نویسنده : مصطفی دلاور پوراقدم



 
یکى از شاخص‏ها و مختصات محیط امنیت خارجى جمهورى اسلامى ایران، افزایش گروه‏هاى تروریستى و منازعات مسلحانه فرقه‏اى است، بطورى که برخى گروه هاى فرقه‏اى با سازمان دهى تشکّل‏هاى سیاسى نظامى سلفى و بهره‏گیرى از تفکر جهادى، به صورت مستقیم در معادلات امنیتى منطقه وارد شده‏اند، که با بهره‏گیرى از شیوه ها و ابزارهاى مبارزاتى غیرقانونى؛ مانند عملیات‏هاى انتحارى، بمب گذارى، گروگان گیرى، قتل، سربریدن و پخش آن در اینترنت و حتى در برخى مواقع با مدیریت برخى اقدام‏هاى تروریستى مانند سازماندهى حوادث 11 سپتامبر، باعث شکل‏گیرى گویش هاى جدیدى در نظام بین‏الملل؛ مانند گفتمان جنگ با تروریسم شده‏اند،که این موضوع زمینه حضور نظامى امنیتى قدرت هاى برون سیستمى در مجاورت سرزمینى جمهورى اسلامى ایران را بوجود آورده است.
تحقق حداکثرى سیاست‏هاى دفاعى ایران 1404 و توسعه ضرایب امنیتى، بویژه در استان هاى مرزى، مستلزم شناسایى‏گروه هاى مسلحانه فرقه‏اى در محیط امنیت داخلى و خارجى و در گام بعدى، هم افزایى ظرفیت ساختارها و زیرساخت هاى امنیتى براى مقابله با تهدیدهاى احتمالى است. به همین منظور، متولیان امر بایستى از رویکرد امنیت پژوهى‏استراتژیک، ضمن آسیب‏شناسى شطرنجى چینش سازمان هاى تروریستى در لایه‏هاى امنیتى خاورمیانه، راهبرد منسجمى براى مقابله پیش‏گیرانه با تروریست ها و سازمان هاى مسلحانه فرقه‏اى را تبیین کنند.
مهم‏ترین سازمان هاى تروریستى واقع در محیط امنیت ملى جمهورى اسلامى ایران عبارتند از:

الف) سازمان القاعده

سازمان القاعده، مهم‏ترین گروه مسلحانه افراط گراى فرقه‏اى در سطوح منطقه‏اى و بین‏المللى است، بطورى‏که در مقاطع زمانى مختلف توانسته بر چارچوب هاى ذهنى، جهت گیرى ها و الگوى امنیتى قدرت هاى فرامنطقه‏اى و جهانى تأثیر گذاشته و پس از حوادث یازده سپتامبر، موجب شکل‏گیرى گفتمان غالب جنگ با تروریسم شود، که پیش بینى مى‏شود، این سازمان تا سال هاى متوالى به عنوان یکى از پارادایم هاى حاکم بر روابط بین‏الملل و ابزار مداخله آمریکا در نظام هاى منطقه‏اى مطرح باشد.
القاعده در دوره اول فعالیت خود از دسته‏اى محلى به سازمانى جهانى با شبکه پیچیده عنکبوتى و بین‏قاره‏اى و در دوره دوم - که پس از حملات 11 سپتامبر را شامل مى‏شود - به سازمانى فرامنطقه‏اى با رویکردى منعطف و غیر متمرکز تغییر چهره داد.
پنج عضو شوراى رهبرى القاعده عبارتند از:
- اسامه بن لادن، مؤسس و رهبر سازمان؛
- ایمن الظواهرى، نفر دوم سازمان؛
- مصطفى احمد المساوى، مشهور به »شیخ سعید« مسئول امور مالى و ناشناس ترین عضو القاعده؛ زیرا اطلاعات سرویس هاى امنیتى در مورد او بسیار کم است؛
- ابو محمدالمصرى، مسئول امور تبلیغات، ضبط و انتشار پیام هاى ویدیویى بن لادن؛
مدحت المصرى، مشهور به »ابو خباب« فرمانده »گردان 55«، که وظیفه حراست از بن لادن را به عهده دارد. وى همچنین مسئول پیشین واحد تحقیقات و ساخت سلاح هاى شیمیایى است.
تاکنون شوراى امنیت با صدور قطعنامه‏هاى (2000) 1330، (2002) 1390، (2003) 1455، (2004) 1526، (2005) 1617، (2006) 1735 و (2008) 1822 تحریم‏هایى را علیه القاعده و شبه نظامیان طالبان در چارچوب فصل هفتم منشور ملل متحد اعمال کرده است.
القاعده با تفسیرهاى افراط گرایانه، سلفى و ارتجاعى، جهاد را در سه حوزه مبارزه با نیروهاى اشغالگر ناتو و آمریکا در منطقه، رژیم صهیونیستى و گروه‏هاى شیعه تعریف کرده است. به عبارتى، نوعى پارادوکس عقیدتى در میان سازمان القاعده وجود دارد، که در آن گروه هاى شیعه همسو با رژیم صهیونیستى به عنوان تهدید محاسبه مى‏شوند.
تأمین آسان منابع مالى اقدام‏هاى تروریستى القاعده از طریق تولید، قاچاق و فروش گسترده مواد مخدر و نیز اقدامات ناکافى و نامناسب و همچنین عدم توانایى دولت پاکستان براى مقابله با رشد افراط گرایى فرقه‏اى، بویژه در سه استان وزیرستان جنوبى، بلوچستان و سرحد، وجود فقر و بیکارى در منطقه، نبود نظارت کارامد بر جهت گیرى مدارس مذهبى پاکستان، نفوذ رو به گسترش وهابیون امارات و عربستان میان قبایل پاکستان و ترویج تفکرات سلفى گرى ضد شیعى در میان آنها، ضعف آشنایى‏نیروهاى آیساف و ایالات متحده با مختصات اجتماعى و سیاسى منطقه، نبود ثبات سیاسى امنیتى در پاکستان و افغانستان، عدم تبیین ترتیبات امنیتى منطقه‏اى براى دستیابى به یک پارادایم امنیتى مشترک براى مقابله با جرائم سازمان یافته، گروکشى برخى کشورها از طریق حمایت ابزارى از طالبان و ضعف هم افزایى مناسب زیرساخت هاى امنیتى مشترک منطقه‏اى، از مهم‏ترین دلایل رشد بنیادگرایى القاعده در ترتیبات منطقه‏اى و جهانى است.
القاعده، براساس آموزه هاى عملیات نامتقارن توانسته است با تشکیل پنج حوزه مجزا که هر کدام داراى ساختار رهبرى، عملیاتى و منابع مالى محلى مستقل هستند، به کار خود ادامه دهد، که عبارتند از:
الف) حوزه هند و پاکستان، به رهبرى »امین الحق"؛
ب) حوزه منطقه آسیاى مرکزى؛ شامل ازبکستان، چچن، گرجستان، جنوب چین و سینکیان به فرماندهى »طاهر یولداشیف«؛
ج) حوزه جنوب شرق آسیا؛ شامل اندونزى، مالزى و فیلیپین، که پیشتر »رضوان عصام الدین«، مشهور به »حنبلى« از سوى‏القاعده به سمت فرماندهى این حوزه انتخاب شده بود، ولى پس از دستگیرى وى در تایلند (اگوست 2002)؛ سرهنگ »سومیرو« مشهور به »ذوالقرنین« زمام امور را به دست گرفت؛
د) حوزه خاورمیانه و خلیج فارس؛ شامل عربستان، یمن، کویت، عراق، اردن، ترکیه و لبنان.
شعبه اول این حوزه؛ شامل »انصار القاعده در جزیره العرب« بوده و عنوانى است که هسته‏هاى سعودى القاعده براى خود برگزیده‏اند.
این سازمان در حمله انتحارى به ناو آمریکایى »کول« و نفتکش فرانسوى »لمبورگ« در سواحل یمن (اکتبر 2000 و 2002) دست داشته است.
شعبه دومِ این حوزه، صرفا بر عراق متمرکز شده و شامل دو تشکل زیر است:
جماعت توحید و جهاد« یا القاعده در سرزمین رافدین، که توسط »ابومصعب الزرقاوى« بنیان گذاشته شد.
جنبش انصار الاسلام« به رهبرى »ملا کریکار« در ایالت خود مختار کردستان عراق
شعبه سوم این حوزه نیز؛ شامل اردن، لبنان و ترکیه است که سه گروه زیر را در بر مى‏گیرد:
جنبش سلفیه اردنى«، به رهبرى »ابومحمد المقدسى«، که پدر معنوى الزرقاوى است و هم اکنون در زندان »السویقه« اردن است.
