نو?سنده : مصطف? دلاور پوراقدم



 

مقدمه

هدف از تدوین این گزارش ارائه چارچوبى تحلیلى توصیفى پیرامون چالش ها و الزامات فراروى مدیریت استراتژیک امنیت عمومى است.
یکى از مهمترین پیش نیازهاى توسعه امنیت نرم، تدوین نظام جامع مدیریت بحران دفاعى با هدف حداکثرسازى بهره گیرى از زیرساخت هاى امنیتى و مقابله مؤثر با تهدیدها است، زیرا مدیریت بحران در صورتى اثربخش است که به برنامه هاى عملیاتى و کوتاه مدت محدود نشده در گستره زمانى وسیع تر به آن نگریسته شود.
تفکر شکل گیرى مدیریت بحران را اولین بار »رابرت مک فامارو« در زمان احتمال وقوع درگیرى موشکى بین آمریکا و کوبا مطرح کرد و بدین ترتیب از اواخر دهه 1970 به عنوان یکى از الزامات مدیریت استراتژیک بکار گرفته شد. در ایران با توجه به اینکه اولین اقدام در سال 1348 آغاز شد ولى به صورت رسمى »ستاد پیشگیرى و مدیریت بحران« از سال 1383 براى مقابله با آسیب هاى حوادث طبیعى شکل گرفت.
یکى از خلأهاى توسعه امنیت ملى که مى تواند هزینه هاى نظام را در مقاطع زمانى قبل، حین و پس از وقوع ناامنى هاى اجتماعى افزایش دهد، عدم پیروى از الگویى منسجم براى مدیریت پیش رویدادى و نرم افزارگرایانه بحران هاى امنیتى است. بویژه اینکه براساس نظریه »بارى بوزان« در کتاب »مناطق و قدرت ها: ساختار امنیت بین الملل« جمهورى اسلامى ایران در یک محیط امنیتى بى ثبات قرار گرفته که این موضوع ضرورت تدوین »نظام جامع مدیریت بحران هاى امنیتى انتظامى« براى بازیگرانى که به لحاظ جغرافیایى در این گونه محیط ها قرار مى گیرند را بیشتر کرده است. چارچوب الگوى بومى مدیریت بحران هاى امنیتى سیاسى جمهورى اسلامى ایران بایستى به صورتى تدوین شود که نه تنها پاسخگوى نیازها و اولویت هاى امنیتى کشور باشد بلکه از تحمیل هزینه هاى سنگین نیز جلوگیرى کند.
با توسعه دانش و فناورى هاى نوین بر اهمیت مدیریت بحران نیز افزوده مى شود؛ به عنوان مثال یک زمین لم یزرع فاقد »ارزش امنیتى« است ولى اگر در همین زمین یک نیروگاه هسته اى، پالایشگاه نفت یا پادگان نظامى ساخته شود، داراى ارزش امنیتى مى شود و بالتبع نیازمند »تدابیر حفاظتى و پیشگیرانه« است.
از نظر موضوعى، مطالعات انجام شده پیرامون بحران ها را مى توان بر روى چهار جنبه »دلایل پیدایش«، »پیامدها«، »اقدامات احتیاطى پیشگیرانه« و »اقدامات پس از بحران« متمرکز کرد.
بحران ها عواملى داخلى یا خارجى هستند که تعادل نظام را مختل مى کنند.

