نویسنده: حجت الاسلام علی نکونام



 
در تعریف الگوی اسلامی رشد و پیشرفت باید به گونه ای عمل کرد که پیشرفت اقتصادی و مادی مقدمه رشد فضیلت ها و ارزش های اخلاقی و معنوی انسان شود؛ نه اینکه فضیلت ها و ارزش ها قربانی رشد اقتصادی و مادی شود. در این راستا به چند موضوع باید توجه ویژه شود:
اول، برقراری اجتماعی است که در بستر عدالت اسلامی، رشد و پیشرفت میسر می شود. جهت انجام این مهم توجه به عدالت توزیعی اهمیت دارد و رویکرد به عدالت شکلی، آن گونه که در نظام های لیبرالی گفته می شود، صحیح نیست.
دوم، توجه به فرهنگ و فرهنگ سازی باید پایه و اساس رشد و پیشرفت قرار گیرد نه آنکه پایه و اساس اقتصاد و رفاه اقتصادی و مادی باشد و باید هدف نهایی از پیشرفت، بهبود کیفی نظام اعتقادات و باورهای دینی و ارزش های متعلق به فرهنگ اسلامی جامعه باشد.
سوم، توجه دادن به هویت و هویت سازی است و آن هویت داشته و خودی است که نیازی به مدیریت دارد و شناخت هویت، پیش نیاز هر گونه زندگی اجتماعی و زمینه ساز استقلال در همه جنبه هاست. باید توجه داشت که نباید دست به ایجاد هویت جدید زده شود که دچار چالش های هویتی خواهد شد.
چهارم، توجه به تولید علم و علم است که توانمندی علمی زمینه ساز قدرت و رسیدن به رشد و پیشرفت خواهد بود. در اسلام به علم و ارزش آن سفارش فراوان شده است.
کلید واژه ها: عدالت اجتماعی، فرهنگ سازی، هویت سازی، تولید علم، رشد و پیشرفت.

مقدمه

تمامی نظام های سیاسی موجود ادعا دارند که برای رسیدن به توسعه تلاش می کنند و این تلاش عمدتاً در راستای افزایش رفاه و گسترش انتخاب مردم در حوزه مسائل مادی و رفاهی خلاصه می شود و تلاش های علمی ای که صورت می پذیرد نیز در همین راستا قابل ارزیابی است. هر چند توجه به مسائل اقتصادی هم مورد توجه اسلام است اما آموزه های اسلامی نفی کننده یکجانبه گرایی اقتصاد و رفاه اقتصادی است. بنابراین باید تلاش کرد که پیشرفت را به گونه ای هدایت کنیم که پیشرفت اقتصادی مقدمه پیشرفت و رشد اخلاقی و معنوی انسان شود، نه اینکه ارزش های معنوی قربانی توسعه اقتصادی و رشد رفاه مادی شوند.
در اینجا تلاش می کنیم تا به الزامات الگوی اسلامی رشد و پیشرفت برای برون رفت از چالش های هویتی و تبدیل آنان به فرصت اشاره ای داشته باشیم. در این زمینه چند موضوع را در بحث از الگوی رشد و پیشرفت بررسی خواهیم کرد؛ یکی عدالت و تأکید بر عدالت اسلامی است، دوم مدیریت فرهنگی و فرهنگ سازی در راستای مفهوم خاصی که از پیشرفت در نظر داریم، سوم هویت سازی و چهارم تولید علم بومی است.
هویت سازی از این جهت مورد بررسی قرار می گیرد که زمینه استقلال طلبی را که خود زمینه ای برای پیشرفت و بیرون آمدن از چالش های هویتی است، فراهم خواهد کرد. تولید علم زمینه را برای قدرتمند شدن برای رسیدن به رشد و پیشرفت فراهم می کند.

1. عدالت

عدالت از دیرباز جایگاه ویژه ای میان اندیشمندان داشته است اما در عین حال عدالت مفهومی است کلی و نیازمند تبیین و شفاف سازی. در واقع می توان گفت که مطالعه عدالت، به یک معنا همیشه مورد توجه قرار داشته است. در این زمینه چند مبحث مشخص را بررسی می کنیم:

پیشرفت و عدالت و انقلاب اسلامی

نگاهی گذرا به جنبش ها و تحرکات مردمی طی یک سده اخیر موید این حقیقت است که نکته مشترک تمامی این تحولات، توجه و تأکید جدی اقشار مختلف مردم بر تحقق عدالت در جامعه است. از زاویه ای دیگر اساسا جنبش شیعی در جهان اسلام در مبارزه با بی عدالتی شکل گرفته بود. عدالت و لزوم برقراری آن، نقطه مشترک فرهنگ ایرانی و اسلامی ما محسوب می شود.
از سوی دیگر انقلاب اسلامی در ادامه جنبش های ایرانیان در دوران معاصر حرکتی در جهت رشد و پیشرفت جامعه بود. انقلاب اسلامی در بنیاد خود، تأملی در چیستی وضعیت عقب ماندگی و انحطاط ما و پاسخی به چگونگی تحقق پیشرفت بود و با مشاهده ناتوانی در جهت گیری های غرب گرا و شرق گرا دیگر بنیاد یک تجربه نوین را در پیشرفت بنا نهاد که در عین باور به ضرورت و مطلوبیت پیشرفت، به تحقق آن در چهارچوب های خاص اسلام و ایران می نگریست.
اگر در انقلاب های دیگر و در نظریه های مطرح در ادبیات توسعه، حرکت در جهت توسعه جامعه با نفی سنت ها و ارزش های معنوی و لزوم وجود بی عدالتی و نابرابری امکان پذیر به نظر می رسید اما در انقلاب اسلامی این تحول بنیادین با اتکاء به ارزش های معنوی اسلام صورت گرفت و عنایت خود را حفظ هویت خودی و پیشرفت بر بستر عدالت قرار داد.
انقلاب اسلامی تلاشی بود در راستای نفی غربی شدن و تأکید بر اهمیت سنت های ملی ـ اسلامی و اهمیت راهبردهای عدالت محورانه در جهت پیشرفت ملی. انقلاب ما سعی داشت تا زمینه ساز یک تلفیق اصیل و نوین برای جامعه ای باشد که می خواهد هم هویت دینی و ملی خود را حفظ کند و ظلم، بی عدالتی و نابرابری را کاهش داده و از بین ببرد و هم صاحب نقشی در خور و شایسته در دنیای جدید باشد. این درک از رابطه انقلاب و پیشرفت و عدالت، همان درکی است که بنیانگذاران انقلاب اسلامی مدنظر داشته اند.
تمام این اصول در چهارچوب راهبردهای معطوف به افزایش تولید ملی و روند مداوم انباشت سرمایه و استفاده از ظرفیت های داخلی و خارجی، برای این منظور صورت می گیرد که انسان ها در روندی مستمر و پایدار، شادی و عدالت بیشتری تجربه کنند. در اینجا برقراری عدالت نه تنها اصلی بومی تلقی می شود بلکه غایت آن راهبردی محسوب می شود که باید پیشرفت کشور اتخاذ شود. پیشرفت که بر مبنای عدالت باشد، در کانون گفتمان انقلاب اسلامی قرار دارد و از این رو باید به طور جدی در کانون راهبردهای توسعه کشور نیز قرار گرفته و عملیاتی شود.
در حقیقت براساس مبانی اسلامی، عدالت در شکل واقعی خود تنها بر بستر پیشرفت ممکن می شود. بنابراین یکی از مهم ترین موضوعاتی که انقلاب اسلامی بر آن تأکید فراوان داشت، عدالت محوری و ایجاد بستر مناسب برای تحقق عدالت اجتماعی بود (1). این انقلاب پیشرفت را براساس مبانی اسلامی، با استاده از تحقق عدالت تعریف می کرد. البته باید توجه داشت که عدالت طلبی بخشی از مقولات هویت ایرانی ـ اسلامی است. بنابراین در برنامه هایی که برای پیشرفت کشور در نظر گرفته می شود می باید این امر مدنظر قرار گیرد. (2)

پیشرفت و عدالت

رابطه پیشرفت با عدالت مسأله ای است که تعمق در مورد آن ضروری است. عدالت جزئی از پیشرفت است و به همین دلیل در کنار آن ذکر شده است. در حقیقت براساس ادبیات دینی از جمله اهداف پیامبران برقراری عدالت بیان شده (3) و بر مبنای تعریفی که از پیشرفت در نگاه اسلامی داریم، عدالت جزئی از پیشرفت است.
توسعه مادی و کمی به تنهایی مطلوب یک جامعه انسانی نیست بلکه ضرورت دارد که بهبود متوازن به صورت عادلانه در جامعه نمودار شود. بحث عدالت همواره یک بحث هنجاری و ارزشی تلقی می شود؛ در نتیجه در الگوی پیشرفت که ارزش مدار و اخلاقگر است، نسبت پیشرفت و عدالت تعارض نخواهد بود زیرا برخلاف فضای اقتصاد متعارف، هدف غایی این دو متفاوت نخواهد بود. (4)
در الگوی پیشرفت، برآورده شدن عدالت آسان تر از الگوهای توسعه غربی خواهد بود؛ چرا که حاکمیت اخلاق در الگوی پیشرفت ضروری است. بررسی منابع دینی نشان می دهد که عدالت از جمله فضیلت های مهم اجتماعی است و برپایی عدالت و مبارزه با ظلم به عنوان یکی از رسالت های انبیای الهی بر شمرده شده است (5). بنابراین عدالت در مبانی دینی از جایگاه ویژه ای برخوردار است که می باید در برنامه های پیشرفت و تعالی جامعه مورد توجه قرار گیرد.
در صورتی که در برنامه های پیشرفت این امر مهم را در نظر نگیرند، سیر حرکت جامعه به سویی حرکت خواهد کرد که زمینه را برای تغییر در فرهنگ آماده می کند و در فرهنگ عدالت محور اسلامی، ارزش هایی متضاد با عدالت شکل می گیرد و زمینه جهت چالش هایی برای هویت فرهنگی ایجاد خواهد شد.
در اینجا و در بحث از عدالت لازم است به دو دیدگاه مختلف درباره عدالت اجتماعی اشاره کنم.
در حالی که بسیاری از دیدگاه های لیبرال معتقدند که دولت نسبت به نابسامانی های اجتماعی مسوولیتی ندارد و می باید ساختار کلان جامعه را برای رقابت آماده کند و عده ای ممکن است فقیر یا بیکار شده یا عده دیگری ممکن است زیر چرخ های این رقابت خرد شوند.
اما دیدگاه دیگری که درباره عدالت وجود دارد عدالت توزیعی است. براساس این دیدگاه، باید میان بهترین کمال مطلوب و بهترین افراد جامعه، بیشترین افراد جامعه را برگزید. به عبارت دیگر می توان بخشی از استفاده کسانی را که ثروتمند می شوند کم کرد و اگر از درآمد سرانه ملی کم شود اشکالی ندارد؛ مهم این است که بیشترین افراد جامعه را بهره مند سازیم.
بنابراین یپشرفت اقتصادی مقدم است یا عدالت اجتماعی؟ در صورتی که عدالت اجتماعی را ضروری بدانیم، استفاده از الگوی عدالت محور در پیشرفت کشور می تواند در این امر راهگشا باشد. این در حالی است که اگر صرفاً به پیشرفت های اقتصادی توجه کنیم، فرهنگی را نیز که برای رسیدن به این نوع نگاه استفاده می شود باید رعایت کرد و این امر با هویت جامعه ایران سازگاری چندانی ندارد.
به این ترتیب اجرای این نوع از الگوهای توسعه چالش های هویتی را در جامعه ایران تشدید خواهد کرد و خلاصه آنکه الگوی پیشرفت باید بر عدالت باشد و غایت را عدالت بداند نه اینکه غایت را توسعه و پیشرفت بداند.
این حقیقت است که الگوی پیشرفت باید با اتکا به خود، پایه ریزی شود و اساسا در جهت تحقق یک کشور قوی عمل کند و به حفظ حقوق مشروع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی شهروندانش به خصوص فقرا متعهد باشد. چنین الگویی اولویت را به ریشه کن کردن فقر وی گسترش عدالت اجتماعی می دهد.
ریشه کن کردن فقر از یک سو با فرایندی آرام سطح زندگی فقیرترین بخش جمعیت را ارتقا داده، از سوی دیگر سطح بالای مصرف غنی ترین بخش جمعیت ثروتمند را کاهش می دهد. چنین اقدامی تکیه بر ارزش هایی نظیر مساوات طلبی، عدالت اجتماعی و پرورش آنها دارد اما نه به صورت نظری بلکه با تشویق و دلگرم کردن ابتکارات فردی، بی آنکه منافع جمع به خطر افتد. (6)
برقرار شدن عدالت به نوبه خود به پیشرفت کمک خواهد نمود. (8) بدین صورت که برقراری عدالت موجب می شود مردم نسبت به مسوولان و سلامت آنان اعتماد کرده و با امیدواری بیشتری به جلو حرکت کنند.

