عملیات تسخیر در 60 روز
داستان گوشی های کشویی، پس از پایان دوران گوشی های صدفی آغاز شد؛ زمانی که شرکت های معتبر تولید گوشی، انگیزه لازم برای کار روی گوشی های صدفی را نداشتند و ایده گوشی هایی به ذهنشان رسید که درشان روی گوشی می لغزد و ایرادات گوشی های صدفی را هم ندارد. تاریخ این دوره گذار را در سال 2004 تخمین می زنند. سال 2005، ورق برگشت و گوشی های کشویی تبدیل به بهترین و موفق ترین گوشی های موجود در بازار شدند. نوکیا با ارائه گوشی N95 هم افسانه ای برای این گوشی ها ساخت و هم یک گوشی افسانه ای روانه بازار کرد. اگر بخواهیم دقیق تر توصیفش کنیم، باید بگوییم که N95 نخستین اسمارت فون همه کاره موجود در بازار بود. پس از N95، نوکیا همچنان به روند این سری ادامه داد و یکه تاز دنیای گوشی های کشویی شد. N96 و N97 هم با همین ظاهر به بازار آمدند و امکانات خاص و ویژه شان، آنها را تبدیل به سوژه داغ دنیای تلفن همراه کرد. سونی اریکسون هم با ارائه Xperia X1، در این دنیا سرک کشید و اولین کامپیوتر جیبی اش را با مدل کشویی به بازار عرضه کرد.
اما اگر همچنان به دنبال کشف پاسخ این سؤال هستید که ارجحیت گوشی های کشویی بر گوشی های صدفی در چیست، بهتر است کمی ساده تر برایتان توضیح دهیم؛ گوشی های کشویی، برخلاف گوشی های صدفی، صفحه نمایش بزرگی داشتند که کار با آنها را ساده تر می کرد. علاوه بر اینکه صفحه کلید این گوشی ها در سطحی کوچک جمع شده و آنها را در مقابل فشرده شدن ناخواسته محافظت می کند، ضخامتشان هم کمتر از گوشی های صدفی است؛ هرچند در نوع خود ضخیم به حساب می آید. بحث درباره تفاوت ضخامت این گوشی ها، بحثی عجیب، دنباله دار و فلسفی خواهد بود. در حال حاضر، ضخامت کمتر از ده میلی متر، فاکتوری محبوب و مهم برای تلفن های همراه است که در هر دو سری گوشی های مورد مقایسه دیده نمی شود. اما از یک طرف، ضخامت گوشی های کشویی، ولو به اندازه یک یا دو میلی متر از گوشی های صدفی پایین تر است و از طرف دیگر، علم آن قدر پیشرفت کرده که پای کیبوردهای Qwrty کامل به میدان باز شود. کیبوردهای Qwrty، ویژگی مهم عصر ارتباطات را دارند و برای دوران ای میل و شبکه های اجتماعی و دسترسی هر لحظه به موبایل آفریده شده اند. اما آنچه در این میانه کمی ترسناک به نظر می رسد، سلیقه جمعی برای استفاده از این کیبوردهاست که به نظر می رسد اجماعی برایش صورت نگرفته و صد درصد مخاطبان تلفن های همراه با آن همراه نمی شوند چون نیازی به استفاده از آن نمی بینند. کارشناسان معتقدند، آنها هیچ شانسی برای رسیدن به سهم بیش از 20 درصدی شان در سال های 2008-2007 نخواهند داشت. در حالی که هنوز می توان به ورود گوشی های ویندوز موبایل 7 با کیبوردهای Qwrty امید داشت.
به همین خاطر اگر از طرفداران گوشی های کشویی هستید، اگر عادت دارید همیشه با تلفن همراهتان بازی کنید و آن را باز و بسته کنید، اگر از دور از دسترس بودن دکمه های آن لذت می برید و حس می کنید این گوشی ها می توانند احتمال خطا را پایین بیاورد، برای ناامیدی زود است. گوشی های کشویی با وجود ضخامت نسبتاً بالایشان، هنوز به دوران افول نرسیده اند.

