قرآن و توجه به مقوله تولید
بحثی قرآنی در باب اهمیت رویکرد به تولید و حمایت از سرمایه ملی
این نوشتار به بررسی رویکرد های قرآن مجید به مقوله تولید ملی پرداخته است. جهت انجام این مهم نویسنده تعدادی از آیات نورانی کلام الله مجید را که بر اهمیت تولید ملی توجه دارند مورد بررسی قرارداده است. وی هم چنین نشان داده است که مفهوم زهد با رویکرد صحیح به مواهب دنیوی سازگاراست.واژگان کلیدی: قرآن مجید، تولید ملی، حمایت ازسرمایه، ایمان و...
تأکید بر تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی از آغاز انقلاب اسلامی مورد توجه بوده است و همواره امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) بحث خودکفایی را مطرح می نمودند. به عبارت دیگر رویکرد به تولید ملی و خودکفایی امر مسبوق به سابقه ای است و مسئولین مملکت ما در فرآیندهای سیاست گذاری خود از ابتدای انقلاب به این حوزه توجه داشته اند.
در واقع می توان گفت که در زمینه رسیدن به خودکفایی سرمایه گذاری های زیادی نیز صورت گرفته است. با این حال امسال، به دلیل شرایط ویژه ای که جمهوری اسلامی ایران در آن قرارگرفته است، این موضوع اهمیت خاصی پیدا کرده است. در ادامه ابتدا مباحثی را به صورت اجمالی در نگاه به این شرایط ارائه می دهیم و سپس به عنوانی که مقام معظم رهبری برای امسال مطرح فرموده اند، می پردازم.
وضعیت فعلی کشور
نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در شرایط فعلی به لحاظ علمی در یک موقعیت ممتاز بین المللی قرار گرفته است. در مقابل دولت های استعمارگر و نظام سلطه، در صدد ایجاد محدودیت برای مملکت ما برآمده اند. از نظرسیاسی هم جمهوری اسلامی در موقعیت بسیار ممتازی قرار دارد. نگاهی به موقعیت ژئوپلتیکی و جغرافیایی نظام اسلامی این مسئله را به خوبی نشان می دهد. خوشبختانه رویکرد دیپلماتیک دستگاه سیاست خارجی ما، که به حمدالله به جهت برخورداری از پشتوانه فکری قوی درک مناسبی از جایگاه کشور دارد، ارتقاء جایگاه کشور را در جهان سبب شده است. در توضیح این مسئله مشخصاً می توان به مقوله بیداری اسلامی اشاره نمود. طی این تحول بسیاری از کشورهای اسلامی به الگوگیری از نظام جمهوری اسلامی روی آورده اند. کوتاه سخن آنکه ما از نظر علمی و سیاسی جایگاه بسیار مناسبی را به دست آورده ایم. این ها همه نشانه ی کارآمدی نظام جمهوری اسلامی است که توانسته است ظرف سی سال این افتخارات بزرگ را برای ملت خود فراهم آورد. در عرصه نظامی هم الحمدالله جمهوری اسلامی محتاج به ادوات نظامی بیگانگان نیست و برای دفاع از مرزهای جغرافیایی خویش دست به سوی بیگانگان دراز نمی کند و در وضعیت استراتژیک خودکفایی نظامی قرار گرفته است. امروزه ما حتی توانایی کمک به کشورهایی را که می خواهند از زیر سلطه استعمار خارج شوند داریم.به لحاظ اقتصادی نیز بی گمان پیشرفت های خوبی حاصل شده است. بازسازی زیرساخت های حیاتی پس از جنگ تحمیلی ازجمله افتخارات مهمی است که نظام به لحاظ اقتصادی برای خود ثبت کرده است. این مسئله هم چنین پتانسیل نظام را در ایجاد آبادانی نشان می دهد. به هرحال به نظر می رسد که با توجه به اهمیت مباحث اقتصادی در جهان امروز تأکید بر پیشرفت اقتصادی امر مطلوب و ارزشمندی در مقطع فعلی باشد. به زبان دیگر، شاید به بی راهه نرفته باشیم اگر ادعا کنیم، اکنون لازم است تا به صورت مؤثّری به حوزه اقتصادی بپردازیم و در جهت تقویت پارامترهای مؤثر در پیشرفت اقتصادی نظیر افزایش تولید ملی تلاش خود را معطوف نماییم. هدف تلاش هایی از این دست باید دستیابی هر چه بیش تر به خودکفایی اقتصادی باشد؛ طبعاً برای نیل به چنین هدفی نیاز به آن داریم که تولید ملی خود را در حد قابل قبولی ارتقاء بخشیم. بی گمان رویکرد مقام معظم رهبری در عطف توجهات به مقوله مهم حمایت از تولید ملی و کار و سرمایه ایرانی نقشی ممتاز و سازنده در این عرصه بازی خواهد کرد.
