نویسنده: اشرافی مرتضی



 

مقدمه:

انقلاب اسلامى ایران، اعلان انحطاط تمدن جهان‏گیر غرب و شروعى بر یک رستاخیر جهانى علیه امپراتورى جهانى سرمایه‏دارى بود، که پس از آن، توسعه‏طلبى‏هاى نظام جهانى سلطه با ناکامى‏هاى متعددى رو به رو و اسلام به کانون مخالفان بدل شد. بن بست توسعه‏طلبى، اربابان جهان مدرن را دست به کار سیاست‏هایى کرد که از وارونگى عصر آخرالزمانى بهره مى‏برد؛ مانندمسخ واژه‏ها، انقلاب‏ها و رهبران انقلابى و لذا این گونه بود که مفاهیم اصیل انسانى دگرگون شده شبه رهبران انقلابى پا به عرصه زمین گذاشتند و شبه انقلاب‏ها در کشورها شکل گرفت. از این رو، جهاد و مقاومت اسلامى معادل تروریسم شد، »اسامه بن لادن« بر مسند رهبرى مجاهدین مسلمان نشست و جنبش‏هاى دست ساز رنگى، لقب انقلاب گرفت.(1)
نظام‏هاى شاهنشاهى مستبد حاکم بر کشورهاى عربى، که بر مبناى اندیشه‏هاى سیاسى نادرست سلفى، صورتى مشروع یافته و با حمایت جهان سرمایه‏دارى دوام پیدا کرده بودند، این سال‏ها امواج تکان‏دهنده و بنیان افکن این موج را احساس مى‏کنند. با این همه، موج رستاخیز اسلامى در این سال‏ها دامنه‏اى عظیم یافته و هر از چندگاهى پایه‏هاى نظام جهانى سلطه را به لرزه در مى‏آورد. بى‏شک انقلاب مردم تونس و مصر، جنبشى در راستاى‏این موج عظیم و خانمان برانداز است.(2)

درباره انقلاب مصر

آنچه در مصر، آن هم در بهمن ماه 1389 رخ داد، حرکت پرجوش و فراگیر مردمى بود که در نتیجه چند دهه تحقیر ملى بوجود آمد؛ چرا که حاکمان خود فروخته و وابسته به قدرت‏هاى بزرگ و خاضع در برابر رژیم صهیونیستى، چنین تحقیر ملى‏اى را به مردم مصر تحمیل کرده بودند؛ تحقیرى که با چاشنى تحولات تونس، انقلاب و انفجارى چنین مهیب را در مصر ایجاد کرد. مردم مصر با ایستادگى، پابرجایى و سرمایه گذارى‏اى که بإ؛ اهداى خون شهدا و مجروحانشان انجام دادند، موفق شدند که دیکتاتور خودکامه‏اى را از قدرت خلع کنند. البته آنها هنوز هم تا رسیدن به یک نظام مستقل و متکى به آراء مردم، راه دراز و سختى را در پیش دارند.

