نویسنده : علی آقا جانی



 
شهادت حسین بن على(ع) جانى دوباره و هویتى تازه به تشیع بخشید. تشیع چنان با حادثه عاشورا عجین گشته است که امروزه قسمت اعظمى از بنیان و بنیادهاى شیعى را، آموزه ها و مسایل مرتبط با عاشورا و حرکت امام حسین(ع) مى سازد. از این رو است که در نگاه شیعى، این نه فقط شیعیان، که همه عالم، گیاهان و بى جانان و حیوانات تا انسان ها، و نه امروز که از ابتداى آفرینش انسان، بر امام حسین(ع) گریسته اند و همه چیز با نام او پیوند خورده است. در این گفتار، تاریخ عزادارى آن حضرت را از جریان حضرت آدم(ع) تا شهادت ایشان، از دیدگاه روایات شیعى بازگو مى کنیم.
امام صادق در روایتى مى فرمایند:
گریه پیامبران، صدیقان، شهیدان و ملائکه آسمان بر حسین(ع)، طولانى شده است.1
هم چنین در کامل الزیارات و بحار الانوار روایتى آمده که مى گوید:
هیچ پیامبرى نبوده، مگر اینکه به زیارت کربلا آمده و در آن جا توقف کرده است.2 از این رو در روایات شیعى، سابقه عزادارى بر امام حسین(ع) به حضرت آدم(ع) مى رسد.
در روایتى وارد شده است که وقتى خداوند در خواست توبه آدم(ع) را پذیرفت، جبرئیل اسامى پنج تن آل عبا را به او تلقین کرد. هنگامى که به نام سیدالشهدا رسید، گریه راه گلویش را بست. آدم علت آن را جویا شد و جبرئیل واقعه عاشورا را براى او شرح داد. در این هنگام، آدم و جبرئیل هردو گریه مى کردند.3 در روایت دیگرى آمده است که حضرت آدم هنگام عبور از کربلا یزید را لعن نموده است.4 هنگامى که کشتى حضرت نوح نیز به کربلا رسید، به تلاطم افتاد. وقتى آن حضرت علت را پرسید، جبرئیل داستان کربلا را براى وى بازگو کرد.5 همین مسأله درباره ابراهیم، هنگامى که در صدد ذبح اسماعیل برآمده بود، روى مى دهد و پس از شنیدن داستان عاشورا، اشک از چشمانش سرازیر مى شود.6 براى اسماعیل نیز همین مسأله هنگام آب نیاشامیدن گوسفندانش در کربلا اتفاق مى افتد.7 نیز هنگامى که به موسى خطاب شد همه گناهکاران توبه کار را مى بخشم، جز کشنده حسین(ع) را و آن گاه داستان کربلا بیان گردید، گریه کرد و از قاتلان حسین(ع) بیزارى جست.8
هم چنین در روایتى، گریستن حضرت موسى وحضرت خضر(ع) در مجمع البحرین،9 حضرت زکریا در بیت المقدس10 و حضرت عیسى در کربلا11 بر حضرت امام حسین(ع) ذکر شده است. نیز گریستن حضرت رسول الله(ص) پس از ولادت امام حسین(ع) 12 یا هنگام رحلت شان13 و...، گریستن امیرمؤمنان هنگام عبور از کربلا14 و گریستن حضرت زهرا(س) 15 خط سیر دنباله دار تاریخ عزادارى نزد شیعیان، از ابتدا تاهنگام شهادت امام حسین(ع) است. هم چنین علامه مجلسى در بحارالانوار از امام باقر(ع) روایت مى کند که هنگام خروج امام حسین(ع) از مدینه به طرف مکه، بانوان بنى عبدالمطلب جمع شدند و بر آن حضرت گریه کردند.16

تاریخ عزادارى شیعه پس از عاشورا

شهادت حسین بن على(ع)، شوکى عاطفى در میان مردم، به ویژه حلقه پیروان و دوست داران اهل بیت و شیعیان آن حضرت پدید آورد. همچنین عظمت شخصیت حسین بن على(ع) و یارانش و پستى عمل جنایت کاران در چگونگى امام(ع)، بر ابعاد این مسأله مى افزود. عزادارى از همان لحظه هاى نخستین پس از شهادت امام حسین(ع)، افزون بر بار عاطفى نیرومندى که داشت، با ویژگى هاى سیاسى و اجتماعى نیز همراه بود. در این جا، سیر تاریخى عزادارى امام حسین را پس از شهادت آن حضرت به اختصار بررسى مى کنیم. البته ذکر این نکته نیز خالى از فایده نیست که حتى دشمنان و قاتلان امام(ع) چون عمر سعد،17 لشکر کوفیان،18 و اهل شام،19 نیز بر مظلومیت و فداکارى جانبازانه امام حسین(ع) گریسته اند.