بهره برداری از زمین در پی تلاش و کوشش محقق می شود؛ چه آنکه رام بودن زمین به معنای آن نیست که بدون هیچ گونه مقدماتی بتوان منابع را از زمین بدست آورد. رام بودن زمانی معنا می یابد که انسان، بر اساس دانش، قادر به بهره برداری از آن شود.
پس از این مقدمه در توضیح شرایط فعلی کشور در این نوشتار خواهیم کوشید تا از منظری قرآنی به مقوله تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی بپردازیم.
مدیریت صحیح سرمایه از منظر قرآن
خداوند متعال خطاب به مسلمان ها می فرماید:ولاتوتو السفهاء الموالکم التی جعل الله لکم قیاما و ارزقوهم فیها و اکسوهم و قولوا لهم قولا معروفا.
وامول خود را که خداوند آن را وسیله قوام [زندگی] شما قرارداده به سفیهان مدهید و [لی] از [عواید] آن به ایشان بخورانید و آنان را پوشاک دهید و با آنان سخنی پسندیده بگویید.(1)
مطابق این آیه شریفه لازم است امور مالی را، که طبعاً به مفاهیمی نظیر سرمایه اشعار دارد، به دست افراد کاردان سپرد. در اینجا سفیه به معنای کسی است که کار نمی داند یا اگر کار می داند، انحراف دارد. به دیگر سخن این آیه شریفه به ما می گوید که به افرادی که سلامت اقتصادی ندارند و از آگاهی اقتصادی برخوردار نیستند سرمایه های خود را نسپارید. قرآن کریم، بر این اساس، به مسلمان لزوم مدیریت مسائل مالی و سرمایه ای را در عرصه اقتصاد یادآور می شود. مطابق آیه شریفه اموال، یا سرمایه، "قوام" معرفی شده است.
حال باید پرسید که قوام یک تشکیلات اقتصادی به چیست؟ به نفس مباحث مالی نیست؛ به عبارت دیگر با سرمایه و درآمد صرف قوام پیدا نمی کند بلکه، این سرمایه و منابع هنگامی قوام می یابد که به شیوه ای صحیح مدیریت شود. به این ترتیب قوام مباحث مالی و سرمایه ای به فکر و اندیشه سالم و مدیریت صحیح، حساب شده و کارآمد است. به این ترتیب مدیریت سرمایه اهمیت می یابد و نقش تصمیم سازان در ارتباط با سرنوشت سرمایه های مردم نقشی مرکزی و حیاتی می شود. این نکته ای است که باید در بحث تولید ملی به صور جدی مورد توجه قراربگیرد.
رویکرد قرآن مجید به بحث تولید ملی و نگاه به سرمایه بسیار اساسی است و خداوند متعال درآیات شریفه قرآن از انسان ها می خواهد که به حوزه های اقتصادی ورود کنند و تولید انجام دهند. توجه در مفاد این آیه شریفه این رویکرد را نشان می دهد.
والی ثمود اخاهم صالحا قال یا قوم اعبدوا الله مالکم من اله غیره هو انشاکم من الارض و استعمر کم فیها فاستغفروه ثم توبوا الیه ان ربی قریب مجیب.
