گذری بر احوال و ابعاد شخصیتی استاد میراحمد نی ریزی
عضو هیأت علمی دانشگاه شیراز
مقدمه
سرزمین دانش خیز و هنرپرور نی ریز هم چنان که از آثار و اسناد تاریخی برمی آید و تاریخ گواهی می دهد، در سده های متمادی دانشمندان، ادیبان و هنرمندان فراوانی را در دامن خود پرورش داده است، از ریاضی دان و ستاره شناس بزرگ نیمه دوم قرن سوم و اوایل سده چهارم هجری- فضل بن حاتم نی ریزی- که در بنیان گذاری و سیر و تحول برخی از دانش های بشری تأثیر گذاشت (فاتحی، 1378: 54) و دانشمندان بزرگی چون ابوریحان بیرونی، خواجه نصیرالدین طوسی و خیام نیشابوری به فضل تقدم و دانش وی بارها اشاره کرده اند (قاسملو، 1378، صفر207-198 و شمس نی ریزی، 1379: 112)گرفته تا رشیدالدین نی ریزی، سید قطب الدین محمد حسینی نی ریزی، میرسید شهاب الدین نی ریزی، شعله ی نی ریزی و ده ها شخصیت دیگر در سده های اخیر، همگی چون ستارگانی درخشان تاریخ این سرزمین را شکوفا و روشن کرده اند. اما سده ی دوازدهم هجری برای این سرزمین در میان سده های دیگر درخشندگی و امتیازهای ویژه و شاید تکرار ناشدنی داشته باشد، در این قرن دو تن از بزرگ ترین اعجوبه های هنر و اندیشه در این شهرستان پای به عرصه ی وجود نهادند که هر کدام در حوزه ی کار خود به بالاترین درجات کمال دست یافتند و شاگردان و مریدان فراوانی را پرورش دادند و تأثیر آنان هم چنان محسوس است.
یکی از این دو شخصیت، عارف وارسته و حکیم ارجمند، سید قطب الدین محمد حسینی نی ریزی است که نقطه عطفی بزرگ در تاریخ تصوف و عرفان؛ به ویژه عرفان شیعی قلمداد می شود و موجی عظیم در نظریه های عرفانی ایجاد کرد و به احتمال زیاد در سال 1100 هجری دیده به جهان گشوده است. (صیادکوه، 1378: 125) از ایشان آثار متعدد وعظیمی برجای مانده که تاکنون فقط اندکی از آن ها چاپ شده است و باقی همه در انتظار همت های مردانه ای است که پای به عرصه ی فرهنگ بگذارند. آقای حامد ناجی اصفهانی که در سال 1376 منظومه ی معروف به «القصیده العلویه النحویه» را چاپ کرده در مقدمه ی آن آثار سید را طی 22 مورد برشمرده است.
خوشبختانه در طی دهه ی اخیر برخی از رساله ها و آثار سید قطب الدین در قالب پایان نامه های دکتری و ارشد، موضوع تحقیق قرار گرفته و به انجام رسیده است. و اما در فضای همین دوره و همین شهر، ستاره ای دیگر به نام میرزا احمد نی ریزی، پای بر عرصه ی وجود نهاد که به راستی گوی هنرمندی را از همه ی رقیبان خود ربود. سده ی دوازدهم هجری قمری، دوران شکوفایی خط نسخ ایرانی و عصری است که نام میرزا احمد نی ریزی سیطره و سایه بر نام تمامی نسخ نویسان انداخته و جاودانگی خط نسخ را با نام خود تزیین داده است (شمس، 1379: 417) هنرمندی که سراسر عمر پر بار خویش را در نگارش کلام الله مجید و دعاهای امامان علیهم السلام صرف کرد و در این کار چنان شایستگی و اهلیتی یافت که نوعی خط را ابداع و به نام خود ثبت کرد. این مقاله درصدد آن است که بر بنیاد پژوهش های قبلی و آثار بازمانده از این هنرمند برجسته، تا آن جا که امکان داشته باشد، گذری بر احوال و آثار وی بیندازد و چهره ای ملموس ترازوی را ترسیم کند. اگر چه فاصله زمانی ما با دوره ی زندگی و حیات میرزا احمد نی ریزی چندان زیاد نیست اما آگاهی های مستند ما درباره ی وی، هم چون بسیاری دیگر از شخصیت های بزرگ علمی، ادبی و هنری جامعه ی ما، متأسفانه بسیار اندک است و هم چنان که بسیاری از پژوهش گران اشاره کرده اند، درباره ی ولادت و حتی مرگ ایشان که بی تردید در دوره های شهرت وی اتفاق افتاده، آگاهی دقیقی در دست نداریم. در هر حال با بهره گیری از منابع و پژوهش های پیشین، آگاهی های به دست آمده درباره ی این هنرمند برجسته را در طی چند گفتار کوتاه در زیر ملاحظه می فرمایید.
میرزا احمد نی ریزی
زادگاه میرزا احمد نی ریزی
یکی از آگاهی های مستند و قابل اعتماد ما درباره ی میرزا احمد این است که وی در شهرستان نی ریز دیده به جهان گشوده است، این نکته در بسیاری از دست نوشته های وی که در پایان آن به زادگاه خود اشاره کرده است، به دست می آید. از جمله در قرآن رحلی 24/ 5×37 سانتی متر که در سال 1124 نوشته شده، رقم یا امضای «... احمد النیریزی مولدا و الاصفهانی مسکنا» ملاحظه می شود. هم چنین در پایان دعای کمیلی که در «انتساب آن به میرزا احمد تردیدی نیست، امضای «کتبه... احمد النیریزی السلطانی باصفهان سنه سبع و مایه بعد الالف 1107» این نسبت دیده می شود. (ر. ک شمس نی ریزی، 1379: 424) آقای شمس نی ریزی در کتاب تاریخ و فرهنگ نی ریزی به صورت دقیق تری به محل ولادت میرزا احمد اشاره کرده است: میرزا احمد در نی ریز در محله ی سادات ولادت یافت.(همان، ص421)زمان ولادت میرزا احمد
هم چنان که در مقدمه اشاه شد درباره ی زمان ولادت میرزا احمد آگاهی و خبردقیقی در دست نیست به همین علت در آثاری هم چون دایره المعارف فارسی مصاحب و فرهنگ اعلام مرحوم معین از زمان ولادت وی سخنی به میان نیامده است. محمد تقی میر براساس آثار باقی مانده و رقم های نی ریزی در پایان آن ها، سال های اشتهار میرزا احمد را بین سال های 1096 تا 1152 دانسته است.(میر 1368: 864) و برخی سال 1067 را زمان ولادت میرزا احمد دانسته اند:«با توجه به آثار موجود او که برخی متعلق به اواخر سده ی یازدهم هجری قمری است، می توان ولادت او را در نیمه ی دوم سده ی یازدهم حدس زد. برخی تولد او را در 1067 ه. ق گفته اند که البته مأخذی برای آن ذکر نشده است».(شمس نی ریز1369: 421) و استاد محمد نعمتی معتقداست میرزا احمد باید در یکی از سال های بین 1060 تا 1070 هجری قمری دیده به جهان گشوده باشد. وی درباره ی تاریخ ولادت میرزا احمد می نویسد:«در این مورد عددی قطعی نداریم و تاریخ وفات او هم مستنداً مشخص نیست.» (نعمتی، 1389: 19)
خانواده میرزا احمد
