نویسنده: دکتر مهدی رجایی نیا*
 

این نوشتار به بررسی وضعیت تولید در ایران اختصاص دارد. به باور نویسنده تولید، در اندیشه اسلامی، تابعی از مصرف صحیح است. هم چنین وی توضیح می دهد که مثلث سه ضلعی تفکر، علم و ایمان زمینه ساز رشد تولید، در معنای صحیح کلمه است.

واژگان کلیدی: مصرف، تولید، نگاه اسلامی، تورم و...

نام گذاری امسال ذیل عنوانی اقتصادی بیانگر اهمیت این گروه از مباحث در نگاه مقام معظم رهبری است. به لحاظ اهمیت موضوع، طبعاً، یکی از مهم ترین تلاش ها در این زمینه تبیین دیدگاه های اسلام در ارتباط با این مقوله است. ذیلاً به برخی ازمباحث حایزاهمیت در این حوزه از منظراسلام می پردازیم. وقتی ما از اقتصاد اسلامی سخن می گوییم، چه در حوزه ی مصرف چه در حوزه ی تولید، حتماً باید توجه داشته باشیم که مباحث باید ناظر به رفع معقول نیازهای انسان باشد و پاسخ گویی به نیازهای انسانی در آن مطرح گردد.

الگوی تولید تابع الگوی مصرف در اسلام

از نظراسلام، تولید تابع مصرف است. انسان ها، که با هدف دستیابی به کمال و سعادت خلق گردیده اند، نیاز به معیشت و اقتصاد دارند و نیازهای معقول و مورد نیازشان در حوزه ی مصرف باید تأمین شود. هم از این روی در بحث های قرآنی در می یابیم که بر ویژگی های مصرف تأکید گردیده است. مواردی نظیر آن که مصرف ما باید از موال حلال باشد و یا نوع رابطه ای که در ارتباط با کالا با یکدیگر برقرار می کنیم باید رابطه ای شرعی حلال باشد بیانگر توجه به مقوله مصرف است. در حوزه ی مصرف قرآن تأکید دارد که انسان نباید مرتکب گناه اسراف شود و لازم است که مصرف معقول باشد.از دیگر ویژگی های حوزه مصرف در اندیشه اسلامی آن است که مطابق این اندیشه انسان کمال یافته، فی الواقع، انسانی است اهل انفاق؛ یعنی انفاق بخش مهمی از مصرفش را شکل می دهد. کار ویژه انفاق، به نوعی، خدمت رسانی به جامعه اسلامی و اقشار ضعیف آن است.
مواردی که آمد برخی از ویژگی های الگوی مصرف را در اسلام نشان می دهد و سرنوشت حوزه مصرف را در نگاه اسلامی بیان می دارد. اگر ما به این ویژگی ها توجه داشته باشیم و الگوی مصرف را در اندیشه اسلامی در یابیم، می توانیم، از طریق آن، الگوی تولید را نیز شناسایی کنیم؛ چه آن که، هم چنان که در آغاز نوشتار توضیح داده شد، به نظر ما الگوی تولید تابع الگوی مصرف در جامعه اسلامی است و تولید یک هدف نهایی نیست. نکته آنجاست که اگر ما در اقتصاد اسلامی تولید محور بشویم ممکن است مصارف کاذب را دامن بزنیم. به عبارت دیگر در چنین وضعیتی بیم آن می رود که انگیزه ما در اولویت بخشیدن به تولید نوعی مصرف گرایی را نتیجه بخشد.
از نظراسلام، تولید تابع مصرف است. انسان ها، که با هدف دستیابی به کمال و سعادت خلق گردیده اند، نیاز به معیشت و اقتصاد دارند و نیازهای معقول و مورد نیازشان در حوزه ی مصرف باید تأمین شود.