تاریخ عزادارى شیعه پس از عاشورا، از اولین لحظه هاى شهادت امام حسین(ع) شروع مى شود، هنگامى که ذوالجناح با زین واژگون و یال غرقه به خون از مقتل بازگشت.20 پس از آن نیز در مواردى متعدد، حضرت زینب، زنان حرم امام(ع) و نیز دیگران به عزادارى پرداختند؛ مواردى چون عزادارى اهل بیت هنگام چپاول و آتش زدن خیمه ها21 و وقت عبور از میان شهدا،22 عزادارى زنان بنى اسد هنگام رفتن شهدا،23 عزادارى اهل بیت در شام،24 عزادارى اهل بیت و اهل مدینه در هنگام ورود به مدینه 25 و عزادارى ام البنین در بقیع.26 به جز عزادارى هاى اهل بیت پس از شهادت امام حسین(ع) و اصحابش، شاهد عزادارى هاى دوست داران و شیعیان خاندان عترت به صورت فردى و جمعى هستیم که به آن ها اشاره مى کنیم.
1. عبیدالله بن حر جعفى، که گفته شده پس از شهادت امام حسین(ع) از منزل خود در قصر بنى مقاتل به کربلا رفت و درآنجا گریست و قصده ى بلندى در رثاى امام حسین(ع) سرود.27 او را نخستین زیارت کننده قبر امام(ع) دانسته اند.28
2. جابربن عبدالله انصارى، که بر اساس گفته لهوف در اربعین به کربلا رسیده است.29
3. توّابین که پس از شهادت امام حسین(ع) از یارى نکردن آن حضرت پشیمان گشته و توبه کردند و به قیام بر ضد دستگاه شام و جبران گذشته همت گماردند. آن ها بدین منظور، به کربلا رفتند و در آن جا به عزادارى پرداختند و آن جا براى خونخواهى امام(ع) هم قسم شدند.30
4. عزادارى امامان معصوم، که در برخى از فصل هاى پیشین نیز ذکرى از آن به میان آمد.
امام باقر (ع) به منظور عزادارى بر جدّشان، مجلس تشکیل مى دادند و از کمیت خواستند تا اشعارى در این باره بخواند.31
امام صادق(ع) نیز به تشکیل مجلس عزادارى مى پرداختند32 وشیعیان را به عزادارى و مرثیه سرایى با حزن و اندوه و سوز امر مى نمودند33 و خود در مصیبت جدشان مى گریستند.34
در همین زمینه، روایاتى از امام کاظم(ع) 35 و امام رضا(ع) 36 نقل شده است. بنابراین، آن چه از سیره اهل بیت بر مى آید، تشکیل مجالس عزادارى و گرامى داشت عاشورا، به ویژه دهه محرم37 است. به یقین شیعیان هم این امر را تا حد امکان در آن شرایط خفقان به انجام مى رساندند و هرگاه شرایط مهایا مى شد آشکارا به عزادارى مى پرداختند.
این شرایط در زمان بنى امیّه به شدت سخت و دهشتناک بود. امویان مى کوشیدند تا یاد حسین و اهل بیت(ع) از ذهن ها پاک شود. از این رو، به هیچ وجه اجازه عزادارى و رفت و آمد و زیارت قبر مطهر آن حضرت را نمى دادند. این موضوع پس از قیام زید ابن على بن حسین(ع) در زمان هشام بن عبدالملک شدت یافت. آن شرایط خفقان بار، در گفت وگوى میان امام صادق(ع) و یکى از اصحابشان به نام مسمع38 کاملاً مشهود است.
