طعم مرگ
مقدمه
اوتانازى یا مرگ از روى ترحم یکى از بحث انگیزترین مباحث اخلاق زیستى از فلسفه اخلاق است که از جهات گوناگون قابل بررسى است. بحث اینگونه مطرح مىشود که در جایى که انسان از بیمارى صعب العلاجى رنج مىبرد و پزشکان هم امیدى به زنده ماندن او ندارند آیا خود انسان یا پزشک چه با رضایت و چه بدون رضایت بیمار حق پایان دادن به زندگى بیمار را دارند. پیشینه این بحث به جوامع بدوى برمىگردد و در حال حاضر هم در برخىکشورها از جمله سوییس و هلند بصورتقانون درآمده است. این بحث در نزد اکثر ادیان مردود و غیر قابل قبول است و با آن مخالفت شده است. زیرا حیات بشرى به علت تقدس ویژه نزد ادیان از جایگاه مهمى برخوردار است و حق حیات را متعلق به خدا نه که انسان مىدانند. در این مختصر ضمن تبیین مفهوم شناسى اوتازى، به بررسى انواع آن ، نظریات مختلف پیرامون اوتانازى را مورد توجه قرار مىگیرد. در پایان نظریات علماى شیعه بیان شده است. این واژه داراى معادلهایى مانند مرگ شیرین، مرگ ترحمى، قتل مشفقانه، بهمرگى و ... است.
گفتار اول: مفهوم شناسى
الف. معناى لغوى اوتانازى(1)
واژه اوتانازى یا آتانازى از پیشوند یونانى »EU« به معناى (خوب و آسان) و واژه Thanasia به معنى مرگ مشتق شده است و واژه Thanasia خود از Thanatos که الهه مرگ در یونان بوده است، گرفته شده است.(2) شاید یافتن برابرى براى واژه اوتانازى در زبان فارسى بسیار دشوار است و شاید از این روست که بسیارى ترجیح مىدهند همان اوتانازىرا بکار برند. یکى از معادلهاى رایج قتل ترحمى و قتل ترحمآمیز است. به نظر مىرسد معادل مناسبى نیست زیرا تنها مىتواند گویاى یک نوع از اوتانازى که در آن عملى به قصد کشتن بیمار بدون رضایت یا بر خلاف رضایت او صورت مىگیرد باشد و در واقع با یک نوع پیش داورى درباره نادرستى اوتانازى همراه است یعنى ما از قبل اذعان کردیم که اوتانازى یک نوع قتل است. از اینرو، معناى دقیق اوتانازى را همان بى مرگى یا مرگ آسان ترجمهمىکنند.(3) در فرهنگهاى انگلیسى به معناى کشتن دلسوزانه یا مرگ آسان و بى درد، خوب میرى و کشتن انسان یا حیوان از روى ترحم بخاطر نجات جان او از درد و غیره آمده است.(4)
ب)معناى اصطلاحى اوتانازى
این واژه در ابتدا با مسائل پزشکى و اخلاق پزشکى و درمان بیماران ارتباطى نداشت و به طور سنتى درمعناى"مرگ راحت" مطرح مىشد و در موقعیتى که بکار مىرفت فرد با مرگى ناگهانى در زمان بسیار کوتاهى بدون رنج و درد بمیرد؛ تفاوتى نبود که از اصابت گلوله در جنگ در یک لحظه بمیرد و یا اینکه به صورت تصادفى ضربه اى به او وارد شود و یا به دلایل دیگر این امر میسر شود.(5) در معناى اصطلاحى، اوتانازى به علمى گفته مىشود که آگاهانه و از روىعمد به قصد پایان بخشیدن به زندگى یک انسان یا حیوان که با یک بیمارى لاعلاج، رنجى تحمل ناپذیر، یا مرگىناگوار و حتمى مواجه است، صورت مىگیرد، به گونه اى که آن درد به شیوه اى بدون درد یا با کمترین حد درد پایان یابد.در مرگ آسان فرض بر این است که فرد رنجورى که کشته مىشود یا به دست مرگ سپرده مىشود، مرگش بهتر از زندگىاش است.(6) امروزه بحث اوتانازى از مباحث اخلاق پزشکى، شاخه اخلاق زیستى محسوب مىشود.
