کتابخانه های اسلامی و تأثیر آن ها بر تولید علم دینی
چکیده:
نهضت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و علمی اسلام در قرن هفتم میلادی شرایط مساعدی برای رشد و شکوفایی دانش فراهم نمود، به طوری که در زمانی کوتاه پس از ظهور دین اسلام، دانشمندان بزرگی در میان مسلمانان ظهور کردند. آنها با تأثیر پذیری از باورهای دینی برای حفظ و اشاعه دانش، شروع به تأسیس کتابخانه ها و مراکز علمی نمودند. قرآن اولین کتابی بود که به این کتابخانه ها راه یافت. در این کتابخانه ها علوم نقلی شامل تفسیر، فقه، صرف، نحو، معانی، بیان و... که مستقیماً از قرآن سرچشمه گرفته بود، و علوم عقلی که پس از گسترش اسلام تحت تأثیر علوم سایر تمدن ها در نتیجه انتقال و ترجمه کتب و رساله ها در عهد خلافت عباسی ایجاد گردید، در قالب کتاب ها و نوشته ها نگهداری می شدند و دانشمندان آنها را مطالعه و به بحث و تبادل نظر می گذاشتند. به این ترتیب در اثر توجه دین مبین اسلام به علم و دانش و عواملی مانند حمایت برخی از حاکمان اسلامی، از علم و عالمان آغاز نهضت ترجمه، رواج کاغذ و ورود ایرانیان اهل ادب و فرهنگ به دستگاه خلفای اسلامی، شاهد رشد و شکوفایی دانش در جهان اسلام هستیم. در حالی که سکانداری و حمایت از علم و نهضت بزرگ علمی در جهان اسلام شروع شده بود، اروپا در جهل و انحطاط قرون وسطی به سر می برد. نتیجه این تلاش ها باعث شد که در دوره رنسانس، اروپاییان از طریق همین کتب توانستند نهضت علمی خود را بر پایه های آن استوار کنند. در این مقاله به موضوعاتی مانند موقعیت علمی اعراب پیش از اسلام، مراکز مهم علمی جهان همزمان با ظهور اسلام، دوران طلایی تولید علم در تمدن اسلامی، و جایگاه و نقش کتابخانه ها در تولید علم در تمدن اسلامی پرداخته شده و در نهایت از بحث های یاد شده نتیجه گیری می شود.کلید واژه ها:
باورهای دینی، کتابخانه های اسلامی، تولید علم دینی، نهضت ترجمهمقدمه
کتابخانه ها به عنوان مراکز تولید و اشاعه اطلاعات، جایگاه رفیعی در میان مسلمانان و تمدن اسلامی داشته اند. دانشمندان اسلامی آثار خود را برای استفاده عموم، وقف مساجد می کردند. در شهرهای مختلف جهان اسلام اکثر مساجد جامع که غالباً از بزرگ ترین و معتبرترین مساجد هر شهر بود، دارای کتابخانه های عظیم و قابل توجه بودند که مورد استفاده همگان قرار می گرفتند. مسلمانان توجه بسیاری به این کتابخانه ها و مراجعه کنندگان آنها می داشتند. این کتابخانه ها دارای تالارهایی با قفسه های نگهداری؛ اتاق هایی برای خواندن، اتاق هایی برای نسخه برداری، برگزاری گردهمایی های ادبی و حتی در برخی موارد اتاق هایی برای سرگرمی موزیکال بودند. نکته قابل توجه این است که بسیاری از کتابخانه های عمومی نه تنها دارای اتاق هایی برای قرائت بودند، بلکه اتاق هایی برای ملاقات و حجره های کوچکی برای بحث و مناظره داشتند. در برخی کتابخانه ها قلم، کاغذ، جوهر و خدمات دیگری برای نسخه برداری و ترجمه به رایگان در اختیار متقاضیان قرار می گرفت. (3)مسلمانان با توجه به اهمیتی که برای کتاب و کتابخانه قائل بودند، کتابخانه های بزرگی را در جهان اسلام مانند دارالحکمه بغداد؛ دارالعلم مصر و... تأسیس نمودند که در جای خود به اختصار به آنها اشاره می شود. اما قبل از هر چیز لازم است نگاهی اجمالی به پیشینه و وضعیت علمی مسلمانان و چگونگی شکل گیری تمدن باشکوه اسلامی داشته باشیم.
موقعیت علمی اعراب قبل از اسلام
پیش از ظهور اسلام، به جز در نواحی حاشیه ای، اعراب ساکن در شبه جزیره عربستان در انزوا می زیستند. آنها هیچ گونه ارتباطی با جهان خارج نداشتند؛ خواندن و نوشتن نمی دانستند و لذا از وجود کتاب نیز آگاهی نداشتند. آنچه در میان آنها رواج داشت، ادبیات شفاهی شامل حکایات و اشعار بود که سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته بود. (4) بلاذری نقل می کند که هنگام ظهور اسلام، در قریش 17 مرد و در قبیله اوس و خزرج 12 مرد خواندن و نوشتن می دانستند؛ و ابن خلدون اضافه می کند، اطلاعات آنها در حد ابتدایی و از مقوله هایی بود که سینه به سینه نقل می شد و از طریق تجربه آموخته شده بود، و از آن جمله نجوم و طب را باید ذکر کرد. (5) در زمینه نجوم، اطلاعاتی بود که از بابلیان و سایر مهاجرین به سرزمین خود، فرا گرفته بودند و از میان اعراب، بیشتر صائبین از علم نجوم مطلع بودند. در شبه جزیره عربستان، طب ویژه سریانیان بود و اعراب بیماران خود را به شیوه ابتدایی معالجه می کردند و طب را با کهانت (اختر شناسی) در آمیخته بودند. با اینکه پزشکان صدر اسلام به دین اسلام اعتقاد نداشتند، اما اسلام از این علم (طب) تمجید کرد. (6)تاریخ نشان می دهد که دین اسلام نه تنها مانعی برای رشد علم ایجاد نکرد، بلکه در دوران شکوفایی علمی جهان اسلام در قرن های سوم تا پنجم، منشأ انسان گرایی و خردگرایی در جامعه شده بود. (7)
باید به این نکته اشاره کرد که کسی تصور نمی کرد این مردم خانه به دوش، یک قرن پس از پیدایش اسلام نیمی از متصرفات آسیایی دولت روم، همه ایران و مصر و بیشتر شمال افریقا را بگشایند و به سوی اسپانیا بشتابند. البته این پدیده شگرف معلول تأکید مکرر دین مبین اسلام و پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم بر اهمیت و ضرورت دانش طلبی و توسعه علمی به عنوان نخستین و مهمترین بخش تحولات خرد و کلان انسانی و اجتماعی است. (8) کافیست به حدیثی از پیامبر اکرم (ص) عنایت شود که فرمودند: «هر که بمیرد و میراث او دفترها و دوات باشد، به بهشت می رود». (9)
مراکز مهم علمی جهان همزمان با ظهور اسلام
در تمدن اسلامی، علوم عقلی ترکیبی از آثار علمی تمدن های یونانی، هندی، ایرانی، عربی، سریانی و... بود. در این راستا بیش از همه ایرانیان و سریانیان و تعدادی از مترجمان مسیحی، صابئی، هندی و نبطی حضور داشتند و به یاری آنها بنیاد علوم درخشان اسلامی نهاده شد. (10)در صورتی که بخواهیم مراکز علمی مهم را مشخص نماییم، باید از پنج حوزه مختلف علمی آن روزگار یعنی چین، هندوستان، ایران، بیزانس و شمال بین النهرین (سوریه امروزی) و حوزه علمی اسکندریه مصر نام ببریم.