و به سوی قوم «ثمود»، برادرشان «صالح» را (فرستادیم)؛ گفت: «ای قوم من! خدا را پرستش کنید، که معبودی جز او برای شما نیست! اوست که شما را از زمین آفرید، و آبادی آن را به شما واگذاشت! از او آمرش بطلبید، سپس به سوی او بازگردید، که پروردگار (به بندگان خود) نزدیک، و اجابت کننده (خواسته های آنها)است(2).
در مورد قوم ثمود می فرماید که اصل اولی تعبد و بندگی خداوند است، باید عبادت خداوند را داشته باشید. سپس حضرت حق می فرماید خداوند شما را از زمین آفرید و از شما خواست که زمین را آباد کنید. به این ترتیب آباد کردن زمین یک مطالبه خدایی ازانسان است. انسان اززمین و خاک است و باید خاک و زمین را آباد کند و آن را رشد دهد. سپس، به دنبال این، قرآن می فرماید که استغفارکنید و به سوی خدا برگردید. این ها همه برای این است که از تجاوزات و تعدیات و خونریزی در مسائل مادی و اقتصادی جلوگیری کند و انسان را متوجه قیامت و حسابرسی خدا کند. به دیگر سخن کار و تلاش باگناه و معصیت نیامیزد.
درآیه نورانی دیگری خداوند می فرماید:
هوالذی جعل لکم الارض ذلولا فامشوافی مناکبها و کلوا من رزقه و الیه النشور.
او کسی است که زمین را برای شما رام کرد، بر شانه های آن راه بروید، و از روزی های خداوند بخورید، و بازگشت همه به سوی او است.(3)
این فراز که خدا زمین را برای شما رام قرارداد به معنای آن است که حضرت حق زمین را دراختیار انسان قرارداده است. به زبان دیگر زمین و آنچه درآن است (از جمله منابع و معادنی که خدا در آن قرار داده است) در اختیار آدمی است. توضیح بیش تر آنکه انسان با دانش خود قادر به رام کردن زمین می شود. به عنوان نمونه آدمی از دل زمین نفت و گاز را بر اساس دانش های مختلف خود استخراج می کند. این رام بودن به این معنا است که انسان، در اثر تولید دانش و رشد علمی، به جایی می رسد که زمین را رام می کند و انواع بهره برداری ها از آن به انجام می رساند. به این ترتیب بهره برداری از زمین در پی تلاش و کوشش محقق می شود؛ چه آنکه رام بودن زمین به معنای آن نیست که بدون هیچ گونه مقدماتی بتوان منابع را از زمین بدست آورد. رام بودن زمانی معنا می یابد که انسان، بر اساس دانش، قادر به بهره برداری از آن شود. مطابق این آیه شریفه ماباید به این سمت و سو حرکت کنیم.
سپس آیه شریفه، در ادامه، یادآور می شود که هنگامی که انسان از نظر دانش به جایگاهی رسید که زمین برایش رام شد می تواند از رزق زمین منتفع گردد. با این حال نباید فراموش کند که آخرالامر بازگشت وی به سوی خداوند متعال است. به این ترتیب قرآن کریم، در کنار اشعار دادن ما به تلاش و کوشش جهت ارتقاء مسائل اقتصادی خود، متذکر می شود که از تجاوز و تعدی چشم بپوشیم. این ها بیانگراین است که نباید درمسائل اقتصادی فقط به اقتصاد بیاندیشیم و صرف بهره آفرینی های ناشی از اقتصاد برای مان هدف باشد؛ زیرا خداوند عدالت گستردرقیامت هرگونه بی عدالتی را مورد توجه قرارداد و انسان ها را مؤاخذه خواهد کرد.
