سفر به بحرین
یاقوت حموی در قرن هفتم هجری قمری درباره اهل بحرین نوشته است: اهالی بحرین در نزدیکی عمّان و بر ضدّ خوارج عمّان می باشند، مذهب خویش را پنهان نمی نمایند و
نویسنده: غلامرضا گلی زواره
یاقوت حموی در قرن هفتم هجری قمری درباره اهل بحرین نوشته است: اهالی بحرین در نزدیکی عمّان و بر ضدّ خوارج عمّان می باشند، مذهب خویش را پنهان نمی نمایند و هراسی از کسی ندارند و تمام ساکنان آن شیعه اند و اگر غیرشیعی در آن دیده شود، غریبه است(1).
در دهه های اخیر نیز از 98% سکنه مسلمان بحرین، بنابر منابع مختلف، بین 65 تا 85% شیعه بودند که اکثراً دوازده امامی و اندکی هم پیروان شیخ احمد احسایی می باشند. به رغم اینکه اکثریت اهالی بحرین شیعه اند، در قرون اخیر غالباً در نقاط دورافتاده و روستایی ساکنند؛ ضمن اینکه حضورشان در نظام اداری و سیاسی کم رنگ و ناچیز است و اقلیّت سنّی بر این جمع مظلوم حکومت می کنند؛ حکمرانانی که از عدالت، انصاف و حق محوری، بسیار فاصله دارند.(2)
رژیم حاکم، علاوه بر اینکه شیعیان را به صورت فیزیکی سرکوب می کند، آنان را دستگیر و روانه زندان می نماید و شدیدترین فشارها و تنگناها را برایشان به وجود می آورد و آنان را از امنیت اجتماعی، آزادی های قانونی و کرامت های انسانی محروم کرده، از راه های گوناگون، تهاجم فرهنگی سنگین و گسترده ای را علیه آنان ترتیب داده است. به مدارس، فقه سنّی را تحمیل کرده اند، به جنگ های فرقه ای و تفرقه افکنی بین جوامع سنّی و شیعه دامن می زنند، به میراث فرهنگی و علمی شیعه دست اندازی می کنند و موقوفات شیعیان را در اختیار گرفته اند، مساجد، حسینیّه ها و کتابخانه های شیعه را تخریب یا طعمه حریق قرار می دهند، در عقاید و افکار آنان شبهه افکنی می کنند و تلاش می نمایند فرهنگ و آدابی را به اهالی شیعه تحمیل کنند که با موازین اعتقادی آنان مغایرت دارد، دولت سنّی مذهب می کوشد شیعیان را از نظر کمّی، کمتر از میزان واقعی جلوه دهد و فرهنگ و هنجارهای آنان را عقب افتاده و ضعیف قلمداد کند(3).
درگذشته، بحرین همچون «احساء» از مراکز سنتی شیعه به حساب می آمد؛ اما با نقشه هایی که استعمارگران با تبانی حکام منطقه کشیدند، این مرکزیت، از دست رفته و در عوض تدریجاً جامعه شیعه به حاشیه کشانده شده اند و به لحاظ امکانات رفاهی، خدماتی و ارتباطی، از اقلیّت سنّی عقب افتاده ترند. اوج گیری انقلاب اسلامی در «ایران»، هراسی در خاندان « آل خلیفه» افکند که باعث گردید فشار بر شیعیان را تشدید کند. حمایت رژیم حاکم بر بحرین از بعثی ها در جنگ با ایران و تأیید تلویحی اعدام برخی از برجسته ترین رهبران شیعه عراق از جانب حاکمان آل خلیفه، شکاف بین شیعیان و دولت مرکزی را افزایش داده است(4).
این فشارها بر مردم بحرین به این علت وارد می شود که آنها از صدر اسلام خواسته اند ارادت خود را به پیامبراکرم(ص) و اهل بیت(ع) او نشان دهند و پیرو و پایبند تشیّع علوی که مولود طبیعی اسلام راستین است، باشند.