ج. انواع اوتانازى
اوتانازى بنابر یک تقسیم بندى، به اوتانازى داوطلبانه، اوتانازى غیرداوطلبانه، اوتانازى اضطرارى تقسیم مىشوند. مطابق تقسیم بندى دیگرى، اوتانازى منقسم بر دو قسم است:اوتانازى فعال و اوتانازى غیرفعال، از ترکیب این دو تقسیم بندى با یکدیگر، با شش نوع اوتانازى مواجه خواهیم بود: اوتانازى داوطلبانه فعال، اوتانازى داوطلبانه غیرفعال، اوتانازى غیرداوطلبانه فعال، اوتانازى غیرداوطلبانه غیرفعال، اوتانازى اضطرارى فعال و اوتانازى اضطرارى غیرفعال.(7)
1. اوتانازى داوطلبانه (Voluntary euthanasisa)؛ اگر بیمار صلاحیت تصمیم گیرى داشته باشد و خود در مرگ خود تصمیم بگیرد، اوتانازى داوطلبانه است.
2.اوتانازى غیرداوطلبانه (nonvoluntary euthanasia)؛ در این نوع فرد دیگرى چه گروه پزشکى و چه خانواده و چه فرد یا شخص ثالث دیگرى براى مرگ بیمار تصمیم بگیرد.(8)
3. اوتانازى اضطرارى (Involuntary euthanasia)؛ یعنى شخص بدون رضایت بیمار ولى به خاطر خود بیمار او را از بین ببرد.(9)
4. اوتانازى فعال (active euthanasia)؛ اوتانازى فعال یعنى اینکه عمداً حیات را با عملى فعال از کسى سلب نماییم.(10) این نوع زمانى است که بیمار داراى درد و رنج با تزریق داروى مرگ آور با مداخله پزشک از بین مىرود. پس در اینجا بیمارى باعث مرگ نشده بلکه در واقع مرگ را کس دیگرى ایجاد کرده است.
5. اوتانازى غیر فعال (passive euthanasia)؛ در این نوع اوتانازى پزشک در امر درمان یک فرد مداخله ندارد. یعنىوقتى مىبیند که فردى یک بیمارى لاعلاج دارد هیچ گونه اقدامى جهت درمان وى انجام نمىدهد، یا مرحله نهایى را طى کند و بمیرد، و یا بیمارى را که مرگ او قطعى است و با دستگاه و دارو زنده نگه داشته شده است، از این تجهیزات محروم کند تا بمیرد.