در اینجا به حوزه علمی و کتابخانه اسکندریه مصر اشاره می کنیم. شاید بتوان گفت تأسیس کتابخانه اسکندریه در مصر، بزرگ ترین دستاورد تاریخی کتابخانه ای دوران باستان است. بطلیموس اول ملقب به سوتر، یکی از سرداران اسکندر مقدونی، به توصیه وی کتابخانه مشهور اسکندریه را بنا نهاد، که نهصد سال مهمترین کانون فرهنگی جهان محسوب می شد، مجموعه کتاب های این کتابخانه که در قرن سوم پیش از میلاد تأسیس شد به 700000 هزار جلد می رسید. از کتابداران آن می توان به دیمتریوس، زنودوتوس، و کالیماخوس اشاره کرد. (11) قابل توجه اینکه دانشمندان نامی این دوره چه در اسکندریه و چه در سایر نقاط، در مقایسه با یونانیان از این ویژگی برخوردار بودند که در یونان بیشتر اهل علم، جامع علوم و فنون بودند و اهتمام خود را مصروف یک رشته خاص نمی کردند و به عبارت دیگر حکیم بودند. بنا به گفته مسعودی، حوزه علمی اسکندریه تا اواخر قرن اول هجری یعنی تا عهد عمربن عبد العزیز (101-99 هـ. ق.) دایر بود و در زمان این خلیفه به انطاکیه انتقال یافت و علت انتقال آن، نزدیکی این شهر به مرز دو امپراتوری عرب و بیزانس و سهولت جابجایی نسخ یونانی به امپراتوری اسلام بود. (12)
دوران طلایی تولید علم دینی در تمدن اسلامی
از قرن اول هجری تا اواسط قرن دوم، یعنی نزدیک به یکصد و پنجاه سال به دلیل فتوحات مسلمانان، مجال فعالیت های علمی چندان به وجود نیامد.علل عدم توجه به علوم در این دوره، یکی توجه مسلمانان به فتوحات خارجی و کشمکش های داخلی بود، و دیگر اینکه در زمان بنی امیه به علت قومیت گرایی، عنصر غیر عرب به ویژه ایرانیان را تحقیر می نمودند و آنها را «موالی» تلقی می کردند. (13) در دهه های پایانی قرن اول هجری که مسلمانان صنعت کاغذسازی را از ماوراءالنهر به داخل بلاد اسلامی بردند و در قرن دوم هجری در بغداد و مصر کارخانه کاغذسازی وجود داشت و طولی نکشید که این صنعت به سیسیل و اندلس نیز راه یافت. (14) با آشنا شدن جهان اسلام با صنعت کاغذسازی و توسعه آن در قرن نهم میلادی، انقلابی در این زمنیه رخ داد؛ ابزار کتابت از انحصار آزاد شد و کاغذ به کالایی بسیار ارزان تبدیل شد و بنابر نظر رابرت فوربس، در قرن دهم میلادی بر روی نهر دجله نیز کارخانه های شناور کاغذ سازی دایر گردید. (15)
در سال 132 هـ . ق. قدرت خلافت از خاندان بنی امیه به بنی عباس انتقال یافت. با انتقال مرکز امپراتوری اسلام از دمشق به بغداد و فضای خاصی که در مرکز جدید پیش آمد، زمینه های رشد و شکوفایی علمی در جهان اسلام به سرعت شکل گرفت. یکی از عواملی که موجب تحولات مهم علمی، فرهنگی، سیاسی و.... در این دوره گردید، باز شدن پای ایرانیان به مرکز قدرت امپراتوری اسلام بود و علت آن هم اتکای خلفای عباسی به مسلمانان غیر عرب برخلاف تفکر قومیت گرایی بنی امیه بود. به طوری که بغداد قرن نهم میلادی، نه تنها در درون خود ملیت های مختلف همچون ایرانیان، اعراب، سریانیان، ترکان و ... را جای داده بود، بلکه مهم تر از آن، دانشمندان و متفکران مختلفی با اعتقادات گوناگون از سراسر ممالک اسلامی در آن جمع شده بودند. در چنین فضایی بود که رنسانس یا عصر طلایی اسلام آغاز گردید. هر چند از اوایل قرن دوم هجری ترجمه و نقل آثار ملل دیگر به زبان عربی به تدریج آغازشد، اما نهضت واقعی ترجمه در جهان اسلام از نیمه دوم این قرن (از عهد ابوجعفر منصور عباسی) پا گرفت، در قرن سوم هجری، این نهضت به اوج خود رسید و تا پایان قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری ادامه یافت.