درباره ی خانواده ی میرزا احمد در هیچ کدام از آثاری که درباره ی احمد نی ریزی نگاشته شده مطلب فراوانی دیده نمی شود، حتی درباره ی نام پدر وی نیز نظرهای متفاوتی وجود دارد. بیشتر منابع از جمله دایره المعارف فارسی دکتر مصاحب، تاریخ و فرهنگ نی ریز اثر آقای شمس نی ریزی و خوش نویسان شهرستانی نی ریز اثر استاد محمد علی پیشاهنگ، اسم پدر میرزا احمد را «شمس الدین محمد» ذکر کرده اند. هم چنین این نام از برخی رقم های میرزا احمد که در پایان اندکی از دست نوشته های او آمده مشاهده می شود، از جمله در پایان نسخه ی قرآنی که در کتابخانه ی کاخ- موزه ی گلستان به شماره6 و شماره دفتر 648 موجود است، میرزا احمد اینگونه به نام پدر خود اشاره کرده است: «و انا العبد المذنب المحتاج الی عفو به الغنی ابن شمس الدین محمد احمد النیریزی عفی عنهما ...» و مهدی بیانی در جلد سوم و چهارم احوال و آثار خوش نویسان، صفحه ی 1041 در این باره چنین اظهار نظر کرده است:«از مجموع آثار قلمی این خوش نویس معلوم شد که نام پدر او شمس الدین محمد و محل اقامت اصفهان و اختصاص او به دربار شاه سلطان حسین صفوی و تقرب او به درجه ای بوده که رقم خود را سلطانی می نگاشته و...». آقای شمس نی ریزی در این باره قول های دیگری را نیز نقل کرده است:«نام پدر او را ملاعلی اکبر ومیرزا شمس علی نیز گفته اند. استاد بحرالعلومی در کتاب کارنامه ی انجمن آثار ملی به نقل از مرحوم محمد طاهر نی ریزی گفته است که اهل محل نام پدرش را ملاعلی اکبر می دانند.هم چنین در قرآن قطع کوچکی که در شعبان 1114 ه. ق کتابت شده و به رویت استاد همایی رسیده، نام پدرش «میرزا شمس» آمده است.(شمس نی ریزی، 1379: 421) هم چنین استاد سمسار در مقاله ای محققانه ی خود در دایره المعارف بزرگ اسلامی به قولی دیگر چنین اشاره کرده است:«از بررسی آثار احمد نی ریزی آگاهی هایی هر چند محدود به دست می آید. در صحیفه ی سجادیه ای که وی به سال 1089 ق کتابت کرده است و نخستین اثر شناخته شده ی او به شمار می آید، نام پدرش را سلطان محمد و لقب او را شمس الدین می نویسد و خود را با لقب فخرالدین می خواند».(سمسار، 1377: 101)
این آشفتگی در همه ی موضوع ها و امور مربوط به رویدادهای زندگی میرزا احمد مشاهده می شود و استاد سمسار هم در مقاله ای یاد شده، بدین موضوع اشاره کرده است و در مباحث بعدی این مقاله به برخی از سبب های این آشفتگی ها اشاره خواهد شد و اما درباره ی دیگر اعضای خانواده ی میرزا احمد اطلاعات دقیقی در دست نیست «تنها اطلاعی که از فرزندان و نوادگان او داریم، گزارشی است که مرحوم استاد همایی درباره ی یکی از نوادگان دختری وی، به دست می دهد. با توجه به مطالبی که او در کتاب تاریخ اصفهان آورده، معلوم می شود که میرزا احمد دختری داشته که به همسری میر محمد اسماعیل خاتون آبادی که از سادات خاتون آبادی پا قلعه ای اصفهان بوده و نتیجه ی این ازدواج میرابوالحسن خاتون آبادی بوده است. پس از وفات میرزا احمد خانه ی وی که در محله ی پا قلعه واقع بوده است، به ارث، به میرابوالحسن می رسد و بعدها نیز به صورت ارث به آقا میرزا عبدالکریم میر عمادی از سلسله ی سادات خاتون آبادی پا قلعه منتقل می شود. مرحوم همایی آن خانه را که در حیات او هنوز پابرجا بوده، دیده و گزارشی از اتاق مشق و کتابت میرزا احمد که به صورت ارسی سمت قبله ساخته شده بود ارایه داده است. اوظاهراً صاحب پسری به نام میرزا محمد بوده و دعایی نیز به خط خود به او تقدیم داشته است.(شمس نی ریزی 434: 1379-433)
محل نشو و پرورش میرزا احمد
هم چنان که در بند 2-1 اشاره شد، میرزا احمد در محله ی سادات شهرستان نی ریز دیده به جهان گشود و بالطبع در همان جا دوران کودکی و نوجوانی و جوانی را گذرانده است. بیشتر منابع اشاره به این قضیه کرده اند که وی در جوانی زادگاه خود را رها و به اصفهان مهاجرت کرده است:«میرزا احمد ابن شمس الدین محمد نی ریزی از مشاهیر کتاب و خوش نویسان دربار شاه سلطان حسین صفوی در جوانی از نی ریز به اصفهان مهاجرت کرده و در حدود سال 1100 ه. ق در این شهر مسکن گزید...».(مصاحب 1383: 65) اگر براساس آن چه در بند 2-2 بیان شد، سال ولادت میرزا احمد 1067 ه. ق درست باشد، می توان به این نتیجه رسید که وی در سی و سه سالگی زادگاه خود را ترک کرده و به اصفهان مهاجرت کرده است. در این باره بیشتر پژوهشگران اتفاق نظر دارند و حتی به مدرسه ای که این هنرمند بزرگ در آن تحصیل می کرده است، اشاره کرده اند:«میرزا احمد در نی ریز نشو ونما یافت و در همان جا به تحصیل پرداخت و با اصول وفنون خط وکتابت آشنا شد و چنان که گفته اید در مدرسه ی غیاثیه ی نی ریز به تعلیم شاگردان اشتغال داشت». (شمس نی ریزی ص 422 به نقل از بحرالعلومی، ص630)برخی از پژوهش گران از جمله مرحوم دکتر محمد معین، اشاره کرده اند که میرزا احمد در شیراز پرورش یافته اما نگارنده در منابعی که بدان ها مراجعه نموده به خبری در این باره دست نیافت و روشن نیست که استاد معین برچه اساسی این مطلب را نگاشته است:«احمد نی ریزی یا میرزا احمد یا میر احمد خطاط مشهور قرن دوازدهم هجری در شیراز پرورش یافته و تعداد زیادی از آثارش باقی مانده...» (معین، 1363، ج2167: 6)
هم چنین دکتر مهدی بیانی اشاره کرده اند که میرزا احمد در قم هم اقامتی داشته است.
«از بزرگ ترین نسخ نویسان روزگار بود و چندی در خدمت آقا محمد صادق ارجستانی مشق کرد و بعد در مسلک شاگردان آقا محمد ابراهیم قمی در آمده و پس از مرگ استاد از قم به نی ریز رفت و به مشق پرداخت تا از استاد سرآمد و شیوه ی خاصی یافت...» (بیانی، 1363: 1029) هم چنین بنگرید به (بیانی، ج3: 625) این مطلب یعنی سفر میرزا احمد به قم و تعلیم گرفتن از محمد ابراهیم قمی را که سنگلاخ در تذکره ی خود بیان کرده، برخی بی پایه دانسته اند. از جمله استاد سمسار در دایره المعارف بزرگ اسلامی و شمس نی ریزی در کتاب تاریخ و فرهنگ نی ریز، ص 422 به بی اساس بودن این موضوع اشاره کرده اند.