بحران ها از لحاظ منشأ

به سه دسته زیر طبقه بندى مى شوند:
بحران هاى طبیعى: بیش از 46 نوع حادثه طبیعى وجود دارد که تحت عنوان بحران هاى طبیعى شناخته مى شوند مانند سیل، زلزله، »خشکسالى« و »تسونامى؛
در جمهورى اسلامى ایران براى مقابله با بحران هاى ناشى از وقوع حوادث طبیعى، ستاد پیشگیرى و مدیریت بحران تشکیل شده است.
بحران هاى انسان ساز: این بحران ها ناشى از قصور افراد یا عدم رعایت نکات ایمنى است مانند وقوع آتش سوزى در تأسیسات شیمیایى یا انفجار نیروگاه هاى هسته اى؛
بحران هاى امنیتى: این بحران ها با اهداف سیاسى، امتیازگیرى، تغییر رفتار یا تضعیف نظام هاى سیاسى ایجاد مى شود مانند وقوع جنگ، حوادث تروریستى، حمایت هاى برون مرزى براى ایجاد و گسترش شورش هاى مدنى، صنفى، دانشجویى، قومى و فرقه اى.
مدیریت ریسک در حوزه مطالعات امنیتى به معناى کاربست تمهیداتى براى جلوگیرى از تبدیل تهدیدهاى بالقوه به بالفعل است.
معمولاً قبل از وقوع بحران ها، پیش زمینه اى به نام »تهدید یا خطر بالقوه« وجود دارد؛ به عنوان مثال توسعه گستره جغرافیایى، عملیاتى و ساختارى ناتو در محیط پیرامونى ایران و انعقاد توافقنامه هاى امنیتى دوجانبه آمریکا با کشورهاى همسایه مى تواند پیش زمینه وقوع بحران هاى امنیتى و یا عدم رعایت تدابیر ایمنى در ساخت نیروگاه هسته اى بوشهر مى تواند پیش زمینه وقوع بحران انسان ساز (چالش هاى زیست محیطى) را بوجود آورد. بحران هنگامى شکل مى گیرد که خطر بالقوه به بالفعل تبدیل شود و فقدان تهدید شناسى مطلوب و عدم آسیب شناسى تهدیدها بر سطوح کلان جامعه مى تواند وزنه آسیب رسانى بحران ها را سنگین تر نماید بویژه اینکه در اکثر مواقع میان بحران ها یک رابطه زنجیره اى وجود دارد، بطوریکه گسترش و تداوم بحران هاى امنیتى مى تواند بستر شکل گیرى بحران هاى اقتصادى، اجتماعى و بالعکس را فراهم کند.
بحران هاى طبیعى، امنیتى، سیاسى، اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى، تاریخى، روانشناختى، زیست محیطى و سازمانى از مهمترین بحران ها هستند.
بحران هاى پنهان که حالت خزنده و گاهى مزمن داشته و بصورت تدریجى و مرحله اى شکل مى گیرند بسیار خطرناکتر از بحران هاى آشکار و ملموس هستند.
تهاجم نظامى، افزایش تنش هاى دیپلماتیک، کودتاى نظامى، فروپاشى دولت ها، گسترش تنش هاى گسسته و متراکم، خیزش هاى اجتماعى، ترور نخبگان سیاسى، منازعات قومى فرقه اى و فجایع زیست محیطى هر کدام مى توانند منشاء وقوع بحران باشند.
در مدیریت بحران بایستى میزان احتمال وقوع تهدیدها مشخص شوند در غیر اینصورت نمى توان آنها را اولویت بندى و دسته بندى نمود و بالتبع ساختارهاى انتظامى، امنیتى و اطلاعاتى براى پوشش آنها با موانع عملیاتى روبرو خواهند شد.
یکى از تدابیر مدیریت مؤثر بحران امنیتى انتظامى بهره گیرى از تجربیات کشورهاى بحران خیز و توسعه یافته است که توانسته اند قوانین مناسبى را در این حوزه تدوین کنند.
به دلیل اینکه جمهورى اسلامى ایران با انواع ناپایدارى هاى امنی تى داخلى و خارجى مواجه است، کنترل مدیریت بحران یکى از پیش نیازهاى راهبردى ساختار امنیت ملى است.
سه رویکرد مختلف پیرامون نحوه مدیریت بحران هاى امنیت عمومى وجود دارد:
رویکرد بحران گریزى: مدیرانى که چنین رویکردى را در مدیریت خود برمى گزینند، از راهبرد انفعالى در قبال بحران ها استفاده مى کنند و هیچگونه آمادگى قبلى و برنامه مشخصى براى مقابله با بحران ندارند و تا فشار افکار عمومى را در شرایط بحران احساس نکنند، به واکنش نمى پردازند.
رویکرد بحران ستیزى: در این رویکرد نهادهاى ذى ربط با پذیرش بحران به عنوان قانون طبیعى، نوعى راهبرد فعال را براى مواجهه با آن برمى گزینند و از تمامى توان و ظرفیت هاى خود براى پیش بینى بحران قبل از وقوع و مقابله مؤثر با آن در صورت وقوع بهره مى گیرند.
رویکرد بحران پذیرى: در این رویکرد مدیریتى علاوه بر پذیرش بحران به عنوان یک امر محتوم، به پیش بینى و استقبال از آن نیز پرداخته مى شود.
در چارچوب این راهبرد، هر بحران ممکن است فرصت هایى را با خود به همراه داشته باشد. لذا باید مترصد بحران ها بود و از قبل پیش بینى ها و آمادگى هاى لازم را براى مواجهه با آنها بوجود آورد تا در صورت بروز بتوان در راستاى فرصت آفرینى از آنها بهره بردارى کرد.
مدیران مجهز به راهبرد فوق نه تنها تابع شرایط بحرانى نیستند و در صدد انطباق با آن بر نمى آیند، بلکه به تطبیق شرایط با اهداف و مقاصد خود مى پردازند و پیشرو عمل مى کنند. چنین مدیرانى توانایى تبدیل بحران ها به فرصت ها را دارند.