تعادل میان منابع و نیاز

به نظر ما آنچه خداوند متعال برای بشر قرارداده است هم اندازه با نیاز بشر است و مصرف معقول آدمی را پاسخ می گوید. مشکلات از زمانی شروع می شودکه ما نیازهای کاذب را دامن می زنیم. اینجا است که مسئله پیش می آید؛ چرا که معلوم نیست این میزان از منابع پاسخگوی نیازهای کاذب ما باشد. علاوه براین مصرف بی حد و حصر کار صحیحی نیست و موجبات خرابی زمین را فراهم می آورد. هم اکنون بسیاری از متفکران در جهان بحران ناشی از مصرف زدگی را شناخته اند و نسبت به عواقب گسترش این فرهنگ هشدار داده اند. واقعیت آن است که نوع فعالیت های بشر و دامن زدن به مصرف لجام گسیخته، تولید بیش از حد و انبوه را در بسیاری از کشورها سبب شده است فشار سنگینی را بر دوش کره خاکی نهاده است. این فشار در حوزه های مختلف قابل شناسایی است: از استخراج بی رویه منابع تجدید ناپذیر گرفته تا تخریب محیط زیست، همه و همه، محصول چنین وضعیتی است. این روند منجر به فروپاشی می شود و انسان را به اضمحلال می کشاند در قرآن مجید از مبحث "فساد در ارض" یاد شده است. طبعاً این مصطلح قرآنی در جای خود باید بحث شود و تفسیرگردد؛ با این حال نباید فراموش کنیم که این مفهوم بسیارمهم است و می تواند به مثابه مفهومی راه گشا در حوزه ادبیات علوم انسانی امروز ما مطرح گردد.
وقتی ما از اقتصاد اسلامی سخن می گوییم، چه در حوزه ی مصرف چه در حوزه ی تولید، حتماً باید توجه داشته باشیم که مباحث باید ناظر به رفع معقول نیازهای انسان باشد و پاسخ گویی به نیازهای انسانی در آن مطرح گردد.
پس وقتی ما از اقتصاد اسلامی سخن می گوییم، چه در حوزه ی مصرف چه در حوزه ی تولید، حتماً باید توجه داشته باشیم که مباحث باید ناظر به رفع معقول نیازهای انسان باشد و پاسخ گویی به نیازهای انسانی در آن مطرح گردد.
حتی رویکرد به رشد بی رویه نیز صحیح نیست؛ فرض کنید همه مردم دنیا تصورشان این باشد که باید رشدهای بی رویه اقتصادی ایجاد شود. حاصل کار چه خواهد بود؟ آیا جز این است که کره ی خاکی و نسل آتی دچار بحران هایی بسیار پیچیده خواهند شد. این خطر وقتی بیشتر آشکار می شود که این نرخ های رشد گسترده مبتنی گردد و بازی های مالی ذیل نظامات پولی. در واقع وقتی که سیستم های اقتصادی می خواهند بر اساس افزایش پول، نرخ رشد را افزایش دهند بذر بحران افکنده می شود. نگاهی به بحران اقتصادی جاری این وضعیت را نشان می دهد. پمپاژ پول به اقتصاد جهانی و جذب این پول ها در قالب بازارهای مالی کاذب که تأسیس آنها به دلیل ایجاد قدرت جذب بیشتر برای پول در جریان و از بین بردن خطرتورم بود منشأ شکل گیری بحران فعلی است.
به عبارت دیگر هدف اصلی رشد کلان اقتصادی بود و ابزار اصلی جهت عملیاتی سازی این هدف، ایجاد و گسترش پول در سطح بین المللی گردید. برای آنکه این پول ها اقتصادهای ملی را منهدم نکند و تورمی گسترده دامنگیر آنها نشود به ایجاد بازارهای مالی، زمینه ای برای جذب پول های گسترده ای فراهم آمد که با هدف افزایش رشد ایجاد شده بود. حاصل آنکه ما شاهد شکل گیری زنجیره هایی از معاملات کاذب در بازارهای مالی گردیدیم. معاملات که نوعی سرمایه گذاری کاذب را سبب می شد و پشتوانه ای واقعی، هم اندازه با حجم خود، نداشت. این مشکل در نهایت به تولید بحرانی ختم شد که دامنگیراقتصاد غرب گردید.
ما باید مراقب باشیم که این تجربه خطا را در اقتصادمان مرتکب نشویم. از این روی دامن زدن به رشد بی رویه را صحیح نمی دانم؛ البته مخالف رشد اقتصادی نیستم بلکه رشد معقول یا بهینه را مناسب می دانم.