2. مدیریت فرهنگی

در راستای حرکت به سوی رشد و پیشرفت می توان مدیریت فرهنگی را به عنوان یکی از الزامات این الگو در نظر گرفت. هر چند موضوع فرهنگ و مدیریتی که فرهنگ محور باشد، موضوعی گسترده است اما تلاش می کنیم به صورت مختصر به عنوان یکی از الزامات الگوی اسلامی رشد و پیشرفت به آن اشاره کنیم.
در مدیریت فرهنگی، اساس مدیریت بر مبنای توجه به فرهنگ است اما در مدیریت های دیگر نظیر مدیریت اقتصادی، اساس اقتصاد و رسیدن به رفاه اقتصادی است و امکان دارد به قیمت از بین رفتن ارزش های اخلاقی نیز تمام شود. در مدیریت سیاسی نیز رسیدن به وضعیت سیاسی مطلوب یا به تعبیر غرب رسیدن به توسعه سیاسی که در آن صرفاً مشارکت مردم و خواست مردم از نظر سیاسی تأمین شود نیز با مشکلات خاص خود روبه رو می شود.
اما در مدیریت فرهنگی، هدف نهایی هر تغییر و تحولی در عرصه فعالیت های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بهبود کیفی نظام اعتقادات، باورها و ارزش ها متعلق به فرهنگ آن جامعه است. این رویکرد مدیریتی را در مدیریت انبیای الهی می توان مشاهده کرد. در نظام جمهوری اسلامی نیز انتظار می رود در صورتی که پیشرفت اقتصادی و اجتماعی را دنبال می کند، آن را بر محور فرهنگ قرار داده و زمینه اعتلای اخلاقی جامعه را فراهم کند.
در این زمینه باید توجه داشت که در هر جامعه عوامل درونی ای وجود دارد که تغییر و تحول در آنها می تواند ما را به سوی جامعه ای بهتر هدایت کند. جامعه از افرادی تشکیل می شود که در چهارچوب مجموعه ای وسیعی از نظام های شرعی، حقوقی، عرفی و در قالب سازمان های مختلف با یکدیگر، با طبیعت، میراث گذشتگان، با خالق ارتباط برقرار می کند تا حتی المقدور به نیازهای خود برسد. بنابراین از دو طریق می توان بر تغییر و تحولات جامعه اثر گذاشت.
1. اعمال اصلاحات آگاهانه در نظام و ساختار درونی نظام اجتماعی.
2. تغییرات آگاهانه در نحوه تفکر، اندیشه گرایش ها و رفتار انسان ها.
در این راستا و با نگاهی سیستمی به جامعه و با شناخت تغییرات و تحولات درونی هر نظام می توان تأثیر آن را بر نظام های دیگر مورد بررسی قرار داد. در مدل ذیل نظام های اجتماعی را بررسی می کنیم. (8)
نکته ای که در این الگو وجود دارد آن است که نمی توان گفت که بعضی از نظام ها مسأله ارتقای اخلاق و معنویت و فضیلت های انسانی را تعقیب نمی کنند و به عنوان مثال نظام اقتصادی صرفاً مسوول افزایش رفاه اجتماعی باشد بلکه نظام اقتصادی نیز با نگاهی به عدالت و کرامت انسانی زمینه ارتقای معنوی جامعه را فراهم می کند. بنابراین در این مدل تمامی نظام ها همزمان می باید در خدمت رشد و ارتقای هر دو شاخص های مادی و معنوی قرار گیرند.
اما در بحث از تغییر آگاهانه در نحوه تفکر، اندیشه و رفتار انسان ها می تواند این موضوع را به خوبی مدیریت کرد و با فرهنگ سازی آن را به سوی تعادل میان دو نیاز معنوی و مادی جامعه سوق داد. (9)
با بهره گیری از منابع اسلامی می توان مجموعه نیازهای انسان را به دو گروه دسته بندی کرد. یکی از نیازهای مربوط به جسم انسان مانند غذا، پوشاک و ... و دیگری نیازهای مربوط به روح و روان و ابعاد معنوی انسان مانند نیاز به عشق و پرستش، گرایش به کشف حقایق، گرایش فضیلت و ...
نکته ای که درباره طبقه بندی این نیازها قابل ذکر است، آن است که نیازهای گروه اول ضرورتی به تحریک و تقویت ندارد و نظام های مختلف اجتماعی باید آن را هدایت کرده و در برخی از زمان ها آن را کنترل کنند. اما نیازهای مربوط به گرایش های فطری و روحی انسان ها دارای این خصوصیت است که باید از سوی نظام های حاکم یا افرادی خاص تشویق و تقویت شوند. شاید بتوان گفت که فلسفه وجودی انبیا و به دنبال آن تشکیل حکومت دینی این رسالت را برعهده دارد که در راستای تقویت این نیازها بکوشد. بنابراین در راستای رشد و پیشرفت جامعه نیازمند مدیریت فرهنگی در این زمینه هستیم. پس مدیریت فرهنگی می باید به گونه ای عمل کند که تبیین درستی از نیازها را در جامعه نهادینه کرده و از عدم تعادل و در نتیجه تغییر در ارزش ها جلوگیری کند.
موضوع مدیریت فرهنگی یکی از موضوعات مهمی است که باید در بحث از پیشرفت آن را در نظر گرفت. در حقیقت این توجه به مدیریت فرهنگی در جامعه است که به نوع و اولویت نیازها در جامعه شکل می دهد و زمینه را برای پیشرفت فراهم می کند.
در بحث از مدیریت فرهنگی باید مجموعه عوامل و روابطی که در درون جامعه، آگاهی ها، علایق، گرایش ها و رفتار توده مردم را تغییر می دهد، شناسایی کرد و در صورتی که این عوامل به سوی فرهنگ سازی از نوع بیرونی پیش می رود آن را کنترل کرده و همچنین عوامل فرهنگساز داخلی را تقویت کرد. در این زمینه استفاده از مدیرانی نیز که توانایی این امر را دارند می توان استفاده کرد.
یکی از معضلاتی که ممکن است در این زمینه با آن روبه رو شویم این است که بیشتر مدیران در راستای پاسخگویی به نیازهای روزمره اقتصادی مردم، مشغول حل مسائل آنان هستند و این امر سبب می شود که نتوانند به موضوع فرهنگ سازی به صورتی که لازم است بپردازند.
از طرف دیگر نظام تخصیص منابع که باید مصلحت های بلند مدت را در نظر بگیرد معمولا صرف حل مسائل زود بازده می شود و با توجه به اینکه امور فرهنگی در دوره های بعد و در دراز مدت جواب می دهد، ممکن است توجه زیادی به آن نشود. بنابراین منابع لازم در اختیار نسل جدیدی از مدیران، کارشناسان و مبلغانی که بتوانند نظام تربیتی را در آینده به وجود بیاورند، قرار نمی گیرد؛ بنابراین این فرصت برای نظام فرهنگ ساز بیگانه فراهم می شود که بیش از گذشته زمینه ساز شکل گیری باورها و رفتارهای نسل جوان شوند. (10)
در اثر افزایش نیازهای مادی مردم که متأثر از فرهنگ توسعه است، نمایندگان مردم ناچارند در راستای خواست آنان گام بردارند و در این زمینه مدیریت فرهنگی کمرنگ می شود و مدیریت برآورده کردن خواست های مادی مردم که شاید برخی از آنان نیز ضروری نباشد، جایگزین آن خواهد شد. بدین ترتیب فرصتی برای مدیریت فرهنگی باقی نمی ماند و دور تخریب فرهنگ اتفاق می افتد.
باید توجه داشت که اگر به جای عملکرد نظام های فرهنگی داخلی، فرهنگ جامعه از طریق تحولات وارداتی تغییر کند، این موضوع زمینه ساز شکل گیری چالش در ارزش ها شده و در نتیجه زمینه ساز شکاف در ساختار سیاسی می شود.
در صورتی که با تسلط کامل نظام فرهنگ ساز داخلی و مدیریت فرهنگی در آن، نظام متأثر از تفکر دینی باشد، انتظارات مردم از مجلس و همچنین انتظارات رهبری از دولت همگون خواهد بود و این امر سبب جلب رضایت مردم می شود. اما اگر در اثر مدیریت فرهنگی داخلی، نظام فرهنگ ساز خارجی که مبنای تفکر مادی دارد بتواند انتظارات مردم را از مرزهای دینی خارج کند، دچار چالش در ارزش ها خواهیم شد و ارزش های مادی می تواند خود را بر مردم حاکم کند.
اشکال توسعه برون زا در این است که می تواند فرهنگ خارجی را به صورت آرام بر جامعه حاکم کند. اما در صورتی که موضوع رشد را از توسعه تفکیک کرده و برای آن الگویی ارائه دهیم، می توان با مدیریت فرهنگی از شکل گیری چالش های هویتی حل نشدنی جلوگیری کرد. (11)