نظر رهبر معظم انقلاب درباره انقلاب مصر

پایگاه اطلاع‏رسانى حضرت آیت‏الله العظمى خامنه‏اى، در ویژه‏نامه‏اى به بررسى تحولات اخیر در کشورهاى اسلامى منطقه خاورمیانه پرداخته و در اولین بخش از این ویژه‏نامه، گزیده‏اى از سخنان مقام معظم رهبرى درباره ملت و دولت مصر در سال‏هاى 68 تا 73 منتشر شده است: »آمریکا اشتباه مى‏کند. آمریکا با جمع کردن دولت‏هاى عرب دور یک میز براى چنین مذاکره ننگینى، دولت‏هایى را که در آنجا جمع شده‏اند، پیش مردمشان منفورتر مى‏کند. مگر مردم کشورهاى عرب حاضرند موافقت کنند که رئسایشان بروند خانه ملت فلسطین را به دیگران بفروشند؟ با این کار، فاصله بین این رئسا اگر خداى ناکرده به چنین امضایى برسند و ملت‏هایشان، بیشتر خواهد شد.
ملت مصر، ملت مسلمانى است. ملت مصر، داراى سابقه در اسلام است. ملت مصر، افتخارات بزرگى در راه افکار نو اسلامى و مبارزات اسلامى دارد. این ملت، ملت غیورى است. یقین است که این ملت، حاضر نیست خیانت سران خودش را تحمل کند و با آنها درگیرى پیدا مى‏کند. درگیرى مردم مصر، به ما چه ارتباطى دارد؟ ما هر جا مسلمانان بیدار شوند، خوشحال مى‏شویم. هر جا مسلمانان مشت‏شان را در برابر دشمنان دینشان گره کنند، خوشحال مى‏شویم«.(3)
رهبر انقلاب، هم‏چنین در یک خطبه 20 دقیقه‏اى به زبان عربى - در نماز جمعه 15 بهمن 1389 - رهنمودهاى مهمى‏را خطاب به مردم، علما و ارتش مصر بیان نموده و اظهار کردند: »شکى نیست که قیام ملت‏ها بسته به اقتضائات هر کشورى داراى مختصات منحصر به فردى است و نمى توان چیزى را که در انقلاب اسلامى ایران واقع شد، در دیگر کشورهاى اسلامى انتظار داشت«.
ایشان هم‏چنین در خطبه نماز جمعه 15 بهمن 1389 فرمودند: »امروز نفس در سینه دنیاى غرب و دنیاى اسلام هر یک به دلیلى حبس شده که ببینند مصر بزرگ، مصر نوابغ قرن اخیر»محمد عبده« و »سید جمال«، مصر »سعد زغلول« و »احمد شوقى«، مصر »عبدالناصر« و »شیخ حسن البناء«، اکنون چه خواهد کرد و پرچم همت خود را تا کجا بلند خواهد داشت. اگر این پرچم معاذ الله سقوط کند دوران تیره و تارى به دنبال خواهد داشت و اگر به قله برسد و نصب شود، سر بر آسمان خواهد کشید«.(4)
این فراز از سخنان مقام معظم رهبرى در واقع بیان‏کننده دو نکته اساسى است: اول این‏که، تحولات مصر را نباید در خلأ دید. مصر به یک‏باره به قیام روى نیاورده و نباید سیر تاریخ مصر را فراموش کرد. مصر اولین کشور عربى است که با غرب آشنا شد و جلوه‏هاى تمدن مدرن را ملاحظه کرد.از سوى دیگر، مصر با سنت بیدارى اسلامى عجین است.
رهبر معظم انقلاب در سنین جوانىِ خود، کتابى از سید قطب را ترجمه کرد و جامعه آن روز ایران را تحت تاثیر قرار داد.سید جمال الدین اسد آبادى در قرن 19 میلادى براى رساندن پیام خود کشور مصر را مناسب دید و در نهایت جنبش اخوان المسلمین به عنوان اولین جریان مدرن سیاسى اسلام گراى معاصر از جامعه مصرى نشات گرفت. این‏ها همه نشان‏دهنده این است که بر خلاف تبلیغات موجود براى تحریف جریانات سیاسى امروز مصر و فروکاستن آن به طیف‏هاى سکولار و یا ملى‏گرا، امرى صرفا با اغراض سیاسى است.
نکته دوم، این است که بر خلاف باور عمومى، هنوز کار رژیم وابسته مصر به پایان نرسیده و ما در میانه راه هستیم.
برخى جریان‏هاى تندرو، به ویژه سیستم‏هاى اطلاعاتى رژیم صهیونیستى و اتاق‏هاى فکر آمریکایى بر این باورند که صرف رفتن مبارک و باقى ماندن سیستم فعلى نیز نباید باعث تشجیع جنبش‏هاى مخالف در سایر کشورهاى عربى‏وابسته به غرب شود و نباید به آنها این امتیاز را داد؛ زیرا ممکن است که در چند روز آینده مبارک ظاهرا کنار رود و عمر سلیمان به جاى او بنشیند، اما این نقطه مطلوب براى مردم مصر نیست. حتى شخصیت‏هایى؛ مانند عمرو موسى نیز تا حد زیادى تداوم وضع موجود را پى‏گیرى خواهند کرد.لذا پیروزى نهایى براى مردم وقتى رخ خواهد داد که نه تنها حاکمان و نخبگان سیاسى مسلط برکنار شوند، که ساختار سیاسى جدیدى مبتنى بر رأى مردم و مشارکت بدون تبعیض آحاد مردم مصر اتفاق بیافتد؛ امرى که هم اکنون غربى‏ها و رسانه‏هایشان اگرچه به ظاهر آن را حمایت مى‏کنند، اما در عمل به خاطر هراسشان از تجربه دموکراتیک عراق، فلسطین و الجزایر در 1990 چندان به آن راغب نیستند. لذا باید توجه کرد که این جنبش در میانه راه است و استقرار نظام مردم سالار بدون مشارکت اسلام‏گرایان بى معناست و این همان چیزى است که غربى‏ها از آن مى هراسند.