عصبه الانصار« لبنان، به رهبرى »عبدالکریم السعدى«، مشهور به »ابو محجن
جبهه اسلامى سواران شرق بزرگ« در ترکیه به رهبرى »حبیب آقداش
ه) حوزه مدیترانه؛ شامل یازده دولت اروپایى و آفریقایى (آلمان، فرانسه، بریتانیا، هلند، بلژیک، ایتالیا، اسپانیا، الجزایر، تونس، مصر، اردن، مراکش ولیبى) به رهبرى عبدالکریم المجاطى، مغز متفکر انفجارهاى دارالبیضاى مراکش.
یکى از کارویژه‏هاى نهادهاى امنیتى، اطلاعاتى، سیاسى و انتظامى، شناسایى پتانسیل‏ها و کانون‏هاى تنش‏زا در سطح منطقه‏اى از رویکرد امنیت ملى است.
مهم‏ترین ملاحظات جمهورى اسلامى ایران در قبال گسترش القاعده و سازمان‏هاى نزدیک به آن عبارتند از:
ارزیابى تحولات خاورمیانه، بیانگر رشد و گسترش القاعده و گروهک‏هاى تروریستى وابسته به آن؛ مانند لشگر طیبه و سپاه صحابه است، که در صورت ضعف برنامه‏ریزى منسجم و عدم تبیین اقدام‏هاى پیش‏گیرانه، مى‏تواند به گسترش تنش‏هاى مرزى، واگرایى منطقه‏اى، گسترش ایران هراسى، مداخله قدرت‏هاى برون سیستمى، فرامنطقه‏اى و تضعیف امنیت بومى پایدار منجر شود.
در این میان، عراق از کشورهایى است که به دلیل عدم وجود یک دولت مقتدر مرکزى، عدم مشارکت گروه‏هاى سنى در ساختار قدرت، رشد خزنده عقاید وهابیت، حضور اشغالگران و تمایلات فدرالیسم، زمینه‏هاى شکل‏گیرى و رشد سازمان‏هاى مسلحانه فرقه‏اى را دارد، که از مهم‏ترین این سازمان‏ها مى‏توان به القاعده عراق، انصار الاسلام و پژاک اشاره کرد.
از رویکرد امنیت ملى، برخى اهداف واشنگتن از اتخاذ این رویه عبارتند از:
انعکاس تصویر مجازى، خشن و غیر واقعى از جمهورى اسلامى ایران و بالتبع تضعیف نفوذ نرم ایران در فرایند سیاستگذارى خارجى؛
- ایجاد مانع در گسترش روابط دوجانبه میان جمهورى اسلامى ایران و برخى کشورهاى عرب منطقه، براى مثال یکى از مهم‏ترین اهداف واشنگتن براى تداعى حمایت‏هاى تسلیحاتى ایران از شبه نظامیان القاعده در افغانستان، بسترسازى براى‏تضعیف روابط دوجانبه تهران و کابل است. در همین رابطه واشنگتن در دیپلماسى رسانه‏اى خود به صورت متناوب همواره تبلیغ مى‏کند که جمهورى اسلامى ایران، نه تنها شبه نظامیان شیعى، بلکه افراط گرایان سنى را آموزش‏هاى چریکى‏داده و آنها را از طریق کویت، سوریه یا مرزهاى زمینى خود وارد عراق مى‏کند.
برخى مصادیق جنگ تبلیغاتى ایالات متحده با هدف تداعى ارتباط میان جمهورى اسلامى ایران با سازمان القاعده، عبارتند از:
- ادعاى »ژنرال دان مک نیل« فرمانده وقت ارتش آمریکا در 31 مى 2007 (10 خرداد 1386) مبنى بر آموزش شیوه‏هاى‏عملیات نامتقارن به نیروهاى القاعده در داخل خاک ایران؛
- ادعاى ایالات متحده در 17 آوریل 2007 و ناتو در ششم ژوئن و ششم سپتامبر 2007، مبنى بر توقیف محموله‏اى از تجهیزات نظامى ایران؛ شامل قطعات انفجارى و بمب هاى کنار جاده‏اى براى کمک به القاعده؛
ادعاى »نیکلاس برنز« معاون وقت وزیر خارجه آمریکا در مصاحبه با شبکه خبرى CNN مورخ سیزدهم ژوئن 2007، مبنى‏بر وجود مدارکى دال بر نقش سپاه پاسداران در قاچاق اسلحه براى القاعده؛
مایکل مک‏کونل مدیر اطلاعات ملى آمریکا در راستاى جنگ روانى تبلیغاتى واشنگتن علیه تهران در »گزارش سالانه ارزیابى تهدیدها« مورخ فوریه 2008 به »کمیته نیروهاى مسلح مجلس سنا« ادعا کرد: سه نفر از مهم‏ترین رهبران القاعده هم‏اکنون در بازداشت ایران هستند:
سعد بن لادن، پسر بن لادن و جانشین احتمالى وى،
سیف العادل،
عبدالله احمد عبدالله، مسئول امور مالى سازمان القاعده.
سیف العادل و احمد عبدالله، از طرف نهادهاى امنیتى اطلاعاتى آمریکا به دلیل رهبرى بمب‏گذارى سفارتخانه‏هاى ایالات متحده در کنیا و تانزانیا در سال 1998 که در آن نزدیک به 200 نفر کشته شدند، تحت تعقیب هستند.
- موفق ربیعى مشاور امنیت ملى عراق در آوریل 2008 اعلام کرد: برخى از ناآرامى‏هاى عراق توسط فرماندهان القاعده در ایران هدایت مى‏شود.
- ادعاى »رویان کروکر و دیوید پترائوس« در سومین گزارش خود به کنگره در آوریل 2008، مبنى بر »تجهیز، آموزش و تأمین تسلیحات« شبه نظامیان عراق توسط سپاه قدس، که متعاقب آن جرج بوش، رئیس جمهور وقت آمریکا، در یک گفتمان جدید براى اولین بار در سخنرانى دهم آوریل 2008 به صراحت جمهورى اسلامى ایران را هم ردیف تهدید القاعده در عراق معرفى کرد.
بررسى مصادیق فوق‏الذکر بیانگر این نکته است که ترفند جنگ تبلیغاتى ایالات متحده با ابزار تداعى ارتباط میان جمهورى‏اسلامى ایران و القاعده به یکى از اولویت‏هاى راهبردى عملیات روانى واشنگتن براى تنش‏زایى در روابط تهران با برخى کشورهاى همسایه تبدیل شده است.

