بخشش کند از ما نیست و ما هم از او نیستیم».(3)
زیان دوست داشتن، دشمن دوست: دیده شده است عده ای با این که ابراز محبت به اهلبیت عصمت می کنند و می گویند ما دوستدار آن ذوات مقدسه هستیم لکن باز با دشمنان معصومین علیهم السلام هم سرسرّی دارند حضرت امام رضا علیه السلام لطمه ی اینان را از دجال آخرالزمان بدتر دانسته اند به حسن بن خزار می فرماید: «کسی هست که دوستی ما خاندان پیغمبر را دستاویز قرار داده و خرابکاری او بر پیروان ما از زیان دجال بیشتر است عرض می کند: ای پسر پیغمبر چرا؟ حضرت رضا می فرماید: برای مهر ورزیدن او با دشمنان ما و ستیزه او با دوستان ما»(4).
مخالف دوستداران اهلبیت ناصبی است: محدثین و بزرگان شیعه ناصبی کسی را می دانند که سب علی امیرالمؤمنین و اولاد بزرگوارش نماید، لکن امام صادق علیه السلام ناصبی کسی را می داند که شیعیان یعنی دوستدارانشان را سب کند.
معلی بن خنیس می گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: «کسی که به ما ناصبی باشد او را ناصبی نگویند برای آنکه فردی را نمی یابی که بگوید من محمد و
دودمانش را دشمن دارم و ناصبی کسی است که نسبت به شما ناصبی است در حالی که می داند شما ما را دوست دارید و از دشمنان ما بیزاری می جوئید» سپس فرمود: «کسی که دشمنی از ما را سیر کند دوستی از دوستان ما را کشته است».(5)
ارتباط حسن بصری با دشمنان اهلبیت: در گذشته اشاره کردیم که وقتی به حسن بصری ایراد می گیرند چرا علی علیه السلام را سب کردی می گوید من دفع افسد به فاسد کردم و تقیه نمودم که چنین ارتباطی داشته ام در حالی که اگر حسن بصری از شیعیان بود و دارای نشانه های ایمان بود می بایستی همانطور که«حصین بن عمر» از امام صادق علیه السلام نقل کرده مؤمن از آهن سخت تر است آهن اگر گداخته شود رنگش بر می گردد ولی مؤمن اگر کشته شود و دوباره زنده گردد و سپس او را بکشند دل او از ایمان بر نمی گردد.(6)
کلام علی امیرالمؤمنین بهترین نشان دهنده ی یاران و دوستداران حقیقی حضرتش می باشد که تقیه و نفاق را هم از یکدیگر جدا می کند، فرموده اند: «اگر با شمشیرم بینی مؤمن را بزنم که مرا دشمن بدارد مرا دشمن نخواهد داشت»(7) و او که به دشمن حضرت رجوع کرده باشد در نوعی دشمن با علی وارد شده است.
حجاج بن یوسف ثقفی خبیث ترین چهره ی دشمنان آل بیت عصمت و طهارت است که نظیرش در میان دشمنان خاندان رسالت دیده نشده است. می نویسد: «در خون ریزی صبر نمی توانست کرد» و می گفت «بیشتر لذت من در ریختن خون است» عدد کسانی را که به شهادت رسانده به 120 هزار نقل کرده اند و بعد از به درک اسفل پرتاب شدنش پنجاه هزار مرد و سی هزار زن که 16 هزار آنها برهنه بودند در حبس داشته است.
می نویسند: وقتی به نماز جمعه می رفت در مسیر راه صدای ضجه و شیون عده ای نظرش را جلب کرد سئوال نمود که این صدای چیست گفتند: صدای زندانیان است که از شدت گرسنگی ضجه و صیحه می زنند.
حجاج چنان دردشمنی باعلی و دوستدارانشان شقی بود که علاوه بردوستدران علی امیرالمؤمنین از صحابه و تابعین را نیز به درجه شهادت رسانید از جمله کمیل و قنبر، عبدالرحمن بن ابی لیلی انصاری و سعید بن جبیر را می توان نام برد.(8)
حسن بصری: در همین اوقات که حجاج بن یوسف ثقفی صحابه و تابعین و انصار فداکار امیرالمؤمنین را شناسائی می کرد و به شهادت می رساند. با او ملاقات کرده و بعد از آن ملاقات در کنار شهادت صد هزار شیعه جان بر کف آزادانه زندگیش را ادامه می دهد و مجلس وعظ و خطابه اش هم مورد تائید حجاج بن یوسف قرار می گیرد حتی به وسیله مأموران دربار حجاج اعلام می گردد هر که می خواهد مجلس برودبه مجلس حسن بصری برود.
