شگفتی های آفرینش دست
ما انسان ها از دست خود برای ایجاد آتش، دوختن، هدایت هواپیما، نوشتن، کندن، درآوردن غده ها از بدن، بیرون کشیدن خرگوش از کلاه و... استفاده می کنیم. عقل و مغز انسان با قدرت خلاقیت
ترجمه: سید حسن میرسید
دست عضوی است که از طریق آن مغز با جهان خارج ارتباط برقرار می کند.
ما انسان ها از دست خود برای ایجاد آتش، دوختن، هدایت هواپیما، نوشتن، کندن، درآوردن غده ها از بدن، بیرون کشیدن خرگوش از کلاه و... استفاده می کنیم. عقل و مغز انسان با قدرت خلاقیت نامحدود خود، همان چیزی است که انسان را متمایز از سایر موجودات و منحصر به فرد می سازد.
اما بدون داشتن دست، همه افکار بلندی که در ذهن می پرورانیم و در سر داریم به هیچ نتیجه ای نخواهد رسید مگر فهرستی بلند بالا از خواسته ها و آمال.
علت این که ما می توانیم از دست خود برای انجام کارهای زیادی استفاده کنیم، به آناتومی و ساختار خارق العاده آن برمی گردد. در زیر پوست ما دست ها از ترکیب بسیار ظریفی از بافت های مختلف ساخته شده اند.
شصت دست به تنهایی توسط 9 عضله جداگانه کنترل می شود. برخی از این عضلات از طریق استخوان ها با دست متصلند و بقیه با حالتی مارپیچی به بازو می رسند.
مچ دست خوشه ای متحرک از استخوان ها و رباط ها است که با رگ های خونی و اعصاب به هم پیوند می خورند و شاخه های عصبی تا نوک انگشتان دست ادامه دارند. دست توانایی ایجاد نیروهایی قوی و عالی را دارد.
یک ساعت ساز از دست خود برای جاگذاری فنرهای ریز در زیر یک میکروسکوپ و یک پرتاب کننده توپ از همین ساختار و اندام برای پرت کردن توپ با سرعت بیش از یکصد کیلومتر در ساعت استفاده می کند.
این عضو بدن به اندازه ای مفید و ارزشمند است که " سر چارلز بل" جراح بزرگ اسکاتلندی در سال 1833 یک کتاب کامل به نام " دست" نوشته و ویژگی های آن از جمله ساختار، طراحی آشکار و ظریف و بهره رسانی های حیاتی آن را ستوده است. در آن زمان این طرز تفکر که حیات به مرور تکامل یافته است، رایج شده بود. اما بل فکر می کرد که نگاهی دقیق تر به دست انسان چنین افکار و گفته هایی را رد می کند. دست انسان آخرین و بهترین مدرک و دلیل برای آن است که ساختار کامل آفرینش و طراحی آن را آشکار می سازد. فقط یک مشکل درباره عقیده بل وجود دارد: او در مورد این که چرا گونه های دیگر جانوران نیز دست دارند، توضیحی نداد.
هیچ کس در این مورد که پنج انگشت متصل به بازوان یک اورانگوتان، از دستان انسان متفاوت است، مشکلی ندارد. به موارد دیگر باید نگاهی دقیق تر بیندازیم. بال خفاش ممکن است مانند پرده و یا ورقه ای به نظر برسد اما در زیر این پرده یا ورقه خفاش نیز همان پنج انگشت را مشابه انسان و اورانگوتان دارد و مچی هم دارد که مانند دست انسان به استخوان ها وصل است. وقتی داروین کتاب اصل انواع را نوشت در این مورد چنین توضیح داد و این سؤال را مطرح کرد؛" چه چیزی سؤال برانگیزتر از این است که می بینیم دست انسان برای گرفتن و دست موش کور برای کندن، پای اسب، باله های دلفین، بال های خفاش و... هم به یک روش و با بهره گیری از یک الگو هدایت می شوند؟
از نظر داروین برای این سؤال یک پاسخ روشن وجود داشت. دست ما با خفاش و سایر حیوانات قرابت دارد زیرا همه ما دست خود را از یک پیشینه واحد و یکسان به ارث برده ایم.
برای کشف این موضوع که دست ها چگونه تکامل یافته اند، محققان در مدت 150 سال گذشته، سنگواره های متعددی را در همه قاره های جهان به دست آورده و با بررسی و مقایسه ساختار دست موجودات زنده، ژن سازنده دست ها را مورد مطالعه قرار داده اند. بارها و بارها به این نتیجه رسیده اند که نظر داروین می تواند درست باشد. تکامل دست از 380 میلیون سال پیش و از باله های صاف و یا شیاری مانند ماهی قرمز و باله های کوتاه و کلفت ماهی های کنونی آغاز شده است. درون این باله های سخت استخوان های کوتاهی مانند استخوان های بازو قرار داشت. در طول زمان نسل های آینده این موجودات استخوان های تکامل یافته تری پیدا کردند که مانند مچ و انگشتان دست ما بود. انگشتان دست مدت ها بعد و به تدریج ظاهر و از هم جدا شدند و به حیوانات اجازه می داد در حالی که چهار دست و پا در آب راه می رفتند به گیاهان چنگ بیندازند و آنها را بگیرند.