درباره تقوا، زهد و پارسایی اهل بحرین در منابع تاریخی نکات جالبی آمده و معروف است که آنان افرادی مهذّب و ملتزم در امور شرعی بوده اند. مرحوم شیخ علی بلادی( متوفی 1340ه.ق) می گوید:
مردم بحرین توجه خاصی به واجبات و تعظیم شعائر مذهبی دارند و استعداد فوق العاده ای به ترویج شرع و شریعت از خود نشان می دهند و به انجام کارهای مستحبی ستایش گردیده اند و به محرّمات و منکراتی که در اکثر بلاد شایع و آشکار است، به هیچ وجه تظاهر و تجاهر ندارند و هر کس به این سرزمین مسافرت نماید و با دیده انصاف، رفتار و کردار مردم را ملاحظه کند، صحّت گفتار ما را درک می کند.(5)
وی در جای دیگر خاطر نشان می سازد: برخی موثقّین برایم نقل کرده اند در نزد بازرگانان بحرین معمول و متداول بوده چنانچه خدمه ای از خواندن نماز شب غفلت می کرد و برای اقامه این مستحب غفلت می نمود و بیدار نمی شد، صبح که به بازار می آمد، از پذیرش او امتناع می کرد و چون همسایگان می گفتند: او خادم خوبی است و جز نیکی از او ندیده ایم، می گفت: نماز شب نمی خواند و خوف آن دارم این وضع برایش عادت گردد و دیگر افراد خانواده از او پیروی کنند. به پاس این سنت های ستوده و دقت در انجام واجبات و اهتمام در مستحبات، بحرین را «دارالمؤمنین » خوانده اند.
مطلوب بودن شرایط آب و هوایی، رونق اقتصادی، هم بستگی و انسجام اسلامی، پیوستگی فرهنگی و اجتماعی، فضای امن، آرام و مناسبی را برای شکوفایی علمی و فکری در بحرین مهیا ساخت و رفته رفته اجتماعی از علما، روحانیان، ادیبان و دانشوران در این سرزمین شکل گرفت. عالمان بحرینی علاوه بر مقامات علمی و توانایی های فکری، در زهد، پارسایی و پرهیزگاری نیز زبانزد بودند. مرحوم بلادی نوشته است:
گاهی در مسجد « ذی منارتین» که مجلس ترحیمی برای یکی از بزرگان منعقد می گردید، متجاوز از سیصد نفر دانشمند و ادیب در آن حضور می یافتند. در مواقعی که علما در مسجد یا محفلی دیگر اجتماع کرده بودند و کسی می آمد سؤالی را از عالمی می پرسید، او از روی فروتنی وی را به عالم مجاور خویش ارجاع می داد. آن دانشور نیز اظهار تواضع می کرد و ایشان را به عالمی دیگر معرفی می نمود. او همچنان از روی شکسته نفسی از جواب اهتراز می جست. این وضع ادامه می یافت تا آنکه سؤال کننده نزد عالم مورد نظرش می آمد و پاسخ خویش را دریافت می کرد.
مردم وقتی مشاهده می کردند علمایشان علم و عمل، تزکیّه و تعلیم و فضل و فضیلت را با یکدیگر توأم ساخته اند، می کوشیدند از زندگی، کردار و رفتار آنان درس بیاموزند و این آموخته های گران قدر را در زندگی فردی و اجتماعی خود پیاده سازند. متأسفانه تندبادهای مسموم و سیلاب های فساد و هوس، این بوستان معطر و گلستان معرفت و معنویت را دچار پژمردگی نمود.
حوادث ناگوار سیاسی، اجتماعی، طبیعی و اقلیمی، پی در پی به وقوع پیوست و این ناگواری، علما و معاریف را نگران ساخت و موجب گردید محافل علمی و فرهنگی دچار رکود گردند و کاروانی از فرزانگان بحرین این دیار را ترک کرده و سرزمین های دیگر را برای اقامت خود برگزینند.(6)
ابن بطوطه، سیّاح مسلمان اهل «مراکش» در رحله خود، درباره «قطیف» یکی از نواحی بحرین کهن، نوشته است:
شهری است بزرگ و نیکو و دارای نخل های فراوان. طوایفی از اعراب در آن سکونت دارند که جزو شیعیان می باشند و در این باره تقیّه ندارند؛ بلکه تظاهر هم می کنند؛ چنان که مؤذّن در اذان خود بعد از شهادتین « اشهد ان لا اله الا الله»، « اشهد ان محمداً رسول الله»، «اشهد انّ علیاً ولی الله» و بعد از « حی علی الصلاه و حی علی الفلاح»، « حی علی خیرالعمل» و بعد از تکبیر آخر اضافه می کنند: « محمد و علیٌ خیرَ البشر من خالفها فقد کفر؛ محمد و علی بهترین بشرها هستند. هرکس با آنان مخالفت کند، کافر است»(7).