نظری بر احوال و اوضاع سیاسی عصر احمد نی ریزی
هم چنان که بیشتر پژوهشگران اشاره کرده اند احمد نی ریزی در سال 1100 ه. ق رحل اقامت را به اصفهان افکند و به دربار شاه سلطان حسین صفوی راه یافت. بنابراین روزگار حیات میرزا احمد مصادف به حکمرانی صفویان بود. البته حکومت صفوی که با قدرت و توانمندی، حکمرانی خود را آغاز کرده بود در اواخر عصر خود در اثر بی لیاقتی برخی از پادشاهان و به قول مرحوم دکتر صفا ترویج تعصب و خام اندیشی و نیندیشیدن در کار ملک و رأی زدن با زنان حرم و یا خواجه سرایان و کیفر ندادن بد کاران موجب تباهی کار و سستی پایه های فرمانروایی خود و ناتوانی حکومت مرکزی و گسیختن شیرازه ی امور شدند و شاهنشاهی زورمند صفوی را به لب پرتگاه سقوط کشانیدند و نتیجه ی منطقی این فسادها و تباهی ها آن گشت که دولتی با آن همه شکوه و قدرت با حمله ی قومی ناتوان و بی بهره از ساز و سازمان جنگ، یعنی افغانان غلجایی وابدالی، بدان آسانی ازمیان برود.(صفا، 1369: 28) در هر حال بیشتر عمر میر احمد در اصفهان و در دربار شاه سلطان حسین صفوی گذشت که «مردی بسیار سست رأی و بی تدبیر و ناتوان بود».(صفا، 1369، ج5: 27) جالب است که همین پادشاه بی تدبیر و سست رأی در تشویق و ترغیب میرزا احمد نقش فراوانی داشته و میرزا احمد برخی از آثار خود را به درخواست وی و به نام وی کرده است وتخلص هنری «سلطانی» را که میرزا احمد در پایان بسیاری از دست نوشته های خود به کار برده، اغلب پژوهشگران معتقدند که از عنوان سلطان حسین صفوی برگرفته است. از جمله در پایان قرآن خطی، به قطع رحلی 24/ 5×37 سانتی متری که میرزا احمد در سال 1124 نگاشته است، به این مطلب چنین اشاره کرده است:«حسب الامر... شاه سلطان حسین الصفوی الموسوی الحسینی.... بخط اقل کتاب... احمدالنیریزی مولدا الاصفهانی مسکنا...». هم چنین در نسخه ای دیگر که در سال 1116 نگاشته شده به تخلص سلطانی خود اشاره کرده است:» کتبه تراب اقدام المؤمنین.... احمد النیریزی السلطانی فی دار السلطنه اصفهان صانها الله عن الحدثان 1116».استاد نعمتی درباره ی تأثیری که سلطان حسین در پیشرفت کار میرزا احمد داشته، معتقد است:» نقش شاه سلطان حسین صفوی با تمام معایبی که برای او می شمارند در جلب رضایت و علاقه مند ساختن نی ریزی به اقامت در اصفهان و شوق کتابت صحایف متعدد بسیار مؤثر بوده شاید اگر زمینه ی مساعد و مناسب و آرامی برای نی ریزی به وجود نمی آمد. این همه اثر از او برجای نمی ماند و این که در پایان مجلداتی که از نگاشته هایش به عنوان شکر و تقدیر با احترام نام خود را احمد النیریزی السلطانی رقم کرده شاید بیان اثبات کننده ی این مدعاست و اصلاً بسیاری از قرآن ها و کتب ادعیه ی برجای مانده از نی ریزی به دستور شخص سلطان حسین صفوی کتابت شده است.(نعمتی1389* ص20-19) در هر حال اگرچه شاه سلطان حسین، پادشاهی بی کفایت است و اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران در دوره ی وی چندان به سامان نیست اما وی وارث ثروتی فراوان است که می تواند به وسیله ی آنها هنرمندانی چون میرزا احمد را خوب تأمین کند. مرحوم صفا درباره ی میزان ثروتی که به سلطان حسین رسیده، چنین نوشته است:«بنا بر تخمینی که زده شده، مجموع ثروتی که شاه سلطان حسین از میراث های گران بهای پدران و از در آمد سرشار دولت تنها در راه التذاذهای جسمانی خرج کرده، بیست کرور تومان بود که هر کروری پانصد هزار تومان و هر تومان ده هزار دینار باشد...» (صفا، 1369، ج5: 91) واما نتیجه ی همین بی کفایتی ها و بد تدبیری ها همان بود که سیدقطب الدین محمد حسینی نی ریزی - عارف برجسته و اندیشمند معاصر و همشهری میرزا احمد- پیش بینی کرده بود و طی نامه ای شجاعانه به سلطان حسین صفوی انذار داده بود ولی پادشاه وقعی ننهاد و آن چه نباید اتفاق بیفتد، اتفاق افتاد. پاسخ سلطان حسین به سید قطب الدین چنین بود.«راست است که فتنه ی افاغنه در کار است، ما هم خود به علاوه تدارک دولتی، تهیه ی دعایی کرده و قدغن فرموده ایم در اندرون ها از رجال و نساء نخود را لاالله الا الله بخوانند، صباح و مساء در کارند، ان شاء الله آش معتبری فراهم آورده به فقیران خواهیم خورانید و رفع غایله می شود». (صیاد کوه، 1378: 29) این نمای اندکی از وضعیت سیاسی و اجتماعی زمان حیات میرزا احمد نی ریزی است که شاید برجسته ترین ویژگی آن خرافه گرایی و تعصبات بی پایه و خام مذهبی است، اما میراحمد گویا بدون توجه به این مسایل هم چنان که در بخش مربوط ویژگی های شخصیتی وی بدان خواهیم پرداخت، مشغول کار و کمال دادن به هنرخود است و در هیچ منبعی خبری نیافتیم که گواهی بر عکس العمل این شخص در برابر این مسایل اجتماعی باشد. اما بی تردید وی نیز از غائله ی سهمگین افغانان در امان نمانده و اواخر عمر وی مصادف شده با این حمله و معلوم نیست بعد از تحقق این رویداد، چه تدبیری اندیشیده، آیا باقی عمر را در اصفهان گذرانده یا به زادگاه خود برگشته یا به خارج از ایران سفر کرده است؟
سفرهای میرزا احمد
مهم ترین سفر میرزا احمد مهاجرت ایشان در دوره ی جوانی به اصفهان و پیوستن به دربارشاه سلطان حسین صفوی است. گفته اند این سفر که در سال 1100ه. ق اتفاق افتاده و هم چنان که در بخش های پیش استدلال شد، به احتمال زیاد در سی و سه سالگی وی اتفاق افتاده است و اما قبل از مسافرت به اصفهان، برخی گفته اند که به قم سفرکرده و تحت تعلیم استاد آقا محمد ابراهیمی قمی بوده و پس از مرگ استاد به زادگاه خویش برگشته است.