ستایش جوامع موفق اقتصادی در قرآن
خداوند متعال در برخی از آیات شریفه ملت های برخورداری را که در اثر تلاش و دست رنج خود به یک زندگی مطلوب و مرفه اقتصادی دست پیدا کرده اند می ستاید؛ چه آنکه حضرت حق این زمین را آفریده است و منابع را برای انسان ها درآن قرار داده است. در واقع، مطابق اندیشه دینی، همه این معادن برای انسان ها در زمین قرارگرفته است. طبیعی است که اگر انسان از این منابع درست بهره برداری نکند، نتوانسته است حق شکر را به جای آورد. شکر خدا، ازجمله، این است که انسان به درستی از منابع الهی استفاده کند. هم از این روی غفران و زحمت خداوند نصیب ملتی می شود که اهل تلاش، کوشش و سعی در جهت تولید ملی و بهره گیری از منابع در این راه باشند.دیدگاهی که به ما می گفت تا به دنیا به کلی بی توجه باشیم صحیح نیست. این دیدگاه، که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بیش تر مطرح می شد، ازمسلمانان می خواست که به فکر تولید و افزایش سرمایه نباشد و نسبت به جهان بیرونی بی اعتنا باقی بمانند. نکته آنجاست که بی ارزشی دنیا در آن است که ارزش تجاوز به حقوق دیگران را ندارد. هم چنین اینکه دنیا هدف باشد درست نیست و دنیا ارزش قرار گرفتن در جایگاه هدف اصلی آدمی را ندارد؛ اما اگر رویکرد ما به مواهب دنیا با هدف گسترش برخورداری ملت ها و درمسیر رفع نیازها باشد دنیا نه تنها مذموم نیست بلکه ستودنی نیز هست. روایات متعددی در کار است که ما را به سمت کار و تلاش دعوت می کنند.
دیدگاهی که به ما می گفت تا به دنیا به کلی بی توجه باشیم صحیح نیست. این دیدگاه، که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بیش تر مطرح می شد، از مسلمانان می خواست که به فکر تولید و افزایش سرمایه نباشد و نسبت به جهان بیرونی بی اعتنا باقی بمانند.
الکاد لعیاله کالمجاهد فی سبیل الله
کسی که برای اداره زندگی خانواده اش تلاش می کند، مانند کسی است که در راه خدا جهاد می کند(4)، واضح است که جهاد در راه خدا بالاترین کاری است که مسلمان می تواند انجام دهد. حدیث، به تصریح، می گوید که تلاش در راه اداره زندگی مانند جهاد در راه خدا است.
روایات متعددی دیگری نیز در کاراست که به ارزش های کار اشاره می کند. از جمله بوسیدن دست کارگر از جانب پیامبر (ص). پرسش آن است که چرا حضرت رسول (ص) دست کارگر را بوسه می زند؟ پاسخ را باید در اهمیت نقش تولید جستجو کرد. تولیدی که خود نقشی مهم در ارزش و اعتبار بخشی به ملل مسلمان ایفاء می کند. بنابراین آن دیدگاه عوامانه ای که در بین مسلمان ها منتشرکرده اند و مسلمان ها را از تلاش و کوشش باز داشته اند، اساساً با مبانی دینی سازگاری ندارد.
خداوند در قرآن می فرماید:
این سوره یعنی سوره سبأ آیه 15 می فرماید:
لقد کان لسبافی مسکنهم ایه جنتان عن یمین و شمال کلوا من رزق ربکم و اشکرواله بلده طیبه ورب غفور
پرسش آن است که چرا حضرت رسول (ص) دست کارگر را بوسه می زند؟ پاسخ را باید در اهمیت نقش تولید جستجو کرد. تولیدی که خود نقشی مهم در ارزش و اعتبار بخشی به ملل مسلمان ایفاء می کند
همانا برای قوم سبا درمحل سکونتشان نشانه ای (از قدرت و رحمت خدا) بود، دو تا بوستان از جانب راست و چپ (مسکنشان بود، به آنها گفتیم) از روزی پروردگارتان بخورید و او را سپاس گزارید. شهری است پاکیزه و پروردگار آمرزنده.(5)اینکه خداوند در مساکین و خانه های قوم سبأ یک آیه و نشانه ای قرارداد به چه معنا است؟ یمین و شمال آنها را مانند بهشت قرارداد. به دو طرف مراجعه می کردند و می دیدند که جنت است. منظور از بهشت یعنی باغ های سرسبز و خرمی که قوم سبأ از آنها برخوردار بودند. خداوند در ادامه آیه می فرماید "کلوا من رزق ربکم" (از روزی پروردگارتان بخورید). به عبارت دیگراز این دنیای آبادی که خداوند برایتان قرارداده است منتفع شوید؛ ولی توجه داشته باشید که، به رغم تلاش شما و اهمیت آن، رزق از طرف پروردگار است. "واشکرواله"، در ادامه آیه، به آن اشاره دارد که حال که روزی را از طرف خدا دانستند نوبت به سپاسگزاری از حضرت حق می رسد؛ به این معنا که شکر خداوند در واقع صرف نعمت در مسیرخودش است. پس از استفاده از نعمت در جایگاه خودش به معنای شکر نعمت است. "بلده طیبه و رب غفور" به معنای شهری پاک و طیب و پروردگاری بخشنده است. به این ترتیب، مطابق این آیه شریفه، از یک طرف آنها اهل تلاش و کار و تولید و سرمایه گذاری هستند و ازطرف دیگرخداوند نسبت به این ملت که کوشا و اهل تولیدند مهربان و بخشنده است.