هارون و مأموران مترجمان بسیاری را در رشته های گوناگون علوم در محلی به نام بیت الحکمه، مأمور ترجمه کتب کرده بودند و آنها با کوشش پیگیر توانستند قسمت عمده علوم فلسفی، ریاضی، هیأت، طب و ادبیات ملل متمدن را به زبان عربی ترجمه و نقل کنند و از میان زبان های مشهور آن روزگار، بیشتر از زبان های یونانی، هندی، و فارسی کتاب هایی ترجمه کردند و در واقع بهترین معلومات را از هر ملت اخذ کردند. به عنوان مثال در زمینه هندسه، هیأت، فلسفه، طب، موسیقی و منطق از آثار یونانیان استفاده کردند و از ایرانیان، تاریخ، موسیقی، ستاره شناسی، ادبیات، پند و اندرز و شرح حال بزرگان را اقتباس کردند و با افزودن دستاوردها و تحقیقات علمی خود به آن ها تمدن اسلامی را بنا نهادند. (16) به عنوان مثال، مأمون که یک معتزلی متعصب بود، برای اثبات عقاید خود حاضر به انجام هر کاری بود، لذا در صدد استفاده از آثار یونانی برآمد، به طوری که برای سهولت ترجمه علوم به عربی، دستور حمل کتب علمی از یونان و روم را داد و بدین منظور چندین نفر از مترجمان و آشنایان به زبان یونانی از جمله حجاج بن یوسف بن مطر، ابن بطریق، مسلم و ابن ماسویه به بلاد روم فرستاده شدند. گویند مأمون چنان به ترجمه کتاب های یونانی علاقمند بود که در مقابل وزن کتاب ها طلا می داد. (17)
در این زمان (خلافت عباسی)، جامعه اسلامی در اوج قدرت نظامی، سیاسی و فرهنگی خود بود و بر این اساس، ترسی از آراء مخالف نداشت و در نتیجه لزومی به ایجاد محدودیت در تبادل آراء و اندیشه ها با جهان بیرون نمی دید. از جمله عوامل گرد آمدن دانشمندان در بغداد، فشارهایی بود که کلیسا از قرن سوم میلادی که حکام امپراتوری روم و بیزانس به آیین مسیحیت درآمده بودند، علیه آنان شروع نموده بود، و این برخوردها عرصه را بر دانشمندان تنگ نموده و در نتیجه آنان از هر مرام و مسلکی، با اسناد و کتب علمی که به همراه داشتند به ایران و بلاد اسلامی مهاجرت نمودند. (18)
از مسائل عمده ای که از قرن دوم تا اواخر قرن چهارم هجری به رواج علوم و آزادی دانشمندان در بحث های علمی کمک کرد شیوع اندیشه های معتزلی بود که به مبانی عقلی توجه بسیار می کردند و باب بحث و گفتگو را در مسائلی مانند عدل، توحید و اختیار باز کردند.
شایان ذکر است، اولین گام های نهضت ترجمه در زمان منصور، خلیفه عباسی (158-136 هـ.. ق.) شد. بنا به گفته ابن خرداد به، واثق، خلیفه عباسی، تحت تأثیر حس کنجکاوی، محمد بن موسی خوارزمی منجم را با عده ای به بیزانس فرستاد تا در مورد اصحاب کهف تحقیق و تفحص کنند و نتیجه را به خلیفه گزارش نمایند. هم چنین برخی از مورخین از جمله سید امیرعلی معتقدند که اولین دانشگاه اسلامی در زمان امام جعفر صادق (ع) در مدینه دایر شد. (19)
هنگامی که علوم تمدن های گذشته که طی قرون متمادی توسط دانشمندان اسلامی ترجمه گردیده بود به اروپا منتقل شد، در آن جا کشیشان آنها را غیر دینی تلقی کردند و مجادله بین دین و عقل و حقوق بیشر و حقوق دینی آغاز شد و این امر موجب گردید که کشیشان و پاپ ها که منافع خود را در خطر می دیدند سعی کنند مسیحیان را از توجه به اسلام دور نگه دارند و این کار را با بدترین خدعه ها و خیانت ها انجام دادند. تهمت های ناروایی که به اسلام و پیامبر (ص) زده شد، ننگ آورترین تهمت های تاریخ است. مبلغان مسیحی فتوحات اسلام و پیشرفت های علمی و معنوی پیروانش را مسکوت گذاشتند. آنها ظهور نوابغ، علما و متفکران را خطرناک می دانستند و اگر کسی نظریه ای علمی داشت و نظریه اش مخالف دین مسیحیت و یا مغایر با اصول مذهب کاتولیک بود، با او به مبارزه بر می خاستند. مسیحیان برای آن که به فرهنگ اسلامی رنگ مسیحی بزنند، مبلغان خود را در قالب پزشک، منجم و مترجم به دستگاه خلافت اسلامی نزدیک می کردند و با وارد شدن به دارالخلافه کم کم خود را به درون کتابخانه ها، مراکز علمی و رصدخانه ها رساندند و در قبال مزدی که می گرفتند، رساله ها را از زبان های دیگری به عربی ترجمه می کردند. اما دانشمندان اسلامی به کارهای تحقیقی و ابتکاری خود آگاه بودند و می دانستند که قسمتی از علوم حذف شده و به شکل دیگری درآمده است. (20)
یکی از جنبه های اهمیت تمدن و علوم اسلامی که نباید آن را ناچیز دانست در این است که وسیله انتقال بود و در برانگیختن مغرب زمین پس از خارج شدن از بربریت مؤثر بود. سدیلو مورخ مشهور فرانسوی می گوید: «ترقی و تمدن امروز اروپا مرهون دانش هایی است که اسلام در سراسر شرق و غرب منتشر ساخت و حقیقتاً باید اعتراف کرد که مسلمانان استادان اولیه ملل اروپا بوده اند». (21)
در ضمن این نکته را نباید از یاد برد که زمانی که ملل غرب در تاریکی و جهل به سر می بردند، در جهان اسلام مدارس، نظامیه ها، ربع ها، و کتابخانه ها تأسیس گردید و دانشمندان بسیاری در علوم مختلف تربیت شدند که این مقارن با قرون وسطی در اروپاست.