از قول شیخ بهاء الدین زکریا ملتانی صوفی نامی گفته اند که در حضورش از دست بوسیدن سئوال کردند، او گفت: بعد از مرگ حجاج بن یوسف ثقفی او را در خواب دیدند و پرسیدند: کیف حالک؟ گفت در معرض هلاکت! اما امید به عفو رسید و بیامرزید: پرسیدند: که کدام عمل و کدام نیکی که امیدوار شدی؟ حجاج خون آشام گفت: روزی مجلس شیخ حسن بصری دست بوسیدم و در آن کار مغفور شدم پس هر که دست بزرگان بوسید، امید است که او را بیامرزند.(9)
این دوستی و صمیمیت بین حسن بصر و حجاج چنان ریشه دار بوده است که ابوالمفاخر یحیی باخرزی وقتی در کتابش درباره ی دعای نیک کردن به سلطان مطلب می گوید استناد به کلام حسن بصری می نماید که وقتی حجاج به مُرد حسن بصری گفت: «رحمه الله اعرف زمانه و حفظ لسانه و دارالسلطانه»(10).
این رفتار و حرکات حسن بصری را با روایتی که از رسول خدا صلوات الله علیه رسیده مطابقت کنید فرموده اند: «هنگامی که قیامت برپا شود منادی می گوید کجا هستند ستمکاران و کمک کاران آنها.
این ندا شامل این افراد می شود: کسی که دواتی را برای ظالم آماده کرده یا کیسه ای را دوخته و یا قلمی را تراشیده باشد پس آنها را با ستمکاران محشور کنید.(11)
رفاقت حسن بصری با حجاج بن یوسف ثقفی که مصونیت برای او آورده و توانسته در مزان دژخیمی چون حجاج به بهاء خون شهیدانی مانند کمیل و قنبر و ابی لیلی و سعید بن جبیر و حجر بن عدی و هزاران شیعه، مجلس داشته باشد موجب شده که حسن بصری را از اسلام خارج شده بدانند زیرا رسول خدا (ص) می فرماید: «کسی که قدمی بردارد باظالمی تا او را کمک کند و در حالی که می داند او ظالم است پس در حقیقت از اسلام خارج شده است».(12)
حتماً حسن بصری که آزادانه به مجلس وعظ و خطابه مشغول بوده و حجاج بن یوسف دستش را بوسیده و به او اجازه مجلس داده و حتی امر کرده به مجلس او بروند و گفته: اگر کسی می خواهد مردی را به بیند به حسن بصری نگاه کند. در تمام کارهای حجاج شریک شده است زیرا امام باقر علیه السلام می فرماید: «ظالم و کسی که به او کمک می کند و نیز کسی که راضی به کار اوست هر سه شریکند.»(13)
حضرت رسول اکرم (ص) هم می فرمایند: «حرام است بهشت بر کسی که بر اهلبیت من ستم کند و هر کسی که با ایشان مقاتله کند و هر کسی که دشمنان ایشان را یاری کند (مانند حسن بصری) و ایشان را ناسزا گویند این ها کسانی باشند که در آخرت آنها را بهره و نصیبی نیست و حق تعالی با ایشان در روز قیامت سخن نگوید و به سوی ایشان نظر نفرماید و ایشان را از گناهان، پاک و پاکیزه نکند، غذاب دردناک آنها را باشد».(14)
دانستید حسن بصری کودتای سقیفه بنی ساعده را تائید نموده در مقابل مکتب کلامی اهلبیت مکتب کلامی تأسیس کرده، دبیری حاکم دست نشانده معاویه در خراسان را به جای یاری رساندن به امام حسین علیه السلام پذیرفته. به زمانی که یاران وفادار امامت چون کمیل و قنبر، ابی لیلی و سعید بن جبیر و ... به شهادت می رسند او با اجازه رسمی از طرف حجاج بن یوسف ثقفی مجلس می گفته، امامت مسجد جامع بصره را می نموده، قضاوت آنجا را به عهده داشته است لکن ای کاش به همین جا ختم می شد ولی تاریخ
گویا موضوعات بسیار حساس و سرنوشت سازی است که به وسیله مخالفان پدیده ی ولایت با امامت از بازگو کردنش جلوگیری به عمل آمده است.