دست های اولیه بسیار عجیب تر از دستان کنونی بودند. بعضی از انواع جانوران هفت و برخی هشت انگشت در هر دست داشتند. اما زمانی که مهره داران در 340 میلیون سال پیش راه رفتن روی زمین را آغاز کردند، تعداد انگشتان دست به پنج انگشت کاهش یافت و به عللی که برای دانشمندان نامشخص است و نمی دانند، هیچ گاه به حالت اولیه و دستانی با انگشتان زیاد برنگشت.
با این حال دگرگونی های زیادی در دستان گونه های مختلف جانوران از بال های دلفین گرفته تا بال های عقاب تا شاخ های آویزان برخی از حیوانات رخ داده است.
دانشمندان با مطالعه دست موجودات زنده کم کم پی می برند که چه تغییرات مولکولی موجب ایجاد چنین تنوع شگرفی شده و این که به رغم تفاوت های ظاهری، دست همه موجودات در ابتدا حالتی و ساختاری شبیه به هم داشته است.
شبکه ای از ژن های گوناگون وجود دارد که یک دست را می سازد و همه دست هایی که به شکل های گوناگون دیده می شوند از طریق همان شبکه ساخته می شوند. برخی از ژن ها مچ را و برخی دیگر درازای انگشتان را می سازند. تغییرات نامحسوس در این ژن ها موجب بلندتر شدن انگشتان، ناپدید شدن آنها و تبدیل برخی از آنها به چنگال می شود.
کشف جعبه ابزار مولکولی سازنده دست، درک عمیق تری از آنچه دیدگاه داروین بوده و به دانشمندان داده است. ممکن است بال های یک کرکس و پنجه های شیر از بیرون تفاوت داشته باشند، ولی تفاوت بین آنها می تواند بر اثر کاهش نوعی از پروتئین در یکی و افزایش پروتئینی دیگر در دیگری باشد. داروین فقط توانست علائم ظاهری تکامل دست را تشخیص دهد ولی دانشمندان کنونی در پی آشکار ساختن علائم درونی این تفاوت ها هستند.
منبع: نشنال جئوگرافیک- می 2012
منبع: دانشمند شماره 586.
ما انسان ها از دست خود برای ایجاد آتش، دوختن، هدایت هواپیما، نوشتن، کندن، درآوردن غده ها از بدن، بیرون کشیدن خرگوش از کلاه و... استفاده می کنیم. عقل و مغز انسان با قدرت خلاقیت نامحدود خود، همان چیزی است که انسان را متمایز از سایر موجودات و منحصر به فرد می سازد.
اما بدون داشتن دست، همه افکار بلندی که در ذهن می پرورانیم و در سر داریم به هیچ نتیجه ای نخواهد رسید مگر فهرستی بلند بالا از خواسته ها و آمال.
علت این که ما می توانیم از دست خود برای انجام کارهای زیادی استفاده کنیم، به آناتومی و ساختار خارق العاده آن برمی گردد. در زیر پوست ما دست ها از ترکیب بسیار ظریفی از بافت های مختلف ساخته شده اند.
شصت دست به تنهایی توسط 9 عضله جداگانه کنترل می شود. برخی از این عضلات از طریق استخوان ها با دست متصلند و بقیه با حالتی مارپیچی به بازو می رسند.
مچ دست خوشه ای متحرک از استخوان ها و رباط ها است که با رگ های خونی و اعصاب به هم پیوند می خورند و شاخه های عصبی تا نوک انگشتان دست ادامه دارند. دست توانایی ایجاد نیروهایی قوی و عالی را دارد.
یک ساعت ساز از دست خود برای جاگذاری فنرهای ریز در زیر یک میکروسکوپ و یک پرتاب کننده توپ از همین ساختار و اندام برای پرت کردن توپ با سرعت بیش از یکصد کیلومتر در ساعت استفاده می کند.