جهت گیرى انقلاب مصر

جهت‏گیرى انقلاب مصر به سمت مردم‏سالارى است، به طورى که نقش مردم ،احزاب و واقعیت‏هاى اجتماعى در سیاست‏هاى مصر افزایش خواهد یافت. با این حال، در مصر دو دسته در حال رقابت هستند: کسانى که موضع‏گیرى‏هاى متفاوتى با حکومت سابق دارند و افرادى که همان مواضع سابق را دارند. از این‏رو، نمى‏توان توقع تغییرات سریع و بنیادین را در مصر داشت، بلکه بایستى منتظر شکل‏گیرى دولت آینده در مصر بود، که این دولت نیز باید در مسیر خود به برخى موارد اساسى پاسخ‏گو باشد:
اول: آیا دولت آینده در چارچوب توافقات صلحى که در زمان انور سادات امضا شد و حکومت حسنى مبارک در طول سى سال آن را حفظ کرد و بر اساس آن روابط خود را در منطقه و جهان تنظیم نمود، به یک باره و به صورت بنیادى تغییر موضع خواهد داشت؟
دوم: آیا رابطه و تعاملات دیپلماتیک دولت آینده با کشورهاى غربى و اسلامى بر پایه اهداف منفعتى خواهد بود و یا با جهشى بزرگ به سمت استقلال و افزایش قدرت تصمیم گیرى در مناسبات منطقه‏اى پیش خواهد رفت؟

پاسخ گویى به این دو سوال

با توجه به نقش رژیم مبارک - در دهه‏هاى گذشته - در معادلات خاورمیانه(5) و آسیا و هم‏چنین ابهام در سرانجام انقلاب، کار چندان ساده‏اى به نظر نمى رسد، آن‏چه مشهود است و شواهد نیز نشان مى‏دهد، این است که تحول در مصر، سمت و سوى اصلاح‏طلبانه دارد و در حال حاضر با توجه به نوع حکومت‏هاى جهان عرب، مهم‏ترین چیزى که وجود دارد، این است که آیا این دولت مى تواند در گرایش‏هاى سیاسى جهان عرب تاثیرگذار باشد؟ بسیارى از مردم مصر بیش از آن که به مسائل منطقه‏اى بیاندیشند، برایشان موضوعات داخلى و اقتصادى مطرح است، که در نتیجه و به طور طبع گرایش‏ها را تا زمانى که انتخابات آزاد برگزار نشود، نمى‏توان به طور دقیق و قطعى پیش‏بینى کرد. البته مردم حقیقتا به دنبال حق‏خواهى و حق‏طلبى هستند و طبیعتا آنچه دولت مبارک ایجاد کرده بود، قطعا مورد تایید دولت بعدى نخواهد بود و در ظاهر امر به سمت پاسخ‏گویى به خواسته‏هاى ملت مصر پیش خواهد رفت.