بعد از اینکه علی امیرالمؤمنین بصره را فتح نمودند و حسن بصری را سامری امت معرفی کردند، پیش بینی امام محقق شده این محدث معروف به وجوب اطاعت از شاهان بنی امیه فتوا داد: «لا یستقیم الدّین الا بهم و ان جاروا و ان ظلموا، و الله کما یصلح الله بهم اکثر مما یفسدون» (15) دین جز با آنان (بنی امیه) پا نمی گیرد هر چند ظلم و جور کنند، به خدا اصلاحاتی که خداوند به دست آنان(شاهان بنی امیه) انجام می دهد بیش از فسادهایشان است.
و در مجلس وعظ و خطابه نسبت دروغ و جعل به پیامبر خدا داده می گوید حضرتش فرموده اند: «زمامداران (در آن عصر امویان) را دشنام ندهید، زیرا اگر ایشان نیکی کنند، پاداش گیرند و شما باید شکرگزار باشید و اگر بدی کنند عقوبت به بینند، شما باید شکیبایی کنید، به یقین ایشان غذاب خدایند که به وسیله ی آنان از هر کس که بخواهد انتقام کشد. پس با عزت و خشم غذاب خدا را بخواهید بلکه با فروتنی و تضرع از آن استقبال نمائید.»(16)
ملاحظه کنید چگونه حسن بصری در توطئه خطرناک جداسازی عترت از قرآن، سیاست از دین و امامت، رهبری سیاسی و مرجعیت دینی که بر اساس و ریشه اسلام بالنده است نقش اساسی داشته می توانید برای اطلاعات بیشتر به کتاب «رهبری در اسلام» مراجعه نمائید.
و ای کاش اینگونه اعمال امثال حسن بصری در تاریخ به زمان خودشان اختصاص می یافت ولی می بینیم گفته های آنان که با احادیث ساختگی و جعلی توام می شد به صورت فتوائی کوبنده در فرداهای تاریخ دستمایه اهل سنت شده است.
احمد بن حنبل فتوا می دهد: «لا یخرج علی الامرا بالسیف و ان جاروا»(17) قیام مسلحانه علیه فرمانروایان جایز نیست هر چند که ستم روا دارند.
مالک پیشوای فرقه ای از اهل سنت نیز می گوید: «اذا ظلم الامام فالطاعة اولی من
الخروج»(18) هنگامی که پیشوا ستم روا دارد، فرمانبری از او بهتر است از شورش بر او.
این تأثیر گذاری امثال حسن بصری بر اعتقادات جمعیتی از مسلمانان و نشانه هائی از حمایتهای مؤمنانه ی او نسبت به شاهان اموی موجب شده محققان عالم اسلام چنین نتیجه بگیرند که «اگر زبان حسن بصری و شمشیر حجاج نبود، دولت مروانیان از گهواره به گور می رفت»(19)
قبل از آنکه بدانیم حسن بصری با مخالفین اهلبیت عصمت و طهارت چگونه ارتباطی داشته بهتر است به چند روایتی پیرامون محبت اشاره کنیم.
محبت: درباره ی محبت و محبت به خدا و محبت به رسول خدا و محبت به اهلبیت و محبت به قرآن و محبت به محبان آل بیت و محبت به دشمنان اهلبیت می بایستی مطالبی را تا حد ضرورت بیان کرد، لکن فعلاً به محبت اهلبیت اشاره می کنیم که مورد استناد و توجه است.
موقعیت محبت: باید به این مهم اشاره داشت علاوه بر این که هر کس با هر قومی که به آن تشبه دارد محشور می شود روایت دیگر از حضرت صادق نقل کرده اند که مردی به رسول خدا عرض کرد: ای پیغمبر خدا ترا دوست دارم، رسول خدا فرمود: تو با کسی که دوستش داری خواهی بود(1) و در این صورت علاقه ای که انسان در دل دارد سرنوشت زندگی باطنی و اخروی او را معین می نماید.