جایگاه و نقش کتابخانه ها در تولید علم دینی در تمدن اسلامی
در دوران های مختلف تاریخی، کتابخانه ها همیشه به عنوان نهادی پرورشی و گاه مذهبی و دینی در خدمت جوامع بشری بوده و سبب رشد و توسعه فرهنگ ها، ارزش ها و شکوفایی دانش گردیده است. بدین معنا که از ابتدای شکل گیری اجتماع و به وجود آمدن خط و استفاده از رسانه های مختلف برای مکتوب کردن دانش و حافظه بشری، کتابخانه جزء لاینفک جوامع بشری محسوب می شد. (22) باید به این مهم اشاره کرد که شاید کتابخانه خالق تمدن نباشد، اما بدون آن نیز تمدنی به وجود نمی آید. (23) هم چنین شواهد تاریخی نشان می دهد که کتابخانه ها در زمان هایی که آرامش نسبی بر یک کشور حاکم بوده و از طرف حاکمان و پادشاهان حمایت می شده، رونق بیشتری داشته اند. وقتی در طول تاریخ سخن از تمدن اسلامی پیش می آید، این طور استنباط می شود که تمدن اسلامی نیز بدون وجود کتابخانه های غنی به وجود نمی آمد.اکنون که به نقش و جایگاه کتابخانه ها در توسعه علوم و انتقال دانش بشری در جهان اسلام واقف شدیم، تعدادی از مهمترین این کتابخانه ها با توجه به درجه اهمیت شرح داده می شود:
الف. کتابخانه دارالعلم قاهره
از کتابخانه های مهم دوره فاطمیان، کتابخانه دارالحکمه قاهره است که گاهی دارالعلم نیز خوانده می شود. دارالحکمه در سال 395 هـ. ق. به دست الحاکم، نزدیک قصر غربی، محل اقامت خلیفه ساخته شد و در آن، دانشمندان رشته های گوناگون مانند الهیات، نجوم، فقه، حدیث، طب، علوم غریبه و کیمیا به درس و بحث مشغول بوده اند. دارالحکمه بیشتر جایگاه تبلیغ عقاید اسماعیلی و فاطمی بود و زیر نظر داعی الدعاه وقت اداره می شد. عبدالعزیزبن محمد نعمان، یکی از داعی الدعاه ها، این منصب را تا سال 398هـ.ق. بر عهده داشته است. الحاکم کتابخانه ای در این مؤسسه ایجاد کرد و بخشی از مجموعه کتابخانه قصر را به آن انتقال داد. وی به عموم مردم بدون در نظر گرفتن مقام و منزلت آنها اجازه داده بود که از کتابخانه استفاده کنند. برای کتابخانه بودجه کافی در نظر گرفته شده بود که سابقه مبلغ 257 دینار بود. این بودجه برای هزینه های ساختمان و وسایل (خرید فروش، پرده، آب و نظافت، تهیه قلم، کاغذ و مرکب)، مرمت کتاب های فرسوده، کمک به دانشجویان، خرید کتاب های جدید، و پرداخت حقوق به کارکنان صرف می شد. در این کتابخانه تالاری جهت مطالعه مراجعان در نظر گرفته شده بود و قلم و کاغذ به رایگان در اختیار آنها قرار می گرفت. محل سکونت، هزینه غذا و مقرری هایی برای دانشمندانی که مدت طولانی جهت استفاده از کتاب ها یا استنساخ آن ها در کتابخانه می ماندند، در نظر گرفته شده بود. کتابخانه قصر دارالحکمه، علاوه بر تجهیزات ضروری، با فرش، مخده و پرده تزئین شده بود تا نمایانگر شکوه و عظمت دربار فاطمی باشد. در مورد کتابخانه قصر دارالحکمه گفته اند که پس از استیلای صلاح الدین ایوبی، کتاب های آن ها به معرض فروش گذاشته شد. کار فروش چند سال طول کشید و یکی از مشاوران صلاح الدین به نام قاضی الفاضل 120000 جلد کتاب را مالک شد و این کتاب ها بعداً به مدرسه فاضلیه، که وی بنیان نهاد، منتقل گردید. عماد الدین کاتب اصفهانی (597-519 هـ..ق.) نیز بخش قابل توجهی از کتاب ها را متصرف شد. صلاح الدین وی را از پرداخت بهای کتاب هایی که انتخاب می کرد معاف داشته بود. پس از آن نیز مابقی کتاب ها به معرض فروش گذاشته شد. (24)ب. بیت الحکمه بغداد
یکی از بزرگترین و معتبرترین کتابخانه های جهان اسلام در سده های نخستین اسلامی در بغداد را بیت الحکمه می دانند، که می توان آن را نخستین کتابخانه عمومی یا نیمه عمومی و دانشگاهی در تاریخ اسلام دانست. از تاریخ دقیق تأسیس بیت الحکمه اطلاع دقیقی در دست نیست. نخستین سنگ بنای آن در زمان انتقال خلافت از بنی امیه به بنی عباس در سال 132هـ.ق. بنا نهاده شده است؛ زیرا نوشته اند که خلفای بنی عباس، از جمله ابوجعفر منصور (158 هـ..ق.) اهتمام بسیاری به جمع آوری کتب قدیمه و ترجمه آنها داشته اند؛ چنان که منصور طی نامه ای از پادشاه روم خواست تا کتاب های حکیمان یونانی را برای وی بفرستد و پادشاه روم کتاب های اقلیدس را به همراه برخی کتب دیگر برای او فرستاد. منصور، کتاب های دیگری نیز به زبان های پهلوی، فارسی، سریانی و بحرانی فراهم و خزانه ای از کتب مختلف بنیان کرد. این خزانه پس از منصور به مهدی عباسی (169 هـ..