نویسنده: پرویز مرزبان



 
هنر چین مشخص به دوام مستمر ویژگیهایش در طول تاریخ است. نخستین سفالینه های دوره نوسنگی چین که در دره رودخانه هوانگهو(1) [یا رود زرد، در شمال و شمال شرقی] مکشوف شده اند متعلق به هزاره چهارم ق م بوده و دارای زمینه سرخ و نقوش هندسی اند؛ و چنانکه مشهود است، همه در کوره هایی پیشرفته پخته شده اند. نخستین مفرغینه ها و پیکره های آن سامان - گاهی با مرمر یا سنگ یشم و در اندازه کوچک - از هزاره دوم ق م برجا مانده است. نکته شایان توجه اینکه در سراسر تاریخ چین آثار هنری آن خطه ویژگیهای خود را محفوظ داشته و پیوسته در زیر عنوان هنر چین قابل بازشناسی باقی مانده است. همچنین هنر نقاشی دست کم مدت دو هزار سال تا به امروز دوام داشته و بدون وقفه به رویش خود ادامه داده است؛ لیکن همواره نیز در ماهیت نقاشی چینی مشخص و ممتاز مانده است. خلاصه اینکه چینیان با گذشت تاریخی نسبتاً طولانی سجیه فرهنگی خاص خود را محفوظ و در عین حال متحول و مترقی نگاه داشته اند، و ضمن جذب کردن نفوذهای بیگانه، پیوسته حتی اقوام غالب را به زیر پوشش هنر و فرهنگ خویش درآورده اند. چنین فرهنگی پایدار و پیشرو طبعاً با نفوذی شدید به سرزمینهای مجاور یعنی ژاپن و کُره و منچوری و آسیای مرکزی و تبت اشاعه یافت؛ و باز گسترش همین نفوذ بود که قرنها بعد حتی به ایران دوران اسلامی، و در قرونی متأخرتر به اروپا رسید. در اینجا همچنین لازم است اشاره شود که اختراعات سودمندی در زمینه هنرهای کاربردی چون تولید و بافندگی ابریشم، و ساختن چینی اصل، و کاغذ، و نیز صنعت چاپ در هزاره اول بعد از میلاد توسط چینیان به ثمر رسید.
آثار تمدّن دوره متأخر نوسنگی در چین متعلق به حدود میانه هزاره سوم ق م از حوزه رودخانه هوانگهو در شمال شرقی چین به دست آمده است. از حدود 2500 ق م در کناره های رودخانه نامبرده مراکز تمدنی ابتدایی تکوین یافت؛ و از آن میان تمدن یانگ چائو(2) در ناحیه چِن سی(3) پیشرفت قابل ملاحظه یافت، و سفالینه هایی به رنگ سرخ و مزین به نقوش هندسی از خود بر جا گذارد. این سفالینه ها از گل رُس نرم ساخته، و سطح آنها پیش از آنکه به کوره رود منقوش می شده است. در مرکز تمدنیِ دیگری به نام لونگ چان(4) سفالینه های سیاهرنگ با سطحی صیقلی به دست آمده که نمایانگر نوع تکامل یافته کوره های سفالگری در آن دوران است. برخی از سفالینه های مکشوف ساده اند؛ و نیز می دانیم که مراکز ده نشینی نامبرده با چینه ها (دیوارهای گِلی) محصور می شده است.
ناحیه هونان(5) محل تلاقی این تمدنهای ده نشینی قرار گرفت، و در حدود قرن پانزدهم ق م پادشاهان سلسله شانگ با متّحد ساختن آنها تاریخ مضبوط کشور چین را آغاز کردند. و شهر چنگ چئو(6) را پایتخت خود قرار دادند؛ بدین ترتیب بنیان هنر قومی چینیان نهاده شد. در همان هزاره دوم ق م مفرغ شناخته شد و منحصراً در ساختن اشیاءِ آیینی به کار رفت. مفرغینه های مکشوف در چنگ چئو یا در آنیانگ(7) آخرین پایتخت سلسله شانگ [سده های چهاردهم تا یازدهم ق م] همه دارای شکلهای معین برای مصارف مقرر دینی می بوده اند. تزیینات منقور به سطح آنها هندسی، و گاهی هم برجسته کاری شده است. گروه دیگر مفرغینه ها با نقوش انواع زیادی از جانوران و عفریتها کنده کاری یا برجسته کاری شده است. به علاوه، روی بسیاری از این مفرغینه ها نوشته هایی آیینی نقر شده که حاوی اطلاعات سودمندی درباره رسوم کشورداری پادشاهان شانگ است. در مقابر آن پادشاهان آثار بسیار چون سفالینه های صیقلی ممتاز - که در واقع نخستین نمونه هایی از چینی سازی تکامل یافته در دوره های بعدی بوده اند - یافت شده است، همراه با پیکره های کوچک اندام از سنگ یَشم [نوعی سنگ گرانبها به رنگ سبز] یا از مرمر سفید که همه نمایانگر فرهنگی مهذّب و مترقّی است؛ گرچه از جانبی هم علایم و آثار بر جا مانده نشان می دهد که قربانی کردن افراد آدمی در آن جامعه معمول می بوده است.
