نقش مهارت اجتماعی در مدیریت (3)
منبع : راسخون
6. میزان درک و احترام به سلیقههای مختلف و پذیرش انتقاد
مدیرانی که در روابط اجتماعی خویش از مهارتهای بیشتری برخوردارند، معمولاً هنگام رویارویی با نظریات و سلیقههای گوناگون انعطاف و پذیرش بیشتری دارند. احترام به سلیقه های دیگران و درک افکار آنان میتواند برای کسب محبوبیت در اجتماع و بهبود روابط گامی مؤثر باشد. در واقع این مدیران از توانایی درک افراد برخوردارند؛ یعنی میدانند چگونه میتوان با آنها کار مشترک انجام داد. مدیران موفق از هوش هیجانی(میان فردی) خوبی برخوردارند.پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله فرمودهاند:
خَیْرُ الوُلاة مَنْ جَمَعَ المُختَلِفَ وَ شَرُّ الوُلاة مَنْ فَرَّقَ المُوْتَلِفَ
بهترین مدیران و فرمانروایان کسانی هستند که استعدادها و سلیقههای گوناگون را در زیر چتر مدیریت گرد آورند و بدترین مدیران کسانی هستند که مجموعه همسو و هماهنگ را متفرق سازند. (48)در فرهنگ اسلامی انتقاد سازنده، پذیرفته شده است و طبق دستور بزرگان دین ما، میتوان در آینه توصیههای آگاهانه دیگران، رشد و تعالی خویش را مشاهده کرد. البته انتقاد نیز باید به گونه¬ای شایسته و خیرخواهانه صورت بگیرد.
امام علی علیه السلام در مورد درست انتقاد کردن میفرمایند:
الْمُسْلِمُ مِرْآةُ أَخِیهِ فَإِذَا رَأَیْتُمْ مِنْ أَخِیکُمْ هَفْوَةً فَلَا تَکُونُوا عَلَیْهِ وَ کُونُوا لَهُ کَنَفْسِهِ وَ أَرْشِدُوهُ وَ انْصَحُوهُ وَ تَرَفَّقُوا لَه
مسلمان آیینه مسلمان است؛ پس اگر از برادر خود لغزشى دیدید بر سر او مشورید و براى او همچون خود او باشید و او را هدایت و نصیحت کنید و نسبت به او مهربان و خیرخواه باشید. (49)اصطلاحات ارشاد، نصیحت، تذکر، موعظه، تواصی به حق، دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر، هر یک به گونهای اهمیت و جایگاه نقد و انتقادپذیری را بیان میکند.
امام موسی بن جعفر علیهماالسلام در جایی که برنامهریزی زندگی مؤمنان را شرح میدهند، جایگاه انتقاد و انتقادپذیری در روابط اجتماعی را نیز تعیین می کنند و میفرمایند:
وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ وَ الثِّقَاتِ الَّذِینَ یُعَرِّفُونَکُمْ عُیُوبَکُمْ وَ یُخْلِصُونَ لَکُمْ فِی الْبَاطِن
و بخشی را برای رفت و آمد با برادران دینی مورد اعتمادی که از عیبهایتان باخبرند و بیخدعه و نیرنگ آنها را به شما گوشزد میکنند، اختصاص دهید. (50)احترام به نظر دیگران و فکر کردن در مورد آنها، بهره های بسیاری دارد که یکی از آنها ایجاد محبت و دوستی میان مؤمنان است. با تبادل افکار، عیوب شناسایی و رفع می شود و سوءتفاهمها از بین میرود.
امام جواد علیه السلام در میان سه ویژگی ضروری که معرفی میکنند، پذیرش سخنان مشفقانه را از ضروریات مؤمن بر میشمرند:
الْمُؤْمِنُ یَحْتَاجُ إِلَى ثَلَاثِ خِصَالٍ تَوْفِیقٍ مِنَ اللَّهِ وَ وَاعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُه
مومن نیازمند سه ویژگی است: توفیق الهی و واعظ درونی و قبول و پذیرش سخن از کسی که او را نصیحت می کند. (51)همانطور که پیش از این نیز درباره انتقادپذیری سخن گفته شد. به طور کلی باید گفت در نگرش مثبت نسبت به نظر دیگران میتوان انتقاد را ارزیابی تلقی کرد. گاهی با استفاده از نظر مخالف دیگران میتوان بدون رنجیدن به واقعیتهایی درمورد خود دست یافت که در عدم پذیرش سخن دیگران به آن نخواهیم رسید. پس بهتر است آدمی هیچ گاه کارکرد خویش را از نقد بینیاز نداند.