(بیانی، 1363: 1029) درباره ی درستی یا نادرستی این موضوع چنان که در بند 2-4 اشاره شد، نمی توان با اطمینان اظهارنظر کرد اما براساس نظردکتر بیانی (بیانی، 1363، ج3: 625) آقا محمد ابراهیم قمی از نظر زمانی می تواند استاد میرزا احمد بوده باشد. چون دوره ی اشتهار و فعالیت آقا محمد ابراهیم قمی را سال های 1075 تا 1135 دانسته اند. (همان و اما بعد از وقوع حمله ی افاغنه، برخی پژوهش گران معتقدند که وی اصفهان را به سمت عتبات عالیات ترک گفته است:«در اواخر عمر و زمانی که سلطنت آخرین پادشاه صفوی دستخوش تاخت و تاز افاغنه قرار گرفت، به عتبات عالیات رفت و در آن جا هم از کتابت باز ننشست». (سازگار، 231، با اندکی تصرف) آقای محمد تقی میرهم بدین موضوع چنین اشاره کرده :«نی ریزی عمری دراز یافت و در اواخر عمر به زیارت عتبات عالیات رفت و با وجود کهولت سن و زحمت مسافرت باز به نوشتن اشتغال داشت. چنان که یک نسخه ی دعای کمیل به خط وی در کتابخانه ی سلطنتی ایران به تاریخ 1152 ه. ق موجود است که در نجف اشرف نوشته شده است». (میر، 1368: 865) البته درباره ی این موضوع هم اختلاف نظر وجود دارد و این در حالی است که مرحوم دهخدا در لغت نامه به نقل از صاحب ریحانه الادب، سال وفات میرزای نی ریزی را سال 1151 ه. ق دانسته است و آقای بیانی به مسافرت میرزا احمد به مکه ومدینه اشاره کرده ونوشته از یادگاری های این مسافرت او (مدینه، قطعه ای است درمدیح حضرت رسول که به آب زر روی کاغذ خان بالغ به خط نسخ هنگام زیارت مدینه نوشته است (بیانی ج3، 4: 1029) مرحوم سنگلاخ نیز از سفرهای میرزا به مکه و مدینه و عتبات عالیات و مشهد مقدس سخن به میان آورده که گویا دیگران نیز همین مطالب را از ایشان اخذ کرده اند البته برخی از صاحب نظران از جمله آقای سمسار در وقوع این سفرها به شدت تردید کرده و می نویسد:«او (میرزای سنگلاخ) بدون ذکر زمان از سفرهای احمد به مکه و مدینه و عتبات و مشهد و زیارت معصوم (ع) سخن می گوید و جز او کسی از وجود چنین اثر و چنان سفرهایی گزارش نداده است».(سمسار، 1377: 102)آثار و استادان احمد نی ریزی
قبل از این که به موضوع استادان میرزا احمد اشاره شود، یادآوری این نکته شایان توجه است که زادگاه میرزا احمد از قرن ها پیش از تولد وی، شاهد حضور خطاطان بزرگی بوده است که برای نمونه می توان از رکن بن نصیر نی ریزی و محمد بن عبدالکریم نی ریزی که در سده ی هشتم هجری می زیسته اند، نور الدین احمد نی ریزی، عیسی بن احمد برمکی نی ریزی که در سده ی نهم زندگی می کردند و محمود بن احمد نی ریزی در سده ی دهم و شمس الدین بن حافظ نی ریزی که در قرن یازده می زیسته، یاد کرد. بر همین اساس آثار متعددی از قرن های هشتم تا یازدهم هجری از خطاطان نی ریزی موجود است که نمایان گر این مطلب می باشد که این هنر در این سرزمین مورد توجه بوده است، در گنجینه ی قرآن کتابخانه ی آستان قدس تعدادی قرآن به چشم می خورد که از خطاطان و هنرمندان قبل از میرزا احمد می باشد و آقای گلچین معانی در کتاب راهنمای گنجینه ی قرآن، آن ها را معرفی کوتاهی کرده است. بنابراین فضای فرهنگی زادگاه میرزا احمد این آمادگی را داشته و بی تردید میرزا احمد از این امکان نهایت استفاده را کرده است و اما بعد از این آمادگی محیط، آن چه در پرورش و تکامل هنری میرزا احمد مؤثر افتاده، استعداد و سرشت خدادادی نی ریزی است که بی تردید بدون چنین پشتوانه ای رسیدن بدین پایه غیر ممکن می نماید. در باره ی استادان میرزا احمد مطالب گوناگونی گفته شده که بسیاری از آن ها را آقای سمسار در مقاله ای که درباره ی میرزا احمد نی ریزی نوشته، بی پایه دانسته است. پرداختن بدین موضوع از عهده ی این مقاله بیرون است و استاد محمد علی پیشاهنگ که سال هاست درباره ی میرزا احمد مطالعه می کند در طی مقاله ی خود با دقت به موضوع استادان میرزا احمد پرداخته که اگر بخواهیم به اختصار بدین موضوع اشاره کنیم بهتر است نظر استاد نعمتی را که خود از متخصصان حوزه ی خط وکتابت می باشد، در این جا نقل کنیم:«به طور قطع و یقین نخستین اساتید نی ریزی، بعضی از خوش نویسان معاصر او در نی ریز بوده اند که او از بعضی از آن ها به نیکی و احترام یاد کرده، اما از آن جا که یکی از عوامل رشد هر خوش نویس آن است که به جز تعلیم مستقیم از استاد، از تعالیم و نگارش اساتید دیگر به طور غیرمستقیم بهره می گیرند؛ خصوصاً قطعات و مرقعات اساتید بزرگ، همواره مانند ورق زردست به دست می گشته و توسط افراد هنر دوست و هنرمند مورد توجه و تحقیق و تقلید قرار می گرفت. نی ریزی هم در این مورد گام هایی برداشته، به ویژه با ورودش به شهر اصفهان که بنا به قول مشهور در سال 1100 هجری، زمان حکومت شاه سلطان حسین صفوی اتفاق افتاد، دسترسی بیشتری به خطوط اساتید داشته ...» (نعمتی، 1389: 20-19) البته در سایر منابع به سفر او به قم و تعلیم گرفتن از آقا محمد ابراهیم قمی (ر. ک دایره المعارف فارسی، ص6) نیز اشاره شده است. هم چنین میرزای سنگلاخ گفته است که از تعلیمات محمد صادق ارجستانی بهره مند شده که بیشتر پژوهش گران این ادعا را بی پایه می دانند.
نکته ی دیگری که در این جا ذکر آن ضروری می نماید و تقریباً همه ی کسانی که درباره ی استادان میرزا احمد مطالبی نوشته اند، بدان اشاره کرده اند این است که میرزا احمد از روی خط یکی از خطاطان بزرگ سده ی دهم هجری قمری به نام علاءالدین تبریزی مشق فراوان کرده است و از وی با عنوان «استاد» و «استادی» یاد کرده است. (شمس نی ریزی، 1379: 423) و اما از استادان میرزا احمد که بگذریم آن چه حاصل کار میرزا احمد می باشد، مجموعه ای شگفت انگیز است که هر پژوهنده ای را دچار تحیّر می کند. این خطاطهنرمند بزرگ شاید جزء نادرترین هنرمندانی باشد که سراسر عمر خود را بی وقفه صرف این کار کرده است. برخی مانند میرزای سنگلاخ ادعا کرده اند که تا 120 قرآن به دست خط احمد نی ریزی را خود به چشم دیده اند، سنگلاخ هم چنین نگارش 77 جلد صحیفه ی سجادیه و تعداد بیرون از آمار و شمار مرقع و قطعه و اوراق دیگر را به میرزا احمد نسبت می دهد که بیشتر پژوهشگران از جمله استاد سمسار اگرچه به پرکاری و باقی ماندن حجم بسیاری از آثار میرزا احمد اعتراف می کنند اما نظر و گفته های سنگلاخ را گزافه آمیز و به دور از حقیقت قلمداد کرده اند. استاد سمسار معتقد است «مجموعه ی آثار بازمانده ی منسوب به احمد را می توان از دیدگاه شمار، بیشتر از آثار هر خوش نویس دیگری دانست».(سمسار، 1377: 104) وی هم چنان اشاره کرد که میر احمد بین سال های 1087 تا 1151 یعنی 62 سال از عمر خود را در این راه صرف کرده است.