ب) حزب کارگران کردستان ترکیه (پ.ک.ک)

بنیان‏هاى شکل‏گیرى »حزب کارگران کردستان ترکیه« در سال 1974 توسط »عبدالله اوجلان« و با تفکرات جدایى طلبانه مارکسیسم لنینیسم شکل گرفت و در سال 1978 نام (پ.ک.ک) را براى تشکیلات خود برگزید. هدف سیاسى پ.ک.ک، کردستان بزرگ و سوسیالیست از کردهاى شمال عراق، جنوب ترکیه، شمال شرقى سوریه و شمال غربى ایران است،که زیرمجموعه »سازمان هاى جدایى طلب« قرار مى گیرد.
عبدالله اوجلان در سال 1999 توسط نهادهاى اطلاعاتى ترکیه، آمریکا و اسرائیل هنگام خروج از سفارت یونان در کنیا دستگیر و به ترکیه انتقال یافت.
شیوه مبارزاتى این گروه به صورت »کمین و حمله غافلگیرانه«، »خرابکارى«، »شورش«، »آدم ربایى«، »ترور«، اعتراض و تظاهرات علیه دولت ترکیه است. این گروه، به منظور کاهش فشار افکار عمومى علیه اقدام‏هاى تروریستى خود، نام خود را در هشتمین کنگره حزبى به »کاداک« تغییر داد. پ.ک.ک از طرف اتحادیه اروپا و آمریکا به عنوان گروهى تروریستى معرفى‏شده است.
یکى از ویژگى‏هاى سازمان تروریستى پ.ک.ک سوءاستفاده از دختران، به ویژه در عملیات هاى نظامى است که تاکنون به مرگ بسیارى از آنان منجر شده است.

ج) پژاک

پژاک به عنوان شاخه ضدّ ایرانى حزب کارگران کردستان ترکیه (پ.ک.ک) در سال 2004 تأسیس شد و تمرکز آنان در ده مایلى مرز ایران در شمال عراق، واقع در کوه هاى قندیل (خارکوک) است.
مرامنامه این گروه تروریستى، به صورت تلفیقى از »ناسیونالیسم قومى و مارکسیسم لنینیسم« است، که در بهار 1384 اعلان موجودیت کرد.
پژاک، مکان ثابتى ندارد و در مرزهاى شمال غرب ایران به صورت گروه هاى تیمى فعالیت مى‏کند. این حزب اقدام‏هاى تروریستى خود را بیشتر در استان هاى مرزى کردستان، آذربایجان غربى، ایلام و کرمانشاه، شهرهاى مرزى خوى، سلماس و ماکو سازماندهى مى‏کند.
»عبدالرحمن حاج احمدى« متولد 1941 به عنوان رهبر این گروه، مقیم کلن آلمان است.
»رابرت بایر« افسر عملیاتى سابق سازمان اطلاعات مرکزى آمریکا در مصاحبه با نشریه اشپیگل و »سیمورهرش« در مصاحبه با نشریه نیویورکر، فاش کردند: آمریکا در چارچوب »طرح دلتا« ارتباطات نظامى، امنیتى و اطلاعاتى تنگاتنگى با گروه پژاک دارد و برخى اطلاعات را براى ضربه زدن به منافع جمهورى اسلامى ایران در اختیار این گروه قرار داده و به منظور سازماندهى و اثربخشى اقدام‏هاى مشترک علیه جمهورى اسلامى ایران، خواهان اتحاد راهبردى پژاک و پ.ک.ک. است.