اما در زمان عباسیان، شرایط همواره در حال نوسان وتغییر بود و دائماً دچار قبض و بسط مى شد. در زمان سفاح اولین خلیفه عبایس، شاهد فراهم شدن زمینه براى زیارت مرقد مطهر هستیم، ولى در زمان منصور، شاهد منع زائران و تخریب مرقد مطهریم که شاید یکى از علت هاى آن، قیام سادات حسینى باشد. پس از منصور و در زمان مهدى،مأمون، معتصم، واثق، منتصر و ناصرالدین بالله، شیعیان از جهت عزادارى و زیارت قبر امام حسین(ع) آزادى داشتند، ولى در زمان هارون و متوکّل، به شدت در آزار و اذیت قرار گرفتند و دستور تخریب قبر مطهر و منع زایران صادر شد.39 شدیدترین این آزارها و اذیت ها، در زمان متوکل بود که دستور کَشت زمین هاى اطراف قبر مطهر و زندانى کردن زایران را در سال 236 ه.ق صادرکرد. على بن محمد بسامى، شاعر بغدادى، شعرى سرود و در آن، بنى عباس و متوکل را هجو و مذمت کرد.40 با این حال، کسانى از قرن اول هجرى تا زمان آل بویه، به طور فردى و جمعى به کربلا رفته و در آن جا عزادارى مى کردند، ولى پرشکوه ترین عزادارى شیعه در سوگ سیدالشهدا(ع)، در دوارن آل بویه که خود شیعه و دوست دار اهل بیت بودند، اتفاق افتاد. احمد معزالدوله، یکى از سه برادران بویه اى، پس از فتح بغداد در سال 334ه.ق در زمان مستکفى بالله، با توجه به روحیه تشیع خود، به آبادانى مزار امامان معصوم، به ویژه امام حسین(ع) پرداخت. او در محرم سال 352 دستور داد که بازارها تعطیل و خرید و فروش ممنوع شود و سقاخانه هایى در بازارها براى آب دادن به مردم دایر گردد. هم چنین زنان در حالى که براى امام حسین(ع) نوحه مى خواندند و بر صورت لطمه مى زدند، از خانه ها خارج شوند.41 این نخستین بارى بود که چنین مراسمى در عزاى امام حسین(ع) و زیر پرچم حکومتى برپا مى گردید و سنت عزادارى دهه اول محرم، از آن زمان تا کنون به یادگار مانده است. پس از این دوران نیز عزادارى امام حسین(ع) همواره انجام مى گرفت و با توجه به برخورد حاکمان، دچار قبض و بسط مى گردید.
پس از دوران آل بویه، دوران تیموریان از این جهت بسیار پراهمیت است. و شاهد گسترش تدریجى تشیع، به ویژه در خراسان و ماوراء النهر (مرکز حکومت تیموریان) هستیم، به طورى که برخى از پژوهش گران، از تسنن دوازده امامى در این دوره نام برده اند42 و نوشته اند در این زمان در ماوراءالنهر، همه ساله در سالروز قیام عاشورا، مراسمى برپامى شد.43
ملا حسین کاشفى، چهره شاخص این دوره و نگارنده کتاب روضة الشهداء است. برخى گفته اند در این دوره، گریه بر امام حسین(ع) در هرات، جانشین ذکر صوفیانه شده بود که نقشبندیه آن را ملغى کرده بودند.44 با روى کار آمدن صفویه و رسمیت یافتن مذهب شیعه و فزونى گرفتن شمار شیعیان، بر کمیت و گستره مراسم عزادارى افزوده شد و از آن پس نیز با توجه به شیعى بودن همه حاکمان ایرانى، همین روند با ابعاد وسیع ترى ادامه یافت.

تاریخ عزادارى امام حسین(ع) در میان اهل سنّت

اهل سنت امروزه، شمار فراوانى از جمعیت مسلمانان را تشکیل مى دهند. از این رو، به دست آمدن نظرگاه آنان در خصوص مسأله اى چون عزادارى امام حسین(ع) مهم تلقى مى شود و مى تواند به وحدت نظرى و عملى مسلمانان کمک کند. از سویى دیگر، با توجه به تبلیغ وسیع وهابیت در نفى عزادارى و به ویژه عزادارى سید الشهداء، به دست آوردن سیره عالمان و بزرگان اهل سنت و گذشته تاریخى این موضوع در میان ایشان، جایگاه والایى مى یابد.