نگاهی به این آیه نشان می دهد که تا چه میزان خداوند دنیا را زیبا ترسیم می کند؛ یعنی دنیایی آباد و با عزت برای ملتی که با عزت هستند امری صحیح و مناسب است. بنابراین بی اعتنایی به دنیا به معنای آن است که انسان دنیا را هدف خود قرارندهد نه آنکه از آبادی دنیا صرف نظر کند.
در روایتی دیگر، از یکی از ائمه (ع)، راوی از حضرت معنای زهد را می پرسند، آن معنا از زهد که بعضاً در جامعه ما برداشت می شود و مطابق آن، در مثل، کسی که بی اعتنایی به دنیارا پیشه کرده است و لباس های مندرس بر تن می پوشد زاهد شناخته می شود با پاسخ امام سازگار نیست. حضرت زهد را به گونه ای دیگرمعنا می کنند. (لیس زهد أن لاتملک شیئاً بل أن لا تملک شیء). براین اساس زهد به آن نیست که دنبال تولید و سرمایه نباشیم و تلاشی در این مسیر، برای ارتقاء وضع دنیایی خود، انجام ندهیم؛ بلکه زهد این است که چیزی مالک ما نباشد؛ یعنی این که انسان دنیا را داشته باشد و مالک دنیا باشد تا در جایی که لازم است بتواند آن را انفاق و ایثار کند و از آن بتواند بگذرد. نه اینکه از دنیا برخوردار نباشد.
نقل می کنند که عارفی در باب مرحوم نراقی شنید که وی عارف، صوفی و زاهد است. برآن شد که برود و احوالات وی را، که آوزاه اش دنیا را فراگرفته بود، از نزدیک ببیند. وقتی به فضای زندگی مرحوم نراقی وارد شد دید نراقی از زندگی خوبی برخوردار است و وضعیت بسیار مرفهی دارد. و خدمت گذاران فراوانی در اختیارش هستند. ازمرحوم نراقی پرسید با وجود این همه امکانات دنیوی شما چطور عارف و زاهد هستید؟ مرحوم نراقی در جواب گفتند: مردم ازحسن نیت خود این القاب را به من داده اند؛ من این گونه نیستم. روزگاری گذشت تا این که روزی همین درویش، که قبلاً خدمت نراقی رسیده بود، به مرحوم نراقی پیشنهاد داد که با هم به سفر کربلا بروند. به وقت حرکت از مرحوم نراقی پرسید سفارش و توصیه ای به اهل خانه ندارید نراقی پاسخ داد که نه من همه کارها را انجام داده ام! درویش، در میانه راه، یادش آمد که کشکول خود را در خانه نراقی جا گذاشته است. به مرحوم نراقی گفت من کشکولم را جا گذاشته ام بروم آن را بیاورم؛ بعد از آن می توانیم به راه خود ادامه دهیم. مرحوم نراقی پاسخ داد من برای رفتن به زیارت امام حسین (ع) همه دنیا را جا گذاشته ام.