د) انصارالاسلام

»انصارالاسلام« یا »جندالاسلام« فعالیت خود را در دسامبر 2001 از شهر حلبچه آغاز و هدف خود را ایجاد و گسترش »قانون شریعت« در ناحیه خودمختار کردستان و در نهایت کلّ عراق اعلام کرد، که بیشتر در سه استان کردنشین سلیمانیه، اربیل و دهوک متمرکزند. بنیان گذار و رهبر روحانى این گروه، ملا کریکار (نجم الدین فرج احمد) از سال 1993 به نروژ پناهنده شده است. رهبر عملیاتى این گروه در عراق را »عبدالله شفیعى« برعهده دارد. ابزارهاى مبارزاتى این گروه »عملیات انتحارى« یا انفجار اتومبیل بمب گذارى شده علیه »اتحادیه میهنى کردستان و سربازان نیروهاى ائتلاف است.
مهمترین اقدام‏هاى تروریستى منتسب به این گروه عبارتند از:
- بمب گذارى مقابل سفارت اردن در بغداد، به تاریخ هفتم اوت 2003؛
- بمب گذارى در مقرّ سازمان ملل، به تاریخ نوزدهم اوت 2003؛
- بمب گذارى در مسجد نجف، به تاریخ بیست و نهم اوت 2003؛
- بمب گذارى در اماکن مقدس شیعیان در کربلا و نجف، به تاریخ دوم مارس 2004.
برخى ملاحظات جمهورى اسلامى ایران در قبال گسترش ساختارى و فکرى انصارالاسلام در شمال عراق عبارتند از:
- یکى از آفندهاى روانى رسانه‏اى سازمان اطلاعات مرکزى آمریکا (سیا) براى شکاف سازى و ایجاد بى اعتمادى میان جمهوى اسلامى ایران و حکومت خودمختار کردستان عراق، اتهام زنى مبنى بر حمایت تهران از نفوذ عوامل اطلاعاتى نظامى‏به اربیل و سلمانیه براى کمک به نیروهاى وابسته به انصارالاسلام است.
- افزایش نشر آموزه‏هاى وهابیت در مجاورت مرزهاى شمال غرب جمهورى اسلامى ایران.
یکى از ابزارهاى وهابیون براى گسترش وهابى‏گرى در نوار حاشیه‏اى جمهورى اسلامى ایران؛ حمایت‏هاى مالى معنوى و فکرى از برخى گروهک‏هاى تروریستى و شبه نظامى است. در این راستا، منطقه خودمختار کردستان عراق از نواحى است که پتانسیل رشد و گسترش تفکرات وهابیت را دارد و کم توجهى به این موضوع مى‏تواند مقدمه شکل‏گیرى برخى تهدیدات نرم افزارى اعتقادى در استان‏هاى مرزى شمال غرب کشور شود.

ه) جندالشیطان

گروه تروریستى جندالشیطان، به عنوان شاخه القاعده ایران در استان بلوچستان پاکستان متمرکزند و براى عوام فریبى و مشروعیت بخشى به اقدام‏هاى تروریستى، نام جندالله را براى خود برگزیده اند. جندالشیطان در 27 آذر 1385 با ادعاى‏حمایت از طریق مطالبات اهل سنت، نام خود را به »جنبش مقاومت مردمى ایران« تغییر داد.
منابع مالى جند الشیطان از کمک هاى وهابیون به القاعده، اخاذى از طریق گروگان‏گیرى و خانواده گروگان ها، کمک هاى مالى برخى نهادهاى‏اطلاعاتى مخالف نظام جمهورى اسلامى ایران و قاچاق مواد مخدر، اسلحه و کالا تأمین مى‏شود.
سرکردگان شبکه القاعده در عراق از رابط هاى اطلاعاتى امنیتى گروه ریگى با سازمان تروریستى مجاهدین خلق هستند، بطورى که براساس اعترافات عبدالحمید ریگى، سازمان مجاهدین خلق از طریق پست الکترونیکى، آنان را از برخى اقدام‏ها و تحرکات نظامى جمهورى اسلامى ایران در مناطق مرزى آگاه مى‏کند.
عبدالمالک ریگى پس از پنج ماه فعالیت اطلاعاتى عملیاتى سربازان گمنام امام زمان و در یک مدیریت اطلاعاتى مقتدرانه، در چهارم اسفند 1388 در هواپیمایى که از دوبى عازم بیشکک بود، دستگیر و در سحرگاه 30 خرداد 1389 در محوطه زندان اوین به دار مجازات آویخته شد.