این عضو بدن به اندازه ای مفید و ارزشمند است که " سر چارلز بل" جراح بزرگ اسکاتلندی در سال 1833 یک کتاب کامل به نام " دست" نوشته و ویژگی های آن از جمله ساختار، طراحی آشکار و ظریف و بهره رسانی های حیاتی آن را ستوده است. در آن زمان این طرز تفکر که حیات به مرور تکامل یافته است، رایج شده بود. اما بل فکر می کرد که نگاهی دقیق تر به دست انسان چنین افکار و گفته هایی را رد می کند. دست انسان آخرین و بهترین مدرک و دلیل برای آن است که ساختار کامل آفرینش و طراحی آن را آشکار می سازد. فقط یک مشکل درباره عقیده بل وجود دارد: او در مورد این که چرا گونه های دیگر جانوران نیز دست دارند، توضیحی نداد.
هیچ کس در این مورد که پنج انگشت متصل به بازوان یک اورانگوتان، از دستان انسان متفاوت است، مشکلی ندارد. به موارد دیگر باید نگاهی دقیق تر بیندازیم. بال خفاش ممکن است مانند پرده و یا ورقه ای به نظر برسد اما در زیر این پرده یا ورقه خفاش نیز همان پنج انگشت را مشابه انسان و اورانگوتان دارد و مچی هم دارد که مانند دست انسان به استخوان ها وصل است. وقتی داروین کتاب اصل انواع را نوشت در این مورد چنین توضیح داد و این سؤال را مطرح کرد؛" چه چیزی سؤال برانگیزتر از این است که می بینیم دست انسان برای گرفتن و دست موش کور برای کندن، پای اسب، باله های دلفین، بال های خفاش و... هم به یک روش و با بهره گیری از یک الگو هدایت می شوند؟
برای کشف این موضوع که دست ها چگونه تکامل یافته اند، محققان در مدت 150 سال گذشته، سنگواره های متعددی را در همه قاره های جهان به دست آورده و با بررسی و مقایسه ساختار دست موجودات زنده، ژن سازنده دست ها را مورد مطالعه قرار داده اند. بارها و بارها به این نتیجه رسیده اند که نظر داروین می تواند درست باشد. تکامل دست از 380 میلیون سال پیش و از باله های صاف و یا شیاری مانند ماهی قرمز و باله های کوتاه و کلفت ماهی های کنونی آغاز شده است. درون این باله های سخت استخوان های کوتاهی مانند استخوان های بازو قرار داشت. در طول زمان نسل های آینده این موجودات استخوان های تکامل یافته تری پیدا کردند که مانند مچ و انگشتان دست ما بود. انگشتان دست مدت ها بعد و به تدریج ظاهر و از هم جدا شدند و به حیوانات اجازه می داد در حالی که چهار دست و پا در آب راه می رفتند به گیاهان چنگ بیندازند و آنها را بگیرند.
دست های اولیه بسیار عجیب تر از دستان کنونی بودند. بعضی از انواع جانوران هفت و برخی هشت انگشت در هر دست داشتند. اما زمانی که مهره داران در 340 میلیون سال پیش راه رفتن روی زمین را آغاز کردند، تعداد انگشتان دست به پنج انگشت کاهش یافت و به عللی که برای دانشمندان نامشخص است و نمی دانند، هیچ گاه به حالت اولیه و دستانی با انگشتان زیاد برنگشت.
با این حال دگرگونی های زیادی در دستان گونه های مختلف جانوران از بال های دلفین گرفته تا بال های عقاب تا شاخ های آویزان برخی از حیوانات رخ داده است.
دانشمندان با مطالعه دست موجودات زنده کم کم پی می برند که چه تغییرات مولکولی موجب ایجاد چنین تنوع شگرفی شده و این که به رغم تفاوت های ظاهری، دست همه موجودات در ابتدا حالتی و ساختاری شبیه به هم داشته است.
شبکه ای از ژن های گوناگون وجود دارد که یک دست را می سازد و همه دست هایی که به شکل های گوناگون دیده می شوند از طریق همان شبکه ساخته می شوند. برخی از ژن ها مچ را و برخی دیگر درازای انگشتان را می سازند. تغییرات نامحسوس در این ژن ها موجب بلندتر شدن انگشتان، ناپدید شدن آنها و تبدیل برخی از آنها به چنگال می شود.
کشف جعبه ابزار مولکولی سازنده دست، درک عمیق تری از آنچه دیدگاه داروین بوده و به دانشمندان داده است. ممکن است بال های یک کرکس و پنجه های شیر از بیرون تفاوت داشته باشند، ولی تفاوت بین آنها می تواند بر اثر کاهش نوعی از پروتئین در یکی و افزایش پروتئینی دیگر در دیگری باشد. داروین فقط توانست علائم ظاهری تکامل دست را تشخیص دهد ولی دانشمندان کنونی در پی آشکار ساختن علائم درونی این تفاوت ها هستند.
منبع: نشنال جئوگرافیک- می 2012
منبع: دانشمند شماره 586.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}