3. هویت سازی

شناخت از خود فردی و جمعی آثار بسیار سودمندی را به دنبال خواهد داشت. از جمله اینکه رسیدن به رشد و پیشرفت انسان نیازمند شناخت از خود است و به تعبیری از خود بیگانگی نمی تواند انسان را به مقصد برساند. در این زمینه باید گفت تا ندانیم که بودیم، نمی توانیم بدانیم که هستیم؛ یعنی شناخت هستی ما در گروی شناخت تاریخی ماست و تا ندانیم چگونه به جایی که هستیم رسیده ایم، نمی توانیم بدانیم به کجا می رویم. این، سخن پرمعنا و پرمغزی است. ما هر کجا که می خواهیم برویم، اول باید ببینیم در تاریخ چه بوده ایم و چگونه به اینجایی که الان هستیم رسیده ایم؟ این گذشته را باید خوب شناخت. می توان گفت که هویت در ایجاد امنیت برای جامع و انسان دارای ضرورت است و از سوی دیگر رسیدن به پیشرفت و توسعه نیازمند هویت بوده و بدون شک پیشرفت و رشد انسان نیازمند هویت است. (12)
بی گمان می توان گفت که هویت از نیازهای روانی انسان و پیش نیاز هر گونه زندگی اجتماعی است. اگر محور و مبنای زندگی اجتماعی را برقراری ارتباط پایدار و معنادار با دیگران بدانیم، هویت اجتماعی چنین امکانی را فراهم می کند. به بیان دیگر بدون چهارچوبی برای تعیین هویت اجتماعی، افراد مانند یکدیگر خواهند بود و هیچ کدام از آنها نمی توانند به صورتی معنادار و پایدار با دیگران پیوند یابند. پس بدون هویت اجتماعی در واقع جامعه ای وجود نخواهد داشت. (13)
امام علی (ع) می فرماید: « کسی که خود را بشناسد دیگری را بیشتر می شناسد و کسی که خود را نشناسد، دیگری را بیشتر نخواهد شناخت.» (14)
در این زمینه بحث هویت سازی نیز مطرح می شود و حال که هویت عنصر مهمی در رشد و پیشرفت است و به عنوان متغیر کنترل کننده آن نیز به شمار می آید، باید در تدوین الگوی اسلامی رشد و پیشرفت هویت سازی کرد. البته باید در نظر داشت که هویت سازی به این مفهوم نیست که هویت جدیدی را ارائه دهیم؛ چرا که این امر به نوبه خود چالش هویت ایجاد خواهد کرد و این امر را در تجربیات ایران معاصر می توان مشاهده کرد. مقصود از هویت سازی در اینجا آگاهی دادن به هویت داشته است.
موضوع دیگری که در بحث از هویت در الگوی رشد و پیشرفت مهم بوده، این است که اصولاً هویت زمینه استقلال را فراهم می کند. استقلال یکی از مهم ترین زمینه های پیشرفت به شمار می آید. (15) استقلال در جنبه های مختلف قابل بحث است؛ هم از جنبه فکری و هم از جنبه اقتصادی و علمی. استقلال در جنبه های مذکور به ما کمک می کند تا بهتر بتوانیم به پیشرفت برسیم اما در صورتی که به هویت سازی توجه نداشته باشیم، استقلال نیز آسیب خواهد دید. شکل گیری روحیه استقلال طلبی به ما کمک خواهد کرد تا در رقابت های جهانی بهتر بتوانیم عمل کنیم. زمینه استقلال نیز هویت است.
در حقیقت از مبانی اساسی الگوی رشد و پیشرفت هویت سازی است. منظور از هویت سازی نیز این نیست که دست به ایجاد هویت جدیدی بزنیم که التقاطی از هویت های مختلف باشد بلکه در راستای تقویت هویت فرهنگی خود بکوشیم و هویت سازی در راستای تقویت هویت فرهنگی خود باشد و نه ایجاد هویت جدید. یکی از پایه های این نوع هویت سازی نیز شناخت داشتن نسبت به ارزش های ملی و فرهنگی است. از این رو باید نسبت به ارزش ها شناخت پیدا کرد.

4. تولید علم

یکی از فاکتورهایی که امروزه سبب سلطه گفتمانی در مناسبات دنیای امروز شده، توانمندی علمی است. این برتری علمی موجب شده تا غرب بتواند اهدف خود را در کشورهای دیگر اجرا کند و از سوی دیگر موجب شده تا برخی در تشخیص راه صحیح دچار اشتباه شده و به سبب برتری علمی، هر آنچه را که غرب تجویز می کند، پذیرا باشند. این امر به نوبه خود مانع از شکل گیری هویت منسجم در جامعه شده و تبعات خود را در پی خواهد داشت.
به همین دلیل لازم است جمهوری اسلامی ایران جایگاه علمی در عرصه های مختلف کسب کند. در این زمینه در پی رهنمودهای رهبر معظم انقلاب در چند سال اخیر توجه ویژه به آن شده است. (16)
نگاهی به گذشته تاریخی مسلمانان نشان می دهد که علم و علم آموزی تأثیر فراوان در شکل گیری تمدن شکوفای اسلامی داشت و در این زمان غرب در تیرگی و انحطاط به سر می برد اما کمرنگ شدن توجه به علم به دلایل تاریخی موجب ضعف و انحطاط تمدن اسلامی شد. از سوی دیگر امروزه هر آنچه در تمدن غرب موجب سیطه گفتمانی آن شده، توجه به علم است.
با تأملی در آموزه های اسلامی مشاهده می کنیم که اسلام برای رسیدن مسلمانان به رشد و قله های کمال مادی و معنوی برفراگیری علوم تأکید فراوان دارد. تأکیدات اسلام که در آیات و روایات مختلف به آن اشاره شده، نشان دهنده این امر است. (17) بنابراین رسیدن به رشد و پیشرفت نیازمند تولید علم و شکستن انحصار علمی در جهان است.
البته نباید از نظر دور داشت که استفاده از تجربیات دیگران که مستلزم شناخت عمیق علمی، در شرایط اقتصادی اجتماعی و فرهنگی آن کشورهاست نیز به ما در این زمینه کمک خواهد کرد. بنابراین در مجموع می توان گفت که برای تبدیل شدن چالش های هویتی به فرصت ابتدا در راستای بحث مفهوم سازی، ارائه مفهوم نهایی و پیشرفت و حرکت در راستای آن می تواند در تبدیل چالش های هویتی به فرصت موثر باشد.