و) لشگر طیبه

لشگر طیبه، شاخه نظامى مرکز دعوت اسلامى است که در سال 1991 با حمایت فعال سرویس هاى اطلاعاتى نظامى پاکستان توسط »حافظ محمد سعید« تأسیس شد. هدف این گروه سلفى وهابى، استقلال »جامو و کشمیر« از هند و پاکستان است، که از زمان تقسیم شبه قاره هند در سال 1947 به هند ملحق شده است. این مرکز در سال 1998 از طرف سه استاد علوم دینى‏دانشگاه پاکستان، با نام‏هاى »حافظ محمد سعید، ظفر اقبال و عبدالله اعظم« در »استان کونار« پایه گذارى شد و از سال 1989 شاخه نظامى کشمیر را فعال کردند.
لشگر طیبه از لحاظ مرامنامه سیاسى، مبلّغ نگرشى از اسلام است که هندى و یهودى را دشمنان اسلام به شمار مى‏آورد. دولت هند، لشگر طیبه را به خاطر حمله تروریستى روز سیزدهم دسامبر 2001 به پارلمان هند مقصر شناخت و به دنبال آن در 13 ژانویه 2002، این تشکیلات از سوى ژنرال پرویز مشرف رئیس جمهور وقت پاکستان، به عنوان گروهى غیرقانونى و تروریستى معرفى شد، که به همین دلیل »حافظ محمد سعید« نام گروه خود را به »جماعت الدعوه« تغییر داد. لشگر طیبه پس از غیرقانونى شدن از سوى دولت، توسط »مولانا عبدالوحید کشمیرى« اداره مى‏شود و دفتر جدید خود را در »سرینگار«، پایتخت تحت کنترل کشمیر هند مستقر کرده، ولى همچنان رهبر روحانى آن حافظ محمد سعید است.
این جماعت با سه هزار دفتر و شعبه، تعدادى مدارس مذهبى و بیمارستان، مدعى است، که فعالیت خود را در امور خیریه متمرکز کرده است، بطورى که از طریق سازماندهى ستادهاى خیریه و کمک به زلزله زدگان اکتبر 2005؛ موفق شده نفوذ نرم خود را در مناطق قبیله اى کشمیر و مظفرآباد گسترش دهد.
مقرّ اصلى این گروه، مجتمعى پنج هزار نفرى با 125 هکتار وسعت در شهر هریدکه، حوالى لاهور است، که به مرکز طیبه معروف و داراى یک روزنامه هفتگى اردو زبان به نام »دعوت« و ماهنامه اى با عنوان »صداى اسلام« به زبان انگلیسى‏است.
اداره »کنترل دارایى هاى خارجى وزارت خزانه دارى« آمریکا از اکتبر 2001 نام این سازمان را در فهرست گروه هاى‏تروریستى خارجى قرار داده است. در ژانویه 2002 نیز پاکستان دارایى و اموال آنان را مسدود و توقیف کرد. نهادهاى‏اطلاعاتى آمریکا معتقدند: بخشى از »ساختار اطلاعاتى پاکستان« از این سازمان تروریستى حمایت مى‏کنند.

ز) سپاه صحابه

یکى از گزینه هاى القاعده براى گسترش عملیات هاى تروریستى، بهره‏گیرى از ظرفیت سپاه صحابه و نهضت طالبان پاکستان است.
سپاه صحابه در سال 1984 میلادى توسط روحانى سنى به نام »مولانا حق نواز جهنگوى« در شهر جهنگ (ایالت پنجاب) و در دوره ریاست جمهورى ژنرال ضیاء الحق که در سال 1990 به قتل رسید تأسیس شد و هدف خود را جلوگیرى از نفوذ آموزه هاى‏انقلاب اسلامى به شبه قاره هند معرفى و به منظور عملیاتى کردن اهداف خصمانه خود »لشگر جهنگوى« را تأسیس کرده است.
»احمد لدهیانوى« پس از ترور »ضیاء الرحمان فاروقى« به فرماندهى سپاه صحابه رسید.
سپاه صحابه ادعا دارد که پیرو دین پیامبر اکرم (ص) است و از این رو خود را سپاه صحابه مى نامد.
بسیارى از حوزه هاى علمیه اهل سنت ایالت هاى پیشاور، سیالکوت، فیصل آباد، جهنگ و پنجاب توسط این گروه اداره مى‏شوند.
مهم‏ترین اهداف این گروه تروریستى عبارتند از:
مقابله با آموزه هاى شیعى انقلاب اسلامى ایران؛
مبارزه با گروه شیعه تحریک جعفرى؛
حمله به شیعیان و ایرانیان مقیم پاکستان.