نخستین گزارشى که از اعتراض و گریه یکى از بزرگان صحابه پس از شهادت امام حسین(ع) و اسارت اهل بیت(ع) ثبت شده، اعتراض و گریستن زیدبن ارقم در مجلس ابن زیاد است. هنگامى که ابن زیاد با چوب دستى بر لب و دندان امام(ع) مى زد، زید با اعتراض گفت: چوب دستى ات را بردار، به خدا شاهد بودم که رسول خدا مابین دو لب حسین را مى بوسید و سپس گریست. ابن زیاد او را تهدید به مرگ کرد. پس زید فریاد زد: اى مردم! شما از این پس جزو بردگانید؛ پسر فاطمه را کشته اید و پسر مرجانه را امارت داده اید... .45
به جز زیدبن ارقم، از کسانى که گریستن و عزادارى ایشان بر حسین بن على(ع) ذکر شده مى توان به حسن بصرى اشاره کرد که پس از شنیدن خبر شهادت امام حسین(ع) به شدت گریست و گفت: امت ذلیل، امتى است که پس دختر پیامبرش را مى کشد.46 هم چنین از امام شافعى مى توان نام برد. شافعى با وجود طعن مخالفان، از ابراز محبت به اهل بیت(ع) ابا نمى ورزید.47 وى در قصیده اى، به مدح اهل بیت(ع) و ابراز اندوه از شهادت امام حسین(ع) مى پردازد. نیز مى توان از رثاى خالدبن معران، یکى از تابعین و مرثیه احمد بن منصور بن على قطیعى درباره امام حسین(ع) یاد کرد.48 باید به این نکته اشاره کرد که بسیارى از فقهاى سنى مذهب اهل کوفه، به ویژه ابو حنیفه از سرسخت ترین طرفداران قیام هاى علویان بودند. ابوحنیفه و بسیارى دیگر از فقها هم در جریان قیام زیدبن على بن حسین(ع) 49 و هم در جریان قیام حسنیان به رهبرى محمد نفس زکیه و ابراهیم ابن محمد، به حمایت آنان برخاستند و به نفع آنان فتوا صادر کردند.50
احمد بن حنبل، عالم بلند پایه اهل حدیث، در تعدیل مذهب عثمانیه و پذیرش فضایل على(ع) نقش مؤثرى دارد و حنبلى ها که به سختى با رماسم عاشوراى حسینى مبارزه مى کردند، با نشر فضایل اهل بیت(ع) از شدت تعصبشان کاسته شد. در این راستا مى توان از سبط ابن جوزى و یحیى بن سلامه حفصکى که قصیده اى در مدح دوازده امام و قصیده اى دیگر در رثاى اباعبدالله الحسین(ع) دارد، نام برد.51 هم چنین مى توان به کسانى چون ابن صباغ مالکى، شمس الدین محمد بن طولون، قندوزى حنفى و فضل الله بن روزبهان که همگى آنان سنى هاى معتدلى هستند، اشاره کرد.
عبدالجلیل رازى، از عالمان قرن ششم و صاحب کتاب النقض، در مقابل نویسنده سنى مذهب دیگرى که به عزادارى امام حسین(ع) خرده گرفته بود، به دفاع از آن برمى خیزد و مى نویسد:» بزرگان و معتبران ائمه از اصحاب امام مقرم بوحنیفه و امام مکّرم شافعى و علما و فقهاى طوایف فریقین، خلفاً عن سلف، این سنت را رعایت کرده اند«.52 اطلاعاتى که وى از عزادارى امام حسین(ع) در میان اهل سنت مى دهد، بسیار ارزش مند است. وى از شخصیت هاى برجسته زیادى از اهل سنت چون خواجه بو منصور در اصفهان و خواجه على غزنوى حنفى در بغداد نام مى برد که، در روز عاشورا با شور و هیجان فراوانى به سوگوارى امام حسین(ع) مى پرداخته اند.53 وى هم چنین به مجلس »شهاب مشّاط« در بغداد اشاره مى کند.