نتیجه گیری

الزامات الگوی اسلامی رشد و پیشرفت که در راستای ارزش های بومی است به چند موضوع می باید توجه ویژه کرد؛ اول موضوع عدالت است. باید توجه داشت که برقراری عدالت اجتماعی از جمله اهداف نظام اسلامی است و پیشرفت در بستر عدالت میسر می شود.
البته منظور از عدالت، نه آن عدالتی است که از سوی نگاه مادی ارائه می شود؛ بلکه منظور عدالت با مبانی اسلامی است. بنابراین رشد و پیشرفت اقتصادی می باید بر پایه عدالت باشد تا موجب دلگرمی مردم شده و به نوبه خود زمینه ای برای رشد و پیشرفت را فراهم آورد. یکی از بحث هایی که در این زمینه مطرح شده این توجه به عدالت توزیعی می باید در دستور کار قرار گیرد و نه صرفاً عدالت ساختاری؛ چرا که در عدالت ساختاری در نظام های لیبرالی مطرح می شود.
از دیگر موضوعاتی که باید در الزامات الگوی رشد و پیشرفت در نظر گرفت، بحث از مدیریت فرهنگی و فرهنگسازی است. در صورتی که مدیریت فرهنگی صحیحی در این زمینه صورت نپذیرد و فرهنگ مادی بتواند در راستای رشد و پیشرفت، در فرهنگ ما رخنه کند، دوباره مشکلات قبلی ایجاد خواهد شد؛ چرا که ما در راستای پیشرفت، انتظاراتی از مردم خواهیم داشت که بر مبنای نظام جهان بینی مادی است و می باید برای رسیدن به آن دوباره از الگوی اسلامی رشد و پیشرفت دست برداریم و به سوی الگوهایی که از بیرون ارائه می شود، حرکت کنیم.
و اما از موضوعات دیگری که در بحث از الگوی اسلامی پیشرفت مطرح می شود، توجه به هویت سازی است. حال که هویت عنصر مهمی در رشد و پیشرفت است و به عنوان متغیر کنترل کننده آن نیز به شمار می آید، می باید برای برون رفت از چالش های هویتی، در فرایند رشد و پیشرفت به هویت سازی اقدام کرد. البته نباید در نظر داشت که در فرایند هویت سازی دست به ایجاد هویت جدیدی بزنیم؛ چرا که این امر به نوبه خود چالش هویت ایجاد خواهد کرد. در بحث هویت سازی در اینجا آگاهی دادن به هویت خودی است که این امر نیازمند مدیریت در هویت بخشی است که از آن به هویت سازی تعبیر می کنم و در حقیقت شناخت ارزش های ملی و هویت فرهنگی است. از این رو در تدوین الگوی رشد هویت فرهنگی هر کشوری باید نقش راهبردی در اجرای این الگو ایفا کند.
آخرین بحث در این زمینه توجه به تولید علم نیز ضرورت دارد. چرا که دانش، زمینه ساز قدرت بوده و می تواند ما را در رسیدن به پیشرفت کمک کند. با تأملی در آموزه های اسلامی مشاهده می کنیم که اسلام برای رسیدن مسلمانان به رشد و قله های کمال مادی و معنوی بر فراگیری علوم تأکید فراوان دارد. تأکیدات اسلام که در آیات و روایات مختلف به آن اشاره شده نشان دهنده این امر است. بنابراین رسیدن به رشد و پیشرفت نیازمند تولید علم و شکستن انحصار علمی در جهان است. البته نباید از نظر دور داشت که استفاده از تجربیات دیگران که مستلزم شناخت عمیق علمی، در شرایط اقتصادی اجتماعی و فرهنگی آن کشورهاست نیز به ما در این زمینه کمک خواهد کرد.
و باید افزود که با به کارگیری این الزامات علاوه بر اینکه می توان چالش های هویت فرهنگی را به فرصت تبدیل کرد، می توان زمینه رشد و پیشرفت نظام اسلامی را براساس آموزه های دینی را فراهم آورد و هر تهدیدی را از نظام اسلامی دور کرد.

پی نوشت ها :

1. « یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط...» ( نساء (4) آیه 135) ای کسانی که ایمان آورده اید کاملا قیام به عدالت کنید.
در این آیه یک اصل اساسی و یک قانون کلی درباره اجرای عدالت در همه موارد بدون استثنا ذکر می کند و به تمام افراد با ایمان فرمان می دهد که قیام به عدالت کنند. باید در هر حال و در هر کار و در هر عصر و زمان قیام به عدالت کنید که این عمل خلق و خوی شما شود، و انحراف از آن برخلاف طبع و روح شما شود ( تفسیر نمونه ج 4 ص 162 ـ 161 - ر.ک: تفسیر المیزان، ج 5، ص 108.)
« ان الله یامر بالعدل و الاحسان و ایتاء ذی القربی و ینهی عنی الفحشاء و المنکر و البغی ( نحل (16) آیه 90)
خداوند فرمان به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان می دهد و از فحشاء و منکر و ظلم و ستم نهی می کند.
در این آیات نمونه ای از جامع ترین تعلیمات اسلام در زمینه مسائل اجتماعی و انسانی و اخلاقی بیان شده است. و به شش اصل مهم که سه اصل، جنبه مثبت و مأمور به و سه اصل جنبه منفی و منهی عنه دارد، دیده می شود. چه قانونی از عدل وسیع تر و گیراتر و جامع تر تصور می شود، عدل همان قانونی است که تمام نظام هستی بر محور آن می شود، آسمان ها و زمین و همه موجودات با عدالت برپا هستند. ( بالعدل قامت السماوات و الارض).
( تفسیر الصافی، ج 5، ص 107 ذیل آیه و وضع المیزان الرحمن (55) آیه 7).
جامعه انسانی که گوشه کوچکی از این عالم پهناور است نیز نمی تواند از این قانون عالم شمول بر کنار باشد و بدون عدل به حیات خود ادامه دهد.
( تفسیر نمونه ج 11 ص 366 - ر. ک: تفسیر المیزان، ج 12، ص 330).
2. توسعه و چالش های هویتی در ایران معاصر، ص 298.
3. « لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط ( حدید (57) آیه 25)
ما رسولان خود را با دلایل روشن فرو فرستادیم و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان ( شناسایی حق و قوانین عادلانه) نازل کردیم، تا مردم قیام به عدالت کنند.
پیامبران به سه وسیله مجهز بودند: دلایل روشن، کتب آسمانی و معیار سنجش حق از باطل و خوب از بد و مانعی ندارد که فی المثل قرآن مجید هم بینه (معجزه) باشد و هم کتاب آسمانی و هم بیان کننده احکام و قوانین؛ یعنی سه بعد در یک محتوا.
( تفسیر نمونه، ج 23، ص 372).
این آیه، معنای تشریع دین از راه ارسال رسل و انزال کتاب و میزان را بیان می کند و می فرماید که غرض از این کار این است که مردم به قسط و عدالت عدالت کرده خوی بگیرند ( تفسیر المیزان، ج 19، ص 171).
4. سایت مرکز انقلاب اسلامی.
5. واذ نادی ربک موسی أن ائت القوم الظالمین قوم فرعون الا یتّقون ( شعرا (26) آیه 10 و 11).
( به خاطر بیاور!) هنگامی را که پروردگارت موسی را ندا داد که به سراغ قوم ستمگر برو. قوم فرعون، آیا آنان ( از مخالفت فرمان پروردگار) پرهیز نمی کنند.
این نکته قابل توجه است که تنها صفتی از فرعونیان که بر آن تکیه کرده ظلم است... و به این ترتیب می توان هدف دعوت انبیا را در مبارزه با ظلم و ستم در تمام ابعاد خلاصه کرد.
( تفسیر نمونه، ج 15، ص 196)
پیامبران الهی همیشه حامی مظلومان بوده اند... چرا که یکی از اهداف بعثت انبیا همین حمایت از مظلومان است.
( همان، ج 16، ص 60) و نیز ر. ک: پاورقی 6.
6.ارزش ها و توسعه، ص 90.
7. استقرار عدالت و قسط در جامعه نه تنها زمینه را برای احیای معارف دینی و مکارم اخلاقی فراهم می کند بلکه محیط امنیتی مطمئنی را به وجود می آورد که در آن استعدادها به شکوفایی می رسند، قدرت های خلاقه شکفته می شوند و رشد و توسعه در تمامی ابعاد جامعه ایجاد می شود، زیرا امنیت اقتصادی و سیاسی و فکری زمینه را برای بالندگی فرهنگی جامعه فراهم می آورد. از سوی دیگر چون چپاول ها و غارت ها گرفته می شوند و جامعه از محرمات و پلیدی ها پاک می شود. بنابراین نعمت ها از هر سوی به انسان ها روی می آورد، همان گونه که در قرآن می فرماید: « و ان لو استقاموا علی الطریقه لاسقیناهم ماء غرقا» ( جن (72) آیه 16) و اینکه اگر آنها [جن و انس] در راه (ایمان) استقامت ورزند، با آب فراوان سیرابشان می کنیم. بنابراین عدالت و قسط عامل مهم رشد و شکوفایی استعدادهای بشری و رفاه و توسعه جوامع انسانی است.
امام خمینی (ره) در این مورد می فرماید:
عدل اسلامی را مستقر کنید، با عدل اسلامی همه و همه در آزادی و استقلال و رفاه خواهند بود.
امام خمینی (ره) در وصیتنامه خود می فرماید:
اجرای قوانین بر معیار قسط و عدل و جلوگیری از ستمگری و حکومت جائرانه بسط عدالت فردی و اجتماعی و منع از فساد و فحشا و انواع کجروی ها و آزادی بر معیار عقل و عدل و استقلال و خودکفایی و جلوگیری از استعمار و استثمار و استبعاد و حدود و قصاص و تعزیرات بر میزان عدل برای جلوگیری از فساد و تباهی یک جامعه و سیاست و راه بردن جامعه به موازین عقل و عدل و انصاف و صدها از این قبیل، چیزهایی نیست که با مرور زمان در طول تاریخ بشر و زندگی اجتماعی کهنه شود. این دعوی به مثابه آن است که گفته شود قواعد عقلی و ریاضی در قرن حاضر باید عوض شود و به جای آن قواعد دیگر نشانده شود. ( سایت پایگاه حوزه Hawzeh. net).
مسأله عدالت بسیار مهم است. یکی از ارکان اصلی این الگو ( الگوی اسلامی - ایرانی برای پیشرفت) باید حتماً مساله عدالت باشد، اصلاً عدالت معیار حق و باطل حکومت هاست؛ یعنی در اسلام اگر شاخص عدالت وجود نداشت، حقانیت و مشروعیت زیر سوال است. ( بینات رهبر معظم انقلاب در نخستین نشست اندیشه های راهبردی، 89/9/10 سایت پایگاه اطلاع رسانی دفتر رهبر معظم انقلاب.
8. ر. ک، فرهنگ در مدیریت توسعه اسلامی، صص 31 - 32.
9. همان، ص 30.
10. همان، ص 54.
11. همان، ص 48.
12. ر. ک، هویت ایرانی و حقوق فرهنگی، ص 22.
13. جهانی شدن، فرهنگ و هویت، ص 325.
14. امام خمینی و هویت ملی، ص 29.
15. امام خمینی (ره) به استقلال و به ویژه استقلال فکری و فرهنگی و خودباوری در راستای پیشرفت بسیار اهمیت می دادند که می فرماید: « بزرگ ترین فاجعه برای ملت ما این وابستگی فکری است که گمان می کنند همه چیز از غرب (است) و ما در همه ابعاد فقیر هستیم، این وابستگی فکری، وابستگی عقلی، وابستگی مغزی به خارج منشأ اکثر بدبختی های ملت ها و ملت ماست... انحطاط و سقوط بشر به علت سلب آزادی او و تسلیم در برابر سایر انسان هاست.
( حدیث بیداری ص 177)
« اساساً فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد، و با انحراف فرهنگ، هر چند جامعه در بعدهای اقتصادی، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد ولی پوچ و پوک و میان تهی است.»
( صحیفه نور، ج 15، ص 243).
« اتکال به نفس بعد اعتماد به خداوند منشأ، خیرات است، عمده این است که ما باور کنیم که خودمان می توانیم.»
( همان، ج 13، ص 537).
16. رهبر معظم انقلاب می فرمایند:
یک مساله دیگر ـ مساله تولید علم است. امروز سرعت پیشرفت ما خوب است؛ اما با توجه به عقب ماندگی های گذشته که کشور ما دارد، هر چه سرعتمان بیشتر باشد باز هم زیادی نیست، ما باید خیلی پیش برویم، از راه های میان بر استفاده کنیم. از شتاب فراوان بهره ببریم، ما باید در همه علوم تولید داشته باشیم. ( ر. ک: پارادایم های مسلط توسعه و توسعه نیافتگی ایران، صص 430 - 428).
17. قرآن کریم در ارتباط با فضیلت و ارزش علم می فرماید:
« قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون» ( زمر (39) آیه 9) بگو: آیا کسانی که می دانند یا کسانی که نمی دانند یکسانند؟
« یرفع الله الذین آمنوا منکم و الذین اوتواالعلم درجات» ( مجادله (58) آیه 11) خداوند کسانی را که ایمان آورده اند و کسانی را که علم به آنان داده شده درجات عظیمی می بخشد.
در روایات آمده:
الامام علی (ع) رأس الفضائل العلم، غایه الفضایل العلم. امام علی (ع) می فرماید: سرآمد فضیلت ها، دانش است و نقطه پایان فضیلت ها دانش است.
عنه (ع) : یتفاضل الناس بالعلوم و المقول لا بالاموال و الأصول. امام علی (ع) می فرماید: برتری مردم بر یکدیگر به دانش ها و خردهاست، نه به ثروت ها و تبارها. ( میزان الحکمه (ترجمه) ج 8، ص 28 - 29).
و در روایات در رابطه با ترغیب و تشویق به علم آموزی و طلب دانش آمده:
رسول الله (ص): اطلبو العلم و لوبالصین، فان طلب العلم فریضه علی کل مسلم.
پیامبر خدا (ص) فرمود: دانش را فرا گیرید، گرچه در چین باشد، زیرا طلب دانش بر هر مسلمانی واجب است.
الامام الصادق (ع): لو علم الناس ما فی طلب العلم لطلبوه و لوبسفک المهج و خوض اللجج.
امام صادق (ع) فرمود: اگر مردم می دانستند که علم چه فوایدی دارد، هر آینه در جست و جوی آن بر می آمدند گرچه در راه آن خون بریزند و در ژرفای دریاها فرو روند.
رسول الله (ص): اطلبوا العلم، فانه السبب بینکم و بین الله عزوجل.
پیامبر خدا (ص) فرمود: علم بیاموزید، زیرا علم، رشته پیوند میان شما و خدای عزوجل است. ( همان، ص 46، 39).