اما بسیاری از آشفتگی هایی که درباره ی میزان آثار و رویدادهای زندگانی میرزا احمد پیش آمده به همین موضوع کثرت آثار وی بر می گردد. در این جا چند نکته قابل توجه است نخست این که خود احمد شاگردانی داشت که در پایان نوشته های خود به نام احمد نی ریزی رقم می زدند ودیگر آن که کار احمد نی ریزی از نظر هنری چنان مرتبه ای یافته بود که بسیاری ازخطاطان و یا در دوره های بعد بسیاری از نسخه فروشان با قرار دادن و نوشتن نام احمد نی ریزی، برارج و مرتبه ی نسخه ی خود می افزودند، در نتیجه ما امروزه با آثار فراوانی مواجه هستیم که برخی از پژوهشگران درباره ی درستی نسبت آن ها به میرزا احمد تردید فراوان دارند. استاد سمسار که با دقت تحسین برانگیزی این موضوع را پی گرفته، آثار میرزا احمد را به سه دسته تقسیم کرده است: الف) آثار ساختگی و مجعول ب) آثار خوش نویسان هم زمان یا پس از احمدی ج) آثاری که در درستی نسبت آن ها به میراحمد نی ریزی تردیدی نیست. (سمسار، 1377: 5-103)
در ادامه، نظر دو تن از کسانی را که خود در حوزه ی خط و خطاطی مهارت دارند، درباره ی چند و چون آثار میرزا احمد نقل می گردد: استاد عبدالصمد صمدی در این باره معتقد است:«البته نی ریزی خیلی آثار دارد. شاید کمتر کسی در تمام تاریخ خوش نویسی اسلامی بتوان پیدا کرد که به اندازه ی میرزا احمد نی ریزی کار خوش نویسی خوب و درجه یک داشته باشد. اما بهترین اثر میرزا احمد نی ریزی به عقیده ی بنده، قرآنی است که به خط جلی نوشته شده... و در سال های قبل از انقلاب در قطع رحلی به چاپ رسیده و هر انسان باذوقی، با دیدن این قرآن در می یابد که نی ریزی چه شخص هنرمند و والامرتبه و خلاقی بوده است».(صمدی، 1389: 9)
استاد محمد نعمتی نیز که از خطاطان به نام امروز است درباره ی شأن و منزلت نی ریزی و آثار وی معتقد است:«استاد احمد نی ریزی از آن جهت در میان تمام کاتبان وحی و خوش نویسان نسخ خاص الخاص است که گذشته از کثرت آثار و کیفیت بالای خط، تکمیل کننده و تثبیت کننده ی خط نسخ ایرانی است که متدرجاً از اوایل قرن دهم هجری با فاصله گرفتن ایران زمین از سایر دول همجوار با روی کار آمدن حکومت شیعی صفوی تغییر آن آغاز گردید و با نسخ شیوه ی یاقوت فاصله گرفت که اوج این تغییر و نهایت تثبیت قطعی آن را در سبک نگارش و آثار نی ریزی مشاهده می کنیم ... و پس از نی ریزی به جز در مواردی مختصر در طول نزدیک به سیصد سال تفاوت و تغییر چشم گیری در خط نسخ نداریم؛ انگار که نی ریزی حرف اول و آخر را گفته و با رقم کردن آخرین اثری که از او در تاریخ 1152 در نجف اشرف داریم، اتمام حسن را بر خط نسخ نگاشته است». (نعمتی، 1389: 16) بحث درباره ی آثار میرزا احمد در حوصله ی یک مقاله نمی گنجد و به راستی نیازمند نوشتن کتابی مستقل در این زمینه است تنها برای آن که میزان ظرافت و آراستگی هنر این هنرمند بیشتر پی ببریم، کافی است دوستداران این هنر به نسخه ای از دست نوشته های این استاد ارجمند که نگارنده پس از زیارت برخی از آثار وی، توفیق یافتم میکرو فیلم آن را به دست آورم و سی دی آن پیوست مقاله خواهد شد مراجعه بفرمایند. این نسخه با شماره ی 13062 در گنجینه ی کتابخانه ی مرکزی دانشگاه تهران ثبت شده است و در سال 1119 یعنی در دوره ای که به نظر می رسد، دوره ی اوج هنری و شهرت میرزا احمد باشد، نگاشته شده است.
شأن و منزلت میرزای نی ریزی در میان خطاطان
درباره ی جایگاه و شأن و منزلت میرزا احمد در میان خطاطان همین بس که خط وی معیاری است برای سنجش کارها و آثار دیگران. از قدیمی ترین منابع تا جدیدترین پژوهش هایی که درباره ی میرزا احمد صورت گرفته، همه متفق القول در برابر کمال هنری وی زبان تحسین گشوده و سر تسلیم فرود آورده اند. در فارسنامه ی ناصری بعد از تمجید و تکریم فراوان به زیبایی درباره ی او چنین آمده است.