مقصود آن که این فرد به آن کشکول تعلق و وابستگی داشت؛ در حالی که مرحوم نراقی نسبت به همه آنچه که بابت آن زحمت کشیده بود و تولید کرده بود و اندوخته بود اصلاً وابستگی نداشت؛ پس به راحتی توانست آنها را در راه خدا تقدیم کند.
جایگاه مبحث تولید ملی در اندیشه اسلامی
رویکرد به مقوله تولید ملی به معنای دنیامداری نیست؛ بلکه به معنای عمران دنیا است که خود در زمره بالاترین تکالیف شرعی و الهی جای می گیرد. مهم آن است که آدمی به دنیا تعلق و وابستگی نداشته باشد نه آنکه نسبت به آبادانی آن بی تفاوت پیشه نماید.هم چنان که آمد ضرورت مبحث تولید ملی را می توان از آیات شریفه قرآن استفاده نمود و تأکید بر این حوزه را این دستورالعمل را از درون نصوص دینی می توان دریافت کرد. بنابراین بحث تولید ملی تکلیفی الهی است که بر دوش امت اسلامی قرار گرفته است. از جمله آثار مثبت این تکلیف الهی آن است که مسلمانان، در صورت عمل به آن، از لحاظ اقتصادی خود را به حدی خواهند رساند که نیازی به بیگانگان نخواهند داشت. در واقع امروزه در دنیا قدرت های استعماری به شیوه های گوناگون در صدد سلطه و استعمار گران را بربندیم. یکی از این راه ها مسئله نیاز مندی های اقتصادی است، ملتی که از لحاظ اقتصاد محتاج است در سر میز مذاکره بر سر مسائل سیاسی نیز مجبور به اعطای امتیاز به بیگانگان می گردد. این واقعیت نشان گرآن است که چگونه توسعه اقتصادی به استقلال سیاسی کمک می نماید. توسعه اقتصادی در مسیر توسعه علمی نیز نقش مشابهی را برعهده دارد و زمینه ساز شکوفایی علمی نیز می گردد و ارتقای علمی جهت فتح دروازه های علمی دنیا منوط به این است که نیازمندی های اقتصادی خود را بتوانیم خود پاسخگو باشیم. در قرآن کریم هم در این زمینه آیاتی داریم.
زهد به آن نیست که دنبال تولید و سرمایه نباشیم و تلاشی دراین مسیر، برای ارتقاء وضع دنیایی خود، انجام ندهیم؛ بلکه زهد این است که چیزی مالک ما نباشد؛ یعنی این که انسان دنیا را داشته باشد و مالک دنیا باشد تا در جایی که لازم است بتواند آن را انفاق و ایثار کند و از آن بتواند بگذرد.
هم الذین یقولون لاتنفقوا علی من عند رسول الله حتی ینفضوا و لله خزائن السموات و الارض و لکن المنافقین لایفقهون.
اینها همان مردم بدخواهند که می گویند براصحاب رسول انفاق مال مکنید تا از گردش پراکنده شوند در صورتی که خدا را گنج های زمین و آسمانها است لکن منافقان درک آن نمی کنند.(6)
براساس این آیه شریفه خداوند متعال روش و سیاست حاکم بر نظام سلطه را تبیین می کند. بر این اساس نظام سلطه سعی می کند ملت های زیر سلطه را نیازمند و محتاج نگه دارد. تبیین دیگر این که ملت های زیر سلطه اگر نیازمند باشند از مواضع استقلالی و اعتقادی خود عدول می کنند. البته آیه در باب منافقین است؛ ولی نگاهی کلی را به مستکبران و برخورداران از سلطه می افکند پس از توضیح رویکرد منافقین خداوند، به ملت های مسلمان راهکار و پاسخ می دهد و آنها را به سمت سیاست های کلان و مهم سوق می دهد و می فرماید: ولله خزائن السماوات و الارض؛ یعنی همه خزائن السماوات و الارض؛ یعنی همه خزائن آسمان ها و زمین دست خدا است. نتیجه آنکه اگر اهل تلاش و کوشش باشیم، به لطف حضرت حق، می توانیم از منابع الهی بهره مند شویم.