گفتار اول: ویژگى هاى کلى شرایط بحران

بحران هاى ناگهانى به سرعت بوجود مى آیند، قابلیت پیش بینى کمى دارند، آشکارند و در یک بازه زمانى ثابت به وقوع مى پیوندند.
بحران هاى تدریجى به صورت مرحله اى و بطئى ایجاد و گسترش مى یابند. نقطه شروع این گونه از بحران ها از سطح آستانه شروع و با گذشت زمان احتمال بروز آنها بیشتر مى شود.
مهمترین ویژگى ها و شاخص هاى شرایط وقوع بحران عبارتند از:
یک وضعیت بحرانى، موقعیتى کوتاه مدت و حاد است اگرچه طول مدت آن همواره نامشخص است.
بحران بوجود آورنده رفتارى است که بیشتر آسیب شناسانه است؛ مانند احساس بى کفایتى یا به دنبال مقصر واهى گشتن.
بحران اهداف طرف هاى درگیر را با تهدید مواجه مى سازد.
بحران امرى نسبى است؛ یعنى آنچه که براى یک حزب یا یک شخص بحران به حساب مى آید ممکن است از دید طرف دیگر بحران نباشد.
بحران موجب بروز تنش (فیزیکى و اضطراب) در ساختار سیاسى امنیتى کشور مى شود.
مک کارتى شاخصه هاى یک موقعیت بحرانى را عبارت مى داند از:
به خطر افتادن اهداف اولویت دار واحد تصمیم گیرى،
منابع فوق العاده را مى طلبد؛ (یعنى براى مهار و برخورد با بحران باید منابع فوق العاده اى پیش بینى، سازماندهى و بکار گرفته شوند)،
نیازمند تصمیم گیرى تحت شرایط وخیم و در زمان محدود با اتکاى به اطلاعات ناقص هستند،
ماهیت و آثارى طولانى و استهلاکى دارند.
- تهدیدزایى علیه امنیت ملى؛
- کمبود اطلاعات و مبهم بودن نتایج تصمیم ها؛
- فشار زمانى؛
- الزام اختصاص منابع فوق العاده براى مهار آن؛
- حداقل کنترل بر اوضاع.