ق.) که او نیز به ترجمه این گونه کتب علاقه بسیار داشت رسید. سپس آن گنجینه، همراه با برخی کتاب های تألیف شده در زمان مهدی، به هارون الرشید به ارث رسید و هارون با استفاده از خزانه منصور و مهدی و نیز مجموعه ها و کتاب های دیگری که فراهم ساخت، اقدام به تأسیس بیت الحکمه کرد؛ اما شالوده نخستین آن، همان خزانه های کتب منصور و مهدی بوده است، ولی درخشش و اوج شهرت آن مدیون اهتمام فراوان مأمون عباسی است که باعث شد این مرکز، تحول چشمگیری پیدا کند و در حقیقت به صورت مؤسسه ای علمی و فرهنگستانی درآید که علاوه بر ترجمه، تألیف و نقل کتب مختلف به زبان عربی، مرکزی برای بحث، مناظره، تدریس و مطالعه معارف بشری در سطوح عالی، رصد کردن ستارگان و جمع آوری کتب و استنساخ آنها نیز به شمار می رفت. (25)در این مرکز، آثار بسیاری در طب، کیمیا و سایر علوم یونانی به عربی برگردانده شد و مسلمانان بیش از سه قرن در آن به طور جدی مشغول ترجمه آثار به زبان عربی در همه زمینه ها بودند. (26)
ساختمان بیت الحکمه بنابر آنچه در منابع تصریح شده است، در قسمت غربی بغداد قرار داشته است. نوشته اند که در این مرکز علمی غرفه های فراوانی مانند غرفه ترجمه، تألیف، استنساخ، تذهیب، تجلید، صحافی، تدریس، مناظرات کلامی و علمی، مخازن کتاب و غرفه هایی جهت سکونت شبانه روزی دانشمندانی که در این مکان به کار مشغول بودند وجود داشت. از مشهورترین دانشمندانی که در سمت کتابدار در بیت الحکمه کار می کردند می توان به سهل بن هارون فارسی، ادیب، شاعر و حکیم شعوبی اشاره کرد، که این افراد توسط خلفای عباسی تعیین می شدند. در زمینه مسائل مادی در گزارشی آمده است که محمدبن عبدالملک زیاد، که در زمان واثق عباسی سمت وزارت داشته، برای مترجمان و ناسخان در هر ماه معادل دو هزار دینار حقوق پرداخت می کرده است.
علاوه بر مجموعه اولیه بیت الحکمه، راه های دیگری برای گردآوری کتاب نیز وجود داشته است از جمله:
1- اعزام هیأت های علمی و کتابشناسان ورزیده به کشورهای روم شرقی، ایران، هند و دیگر سرزمین ها برای شناسایی، تهیه و خرید کتب
2- گنجاندن ماده و شرطی در پیمان نامه های صلح منعقد شده میان خلفای عباسی بخصوص هارون الرشید و مأمون و سلاطین و حکومت های شکست خورده، مبنی بر اینکه آنها باید برخی کتاب های کتابخانه های خویش را به بغداد منتقل سازند.
3- مکاتبه هارون الرشید و مأمون با پادشاهان کشورهای دیگر برای ارسال کتاب های خویش به بیت الحکمه.
اخبار مربوط به بیت الحکمه در متون قدیمی، اوج شکوفایی بیت الحکمه را مربوط به زمان خلافت مأمون عباسی دانسته اند، اما پس از مأمون به تدریج از رونق بیت الحکمه کاسته شد؛ که دلایل آن عبارت بودند از:
- انتقال مرکز خلافت از بغداد به سامرا توسط معتصم برادر مأمون
- فتنه ها و آشوب های مختلف پس از مأمون به بغداد
- اختلاف سلجوقیان به معتزله که بیت الحکمه مرکز تجمع آنان بود.
در نهایت با سقوط بغداد و هجوم مغولان به داخل این شهر، بسیاری از مراکز از جمله بیت الحکمه ویران شد و کتاب های این کتابخانه به غارت رفت، یا در آتش سوخت و یا به دجله ریخته شد؛ چنان که گفته اند از کتاب های به دجله ریخته، سدی به وجود آمد که مغولان و دیگر مردم از روی آن عبور می کردند و آب دجله به سبب مرکب کتاب ها سیاه شده بود. (27)
ج. کتابخانه صاحب بن عباد
از مورخان و سخنوران مشهور در قرن چهارم هجری قمری، ابوالقاسم اسماعیل بن عباد است که در سال 326 هـ .ق. در طالقان به دنیا آمد. گرچه شهرت وی بیشتر در عرصه های حکومتی، سیاسی و مذهبی است، اما نقش مهم و ارزنده ای نیز در تاریخ فرهنگ کشورمان داشته است. (28)کتاب منشآت وی در زبان عربی از نظر فصاحت و بلاغت در ردیف آثار برجسته و نمونه زبان عربی است. (29) عضدالدوله دیلمی چون خود، اهل کتاب بود، همواره برای صاحب بن عباد احترام بسیار قائل می شد. هنگامی که صاحب در همدان بود، هدایای بسیاری همراه با یک اسب با ساخت طلا به وی عطا نمود و دستور داد تا املاک وسیعی را در فارس به نام او به ثبت برسانند. چنین شخص فرهیخته و عالمی، پایه گذار کتابخانه ای در شهر ری شد که بعدها از معتبرترین کتابخانه های ایران و جهان اسلام به شمار آمد.