در همین دوره باید از عبدالرحمن جامى(898 817 ه.ق) حنفى مذهب یاد کرد که علاقه بسیارى به خاندان عترت داشته و اشعارى در این باره سروده است.54 او هنگام دیدار از کربلا اشعارى در وصف امام حسین(ع) مى سراید:
کردم زدیده، پاى سوى مشهد حسین هست این سفر به مذهب عشاق فرض عین 55
به جز این موارد مى توان از برخى عالمان حنفى نام برد که کتاب هایى در رثاى امام حسین(ع) نگاشته اند: محمود بن عثمان حنفى رومى نویسنده مقتل الامام الحسین ابن على ابن ابیطالب رضى الله عنهما فى کربلا،56 قادر بخش بن حسن على حفنى نگارنده جور الاشقیا، على ریحانة سید الانبیاء57 و شیخ على انور بن على اکبر حنفى نویسنده کتابى با عنوان شهادة الکونین فى مقتل سیدنا الحسین السبط.58 امروزه نیز اهل سنت، یا خود به عزادارى امام حسین(ع) مى پردازند و یا با شیعیان در عزادارى شرکت مى کنند؛ چنانچه دکتر على الوردى در کتاب خود با عنوان دراسة فى طبیعة المجتمع العراقى به این اشتراک شیعه و سنى در عزاى حسینى اشاره مى کند و مى نویسد:
کم دیده نمى شود که محله سنى نشین با محله شیعه نشین در بعضى مجالس حسینى مشارکت مى کنند و گاهى نیز در تقدیس مراقد و امامان شیعه این مشارکت دیده مى شود.59

عزادارى امام حسین(ع) در ایران

ایرانیان از دیرباز دوست دار خاندان عترت و مفتخر به ولایت آنان بوده اند. آن ها به اهل بیت(ع) حساسیت ویژه اى داشته و همواره یار و حامى آنان به شمار رفته اند.
قبیله بنى حمراء از قبایل ایرانى تبار شیعى مذهب کوفه، نخستین کسانى بودند که پس از واقعه کربلا، آشکارا مجالس عزادارى عاشورا به پا کردند و براى خون خواهى سید الشهداء به مختار پیوستند.60 آن ها که بالغ بر بیست هزار جنگجو بودند، بیشتر سپاه مختار را تشکیل مى دادند61 و مسجدى نیز در کوفه به نام آن ها موجود بوده است.62 اصولاً ایرانیان که در آن زمان بیش تر تحت عنوان موالى خوانده مى شدند، به اهل بیت پیامبر، ارادت خاصى داشتند.
ایرانیان به ویژه پس از شهادت امام رضا(ع) به عزادارى امام حسین(ع) حال و رنگ دیگرى بخشیدند و به طور مداوم به آن مى پرداختند.63 البته این مسأله در طول زمان دچار فراز و فرودهایى مى گردید. براى مثال، با روى کار آمدن آل بویه در ایران و عراق و ترویج تشیع در مناطق مختلف، شیعیان و دوست داران امام حسین(ع)، مجال بیش ترى براى عزادارى پیدا کردند. آل بویه که خود ایرانى و شیعه بودند، بنیاد عزادارى علنى و پرشکوه را در بغداد گذاشتند.
پس از آنان نیز این حرکت با شدت و ضعف ادامه یافت. تا زمان تیموریان که رونقى وسیع و جدّى گرفت، به طورى که اهل تسنن نیز با شیعیان همنوا مى شوند. پس از تیموریان، با روى کار آمدن صفویه و حمایت رسمى آنان از تشیع، برپایى عزادارى گسترده و دامنه بیش ترى یافت و در اقصى نقاط ایران متداول شد. این مراسم هم چنان تا زمان قاجاریه ادامه یافت. در دوره رضاشاه پهلوى، با آن که خود او با تظاهر شدید به حمایت از تشیع و علما و مظاهر تشیع و به راه انداختن دسته و همراهى با عزاداران توانسته بود حکومت را بدست گیرد، ولى در نیمه دوم حکومتش به شدت را عزادارى مبارزه کرد و آن را ممنوع ساخت. در زمان پهلوى دوم، ممنوعیت عزادارى برداشته شد و مردم توانستند آزادانه به عزادارى بپردازند.
پس از سقوط سلطنت 57 سال پهلوى و با آغاز انقلاب اسلامى ایران، سوگوارى سید الشهدا منزلت والایى یافت و یکى از اساسى ترین پایه هاى مذهبى حکومت را نیز تشکیل داد. گفتنى است که ایرانیان، عزادارى را در مساجد، تکیه ها، حسینیه ها، منازل و به صورت دسته عزا در معابر عمومى و نیز در بیوت مراجع تقلید بر پا مى کردند. این مراسم، در شهرهاى مذهبى چون قم، مشهد، کاشان، اصفهان، اردبیل، و... بسیار پرشکوه انجام مى کیرد. نخل بدارى، هیأت هاى سقایى، تعزیه خوانیف زنجیر زنى و قمه زنى از رسم هاى متداول آیین عزادارى به شمار مى آید.64

تاریخ عزادارى در جهان

عزادارى در نقاط مختلف جهان، به میزان حضور شیعیان با هر گرایش و فرقه اى پررنگ تر برگزار مى شود.