ابتنای الگوی تولید مطلوب بر الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت

تولید ملی ما باید مبتنی بر الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت شکل بگیرد؛ الگویی که مقام معظم رهبری، به آن اشاره کردند. پیشرفت، در قالب الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، چهار حوزه را شامل می شود: عرصه فکر، عرصه علم، عرصه معنویت و عرصه زندگی. ما باید بینیم وضعیت رویکرد به تولید ملی در هر یک از این چهارعرصه چگونه است.
ما برای سال ها در این کشور تولید داشته ایم؛ ولی همیشه تولید چند ضعف داشته است. ذیلاً به برخی از این عوامل اشاره می کنیم:
یکم؛ تولید ما مبتنی بر واردات بوده است. این واردات به ویژه در حوزه تکنولوژی اتفاق می افتاده است؛ دوم؛ تکنولوژی های وارداتی معمولاً چند نسل از تکنولوژی های مدرن دنیا عقب بوده اند (غربیان معمولاً بالاترین سطح از تکنولوژی شان را به راحتی به ما نمی دادند و نسل های قدیمی تر تکنولوژی های موجود را به ما می دادند)؛ لذا می بینیم که، علی رغم همه حمایت هایی که از تولید به عمل می آمد باز در عرصه ی رقابت جهانی دچار مشکل می شدیم و تولیدات صنعتی ما در بازار رقابت کمتر موفق ظاهر می شدند. این در حالی اتفاق می افتاد که ما از انرژی ارزان برخوردار بودیم و به صورت نسبی نیروی کار در دسترس مان نیز ارزان تربود.
با لحاظ آنچه آمد باید گفت که لازم است تحولی در نظام صنعتی و تولیدی ما رخ دهد؛ تحولی که باید بر اساس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت اتفاق بیفتد. یکی از محورهای چنین تحولی آن است که تولید مبتنی بر تفکر اتفاق بیفتد. تفکر، در کنار علم، چرخش به سمت تولید مبتنی بر نوآوری و خلاقیت را سبب می شود؛ چه آنکه نگاه خلاقانه و نوآورانه از ترکیب تفکر و علم برمی خیزد.
چنین رویکردی به تولید فن آوری در کشور منجر می شود. اگر ما به این توان دست پیدا کردیم چه بسا در برخی از زمینه ها تولیدی کاملاً رقابتی را در سطح جهانی ارائه دهیم و حضوری جدی در برخی از بازارهای بین المللی به دست آوریم. این دو، تفکر و علم، اگر با رکن سومی به نام ایمان همراه شوند در تولید موفقیت نصیب ما می شود. نکته آنجا است که اگر بخواهیم بهره وری را افزایش دهیم باید به گسترش رفتار جهادی در عرصه تولید همت گماریم.
کار همراه با ایمان، در مقایسه با کار فارغ از ایمان موفقیت بیش تری را به همراه می آورد. واقعیت آن است که ایمان به تزریق اخلاق و وجدان در فرآیند تولید منجر می شود و روابط فیمابین کارگر و کارفرما را بر پایه ارزش ها و اصول والای الهی تعریف می کند.
به عنوان نمونه، ذیل چنین رابطه ای، کارفرما به کارگر به چشم یک ابزار نگاه نمی کند؛ بلکه وی را بنده خدا می بیند و به کمال رسانی وی را مسئولیّت خود می شمارد. طبعاً چنین کارگری نیز، در چنین شرایطی، تمام همت خود را مصروف بهبود محصول تولید می کند. به این ترتیب ایمان قادر به ایجاد انقلابی در روابط تولید و ارتباطات پیرامون فرایند تولید است. شکل گیری رفتار جهادی در چنین فضایی میسر میشود. حاصل چنین رویکردی، در ابعاد ملی، تحقق ایجاد اقتصادی و پیشرفت مبتنی بر عدالت است.
تحقق سه عنصر پیش گفته (تفکر، علم و ایمان) پیشرفت های مهمی در عرصه تولید رخ خواهد داد. نقش دولت، در این میان، حمایت از شکل گیری مثلث پیش گفته است. حمایت مؤثر دولت از سه ضلع این مثلث راه حل گسترش موثر و بهینه تولید است. گسترشی که به حضور ایران در بازارهای جهانی کمکی شایان توجه نماید.
پر واضع است که در حمایت از تولید باید به کنترل واردات روی آورد. ما در برنامه های چهارم و پنجم محدودیت های کمی را بر واردات برداشته ایم؛ یعنی دولت نمی تواند به اعمال محدودیت بر واردات یک کالا یا اعمال محدویت بر حجم واردات یک کالا بگذارد؛ آنچه برای دولت ممکن است مدیریت واردات بر اساس اعمال تعرفه است.