عمر طولانی در راه است

روی پایه خالی سال 2001 زوم نکنید. دلیل این خالی بودن، تولید نشدن یک گوشی کشویی ویژه است. اتفاقی که در سال 2010 به گونه ای دیگر آمارهای جدول را تحت تأثیر قرار داده است. به نظر می رسد که گوشی های کشویی، با آمار 13/6 درصد در سال 2010، دوران افول خود را آغاز کرده اند و همین امروز و فرداست که عمرشان به پایان برسد، در حالی که در سال 2010 هم گوشی کشویی ویژه ای به بازار عرضه نشده است وگرنه این گوشی ها هنوز در رده سوم تولید تلفن های همراه ایستاده اند و رتبه سوم محبوبیت را هم از آن خود کرده اند. کارشناسان اهل آمار و ارقام در این حوزه، معتقدند ورود گوشی های کشویی خاص، می تواند تغییری فاحش در این جدول ایجاد کند. گوشی هایی مثل N9 یا E7 نوکیا و مدل galaxys سامسونگ این گوشی های امیدوار کننده هستند. گوشی هایی که دست اندر کارانشان وعده حضور در سال 2010 را داده اند و خب تا پایان سال 2010، نزدیک به پنج ماه زمان باقی است. اگر نگاهتان روی پایه بلند سال 2008 باقی مانده، نوکیا و سونی اریکسون دلیل واضحی برای آن دارند.

هدیه خلاقانه

گوشی های دورانی، از آن دست گوشی هایی هستند که دوام نیاوردند و نتوانستند در مسیر زمان خود را همراه نشان دهند. با این وجود نمی توان از کنار آنها به سادگی گذشت. این گوشی ها توانستند دنیای تلفن های همراه را با خلاقیت و نوآوری پیوند بزنند و جالب اینجاست که همیشه در حاشیه بوده اند و هیچ وقت نتوانستند آنچنان که باید و شاید خودی نشان دهند. این خودی نشان دادن، حتی در مواقعی که قابلیت و کارایی خوبی وجود داشته، باز هم با بی توجهی روبه رو شده است. نمونه اش را می توانید در گوشی های استیل منحصر به فرد نوکیا، N93 ببنید که از دوربینش استفاده خوبی کرده بود، یا در صفحه N70، QWERTY کیبوردی که تا شده و کاملاً پنهان می شد. در میان برندهای مختلف، تنها سونی اریکسون و نوکیا بودند که همراه با این ابداعات پیش رفتند و جسارت ورود به این حوزه را داشتند. استفاده از بالاترین سطوح تکنولوژی و استفاده در بهترین شکل، نشان دهنده جسارت آنهاست و دوام پایین و هزینه های بالایی که برای ساخت آن متقبل می شدند، نشانی از شجاعت شان. به همین خاطر است که اگر دست اندرکاران سونی اریکسون، هنوز خاطره روزهای اوج این گوشی ها را داشته باشند، حتی اگر یادشان باشد که زمانی عشاق فیلمبرداری برای داشتن یک گوشی s700 سونی اریکسون خود را به هر دری می زدند یا یادشان باشد که S600 و برادر عشق موزیکش، w600 تا چه اندازه محبوبیت داشتند و مورد توجه بودند. در همین زمان بود که نوکیا هم مدل های 7330 و 7373 را روانه بازار کرد. در این مورد برند دیگری هم وارد شد اما به دلیل قیمت بسیار بالایی که گوشی اش داشت، توانست خود را تثبیت کند. در میان برندهایی که بخت خود را در زمینه ساخت گوشی های دورانی آزمودند، سامسونگ وضعیتی متفاوت داشت. آنها چند مدل گوشی در این ژانر تولید کردند؛ X830 ,F200 ,F210 که باز هم قیمت بالایشان، آنها را از صرفه خارج کرد.
تا اینجای داستان گوشی های دورانی، یک تاز دنیای خلاقیت در عرصه تلفن همراه بودند اما LG ورق را به نفع خود برگرداند و تصمیم گرفت در این اتفاق ویژه، خلاقیتی دیگر ایجاد کند. آنها گوشی های، KU950 ،U960 وV9000 را طراحی کردند. گوشی هایی که می شد بین حالت افقی و عمودی آنها تغییر ایجاد کرد و تماشای عکس و فیلم را آسان کرد. این اتفاق خوشایند، تبدیل به یک خلاقیت ویژه در تلفن های همراه شد و گوشی هایی متولد شدند که با استفاده از حسگرهای شتاب سنج، این حرکت را بسیار ساده تر و ارزان تر انجام می دادند.
اما غائله این گوشی ها به همین جا ختم نشد. گوشی هایی در تلفیق گوشی صدفی و گوشی گردان به میدان آمدند که N90 نوکیا را می توان در آن دست تقسیم بندی کرد. اما ترکیب متناقضی که از این گوشی ها به وجود آمد، باعث شد تا پرونده شان به سرعت بسته شود. LG و پس از آن سامسونگ به هر روی تلاش کردند فرم صدفی را با تغییراتی در مدل های G7100 ،G7120 ،G7200 و P900استفاده کنند. دیگر آلترناتیوی که برای گوشی های گردان توسط نوکیا مطرح شد، دوقلوهای 5700 و 3250 بودند که برای طرفداران موسیقی ساخته شدند. اما اگر شما اثری از آنها در بازار دیدید، ما هم می بینیم.