مساجد، حسینیّه های متعدد و حوزه های علمیّه از جلوه های بارز تشیع در بحرین است. حسینیّه ها که «ماتم» نامیده می شوند، محل تجمع شیعیان، به خصوص در دهه محرم، روز عاشورای حسینی و در مناسبت های مربوط به اعیاد مذهبی، سال روز ولادت معصومین و شهادت آنان می باشد. سیّد حسن امین در کتاب «دائره المعارف الاسلامیه الشیعه»، آماری مربوط به حدود نیم قرن قبل ارائه می دهد که تعداد حسینیه های شهر «منامه» را چهل فقره( اعم از مردانه و زنانه) یاد کرده، شهر « المحرق» نیز در این زمان بیش از ده حسینیه زنانه و مردانه داشته است؛ اما در بحرین، شهرهای دیگر، شهرک و روستاها نیز حسینیه های متعددی دارند که در بعضی محله ها چندین حسینیه دیده می شود. بر اساس گزارش کاردار سفارت جمهوری اسلامی ایران در بحرین و منابع مستند دیگر در حدود 3000 باب حسینیه بزرگ و کوچک در این کشور وجود دارد که برخی از آنها در واقع بخشی از خانه مسکونی شیعیان است که وقف این مکان شده است؛ ولی می توان گفت تعداد حسینیه های بزرگ و رسمی به 500 واحد، بالغ می گردد. مراسم عاشورا و شهادت مظلومانه حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و یاران باوفایش در بحرین شور و حال خاصّی دارد. از ابتدای محرم، تمامی حسینیّه ها یکپارچه سیاه پوش می شود و شعارهای عاشورایی و پرچم های سیاه در خارج از محدوده این مکان ها نیز نصب می گردد روزها و شب های هفتم، هشتم، نهم و دهم محرم مراسم سینه زنی و زنجیرزنی برگزار می شود. مراسم تعزیه خوانی نیز هنوز در مناطقی از بحرین رواج دارد. پیشاپیش دسته های سینه زنی پرچم های سیاه و شعارهای عاشورا و بعضاً اسب های سیاه پوش به عنوان نمادی از ذوالجناح امام به حرکت درمی آیند. بعضی از دسته های سینه زنی به نواختن سنج، طبل و شیپور زنی اقدام می کنند.
اطعام عمومی و توزیع شربت در این چند روز به صورت گسترده ای صورت می گیرد. قاطبه شیعیان در عزاداری ها حضوری فعّال دارند. عجمی یا افراد ایرانی الاصل در حسینیّه های خود به سبک ایرانی و با زبان فارسی سوگواری می کنند که از جلوه های بارز آن سینه زنی است. شیعیان هندی و پاکستانی نیز جداگانه مراسم عزاداری دارند که از سنت های ویژه خودشان پیروی می کنند و دسته های سینه زنی آنان در ادامه دسته های سینه زن بحرینی حرکت می کنند. حسینیّه ها غالباً در تمام ماه های محرم و صفر فعّالند و در آنها روضه خوانی هم صورت می گیرد. روزهای تاسوعا و عاشورا تعطیل رسمی است. اگرچه دولت بحرین ممانعتی برای اقامه مراسم عاشورا ایجاد نکرده؛ ولی در چند سال اخیر به دلیل تأثیرپذیری شیعیان از حماسه عاشورا و افزایش انگیزه و تحرّک آنان برای حضور در فعالیت های سیاسی و اجتماعی، ظلم ستیز و عدالت خواهی، نیروهای امنیتی و انتظامی به مراسم محرّم حسّاس گردیده و شدیداً دسته های عزادار را کنترل می کنند که مبادا شور حسینی، منجر به حماسه هایی گردد و بساط استبدادی آنان را برچیند.
برادران اهل سنت بحرین مزاحمت و مخالفتی با برگزاری این نمایش پرشکوه شیعه ندارند؛ بلکه با آنها رفتاری احترام آمیز دارند. حماسه حسینی در سنوات اخیر در بحرین ابعاد وسیع تر و معنادارتری یافته و مردم، خصوصاً نسل جوان، از مدرسه عاشورا درس مقاومت، فداکاری و حماسه فرا می گیرند و همه ساله عمق و ارزش این قیام باشکوه را بیشتر درک کرده و می کوشند موضع گیری های اجتماعی و سیاسی آن را بروز دهند(8).
نقش حسینیّه ها تنها به ایام محرّم و صفر محدود نمی گردد و هم اکنون حسینیّه ها تریبون های فرهنگی هستند که در طول تمام سال مشغول تنویر افکار عموم هستند. به عنوان مثال در ماه های دیگر، به ویژه ایام رمضان المبارک تشکل های مختلف شیعه، سلسله جلسات سخنرانی، دوره های فرهنگی، همایش ها و کنگره هایی در این مکان ها ترتیب می دهند؛ حتی جوانان، مراسم ازدواج خود را در حسینیّه برگزار می کنند و در واقع شادی ها و زندگی مشترک خویش را با حماسه حسینی پیوند می زنند.