ارزش انتقاد سازنده و نصیحت مشفقانه به حدی است که امام علی علیه السلامآن را از جمله حقوق حاکم اسلامی بر مردم میدانست. امیرمؤمنان علی علیه السلام؛ اسوه عدل و حکمت با اینکه از هر اشتباهی مبرّا بودند، اهل فکر را به نقد خویش فرا میخواندند. آن حضرت علیه السلام هنگام حرکت از مدینه به بصره فرمودند:
أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّی خَرَجْتُ [عَنْ] مِنْ حَیِّی هَذَا إِمَّا ظَالِماً وَ إِمَّا مظْلُوماً وَ إِمَّا بَاغِیاً وَ إِمَّا مَبْغِیّاً عَلَیْهِ وَ [أَنَا[ إِنِّی أُذَکِّرُ اللَّهَ مَنْ بَلَغَهُ کِتَابِی هَذَا لَمَّا نَفَرَ إِلَیَّ فَإِنْ کُنْتُ مُحْسِناً أَعَانَنِی وَ إِنْ کُنْتُ مُسِیئاً اسْتَعْتَبَنِی
من از جای قبیله خود(از مدینه به عزم بصره) بیرون آمده در حالی که یا ستمگرم یا ستمگردیده و یا گردنکش و یا رنج برده (در هر دو صورت) من خدا را به یاد کسی که این نامهام به او میرسد میآورم تا زود نزدم آید. اگر (دانست که در این کار) روشم درست بود کمکم نماید و اگر کردارم را درست ندانست، بازگشت به درستی و خشنودی ایشان را از من بخواهد(بنابراین کسی نباید بهانه بگیرد و از خانه بیرون نیاید، بلکه باید خدا را در نظر داشت واز خانه بیرون آمد و مظلوم را کمک و ظالم را نهی از منکر نمود، بله اگر نتوانست ظالم و مظلوم را تشخیص دهد ایشان را به حال خود گذارد که در این صورت عذر نادانی او پذیرفته است). (52)سازمان بدون نقد و بدون پرسش و پاسخ، سازمانی مرده و بیروح است که به رشد و پیشرفت آن نمیتوان چندان امیدوار بود. به فرموده امام سجاد علیه السلام توجه نداشتن به عیوب و غرق شدن در تحسینهای دروغین، زیانهای جبرانناپذیری دارد:
کَمْ مِنْ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِیهِ وَ کَمْ مِنْ مَغْرُورٍ بِحُسْنِ السَّتْرِ عَلَیْه
چه بسا اشخاصی که از بس خوبیشان را گفتند و مدحشان نمودند، فریب خوردند [و فاسد شدند] و چه بسا افرادی که چون از عیبشان چشمپوشی شد [و مورد انتقاد قرار نگرفتند]، مغرور شدند. (53)با انتقاد سازنده و سالم است که عیوب افراد و مدیران و کارگزاران، شناسایی و رفع و دفع می¬شود و همین امر است که اصلاح، تکامل و پیشرفت جامعه را به دنبال دارد.
7. میزان اعتماد به مردم و جلب مشارکت آنان در برقراری امنیت
امنیت و آرامش روحى و روانى فردى و اجتماعی از معیارهاى اصلی جامعه سالم و نخستین شرط هرگونه پیشرفت معنوى و مادى جامعه است. بدون امنیت، نمىتوان انتظار داشت که مردم -چنان که شایسته است- فرصت شکوفا کردن استعدادها و خلاقیّتهایشان را در همه زمینهها بیابند. افزون بر این، استقرار عدالت اجتماعى در سطح جامعه، بدون احساس امنیتِ مردم امکانپذیر نیست.امام على علیه السلام در عهدنامه مالک اشتر، پس از آنکه به وى فرمان مىدهند که صلح پیشنهادى دشمن را به شرط وجود رضایت الهى رد نکند، درباره انگیزه و هدف آن مىفرمایند:
فَإِنَّ فِى الصُّلْحِ دَعَةً لِجُنُودِکَ وَ رَاحَةً مِنْ هُمُومِکَ وَ أَمْناً لِبِلادِکَ
زیرا در صلح، راحت لشکریان، آسایش از اندوهها و امنیّت شهرهایت نهفته است. (54)امنیت اجتماعی در سایه مشارکت مردمی
امنیت اجتماعی، که تضمین کننده پاسداری از جامعه در برابر خطرها و تهدیدها و ایجاد فرصتها به منظور ارتقا و بهینهسازی جامعه است، تنها به برقراری امنیت در مراحل اولیه محدود نمیشود، بلکه مشارکت در امنیت، شامل سه بُعد ایجاد، حفظ و گسترش امنیت است و این امنیت پایدار نیاز به مشارکت و تعامل همگان دارد.