سهم خواهی در بازار متفاوت

مدت زمان زیادی از ورود صفحه کلیدهای QWERTY نمی گذرد. این مدل از کیبوردها از سال 2000 به دنیای تلفن های همراه وارد شدند و در سال 2008 به اوج محبوبیت خود رسید و به شکلی غریب در سال 2010 با 13/4 درصد کاهش روبه رو شد. دلیل آن محبوبیت گذشته و این کاهش باور نکردنی را می توان این گونه توضیح داد؛ در سال 2008، هنگام اوج گیری گوشی های هوشمند، کیبوردهای Qwerty هم به محبوبیت زیادی رسیدند. ویژگی اصلی این گوشی ها، ورود به صفحات وب- از ای میل بگیرید تا شبکه های اجتماعی- بود، فضاهایی که کاربر احتیاج به تایپ فراوان داشت. در این اوضاع، کیبوردهای Qwerty هم توانستند به دلیل امکان ساده ای که در تایپ فراهم می کردند، روزهای خوبی را پشت سر بگذراند اما از آنجا که همه کاربران احتیاجی به این حجم از تایپ ندارند. محبوبیت این کیبوردها متوقف شد و حتی کاهش پیدا کرد. البته ورود کی بوردهای مجازی در صفحه نمایش های لمسی را هم نمی توان در این موقعیت ویژه بی تأثیر دانست و معنای این کیبورد متفاوت، آن نیست که هنوز محبوبیت تلفن های همراه با صفحه کلیدهای حقیقی و پر از دکمه در جای خود قرار دارد.

زندگی را لمس کن

عجیب نیست؟ اینکه گوشی های صفحه لمسی از ابتدای این دهه در عرصه تلفن های همراه حضور داشتند اما تنها از سال 2007 به این سو، سهم بزرگی از بازار را در دست گرفته اند؟ دلیل این تأخیر در موفقیت یا تأخیر در محبوبیت را می شود در یک نکته ساده خلاصه کرد و آن، عرضه گوشی های ناموفق از این جنس بود. اولین گوشی های این ژانر، در سال 2004 به بازار آمدند و به شکل ناباورانه ای دنیا و صنعت تلفن های همراه، بی توجه به جهشی که این گوشی های ایجاد می کردند، از کنار آن گذشتند.
این مقطع از زمان را می توان دوران طراحی و تولید سری P سونی اریکسون دانست. در همان زمان محصولاتی قدرتمند در میان هم نسلان این گوشی ها متولد شد که نه تنها صفحه نمایششان لمسی و عجیب نبود که امکانات محدود اما لازمی که آن دوران نیاز بود را هم داشتند. در همین کنار گوش خودمان که اوضاع از زمین تا آسمان هم فرق می کرد و اگر از تعداد زیادی از دوستان و همکارانتان درباره گوشی های صفحه لمسی سؤال کنید، احتمالاً فکر می کنند که شوخی ناجوری با آنها کرده اید.
اگر پیشینه دقیقی از گوشی های تاچ می خواهید، باید به سال 1994 برگردید؛ تقریباً ده سال پیش از آنکه سونی اریکسون و یک برند دیگر، به عنوان پیشگامان موفق این عرصه، قدم به دنیای تازه ای بگذارند. با چرخ زدن در اطلاعاتی که از پیشینه این گوشی ها در دست هست، باید نخستین گوشی را به نام آلکاتل ot com سند بزنیم.
اما آیا این پیشینه می تواند کمکی به بحث کند؟ بهتر است بررسی گوشی های تاچ و نقش شان در دنیای تلفن همراه را به دو بخش پیش از عرضه p800 و پس از آن تقسیم کنیم و در مورد دوران پس از آن صحبت کنیم، چرا که موفقیت اصلی این گوشی ها در همین دوره دوم رقم می خورد. گوشی های تاچ، در این دوره محبوبیتی غیر قابل وصف پیدا می کنند و حتی در سایت معتبری مثل gsmarena 80 درصد طرفدار پیدا کرده اند و برخلاف گوشی های دیگری که پس از رسیدن به عدد 80، روزهای افول را آغاز کردند، همچنان امید می رود که عدد این محبوبیت، رشد چشمگیری پیدا کند. اگر به دنبال اصلی ترین دلایل این موفقیت و محبوبیت می گردید، به دو عامل می رسیم؛ اولین عامل، پیشرفت تکنولوژی ساخت صفحه های لمسی است که به کاربران امکان کار با صفحه هایی باکیفیت و حساسیت بالا در رزولوشن های بالاتر را می دهد و دیگری، افزایش سرعت پردازنده هاست که لذت استفاده از تاچ اسکرین ها را با سرعت و دقتی بیشتر فراهم می کند.
مهم ترین نکته ای که می توان در موفقیت و محبوبیت گوشی هایی با صفحه لمسی به آن اشاره کرد، ورود گوشی های اپل به بازار است. این گوشی ها توانستند استانداردهای صفحه های لمسی را در سال 2007 باز تعریف کنند و موقعیت جدیدی برای آنها بسازند؛ اتفاقی که در ایران هم شاهد آن بودیم و کم نبودند افرادی که از اپل و صفحه لمسی و حساسیتش به عنوان یک اتفاق هیجان انگیز اسم می بردند. اما اگر فکر می کنید که کارایی این صفحه های لمسی، زیر پوشش ظاهر و زیبایی گوشی گم شده، سخت در اشتباهید.
گوشی های اپل، با ترجیح دادن ظاهر و راحتی استفاده از تکنولوژی، اتفاقی در صنعت تلفن های همراه ایجاد کردند که هنوز هم پس لرزه های آن ادامه دارد. در ادامه همین مسیر است که گوشی هایی از برندهای دیگر به بازار می آیند و با رقابتی شدن فضای صفحه نمایش های لمسی، این گوشی ها موفقیت خود را تضمین می کنند.