مساجد شیعیان که 260 باب از آنها در اوقاف بحرین به ثبت رسیده است، علاوه بر برنامه های عبادی و اقامه فرایض، کانون های مهمی برای تقویت بنیّه اعتقادی نوجوانان و جوانان می باشند؛ اگر چه در مدارس رسمی، تعالیم اهل سنّت آموزش داده می شود؛ ولی شیعیان، در حسینیّه ها و مساجد، مسائل فقهی، شرعی و اعتقادی را آموزش می دهند و حتی برای کودکان 4 و 5 ساله برنامه دارند. هر گروه سنّی در کلاس های ویژه حضور می یابند تا مسائل مناسب خود را فراگیرند. حوزه های علمیّه در فرهنگ سازی نقش مهمی دارند و فعالیت های آنان به آموزش های مرسوم مقدمات، سطح و خارج منحصر نمی گردد و برای خواهران و برادران، کلاس های آموزنده ای دارند. جشن تکلیف دختران و پسران در بحرین با آداب ویژه ای برگزار می شود. برخی مساجد و حسینیّه ها موقوفات و ساختمان هایی را در اختیار دارند که مخارج خود را از طریق آنها تأمین می کنند؛ ولی اکثر این اماکن عبادی و فرهنگی از چنین امکاناتی برخوردار نمی باشند و از طریق هدایا، نذورات و کمک های مردمی تأمین می شوند. دولت مرکزی برای امور اوقاف دو اداره تأسیس کرده است:
« دائره الاوقاف السنیّه» که مربوط به اهل تسنّن است و « دائره الاوقاف الجعفریّه» که دومی برخلاف اولی، از امکانات و توانایی مالی خوبی برخوردار است؛ ولی متأسفانه درآمدهای اوقاف شیعه کمتر به دست علما و مردم می رسد. دولت هم میزان این سرمایه ها را اعلام نمی کند.
همچنین بحرینی ها در شهر مقدس «قم»، «الحسینیّه البحرانیه» دارند. اخیراً ساختمانی چند طبقه برای طلاب ساخته اند که در زیرزمین آن «حسینیه الزهرا(ع)» استقرار یافته است.
تعداد طلاب بحرینی در حوزه علمیه قم حدوداً به یکصد نفر بالغ می گردند. تعدادی طلبه بحرینی نیز در «نجف» درس می خوانند.
« جمعیه العمل الاسلامی( عمل)» که سیاسی است و « جمعیه الرساله» که برنامه های فرهنگی را پی گیری می نماید. طرف داران شیخ سلیمان مدتی هم تشکلی تحت عنوان «جمعیه الرابطه الاسلامیه» دارند؛ اما بزرگ ترین اینها همان « جمعیت وفاق» است. نماز جمعه به امامت آیت الله شیخ عیسی قاسم در « جامعه الامام الصادق» در منطقه «الدراز» بحرین برگزار می گردد. در مراکز آموزشی رسمی از تعالیم تشیّع خبری نمی باشد؛ ولی دولت مرکزی در سال های اخیر دو دانشکده، یکی برای اهل تسنّن و دیگری برای شیعیان در نظر گرفته است که با وجود اکثریت شیعه، مرکز آموزشی مزبور از امکانات کمتری برخوردار است و تعالیم فقهی که ارائه می کند، با برنامه ریزی آموزشی دولت آل خلیفه ارائه می گردد.(9)
در دهه های اخیر نیز از 98% سکنه مسلمان بحرین، بنابر منابع مختلف، بین 65 تا 85% شیعه بودند که اکثراً دوازده امامی و اندکی هم پیروان شیخ احمد احسایی می باشند. به رغم اینکه اکثریت اهالی بحرین شیعه اند، در قرون اخیر غالباً در نقاط دورافتاده و روستایی ساکنند؛ ضمن اینکه حضورشان در نظام اداری و سیاسی کم رنگ و ناچیز است و اقلیّت سنّی بر این جمع مظلوم حکومت می کنند؛ حکمرانانی که از عدالت، انصاف و حق محوری، بسیار فاصله دارند.(2)
رژیم حاکم، علاوه بر اینکه شیعیان را به صورت فیزیکی سرکوب می کند، آنان را دستگیر و روانه زندان می نماید و شدیدترین فشارها و تنگناها را برایشان به وجود می آورد و آنان را از امنیت اجتماعی، آزادی های قانونی و کرامت های انسانی محروم کرده، از راه های گوناگون، تهاجم فرهنگی سنگین و گسترده ای را علیه آنان ترتیب داده است. به مدارس، فقه سنّی را تحمیل کرده اند، به جنگ های فرقه ای و تفرقه افکنی بین جوامع سنّی و شیعه دامن می زنند، به میراث فرهنگی و علمی شیعه دست اندازی می کنند و موقوفات شیعیان را در اختیار گرفته اند، مساجد، حسینیّه ها و کتابخانه های شیعه را تخریب یا طعمه حریق قرار می دهند، در عقاید و افکار آنان شبهه افکنی می کنند و تلاش می نمایند فرهنگ و آدابی را به اهالی شیعه تحمیل کنند که با موازین اعتقادی آنان مغایرت دارد، دولت سنّی مذهب می کوشد شیعیان را از نظر کمّی، کمتر از میزان واقعی جلوه دهد و فرهنگ و هنجارهای آنان را عقب افتاده و ضعیف قلمداد کند(3).