دوستی دوستداران اهلبیت: این دوستی آن چنان مورد توجه ائمه معصومین علیه السلام بوده است که ابی بخران از ابوالحسن نقل می کند حضرت فرمودند: «آن که با پیروان ما ستیز کند با ما ستیزه کرده و هر که با آنان مهر ورزد با ما مهر ورزیده چون آنان از خمیر ما آفریده شده اند، کسی که آنها را دوست داشته باشد از ما است.»(2)
دوستی مخالفان اهلبیت: محبت و دوستی باید صرف دوستان و محبان حضرت دوست شود و اگر محبت و دوستی صرف دشمنان حضرت دوست گردد در نزد اهلبیت مورد مأخذه قرار می گیرد ابن فضال از حضرت رضا علیه السلام نقل می کند که فرمودند: «هر که به دور شده از ما نزدیک شود و یا از وابستگان ما دوری کند یا کسی را که به ما عیب می بندد ستایش نماید یا به دشمن ما بخشش کند از ما نیست و ما هم از او نیستیم».(3)
زیان دوست داشتن، دشمن دوست: دیده شده است عده ای با این که ابراز محبت به اهلبیت عصمت می کنند و می گویند ما دوستدار آن ذوات مقدسه هستیم لکن باز با دشمنان معصومین علیهم السلام هم سرسرّی دارند حضرت امام رضا علیه السلام لطمه ی اینان را از دجال آخرالزمان بدتر دانسته اند به حسن بن خزار می فرماید: «کسی هست که دوستی ما خاندان پیغمبر را دستاویز قرار داده و خرابکاری او بر پیروان ما از زیان دجال بیشتر است عرض می کند: ای پسر پیغمبر چرا؟ حضرت رضا می فرماید: برای مهر ورزیدن او با دشمنان ما و ستیزه او با دوستان ما»(4).
مخالف دوستداران اهلبیت ناصبی است: محدثین و بزرگان شیعه ناصبی کسی را می دانند که سب علی امیرالمؤمنین و اولاد بزرگوارش نماید، لکن امام صادق علیه السلام ناصبی کسی را می داند که شیعیان یعنی دوستدارانشان را سب کند.
معلی بن خنیس می گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: «کسی که به ما ناصبی باشد او را ناصبی نگویند برای آنکه فردی را نمی یابی که بگوید من محمد و
دودمانش را دشمن دارم و ناصبی کسی است که نسبت به شما ناصبی است در حالی که می داند شما ما را دوست دارید و از دشمنان ما بیزاری می جوئید» سپس فرمود: «کسی که دشمنی از ما را سیر کند دوستی از دوستان ما را کشته است».(5)
ارتباط حسن بصری با دشمنان اهلبیت: در گذشته اشاره کردیم که وقتی به حسن بصری ایراد می گیرند چرا علی علیه السلام را سب کردی می گوید من دفع افسد به فاسد کردم و تقیه نمودم که چنین ارتباطی داشته ام در حالی که اگر حسن بصری از شیعیان بود و دارای نشانه های ایمان بود می بایستی همانطور که«حصین بن عمر» از امام صادق علیه السلام نقل کرده مؤمن از آهن سخت تر است آهن اگر گداخته شود رنگش بر می گردد ولی مؤمن اگر کشته شود و دوباره زنده گردد و سپس او را بکشند دل او از ایمان بر نمی گردد.(6)
کلام علی امیرالمؤمنین بهترین نشان دهنده ی یاران و دوستداران حقیقی حضرتش می باشد که تقیه و نفاق را هم از یکدیگر جدا می کند، فرموده اند: «اگر با شمشیرم بینی مؤمن را بزنم که مرا دشمن بدارد مرا دشمن نخواهد داشت»(7) و او که به دشمن حضرت رجوع کرده باشد در نوعی دشمن با علی وارد شده است.
دوستی
حسن بصری و حجاجحجاج بن یوسف ثقفی خبیث ترین چهره ی دشمنان آل بیت عصمت و طهارت است که نظیرش در میان دشمنان خاندان رسالت دیده نشده است. می نویسد: «در خون ریزی صبر نمی توانست کرد» و می گفت «بیشتر لذت من در ریختن خون است» عدد کسانی را که به شهادت رسانده به 120 هزار نقل کرده اند و بعد از به درک اسفل پرتاب شدنش پنجاه هزار مرد و سی هزار زن که 16 هزار آنها برهنه بودند در حبس داشته است.
می نویسند: وقتی به نماز جمعه می رفت در مسیر راه صدای ضجه و شیون عده ای نظرش را جلب کرد سئوال نمود که این صدای چیست گفتند: صدای زندانیان است که از شدت گرسنگی ضجه و صیحه می زنند.