نتیجه گیرى

مردم مصر باید متوجه باشند که حسنى مبارک و عمر سلیمان، از عناصر نظامى در مصر بودند و انتقال حکومت از آنها به نظامیان مصرى اگرچه یک تحول عظیم است، اما تا رسیدن به استقلال سیاسى و دستیابى به یک حکومت منطبق با خواسته‏اى مردمى مصر فاصله زیادى دارد. این گام اول در تحولات مصر است، که قدرت از مبارک به یک گروه منتقل شده است و اتفاق بسیارمهمى است.
هم‏چنین باید توجه داشت که آمریکا، رژیم صهیونیستى و هم پیمانانشان در اروپا و منطقه، به سادگى اجازه دستیابى مردم مصر به نقطه مطلوب و استقلال سیاسى را نخواهند داد،(6) لذا مبارزه مردم مصر ادامه خواهد داشت؛ زیرا مردم مصر نشان دادند که به حیثیت ملى خود حساس هستند و مبارزه را ادامه مى‏دهند و ما نیز امیدواریم که در آینده نیز به خواسته‏هاى مبتنى بر شئونات اسلامى و شئونات بومى مصرى دست‏یابند.
لازم به ذکر است که رهبرى در انقلاب‏هاى مردمى، چیزى نیست که افراد آن را انتخاب کنند، بلکه در بستر زمان و تحولات انقلابى است که رهبرى شکل مى‏گیرد و مردم نیز آن را مى‏پذیرند. به عبارت دیگر، انتخاب رهبر براى انقلاب‏هاى مردمى، یک انتخاب مردمى است، کما این‏که در ایران نیز در بستر زمان این اتفاق رقم خورد و مردم ایران، امام خمینى(ره) را به عنوا ن رهبر پذیرفتند و مجلس خبرگان رهبرى نیز بر همین مبنا پایه گذارى شد. البته مقوله رهبرى در نظام جمهورى اسلامى‏ایران با توجه به اصل ولایت مطلقه فقیه، یک الگوى ویژه و مبتنى بر آموزه‏هاى اسلامى و الهى و قرآنى است، که در حرکت مصر وجود ندارد.
با توجه به مطالب فوق، براى انقلاب مصر با نداشتن رهبرى واحد،عدم برنامه و عدم وحدت در بین جریانات و گروه‏هاى معترض مى‏توان یکى از موارد زیر را پیش بینى نمود:
1- نیروى عظیم مردمى انقلابى، بدون برنامه رها شده و ما شاهد یک نوع بى‏نظمى و ناهنجارى طولانى مدت در کشور مصر باشیم؛
2- با طولانى شدن اعتراضات و ادامه پیدا کردن این بى برنامگى‏ها از سوى معترضین، مردم از گروه‏ها دلسرد شده و ادامه اعتراضات را متوجه ایجاد ضرر به خود و اقتصاد خود برآورد نمایند و در مقابل نظامیان و نفوذى‏هاى غربى با تغییر رویه و جذب معترضان مردمى وضعیت را کنترل نمایند.
3- جریانات در نهایت با مشخص نمودن سهم هرکدام از گروه‏هاى معترض و مخالف و...، به دنبال ایجاد یک حکومت سکولار یا حکومتى دیگر پیش خواهند رفت؛
4- هم‏چنین مى‏توان پیش بینى نمود که اعتراضات جنبه هدفمندى به خود گرفته و با انجام انتخاباتى آزاد در مصر مردم این کشور بتوانند دولتى با رویکرد عربى اسلامى را به دور از هیاهوى غرب بر سرکار بیاورند.
با این حال، تغییرات بزرگى در منطقه در حال وقوع است، - وقوع انقلاب تونس، مصر و ...، و استکبار جهانى نیز به این نتیجه رسیده است که رژیم‏هاى عربى و دیکتاتور حامى غرب نمى‏توانند به حیات سیاسى خود ادامه دهند و نزد ملت‏ها ارزش و اعتبارى ندارند، پس دولت‏هاى غربى در آینده درصدد تحمیل اصلاحاتى به سایر کشورهاى عربى در معرض انقلاب خواهند بود تا شاید بارقه‏اى از امید را در دل حامیان خود زنده نگاه دارندو بتوانند از منافع استکبارى خود در این کشورها حفاظت نمایند.

پی‌نوشت‌ها:

1. هفته نامه پنجره، شماره 78، 1389.
2. باشگاه اندیشه (www.bashgah.net).
3. پایگاه اطلاع‏رسانى حضرت آیت‏الله العظمى خامنه‏اى، ویژه‏نامه، گزیده‏اى از سخنان مقام معظم رهبرى درباره ملت و دولت مصر در سال‏هاى 1368تا 1373.
4. حضرت آیت‏الله العظمى خامنه‏اى، خطبه نماز جمعه 15 بهمن 1389.
5. میناوندیان، شاهین، تاریخ تحلیلى کشورهاى اسلامى، ص 34، نشر خرم، 1388.
6. رجبى، صادق، سیاست‏هاى استکبارى آمریکا در منطقه خاور میانه، فصلنامه وزین، شماره 43، 1389.

منبع:ماهنامه پگاه حوزه شماره 299