رویکرد به مقوله تولید ملی به معنای دنیامداری نیست؛ بلکه به معنای عمران دنیا است که خود در زمره بالاترین تکالیف شرعی و الهی جای می گیرد. مهم آن است که آدمی به دنیا تعلق و وابستگی نداشته باشد نه آنکه نسبت به آبادانی آن بی تفاوت پیشه نماید.
این آیه شریفه چند پیام برای ما دارد:
اولاً این که نظام سلطه راضی نمی شود؛ مگر این که یک ملت از آرمان های خود دست بردارد.
دوم اینکه هیچ ملتی به جایگاه استقلال فکری و ارزشی دست پیدا نمی کند؛ مگر این که بی نیاز از بیگانگان و بی نیاز ازمخالفان ارزش هایش باشد.
سوم اینکه نظام سلطه ملت ها را مجبور به حرکت در مسیر خود با استفاده از ابزارهای مالی می کند. بنابراین به دست آوردن سرمایه از نظام سلطه مسیری انحرافی است و کشورهایی که با نظام سلطه کنار می آیند تا ازسرمایه آنها استفاده کنند راه به جایی نمی برند. به این ترتیب ملت باید خود برای به دست آوردن مواهب دنیوی قیام کند.
چهارم آن که ما باید خود زمینه به دست آوردن خزائن آسمان ها و زمین را برای خود فراهم کنیم. امری که منوط به تولید دانش و مدیریت صحیح و گسترش تولید ملی است. به زبان دیگر این ملت ها هستند که باید این مسیر را طی کنند.
مفهوم سرمایه
نکته مهم دیگر آن که مفهوم سرمایه، در ادبیات قرآن، مفهومی عام است و فراتر از سرمایه های مادی سرمایه های انسانی را نیز شامل می شود. توضیح بیش تر آن که یک بخش از سرمایه، سرمایه های مادی است. در این بخش باید از منابع ملی، که خدا در اختیار ملت ایران قرارداده است، بهره برگیریم. اما در کنار سرمایه های مادی ما سرمایه های مهم انسانی نیز داریم. نیروی انسانی مؤمن و تحصیل کرده که هم اکنون در اختیار ملت ایران است سرمایه بسیارمهمی است که باید قدر آن را دانست. قرآن کریم هم به این مطلب اشاره دارد که سرمایه انسانی بسیار مهم تر از سرمایه مادی است؛ چرا که سرمایه انسانی است که سرمایه مادی را برای ما به وجود می آورد و حفظ می کند و تولید ملی را برای ما تحقق می بخشد. مثلاً وقتی قرآن می فرماید: آیا دانا با نادان مساوی است، این بیان، درواقع، بیانگراهمیت فوق العاده سرمایه انسانی است. خداوند، هم چنین، می فرماید:
یرفع الله الذین امنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات.
خدواند کسانی را که ایمان آورده اند و کسانی را که علم به آنان داده شده درجات عظیمی می بخشد.(7)
پرواضح است که بر اساس این آیه حضرت حق برای اهل علم و ایمان ارزش قائل شده است و به آنها درجاتی داده است. اینها همه بیانگر ارزشمند بودن سرمایه های انسانی است.
به باور بنده، بر اساس آنچه آمد، فرمایش مقام معظم رهبری در مورد حفظ سرمایه ها ناظر به حفظ سرمایه های انسانی نیز هست و رویکرد ایشان به حمایت از سرمایه ها بیانگر نگاهی است فراگیر که به دو حوزه سرمایه های انسانی و مادی نظر دارد.
پینوشتها:
1- قرآن کریم: نساء، 5.
2- قرآن کریم: هود، 61.
3- قرآن کریم: ملک، 15.
4- بحارالانوار، ج103، ص12.
5- قرآن کریم: سبا، 15.
6- قرآن کریم: منافقون، 7.
7- قرآن کریم: مجادله، 11.
* مدیر مرکز فرهنگ و قرآن پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}