1- ارزش ها و توسعه، محمد تقی نظرپور، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ، ص378 ش.
2- المیزان فی تفسیر المیزان، السید محمد حسین الطباطبایی، الطبعه ی الثانیه، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، 1394 ق.
3- امام خمینی (ره) و هویت ملی، یحیی فوزی توسیرکانی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، 1384.
4- پارادایم های مسلط توسعه و توسعه نیافتگی ایران، سید مرتضی هزاوهای، رساله دکتری، دانشگاه امام صادق (ع) ، 1384.
5. تفسیر الصافی، محمد محسن الشهری بالفیض الکاشانی، الطبعه الاولی، دارالمرتضی للنشر، مشهد، بیتا.
6. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، چاپ هشتم، دارالکتب الاسلامیه، قم، 1370 ش.
7- توسعه و چالش های هویتی در ایران معاصر، مجمد جواد هراتی، رساله دکتری، دانشگاه معارف اسلامی، 1389 ش.
8- جهانی شدن، فرهنگ و هویت، چاپ سوم، احمد گل محمدی، نشر نی، تهران، 1386.
9- حدیث بیداری، حمید انصاری، چاپ دوم، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، 1374.
10- سایت اطلاع رسانی دفتر رهبر معظم انقلاب.
11- سایت پایگاه حوزه Hawzah. net .
12. سایت مرکز انقلاب اسلامی.
13. صحیفه نور، امام خمینی (ره)، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، قم، 1375 ش.
14. فرهنگ در مدیریت توسعه اسلامی، حسن بنیانیان، انتشارات سوره مهر، تهران، 1387.
15. میزان الحکمه، محمد محمدی ری شهری، چاپ دوّم، ترجمه حمیدرضا شیخی، انتشارات دارالحدیث، قم، 1379 ش.
16. هویت ایرانی و حقوق فرهنگی، عماد افروغ، انتشارات سوره مهر، تهران، 1387 .
منبع: خردنامه همهشهری شماره 78