درگذشته، بحرین همچون «احساء» از مراکز سنتی شیعه به حساب می آمد؛ اما با نقشه هایی که استعمارگران با تبانی حکام منطقه کشیدند، این مرکزیت، از دست رفته و در عوض تدریجاً جامعه شیعه به حاشیه کشانده شده اند و به لحاظ امکانات رفاهی، خدماتی و ارتباطی، از اقلیّت سنّی عقب افتاده ترند. اوج گیری انقلاب اسلامی در «ایران»، هراسی در خاندان « آل خلیفه» افکند که باعث گردید فشار بر شیعیان را تشدید کند. حمایت رژیم حاکم بر بحرین از بعثی ها در جنگ با ایران و تأیید تلویحی اعدام برخی از برجسته ترین رهبران شیعه عراق از جانب حاکمان آل خلیفه، شکاف بین شیعیان و دولت مرکزی را افزایش داده است(4).
این فشارها بر مردم بحرین به این علت وارد می شود که آنها از صدر اسلام خواسته اند ارادت خود را به پیامبراکرم(ص) و اهل بیت(ع) او نشان دهند و پیرو و پایبند تشیّع علوی که مولود طبیعی اسلام راستین است، باشند.
درباره تقوا، زهد و پارسایی اهل بحرین در منابع تاریخی نکات جالبی آمده و معروف است که آنان افرادی مهذّب و ملتزم در امور شرعی بوده اند. مرحوم شیخ علی بلادی( متوفی 1340ه.ق) می گوید:
مردم بحرین توجه خاصی به واجبات و تعظیم شعائر مذهبی دارند و استعداد فوق العاده ای به ترویج شرع و شریعت از خود نشان می دهند و به انجام کارهای مستحبی ستایش گردیده اند و به محرّمات و منکراتی که در اکثر بلاد شایع و آشکار است، به هیچ وجه تظاهر و تجاهر ندارند و هر کس به این سرزمین مسافرت نماید و با دیده انصاف، رفتار و کردار مردم را ملاحظه کند، صحّت گفتار ما را درک می کند.(5)
وی در جای دیگر خاطر نشان می سازد: برخی موثقّین برایم نقل کرده اند در نزد بازرگانان بحرین معمول و متداول بوده چنانچه خدمه ای از خواندن نماز شب غفلت می کرد و برای اقامه این مستحب غفلت می نمود و بیدار نمی شد، صبح که به بازار می آمد، از پذیرش او امتناع می کرد و چون همسایگان می گفتند: او خادم خوبی است و جز نیکی از او ندیده ایم، می گفت: نماز شب نمی خواند و خوف آن دارم این وضع برایش عادت گردد و دیگر افراد خانواده از او پیروی کنند. به پاس این سنت های ستوده و دقت در انجام واجبات و اهتمام در مستحبات، بحرین را «دارالمؤمنین » خوانده اند.
مطلوب بودن شرایط آب و هوایی، رونق اقتصادی، هم بستگی و انسجام اسلامی، پیوستگی فرهنگی و اجتماعی، فضای امن، آرام و مناسبی را برای شکوفایی علمی و فکری در بحرین مهیا ساخت و رفته رفته اجتماعی از علما، روحانیان، ادیبان و دانشوران در این سرزمین شکل گرفت. عالمان بحرینی علاوه بر مقامات علمی و توانایی های فکری، در زهد، پارسایی و پرهیزگاری نیز زبانزد بودند. مرحوم بلادی نوشته است:
گاهی در مسجد « ذی منارتین» که مجلس ترحیمی برای یکی از بزرگان منعقد می گردید، متجاوز از سیصد نفر دانشمند و ادیب در آن حضور می یافتند. در مواقعی که علما در مسجد یا محفلی دیگر اجتماع کرده بودند و کسی می آمد سؤالی را از عالمی می پرسید، او از روی فروتنی وی را به عالم مجاور خویش ارجاع می داد. آن دانشور نیز اظهار تواضع می کرد و ایشان را به عالمی دیگر معرفی می نمود. او همچنان از روی شکسته نفسی از جواب اهتراز می جست. این وضع ادامه می یافت تا آنکه سؤال کننده نزد عالم مورد نظرش می آمد و پاسخ خویش را دریافت می کرد.