موفقیت در پیش رو

زمانی که سونی اریکسون و یک برند دیگر، سعی در کشف حد و حدود صفحه نمایش های تلفن های همراه داشتند، روی جدول زمانی گوشی های تاچ، با این اتفاق روبه رو شدیم. این گوشی ها توانستند مرز 10 درصد را رد کنند و رویایی تازه بسازند. با این وجود، تا زمانی که در سال 2007، این رقم از 10 به 20 رسید، توجه چندانی به این گوشی ها وجود نداشت. دست اندرکاران این صنعت، با گوشی هایی با صفحه نمایش های لمسی، شبیه به یک کالای لوکس برخورد می کردند و یک کالای لوکس نمی تواند به عنوان پرفروش ترین گوشی دست پیدا کند، تنها به این خاطر که پرفروش بودن در تعریف کالای لوکس نمی گنجد. اتفاقاً دست اندرکاران این حوزه، با تمرکز بر همین ویژگی، سعی کردند تا تغییری بنیادین در گوشی های تاچ ایجاد کنند و قیمت گوشی هایی از این جنس را به پایین ترین سطح ممکن برسانند. با این وجود، ایرادی جدی که به این گوشی های ارزان قیمت اما صفحه لمسی وارد است، کیفیت تاچ آنهاست. این گوشی ها، می روند تا بازار گوشی های ارزان و متوسط را به دست آورند. گوشی هایی مثل Cookie و Curby نیز برای پاسخ به نیازهای همین گروه متولد شدند اما مشکلاتی که از نظر کیفیت صفحه های لمسی دارند، از محبوبیت آنها کم می کند.

آیفون؛ نقطه عطف

گوشی های تاچ، گوشی های دنیای مدرن امروزند؛ گوشی هایی که این روزها، دوران اوج خود را می گذرانند و به دیگر رقبای خود فخر می فروشند. جالب اینجاست که برخلاف ظاهر پر طمطراقشان، گاهی خیلی ارزانند و همیشه در اسمارت فون ها خود را جا نمی دهند. تولد گوشی های آیفون، نقطه عطف زندگی این مدل از گوشی ها بود. آنچه ویژگی آیفون به حساب می آید، جان دادن به گوشی های تاچ در میان افرادی بود که تا به امروز از صفحه نمایش های لمسی استفاده نکرده بودند و نمی دانستند چطور می توانند با آن کار کنند و اتفاقاً لزومی هم به استفاده از این گوشی ها نمی دیدند اما پس از آیفون، این الزام به چشمشان آمد. این گونه بود که htctouch هم قدم به دنیای گوشی های مهم گذاشت و تولد دوباره گوشی های تاچ را قطعیت بخشید. هرچند حضور آیفون، اصلی ترین دلیل جان گرفتن گوشی های تاچ بود اما تنها دلیل نبود. گوشی های تاچ پس از آن کم کم وارد زندگی روزمره مردم شدند؛ قطعیت زندگی هیجان انگیزتر با لمس آیکون ها.
منبع: ویژه نامه دانستنیهای دیجیتال ش ـ مهرماه 89