گفتار دوم: مراحل شکل گیرى بحران

مراحل شکل گیرى بحران ها عبارتند از:
مرحله تکوین: در مرحله تکوین، بحران نماد عینى ندارد و بسترهاى اولیه وقوع بحران بصورت پنهان شکل مى گیرد و در حقیقت بحران مراحل جنینى خود را سپرى مى کند. تشخیص نشانه ها و علائم ظهور بحران در این مرحله بسیار دشوار است.
در ارتباط با بحران مشروعیت در یک نظام سیاسى، مرحله تکوین، وجود زمینه هاى ضعف و ناکارآمدى در ساختار نظام ادارى (به شکل دیوان سالارى غیر منطقى) است که پس از مدتى، ظهور و بروز آن در قالب مشکل و معضل پدیدار مى شود.
مرحله ظهور: بحران ها در مرحله ظهور (که مقطع رشد و بالندگى است)، مراحل تکامل و رشد خود را که نشانه ها و علائم آن قابل مشاهده و درک مى باشند، سپرى مى کنند. شروع مرحله ظهور بحران بصورت بروز و بوجود آمدن یک »موضوع« است. اگر موضوع به خوبى مورد توجه و مطالعه کارشناسانه قرار نگیرد و اقدام هاى اولیه و مؤثر جهت رسیدگى به این موضوع به عمل نیاید، این موضوع به یک مسئله و سپس به یک مشکل تبدیل مى شود و آثار و ابعاد این مشکل بخشى از ظرفیت اجتماعى را تحت تأثیر قرار داده و ممکن است واکنش هاى اجتماعى و سیاسى را به دنبال داشته باشد.
مرحله اقدام: متولیان امر با علنى و آشکار شدن نشانه هاى ایجاد و گستره افزایى وقوع بحران بایستى وارد عمل شده و تدابیر و اقدام هاى لازم و مناسب را جهت تحدید و مهار بحران بکار گرفته و با عوامل و منابع بحران ساز و تشدیدکننده بحران برخورد و به تدریج بر موقعیت بحرانى تسلط پیدا کرده و ضمن جلوگیرى از گسترش بحران، زمینه هاى بازگشت به وضعیت اولیه و شرایط عادى قبل از بحران را بوجود آورند. به عبارتى مدیریت بحران مجموعه اقدام هاى برنامه ریزى شده در قبل، حین و پس از وقوع بحران است که با هدف پیشگیرى یا مهار و کنترل بحران و از بین بردن آثار آن و برگشت به شرایط قبل از بحران صورت مى گیرد.