1. عراق: در عراق در حکومت عباسیان در زمان سفاح و زمان مامون و نیز به ویژه در عهد آل بویه، عزادارى رونقى خاص یافت. پس از آن نیز به نسبت نوع برخورد حاکمان، هر ساله مراسم عاشورا و محرم برگزار مى گردید، به ویژه در کربلا که ورود هیأت هاى عزادار با شمایل خاص، شور و وجد دیگرى بدان مى دهدف و برخى از علما نیز با آنان همراهى مى کنند؛ همانند علامه سید محمد مهدى بحر العلوم که با عزاداران در مراسم همراه مى شده است.65
2. سوریه: با توجه به این که دمشق مرکز خلافت امویان بوده و به طور کلى مردم آن جا نیز به اموى بودن شهرت داشته اند، در ابتدا مراسم عزادارى چندان رونقى نداشت ولى بعدها، با توجه به نزدیکى آنان به کشور لبنان که شیعه درآنجا گرایشى قوى بود و نیز وجود مرقد حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س)، عزادارى امام حسین(ع) شور خاصى یافت و امروز نیز چنین است؛ البته در عهد حمدانیان وضعیت به مراتب بهتر گزارش شده است.66
3. لبنان: سابقه شیعه گرى، در لبنان، تا زمان ابوذر امتداد دارد. امروزه لبنان شیعیان معتقدى دارد، ولى در زمان امویان، به سختى تحت فشار بودند. اندک اندک با باز شدن فضا اجتماعى سیاسى، عزادارى نیز رونق یافته و امروزه عزادارى هاى بسیار خوبى در آن جا، به ویژه در مناطق جبل عامل که سابقه طولانى در این باره دارند، انجام مى شود.
4. افغانستان: مراسم عزادارى در افغانستان همه ساله در نقاط مختلف این کشور به ویژه در مناطق مرکزى که شیعیان در آن جا ساکنند (منطقه هزارستان) و نیز مناطق مرکزى که شیعیان در آن جا ساکنند (منطقه هزارستان) و نیز شهرمزار شریف (درشمال کشور) به خوبى برگزار مى شود.67
5. بحرین: در بحرین، از قدیم روز عاشورا تعطیل و حسینیه هاى آن که ماتم نامیده مى شود، در ایام محرم به شدت فعالند.68
6. هندوستان: تاریخ عزادارى در هند، به پیش از استیلاى سلطان محمود غزنوى مى رسد. شیعیان و سنّى هاى معتقد به امام حسین(ع) و حتى دیگر فرقه ها، در روزهاى محرم در مکان هایى به نام امام باره که ضریح ائمه است، جمع مى شوند و به عزادارى مى پردازند. تعزیه و شور خاص هندیان به حدّى است که گاه عزادارى ایشان، تا اربعین سیدالشهدا ادامه مى یابد.69
7. پاکستان: در پاکستان، روز عاشورا یکى از تعطیلات رسمى است. در استقلال پاکستان، توجه به عاشورا نقش ویژه اى داشت70 و اقبال لاهورى نیز اشعارى در باره امام حسین و کربلا سروده و استقلال پاکستان را مرهون آن دانسته است. شبیه کوچکى از مقبره امام حسین(ع) که بدان تعزیه یا ضریح مى گویند، افزون بر زنجیر زنى، سینه زنى و نیز قمه زنى در پاکستان مرسوم است.71
8. بنگلادش: در بنگلادش نیز امام باره ها، مرکز عزادارى بوده و احساسات مردم در خصوص عاشورا، در ادبیات آن ها نیز منعکس شده است.
9. اندونزى: در اندونزى که اسلام توسط شیعیان و جمعى از سادات بدان راه یافته، ماه محرم را »سورا« مى خوانند و آن را با شکوه برگزار مى کنند.