حدود یازده قرن پیش از میلاد سلسله چِئو(8) جانشین شانگ شد. در آن دوره هنرمندان سابق مورد حمایت قرار گرفتند، و هنر چین به مسیر خود ادامه داد. نوشته روی سفالینه ها و ظروف مفرغی بیشتر و مشروحتر شد. خانه ها به همان شکل مستطیل دوره شانگ باقی ماند، در حالی که جدار میان اتاقها کشویی تعبیه می شد، و بامی جسیم و گسترده با لبه های پهن بیرون نشسته و خمیده به سوی بالا سقفشان را می پوشاند. ساختمان و سقفش متکی بر پایه های چوبی بود، و باید افزود که در آن تمدن میان معماری دینی و معماری دنیوی تفاوت عمده وجود نداشت؛ و از سوی دیگر اصولاً هنر معماری چین طی قرون بسیار تحول کلی نیافت.
در سده ششم ق م اندرزهای اخلاقی و بشردوستانه کنفوسیوس(9) و تعالیم فلسفی و عرفانی لائوتسه(10) در ذهن چینیان اثر عمیق گذاشت، تا جایی که مسیر بعدی فرهنگ و هنر ایشان را ترسیم کرد. در قرن پنجم ق م دولتهای چندگانه ای که در چین تشکیل یافته بود به مخاصمه و برتری جویی نسبت به یکدیگر برخاستند، و مدّتی بیش از دو قرن آن سرزمین را دچار آشفتگی شدید ساختند، تا در 206 ق م سلسله پادشاهی «هان» زمام قدرت و وحدت کشور را به دست گرفت، و در اندک مدتی دولت توانای چین را با حدودی که امروزه می شناسیم برقرار کرد. لیکن در همان دوران لشکرکشیها و واژگونیها بود که آهن در صنعت به کار گرفته شد، و کشاورزی نیز پیشرفت یافت. نگاره های تزیینی معمول بر اثر نفوذهای خارجی عناصر تازه ای چون خطوط خمیده و نقوش درهم تابیده، آمیخته با ترصیع طلا و نقره را بر خود منضم ساخت. ساختمان دیوار بزرگ چین به طول 3000 کیلومتر نیز در میانه قرن سوم ق م برای دفع دشمنان آغاز شد و در 204 ق م پایان یافت.
دوره درخشان تمدن «هان» [206 ق م تا 220 ب م] پرتو خود را از مرزهای چین بیرون تاباند و به ویتنام و کره و ژاپن رساند. در آن دوره هنر کلاسیک آن جامعه پایه گذاری شد، و خصوصیات بومی و ملی آن شکل گرفت. در میان آثار برگزیده آن زمان باید از نخستین نقوش برجسته، و آجرهای مُهرخورده، و چوبکاریهای لاکی، و پیکره های کوچک اندام تدفینی یاد کرد. به علاوه بر اثر جذب نفوذهای خارجی [به دنباله جنگلها] نخستین پیکره های بزرگ ساختمانی [در ملازمت آیین تدفین] قدم به عرصه وجود گذارد. همچنین هنر نقاشی در خدمت مراسم تدفین ماهیت فردی خود را به دست آورد، و با استفاده از رنگهای بسیار ملایم و اسلوب برجسته نمایی اندام و اشیاء به طور کامل و با خطوطی ظریف و یکدست، و نیز با به کارگیری شگردهای سه بعد نمایی در فضایی گسترده، مقام برگزیده خود را در دوره های بعدی تثبیت کرد.

پی نوشت ها :

1- Hwang - ho
2- Yang - chao
3- Chen - si
4- Long - chan
5- Ho - nan
6- Cheng - cheou
7- Anyang
8- Cheou
9- Confucius
10- Lao - tse

منبع: مرزبان، پرویز؛ (1386)خلاصه تاریخ هنر، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ هجدهم.