صاحب به کتاب علاقه وافر داشت. هرگاه از تألیف جدیدی آگاهی می یافت، با سعی تمام نسخه ای از آن به دست می آورد و برای مطالعه در کتابخانه اش قرار می داد. چنان که در توصیف کتاب الاغانی ابوالفرج اصفهانی دانشمند مشهور ایرانی، می نویسد: «در کتابخانه ام 117000 جلد کتاب نفیس دارم لیکن آن گاه که کتاب الاغانی را به دست آوردم از خواندن کتاب های دیگر باز ماندم». (30)
کتابخانه صاحب بن عباد بسیار بزرگ بود و بیشتر آثار آن روزگار را در برداشت. طبق شواهد تاریخی، فهرست کتاب های آن را مشتمل بر 10 جلد دانسته اند که برای حمل کتاب های مذهبی آن به 400 شتر و به گفته ای به 700 شتر نیاز بوده است. ثعالبی می گوید که ابوالحسن محمد بن الحسین الفارسی النحوی از صاحب بن عباد نقل کرده است که: «ابوالعباس تاش نامه ای از نوح بن منصور پادشاه خراسان که به خط خود آن را نگاشته بود به من رسانید، نوح در آن نامه مرا به خراسان فرا خواند و گفت اگر به خراسان روم مرا وزارت داده و در اداره کشور بر من اعتماد نموده، گنجینه اموال را در اختیارم نهاده و دست مرا در تمام امور کشور و تصمیمات باز می گذارد. من در پاسخ او عذرهای گوناگون آوردم از جمله گفتم دستگاه وزارت من بزرگی و عظمت بسیار دارد و تنها برای انتقال کتابخانه ام چهارصد شتر لازم است تا چه رسد به اسباب و ادوات دیگر». صاحب بن عباد کتابخانه نفیس خود را وقف عام کرده بود؛ به عبارتی آن را کتابخانه عمومی اعلام کرده بود و بسیاری از دانش پژوهان و محققان بزرگ از این گنجینه با ارزش استفاده می کردند. به عنوان مثال، مقدسی، جغرافیدان مشهور قرن چهارم هجری قمری، برای تکمیل یافته های خود بارها به کتابخانه صاحب بن عباد مراجعه کرده و از آن بهره فراوان گرفته است. مؤلف تاریخ قم می نویسد: پیش از صاحب، رسم پادشاهان و وزرا آن بود که کتب خود را همانند جواهرات و زر و سیم در گنجینه ای نهان می کردند و دانش طلبان و شیفتگان کتابخانه را از مطالعه و خواندن محروم می نمودند و سرانجام آن کتب ارزشمند طعمه خاک گشته و از بین می رفت. اما صاحب، دفاتر و دواوین و کتاب های گوناگون مربوط به دانش های مختلف و فنون متفاوت را در اختیار مشتاقان قرار داد و وقف آنان نمود تا مورد استفاده قرار دهند و از آن ها بهره فراوان برند. (31)
کتابخانه صاحب بن عباد مقارن قرن دهم میلادی یعنی قرون وسطی تأسیس شد، دورانی که در اروپا و دنیای غرب عصر تاریک خوانده می شد و اختناق فکری در این جوامع حاکم بود و کتابخانه ها محدود به مجموعه های کوچک در صومعه ها و دیرها می شدند که تنها در اختیار جماعت کوچک کشیشان و راهبان بود. (32)
آرتور پوپ، ایران شناس معروف، در کتاب «شاهکارهای هنر ایران» می نویسد: «شاید کتابخانه شخصی مانند صاحب بن عباد در قرن دهم میلادی معادل مجموعه کتابخانه های سراسر اروپا بوده باشد و بدیهی است کتاب های خوش خط مذهب اعلا در میان آنها کم نبوده است». این کتابخانه تا حمله سلطان محمود غزنوی، سال ها بهترین مرجع محققان و دانش پژوهان ایران بود. از آنجایی که سلطان محمود غزنوی، مردی متعصب و قشری بود، به سبب وجود کتاب های شیعی و رافضی در این کتابخانه، دستور سوزاندن آنها را داد. مابقی کتاب ها (کتاب های غیر مذهبی) تا زمان ابوالحسن علی بن زید بیهقی نیز قابل توجه بوده است؛ زیرا بیهقی می نویسد: «من کتابخانه را پس از سوزانده شدن به دستور سلطان محمود دیدم و می توانم صعوبت حمل و نقل آن را از ری به بخارا و صحت نظر صاحب بن عباد را گواهی دهم». این کتابخانه در شهر ری قرار داشت، و دارای دو خازندار و کتابدار به نام های ابوبکر محمد بن ابراهیم بن علوی مقری و ابومحمد عبدالله بن حسن خازن اصفهانی بود. منابع اولیه این کتابخانه متعلق به ابن عمید (متوفی به سال 360 هـ .ق.) وزیر رکن الدین دیلمی بوده است. (33)
هـ. کتابخانه نوح بن منصور سامانی
خاندان سامانیان در ماوراء النهر، از حامیان و دوستداران دانشمندان و مروجان ادب و فرهنگ فارسی بوده اند. (34) نوح بن منصور سامانی (387-366 هـ .ق.)، کتابخانه بی نظیری در ماوراء النهر پدید آورد. ابن سینا که به دستور نوح بن منصور مدتی در این کتابخانه به مطالعه پرداخته بود، در توصیف این کتابخانه می نویسد: «... روزی از او دستور خواستم که به کتابخانه شان بروم و آنچه از کتاب های پزشکی در آنجا هست بخوانم و مطالعه کنم. پس مرا دستوری داد و به سرایی اندر شدم که خانه های بسیار داشت و در هر خانه ای صندوق هایی کتاب بود که روی هم انباشته بودند. در یک خانه کتاب های عربی و شعر و در دیگری فقه؛ و بدین گونه در هر خانه ای کتاب های دانشی. پس بر فهرست های کتاب های اوایل (علوم یونانی) نگریستم و هر چه از آنها را که بدان نیاز داشتم، خواستم و کتاب هایی یافتم که نام آنها به بسیاری از مردم نرسیده بود.» ابن اصیبعه در طبقات الحکما، و ابن خلکان نیز در وفیات الاعیان از این کتابخانه یاد کرده اند. (35) ابن سینا مدت ها در این کتابخانه به مطالعه می پرداخت و مخالفانش برای اینکه او را متهم سازند، کتابخانه را به آتش کشیدند و شایعه کردند که ابن سینا به عمد کتابخانه را سوزانده است تا دانش های منحصری که در آن بود به دیگران نرسد. (36)و. کتابخانه قلعه الموت (کتابخانه سیدنا)