«لو رای خطه ابن مقله یوما
کان یزداد مقلتاه ضیاء»
(میرزاحسن فسایی، ج2: 1568)
اگر روزی ابن مقله خط او (میرزا احمد) را ببیند به تحقیق بر روشنایی چشمانش افزوده خواهد شد. ابن مقله را در هنر چنان جایگاهی است که «وی را مخترع خطوط ثلث، توقیع، ریحان و رقاع دانسته اند» وی در قرن چهارم هجری می زیست و به مرتبه ی وزارت هم رسیده بود و به عنوان محقق هم شناخته شده است.(معین، 1363، ج5: 87 با اندکی تصرف) هم چنین میرزا حسن فسایی در قدر و منزلت استاد احمد می افزاید:«از اول دوره ی خط نویسان تا وقتی دو دستش به قلمی آشنا شد، کسی دایره ی نونی یا کشش سینی را چون او ننوشت و تا کنون که از عهدش 200 سال بیشتر گذشته ی کسی دعوی همسری با او نداشته و تمام نسخ نویسان، خوشه چین خرمن اویند» (میرزا حسن فسایی، ج2: 1568) محمد تقی میر درباره ی منزلت میرزا احمد در میان نسخ نویسان، چنین اظهار نظر کرده است:«... آخرین کسی است که در نوشتن خط نسخ، دنیا را به شگفت درآورده است و تا کنون کسی مانند او پیدا نشده است».(میر، 1368: 864)
مؤدب الملک نیز درباره ی ارزش کار استاد احمدنی ریزی معتقد است:«در خط نسخ ید بیضا می کرده و پس از او کسی در این خط به میدان اشتهار نگذاشته است». (همان) اکثر تذکره نویسان به ابداع و نوآوری استاد احمد نی ریزی در خط اشاره کرده اند. بیانی در ضمن برشمردن استادان میرزا احمد اشاره کرده که بعد از استفاده از محضر آقا محمد ابراهیم قمی ومرگ وی به نی ریز برگشت و به مشق پرداخت تا از استاد سرآمد و شیوه ی خاصی آورد».(بیانی، 1363، ج3 و 4: 1029) دکتر بیانی در توصیف خط محمد رضا- حاجی- می نویسد:«از خطوط او دیده ام. دعوات و سور، رقاع و نسخ کتابت خفی عالی به شیوه ی نی ریزی.» (همان: 1168) و آقای سمسار، استاد احمد نی ریزی را نامدارترین خوش نویس قلم نسخ ایران می داند و برتری خط کسانی چون میرزا عبدالعلی یزدی یا محمد حسن اصفهانی را گزافه می شمارد و می نویسد شاید داوری «فرصت» آن جا که درباره ی محمد شفیع ارسنجانی می نویسد پس از مرحوم میرزا احمد نی ریزی خط مذکور را احدی به پایه ی مشارالیه ننوشته است، به انصاف نزدیک تر باشد.(سمسار، 1377: 105) هم چنین استاد سمسار معتقد است قلم نسخ احمد نی ریزی اوج تکامل شیوه ای است که آن را «نسخ ایرانی» می خوانیم. این شیوه نه تنها از نسخ دیگر سرزمین های اسلامی متمایز است بلکه با شیوه ی نسخ نویسی پیش از پیدایش این مکتب در ایران نیز تفاوت دارد. ظرافت و روشنی حروف و کلمات از ویژگی های کتابت این شیوه است و در پدید آمدن آن قلم نستعلیق یعنی خط ابتکاری ایرانیان، تأثیری کارساز داشته است.(همان) و واپسین نکته در این باب این که استاد سمسار معتقد است:«با این که بسیاری کوشیده اند که ظرافت خط خود را به احمد نزدیک کنند اما مقام دست نیافتنی وی به ویژه در نسخ کتابت جلی، هم چنان دست نخورده برجا مانده است».(همان) نکته ی دیگری که در این باب شایان یادآوری می باشد، این است که اکثر تذکره نویسان متذکر شده اند که استاد احمد نی ریزی، علاوه بر خط نسخ، خطوط شکسته، نستعلیق، رقاع و ثلث را نیز خوش می نوشته است.(شمس، 1379: 430)
برجسته ترین ویژگی های شخصیتی استاد احمد نی ریزی
اعتقادات میرزا احمد
هم چنان که در بخش های قبل اشاره شد زمان حیات استاد احمد نی ریزی مصادف با حکومت صفویه است. دوره ای که تشیع به صورت رسمی در ایران مطرح شد و فضا برای رشد و گسترش آن فراهم تر گردید اما این بدان معنا نیست که همه ی دانشمندان و هنرمندان دارای عقاید شیعی بودند. اما بدون هیچ تردیدی و با عنایت به آثار به جای مانده از میرزا احمد، وی اعتقادات عمیق شیعی داشته و بازتاب این اعتقادات در آثار بازمانده از وی کاملاً بارز و آشکار است. در بیشتر منابع یادآور شده اند که میرزا احمد «77 صحیفه ی سجادیه و تعداد بسیاری ادعیه، مرقع و قطعه کتابت کرده است».(شمس نی ریزی، 1379: 434) و اگر قول کسانی را که می گویند میرزا احمد در اواخر عمر به عتبات عالیات سفر کرد، در آن جا یک نسخه دعای کمیل نوشت را بپذیریم، بیشتر به عمق اعتقادات وی پی می بریم». در آن جا با وجود کبرسن از کتابت بازننشست، چنان که یک نسخه دعای کمیل به خط وی اکنون در کتابخانه ی سلطنتی سابق هست که آن را در سال 1152 ه. ق در نجف اشرف کتابت کرده است.»(صاحبی 1378: 255) در هر حال تعداد زیادی از دست نوشته های وی را مطالبی تشکیل می دهد که بیشتر مورد توجه اهل تشیع می باشد. براساس گزارشی که شمس نی ریزی در شمارش آثار نی ریزی ارایه داده به جز دعاهایی که همراه برخی از سوره های قرآنی میرزا احمد نوشته است بیش از 20 نسخه دعای کمیل و دعاهای دیگر از وی به یادگار مانده است. آقای صاحبی درباره ی اعتقادات میرزا احمد نی ریزی چنین اشاره کرده است:«وی مسلمان و مذهبش شیعه اثنی عشری است. عشق او به مقام والای ولایت سبب پدید آوردن آثار فراوانی از قبیل کتابت قرآن مجید، دعای صباح و دعای کمیل و صحیفه های متعدد شده است...» (همان، ص 254، با اندکی تصرف)پرهیزگاری و آراستگی به فضایل انسانی
تقریباً همه ی منابع موجود قدیم و جدید که در آن ها مطلبی درباره ی میرزا احمد نی ریز یافت می شود، به پرهیزگاری و اهل ورع بودن وی اشاره کرده اند. «بسیار پسندیده خصال بود و متورع... و هرچه از منافع خطیر حق الکتابه به دست می آورد به اندکی قناعت می کرد و بقیه را انفاق می نمود».(بیانی، 1363، ج3و 4: 1030) بقیه ی شرح حال خوش نویسان و پژوهندگان از جمله صاحب تذکره ی سازگار، دایره المعارف فارسی و تاریخ و فرهنگ نی ریز به این ویژگی برجسته ی نی ریزی اشاره کرده اند. بی تردید یک پشتوانه ای بدین بزرگی باعث شده که عمری را فقط در راه کتابت و نگارش قرآن کریم و دعاهای معصومین علیهم السلام صرف کند. تقریباً همه ی نسخه های قرآن و دعاهایی میرزا احمد با خضوع و فروتنی فراوان به پایان رسیده است. برخی از جملاتی که بیانگر این حالت است، عبارتند از:«تراب اقدام المؤمنین»، «علی ید افقرالعباد واحوجهم للرحمه ربه...»، «هذه تحفه العاشر التی ارسلها الی دارالجنان و جنه الماوی..»، «انا العبد المذنب المحتاج الی عفو ربه الغنی ابن شمس الدین محمد احمد النیریزی...م، «...بخط اقل کتاب کلام الملک العلام....تراب اقدام المؤمنین المتمسک بولاء ایمه المعصومین احمد النیریزی مولدا الاصفهانی مسکنا...»پشتکار و پرکاری فراوان