مشارکت، مقبول است؛ چون علاوه بر اینکه اراده اکثریت اعمال میشود، راهی مسالمتآمیز برای گرفتن تصمیمات مهم و سرنوشت ساز است. از آنجا که مردم پیکره اصلی جامعه هستند، سازمان انتظامیِ هر جامعه باید به تقویت تعاملات خویش با افراد اجتماع بپردازد.
در هر اجتماع، اعتماد مردم به عنوان پشتوانهای برای این اقتدار عمل میکند. این اعتماد میتواند ضمانتی برای مشروعیت سازمان انتظامی قلمداد گردد.
امام خمینی (ره) درباره ارزش و اهمیت مشارکت مردمی در برقراری امنیت تحت عنوان بسیج فرمودهاند:
«بسیج لشکر مخلص خدا است که دفتر تشکیل آن را همه مجاهدان از اولین تا آخرین امضا نمودهاند.»
مقام معظم رهبری مد ظلّه العالی نیز درباره مشارکت مردمی فرمودهاند:
«عزت و شرافت شما در همسطح بودن با ملت و تماس و انس مستمر با مردم است و همین امر باعث جلب اعتماد بیشتر مردم و ریشهکن شدن بلای اسراف و اشرافیگری میشود.» (55)
عوامل گوناگون فردی و اجتماعی نظیر تورم، بیکاری، قومیت، انگیزشهای دینی، سطح تحصیلات، جنسیت، شغل و غیره بر میزان و نوع مشارکت و همچنین تمایل و انگیزه افراد نسبت به مشارکت در امور اجتماعی تأثیر میگذارد. برای ایجاد این حس در افراد، می بایست از روشهای جلب مشارکت استفاده نمود.
از جمله مواردی که در جلب مشارکت افراد بسیار مهم است، آگاهیبخشی است. اطلاع داشتن و آگاه شدن از هر موضوعی، زمینه ساز کشش و گرایش نسبت به آن موضوع است. وقتی افراد نسبت به پدیدهای آگاه نیستند، نسبت به آن هیچانگیزه یا گرایش مثبت یا منفی نخواهند داشت. نبودن امنیت در اجتماع خطری بزرگ و تهدید کننده به شمار می رود؛ اما گاه به دلیل عدم آگاهی افراد از این تهدید، واکنش آنها نسبت به آن کم رنگ میشود و این خود تهدید دیگری برای اجتماع خواهد بود. پس برانگیختن وجدان اخلاقی و اجتماعی از راههای جلب مشارکت اجتماعی است. همانطور که واکنشهای طبیعی بدن در برابر عوامل بیماریزا، نشانه سلامت زیستی موجود زنده است، حساسیتهای اخلاقی، انسانی، اجتماعی و سیاسی نیز نشانه سلامت عاطفی و اجتماعی جامعه به شمار میآید. از این رو شایسته است، پرچمداران امنیت کشور از طریق آشناسازی مردم با مقوله امنیت، عِرق ملی و مذهبی ایشان را در جهت مشارکت برانگیزانند.
براى جلب نظر و مشارکت مردم، شایسته است قول و فعل مسئولان با هم هماهنگى داشته باشد. به همین دلیل قرآن کریم در آیهاى نخبگان بنىاسرائیل را مورد نکوهش قرار مىدهد که:
أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أَفَلا تَعْقِلُونَ
آیا مردم را به نیکى دعوت مىکنید و خودتان را فراموش مىنمایید؟ با اینکه شما کتاب آسمانى (تورات) را مىخوانید، چرا نمىاندیشید؟ (56)تو گویى که دعوت مردم به مشارکت در کار نیک و منع آنان از کار زشت، اگر با عمل مسئولان هماهنگ نباشد، نهتنها با ایمان به کتابهای آسمانى نمىسازد، بلکه عاقلانه نیز نیست؛ هم چنین در آیهاى عتابآمیز برخى از مؤمنان سادهاندیش را مخاطب ساخته، مىفرماید:
یا أَیُّهَا الَّذینَ امَنوُا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلوُنَ کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ
اى کسانى که ایمان آوردهاید! چرا سخنى مىگویید که عمل نمىکنید؟ نزد خدا بسیار موجب خشم است سخنى بگویید که عمل نمىکنید. (57)پیشوایان بزرگوار اسلام علیهم السلام نیز در این مقام همواره به پیروانشان تذکّر مىدادند که به جاى دعوت مردم با زبان و سخن، بکوشند تا بیشتر با عمل خود الگوى مردم باشند؛ چرا که «دو صد گفته چون نیم کردار نیست.»