گفتار سوم: اصول مدیریت بحران

مهمترین اصول مدیریت بحران عبارتند از:
اصل محدودیت هدف: به منظور پرهیز از تشدید و اوج گیرى بى حاصل بحران (که خسارات غیر قابل جبرانى براى طرفین درگیر در بحران در بردارد) و افزایش امکان و فرصت هر یک از طرفین براى دستیابى به نتیجه مطلوب، طرفین درگیر بایستى اهداف خود را محدود کنند، زیرا اتخاذ اهداف نامحدود و اصرار بر تحقق این اهداف منجر به گسترش دامنه بحران و توسعه و فعال شدن اهداف حاشیه اى مى شود که ضمن افزایش مقاومت و سرسختى در طرف مقابل، امکان دستیابى به توافق و مهار بحران حداقل در کوتاه مدت را بسیار دشوار مى سازد.
اصل نیاز به اطلاعات: استفاده از اطلاعات به منظور افزایش ظرفیت و توانمندى مدیران و کارگزاران بحران در درک پیچیدگى و حساسیت هاى موقعیت بحرانى و اتخاذ تصمیم هاى نافذ و اثربخش، یک ضرورت و اصل انکارناپذیر است.
مهار ابزار در نیل به هدف: به منظور جلوگیرى از افزایش تنش هاى حاصل از بحران، طرفین درگیر باید از ابزار زور و فشار تنها در حد ضرورت و بطور محدود استفاده کنند.
اصل ارتباط: این اصل بر اهمیت ارتباط در مدیریت بحران تأکید دارد.
اصل مشروعیت: این اصل بر مشروعیت استفاده از ابزار و روش هاى مقابله با بحران تأکید دارد.
مدیریت بحران مستلزم طراحى و کارآمدسازى ساختارهاى ستادى و عملیاتى مقابله با بحران، ارتقاى مهارت هاى اطلاعاتى و عملیاتى مدیران بحران، استفاده از ابزار و فنون نوین، نهادینه سازى رویکرد مدیریت پیش رویدادى و بهره گیرى از ظرفیت هاى مردمى و سرمایه هاى اجتماعى در مواجهه و کنترل بحران است. براى دستیابى به این قابلیت و توانمندى مى بایست:
بهره گیرى از ظرفیت هاى مردمى: یکى از محورهاى سیاستهاى کلى قانون برنامه پنجم (بند 2-45) اهتمام به حضور نیروهاى مردمى در امنیت سازى و توسعه کمى و کیفى بسیج براى دفاع از تمامیت ارضى است که تحقق آن مستلزم اقتدار افزایى، پرهیز از نگاه حزبى ابزارى و تبیین جایگاه آن در ساختار مدیریت بحران دفاعى امنیتى است.
در بند 36 سند چشم انداز نیز بر توجه ویژه به حضور و سهم نیروهاى مردمى در امنیت سازى، دفاع از کشور و انقلاب با تقویت کمى و کیفى بسیج مستضعفین تأکید شده است.
با توجه به گستردگى جغرافیایى نیروى مقاومت بسیج و تعامل دایم آن با سطوح مختلف جامعه، بسیج در قالب دفاع موزائیکى یا مسطح مى تواند نقش مهمى را در روند امنیت افزایى پایدار و ارتقاى ضرایب امنیت کلانشهرى و استانى ایفا مى کند و اهمیت آن در استان هاى برخوردار از موزاییک هاى قومى فرقه اى یا استان هاى مرزى برجسته تر مى شود.
بهره گیرى از شیوه هاى امنیت موزائیکى: در امنیت سازى موزائیکى پتانسیل هاى بحران زا در هر استان بصورت جداگانه رصد، اولویت بندى و تهدیدسنجى شده و بسته سیاستى متناسب با همان استان تدوین مى شود؛ به عنوان مثال جنس و نوع پیش زمینه هاى وقوع بحران هاى اجتماعى در استان سیستان و بلوچستان با استان تهران متفاوت است و نمى توان براى هر استان نسخه واحدى را اجرا کرد.
برخى فرصت هاى نهادینه سازى امنیت موزائیکى در ساختار مدیریت بحران هاى اجتماعى عبارتند از:
هم افزایى بهینه ظرفیت هاى فرماندهى سپاه استان ها، شوراى تأمین استاندارى ها، سازمان اطلاعات استان ها (تقویت اشراف اطلاعاتى)، نیروى انتظامى و بسیج نقش مهمى را در روند خنثى سازى تهدیدات امنیت اجتماعى در سطوح امنیت افزایى کلانشهرى و استانى،
توجه به عنصر زمان در مدیریت تهدیدهاى امنیتى ناشى از بحران هاى اجتماعى،
پیشگیرى از وقوع آسیب هاى امنیتى ناشى از وجود موزائیک هاى قومى فرقه اى در کشور،
بهره گیرى از مزیت هاى فنون شبیه سازى: بهره گیرى از امکانات و تجهیزات شبیه سازى صحنه بحران به منظور تمرین و بالابردن آمادگى و قدرت عمل مدیران و عناصر عملیاتى مقابله با بحران

گفتار چهارم: الگوهاى مدیریت بحران

مهمترین الگوهاى مدیریت بحران در ساختار مطالعات امنیت ملى عبارتند از:
الف) الگوى پیازى شکل میتراف و شریواستاوا
ب) الگوى لچات
لچات چرخه مدیریت بحران را متشکل از پنج مرحله انتظار، اعلام خطر، نجات، عادى سازى و توان بخشى مى داند.
الگوى چرخه اى لچات (1990)
ج) الگوى پنج مرحله اى میتراف و پیرسون
میتراف و »پیرسون« الگوى پنج مرحله اى را ارائه کرده اند که براساس آن اولین گام در مدیریت بحران، تشخیص آن است. این الگو از آن جهت اهمیت دارد که به هر دو مرحله تشخیص که گامى اساسى در مرحله قبل از بحران به حساب مى آید و مرحله »یادگیرى« که در اغلب الگوهاى مدیریت بحران مغفول واقع شده، توجه کرده است. الگوى مزبور در شکل زیر نشان داده شده است.
الگوى پنج مرحله اى میتراف و پیرسون (1997)
د) الگوى جامع مدیریت بحران
الگوى چرخى شکل مدیریت بحران

