خطری برای امریکا
ما امروز برای دفاع از آزادی عقیده که قانون اساسی ایالات متحده امریکا آن را تضمین کرده است و همچنین برای دفاع از آزادی آموزش در اینجا گرد آمده ایم. به همین مناسبت مایلم توجه
نویسنده: آلبرت اینشتین
ترجمه: ناصر موفقیان
ترجمه: ناصر موفقیان
ما امروز برای دفاع از آزادی عقیده که قانون اساسی ایالات متحده امریکا آن را تضمین کرده است و همچنین برای دفاع از آزادی آموزش در اینجا گرد آمده ایم. به همین مناسبت مایلم توجه اندیشه ورزان را به خطر بزرگی که هم اکنون این آزادیها را تهدید می کند جلب کنیم.
چنین چیزی چگونه ممکن است؟ چرا این خطر امروز تهدید آمیزتر از سالهای گذشته است؟ تمرکز تولید به تمرکز سرمایه مولد در دستهای شمار نسبتاً اندکی از شهروندان این سرزمین انجامیده است. این گروه اندک شماره تسلط کوبنده ای بر نهادهای آموزشی جوانان ما و بر مطبوعات مهم کشور اعمال می کند. در همین حال، نفوذ شگرف آن بر دولت نیز قابل کتمان نیست. همین امر خود به خود خطر بزرگی برای آزادی اندیشه ملت محسوب می گردد. ولی این واقعیت را هم نباید نادیده گرفت که تمرکز اقتصادی مورد بحث مسئله ای را پدید آورده که در گذشته وجود نداشته است ـ بیکاری مداوم بخشی از افراد قادر به کار. دولت فدرال می کوشد تا این مسئله را از طریق نظارت منظم بر فعالیتهای اقتصادی حل کند ـ یعنی از طریق محدود کردن به اصطلاح بازی آزاد عرضه و تقاضا، که نیروهای بنیادین اقتصادی اند.
ولی اوضاع واقعی نیرومندتر از خواسته انسانهاست. اقلیت اقتصادی حاکم، که تا این لحظه خودمختار و فارغ از هرگونه مسئولیت بوده است، با این محدودیت آزادی عملش، که برای خیر و صلاح عامه مردم ضرورت یافته است، موافق نیست و علم مخالفت برافراشته است. این اقلیت برای دفاع از خود به انواع روشهای قانونی موجود متشبث می شود. بنابراین، جای شگفتی نیست که آنان نفوذ پردامنه خود را بر مدارس و مطبوعات به کار می گیرند تا از روشن شدن جوانان در مورد این مسئله ـ مسئله ای که برای رشد سالم و مسالمت آمیز زندگی اجتماعی در این کشور بسی حیاتی است ـ جلوگیری کنند.
به همین دلیل است که از مدتی پیش در این کشور، ما شاهد برکناری بسیاری از استادان ارزشمند دانشگاه، برخلاف خواست همکارانشان، بوده ایم، و مطبوعات چنانکه باید مردم را در جریان این امر قرار نداده اند. همچنین بر اثر فشارهای همین اقلیت اقتصادی نیرومند است که رسم ناخوشایند سوگند یاد کردن معلمان برقرار شده است، رسمی که منظور از آن کاهش آزادی تعلیم و تدریس است. نیازی به تأکید بر این نکته نیست که آزادی تعلیم و عقیده در کتاب یا در مطبوعات، شالوده رشد سالم و طبیعی افراد جامعه است. درسهای تاریخ ـ بویژه تازه ترین فصول آن ـ سرشار از این معنا است. وظیفه مسلم یکایک ماست که تا آخرین ذره انرژی خود برای حفظ و اعتلای این آزادیها ایستادگی کنیم، و با استفاده از تمام نفوذ خود بکوشیم تا افکار عمومی را از وجود چنین خطری آگاه سازیم.
این مشکلات فقط هنگامی حل تواند شد که مسئله بزرگ اقتصادی ما به شیوه ای دمکراتیک حل شود. ولی زمینه چنین راه حلی را باید با خط آزادی بیان آماده ساخت. این، در عین حال، تنها روشی است که به وسیله آن می توان از بدترین خسارتها پیشگیری کرد.