ح) سازمان مجاهدین خلق

گروهک تروریستى منافقین، نیز در زیرمجموعه گروه‏هاى تروریستى فرقه‏اى گنجانده مى‏شود؛ زیرا جریان شناسى و رفتارکاوى آنان بیانگر تلفیقى از آموزه هاى اسلامى و سوسیالیستى است، که بیانگر وجود تضاد عقیدتى سیاسى در ساختار تشکیلاتى این سازمان است.
اولین اقدام سازمان در اوضاع پرتلاطم روزهاى اولیه پیروزى، انقلاب اسلامى، اشغال محل »بنیاد پهلوى« واقع در خیابان ولیعصر (ساختمان وزارت بازرگانى فعلى)، ایجاد خانه هاى تیمى مخفى در سراسر کشور و جمع آورى اسلحه و مهمات و اختفاى آنها بود. همچنین در سطح وسیعى به جذب نیرو و عضوگیرى، بویژه از بین نوجوانان و جوانان مى پرداخت که به مرور با اتکاى به سلاح‏ها و مهماتى که در شرایط خاصّ پس از پیروزى انقلاب جمع آورى نموده بودند، مخالفت خود را با نظام جمهورى اسلامى، بویژه پس از کشف ماجراى جاسوسى محمدرضا سعادتى عضو مرکزیت سازمان و دستگیرى وى در حین ارائه اطلاعات طبقه‏بندى شده به مأمور امنیتى شوروى آشکار ساخت.
در 27 خرداد 1360، مجلس شوراى اسلامى به دلیل بى کفایتى، تشنج آفرینى و اقدامات غیر قانونى بنى صدر علیه امام، دولت و مجلس و نیز ناتوانى وى در اداره امور کشور، دو فوریت طرح عدم کفایت سیاسى بنى صدر را تصویب کرد. یک روز بعد در 28 خرداد سال 60، سازمان مجاهدین خلق »اطلاعیه سیاسى نظامى شماره 25« خود را صادر کرد و متعاقب آن اقدام هاى‏مسلحانه و ترورهاى گسترده منافقین از 30 خرداد 60 آغاز شد.
پس از مذاکرات مقدماتى رجوى و طارق عزیز در پاریس، وى در 17 خرداد 1365 وارد بغداد شد و متعاقب آن نیروهاى‏فریب خورده سازمان در »اردوگاه اشرف« مستقر شدند.
در حکومت خود خوانده گروهک منافقین در عراق، سازمان مجاهدین خلق، مینیاتورى از وزارتخانه هاى مختلف را ایجاد کرده بود، اما در این حکومت خیالى، در وسعت دوازده کیلومتر در ده کیلومتر - قرارگاه اشرف - تعداد بیش از 35 بازداشتگاه و زندان وجود دارد.
بنابراین، کارهایى مثل طلاق ها و ازدواج هاى اجبارى، جدا کردن فرزندان از مادران با هدف آماده سازى اعضا براى اقدام‏هاى تروریستى و جلوگیرى از وابستگى عاطفى آنان به خانواده، شستشوى مغزى با استفاده از ترفندهاى عملیات روانى، تهدید به کشتن فرزندان در صورت جدایى یا فرار اعضا از اردوگاه اشرف، محدودیت هاى شدید اطلاع رسانى و جلوگیرى از دستیابى اعضا به رسانه ها و اخبار واقعى، برخى اقدام‏هاى ضد بشرى درون سازمانى منافقین است.
منافقین بعد از سقوط صدام حسین نیز تلاش خود را براى تضعیف وحدت ملى عراق از طریق پشتیبانى و حمایت مالى از بقایاى حزب بعث، القاعده و ارتباط دهى با برخى فراکسیون هاى پارلمانى؛ همانند جبهه گفت‏وگوى ملى صالح المطلک ادامه دادند.
گروهک منافقین همواره با لابى گرى در سازمان هاى بین‏المللى اروپایى و کنگره آمریکا در جهت مقدمه سازى براى‏خروج نام خود از فهرست گروه هاى تروریستى برنامه‏ریزى مى‏کنند. به عنوان مثال »دادگاه استراسبورگ« به عنوان بالاترین مرجع قضایى اتحادیه اروپا در 23 اکتبر 2008 با ادعاى اینکه بلوکه کردن اموال و دارایى هاى سازمان مجاهدین خلق بر ادله و شواهد کافى مبتنى نیست، به رفع توقیف دارایى هاى منافقین رأى داد. این حکم چندى پس از آن صادر شد، که دادگاه استیناف بریتانیا دستور داد تا نام سازمان مجاهدین خلق از فهرست سیاه گروه هاى تروریستى آمریکا خارج شود.
حکم دادگاه استراسبورگ براساس مصوبه دسامبر 2006 و ژانویه 2007 شوراى اروپا، که عالى ترین نهاد سیاست‏گذارى اتحادیه اروپاست صادر شد، که در آن بر قرارگیرى سازمان مجاهدین خلق در فهرست گروه هاى تروریستى‏اتحادیه اروپا تأکید شده بود. به دنبال رأى دادگاه استراسبورگ، وزراى خارجه 27 کشور اتحادیه اروپا در نشست 26 ژانویه 2009 (7 بهمن 1387) در بروکسل در رویکردى متناقض با ادعاى مقابله با تروریسم، این گروهک را از »فهرست سیاه سازمان هاى تروریستى اتحادیه اروپا« خارج کردند.
پارلمان اروپا در 24 آوریل 2009 (4اردیبهشت 1388) نه تنها با صدرو بیانیه‏اى از دولت عراق خواست تا از اخراج اعضاى‏گروهک منافقین و یا بازگرداندن آنها به ایران به دلیل وجود خطر شکنجه و آزارهاى دیگر خوددارى کنند، بلکه در این بیانیه، از کشور عراق، ایالات متحده، سازمان ملل و صلیب سرخ جهانى تقاضا نمود، بستر اقامت قانونى درازمدت منافقین را فراهم کنند. همزمان بیش از 180 نماینده پارلمان بریتانیا در مى 2009 با ارسال نامه اى به باراک اوباما خواستار حذف نام سازمان منافقین از فهرست گروه هاى تروریستى ایالات متحده شدند.
در 17 ژوئن 2003 (خرداد 1382)، فرانسه 165 نفر از اعضاى رده بالاى این سازمان را در شهر کوچکى در حومه شمال غربى پاریس با نام »آورسرائیس« بازداشت کرد و 3/1 میلیون دلار پول آنان را به جرم پولشویى و تلاش براى حذف فیزیکى‏بخشى از اعضاى جدا شده خود مصادره نمود، ولى پس از رأى دادگاه استراسبورگ، اولین کشورى بود که آمادگى خود را براى دادن پناهندگى سیاسى به منافقین اردوگاه اشرف اعلام کرد.
نوع تعامل واشنگتن با گروهک منافقین مبتنى بر پارادوکس امنیتى سیاسى است؛ بطورى که به منظور عدم متهم شدن به حمایت از تروریسم و با استناد به »قانون ضد تروریسم و جریمه مؤثر 1996« نام این گروهک را در اکتبر 1997 در فهرست سازمان هاى تروریستى وزارت خارجه قرار داد و در چهاردهم اوت 2003، دفاتر سیاسى این گروه در واشنگتن را تعطیل کرد، ولى در عمل از اعضاى این گروه در »اردوگاه اشرف« حمایت هاى سیاسى، اطلاعاتى و لجستیکى مى‏کند. به عنوان مثال 150 نفر از قانونگذاران مجلس نمایندگان آمریکا در راستاى مهندسى آفندهاى روانى رسانه‏اى پارلمانى، در نوامبر 2002 خواستار خروج این سازمان از »فهرست گروه هاى تروریستى« شدند.
یکى از راهکارهاى دولت عراق، که از اول ژانویه 2009، کنترل اردوگاه اشرف را برعهده گرفته؛ انتقال و استقرار موقت منافقین به منطقه مرزى با عربستان، به نام »نقره السلمان« در صحراى غرب سماوه است.
دولت عراق با استفاده از دستگاه هاى پیشرفته و کاربست شیوه‏هاى بیومتریک؛ مانند شناسایى چشمى و انگشت‏نگارى، آمار منافقین مستقر در اردوگاه اشرف تا پایان سال 1387 را 3416 نفر ثبت کرده است.