مرحله قبل از بحران

آینده پژوهى به مفهوم یادگیرى اصول و روش هاى مطالعه، تصمیم گیرى، طرح ریزى و اقدام در خصوص علوم و فناورى مرتبط با آینده است.
پیش بینى و آینده نگرى، نظام را مجهز به اطلاعاتى مى کند که مى تواند در زمان مناسب، جایگاه مناسب خود را پیدا کنید.
مطالعات آینده نگر، باید مبتنى بر تفکر و تحلیل گذشته نگر، بررسى دقیق وضع موجود، کثرت گرایى در پیش بینى ها، سناریوسازى و توجه به معیارهایى از قبیل اعتبار مدل ها، دقت اطلاعات و دقت در پیش بینى ها استوار باشد.
الف) مرحله پیش بینى: آینده پژوهى امنیت محور، سناریوپردازى، بهره گیرى بهینه از ظرفیت اطلاعات مردمى، تقویت پدافند غیرعامل ناجا، کاربست تدابیر لازم و مؤثر براى صیانت از سرمایه هاى اجتماعى، طراحى الگوهاى متناسب با تهدیدات اجتماعى و رفع کاستى هاى تقنینى، نظارتى و اجرایى توسعه امنیت نرم از مهمترین تدابیرى هستند که ظرفیت نهادهاى امنیتى انتظامى براى مقابله با تهدیدات احتمالى پیش بینى شده را دوچندان مى کند.
ب) مرحله پیشگیرى: پیشگیرى به مفهوم کاربست تدابیر مؤثر و بازدارنده براى مقابله با گسترش عمق و دامنه جرایم امنیت عمومى است. به عنوان مثال اتخاذ تمهیدات مناسب با نزدیک شدن به برگزارى انتخابات با رویکرد مدیریت پیش رویدادى برخى اعتراضات احتمالى در این مرحله قابل ارزیابى است.
ج) مرحله آمادگى: هرگاه ارزیابى ساختارهاى انتظامى امنیتى بیانگر احتمال بالاى وقوع ناامنى عمومى باشد، نهادهاى ذى ربط بخشى از امکانات خود را براى مقابله با آسیب ها و تهدیدات احتمالى بسیج کنند. به عنوان مثال ایجاد برخى محدودیت ها در تردد یا فرمان آماده باش نیروهاى امنیتى اطلاعاتى در این مرحله مفهوم مى یابد.

مرحله شروع بحران

در صورت وقوع ناامنى هاى عمومى گسترده، نحوه مدیریت نهادهاى انتظامى امنیتى در 24 ساعت شروع بحران حایز اهمیت بوده که شامل سه گام اساسى زیر است:
الف) مرحله هشدار و مصونیت: به عنوان مثال اقدامات و تدابیر ناجا براى حفاظت از مغازه ها، اماکن و تأسیسات عمومى در آغاز بحران که شدت درگیرى بالاست، در این مرحله گنجانده مى شود.
ب) مرحله ارزیابى مقدماتى و بسیج منابع: اقداماتى که در 24 ساعت اول وقوع بحران در رابطه با برآوردهاى اولیه از سطح و شدت آسیب ها انجام و به بسیج تمام منابع اعم از انسانى و غیر انسانى پرداخته مى شود.
ج) مرحله پاسخگویى سریع: عده اى، این مرحله را یکى از گامهاى مرحله حین بحران مى دانند در حالى که یک سرى اقدامات عاجل و اضطرارى با عنوان »پاسخگویى سریع« باید در همین مرحله صورت گیرد. براى نمونه، همگان اذعان دارند بحرانها آبستن شایعاتند و در همان مراحل شکل گیرى و شروع بحران اگر شایعات کنترل و مدیریت نشوند کار را دوچندان بدتر مى کنند و بر وخامت اوضاع خواهند افزود و چه بسا بحران هاى دیگرى از دل آن سر برآورد.