6. اوتانازى داوطلبانه فعال (voluntary active euthanasia)؛ اوتانازى داوطلبانه فعال وقتى است که تصمیم گیرنده خود بیمار است و به علت درد و رنج قادر به تحمل و ادامه زندگى نیست. در نتیجه از پزشک مىخواهد تا او را از این درد و رنج رهایى بخشد. شاید عامل اول همان بیمارى، علت مرگ باشد ولى در حقیقت همان پزشک عامل قتل و مرگ است. این نوع اوتانازى بسیار بحث انگیز است. (11)
7. اوتانازى داوطلبانه غیر فعال (passive euthanasia)؛ این نوع مانند قبلى بحث برانگیز نیست. بلکه نوعى از اوتانازى است که بیمار، درمان خود را رد مىکند تا در مرگش تسریع ایجاد شود.(12)
8. اوتانازى غیر داوطلبانه فعال (voluntary passive euthanasia)؛ در این نوع، بیمار در حال زندگى نباتى یا مرگ مغزى به سر مىبرد. در این صورت دیگران باید درباره او تصمیم بگیرند که ممکن است، پزشک یا تیم پزشکى کمیته اخلاق پزشکى یا خانواده بیمار و یا قاضى باشد. که ممکن است با تزریق دارو به زندگى بیمار خاتمه دهند.(13)
9. اوتانازى غیرداوطلبانه غیرفعال (non-voluntar passive euthanasia)؛ در این اوتانازى بیمار حالت، مرگ مغزى یا در حالت زندگى نباتى باشد و ممکن است یکى از گروههایى که در مورد شماره قبل ذکر شد به صلاحدید تصمیم بگیرند که سرم و مایعات و غذا و داروهاى بیمار قطع شود تا بیمار بمیرد.(14)
گفتار دوم:
1)پیشینه بحث اوتانازى
در جوامع قدیم و بدوى از اوتانازى نوع فعال استفاده مىکردند و بیماران را از روى ترحم و براى اینکه درد و رنج بیشترى نکشند، خفه مىکردند و در مواردى هم آنان را مىسوزاندند و یا زنده به گور مىکردند. در حال حاضر نیز این روشها در بین بعضى از قبایل جزایر اقیانوس آرام و بخشهایى از آفریقا و آمریکاى جنوبى رایج است.در اروپا نیز معمولاً براى بیمارىهاى سخت، سم مخصوصى بود که با خوراندن آن به حیات پردرد و رنج بیماران خاتمه مىدادند. کلیسا در قدیم قاطعانه با خودکشى و اوتانازى مخالفت مىکرد تا جایى که فردى بنام توماس مور که کاتولیکى بسیار مومن بود، طرح جدیدى را که مغایر با نظرات قبلى کلیسا بود، مطرح نمود. بدین صورت که اگر بیماران در شرایط سخت و درد و رنج شدید و نومیدانه به سر مىبرند، نه تنها اجازه دارند خودکشى کنند، بلکه باید تشویق بشوند و حتى باید به آنها کمک کرد تا خودکشى نمایند. البته در همین شرایط هم عده اى از جمله لاک، فیلسوف و پزشک معروف اروپایى، خودکشى و اوتانازى فعال را کار بسیار نادرستى مىدانست چرا که او حیات را متعلق به خداوند سبحان و تجاوز به آن را کار شیطانى قلمداد مىکرد.(15) در کتاب جمهورى افلاطون در مورد بیمارى هاى طولانى که امید به زنده ماندنشان نبود اجازه داده شد که اوتانازى فعال انجام شود. گر چه در اخلاق بقراطى، دادن سم به بیماران ممنوع شده است ولى پزشکانى در آن زمان بودند که با دادن سم به زندگى بیماران خود خاتمه مىدادند. ارسطو هر نوع خودکشى را مردود شمرد چه بیمارى که درد و رنج شدید باشد و چه براى فرد سالم.
اپیکوریتها و رواقیون، خودکشى و اوتانازى را در مواردى که بیمار شرایط دردناک و ناامید کننده داشت، تأیید مىکردند. امروزه در بسیارى از جوامع آسیایى، اروپایى و آمریکایى، اوتانازى یا قتل از روى ترحم به عنوان قانون مطرح شده است. حتى در هلند به کسانى که بیمارى جسمى ندارند نیز اگر داوطلب انتحار باشند، مىتوان با داروىمخصوص به قول خودشان مرگ راحت هدیه کرد.