حجاج چنان دردشمنی باعلی و دوستدارانشان شقی بود که علاوه بردوستدران علی امیرالمؤمنین از صحابه و تابعین را نیز به درجه شهادت رسانید از جمله کمیل و قنبر، عبدالرحمن بن ابی لیلی انصاری و سعید بن جبیر را می توان نام برد.(8)
حسن بصری: در همین اوقات که حجاج بن یوسف ثقفی صحابه و تابعین و انصار فداکار امیرالمؤمنین را شناسائی می کرد و به شهادت می رساند. با او ملاقات کرده و بعد از آن ملاقات در کنار شهادت صد هزار شیعه جان بر کف آزادانه زندگیش را ادامه می دهد و مجلس وعظ و خطابه اش هم مورد تائید حجاج بن یوسف قرار می گیرد حتی به وسیله مأموران دربار حجاج اعلام می گردد هر که می خواهد مجلس برودبه مجلس حسن بصری برود.
از قول شیخ بهاء الدین زکریا ملتانی صوفی نامی گفته اند که در حضورش از دست بوسیدن سئوال کردند، او گفت: بعد از مرگ حجاج بن یوسف ثقفی او را در خواب دیدند و پرسیدند: کیف حالک؟ گفت در معرض هلاکت! اما امید به عفو رسید و بیامرزید: پرسیدند: که کدام عمل و کدام نیکی که امیدوار شدی؟ حجاج خون آشام گفت: روزی مجلس شیخ حسن بصری دست بوسیدم و در آن کار مغفور شدم پس هر که دست بزرگان بوسید، امید است که او را بیامرزند.(9)
این دوستی و صمیمیت بین حسن بصر و حجاج چنان ریشه دار بوده است که ابوالمفاخر یحیی باخرزی وقتی در کتابش درباره ی دعای نیک کردن به سلطان مطلب می گوید استناد به کلام حسن بصری می نماید که وقتی حجاج به مُرد حسن بصری گفت: «رحمه الله اعرف زمانه و حفظ لسانه و دارالسلطانه»(10).
این رفتار و حرکات حسن بصری را با روایتی که از رسول خدا صلوات الله علیه رسیده مطابقت کنید فرموده اند: «هنگامی که قیامت برپا شود منادی می گوید کجا هستند ستمکاران و کمک کاران آنها.
این ندا شامل این افراد می شود: کسی که دواتی را برای ظالم آماده کرده یا کیسه ای را دوخته و یا قلمی را تراشیده باشد پس آنها را با ستمکاران محشور کنید.(11)
رفاقت حسن بصری با حجاج بن یوسف ثقفی که مصونیت برای او آورده و توانسته در مزان دژخیمی چون حجاج به بهاء خون شهیدانی مانند کمیل و قنبر و ابی لیلی و سعید بن جبیر و حجر بن عدی و هزاران شیعه، مجلس داشته باشد موجب شده که حسن بصری را از اسلام خارج شده بدانند زیرا رسول خدا (ص) می فرماید: «کسی که قدمی بردارد باظالمی تا او را کمک کند و در حالی که می داند او ظالم است پس در حقیقت از اسلام خارج شده است».(12)
حتماً حسن بصری که آزادانه به مجلس وعظ و خطابه مشغول بوده و حجاج بن یوسف دستش را بوسیده و به او اجازه مجلس داده و حتی امر کرده به مجلس او بروند و گفته: اگر کسی می خواهد مردی را به بیند به حسن بصری نگاه کند. در تمام کارهای حجاج شریک شده است زیرا امام باقر علیه السلام می فرماید: «ظالم و کسی که به او کمک می کند و نیز کسی که راضی به کار اوست هر سه شریکند.»(13)
حضرت رسول اکرم (ص) هم می فرمایند: «حرام است بهشت بر کسی که بر اهلبیت من ستم کند و هر کسی که با ایشان مقاتله کند و هر کسی که دشمنان ایشان را یاری کند (مانند حسن بصری) و ایشان را ناسزا گویند این ها کسانی باشند که در آخرت آنها را بهره و نصیبی نیست و حق تعالی با ایشان در روز قیامت سخن نگوید و به سوی ایشان نظر نفرماید و ایشان را از گناهان، پاک و پاکیزه نکند، غذاب دردناک آنها را باشد».(14)
حسن بصری
یاری کننده ی حجاجدانستید حسن بصری کودتای سقیفه بنی ساعده را تائید نموده در مقابل مکتب کلامی اهلبیت مکتب کلامی تأسیس کرده، دبیری حاکم دست نشانده معاویه در خراسان را به جای یاری رساندن به امام حسین علیه السلام پذیرفته. به زمانی که یاران وفادار امامت چون کمیل و قنبر، ابی لیلی و سعید بن جبیر و ... به شهادت می رسند او با اجازه رسمی از طرف حجاج بن یوسف ثقفی مجلس می گفته، امامت مسجد جامع بصره را می نموده، قضاوت آنجا را به عهده داشته است لکن ای کاش به همین جا ختم می شد ولی تاریخ
گویا موضوعات بسیار حساس و سرنوشت سازی است که به وسیله مخالفان پدیده ی ولایت با امامت از بازگو کردنش جلوگیری به عمل آمده است.