کهن ترین کتابخانه اختصاصی ایران، کتابخانه قلعه الموت است که پس از فتح قلعه در سال 483 هـ. ق. توسط حسن صباح، رئیس فرقه اسماعیلیه، در آنجا بنا گردید. این کتابخانه به پیروان حسن صباح که به اسماعیلیان یا باطنیان مشهور بودند، اختصاص داشت. عالمان و دانشمندان اسماعیلی نسخه ای از آثارشان را به کتابخانه الموت هدیه می کردند و اسماعیلیان نیز کتاب های مورد نظرشان را از سراسر ایران و سرزمین های مجاور یافته و به کتابخانه الموت می فرستادند. گویند که مجموعه دائره المعارفی رسائل اخوان الصفا با استفاده از مجموعه این کتابخانه نوشته شد. (37) این رسائل دایره المعارفی را برای همگانی کردن آموزه های نو افلاطونی می نوشتند؛ که با سبک آسان و روشن نوشته شده و برای نشان دادن سنت فلسفی در سده چهارم، سند گرانبهایی به شمار می رود. در این رسائل تمایل اخوان الصفا بیشتر به عقلای یونان و فلسفه اسلامی و تفکر هند است. رسائل اخوان الصفا شامل تمام مسائل علوم منطقی، ریاضی، طبیعی، الهی و حکمت عملی است. (38)پس از آنکه هولاکوخان مغول در 654 هـ .ق. قلعه الموت را فتح کرد، دستور داد تا کتابخانه آن را آتش بزنند؛ اما عطاملک جوینی، وزیر دانشمند هولاکوخان، از او خواست تا قرآن ها و کتاب های نفیس و مورد نیاز را برگزیند و سپس بقیه را سوزاند. به دستور جوینی، خواجه نصیر الدین طوسی (672-597 هـ .ق.)، که چند سال کتابدار این کتابخانه بود، پس از مدتی کتاب های تاریخی، ریاضی و نجومی را به همراه آلات رصدخانه برگزید و بقیه به دستور هولاکوخان به آتش کشیده شد. (39) عطاملک جوینی خود نیز در تحریر و تنظیم تاریخ پر ارج و گرانقدرش یعنی جهانگشای جوینی از منابع این کتابخانه استفاده کرده است. (40)
جمع بندی و نتیجه گیری
در تمدن اسلامی، شکوفایی دانش و رونق و کتابخانه ها یکباره صورت نگرفت، بلکه به مرور زمان و در دوران های مختلف شکل گرفته است. منابع تاریخی بیانگر آن هستند که علاوه بر تأثیر باورهای دینی در تولید علم و دانش در جهان اسلام، معمولاً سلاطین و حاکمان اسلامی به امر کتابت و توسعه دانش و علوم علاقه نشان می دادند (معمولاً به دلایل سیاسی)، اما در کنار این حمایت ها، قبایل مهاجمی مانند مغولان بودند که در طول تاریخ به غارت، چپاول و آتش سوزی مظاهر فرهنگی مانند کتابخانه ها پرداختند و ضربات بسیاری بر پیکره تمدن اسلامی وارد ساختند و این چپاول و غارت ها، مسلمانان را از زمان قرون وسطی به بعد دچار یک رکود در تولید دانش نمود که هنوز ما شاهد این لطمات علمی و فرهنگی در جوامع اسلامی هستیم. نکته نهایی اینکه، هرگاه محیط آرام و دوران آرامش نسبی در یک حکومت وجود داشته باشد و از علما و ادبا و دانشمندان حمایت شود، کتابخانه ها رشد و توسعه یافته و دانشمندان جایگاه واقعی خویش را در جامعه پیدا می کنند و در این صورت است که دانش به رشد و بالندگی می رسد.1. اشرفی ریزی، حسن، درآمدی بر مطالعه و نقش کتابخانه های عمومی در توسعه فرهنگ مطالعه، تهران، نشر چاپار، 1383.
2. بابازاد، شهلا، «کتابخانه بن عباد»، فصلنامه کتاب، سال سیزدهم، شماره سوم، (1381).
3. بابایی، سعید، صاحب بن عباد وزیر دین پرور، تهران، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، 1373.
4. حمزه خانی، غلامحسین، «شناخت علوم و طبقه بندی آن»، مجموعه مقالات و سخنرانی های ارائه شده در همایش منطقه ای نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری و آزاد اندیشی، سمنان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد سمنان، 1383.
5. خدایاری، ناصر، مرادی، صادق، تاریخ تحلیلی- سیاسی اسلام، تبریز، انتشارات سالاری، 1377.
6. خدیش، پگاه، «ترجمه»، دائره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی، سرپرست و ویراستار عباس حری، 1381، جلد1.
7. خواجه رشیدان، فاطمه، «توسعه علمی: علل و موانع»، مجموعه مقالات و سخنرانی های ارائه شده در همایش منطقه ای نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری و آزاد اندیشی، سمنان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد سمنان، 1383.
8. ذوالفقاری، علیرضا، «علل شکوفایی دانش در تمدن اسلامی»، مجموعه مقالات و سخنرانی های ارائه شده در همایش منطقه ای نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری و آزاد اندیشی، سمنان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد سمنان، 1383.
9. ربانی، هادی، سیمای کتاب، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1380.
10. رجبی، محمد حسن، «ایران، کتابخانه های»، دائره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی، سرپرست و ویراستار عباس حری، 1381، جلد 1.
11. رفیعی، علی، «بیت الحکمه»، دائره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی، سرپرست و ویراستار عباس حری، 1381، جلد 1.
12. شادان پور، فرزانه، «اسماعیلیان، کتابخانه های»، دائره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی، سرپرست و ویراستار عباس حری، 1381، جلد 1.
13. فروزی، علی، مطالعه و خواندن، تهران، انشارات ندا، 1371.