یکی دیگر از ویژگی های شخصیتی میرزا احمد پشتکار تحسین برانگیز و پرکاربودن وی است. در میان خطاطان جهان شاید هیچ کس به اندازه ی میرزا احمد پرکار نبوده و این همه اثر از خود به یادگار نگذاشته باشد. اگرچه شمارش آثار وی به علت رقم هایی که دیگران با اجازه و حتی بدون اجازه ی وی به نام ایشان بر آثار خود زده اند و برخی از عوامل دیگر، تقریباً غیرممکن و یا مشکل باشد و در این میان اتفاق نظری میان پژوهشگران وجود ندارد، اما براساس همان نسخه هایی که در انتساب آن ها به میرزا احمد تردیدی وجود ندارد، می توان به میزان پشتکار و پرکاری وی پی برد. استاد پیشاهنگ معتقد است:«وی بین 99 تا 120 بار کلام الله مجید، 27 بار صحیفه ی سجادیه و ادعیه ی دیگر را با خط نسخ کتابت نمود که در حال حاضر اغلب این آثار زینت بخش کتابخانه های داخل و خارج از کشور می باشد».(پیشاهنگ، 1389: 41) کسانی که دستی برآتش دارند و دست به قلم برده اند بیشتر از دیگران پی به عمق و عظمت این کار شگرف می برند. حتی اگر چنین ارقامی را ساختگی و بی پایه بدانیم، و نیمی از آن ها را درست بپنداریم، باز جای تحسین و آفرین بسیار دارد و گواهی راستین بر پشتکار فراوان و پر کاری وی دارد. جالب است بدانیم که اغلب نسخه های خطی آثار میرزا احمد کاملاً تزیین یافته و آراسته است و با تذهیب و ترصیع و طرح های اسلیمی با رنگ های متعدد و مختلف همراه شده که احتمال دارد و شواهدی در دست است که میرزا احمد خود از عهده ی چنین کارهایی بر می آمده است. برخی از جمله استاد کریم زاده تبریزی گفته است که احمدنی ریزی در تذهیب و آرایش و سایر رموزات هنر تزیین، دست داشته است و در اجرای آن ها نیز قوی دست بوده است.(شمس نی ریزی13789: 430) با دریافت میزان صرف وقتی که نگارش و تزیین یک صفحه می طلبد، بیشتر می توان به پشتکار و پرکاری این استاد پی برد. آقای میر، از وجود نسخه ای قرآنی از میرزا احمد یاد می کند که اکنون در کتابخانه ی خدیوی مصر موجود است و تمام صفحات آن با طلای خالص تذهیب شده است. (میر، 1368: 865)درباره ی ظرافت و زیبایی و وجه هنری یکی از آثار میرزا احمد، استاد جلال الدین همایی گفته است:«این قرآن هم سنگ الماس و طلای سفید ارزش دار... تا کسی آن را نبیند اعجاز هنرمندی میرزا و تذهیب کاران و صحافان و جلد سازان و نقاشان آن عصر را ندیده است».(به نقل از شمس نی ریزی، 1379: 445)
سرانجام کار میرزا احمد
دوره ی پایانی عمر میرزا احمد
بر اساس نظر همه ی کسانی که درباره ی میرزا احمد نی ریزی پژوهش کرده اند، میرزا احمد پس از ترک زادگاه خود، (چنان که در بندهای پیش اشاره شد در حدود سی و سه سالگی) رحل اقامت در دارالسلطنه ی اصفهان افکند و تا سال های پایانی عمر را در آن جا با عزت و احترام گذراند. اگرچه دوره ی حیات او مصادف با حکومت پادشاه سست رأی- سلطان حسین صفوی- بود و اوضاع سیاسی و اجتماعی کشور به علت بی کفایتی پادشاهان آخر دوره ی صفوی، چندان به سامان نبود ولی دربار با شکوهی بود و ثروت فراوان در اختیار شاه سلطان حسین قرار داشت و بر همین اساس هنرمندان به ویژه کسانی که در خدمت هنر دینی و به ویژه شیعی بودند، سامان و زندگی خوبی داشتند و مورد حمایت این پادشاه قرار می گرفتند. چنان که میرزا احمد تعداد قابل توجهی از آثار خود را به درخواست همین پادشاه و حاکمان زبردست وی فراهم آورده و همواره از آنان با احترام یاد کرده است. در هر حال هیچ دلیلی برای خروج میرزا احمد از اصفهان در چنین شرایطی وجود نداشته و یقیناً زندگی هنری خود را با آرامش و فراغ بال می گذرانده است. آقای شمس نی ریزی در این باره چنین اشاره کرده اند:«میرزا احمد در سال 1107 ه. ق به دربار شاه سلطان حسین صفوی راه یافت و مورد توجه و عنایت خاص او و دیگر درباریان قرار گرفت تا آن جا که حتی در آثار خود نیز رقم سلطانی را آورده است».(شمس نی ریزی، 1379:424) اما از آن جا که سرشت روزگار است، این بی کفایتی ها وسست رأیی ها در نهایت به نتیجه ای مرگبار می انجامد و افغانان غلجایی بر ایران پیروز می شوند و آن آرامش و راحتی به وحشت و غارت و قحطی و بی سر و سامانی می انجامد و بالطبع همه ی هنرمندان ، دانشمندان و ادیبان برای نجات جان خود تدبیری می اندیشند و اما میرزا احمد پس از وقوع حمله ی افغانان وسقوط اصفهان چه کرد؟ براستی پاسخ دقیقی در دست نیست. آیا همانند سید قطب الدین نی ریزی عارف معاصر و همشهری خود به عتبات عالیات مشرف شد؟ یا به زادگاه خود برگشت؟ استاد نعمتی در این باره معتقد است:«روشن نیست که میرزا احمد نی ریزی چه تعلق خاطری نسبت به اصفهان داشت که حتی پس از سقوط حکومت شاه سلطان حسین صفوی در سال 1135 هجری قمری به دست افاغنه، هم چنان در اصفهان ماند و به موطن اصلی خود بازنگشت:!(نعمتی، 1389:20) اما این تنها یک نظر است و خود آقای نعمتی هم برمطلب پیش افزوده اند که:«البته بعضی گفته اند سال های آخر عمرش را در نی ریز گذراند که این روایت ضعیف است. زیرا در چند اثر ماندگار او که تا سال 1145 رقم نموده و «انا العبد الاقل... احمد النیریزی در فی سنه خمس و اربعین و مایه بعد الالف بمحروسه اصفهان».(همان) نشانگر آن است که تا سال های یاد شده در اصفهان مانده است. آقای سمسار نیز همسان آقای نعمتی معتقد است:«از آن جا که در آثار محدود واپسین سال های عمرش نامی از شهری یا نوشته ای که نشان دهنده ی هجرت او از اصفهان باشد، نمی یابیم، بایستی در همین شهر درگذشته باشد».(سمسار، 1377:102)
آقای شمس نی ریزی هم براساس یکی از رقم های نی ریز تقریباً چنین اعتقادی را دارد و می نویسد:«میرزا احمد عبارت... ابودالدوله القاهره... و عنوان دارالسلطنه را تا سال 1146 ه. ق در آثار خود آورده است. در سال 1147 اثری از او دیده نشده و در سال های 1148-1149 فقط دو قطعه خط و دو کتاب دعا از او برجای مانده و از سال 1150 ه. ق هیچ اثری از او در دست نیست. چند اثر مربوط به سال 1151 و 1152 به او نسبت داده اند که استاد سمسار در انتساب برخی از آن ها به میرزا احمد تردید کرده است»؟ (شمس نی ریزی1379:431) البته این نظر هم با توجه به این که در 1135 افغانان به ایران حمله کرده اند، شاید کمی جای تردید داشته باشد. آقای محمد تقی میرمعتقد است میرزا احمد سال های پایانی عمر خود را در زادگاه خویش گذرانده است:«نی ریزی در سال های آخر عمر خود، در زادگاه خویش نی ریز می زیست و در آن جا نیز به نوشتن اسناد و قباله ها وادعیه، اوقات را می گذرانید».(میر، 1368:866) در هر حال با قطعیت درباره ی سال های پایانی عمر میرزا احمد بعد از سقوط اصفهان نمی توان اظهار نظر کرد. البته برخی به سفر او به عتبات عالیات و مکه و مدینه و بازگشت به زادگاه خود هم اشاره کرده اند که در بخش بعدی بدان اشاره خواهد شد.