بعد از اینکه علی امیرالمؤمنین بصره را فتح نمودند و حسن بصری را سامری امت معرفی کردند، پیش بینی امام محقق شده این محدث معروف به وجوب اطاعت از شاهان بنی امیه فتوا داد: «لا یستقیم الدّین الا بهم و ان جاروا و ان ظلموا، و الله کما یصلح الله بهم اکثر مما یفسدون» (15) دین جز با آنان (بنی امیه) پا نمی گیرد هر چند ظلم و جور کنند، به خدا اصلاحاتی که خداوند به دست آنان(شاهان بنی امیه) انجام می دهد بیش از فسادهایشان است.
و در مجلس وعظ و خطابه نسبت دروغ و جعل به پیامبر خدا داده می گوید حضرتش فرموده اند: «زمامداران (در آن عصر امویان) را دشنام ندهید، زیرا اگر ایشان نیکی کنند، پاداش گیرند و شما باید شکرگزار باشید و اگر بدی کنند عقوبت به بینند، شما باید شکیبایی کنید، به یقین ایشان غذاب خدایند که به وسیله ی آنان از هر کس که بخواهد انتقام کشد. پس با عزت و خشم غذاب خدا را بخواهید بلکه با فروتنی و تضرع از آن استقبال نمائید.»(16)
ملاحظه کنید چگونه حسن بصری در توطئه خطرناک جداسازی عترت از قرآن، سیاست از دین و امامت، رهبری سیاسی و مرجعیت دینی که بر اساس و ریشه اسلام بالنده است نقش اساسی داشته می توانید برای اطلاعات بیشتر به کتاب «رهبری در اسلام» مراجعه نمائید.
و ای کاش اینگونه اعمال امثال حسن بصری در تاریخ به زمان خودشان اختصاص می یافت ولی می بینیم گفته های آنان که با احادیث ساختگی و جعلی توام می شد به صورت فتوائی کوبنده در فرداهای تاریخ دستمایه اهل سنت شده است.
احمد بن حنبل فتوا می دهد: «لا یخرج علی الامرا بالسیف و ان جاروا»(17) قیام مسلحانه علیه فرمانروایان جایز نیست هر چند که ستم روا دارند.
مالک پیشوای فرقه ای از اهل سنت نیز می گوید: «اذا ظلم الامام فالطاعة اولی من
الخروج»(18) هنگامی که پیشوا ستم روا دارد، فرمانبری از او بهتر است از شورش بر او.
این تأثیر گذاری امثال حسن بصری بر اعتقادات جمعیتی از مسلمانان و نشانه هائی از حمایتهای مؤمنانه ی او نسبت به شاهان اموی موجب شده محققان عالم اسلام چنین نتیجه بگیرند که «اگر زبان حسن بصری و شمشیر حجاج نبود، دولت مروانیان از گهواره به گور می رفت»(19)
پی نوشت ها :
1- فضائل الشیعه ص 40 حدیث 42.
2- صفات الشیعه ص 45 حدیث5.
3- فضائل الشیعه ص 49 روایت 11.
4- فضائل الشیعه ص 50 روایت 14 .
5- فضائل الشیعه ص 5 حدیث 17 .
6- همان مأخذ: ص 74 حدیث 48 .
7- آثار الصادقین: 518/4 .
8- تتمة المنتهی ص 67-66.
9- احوال و آثار شیخ بهاءالدین زکریا ملتانی ص 141 .
10- اورادالاحباب ص 116 .
11- بحارالانوار ج 75 ص 373-377 .
12- بحارالانوار ج 75 ص 373-377 .
13- همان مأخذ پیشین.
14- ترجمه عیون اخبار الرضا ج 2 ص 272 .
15- المذهب الاسلامیه: 89 .
16- حکومت در اسلام: 20 .
17- مناقب امام احمد حنبل از ابن جوزی: 176/2/1402 .
18- المذهب الاسلامیه: 89 .
19- رهبری در اسلام: 148 به نقل از حکومت در اسلام: 20 .
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}