مردم وقتی مشاهده می کردند علمایشان علم و عمل، تزکیّه و تعلیم و فضل و فضیلت را با یکدیگر توأم ساخته اند، می کوشیدند از زندگی، کردار و رفتار آنان درس بیاموزند و این آموخته های گران قدر را در زندگی فردی و اجتماعی خود پیاده سازند. متأسفانه تندبادهای مسموم و سیلاب های فساد و هوس، این بوستان معطر و گلستان معرفت و معنویت را دچار پژمردگی نمود.
حوادث ناگوار سیاسی، اجتماعی، طبیعی و اقلیمی، پی در پی به وقوع پیوست و این ناگواری، علما و معاریف را نگران ساخت و موجب گردید محافل علمی و فرهنگی دچار رکود گردند و کاروانی از فرزانگان بحرین این دیار را ترک کرده و سرزمین های دیگر را برای اقامت خود برگزینند.(6)
ابن بطوطه، سیّاح مسلمان اهل «مراکش» در رحله خود، درباره «قطیف» یکی از نواحی بحرین کهن، نوشته است:
مساجد، حسینیّه های متعدد و حوزه های علمیّه از جلوه های بارز تشیع در بحرین است. حسینیّه ها که «ماتم» نامیده می شوند، محل تجمع شیعیان، به خصوص در دهه محرم، روز عاشورای حسینی و در مناسبت های مربوط به اعیاد مذهبی، سال روز ولادت معصومین و شهادت آنان می باشد. سیّد حسن امین در کتاب «دائره المعارف الاسلامیه الشیعه»، آماری مربوط به حدود نیم قرن قبل ارائه می دهد که تعداد حسینیه های شهر «منامه» را چهل فقره( اعم از مردانه و زنانه) یاد کرده، شهر « المحرق» نیز در این زمان بیش از ده حسینیه زنانه و مردانه داشته است؛ اما در بحرین، شهرهای دیگر، شهرک و روستاها نیز حسینیه های متعددی دارند که در بعضی محله ها چندین حسینیه دیده می شود. بر اساس گزارش کاردار سفارت جمهوری اسلامی ایران در بحرین و منابع مستند دیگر در حدود 3000 باب حسینیه بزرگ و کوچک در این کشور وجود دارد که برخی از آنها در واقع بخشی از خانه مسکونی شیعیان است که وقف این مکان شده است؛ ولی می توان گفت تعداد حسینیه های بزرگ و رسمی به 500 واحد، بالغ می گردد. مراسم عاشورا و شهادت مظلومانه حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و یاران باوفایش در بحرین شور و حال خاصّی دارد. از ابتدای محرم، تمامی حسینیّه ها یکپارچه سیاه پوش می شود و شعارهای عاشورایی و پرچم های سیاه در خارج از محدوده این مکان ها نیز نصب می گردد روزها و شب های هفتم، هشتم، نهم و دهم محرم مراسم سینه زنی و زنجیرزنی برگزار می شود. مراسم تعزیه خوانی نیز هنوز در مناطقی از بحرین رواج دارد. پیشاپیش دسته های سینه زنی پرچم های سیاه و شعارهای عاشورا و بعضاً اسب های سیاه پوش به عنوان نمادی از ذوالجناح امام به حرکت درمی آیند. بعضی از دسته های سینه زنی به نواختن سنج، طبل و شیپور زنی اقدام می کنند.
اطعام عمومی و توزیع شربت در این چند روز به صورت گسترده ای صورت می گیرد. قاطبه شیعیان در عزاداری ها حضوری فعّال دارند. عجمی یا افراد ایرانی الاصل در حسینیّه های خود به سبک ایرانی و با زبان فارسی سوگواری می کنند که از جلوه های بارز آن سینه زنی است. شیعیان هندی و پاکستانی نیز جداگانه مراسم عزاداری دارند که از سنت های ویژه خودشان پیروی می کنند و دسته های سینه زنی آنان در ادامه دسته های سینه زن بحرینی حرکت می کنند. حسینیّه ها غالباً در تمام ماه های محرم و صفر فعّالند و در آنها روضه خوانی هم صورت می گیرد. روزهای تاسوعا و عاشورا تعطیل رسمی است. اگرچه دولت بحرین ممانعتی برای اقامه مراسم عاشورا ایجاد نکرده؛ ولی در چند سال اخیر به دلیل تأثیرپذیری شیعیان از حماسه عاشورا و افزایش انگیزه و تحرّک آنان برای حضور در فعالیت های سیاسی و اجتماعی، ظلم ستیز و عدالت خواهی، نیروهای امنیتی و انتظامی به مراسم محرّم حسّاس گردیده و شدیداً دسته های عزادار را کنترل می کنند که مبادا شور حسینی، منجر به حماسه هایی گردد و بساط استبدادی آنان را برچیند.