اوتانازى غیرفعال، سالهاست که در بسیارى از کشورهاى غربى و شرقى اجرا مىشود. در سوئیس، اوتانازىغیرفعال که تحت عنوان "بیمارستان بدون درد" مطرح است، قانونى شده است. در چین هم اوتانازىغیرفعال، درصورت توافق پزشک و اطرافیان بیمار قانونى است.(16)
2)استدلالهاى مدافعان اوتانازى
مدافعان اوتانازى براى توجیه نظر خود به استدلالهایى از جمله خودسامانى و خودمختارى بشر، اصل ترحم و قاعده نازیانآورى، مرگ شرافت مندانه و با وقار، بارى بر دوش جامعه، مردن به مثابه یک وظیفه، ارزش ذاتى انسان و زندگى و در آخر عدالت و اصل برابرى متوسل شدهاند.(17)3)استدلالهاى مخالفان اوتانازى
در مقابل مدافعان اوتانازى، افراد دیگر به مخالفت با این نظریه پرداخته اند. آنان نیز براى استدلال خود دلایلى از جمله؛ درمان تسکینى و استفاده از درمانهاى تسکینى، کیفیت زندگى انسان از درد تا زندگى، خواست و موقت و پایدار یک بیمار به علت شرایط بیمارى، شیب لغزان(قانونى شدن و عادى شدن این نظریه) مرگ آسان بر عهده دیگران، قداست زندگى، رنج به مثابه عنصرى براى کسب فضیلت... استفاده کردهاند.(18)گفتار سوم: اوتانازى در باورهاى دینى و مکاتب فکرى
اول؛ دیدگاه کلیساى کاتولیک
کلیساى کاتولیک همچنان با خودکشى و اوتانازى به شدت مخالفت مىکند. در دایرهالمعارف کاتولیک که در سال 1912 منتشر شده است خودکشى به عنوان یک گناه بزرگ و مخالف با خداوند تعریف شده است. چند دلیل براىتوصیه مطلب در این دایرهالمعارف ذکر شده است. خودکشى دلالت بر حاکمیت فرد نسبت به جانش دارد نه حاکمیت خداوند بر آن. این عمل بیانگر فقدان و یا نقص عطوفت و مهرورزى به نفس خود است که اغلب به نقص وظایف اجتماعى نیز منجر مىشود. (با سایرین نیز با مهر و عطوفت رفتار نمىشود) که این کار با تمایلات فطرى کلیه مخلوقات مغایرت دارد. خودکشى در کتب مقدس و آموزههاى کلیساى کاتولیک نیز امرى نکوهیده و محکوم است. این عمل نه تنها گناه بزرگى محسوب مىشود بلکه باعث ترس و وحشت کودکان نیز مىگردد. به همین علت است که حتى مراسم تدفین این افراد نیز نباید باشکوه برگزار شود. در پنجم ماه مه 1980، کنگره ویژه مکتب ایمان بیانیه اى بر علیه همه انواع خودکشى به کمک پزشک و اوتانازى صادر کرد.(19)دوم؛ دیدگاه کلیساى پروتستان
دیدگاه پروتستان نیز بشدت با اوتانازى مخالف است و به صراحت در بیانیههاى خود اعلام مىکنند که اقدام مستقیم پزشک که منجر به مرگ بیماران شود (حتى اگر به درخواست خود بیمار باشد) به عنوان یک مرکز مذهبى خلاف دستور پروردگار و آموزههاى مسیحیت است و مخالف قانونى شدن خودکشى به کمک پزشک هستند.سوم؛ دیدگاه کلیساى ارتدوکس