پس، همه ی ما تمام توان خود را بسیج کنیم. به طرزی خستگی ناپذیر هشیار باشیم، و بترسیم از آنکه بعدها درباره اندیشه ورزان و متفکران این سرزمین بگویند: آنان محجوبانه و بدون مبارزه، میراثی را که از پدرانشان دریافت کرده بودند از دست دادند ـ میراثی که آنان شایسته اش نبودند.
منبع:اینشتین آلبرت؛ (1387)، حاصل عمر: 44 مقاله و رساله از متفکری ممتاز، ناصر موفقیان، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ششم1389.
چنین چیزی چگونه ممکن است؟ چرا این خطر امروز تهدید آمیزتر از سالهای گذشته است؟ تمرکز تولید به تمرکز سرمایه مولد در دستهای شمار نسبتاً اندکی از شهروندان این سرزمین انجامیده است. این گروه اندک شماره تسلط کوبنده ای بر نهادهای آموزشی جوانان ما و بر مطبوعات مهم کشور اعمال می کند. در همین حال، نفوذ شگرف آن بر دولت نیز قابل کتمان نیست. همین امر خود به خود خطر بزرگی برای آزادی اندیشه ملت محسوب می گردد. ولی این واقعیت را هم نباید نادیده گرفت که تمرکز اقتصادی مورد بحث مسئله ای را پدید آورده که در گذشته وجود نداشته است ـ بیکاری مداوم بخشی از افراد قادر به کار. دولت فدرال می کوشد تا این مسئله را از طریق نظارت منظم بر فعالیتهای اقتصادی حل کند ـ یعنی از طریق محدود کردن به اصطلاح بازی آزاد عرضه و تقاضا، که نیروهای بنیادین اقتصادی اند.
ولی اوضاع واقعی نیرومندتر از خواسته انسانهاست. اقلیت اقتصادی حاکم، که تا این لحظه خودمختار و فارغ از هرگونه مسئولیت بوده است، با این محدودیت آزادی عملش، که برای خیر و صلاح عامه مردم ضرورت یافته است، موافق نیست و علم مخالفت برافراشته است. این اقلیت برای دفاع از خود به انواع روشهای قانونی موجود متشبث می شود. بنابراین، جای شگفتی نیست که آنان نفوذ پردامنه خود را بر مدارس و مطبوعات به کار می گیرند تا از روشن شدن جوانان در مورد این مسئله ـ مسئله ای که برای رشد سالم و مسالمت آمیز زندگی اجتماعی در این کشور بسی حیاتی است ـ جلوگیری کنند.
به همین دلیل است که از مدتی پیش در این کشور، ما شاهد برکناری بسیاری از استادان ارزشمند دانشگاه، برخلاف خواست همکارانشان، بوده ایم، و مطبوعات چنانکه باید مردم را در جریان این امر قرار نداده اند. همچنین بر اثر فشارهای همین اقلیت اقتصادی نیرومند است که رسم ناخوشایند سوگند یاد کردن معلمان برقرار شده است، رسمی که منظور از آن کاهش آزادی تعلیم و تدریس است. نیازی به تأکید بر این نکته نیست که آزادی تعلیم و عقیده در کتاب یا در مطبوعات، شالوده رشد سالم و طبیعی افراد جامعه است. درسهای تاریخ ـ بویژه تازه ترین فصول آن ـ سرشار از این معنا است. وظیفه مسلم یکایک ماست که تا آخرین ذره انرژی خود برای حفظ و اعتلای این آزادیها ایستادگی کنیم، و با استفاده از تمام نفوذ خود بکوشیم تا افکار عمومی را از وجود چنین خطری آگاه سازیم.
این مشکلات فقط هنگامی حل تواند شد که مسئله بزرگ اقتصادی ما به شیوه ای دمکراتیک حل شود. ولی زمینه چنین راه حلی را باید با خط آزادی بیان آماده ساخت. این، در عین حال، تنها روشی است که به وسیله آن می توان از بدترین خسارتها پیشگیری کرد.
پس، همه ی ما تمام توان خود را بسیج کنیم. به طرزی خستگی ناپذیر هشیار باشیم، و بترسیم از آنکه بعدها درباره اندیشه ورزان و متفکران این سرزمین بگویند: آنان محجوبانه و بدون مبارزه، میراثی را که از پدرانشان دریافت کرده بودند از دست دادند ـ میراثی که آنان شایسته اش نبودند.
منبع:اینشتین آلبرت؛ (1387)، حاصل عمر: 44 مقاله و رساله از متفکری ممتاز، ناصر موفقیان، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ششم1389.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}