برادران اهل سنت بحرین مزاحمت و مخالفتی با برگزاری این نمایش پرشکوه شیعه ندارند؛ بلکه با آنها رفتاری احترام آمیز دارند. حماسه حسینی در سنوات اخیر در بحرین ابعاد وسیع تر و معنادارتری یافته و مردم، خصوصاً نسل جوان، از مدرسه عاشورا درس مقاومت، فداکاری و حماسه فرا می گیرند و همه ساله عمق و ارزش این قیام باشکوه را بیشتر درک کرده و می کوشند موضع گیری های اجتماعی و سیاسی آن را بروز دهند(8).
نقش حسینیّه ها تنها به ایام محرّم و صفر محدود نمی گردد و هم اکنون حسینیّه ها تریبون های فرهنگی هستند که در طول تمام سال مشغول تنویر افکار عموم هستند. به عنوان مثال در ماه های دیگر، به ویژه ایام رمضان المبارک تشکل های مختلف شیعه، سلسله جلسات سخنرانی، دوره های فرهنگی، همایش ها و کنگره هایی در این مکان ها ترتیب می دهند؛ حتی جوانان، مراسم ازدواج خود را در حسینیّه برگزار می کنند و در واقع شادی ها و زندگی مشترک خویش را با حماسه حسینی پیوند می زنند.
مساجد شیعیان که 260 باب از آنها در اوقاف بحرین به ثبت رسیده است، علاوه بر برنامه های عبادی و اقامه فرایض، کانون های مهمی برای تقویت بنیّه اعتقادی نوجوانان و جوانان می باشند؛ اگر چه در مدارس رسمی، تعالیم اهل سنّت آموزش داده می شود؛ ولی شیعیان، در حسینیّه ها و مساجد، مسائل فقهی، شرعی و اعتقادی را آموزش می دهند و حتی برای کودکان 4 و 5 ساله برنامه دارند. هر گروه سنّی در کلاس های ویژه حضور می یابند تا مسائل مناسب خود را فراگیرند. حوزه های علمیّه در فرهنگ سازی نقش مهمی دارند و فعالیت های آنان به آموزش های مرسوم مقدمات، سطح و خارج منحصر نمی گردد و برای خواهران و برادران، کلاس های آموزنده ای دارند. جشن تکلیف دختران و پسران در بحرین با آداب ویژه ای برگزار می شود. برخی مساجد و حسینیّه ها موقوفات و ساختمان هایی را در اختیار دارند که مخارج خود را از طریق آنها تأمین می کنند؛ ولی اکثر این اماکن عبادی و فرهنگی از چنین امکاناتی برخوردار نمی باشند و از طریق هدایا، نذورات و کمک های مردمی تأمین می شوند. دولت مرکزی برای امور اوقاف دو اداره تأسیس کرده است:
« دائره الاوقاف السنیّه» که مربوط به اهل تسنّن است و « دائره الاوقاف الجعفریّه» که دومی برخلاف اولی، از امکانات و توانایی مالی خوبی برخوردار است؛ ولی متأسفانه درآمدهای اوقاف شیعه کمتر به دست علما و مردم می رسد. دولت هم میزان این سرمایه ها را اعلام نمی کند.
همچنین بحرینی ها در شهر مقدس «قم»، «الحسینیّه البحرانیه» دارند. اخیراً ساختمانی چند طبقه برای طلاب ساخته اند که در زیرزمین آن «حسینیه الزهرا(ع)» استقرار یافته است.
تعداد طلاب بحرینی در حوزه علمیه قم حدوداً به یکصد نفر بالغ می گردند. تعدادی طلبه بحرینی نیز در «نجف» درس می خوانند.