بدرود حیات
درباره ی زمان دیده بستن میرزا احمد از این دنیای خاکی هم آگاهی دقیقی در دست نداریم و پژوهشگران نظرهای متعددی را ارایه داده اند. میرزای سنگلاخ معتقد است که استاد احمد نیریزی در 103 سالگی دیده از جهان فروبسته است و اگر تاریخ ولادت او را براساس استدلال هایی که در بخش های پیشین آورده شد، سال 1067 ه. ق بدانیم، در این صورت سال وفات میرزا احمد 1170 ه. ق خواهد بود و اگر سال ولادت وی را هم چنان که استاد نعمتی نظر داده اند بین سال های 1060 تا 1070 ه. ق فرض کنیم به همین نسبت سال مرگ وی در نوسان خواهد بود.(با فرض این که نظر میرزای سنگلاخ درست باشد) البته نظرهای بسیار متفاوتی نیز در این باره به چشم می خورد از جمله استاد سمسار سال مرگ وی را 1151 ه. ق دانسته و فرموده اند:«زنده تا 1151 ق 1738 م» (سسمار177: 100) هم چنین استاد محمد تقی میر به نقل کارنامه ی انجمن آثار ملی، زمان مرگ وی را سالی چند پس از 1152 ه. ق نوشته است که پس از مسافرت از عتبات عالیات به ایران بازگشته».(میر1368: 866) آقای شمس نی ریزی نیز به نقل از سپهر سال مرگ استاد احمد را سال 1155 ه. ق دانسته است:«سال های پایانی زندگانی میرزا احمد و نیز تاریخ وفاتش هیچ اطلاعی در دست نیست. برخی تاریخ وفات او را 1155 ه. ق گفته اند: (شمس نی ریزی، 1379: 432) استاد نعمتی و شمس نی ریزی به نظر واله در ریاض الشعرا نیز درباره ی سال وفات میرزا احمد اشاره کرد.«واله در ریاض الشعرا که در سال 1161 ه. ق تألیف کرده او را میرزا احمد مرحوم خوانده و ا ز این رو می بایست در دهه ی پنجاه و پیش از 1160 ه. ق وفات یافته باشد و آثاری را نیز که کتابت آن ها را در 1160 وبعد از این تاریخ گفته اند. به احتمال یا تاریخ آن ها اشتباه است و یا از آن میرزا احمد نیست.(همان) و استاد نعمتی هم چنان که اشاره شد با توجه به نظر واله معتقد است:«... پس قاعدتاً باید وفات وی بین 1152 و1161 ه. ق اتفاق افتاده باشد».(نعمتی، 1389: 19)مدفن میرزا احمد
درباره ی محل دفن میرزا احمد هم اختلاف نظرهایی وجود دارد. اهالی شهرستان نی ریز معتقد هستند که میرزا احمد در قبرستانی در سمت جنوبی زادگاهش؛ یعنی محله یا کوی سادات، به خاک رفته است. پژوهش گرانی از قبیل دکتر حسین بحرالعلومی و دکتر محمد میر این نظر را تأیید کرده اند. دکتر بحرالعلومی در کارنامه ی انجمن آثار ملی در این باره گفته است:«آثار مخروبه ی مزارش که در جنوب محل سکونتش بوده تا کنون به جا و مشخص است.» و آقای میر در این باره نوشته: » آرامگاه وی در قبرستان مخروبه ای در شمال قبرامامزاده میرشهاب الدین احمد موجود و مشخص بود...» (میر، 1386:866) و میرزای سنگلاخ معتقد است که پس از مرگ جسد او را به کربلا انتقال دادند (سمسار، 1377:120) و این نظر را آقای مهدی بیانی نیز مطرح کرده است (بیانی، 1363، ج3 و4:1030) و استاد جلال الدین همایی در کتاب تاریخ اصفهان مدفن وی را «بقعه ی درب امام در اصفهان دانسته و گفته فعلاً اثری از آن دیده نمی شود ولی قطعی است که میرزای نی ریزی در همین مقبره به خاک رفته است».(شمس نی ریزی، 1379 :4339 البته آقای شمس نی ریزی هم بیشتر نظر استاد همایی را تأیید کرده و نوشته است:«به احتمال زیاد میرزا احمد در اصفهان در گذشته و در همان جا نیز به خاک سپرده شده» (همان)واپسین نکته این که به افتخار این مرد بزرگ، بنای یاد بود در خوری از سال 1354 به همت مرحوم علی سامی در زادگاه وی ساخته شده و با کمال تأسف هنوز کار بنای آن به پایان نرسیده و امید است با عزم استوار هنر دوستان و هنر پروران، این بنا هرچه زودتر به زیباترین شکل ممکن آن گونه که شایسته ی بزرگ ترین کاتبان وحی است، کمال خود را بنمایاند.
1. بیانی، مهدی، 1363، احوال و آثار خوش نویسان، جلد سوم و چهارم، تهران، انتشارات علمی، چاپ دوم.
2. پیشاهنگ، محمد علی، 1389، «میرزا احمد نی ریزی»، کلک دیرین، شماره 1.
3. سازگار، خلیل، بی تا، تذکره ی سازگار.
4. سمسار، محمد حسن، 1377، دایره المعارف بزرگ اسلامی، مقاله ی «احمد نی ریزی»، تهران، ناشر مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی.
5. شمس نی ریزی، محمد جواد، 1379، تاریخ و فرهنگ نی ریز، تهران، مجتمع فرهنگی- هنری کوثر نور نی ریز، چاپ اول.
6. صاحبی، سید محمد حسن، 1378، «میر احمد نی ریزی استاد بزرگ نسخ«، صص 267-253، گزارش کنگره بزرگداشت فضل بن حاتم نی ریزی، شیراز- انتشارات دانشگاه شیراز.
7. صفا، ذبیح الله، 1369، تاریخ ادبیات در ایران، جلد پنجم، تهران، انتشارات فردوس، چاپ پنجم.
8. صیاد کوه، اکبر، 1378، «نگاهی گذرا بر احوال و آثار سید قطب الدین محمد حسینی نی ریزی»، گزارش کنگره بزرگداشت فضل بن حاتم نی ریزی، شیراز، انتشارات دانشگاه شیراز.
9. فاتحی، احمد، 1379، «پژوهش هایی درباره ی فضل بن حاتم نی ریزی»، گزارش کنگره بزرگداشت فضل بن حاتم نی ریزی، شیراز، دانشگاه شیراز.
10. قاسملو، فرید، 1378، «میراث علمی نی ریز» گزارش کنگره بزرگ داشت فضل بن حاتم نی ریزی، ، صص 198-207.
11. گلچین معانی، احمد، 1347، راهنمای گنجینه ی قرآن، مشهد، اداره ی کتابخانه ی آستان قدس.
12. میر، محمد تقی، 1368، بزرگان نامی پارس، ج2، شیراز، انتشارات دانشگاه شیراز.
13. مصاحب، غلامحسین، 1383، دایره المعارف فارسی، تهران- شرکت سهامی کتاب های جیبی، چاپ چهارم.
14.معین، محمد، 1363، فرهنگ فارسی، تهران، امیر کبیر، چاپ ششم.
15. میرزا حسن حسینی فسایی، 1367، فارسنامه ی ناصری، جلددوم، به تصحیح دکتر منصور رستگار فسایی، تهران، امیرکبیر.
16.نعمتی، محمد، 1389، کلک دیرین، ویژه نامه ی کنگره بین المللی میرزا احمد نی ریزی، شماره ی 1، زمستان 1389.
منبع: شمس، محمدجواد؛ (1390)، مجموعه مقالات کنگره استاد میرزا احمد نی ریزی، شیراز: بنیاد فارس شناسی
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}