آسیب شناسی تولید در ایران

در ادامه به توضیح برخی از چالش های پیش روی تولید در ایران می پردازیم:

یکم؛ وضعیت سود بانکی؛

یکی از واقعیت ها که ما با آن مواجه ایم نرخ بالای سودهای بانکی است؛ باید پرسید که چگونه می توان نسبت به رونق یابی تولید در شرایطی امیدوار بود که مردم می توانند بدون هرگونه ریسک پذیری از طریق دریافت سود بانکی یا سود ناشی از خرید اوراق مشارکت های تضمین یافته و بی نام به منافع بیش تری نایل آیند. به نظر می رسد که وضعیت سود بانکی هم چون مانعی بر سر راه رشد تولید در ایران عمل کرده است.

دوم؛ وضعیت قوانین حاکم بر روابط کارگر و کارفرما:

نگاهی به روابط کارگر و کارفرما نشان می دهد که بخشی از مشکلات پیش روی رشد تولید به این حوزه بازمی گردد. این مسئله به ویژه در حوزه ی قوانین موجود میان این دو قابل طرح و بررسی است. به نظرمی رسد که بدون توجه به این عرصه نمی توان متوقع رشد و گسترش تولید بود.

سوم؛ مبحث کنترل واردات:

پر واضع است که در حمایت از تولید باید به کنترل واردات روی آورد. ما در برنامه های چهارم و پنجم محدودیت های کمی را بر واردات برداشته ایم؛ یعنی دولت نمی تواند به اعمال محدودیت بر واردات یک کالا یا اعمال محدویت بر حجم واردات یک کالا بگذارد؛ آنچه برای دولت ممکن است مدیریت واردات بر اساس اعمال تعرفه است.
اکنون باید دوباره این بحث رامورد مطالعه قراردهیم که این مکانیزم تا چه حد مؤثراست و و پاسخگو واقع می شود.
ما شاهد شکل گیری زنجیره هایی از معاملات کاذب در بازارهای مالی گردیدیم. معاملاتی که نوعی سرمایه گذاری کاذب را سبب می شد و پشتوانه ای واقعی، هم اندازه با حجم خود، نداشت. این مشکل در نهایت به تولید بحرانی ختم شد که دامن گیر اقتصاد غرب گردید.

چهارم؛ وضعیت نرخ برابری ارزهای خارجی با پول ملی:

مسئله بعد هم مبحث نرخ ارز است. پرسش آنجا است که چه نرخ ارزی را ما باید در نظر بگیریم که به کنترل واردات و رشد تولید داخلی کمک بکند. در شرایط طبیعی به هر میزان که نرخ ارز افزایش یابد، ازیک سوی، کالاهای خارجی گران ترتمام می شود و، از سوی دیگر، صادرات به خارج افزایش پیدا می کند؛ البته تحقق این وضعیت یک شرط مهم دارد و آن اینکه در چنین شرایطی تورم صعود نکند. اگر تورم بی جهت بالا نرود، که دستیابی به این هدف هم مکانیزم ویژه خود رادارد، گران شدن نرخ ارز تولید داخلی را می تواند رونق بدهد؛ چه آنکه این وضعیت به گران شدن کالای خارجی می انجامد. جالب است که هم اکنون، به صورت روانی، مبحث نرخ ارز در کشور به صورت چراغ راهنمایی برای افزایش قیمت توسط تولید کنندگان در آمده است؛ گویا به محض آنکه نرخ ارز افزایش یافت تولی، در همه زمینه ها، باید افزایش یابد. در حالی که در نگاه اقتصادی افزایش نرخ ارز در برخی از مواقع به نفع تولید داخلی و جریان صادرات آن به خارج از کشور است. البته، هم چنان که آمد، این مسئله منوط به عدم رشد تورم در جامعه است.
پرسش آنجا است که چه نرخ ارزی را ما باید در نظر بگیریم که به کنترل واردات و رشد تولید داخلی کمک بکند. در شرایط طبیعی به هر میزان که نرخ ارز افزایش یابد، از یک سوی، کالاهای خارجی گران تر تمام می شود و، از سوی دیگر، صادرات به خارج افزایش پیدا می کند.