تشکّل های فرهنگی، ترویجی
در بحرین، تشکل های گوناگون فرهنگی فعالیت دارند و در اجرای برنامه با یکدیگر، هماهنگی ها و همکاری هایی دارند. در رأس این جمعیت فرهنگی، عالم و روحانی یا شخص مؤمن و با سابقه خوب قرار گرفته اند. غالباً انتخاب این افراد از تشکیل مجامع عمومی و گزینش های مردمی انجام می شود. حوزه های علمیّه نیز در خصوص ارتقای سطح روحانیانی که برنامه های تبلیغی، ترویجی و آموزشی دارند، فعّالند؛ ولی جایگاهی که به صورت کامل تر و اساسی تر این وظیفه را عهده دار است، «مجلس اسلامی علمایی بحرین» است. هدف این تشکل مهم و علمی، حفظ، نگهداری و پشتیبانی علمای دینی و تدارک برنامه هایی برای هر چه بهتر اجرایی گردیدن مسئولیّت های آنهاست و نیز درباره ایجاد ارتباط بین آنان و اقشار فرهنگی است؛ ولی با موضع گیری های آنان در عرصه های سیاسی و اجتماعی تعارضی ندارد و در بسیاری از موارد، شاهد اظهارنظر و صدور بیانیّه های سیاسی از این مجلس هستیم. در امور چالش برانگیز و حسّاس نیز وارد عمل می شود. به عنوان مثال، زمانی که بحث تصویب قانون احوال شخصی در دولت بحرین مطرح گردید، مجلس علمایی، تظاهراتی با حضور یکصد و پنجاه هزار نفر مرد و زن ترتیب داد که همگی ضدّ این قانون شعار می دادند و خواهان لغو آن بودند و تاکنون به دلیل مخالفت ها و اعتراض های جدّی این مجلس، دولت در اجرایی نمودن این قانون، راه به جایی نبرده است. این مجلس که حدود شش سال از تأسیس آن می گذرد، به دقت، مسائل فرهنگی را رصد می کند و با دیگر تشکل ها و جوامع نیز هماهنگی فکری و علمی دارد. هزار نفر عالم و روحانی عضو این مجمعند و رئیس آن هر چهار سال برگزیده می شود که در دوره اول، ریاست آن به عهده عیسی احمد قاسم و جانشین وی سید عبدالله غریفی بود. در دوره جدید، آن دو بزرگوار خود را برای این امر نامزد نکردند تا فرصتی برای علمای جوان تر به وجود آید. در سال 1388ه.ق ریاست مجلس را سید مجید مشعل عهده دار بود. ایشان مدتی در قم برای فراگیری علوم حوزوی سکونت داشت و گویا هنوز در این سمت باقی است. زمانی که این مجلس موجودیت خود را اعلام کرد، هجمه های وسیعی از سوی جراید و تریبون های رسمی دولتی علیه آن آغاز گردید، عوامل حکومتی از برنامه های این مجلس اظهار نگرانی کرده اند؛ به خصوص آنکه برنامه های برون مرزی هم دارد و مبلغانی به «هندوستان»و برخی کشورهای اروپایی می فرستد. شیعیان، جمعیت های متعددی دارند. از جمله آنها « جمعیه الوفاق الوطنی الاسلامیه» با ریاست حجه الاسلام و المسلمین علی سلمان است که فعالیت سیاسی دارد. جمعیت فرهنگی آنان « جمعیه التوعیه الاسلامی» نام دارد که ریاست آن با شیخ باقر حوّاج است، این دو تشکّل به مجلس علمایی اسلامی بحرین متکی هستند. گروهی هم طرف داران مرحوم آیت الله سید محمد شیرازی می باشند که دو جمعیت دارند:« جمعیه العمل الاسلامی( عمل)» که سیاسی است و « جمعیه الرساله» که برنامه های فرهنگی را پی گیری می نماید. طرف داران شیخ سلیمان مدتی هم تشکلی تحت عنوان «جمعیه الرابطه الاسلامیه» دارند؛ اما بزرگ ترین اینها همان « جمعیت وفاق» است. نماز جمعه به امامت آیت الله شیخ عیسی قاسم در « جامعه الامام الصادق» در منطقه «الدراز» بحرین برگزار می گردد. در مراکز آموزشی رسمی از تعالیم تشیّع خبری نمی باشد؛ ولی دولت مرکزی در سال های اخیر دو دانشکده، یکی برای اهل تسنّن و دیگری برای شیعیان در نظر گرفته است که با وجود اکثریت شیعه، مرکز آموزشی مزبور از امکانات کمتری برخوردار است و تعالیم فقهی که ارائه می کند، با برنامه ریزی آموزشی دولت آل خلیفه ارائه می گردد.(9)
پی نوشت ها :
1. معجم البلدان، ج4، ص 150.
2. دائره المعارف تشیع، ج3، ص 118.
3. همان، ج3، ص 119؛ اخبار شیعیان، ش43، خرداد 1388، ص 43.
4. جهان اسلام، ج اول، ص 364.
5. انوارالبدرین، صص 41-42.
6. انوارالبدرین، صص 49-51 و زندگی نامه علامه بحرینی، صص 63 -65.
7. سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه محمدعلی موحد، ج اول، ص 340.
8. آبشارهای عاشورایی، ص 73؛ بی آزار شیرازی، عبدالکریم، عاشورا در سرزمین ها، ج دوم(خاورمیانه)، صص 15-17.
9. مصاحبه با حجج اسلام دقاق و حواج، نشریه اخبار شیعیان، ش 43، خرداد 1343.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}