14. لولوئی، کیوان، «درآمدی بر تاریخچه نهضت های علمی و تولید فناوری در فرهنگ و تمدن اسلامی با...»، مجموعه مقالات و سخنرانی های ارائه شده در همایش منطقه ای نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری و آزاد اندیشی، سمنان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد سمنان، 1383.
15. مرادی، نورالله، مرجع شناسی، تهران، انتشارات فرهنگ معاصر، 1373.
16. مزینانی، علی، کتابخانه و کتابداری، تهران، انتشارات سمت، 1379.
17. موکهرجی، ا.ک، تاریخ و فلسفه کتابداری، ترجمه اسدالله آزاد، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، 1379.
18. نیک کار، ملیحه، آشنایی با کتابخانه و منابع آن، شیراز، انتشارات راهگشا، 1374.
19. وحدتی، فتح الله، «تولید فن آوری و فرهنگ تمدن سازی اسلامی»، مجموعه مقالات و سخنرانی های ارائه شده در همایش منطقه ای نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری و آزاد اندیشی، سمنان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد سمنان، 1383.
20. همتی، محمد ابراهیم، «تولید فن آوری و فرهنگ و تمدن سازی اسلام»، مجموعه مقالات و سخنرانی های ارائه شده در همایش منطقه ای نضهت تولید علم، جنبش نرم افزاری و آزاد اندیشی، سمنان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد سمنان، 1383.
پی نوشت ها :
1- عضو هیأت علمی گروه کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه پیام نور شهرضا.
2- مدرس گروه کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان.
3- اشرفی ریزی، حسن، درآمدی بر مطالعه و نقش کتابخانه های عمومی و توسعه فرهنگ مطالعه، تهران، نشر چاپار، 1383، ص20-21.
4- فروزی، علی، مطالعه و خواندن، تهران، انتشارات ندا، 1371، ص47.
5- خدایاری، ناصر، مرادی، صادق، تاریخ تحلیلی- سیاسی اسلام، تبریز، انتشارات سالاری، 1377، ص 49.
6- ذوالفقاری، علیرضا، «علل شکوفایی دانش در تمدن اسلامی»، مجموعه مقالات و سخنرانی های ارائه شده در همایش منطقه ای نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری و آزاد اندیشی، سمنان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد سمنان، 1383، ص108.
7- خواجه رشیدان، فاطمه، «توسعه علمی: علل و موانع»، مجموعه مقالات و سخنرانی های ارائه شده در همایش منطقه ای نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری و آزاد اندیشی، سمنان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد سمنان، 1383، ص 89.
8- حمزه خانی، غلامحسین، «شناخت علوم و طبقه بندی آن»، مجموعه مقالات و سخنرانی های ارائه شده در همایش منطقه ای نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری و آزاد اندیشی، سمنان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد سمنان، 1383، ص 263.
9- ربانی، هادی، سیمای کتاب، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1380، ص15.
10- ذوالفقاری، همان، ص 108.
11-موکهرجی، ا.ک.، تاریخ و فلسفه کتابداری، ترجمه اسدا... آزاد، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، 1379، ص83.
12- ذوالفقاری، همان، ص108-109.
13- ذوالفقاری، همان، ص 109.
14- وحدتی، فتح ا...، «تولید فن آوری و فرهنگ تمدن سازی اسلامی»، مجموعه مقالات و سخنرانی های ارائه شده در همایش منطقه ای نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری و آزاد اندیشی، سمنان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد سمنان، 1383، ص194.
15- همتی، محمد ابراهیم، «تولید فن آوری و فرهنگ و تمدن سازی اسلام»، مجموعه مقالات و سخنرانی های ارائه شده در همایش منطقه ای نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری و آزاد اندیشی، سمنان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد سمنان، 1383، ص 223.
16- لولوئی، کیوان، «درآمدی بر تاریخچه نهضت های علمی و تولید فناوری در فرهنگ و تمدن اسلامی با...»، مجموعه مقالات و سخنرانی های ارائه شده در همایش منطقه ای نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری و آزاد اندیشی، سمنان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد سمنان، 1383، ص409-410.
17- لولوئی، همان، ص 416-417.
18- ذوالفقاری، همان، ص 109-113.
19- ذوالفقاری، همان، ص 110.
20- وحدتی، همان، ص 192.
21- حمزه خانی، همان، ص 264.
22- مزینانی، علی، کتابخانه و کتابداری، تهران، انتشارات سمت، 1379، ص254.
23- نیک کار، ملیحه، آشنایی با کتابخانه و منابع آن، شیراز، انتشارات راهگشا، 1374، ص14.
24- شادان پور، فرزانه، «اسماعیلیان، کتابخانه های»، دائره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی، سرپرست و ویراستار عباس حری، 1381، جلد 1، ص 201-203.
25- رفیعی، علی، «بیت الحکمه»، دائره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی، سرپرست ویراستار عباس حری، 1381، جلد 1، ص 536.
26- خدیش، پگاه، «ترجمه»، دائره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی، سرپرست و ویراستار عباس حری، 1381، جلد 1، ص 629.
27- رفیعی، همان، ص 540-541.
28- بابازاد، شهلا، «کتابخانه صاحب بن عباد»، فصلنامه کتاب، سال سیزدهم، شماره سوم، (1381) ص 110.
29- مزینانی، همان، ص 146.
30- بابایی، سعید، صاحب بن عباد وزیر دین پرور، تهران، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، 1373، ص182-183.
31- بابازاد، همان، ص 112.
32- بابازاد، همان، ص 112-113.
33- بابازاد، همان، ص 114-115.
34- بابازاد، همان، ص 146.
35- رجبی، محمد حسن، «ایران، کتابخانه های»، دائره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی، سرپرست و ویراستار عباس حری، 1381، ج1، ص400.
36- مزینانی، همان، ص 146.
37- رجبی، همان، ص 408.
38- مرادی، نورا...، مرجع شناسی، انتشارات فرهنگ معاصر، تهران، 1373، ص 94.
39- رجبی، همان، ص 408.
40- مزینانی، همان، ص 148.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}