نتیجه گیرى

یکى از ملزومات مدیریت استراتژیک امنیت نرم، بویژه در استان‏هاى مرزى؛ رصد، اولویت بندى و تهدیدسنجى آفندهایى‏هستند که از جانب برخى سازمان هاى تروریستى فرقه‏گراى مستقر در محیط امنیت ملى جمهورى اسلامى ایران بوجود مى‏آیند. به همین منظور، ساختارهاى اطلاعاتى، امنیتى، نظامى و انتظامى بایستى با رویکرد امنیت پژوهى‏استراتژیک، ضمن آسیب‏شناسى شطرنجى چینش سازمان هاى تروریستى فرقه گرا در محیط امنیت خارجى، راهبرد منسجمى را براى مقابله با آسیب هاى احتمالى تبیین کنند. در همین زمینه، تهیه جدول ریسک آمایش گروه هاى تروریستى در محیط امنیت ملى جمهورى اسلامى ایران، نقش مؤثرى را در بهینه سازى مدیریت پیش‏رویدادى تهدیدات نرم ناشى از سازمان هاى تروریستى فرقه گرا ایفا مى‏کند.
با توجه به سیال بودن و گستردگى افراط گرایى فرقه‏اى در لایه هاى پیرامونى ایران، مدیریت و خنثى سازى تهدیدها و آسیب هاى ناشى از سایش هاى مسلحانه فرقه‏اى، نیازمند تشکیل کارگروه هاى مطالعاتى و عملیاتى است، بطورى‏که ساختارهاى‏مرتبط بایستى پس از انجام مطالعات کارشناسى پیرامون توزیع پراکندگى یا ضریب آسیب رسانى این گروه ها، نسبت به انعقاد »توافقنامه امنیتى دوجانبه« با کشورهاى همسایه اقدام کنند. به عنوان مثال، در مورد گروه هاى پ.ک.ک و پژاک با ترکیه و عراق، انصار الاسلام با دولت مرکزى و حکومت خودمختار کردستان عراق و القاعده با پاکستان و افغانستان زمینه‏هاى انعقاد تفاهم نامه‏هاى امنیتى فراهم است.
داده ها و گزارش‏هاى وابسته هاى نظامى سفارتخانه هاى جمهورى اسلامى ایران، به ویژه در کشورهایى که محل تمرکز گروه ها و سازمان‏هاى مسلحانه فرقه‏اى است مى‏تواند در دانش افزایى و هوشیارى کارگزاران نظام پیرامون نوع آرایش، سطح تهدید و موقعیت این گروه ها نقش مهمى را ایفا کند.
از طرفى، معاونت امنیتى انتظامى وزارت کشور بایستى با شناسایى کانون هاى تمرکز این گروه ها در کشورهاى اروپایى و نیز برگزارى کمیسیون هاى امنیتى مشترک، بستر هم افزایى ظرفیت‏ها با نهادهاى اطلاعاتى امنیتى سایر کشورها را بوجود آورد. این مذاکرات مى‏تواند در قالب »بسته امنیتى« و مذاکره پیرامون دغدغه هاى مشترک؛ مانند نحوه هم‏افزایى ظرفیت‏ها براى‏مبارزه با جرایم سازمان یافته، مواد مخدر و استرداد مجرمین سازماندهى شود.
منبع:ماهنامه پگاه حوزه شماره 287