مرحله حین بحران

مهندسى انتظامى امنیتى حین بحران، مجموعه تدابیر و اقدام هایى است که ساختارهاى مرتبط با رویکرد واکنش سریع، مؤثر، مدیریت روابط عمومى و عادى سازى شرایط اتخاذ مى کنند.
الف) مرحله امداد و نجات: در بسیارى از آشوب هاى خیابانى مشاهده مى شود که عده اى بى گناه چه از ناحیه عوامل بحران ساز و چه از ناحیه نیروى انتظامى دچار آسیب مى شوند که ناجا باید براى کمک رسانى به چنین افرادى برنامه ها و امکانات لازم را پیش بینى کرده باشد.
ب) مرحله عملیات ویژه: معمولاً هنگامى که ناامنى عمومى به حدى رسد که کنترل آن از توان پلیس محلى و یگان امداد خارج شود، یگان ویژه کنترل اوضاع را در دست مى گیرد و در این راستا اقدام به یک سرى عملیات ویژه مى کند.
ج) مرحله مهارسازى: اقداماتى که در راستاى مهار و فرونشاندن بحران انجام مى شود.
در مرحله پیشگیرى از وقوع بحران، سه کارویژه »کنترل، خنثى سازى و ظرفیت سازى امنیتى« ولى در مرحله وقوع بحران »نابودسازى تهدیدها در محیط عملیاتى« برجسته تر مى شود و بالتبع هزینه هاى مادى و معنوى پیشگیرى براى نظام بسیار کمتر از هزینه هاى سرکوب و مهار بحران است.

مرحله پس از بحران

مدیریت انتظامى امنیتى بعد از بحران مجموعه سیاست هایى است که با رویکرد بهبود، بازتوانى و »بازسازى مجدد« شرایط کشور به وضع قبل از بحران اتخاذ مى شوند که شامل مراحل زیر است:
الف) مرحله بازیابى: این مرحله که پس از مهار بحران و کنترل اوضاع شروع مى شود، دلالت بر مجموعه اقداماتى دارد که به عادى سازى شرایط مى انجامد. همان گونه که ارگانیسم بدنى را پس از یک عمل جراحى چندین ساعته در شرایط بازیابى قرار مى دهند تا تمامى علائم حیاتى، مانند تعداد ضربان قلب و تنفس، به وضعیت عادى و طبیعى خود برگردد، در مرحله بازیابى بحران هاى امنیت عمومى نیز ضرورى است پس از مهار و فرونشاندن بحران، مجموعه اقداماتى در راستاى آرام سازى و برگرداندن اوضاع به حالت طبیعى صورت گیرد.
ب) مرحله بازسازى: اقداماتى که در راستاى پاکسازى محیط بحران از هر گونه علائم و شواهد انجام مى شود که از این به مرحله ترمیم، بهبود، توانبخشى و توسعه مجدد نیز یاد مى شود. به عنوان مثال دلجویى و جبران خسارت آسیب دیدگان یا ترمیم اماکن و تأسیسات آسیب دیده بخشى از اقدامات لازم در مرحله بازسازى است.
ج) مرحله یادگیرى: تجربیاتى که نهادهاى انتظامى امنیتى جمهورى اسلامى ایران از بحران هاى امنیت عمومى گذشته مانند حوادث کوى دانشگاه تیرماه 1387 یا آشوب هاى خیابانى پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهورى بدست آورده اند مى تواند با تجربه افزایى نهادهاى ذى ربط ظرفیت امنیت بازدارنده نیروى انتظامى یا وزارت اطلاعات را براى مدیریت پیش رویدادى ناامنى عمومى افزایش داده و مقابله با حوادث مشابه با حداقل هزینه را موجب شود.
در هر کدام از مراحل چهارگانه قبل، شروع، حین و پس از وقوع ناامنى هاى عمومى، رسانه ها به دلیل نقشى که در ارتقاى ظرفیت اقناع پذیرى یا همسوسازى جامعه با ساختارهاى حاکمیتى ایفا مى کنند، به عنوان یکى از مهمترین ابزارهاى نرم افزارگرایانه امنیت ملى براى کنترل و خنثى سازى ناامنى هاى عمومى ارزیابى مى شوند.

منبع ماهنامه پگاه حوزه شماره 290