10. فیلیپین: در فیلیپین نیز عاشورا به شکل پرشکوهى برگزار میگردد. در سال 1310 ه.ق، عده اى از نوادگان امام صادق(ع) براى تبلیغ از عراق وارد سوماترا شدند . نیز در اوایل قرن پانزدهم، یکى از سادات، به مالاکا رفت و پس از ازدواج با دختر حاکم آن دیار، به خلافت رسید و بازماندگانش تا چهار قرن در آن جا حکومت کردند.
11. تایلند: در تایلند نیز که اسلام و تشیع به وسیله یک تاجر قمى به نام شیخ احمد به آنجا وارد شد، مراسم عاشورا هر ساله برگزار مى گردد. هم چنین عاشورا در جمهورى آذربایجان که هفتاد درصد آن شیعه اند، آفریقاى شرقى، بروندى، الجزایر، کانادا، آمریکا و آلبانى برگزار مى شود.72 در آلبانى »نعیم بیک« دیوان شعرى در مورد شهادت امام حسین(ع) سروده و »دالیب فراشرى« 65هزار بیت در این باره گفته است.73 شیعیان در مدت ده روز محرم، آب نمى نوشند تا خود را شبیه قهرمانان کربلا گردانند، آن گاه به تکایا مى روند تا به ذکر مصیبت بپردازند و در راه یاامام یاامام مى گویند.74
در شهرهاى ترکستان، قفقاز، تبت و چین نیز همانند این موارد وجود دارد.75

پیوست ها:

1. بحار الانوار، علامه مجلسى، بیروت لبنان، دار احیاء التراث العریه، چ1403 3ق، ج45، ص 208.
2. کامل الزیارات، چ مرتضویه، نجف، 1356ق، ص 67، بحارالانوار، ج44، ص 301.
3. بحارالانوار، ج44، ص 245، الخصائص الحسینیة، شیخ جعفر شوشترى، بیروت، دارالسرور، چ1414 1ق، ص 101.
4. بحار الانوار، ج44، ص 242.
5. همان، ص 243
6. همان، ص 227.
7. همان، ص 243.
8. همان، ص 244.
9. تفسیر قمى، على بن ابراهیم قمى، قم، داراکتاب، 1404 ق، ج2، ص 38.
10. الاحتجاج، طبرسى، مشهد، مرتضى، 1403ق، ج، ص 463.
11. الامالى، شیخ صدوق، مجلس 87، ذیل شماره5.
12. بحار الانوال، ج43، ص 249؛ مسند احمد بن حنبل، ج6، ص 249.
13. مثیر الحزان، ابن نماحلى، قم، مؤسسه الامام المهدى، چ3، 1406ق، ص22.
14. الامالى، صدوق، ص 365، مجلس 87.
15. بحار الانوار، ج45،ص 225.
16. همان، ص 88 - 89.
17. تاریخ طبرى، ج5، ص 452، مقتل الحسین، ابى مخنف، ترجمع على کرمى، قم، دارالکتاب، ج1، 1377، ص 384.
18. بحار الانوار، ج45، صص58-59.
19. همان، ج 45، ص 174 - 175.
20. همان، ج45، ص 52.
21. همان، ص 58.
22. مقتل الحسین، خوارزمى، تحقیق، شیخ محمد سماوى، قم، دارانوار الهدى، چ1418 1 ق، ج2، ص 44-45.
23. ارشاد، مفید، ج2، صص113114، ینابیع المودة لذوى القربى، قندوزى حنفى، قم، مکتبة المحمّدى، 1385 ق، چ8،ج1،ص 350.
24. لهوف، سید ابن طاووس، برگردان، میرابوطالبى، قم، دلیل، چ1، 1379 ش، ص 192.
25. همان، ص 198.
26. مقاتل الطالبین، ابولافرج اصفهانى، تحقیق، سید احمد صفر، قم، شریف رضى، چ1، 1414ق، ص 85.
27. الکامل فى التاریخ، ابن اثیر، ج4،ص 238 237.
28. تاریخ النیاحة، سید صالح شهرستانى، تحقیق، نبیل رضا علوان، بیروت لبنان، دارالزهراء،ج1، 1419 ق، ج 2 - 1، ص 100 به نقل از مدینة الحسین(ع).
29. لهوف، ص 197.
30. مقتل الحسین(ع)، خوارزمى، ج2، ص 218.
31. بحار الانوار، ج36، ص 391.
32. امالى صدوق، ص 118.