کلیساى ارتدوکس با هر نوع خودکشى و اوتانازى مخالف است و آن را گناه بزرگى مىداند. و در وب سایت رسمىکلیساى ارتدوکس آمریکا چنین آمده است که خودکشى به معناى گرفتن جان است و این کلیسا طى قرنها گفته است که ما حق نداریم جان خود را که هدیه اى از جانب پروردگار است بگیریم. از این رو، وقتى خود را از بین مىبرد جدى ترین قتل رخ مىدهد. از دیدگاه این کلیسا اجراى درخواست بیماران در حال احتضار را از نظر اخلاقى نادرست مى داند و هر گونه قتل نفس(قتل خود یا دیگرى) را محکوم مىنماید.(20) دیدگاه مسیحیت نسبت به اوتانازى نیز به یهود شباهت دارد. آنها معتقدند که چون خداوند حیات بشرى را به او ارزانى داشته تنها اوست که حق تصمیم گیرىدر مورد زمان مرگ را دارد.ب)اوتانازى در مکاتب فکرى
1) هندویسم
در مکتب هندو، خودکشى تنها به شکل قربانى کردن خود مجاز مىباشد، اما دیگر انواع خودکشى مخالفت با خداوند محسوب مىشود. هر فرد مىتواند براى آرامش ابدى از زندگى خود چشم پوشى کند.2) سکولاریسم
در این مکتب اوتانازى تنها با رضایت کامل فرد(یعنى وقتى فرد، خود مسئولیت و عواقب آن را به عهده بگیرد) و در شرایط درد و ناتوانى حاصل از بیمارىهاى لاعلاج، مجاز مىباشد. مرکز آزمایشگاهى مراقبتى ، یکى از جایگزینهاى قابل قبول و معتبر به حساب مىآیند.3) اومانیسم
هر نوع اوتانازى مورد نکوهش شدید قرار گرفته و عملى ضد مکتب (اصالت بشر به معناى اعتقاد به مصالح بشرىدر مقابل اصالت خداوندى مىباشد) قلمداد مىشود.4) اگزیستانسیالیسم
در این مکتب اصالت وجود یا اصالت "انسان به عنوان موجود" مطرح مىباشد. در این عقیده، اوتانازى به هر شکل آن مردود است. (21)و(22)دیدگاه اسلام
اسلام براى حیات، ارزش ذاتى قائل است و هر عملى که انسان انجام دهد که به این ارزش لطمه وارد نماید به کل حیات به سان امرى حقیقى لطمه وارد کرده است. از اینرو اسلام کاملاً مخالف هر نوع خودکشى و به تبع آن اوتانازىاست. در اسلام زندگى و حیات بشر مقدس است و مردم از گرفتن جان خود موکداً منع شده اند. خداوند در آیه بیست و نهم سوره نساء مىفرماید: "خود را نابود نسازید که مطمئناً خداوند نسبت به شما آمرزنده و مهربان است." حضرت محمد(ص) فرموده اند: "هر کس مرتکب خودکشى شود به دوزخ خواهد رفت." اگر مردم دچار مصیبت و بیمارى شوند باید به خدا پناه ببرند و از او کمک بخواهند. در این رابطه آیه 153 سوره بقره خطاب به اهل ایمان براىغلبه بر مشکلات و سختىها چنین مىگوید: "اى اهل ایمان در پیشرفت کار خود صبر و مقاومت کنید و به ذکر خداوند و نماز توسل کنید که خداوند یار و یاور صابران است." در اسلام هیچ کس حق دخل و تصرف در جان خود را ندارد. به هر حال در آموزههاى اسلامى حیات و مرگ حق انحصارى پروردگار است و هرگونه خودکشى و اوتانازى مردود و مورد نکوهش قرار گرفته است.(23) مسلمانان حق ندارند بر اثر درد و رنج و سختى زندگى، تمناى مرگ کنند و یا آرزوى آن را در دل بپرورانند. مسلمانان با آنکه بر این باورند که درد و درمان از آن خداوند است، در کوششىبراى درمان خود کوتاهى نمىکنند و به سبب بیمارى دست از تلاش نمىشویند.گفتار پنجم
بخش اول؛حکم دیه وقصاص در اوتانازى در اسلام
آیا درخواست خود بیمار به مرگ(توسط پزشک) جرم بودن این قتل را از بین مىبرد؟این سوال را از دو جهت حکم تکلیفى و وضعى بررسى مىکنیم:
الف) حکم تکلیفى