رشد تولید در گرو گسترش آگاهی های عمومی و افزایش کیفیت کالا

گسترش آگاهی های مردم در زمینه تولید ملی از جمله راه کارهای مهمی است که باید به آن اندیشید؛ حتی می توان گفت که یکی از مهم ترین پارامترها در جهت موفقیت در رشد تولید داخلی، گسترش آگاهی های عمومی در ارتباط با تولید از طریق فرهنگ سازی و کار فرهنگی است. از جمله ظرفیت های فرهنگی ما جهت انجام این مهم صدا و سیما، آموزش و پرورش و حوزه های علمیه است. از ظرفیت هایی از این دست به جد می توان در گسترش نگاه مردم به عرصه تولید استفاده کرد.
ممکن است این پرسش پیش کشیده شود که افزایش آگاهی های مردم عادی چگونه بر جریان تولید کشور تأثیر می گذارد؟ در پاسخ باید گفت که شیوه رویکرد مردم به کالای داخلی یکی از مهم ترین عوامل مؤثر بر سرنوشت تولید است؛ به این ترتیب اگر ما قادر به انتقال دغدغه های خود در باب تولید به مردم و تولید آگاهی عمومی در این ارتباط نگردیم طبعاً نمی توانیم به استقبال عمومی از کالاهای داخلی امیدوار باقی بمانیم.
کوتاه سخن آن که ما باید به مرحله ای از آگاهی عمومی دست یابیم که عموم مردم منافع دراز مدت اقتصادی کشور را دریابند و، به شیوه ای کمابیش آگاهانه، در تحقق این منافع مشارکت نمایند. طبعاً یکی از امکان های ما در انجام این مهم استفاده از دستگاه های فرهنگی جهت گسترش آگاهی های عمومی میان مردم در ارتباط با واقعیت های حوزه اقتصاد است. از سوی دیگر لازم است تا به گسترش پیوسته کیفیت کالاهای داخلی بیاندیشیم. پیش تر آمد در باب اهمیت ایجاد خلاقیت و نوآوری در تولید کالا مباحثی ارائه گردید. اکنون این مطلب را اضافه می کنیم که گسترش کیفیت کالا باید در کنار گسترش آگاهی های عمومی اتفاق بیفتد. در واقع مهم آن است که رفتار مصرفی عموم مردم به سمت حمایت از کالای داخلی سوق بیابد و مردم علاقه مند به خرید از تولید کنندگان داخلی شوند. این زمانی اتفاق می افتد که مردم نسبت به گسترش منافع خود در صورت حمایت از کالای داخلی ایمان بیاورند و متوجه ارتباط این دو، دست کم در درازمدت گردند. اگر این تفکر برای مردم ایجاد شود که ما، همگی، مسافران یک کشتی هستیم و سرنوشت مان به همدیگر گره خورده است بسیاری از مشکلات برطرف خواهد شد. طبعاً گسترش آگاهی هایی از این دست به سادگی و فارغ از انجام مطالعه میسر نیست و جهت تحقق آن باید به بررسی و ارائه راه کارهای مناسب در حوزه ی مطالعات فرهنگی روی آورد.

پی‌نوشت‌ها:

* رئیس پژوهشگاه بین المللی المصطفی

منبع:دکتر مهدی رجایی نیا رئیس پژوهشگاه بین المللی المصطفی (1391) خرد نامه همشهری شماره 96 کاری از گروه مجلات همشهری