امام صادق علیه السلام در اینباره مىفرمایند:
کُونُوا دُعاةَ النَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ
با غیر زبانتان، مردم را به سوى نیکىها فرا خوانید. (58)استاد شهید، مطهرى در اینباره مىگوید:
«هر مصلحى اوّل باید صالح باشد تا بتواند مصلح باشد. او باید برود پیش و به دیگران بگوید پشت سر من بیایید! خیلى فرق است میان کسى که ایستاده و به سربازانش فرمان مىدهد برو پیش! من اینجا ایستادهام! و کسى که خودش جلو مىرود و مىگوید من رفتم تو هم پشت سر من بیا.
انبیا و اولیاى الهى علیهم السلام همیشه مىگویند «ما رفتیم». پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله اگر در آنچه دستور مىداد، اوّل خود پیشقدم نبود، محال بود دیگران پیروى کنند؛ اگر مىگفت نماز و نماز شب، خودش بیش از هر کس دیگر عبادت مىکرد... اگر مىگفت انفاق در راه خدا و گذشت و ایثار، اوّل کسى که ایثار مىکرد، خودش بود... اگر مىگفت جهاد فى سبیل اللّه در جنگها اوّل خود جلو مىرفت ...». (59)
گام دوم براى جلب نظر و مشارکت مردم، استفاده از رسانههاست. اعتمادسازی، فرهنگسازی، جامعهپذیری، بسیج ملی و سایر امور در سطح وسیع تنها با استمداد از رسانههای فراگیر امکانپذیر است.
یکى از سرمایههای اجتماعى و آسانکننده مبادلات در فضای اجتماعی اعتماد است. با نبودن اعتماد، پیوندهای مشترک بین افراد و سازمانها از بین میرود و احساس ناامنی و مخاطره در جامعه بوجود میآید و از اینرو نمیتوان شاهد توسعه در کشور بود. هرجا که سطح اعتماد اجتماعى قوی باشد، مشارکت و همیارى مردم در عرصههاى اجتماع بیشتر، و آسیبهاى اجتماعى کمتر است.
وجود اعتماد عامل اصلی برقراری تعاملات و تبادلات اجتماع انسانی است. چنانچه بین فعالیتهای سازمانها و مسئولان با خواستههای مردم شکاف ایجاد شود و نتوانند رضایت مردم را به همراه داشته باشند، مشروعیت آنها زیر سؤال می رود و اعتماد مردم به آنها کاهش می یابد.
سازمانهای دولتی با رفتار عادلانه با مردم خواهند توانست اعتماد شهروندان را به خود جلب، و در نتیجه سرمایه اجتماعی ایجاد کنند و آن را توسعه دهند. در نهایت اینکه افزایش اعتماد عمومی یکی از عوامل مؤثر در افزایش بهرهوری و بالندگی سازمانی به حساب میآید.
بنابراین ایجاد و گسترش مشارکت نیازمند آموزش و کار ترویجی و فرهنگی در جامعه است.
هدف آموزش برای ریشهدار کردن مشارکت باید ایجاد اعتقاد و باور مردم به ضرورت مشارکت در کارهای خود باشد؛ باید ارزشهای موافق با مشارکت را تقویت، و باورهای مخالف با آن را حذف کند.
مشارکت در جامعه جدید نیازمند خلاقیت و زایندگی ذهنی و عملی جامعه و افراد است و آن خود نیز به تقویت و تحکیم و تعمیق خلاقیت کمک میکند.
مشارکت فواید بسیاری دارد؛ از جمله اینکه:
مشارکت به فرد، شخصیت و اعتماد به نفس میدهد؛ قدرت میبخشد که به جای تحت سلطه بودن، خود، کنترل اوضاع را به دست گیرد.
مشارکت، حس مسئولیتپذیری عمومی را افزایش میدهد. در سایه این مسئولیتپذیری، ابتکار و آفرینندگی افراد آشکار میگردد.
علاوه بر موارد ذکر شده، مشارکت عامل تقویت بنیانهای اعتقادی است.
پی نوشت ها :
48 . الی سبیل انهاض المسلمین، ص۴۱۰.
49 . الحیاة، ج1، ص327.
50 . بحارالانوار، ج75، ص321.
51 . بحارالانوار، ج75، ص358.
52 . نهجالبلاغه، نامه57.
53 . تحفالعقول، ص281.
54 . نهجالبلاغه، نامه53.
55 . سخنرانی در بیت رهبری، 2/6/ 1387.
56 . سوره مبارکه بقره، آیه44.
57 . سوره مبارکه صف، آیات 2و3.
58 . وسائلالشیعه، ج11، ص194.
59 . حماسه حسینى، ج2، ص 108.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}