منظور از حکم تکلیفى، جواز و عدم جواز است؛ یعنى آیا چنین قتلى جایز است و یا جایز نیست؟ آنچه از کلمات فقیهان فهمیده مىشود این است که این فعل چون به حیات یک انسان پایان مىدهد به هر دلیلى که باشد، حرام است و مشمول عمومات و اطلاقات حرمت قتل نفس مىشود و مخصص براى خروج از آنها وجود ندارد، و صرف اذن مقتول نمىتواند سبب تقیید اطلاقات و تخصیص عمومات مذکور شود. علاوه بر این که قصاص و دیه هر دو از "حق الناس" مىباشند که مىتوان آنها را اسقاط کرد اما حرمت، یک حکم است و حکم قابل اسقاط نیست.ب)حکم وضعى
منظور از حکم وضعى، حق قصاص و دیه است؛ یعنى آیا با اذن مقتول قصاص و پرداخت دیه از قاتل ساقط مىشود یا خیر؟(24)مسأله مطرح شده این است که اگر کسى به دیگرى بگوید: "مرا بکش و الا تو را مىکشم" آیا جایز است او را بکشد یا خیر؟ و اگر کشت آیا قصاص مىشود یا خیر؟ گویا فقیهان از نظر حکم تکلیفى یک نظر دارند و مىگویند: جایز نیست اگر چه بر این کار اکراه شده است، زیرا اکراه حرمت قتل را از بین نمى برد.(25)
از نظر حکم وضعى یعنى ثبوت حق قصاص با دیه براى اولیاى مقتول دو نظر وجود دارد:
نظریه اول: سقوط حق قصاص و دیه برخى از فقیهان معتقدند چون مقتول به قتل خودش اذن داده، لذا حق قصاص و دیه را با این اذن اسقاط نموده است و وارث نمىتواند خواستار قصاص یا دیه شود.
نظریه دوم: عدم سقوط حق قصاص یا دیه
برخى دیگر از فقیهان بر این باورند که اذن به قتل، حق قصاص را ساقط نمىکند. بهترین دلیلى که براى این نظریه آورده اند، این است که انسان براى از بین بردن خود تسلط ندارد تا بتواند با اذن خودش به اتلاف، ضمان را ساقط کند، آن گونه که اذن به اتلاف اموال، ضمان را در آنها ساقط مىکند.(26)پینوشتها:
1 -Euthanasis
2 -Sugerman J . Ethics in primary care . New Yourk : 2000 .mc Graw-Hill
3- شعبانى یزدلى، محسن؛ mohsenshabany.blogfa.com
4- کرمى، خدابخش (1381)، اوتانازى مرگ آسان و راحت، تهران، پژوهشکده فرهنگ وا ندیشه
Giles J -5.
,E . Medicak Ethics . Rochesters : Schenwman Books ، INC . 1983
6- شعبانى یزدلى، محسن، پیشین.
7-دباغ، سروش (1388) امر متعالى - امر اخلاقى، تهران، کتاب پارسه.
8-کرمى خدابخش، پیشین، ص 18.
9- دباغ، سروش، پیشین، ص 52 .
10- محسنى، منوچهر، (1375)، جامعه شناسى پزشکى و بهداشت، چاپ 2، تهران، انتشارات طهورى10
11- کرمى، خدابخش، پیشین، ص 20
12- همان، 21.
13- همان، 21.
14- همان، 23.
15- همان، 30.
16- همان، ص 31-33.
17- یزدلى، پیشین17.
18- همان.
19-اسلامى تبار، شهریار، الهى منش، محمد رضا(1386) ، مسائل اخلاقى و حقوقى در قتل ترحم آمیز، تهران ، انتشارات مجد.
20- همان، ص 195-196.
21- همان، ص 185.
22-همان.
23- اسلامى، سید حسن، حق مرگ از دیدگاه مسیحیت و اسلام، فصلنامه علمى، پژوهشى، دانشگاه قم سال هشتم، شماره اول ، 1385، ص 31.
24-انصارى، محمد على، قتل از روى ترحم، فصلنامه فقه اهل بیت فارسى، شماره 43.
25- همان.
26- شهریار اسلامى تبار، الهى منش، محمد رضا، پیشین، ص 208.
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}