33. کامل الزیارات، جعفربن قولویه، قم، صدوق، چ1، 1375، ص 105.
34. همان، ص 105.
35. امالى صدوق، ص 111، ج 2.
36. مقتل خوارزمى، ج2، ص 129.
37. امالى صدوق، ص 116.
38. کامل الزیارات، ابن قولویه، تصحیح: عبدالحسین امینى، قم، کتابفروشى وجدانیف چ نجفى، 1356ق، ص 101
39. همان، صص 67.
40. وفیات الاعیان، ابن خلکان، ج3، تحقیق: احسان عباس، بیروت لبنان، دارالفکر، 1970 م، ج3، ص 365.
41. مدینة الحسین(ع)، ص 106.
42. تاریخ تشیع در ایران، رسول جعفریان، قم، انصاریان، چ1، 1375، ج2، ص 730.
43. روضة الشهداء، ملا حسین کاشفى سبزوارى، تحقیق: عبدالرحیم عقیقى بخشایشى، قم، نوید اسلام، ج1، ص 22.
44. تشیع و تصوف، کامل مصطفى، ترجمه قراگزلو، تهران، امیرکبیر، صص 327 - 325.
45. تاریخ طبرى، بیروت لبنان، ج4 ص349؛ تذکرة الخواص، سبط این جوزى، قم، شریف رضى، 1471 ق، ص 231.
46. تذکرة الخواص، ص 240.
47. مناقب ابن شهرآشوب، ج4، ص 124.
48. همان، ص 141.
49. مقاتل الطالبین، ج1، 1414ق.
50. همان، ص 314.
51. تأملى در نهضت عاشورا، رسول جعفریان، قم انصاریان، ج2، 1381 ش، صص 282 - 283.
52. کتبا النقض، عبدالجلیل قزوینى رازى، به سعى سید جلال الدین محدث، تهران، 1331ش، ج1، ص 402.
53. همان، صص 402405.
54. کلیات دیوان جامیف عبدالرحمان جامیف تصحیح، شمس بریلوى، تهران، هدایت، ج1، 1362، ص 27.
55. همان، ص25.
56. هدیة العارفین، اسماعیل باشا بغدادى، بیروت، دارالفکر، 1402ق، ج2، ص 412.
57. نزهة الخواطر و بهجة المسامع و النواظر، عبدالحى بن فخر الدین حسنى، حیدر آباد دکن، دائرة المعارف العثمانیه، چ2، ج8، ص 307.
58. همان، ص 328.
59. تاریخ النیاحة، ج2، ص 47 به نقل از دارسة فى طبیعة المجمتع العراقى، ص 236.
60. دائرة المعارف تشیع، تهران، مؤسسه دائرة المعارف تشیع، چ1، 1371،ج3، ص 463.
61. همان، ج3، ص 463.
62. تاریخ الکوفه، کامل سلمان حیدرى، نجف، چ1، 1349 ق، ص 108.
63. تاریخ النیاحة، ج2، ص 59.
64. نک: عزادارى سنتى شیعیان: سید حسین معتمدى، قم، عصر ظهور، چ1، 1378، ج1، ص؟.
65. تاریخ النیاحة، ج2، ص 46.
66. همان، ص 48.
67. مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللى امام خمینى (ع) در فرهنگ عاشورا، دفتر دوم، تهران، دفتر تنظیم و نشر آثار امام خمینى(ع)، چ1، 1376، دفتر دوم صص111-112.
68. دایرة المعارف تشیع، ج3، ص 119.
69. تاریخ تفکر اسلامى در هند، عزیز احمد، برگردان، تقى لطفى و محمد جعفر یاحقى، تهران، کیهان، چ1، 1366، ص 320.
70. مجموعه مقالات دومین کنگره امام خمینى و فرهنگ عاشورا، دفتر دوم، ص 114.
71. همان، ص 114.
72. دائرة المعارف الاسلامیة الشیعه، حسین الامین، سوریه، دار التعارف للمطبوعات، ج2، ص 356.
73. دائرة المعارف تشیع، ج3، 389.
74. دائرة المعارف الاسلامیة الشیعة، حسین الامین، سوریه، دارالتعارف للمطبوعات، چ1، 1316ق، ج3، ص 357.
75. تاریخ النیاحة، ج2، صص 70-72.

منبع ماهنامه پگاه حوزه شماره 269